۸۸٬۳۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
امام باقر (ع) همپای همهی ارزشهای علمی خویش، انسانی دائم الذکر بود. امام صادق (ع) دربارهی پدر بزرگوار خویش میفرماید: | امام باقر (ع) همپای همهی ارزشهای علمی خویش، انسانی دائم الذکر بود. امام صادق (ع) دربارهی پدر بزرگوار خویش میفرماید: | ||
پدرم کثیر الذکر بود (هماره یاد خدا را بر قلب و زبان جاری داشت) به گونهای که وقتی همراه او راه میرفتم او مشغول یاد خدا بود و چون بر | پدرم کثیر الذکر بود (هماره یاد خدا را بر قلب و زبان جاری داشت) به گونهای که وقتی همراه او راه میرفتم او مشغول یاد خدا بود و چون بر سفره غذا مشغول خوردن غذا بودیم باز هم از یاد خدا غافل نبود. با مردم سخن میگفت، ولی این روابط اجتماعی نیز او را از یاد الهی دور نمیداشت، زبانش هماره به گفتن <big>لا اله الا الله</big> مترنم بود. آن حضرت همیشه ما را فراخوانده و از ما میخواست تا طلوع خورشید مشغول یاد و ذکر خدا باشیم و به آن گروه از اعضای خانواده که قادر به قرائت قرآن بودند، خواندن قرآن را توصیه میکرد و آن گروه که قادر به تلاوت قرآن نبودند، دستور میداد که ذکر خدا را بر لب جاری کنند. <ref> جمعی از نویسندگان، ج1، ص30</ref> | ||
==علم== | ==علم== | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
فرو خوردن خشم و خویشتنداری هنگام غضب، از صفات آشکار امام باقر(ع) است.<ref>فرهنگ شیعه، ص۱۰۷</ref> | فرو خوردن خشم و خویشتنداری هنگام غضب، از صفات آشکار امام باقر(ع) است.<ref>فرهنگ شیعه، ص۱۰۷</ref> | ||
مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به | مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه امام بسیار میآمد و به آن گرامی میگفت:...در روی زمین بغض و کینه ی کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنی با توست، اگر می بینی به خانه ی تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردی سخنور و ادیب و خوش بیان هستی! در عین حال امام (ع) با او مدارا میفرمود و به نرمی سخن می گفت. چندی بر نیامد که شامی بیمار شد و مرگ را رویاروی خویش دید و از زندگی ناامید شد،پس وصیت کرد که چون در گذرد امام باقر(ع) بر او نماز گذارد. | ||
شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصی او به [[مسجد]] آمد و امام باقر (ع) را دید که [[نماز صبح]] به پایان برده و به تعقیبات مشغول است. | شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصی او به [[مسجد]] آمد و امام باقر (ع) را دید که [[نماز صبح]] به پایان برده و به تعقیبات مشغول است. | ||
خط ۲۲۲: | خط ۲۲۲: | ||
«ابوجعفر محمدالباقر سمی بذالک من بقر الارض ای شقها و آثار مخبئاتها و مکامنها فلذالک هو اظهر من مخبئات کنوز المعارف و حقائق الاحکام ما لایخفی الا علی منطمس البصیره او فاسدالطویه و من ثم قیل فیه هو باقرالعلم و جامعه و شاهر علمه و رافعه» | «ابوجعفر محمدالباقر سمی بذالک من بقر الارض ای شقها و آثار مخبئاتها و مکامنها فلذالک هو اظهر من مخبئات کنوز المعارف و حقائق الاحکام ما لایخفی الا علی منطمس البصیره او فاسدالطویه و من ثم قیل فیه هو باقرالعلم و جامعه و شاهر علمه و رافعه» | ||
لقب باقر برای ابوجعفر محمد باقر برگرفته از شکافتن زمین و بیرون آوردن گنجهای پنهان آن است، بدین جهت که او از گنجهای پنهان معارف و حقایق احکام را آنقدر آشکار ساخت که جز بر افراد بیبصیرت و دلهای ناپاک پوشیده نیست و از این جاست که وی را شکافنده و جامع دانش و نشر دهنده و بر | لقب باقر برای ابوجعفر محمد باقر برگرفته از شکافتن زمین و بیرون آوردن گنجهای پنهان آن است، بدین جهت که او از گنجهای پنهان معارف و حقایق احکام را آنقدر آشکار ساخت که جز بر افراد بیبصیرت و دلهای ناپاک پوشیده نیست و از این جاست که وی را شکافنده و جامع دانش و نشر دهنده و بر افرازنده علم خویش نامیدهاند. | ||
وی سپس به شخصیت امام(ع) در بعد [[عرفان]] اشاره میکند و میگوید: «و له من الرسوخ فی مقامات العارفین ما یکل عنه السنه الواصفین و له کلمات کثیره فی السلوک و المعارف لا تحتملها هذه العجاله» | وی سپس به شخصیت امام(ع) در بعد [[عرفان]] اشاره میکند و میگوید: «و له من الرسوخ فی مقامات العارفین ما یکل عنه السنه الواصفین و له کلمات کثیره فی السلوک و المعارف لا تحتملها هذه العجاله» | ||
و برای او از استواری و ثبات در مراحل سلوک عرفانی منزلتی است که وصفکنندگان از بیان آن عاجزند و در | و برای او از استواری و ثبات در مراحل سلوک عرفانی منزلتی است که وصفکنندگان از بیان آن عاجزند و در زمینه این سلوک و معارف دارای کلمات فراوانی است که فرصت، مجال طرح آن را نمیدهد. <ref>صواعق المحرقه، ص 201</ref> | ||
«عبدالله عطاء» مکی از دانشمندان عصر امام(ع) میگوید: «هیچگاه دانشمندان را از نظر علمی بدان سان که نزد امام محمدباقر(ع) بودند کوچک و حقیر نیافتم. دیدم «حکم ابن عتیبه» را با | «عبدالله عطاء» مکی از دانشمندان عصر امام(ع) میگوید: «هیچگاه دانشمندان را از نظر علمی بدان سان که نزد امام محمدباقر(ع) بودند کوچک و حقیر نیافتم. دیدم «حکم ابن عتیبه» را با همه زیادی علم و منزلتی که در نزد مردم داشت، در مقابل آن حضرت همانند کودکی بود که در مقابل معلم خویش نشسته باشد.» <ref>حلیه الاولیاء، ج 3، ص 186؛ ارشاد مفید، ص 280، به نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 286 و تذکره الخواص، ص 337 و البدایه و النهایه «ابن کثیر»، ج 9، ص 311، به نقل از سره پیشوایان، ص 308</ref> | ||
'''جاحظ دانشمند برجسته اهل سنت''' | '''جاحظ دانشمند برجسته اهل سنت''' | ||
آفاق زیبا و بلندای کلام | آفاق زیبا و بلندای کلام حکیمانه امام باقر(ع) را اینگونه ترسیم میکند: «قد جمع محمد ابن علی ابن الحسین(ع) صلاح حال الدنیا بحذافیرها فی کلمتین فقال: «صلاح جمیع المعایش و التعاضر ملا مکیال: ثلثان فطنه و ثلثه تغافل» | ||
محمد ابن علی ابن الحسین مصلحت تمامی زندگی دنیا را در دو کلمه جمع کرده و فرموده است: صلاح همه زندگیها و روابط و معاشرت «با دیگران» در پر کردن پیمانهای است که دو سوم آن هوش و فراست و زیرکی و یک سوم آن تغافل (و خود را به غفلت زدن در بعضی از امور) است. <ref>البیان و التبیین، ج 1، ص 84، نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 289</ref> | محمد ابن علی ابن الحسین مصلحت تمامی زندگی دنیا را در دو کلمه جمع کرده و فرموده است: صلاح همه زندگیها و روابط و معاشرت «با دیگران» در پر کردن پیمانهای است که دو سوم آن هوش و فراست و زیرکی و یک سوم آن تغافل (و خود را به غفلت زدن در بعضی از امور) است. <ref>البیان و التبیین، ج 1، ص 84، نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 289</ref> | ||
خط ۲۳۷: | خط ۲۳۷: | ||
فقال له ابوجعفر(ع) اتدری این انت، انت بین یدی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه...؛ | فقال له ابوجعفر(ع) اتدری این انت، انت بین یدی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه...؛ | ||
فرمود: آیا میدانی که در کدامین مکان قرار گرفتهای؟ تو اکنون در مقابل خانههایی هستی که خداوند به رفعت و بلند مرتبهای آن رخصت داده است و نام خدا در آن برده میشود و صبح و شام خدای را در آن خانهها تسبیح میکنند و آنان مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا و | فرمود: آیا میدانی که در کدامین مکان قرار گرفتهای؟ تو اکنون در مقابل خانههایی هستی که خداوند به رفعت و بلند مرتبهای آن رخصت داده است و نام خدا در آن برده میشود و صبح و شام خدای را در آن خانهها تسبیح میکنند و آنان مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمیدارد. تو در این گونه مکانی و ما دارای این خانهها.» <ref>بحارالانوار، ج 46، ص 357</ref> | ||
نظیر همین سؤال را «عکرمه» دیگر دانشمند اهل سنت از امام(ع) نمود و پاسخی نظیر پاسخ قتاده دریافت داشت. <ref>بحارالانوار، ج 46،ص 258</ref> | نظیر همین سؤال را «عکرمه» دیگر دانشمند اهل سنت از امام(ع) نمود و پاسخی نظیر پاسخ قتاده دریافت داشت. <ref>بحارالانوار، ج 46،ص 258</ref> | ||