پرش به محتوا

هشام بن حکم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ دسامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
|}
|}
</div>
</div>
'''هشام‌بن حَکَم'''، ابومحمد، از [[اصحاب]] [[امام صادق]] و [[امام موسی کاظم]] (علیهما السلام) است. وی دارای آراء و و اندیشه های کلامی منحصر به فرد و از [[متکلمین]] برجستۀ شیعه در قرن دوم می باشد. روایاتی از [[امامان شیعه]] در مدح هشام نقل شده و بسیاری از دانشمندان [[شیعه]] او را ستایش کرده‌اند. علاوه بر این برخی از [[اهل سنت]] نیز او را به لحاظ علمی ستوده‌اند که وجود و حضور هشام در جلسات علمی [[یحیی‌ بن خالد برمکی]] به عنوان رئیس انجمن یا ناظر و داور و دریافت هدیه از جانب [[هارون الرشید]] گواه بر آن است.  
'''هشام‌بن حَکَم'''، ابومحمد، از [[اصحاب]] [[امام صادق]] و [[امام موسی کاظم]] (علیهما السلام) است. وی دارای آراء و و اندیشه های کلامی منحصر به فرد و از [[متکلمین]] برجستۀ شیعه در قرن دوم می باشد. روایاتی از [[امامان شیعه]] در مدح هشام نقل شده و بسیاری از دانشمندان [[شیعه]] او را ستایش کرده‌اند. علاوه بر این برخی از [[اهل سنت]] نیز او را به لحاظ علمی ستوده‌اند که وجود و حضور هشام در جلسات علمی [[یحیی‌ بن خالد برمکی]] به عنوان رئیس انجمن یا ناظر و داور و دریافت هدیه از جانب [[هارون الرشید]] گواه بر آن است.  


=معرفی هشام=
==معرفی هشام==
 
هشام در اوایل قرن دوم هجری در [[کوفه]] دیده به جهان گشود و در شهر واسط رشد کرد و به عرصه اجتماع گام نهاد. او بعدها برای تجارت به [[بغداد]] آمد و در محله کرخ به بزازی مشغول شد. دانشمندان [[علم رجال]] می‌نویسند: هشام دو فرزند دختر و پسر داشت. فرزند پسرش، حکم، [[متکلم]] بود و در [[بصره]] می‌زیست. دخترش، فاطمه، یکی از زنان با [[ایمان]] روزگار بود. هشام همچنین برادری به نام محمدبن‏‌ حکم داشت که از راویان [[حدیث]] ‏بود و [[محمدبن‌‏ ابی‌عمیر]]، راوی معروف [[شیعه]]، از او روایت نقل میکند<ref>معجم رجال الحدیث، ج 10، ص‏273. </ref>.
هشام در اوایل قرن دوم هجری در [[کوفه]] دیده به جهان گشود و در شهر واسط رشد کرد و به عرصه اجتماع گام نهاد. او بعدها برای تجارت به [[بغداد]] آمد و در محله کرخ به بزازی مشغول شد. دانشمندان [[علم رجال]] می‌نویسند: هشام دو فرزند دختر و پسر داشت. فرزند پسرش، حکم، [[متکلم]] بود و در [[بصره]] می‌زیست. دخترش، فاطمه، یکی از زنان با [[ایمان]] روزگار بود. هشام همچنین برادری به نام محمدبن‏‌ حکم داشت که از راویان [[حدیث]] ‏بود و [[محمدبن‌‏ ابی‌عمیر]]، راوی معروف [[شیعه]]، از او روایت نقل میکند<ref>معجم رجال الحدیث، ج 10، ص‏273. </ref>.


خط ۴۰: خط ۳۸:
هشام، در مسیر تکامل اندیشه‌‏اش، به مکتب‌های گوناگون علمی عصر خویش پیوست; ولی هیچ مکتبی عطش حقیقت ‏جویی‌اش را فرو ننشاند. او سرانجام به وسیله عمویش، [[عمیر بن‏ یزید کوفی]]، با [[امام صادق(ع)]] آشنا شد و در شمار پیروان آن حضرت قرار گرفت<ref>رجال نجاشی، ص‏433. </ref>. سیر تکاملی اندیشه هشام نشان میدهد که آگاهانه و بر اساس برهان عقلی [[تشیع]] را پذیرفته است. او به منظور کسب علم، تامین معاش، مناظره، تبلیغ معارف [[اهل بیت(ع)]] و انجام [[مناسک حج]]، به شهرهای بغداد، بصره، [[مدائن]]، [[حجاز]] و کوفه سفر کرد و با برهان‌‌های دقیق و منطقی‌اش در گسترش فرهنگ اهل بیت(ع) کوشید.  
هشام، در مسیر تکامل اندیشه‌‏اش، به مکتب‌های گوناگون علمی عصر خویش پیوست; ولی هیچ مکتبی عطش حقیقت ‏جویی‌اش را فرو ننشاند. او سرانجام به وسیله عمویش، [[عمیر بن‏ یزید کوفی]]، با [[امام صادق(ع)]] آشنا شد و در شمار پیروان آن حضرت قرار گرفت<ref>رجال نجاشی، ص‏433. </ref>. سیر تکاملی اندیشه هشام نشان میدهد که آگاهانه و بر اساس برهان عقلی [[تشیع]] را پذیرفته است. او به منظور کسب علم، تامین معاش، مناظره، تبلیغ معارف [[اهل بیت(ع)]] و انجام [[مناسک حج]]، به شهرهای بغداد، بصره، [[مدائن]]، [[حجاز]] و کوفه سفر کرد و با برهان‌‌های دقیق و منطقی‌اش در گسترش فرهنگ اهل بیت(ع) کوشید.  


=سفر برای تحصیل دانش=
==سفر برای تحصیل دانش==
 
هشام، به عنوان یک پژوهشگر شیعی، سعی می‌کرد پرسش‌های خود را با امام صادق(ع) در میان نهد و از آن حضرت پاسخ دریافت کند. داستان زیر بر درستی این سخن گواهی می‌دهد:
هشام، به عنوان یک پژوهشگر شیعی، سعی می‌کرد پرسش‌های خود را با امام صادق(ع) در میان نهد و از آن حضرت پاسخ دریافت کند. داستان زیر بر درستی این سخن گواهی می‌دهد:
روزی، [[ابن‏ ابی العوجاء]] یکی از دانشمندان مخالف [[اسلام]]، پرسشی در باره تعدد زوجات مطرح کرد و گفت: [[قرآن]] از سویی در آیه سوم [[سوره نساء]] میگوید: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدة; با زنان پاک [[مسلمان]] [[ازدواج]] کنید، با دو یا سه یا چهار زن; و اگر می‌ترسید میان آنها به [[عدالت]] رفتار نکنید، پس به یک همسر بسنده کنید.»
روزی، [[ابن‏ ابی العوجاء]] یکی از دانشمندان مخالف [[اسلام]]، پرسشی در باره تعدد زوجات مطرح کرد و گفت: [[قرآن]] از سویی در آیه سوم [[سوره نساء]] میگوید: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدة; با زنان پاک [[مسلمان]] [[ازدواج]] کنید، با دو یا سه یا چهار زن; و اگر می‌ترسید میان آنها به [[عدالت]] رفتار نکنید، پس به یک همسر بسنده کنید.»
خط ۵۰: خط ۴۷:
هشام این گونه برای کسب علم و معارف اسلام تلاش می‌کرد. امام صادق(ع) نیز متقابلا هشام را از کوثر زلال ولایت ‏سیراب می‌ساخت. امام در برابر پرسش‌های هشام، با بردباری پاسخ میداد و قانعش می‌ساخت. نمونه‏‌هایی از این پرسش و پاسخ‌ها در کتاب‌های توحید [[شیخ صدوق]] و علل الشرایع دیده می‌شود.  
هشام این گونه برای کسب علم و معارف اسلام تلاش می‌کرد. امام صادق(ع) نیز متقابلا هشام را از کوثر زلال ولایت ‏سیراب می‌ساخت. امام در برابر پرسش‌های هشام، با بردباری پاسخ میداد و قانعش می‌ساخت. نمونه‏‌هایی از این پرسش و پاسخ‌ها در کتاب‌های توحید [[شیخ صدوق]] و علل الشرایع دیده می‌شود.  


=ترازوی امامت و الگوی شیعیان=
==ترازوی امامت و الگوی شیعیان==
 
[[امام صادق(ع)]] می‌فرمود: هشام بن‏ حکم مراقب و نگهبان حق ما و مؤید صدق ما و نابود کننده نظرهای باطل دشمنان ماست. کسی که از او پیروی کند، از ما پیروی کرده است و کسی که با او مخالفت کند، با ما مخالفت ورزیده است<ref> هشام بن‏ حکم، صفایی، ص 14.; رجال نجاشی، ص‏433; فهرست‏ شیخ طوسی، ص 355.</ref>.
[[امام صادق(ع)]] می‌فرمود: هشام بن‏ حکم مراقب و نگهبان حق ما و مؤید صدق ما و نابود کننده نظرهای باطل دشمنان ماست. کسی که از او پیروی کند، از ما پیروی کرده است و کسی که با او مخالفت کند، با ما مخالفت ورزیده است<ref> هشام بن‏ حکم، صفایی، ص 14.; رجال نجاشی، ص‏433; فهرست‏ شیخ طوسی، ص 355.</ref>.


=در محضر امام کاظم (ع)=
==در محضر امام کاظم (ع)==
 
پایه‏‌های اعتقادی و شخصیت والای علمی هشام در مکتب امام صادق(ع) استوار شد. چون پیشوای ششم، در سال 148 به [[شهادت]] رسید، هشام به [[امام کاظم(ع)]] روی آورد; از محضر آن معصوم والامقام کام‌یاب شد و در شمار شاگردان و یاران آن حضرت جای گرفت. او نزد هفتمین امام(ع) چنان جایگاهی یافت که تاریخ‏‌نگاران وی را از کارگزاران مطمئن و مورد عنایت ‏خاص آن حضرت شمرده‏‌اند<ref>معجم رجال الحدیث، ج‏19، ص 271.</ref>.  
پایه‏‌های اعتقادی و شخصیت والای علمی هشام در مکتب امام صادق(ع) استوار شد. چون پیشوای ششم، در سال 148 به [[شهادت]] رسید، هشام به [[امام کاظم(ع)]] روی آورد; از محضر آن معصوم والامقام کام‌یاب شد و در شمار شاگردان و یاران آن حضرت جای گرفت. او نزد هفتمین امام(ع) چنان جایگاهی یافت که تاریخ‏‌نگاران وی را از کارگزاران مطمئن و مورد عنایت ‏خاص آن حضرت شمرده‏‌اند<ref>معجم رجال الحدیث، ج‏19، ص 271.</ref>.  


=مقام علمی هشام بن ‏حکم=
==مقام علمی هشام بن ‏حکم==
 
شاگرد ممتاز مکتب [[اهل بیت(ع)]] نه تنها در علوم نقلی و عقلی سرآمد عصر خویش بود; بلکه هر گاه احساس می‌کرد حمایت از اسلام به تحصیل علوم دیگر نیاز دارد، با جان و دل در پی آن می‌‌شتافت و دانشی تازه می‌آموخت. او در مقام [[فتوا]]، یک [[فقیه]] پرهیزکار، در مقام مناظره و دفاع از اعتقادات شیعه یک متکلم ورزیده و در [[علم حدیث]] ‏یک [[محدث]] ممتاز و مورد اعتماد راویان معروف شیعه بود. کتاب‌های حدیثی مختلف به رشته نگارش کشید و شاگردان بسیار تربیت کرد.
شاگرد ممتاز مکتب [[اهل بیت(ع)]] نه تنها در علوم نقلی و عقلی سرآمد عصر خویش بود; بلکه هر گاه احساس می‌کرد حمایت از اسلام به تحصیل علوم دیگر نیاز دارد، با جان و دل در پی آن می‌‌شتافت و دانشی تازه می‌آموخت. او در مقام [[فتوا]]، یک [[فقیه]] پرهیزکار، در مقام مناظره و دفاع از اعتقادات شیعه یک متکلم ورزیده و در [[علم حدیث]] ‏یک [[محدث]] ممتاز و مورد اعتماد راویان معروف شیعه بود. کتاب‌های حدیثی مختلف به رشته نگارش کشید و شاگردان بسیار تربیت کرد.


متکلم مجاهد و خستگی ناپذیر قرن دوم هجری، علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]] و [[کلام]] و فلسفه و علم حدیث، در علوم روان‏شناسی و سایر دانش‌های رایج عصر خویش اطلاعات گسترده‏ای داشت. [[عبدالله نعمه]] می‌نویسد: [[یحیی بن‏ خالد برمکی]]، وزیر هارون‏‌الرشید، با حضور دانشمندان مختلف، نشست‌های علمی و تخصصی برگزار می‌کرد. در یکی از نشست‌ها، که هشام بن‏ حکم نیز حضور داشت، پس از گفتگو و بحث در موضوعات مختلف علمی، یحیی گفت: در باره «عشق‏» هم سخن بگویید. حاضران هر یک در حد معلومات خویش مطالبی بیان کردند و سخنانشان به وسیله منشیان وزیر ثبت‏ شد. وقتی نوبت ‏به هشام بن‏ حکم رسید، با بیانی شیرین مطالبی بیان کرد که حاضران بی اختیار لب به تحسین گشودند<ref>قاموس الرجال، ج‏9، ص 324.</ref>.  
متکلم مجاهد و خستگی ناپذیر قرن دوم هجری، علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]] و [[کلام]] و فلسفه و علم حدیث، در علوم روان‏شناسی و سایر دانش‌های رایج عصر خویش اطلاعات گسترده‏ای داشت. [[عبدالله نعمه]] می‌نویسد: [[یحیی بن‏ خالد برمکی]]، وزیر هارون‏‌الرشید، با حضور دانشمندان مختلف، نشست‌های علمی و تخصصی برگزار می‌کرد. در یکی از نشست‌ها، که هشام بن‏ حکم نیز حضور داشت، پس از گفتگو و بحث در موضوعات مختلف علمی، یحیی گفت: در باره «عشق‏» هم سخن بگویید. حاضران هر یک در حد معلومات خویش مطالبی بیان کردند و سخنانشان به وسیله منشیان وزیر ثبت‏ شد. وقتی نوبت ‏به هشام بن‏ حکم رسید، با بیانی شیرین مطالبی بیان کرد که حاضران بی اختیار لب به تحسین گشودند<ref>قاموس الرجال، ج‏9، ص 324.</ref>.  


=شاگردان هشام=
==شاگردان هشام==
 
چنانکه اشاره شد، هشام در پرتو انوار تابناک اهل بیت(ع) شاگردان بسیاری تربیت کرد که بعضی از آنان گوی سبقت از همگان ربودند. [[محمد بن ‏ابی عمیر]] یکی از آنان شمرده می‏‌شود که مورد اعتماد و احترام علمای بزرگ [[امامیه]] قرار گرفته، از چهره‏‌های درخشان شیعه است. صفوان بن ‏یحیی کوفی، حماد بن‏ عثمان، یونس بن‏ یعقوب، علی بن ‏منصور و یونس بن ‏عبدالرحمن از دیگر شاگردان هشام به شمار می‏‌آیند. [[یونس بن‏ عبدالرحمن]] فقیهی نامور و یاور مخصوص امام کاظم(ع) بود<ref> هشام بن‏ حکم، عبدالله نعمه، ص 62.</ref>. [[علی بن ‏منصور]] در علم کلام دانشوری برجسته بود و درسهای [[توحید]] و [[امامت]] را در مجموعه‌‏ای با عنوان «تدبیر» گرد آورد<ref> در مورد شرح حال او به مقاله نگارنده در شماره 15 ماهنامه کوثر رجوع شود.</ref>.
چنانکه اشاره شد، هشام در پرتو انوار تابناک اهل بیت(ع) شاگردان بسیاری تربیت کرد که بعضی از آنان گوی سبقت از همگان ربودند. [[محمد بن ‏ابی عمیر]] یکی از آنان شمرده می‏‌شود که مورد اعتماد و احترام علمای بزرگ [[امامیه]] قرار گرفته، از چهره‏‌های درخشان شیعه است. صفوان بن ‏یحیی کوفی، حماد بن‏ عثمان، یونس بن‏ یعقوب، علی بن ‏منصور و یونس بن ‏عبدالرحمن از دیگر شاگردان هشام به شمار می‏‌آیند. [[یونس بن‏ عبدالرحمن]] فقیهی نامور و یاور مخصوص امام کاظم(ع) بود<ref> هشام بن‏ حکم، عبدالله نعمه، ص 62.</ref>. [[علی بن ‏منصور]] در علم کلام دانشوری برجسته بود و درسهای [[توحید]] و [[امامت]] را در مجموعه‌‏ای با عنوان «تدبیر» گرد آورد<ref> در مورد شرح حال او به مقاله نگارنده در شماره 15 ماهنامه کوثر رجوع شود.</ref>.


=آثار=
==آثار==
 
چهره درخشان مکتب ولایت، علاوه بر فعالیت‌هاى گسترده در دانش‌‏اندوزى و تبلیغ، حدود سى جلد کتاب در موضوعات مختلف علمى به رشته نگارش کشید. «الامامه‏» و [[جبر و اختیار]] در علم کلام و «الفاظ‏» در [[اصول فقه]] بخشى از یادگارهاى آن دانشمند برجسته است<ref>هشام بن ‏حکم، عبدالله نعمه، ص‏59.</ref>.
چهره درخشان مکتب ولایت، علاوه بر فعالیت‌هاى گسترده در دانش‌‏اندوزى و تبلیغ، حدود سى جلد کتاب در موضوعات مختلف علمى به رشته نگارش کشید. «الامامه‏» و [[جبر و اختیار]] در علم کلام و «الفاظ‏» در [[اصول فقه]] بخشى از یادگارهاى آن دانشمند برجسته است<ref>هشام بن ‏حکم، عبدالله نعمه، ص‏59.</ref>.


=در معرض اتهام=
==در معرض اتهام==
 
موقعیت و لیاقت هشام در محضر امام صادق و امام کاظم(ع) چنان بود که گروهى بدان حسد ورزیدند و شایعات گوناگون علیه او رواج دادند. متاسفانه این شایعات سودمند واقع شد و حتى بعضى از شیعیان نیز در باره اعتقادات هشام در تردید فرو رفتند. وقتى این نسبت‌هاى ناروا به اوج خود رسید، م[[وسى مشرقى]] خدمت [[امام رضا(ع)]] حضور یافت و گفت: آیا هشام را دوست‏ بداریم یا از او بیزارى بجوییم؟ امام رضا(ع) فرمود: هشام را دوست‏ بدارید. وقتى که به شما چنین گفتم، عمل کنید. اکنون برو و به شیعیان بگو امام مرا به ولایت و دوستى هشام فرمان داد<ref> رجال نجاشى، ص‏433.</ref>.
موقعیت و لیاقت هشام در محضر امام صادق و امام کاظم(ع) چنان بود که گروهى بدان حسد ورزیدند و شایعات گوناگون علیه او رواج دادند. متاسفانه این شایعات سودمند واقع شد و حتى بعضى از شیعیان نیز در باره اعتقادات هشام در تردید فرو رفتند. وقتى این نسبت‌هاى ناروا به اوج خود رسید، م[[وسى مشرقى]] خدمت [[امام رضا(ع)]] حضور یافت و گفت: آیا هشام را دوست‏ بداریم یا از او بیزارى بجوییم؟ امام رضا(ع) فرمود: هشام را دوست‏ بدارید. وقتى که به شما چنین گفتم، عمل کنید. اکنون برو و به شیعیان بگو امام مرا به ولایت و دوستى هشام فرمان داد<ref> رجال نجاشى، ص‏433.</ref>.


=آخرین روزهاى زندگى=
==آخرین روزهاى زندگى==
 
یحیى برمکى در آغاز به هشام بن ‏حکم اظهار علاقه می‌کرد و مدتى نیز وى را دبیر مجالس مناظره خود ساخت. او سرانجام از هشام رنجید و اسباب کشتن وى را فراهم کرد. انتقادهاى هشام آراى فلسفى یحیى بن‏ خالد، مغلوب ساختن پیوسته وى در بحث‌ها و نیز هراس وزیر از نزدیکى هشام به هارون علل اصلى دشمنى یحیى با هشام بود. روزى هارون گفت: دوست دارم در مجالس مناظره شما شرکت کنم; اما نه در حضور دیگران، بلکه در پشت پرده تا حاضران نظرهاى خویش را بی پروا بیان کنند.
یحیى برمکى در آغاز به هشام بن ‏حکم اظهار علاقه می‌کرد و مدتى نیز وى را دبیر مجالس مناظره خود ساخت. او سرانجام از هشام رنجید و اسباب کشتن وى را فراهم کرد. انتقادهاى هشام آراى فلسفى یحیى بن‏ خالد، مغلوب ساختن پیوسته وى در بحث‌ها و نیز هراس وزیر از نزدیکى هشام به هارون علل اصلى دشمنى یحیى با هشام بود. روزى هارون گفت: دوست دارم در مجالس مناظره شما شرکت کنم; اما نه در حضور دیگران، بلکه در پشت پرده تا حاضران نظرهاى خویش را بی پروا بیان کنند.


خط ۸۸: خط ۷۸:
حضرت رضا(ع) در باره او فرمود: خدا او را رحمت کند. بنده‏اى خیرخواه و دلسوز و یک انسان حقیقى بود. اصحابش بر او حسد بردند و آزارش کردند<ref>هشام بن‏ حکم، صفایى، ص 121.</ref>.
حضرت رضا(ع) در باره او فرمود: خدا او را رحمت کند. بنده‏اى خیرخواه و دلسوز و یک انسان حقیقى بود. اصحابش بر او حسد بردند و آزارش کردند<ref>هشام بن‏ حکم، صفایى، ص 121.</ref>.


=منابع=
==منابع==
 
# [http://ensani.ir/fa/article/55211/%D9%87%D8%B4%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%86-%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%88-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85-%D8%B9- برگرفته از سایت هشام بن‏ حکم از اصحاب امام صادق و امام کاظم(ع)http://ensani.ir]  
# [http://ensani.ir/fa/article/55211/%D9%87%D8%B4%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%86-%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%88-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85-%D8%B9- برگرفته از سایت هشام بن‏ حکم از اصحاب امام صادق و امام کاظم(ع)http://ensani.ir]  
#  
#  
خط ۹۹: خط ۸۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده: عالمان شیعه]]
[[رده:متکلمان]]
[[رده: متکلمان]]
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱

ویرایش