۲٬۸۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
مقریزی ادامه میدهد:استعمال حشیش در مصر در میان طبقه توانگر و سرمایه دار قاهره شیوع پیدا کرد، به طوری که امیر سودون شیخونی در سال 780 آن را در مصر ممنوع و جرایمی برای استعمال کنندگان تعیین کرد.بعدها استعمال آن شایع گشت و مردی اسماعیلی نسخهای نوشت که میتوان حشیش را با عسل آمیخت و آن را به کار برد و نام آن دارو را عقده (آمیخته و ممزوج) نام نهاد. شیره و عصاره حشیش را چرس خوانند و آن را اسرار مینامند و به فارسی برگ بنگ و به عربی ورق الخیال میخوانند و بعضی از مصنفان آن را سبز یا سبزه یا گیاه اخضر خواندند و عصاره آن را بنگاب گویند.به عقیده نگارنده حشاشین (چنانکه در پیش گفته شده است)، از این جهت به اسماعیلیه اطلاق میگردد که آنان بعضی اوقات حشیش استعمال میکردند تا از خود بیخود شده و دشمن خود را به قتل رسانند و نهادن نامAssassin بر آنها درست نیست، زیرا این کلمه از واژه اساس عربی میآید و چون اسماعیلیه در مذهب خود اساس دین را اعتقاد به امام حی و اطاعت از دستورهای او میدانستند از این جهت ایشان را اساسیه یا اهل الاساس خواندند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 161</ref> <ref>سید حسن امین، دائرة المعارف اسلامیه ج 7، ص 440- 444.</ref> | مقریزی ادامه میدهد:استعمال حشیش در مصر در میان طبقه توانگر و سرمایه دار قاهره شیوع پیدا کرد، به طوری که امیر سودون شیخونی در سال 780 آن را در مصر ممنوع و جرایمی برای استعمال کنندگان تعیین کرد.بعدها استعمال آن شایع گشت و مردی اسماعیلی نسخهای نوشت که میتوان حشیش را با عسل آمیخت و آن را به کار برد و نام آن دارو را عقده (آمیخته و ممزوج) نام نهاد. شیره و عصاره حشیش را چرس خوانند و آن را اسرار مینامند و به فارسی برگ بنگ و به عربی ورق الخیال میخوانند و بعضی از مصنفان آن را سبز یا سبزه یا گیاه اخضر خواندند و عصاره آن را بنگاب گویند.به عقیده نگارنده حشاشین (چنانکه در پیش گفته شده است)، از این جهت به اسماعیلیه اطلاق میگردد که آنان بعضی اوقات حشیش استعمال میکردند تا از خود بیخود شده و دشمن خود را به قتل رسانند و نهادن نامAssassin بر آنها درست نیست، زیرا این کلمه از واژه اساس عربی میآید و چون اسماعیلیه در مذهب خود اساس دین را اعتقاد به امام حی و اطاعت از دستورهای او میدانستند از این جهت ایشان را اساسیه یا اهل الاساس خواندند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 161</ref> <ref>سید حسن امین، دائرة المعارف اسلامیه ج 7، ص 440- 444.</ref> | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
[[رده: فرق و مذاهب]] | [[رده: فرق و مذاهب]] |
ویرایش