confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
در اینجا به نقل برخی از روایات وی تبرّک میجوییم: | در اینجا به نقل برخی از روایات وی تبرّک میجوییم: | ||
# برید بن معاویه میگوید: شنیدم از امام صادقعلیه السلام که ایشان فرمود: من از پدرم و پدرم از پدرش... و [[امام علیعلیه السلام ]] از [[رسول | # برید بن معاویه میگوید: شنیدم از امام صادقعلیه السلام که ایشان فرمود: من از پدرم و پدرم از پدرش... و [[امام علیعلیه السلام ]] از [[رسول خداصلی الله علیه ]] و آن حضرت از [[جبرئیل]] و ایشان از خداوند شنید که خداوند فرموده است: زمانی که اراده کنم جمع کنم برای مسلمانی خیردنیا و آخرت را، قرار میدهم برای او قلبی خاشع؛ زبانی ذاکر؛ جسدی بر بلاصا بر و زن مؤمنهای که وقتی به او نگاه کند، خوشحال شود و وقتی از او دور است، خود را حفظ کند<ref>وسایل الشیعه، ج 20، ص 40.</ref>. همراه حضرت صادقعلیه السلام نشسته و مشغول صحبت بودیم که مردی وارد شد و گفت: من از [[خراسان]] برای دیدن شما آمدهام. (آنگاه پای خود را به حضرت نمایاند و گفت) به خدا قسم! نیامدم مگر به عشق شما؛ ببین چگونه پایم تاول زده است! | ||
# پس حضرت فرمود: به خدا قسم اگر سنگی ما را دوست داشته باشد، خداوند آن را روز قیامت همراه ما محشور میدارد! و آیا «دین» چیزی جز حبّ هست؟ (دین بدون محبّت نیست)<ref>بحارالانوار، ج 27، ح 57.</ref>. | # پس حضرت فرمود: به خدا قسم اگر سنگی ما را دوست داشته باشد، خداوند آن را روز قیامت همراه ما محشور میدارد! و آیا «دین» چیزی جز حبّ هست؟ (دین بدون محبّت نیست)<ref>بحارالانوار، ج 27، ح 57.</ref>. | ||
# | # | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
# برید میگوید: امام صادقعلیه السلام هر وقت اراده سفر میکرد، همه اهل و عیال خود را در خانهای دعوت میکرد و دست را به دعا میداشت و میفرمود: «اللّهم انّی استودعک الغداة نفسی و مالی و اهلی و ولدی الشاهد منّا و الغائب، اللّهمّ احفظنا و احفظ علینا اجعلنا فیجورارک، اللّهم لاتسلبنا نعمتک و لا تغیّر ما بنا من عافیتک و فضلک<ref>همان، ص 283.</ref>؛ پروردگارا! امروز جان و مال و اهل و فرزندان حاضر و غایبم را به تو میسپارم. خدایا! ما را از شر حفظ کن و اموال ما را برای ما حفظ کن. خدایا! ما را در جوارِ خودت قرار ده. خدایا! نعمتت را از ما نگیر و احسان و فضلی را که به ما مرحمت فرمودهای، تغییر مده». | # برید میگوید: امام صادقعلیه السلام هر وقت اراده سفر میکرد، همه اهل و عیال خود را در خانهای دعوت میکرد و دست را به دعا میداشت و میفرمود: «اللّهم انّی استودعک الغداة نفسی و مالی و اهلی و ولدی الشاهد منّا و الغائب، اللّهمّ احفظنا و احفظ علینا اجعلنا فیجورارک، اللّهم لاتسلبنا نعمتک و لا تغیّر ما بنا من عافیتک و فضلک<ref>همان، ص 283.</ref>؛ پروردگارا! امروز جان و مال و اهل و فرزندان حاضر و غایبم را به تو میسپارم. خدایا! ما را از شر حفظ کن و اموال ما را برای ما حفظ کن. خدایا! ما را در جوارِ خودت قرار ده. خدایا! نعمتت را از ما نگیر و احسان و فضلی را که به ما مرحمت فرمودهای، تغییر مده». | ||
# | # | ||
# برید میگوید: از حضرت صادقعلیه السلام شنید که فرمود: از پدرم و او از پدرش... از [[علیعلیه السلام ]] و او از [[رسول | # برید میگوید: از حضرت صادقعلیه السلام شنید که فرمود: از پدرم و او از پدرش... از [[علیعلیه السلام ]] و او از [[رسول اللّهصلی الله علیه ]] شنیدم که رسول اللّهصلی الله علیه فرمودند: مرز اسلام و کفر چیزی نیست مگر ترک [[نماز]] واجبی که عمدی ترک شود، یا نماز را سبک بشمارد و اگر چنین کند، مثل آن است که نماز نخوانده باشد<ref>وسایل الشیعه، ج 4، ص 42.</ref>. | ||
# | # | ||
# برید میگوید: از امام صادقعلیه السلام شنیدم که فرمود: وقتی فرزندان [[آدمعلیه السلام ]] بزرگ شده و به حدّ بلوغ رسیدند، خداوند [[حوری]] از حوریان بهشتی فرستاد و آدم یکی از پسرانش را به عقد او درآورد و همچنین پسر دیگر خود را به عقد زنی از طایفه [[جن]] درآورد. پس، از بنی آدم هرکدام که دارای اخلاق نیکو و صورت زیبا هستند، از اولاد حوریّه میباشند و هرکدام زشت خوی و زشت صورت هستند، از نسل جنیان. و این گونه نیست که پسران آدم با خواهران خودشان ازدواج کرده باشند<ref>علل الشرایع، ج 1، ص 103.</ref>. | # برید میگوید: از امام صادقعلیه السلام شنیدم که فرمود: وقتی فرزندان [[آدمعلیه السلام ]] بزرگ شده و به حدّ بلوغ رسیدند، خداوند [[حوری]] از حوریان بهشتی فرستاد و آدم یکی از پسرانش را به عقد او درآورد و همچنین پسر دیگر خود را به عقد زنی از طایفه [[جن]] درآورد. پس، از بنی آدم هرکدام که دارای اخلاق نیکو و صورت زیبا هستند، از اولاد حوریّه میباشند و هرکدام زشت خوی و زشت صورت هستند، از نسل جنیان. و این گونه نیست که پسران آدم با خواهران خودشان ازدواج کرده باشند<ref>علل الشرایع، ج 1، ص 103.</ref>. |