confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
نظریه کسب از نظرات مهم فخر رازی است که محل بحث بوده است. | |||
=نظریه کسب از دیدگاه فخر رازی و نسبت آن با نظریه امر بین الامرین= | =نظریه کسب از دیدگاه فخر رازی و نسبت آن با نظریه امر بین الامرین= | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
با توجه به مطالب گذشته، به دست می آوریم که در واقع فخر رازی نیز چون اسلاف خویش اگر چه به خالقیت در توحید تصریح می کند، اما در تفسیر افعال اختیاری، انسان را دست بسته نمی داند و از اختیار انسان نسبت به آن چه انجام می دهد، دفاع می کند، همان طور که شواهد محکمی که به آن اشاره شد، این ادعا را گواهی می کند. اگر چه در برخی از اظهار نظرهای وی می توان جبر گرایی را برداشت کرد، با این حال با توجه به مطالبی که به طور مکرر و تفصیلا بیان کرده است، رسیدن به وجه الجمع( امر بین الامرین) میان جبر و اختیار، در آرای ایشان کاملا ممکن است. علاوه، از مجموع آرای این متکلم صاحب نام به می توان به این نتیجه رسید اعتقاد به توحید در خالقیت مستلزم جبر نیست، زیرا همان طور که قبلا بیان شد، اشاعره روی این موضوع که خلق به معنای واقعی مختص خدا است، اتفاق نظر دارند و بر اساس توحید در خالقیت، برای انسان هیچ سهمی در خلق فعل (مگر در حد کسب) قایل نیستند و دلیل آن ها استناد به برخی از آیات الهی در این زمینه است که کاملا تصریح دارد که هستی فقط دارای یک خالق و آن خدای متعال است. همان طور که امامیه بر اساس برخی دیگر از آیات و نیز باورهای اعتقادی علاوه بر اعتقاد به توحید در خالقیت، در خلق و ایجاد فعل برای انسان نیز سهمی قایل هستند. بنا بر این، رسیدن به وجه جامع این دو عقیده ممکن است به این شرط که از واژه خلق معنا شناسی دقیقی ارایه دهیم که مقصود از خلق چیست که اگر مقصود از خلق، معنای واقعی آن یعنی ایجاد از عدم و ابداع و اختراع باشد که البته امامیه نیز با سایر مکاتب هم عقیده اند که خلق به این معنا به خدای متعال اختصاص دارد و انسان نمی تواند خالق یا مخترع افعال باشد، بلکه او نیز چون سایر مخلوقات، افعال الهی را ابزار کسب خود قرار می دهد، همان طور که برخی از آیات الهی بر آن اشعار دارد. | با توجه به مطالب گذشته، به دست می آوریم که در واقع فخر رازی نیز چون اسلاف خویش اگر چه به خالقیت در توحید تصریح می کند، اما در تفسیر افعال اختیاری، انسان را دست بسته نمی داند و از اختیار انسان نسبت به آن چه انجام می دهد، دفاع می کند، همان طور که شواهد محکمی که به آن اشاره شد، این ادعا را گواهی می کند. اگر چه در برخی از اظهار نظرهای وی می توان جبر گرایی را برداشت کرد، با این حال با توجه به مطالبی که به طور مکرر و تفصیلا بیان کرده است، رسیدن به وجه الجمع( امر بین الامرین) میان جبر و اختیار، در آرای ایشان کاملا ممکن است. علاوه، از مجموع آرای این متکلم صاحب نام به می توان به این نتیجه رسید اعتقاد به توحید در خالقیت مستلزم جبر نیست، زیرا همان طور که قبلا بیان شد، اشاعره روی این موضوع که خلق به معنای واقعی مختص خدا است، اتفاق نظر دارند و بر اساس توحید در خالقیت، برای انسان هیچ سهمی در خلق فعل (مگر در حد کسب) قایل نیستند و دلیل آن ها استناد به برخی از آیات الهی در این زمینه است که کاملا تصریح دارد که هستی فقط دارای یک خالق و آن خدای متعال است. همان طور که امامیه بر اساس برخی دیگر از آیات و نیز باورهای اعتقادی علاوه بر اعتقاد به توحید در خالقیت، در خلق و ایجاد فعل برای انسان نیز سهمی قایل هستند. بنا بر این، رسیدن به وجه جامع این دو عقیده ممکن است به این شرط که از واژه خلق معنا شناسی دقیقی ارایه دهیم که مقصود از خلق چیست که اگر مقصود از خلق، معنای واقعی آن یعنی ایجاد از عدم و ابداع و اختراع باشد که البته امامیه نیز با سایر مکاتب هم عقیده اند که خلق به این معنا به خدای متعال اختصاص دارد و انسان نمی تواند خالق یا مخترع افعال باشد، بلکه او نیز چون سایر مخلوقات، افعال الهی را ابزار کسب خود قرار می دهد، همان طور که برخی از آیات الهی بر آن اشعار دارد. | ||
[[رده: مباحث کلامی]] | |||
[[رده: اشاعره]] |