۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[رده: ' به '[[رده:') |
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
در اواخر قیام مختار دشمن میان مختار وابراهیم اختلاف افکند. این حیله دشمن موجب شد که میان ابراهیم و مختار جدایی وفاصله ایجاد شده و گویا ابراهیم در ادامه کار از نهضت مختار کناره گرفته بود، از این رو در پی حادثه حمله مصعب بن زبیر در پیوستن به مختار تعلل و سستی ورزید و حتی گفته شده به نامههای مکرر و پشت سر هم مختار پس از شکست اولیهاش از قوای مصعب توجهی نکرده نزد او باز نگشت. همین کنارهگیری او از مختار باعث شده بود که بعد از شهادت مختار مصعب بن زبیر از یک سو و [[عبدالملک مروان]] از سوی دیگر در او طمع ببندند تا ابراهیم را که مردی پر نفوذ و مدیر بود را با خود همراه سازند. | در اواخر قیام مختار دشمن میان مختار وابراهیم اختلاف افکند. این حیله دشمن موجب شد که میان ابراهیم و مختار جدایی وفاصله ایجاد شده و گویا ابراهیم در ادامه کار از نهضت مختار کناره گرفته بود، از این رو در پی حادثه حمله مصعب بن زبیر در پیوستن به مختار تعلل و سستی ورزید و حتی گفته شده به نامههای مکرر و پشت سر هم مختار پس از شکست اولیهاش از قوای مصعب توجهی نکرده نزد او باز نگشت. همین کنارهگیری او از مختار باعث شده بود که بعد از شهادت مختار مصعب بن زبیر از یک سو و [[عبدالملک مروان]] از سوی دیگر در او طمع ببندند تا ابراهیم را که مردی پر نفوذ و مدیر بود را با خود همراه سازند. | ||
از این رو مصعب نامهای به ابراهیم نوشته به او وعده داد که در صورتی که حکومت ابن زبیر را بپذیرد امارت مناطق شمالی عراق را به او میسپارد. | از این رو مصعب نامهای به ابراهیم نوشته به او وعده داد که در صورتی که حکومت ابن زبیر را بپذیرد امارت مناطق شمالی عراق را به او میسپارد. نامه مشابهی نیز از سوی عبدالملک مروان [[خلیفه اموی]] [[شام]] به دست ابراهیم رسید. ابراهیم با یاران و مشاورانش در این باب به مشورت پرداخت و سرانجام تصمیم گرفت با مصعب بن زبیر همراه شود. پس نامهای به مصعب نوشت و با گروهی از یاران خود از موصل یا نصیبین - مقر حکومت خود - حرکت کرد و به کوفه آمد و با مصعب ملاقات کرد. سرانجام ابراهیم در سال 72 هجری در پی شکست لشکر عراق از سپاهیان عبدالملک مروان که برای تصرف عراق به جنگ [[مصعب بن عمیر]] فرستاده شده بودند در 13 جمادی الاولی در سن چهل سالگی <ref>البته این سن با توجه به روایت منقری و ابن ابی الحدید که او را با وجود سن کمش، یکی از حاضرین در جنگ صفین میدانند بعید به نظر میرسد. وقعة صفین، پیشین، ص441 و شرح نهج البلاغه، پیشین، ص81</ref> کشته شد <ref> انساب الاشراف، پیشین، ج7، ص91 و الکامل، پیشین، ج4، ص326 و تجارب الامم، پیشین، ص236</ref> و نزدیک [[سامراء]] به خاک سپرده شد. <ref>زرکلی، خیرالدین؛ 1986، ج1، ص58</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |