confirmed
۴۰٬۲۶۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|3}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابواسحاق محمد المعتصم بالله ''' هشتمین خلیفه [[عباسیان|عباسی]] (۲۱۸–۲۲۷ ه.ق)، سومین فرزند [[هارون الرشید]] از کنیزی ترکتبار بود که پس از برادرش [[مأمون]] به [[خلافت]] رسید. در زمان وی [[امام جواد(ع)]] به شهادت رسید. | '''ابواسحاق محمد المعتصم بالله ''' هشتمین خلیفه [[عباسیان|عباسی]] (۲۱۸–۲۲۷ ه.ق)، سومین فرزند [[هارون الرشید]] از کنیزی ترکتبار بود که پس از برادرش [[مأمون]] به [[خلافت]] رسید. در زمان وی [[امام جواد(ع)]] به شهادت رسید. | ||
قیامها و شورشهای فراوانی در دوره خلافت معتصم عباسی روی داد که همگی سرکوب شدند؛ از جمله قیامی به رهبری [[محمد بن قاسم طالقان]] از [[علویان]]، که با شعار الرضا من آل محمد قیام کرد. معتصم در زمان حکومتش به [[روم]] لشکر کشید و شهر عموریه را فتح نمود. | قیامها و شورشهای فراوانی در دوره خلافت معتصم عباسی روی داد که همگی سرکوب شدند؛ از جمله قیامی به رهبری [[محمد بن قاسم طالقان]] از [[علویان]]، که با شعار الرضا من آل محمد قیام کرد. معتصم در زمان حکومتش به [[روم]] لشکر کشید و شهر عموریه را فتح نمود. | ||
=تولد، نسب و ویژگیها= | ==تولد، نسب و ویژگیها== | ||
محمد یا ابراهیم<ref>سراج، طبقات ناصری، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۱۴.</ref> بن هارون الرشید بن مهدی بن منصور عباسی ملقب به معتصم بالله است. کنیه او ابو اسحاق<ref>مسعودی، التنبیه والإشراف، قاهره، ص۳۰۵.</ref> و مادر او ام ولد به نام مارده سُغدی بود<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۱؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۲۳.</ref>. معتصم در سال ۱۸۰ق به دنیا آمد. او سومین فرزند هارون الرشید بود. | محمد یا ابراهیم<ref>سراج، طبقات ناصری، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۱۴.</ref> بن هارون الرشید بن مهدی بن منصور عباسی ملقب به معتصم بالله است. کنیه او ابو اسحاق<ref>مسعودی، التنبیه والإشراف، قاهره، ص۳۰۵.</ref> و مادر او ام ولد به نام مارده سُغدی بود<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۱؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۲۳.</ref>. معتصم در سال ۱۸۰ق به دنیا آمد. او سومین فرزند هارون الرشید بود. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۱: | ||
از لحاظ جسمانی نیرومند، سربازی شجاع و تربیت شده در جنگ بود<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۶۰.</ref>. وی شیفته عمران و کشاورزی بود و اکثر وقتش را به ساختن کاخها و باغها و بستانها اختصاص داد<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۵۹.</ref>. او اولین شخصی بود که بعد از رسیدن به قدرت، لقب معتصم بالله را برای خود برگزید تا خلافت خود را الهی و مذهبی نشان دهد<ref> نادری، برآمدن عباسیان ایدئولوژی مذهبی و اقتدار سیاسی، ۱۳۸۴ش.</ref>. | از لحاظ جسمانی نیرومند، سربازی شجاع و تربیت شده در جنگ بود<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۶۰.</ref>. وی شیفته عمران و کشاورزی بود و اکثر وقتش را به ساختن کاخها و باغها و بستانها اختصاص داد<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۵۹.</ref>. او اولین شخصی بود که بعد از رسیدن به قدرت، لقب معتصم بالله را برای خود برگزید تا خلافت خود را الهی و مذهبی نشان دهد<ref> نادری، برآمدن عباسیان ایدئولوژی مذهبی و اقتدار سیاسی، ۱۳۸۴ش.</ref>. | ||
=خلافت= | ==خلافت== | ||
معتصم قبل از خلافت والی [[شام]] و [[مصر]] بود. مأمون هنگام مرگ، با توجه به محبوبیت فرزندش عباس نزد سپاهیان، معتصم را جانشین خود کرد؛ چون معتصم را شایسته برای حفظ دولت عباسی میدید<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۶۷.</ref>. [[بیعت]] با معتصم در روز وفات مأمون بود؛ ابتدا سپاهیان از اطاعت وی سرباز زدند و میخواستند عباس فرزند مأمون را بهخلافت برگزینند<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۶۷.</ref>؛ اما عباس به احترام وصیت پدر اولین نفر بود<ref> ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۱۵، ۱۴۱۳ق، ص۲۷.</ref> که با عموی خویش بیعت کرد و سپاه هم از او تبعیت نمود<ref>ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۱۷۵؛ ابن العبری، تاریخ مختصرالدول، ۱۹۹۲م، ص۱۳۸.</ref>. برخی گفتهاند که نزاعی ما بین آنها در مجلس صورت گرفت و در نهایت عباس با معتصم بیعت کرد<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۵۹.</ref>. | معتصم قبل از خلافت والی [[شام]] و [[مصر]] بود. مأمون هنگام مرگ، با توجه به محبوبیت فرزندش عباس نزد سپاهیان، معتصم را جانشین خود کرد؛ چون معتصم را شایسته برای حفظ دولت عباسی میدید<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۶۷.</ref>. [[بیعت]] با معتصم در روز وفات مأمون بود؛ ابتدا سپاهیان از اطاعت وی سرباز زدند و میخواستند عباس فرزند مأمون را بهخلافت برگزینند<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۶۷.</ref>؛ اما عباس به احترام وصیت پدر اولین نفر بود<ref> ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۱۵، ۱۴۱۳ق، ص۲۷.</ref> که با عموی خویش بیعت کرد و سپاه هم از او تبعیت نمود<ref>ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۱۷۵؛ ابن العبری، تاریخ مختصرالدول، ۱۹۹۲م، ص۱۳۸.</ref>. برخی گفتهاند که نزاعی ما بین آنها در مجلس صورت گرفت و در نهایت عباس با معتصم بیعت کرد<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۵۹.</ref>. | ||
=اقدامات سیاسی= | ==اقدامات سیاسی== | ||
معتصم بعد از آنکه قدرت را به دست گرفت، برای تثبیت حکومت خود، تغییراتی را در زمینه سیاست شکل داد. وی به علت بیاعتمادی به افراد عرب و ایرانی، از وزرا و فرماندهان ترک استفاده کرد و برای کنترل بیشتر پایتخت را از [[بغداد]] به [[سامرا]] انتقال داد و سیاست مأمون در زمینه خلقت [[قرآن]] و تفتیش عقاید را پی گرفت. | معتصم بعد از آنکه قدرت را به دست گرفت، برای تثبیت حکومت خود، تغییراتی را در زمینه سیاست شکل داد. وی به علت بیاعتمادی به افراد عرب و ایرانی، از وزرا و فرماندهان ترک استفاده کرد و برای کنترل بیشتر پایتخت را از [[بغداد]] به [[سامرا]] انتقال داد و سیاست مأمون در زمینه خلقت [[قرآن]] و تفتیش عقاید را پی گرفت. | ||
==استفاده از ترکان== | ===استفاده از ترکان=== | ||
معتصم که به افراد ایرانی و عرب اطمینان نداشت سعی در جذب سپاهیان ترک کرد<ref>صلواتی، تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد تقی(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۲۲۲.</ref> و سعی نمود از عصبیت ترکان از آن جهت که مادرش از ترکان بود<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۱؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۲۳.</ref>، برای حفظ حکومت خود استفاده نماید و در سطحی گسترده اقدام به استخدام غلامان ترک کرد<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۴۶۵.</ref>. معتصم مناصب مهم و ولایتهای بزرگ را به آنها واگذار کرد<ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه، ۱۳۸۳ش، ص۹۲.</ref>. با ورود ترکان به دستگاه خلافت رقابت شدیدی میان آنان و دو عنصر عرب و ایرانی شکل گرفت. معتصم با این کار خود زمینه را برای افول حکومت عباسی فراهم نمود<ref> خضری، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه، ۱۳۸۳ش، ص۹۲.</ref>. | معتصم که به افراد ایرانی و عرب اطمینان نداشت سعی در جذب سپاهیان ترک کرد<ref>صلواتی، تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد تقی(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۲۲۲.</ref> و سعی نمود از عصبیت ترکان از آن جهت که مادرش از ترکان بود<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۱؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۲۳.</ref>، برای حفظ حکومت خود استفاده نماید و در سطحی گسترده اقدام به استخدام غلامان ترک کرد<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۴۶۵.</ref>. معتصم مناصب مهم و ولایتهای بزرگ را به آنها واگذار کرد<ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه، ۱۳۸۳ش، ص۹۲.</ref>. با ورود ترکان به دستگاه خلافت رقابت شدیدی میان آنان و دو عنصر عرب و ایرانی شکل گرفت. معتصم با این کار خود زمینه را برای افول حکومت عباسی فراهم نمود<ref> خضری، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه، ۱۳۸۳ش، ص۹۲.</ref>. | ||
==انتقال پایتخت به سامرا== | ===انتقال پایتخت به سامرا=== | ||
در سال ۲۲۱ق معتصم عباسی، پایتخت را از بغداد به سامرا انتقال داد. بنابر نقل [[ابن اثیر]]، معتصم، دلیل انتقال پایتخت را ترس از شورش سپاهیان و کشته شدن غلامانش دانسته است. بر این اساس، معتصم عباسی برای پایتخت خلافت خود در پی محلی بوده که بتواند بر سپاه خود اشراف داشته و در صورت لزوم بتواند از راه خشکی و آبی بر آنها تسلط یابد<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۶، ۱۹۶۵م، ص۴۵۱.</ref>. برخی دیگر علت این انتقال را، فراوانی سپاهیان ترک عنوان میکنند که معتصم آنان را به خدمت گرفته بود و بغداد ظرفیت تمام نیروهای ترک را نداشت و مزاحمت مردم را در پی داشت<ref> ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۵۰.</ref> و سبب نارضایتی مردم و تهدید آنان شد؛ لذا معتصم تصمیم گرفت تا جای مناسبی را در نظر بگیرد؛ از همین رو سامرا را انتخاب کرد<ref> ابن اثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۶، ص۴۵۲.</ref>. وی آن جا را آباد ساخت و دارالخلافه خواند و نظامیان ترک را در آن سکنی داد. سامرا در دوران معتصم به اوج قدرت و آبادانی رسید و کاخها، گردشگاهها، بازارها، [[مساجد]] و عمارتهای عظیم در آن ایجاد شد<ref>خلیلی، موسوعة العتبات المقدسه، ۱۴۰۷ق، ج۱۲، ص۸۰ به بعد.</ref>. | در سال ۲۲۱ق معتصم عباسی، پایتخت را از بغداد به سامرا انتقال داد. بنابر نقل [[ابن اثیر]]، معتصم، دلیل انتقال پایتخت را ترس از شورش سپاهیان و کشته شدن غلامانش دانسته است. بر این اساس، معتصم عباسی برای پایتخت خلافت خود در پی محلی بوده که بتواند بر سپاه خود اشراف داشته و در صورت لزوم بتواند از راه خشکی و آبی بر آنها تسلط یابد<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۶، ۱۹۶۵م، ص۴۵۱.</ref>. برخی دیگر علت این انتقال را، فراوانی سپاهیان ترک عنوان میکنند که معتصم آنان را به خدمت گرفته بود و بغداد ظرفیت تمام نیروهای ترک را نداشت و مزاحمت مردم را در پی داشت<ref> ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۵۰.</ref> و سبب نارضایتی مردم و تهدید آنان شد؛ لذا معتصم تصمیم گرفت تا جای مناسبی را در نظر بگیرد؛ از همین رو سامرا را انتخاب کرد<ref> ابن اثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۶، ص۴۵۲.</ref>. وی آن جا را آباد ساخت و دارالخلافه خواند و نظامیان ترک را در آن سکنی داد. سامرا در دوران معتصم به اوج قدرت و آبادانی رسید و کاخها، گردشگاهها، بازارها، [[مساجد]] و عمارتهای عظیم در آن ایجاد شد<ref>خلیلی، موسوعة العتبات المقدسه، ۱۴۰۷ق، ج۱۲، ص۸۰ به بعد.</ref>. | ||
==ادامه سیاست و دوران محنت مأمون== | ===ادامه سیاست و دوران محنت مأمون=== | ||
مأمون در وصیتش از معتصم خواسته بود که سیاست محنه او را دنبال کند<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۴۷.</ref>. معتصم فردی عالم و دانشمند نبود اما گرایش به [[مذهب]] [[معتزله]] داشت و وزیران و درباریان را از معتزله انتخاب نمود<ref> ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۲۷.</ref>؛ به همین علت [[احمد بن ابی داوود]] که از پیشوایان معتزلیان بود را قاضیالقضات کرد<ref>صلواتی، تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد تقی(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۲۶۴.</ref>. او سیاست مأمون را دنبال کرد و در مورد خلق [[قرآن]]، مردم را مورد بازجویی و امتحان قرار داد<ref> ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۲۷.</ref>. [[احمد بن حنبل]] از معروفترین افرادی است که به این خاطر به شدت شکنجه شد<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۲؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۳۲؛ ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۴۳.</ref>. احمد بن نَصر خُزاعی نیز اعدام گردید و بشر بن ولید را که قاضی القضات بود در خانه خود حبس کرد<ref>رضایی، عصر محنه در تمدن مسلمانان، شماره ۱۹، ۱۳۷۳ش.</ref>. | مأمون در وصیتش از معتصم خواسته بود که سیاست محنه او را دنبال کند<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۴۷.</ref>. معتصم فردی عالم و دانشمند نبود اما گرایش به [[مذهب]] [[معتزله]] داشت و وزیران و درباریان را از معتزله انتخاب نمود<ref> ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۲۷.</ref>؛ به همین علت [[احمد بن ابی داوود]] که از پیشوایان معتزلیان بود را قاضیالقضات کرد<ref>صلواتی، تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد تقی(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۲۶۴.</ref>. او سیاست مأمون را دنبال کرد و در مورد خلق [[قرآن]]، مردم را مورد بازجویی و امتحان قرار داد<ref> ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۲۷.</ref>. [[احمد بن حنبل]] از معروفترین افرادی است که به این خاطر به شدت شکنجه شد<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۲؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۳۲؛ ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۴۳.</ref>. احمد بن نَصر خُزاعی نیز اعدام گردید و بشر بن ولید را که قاضی القضات بود در خانه خود حبس کرد<ref>رضایی، عصر محنه در تمدن مسلمانان، شماره ۱۹، ۱۳۷۳ش.</ref>. | ||
=اقدامات نظامی= | ==اقدامات نظامی== | ||
بنابر برخی پژوهشهای تاریخی، در دوران حکومت معتصم، که مقارن با [[امامت]] [[امام جواد(ع)]] بود، بیش از پنجاه قیام توسط علویان و اعراب و شش مورد توسط ایرانیان صورت گرفت و همگی سرکوب شد<ref>صلواتی، تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد تقی(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۱۵۴-۲۲۲.</ref>. مهمترین این قیامها عبارتند از: شورش زُطها<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۸-۱۱؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۹۶۵ق، ج۶، ص۴۴۳-۴۴۴؛ ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref>، شورش [[بابک خرمدین]]<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۳-۴۷۵؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۳۱-۵۵؛ ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۷۸-۱۸۳؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۸، ص۴۳۷؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۶۷.</ref>، شورش [[مازیار]]<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۸۰-۸۹؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۶، ص۴۹۵-۵۰۴؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۲۴.</ref>، شورش [[مبرقع]]<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۱۶-۱۱۸؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۶، ص۵۲۲.</ref>، شورش جعفر کرد<ref> صلواتی، تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد تقی(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۴.</ref> و شورش عُجَیف بن عنبسه و عباس بن مأمون<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۶؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۷۱-۷۹.</ref>. | بنابر برخی پژوهشهای تاریخی، در دوران حکومت معتصم، که مقارن با [[امامت]] [[امام جواد(ع)]] بود، بیش از پنجاه قیام توسط علویان و اعراب و شش مورد توسط ایرانیان صورت گرفت و همگی سرکوب شد<ref>صلواتی، تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد تقی(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۱۵۴-۲۲۲.</ref>. مهمترین این قیامها عبارتند از: شورش زُطها<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۸-۱۱؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۹۶۵ق، ج۶، ص۴۴۳-۴۴۴؛ ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref>، شورش [[بابک خرمدین]]<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۳-۴۷۵؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۳۱-۵۵؛ ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۷۸-۱۸۳؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۸، ص۴۳۷؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۶۷.</ref>، شورش [[مازیار]]<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۸۰-۸۹؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۶، ص۴۹۵-۵۰۴؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۲۴.</ref>، شورش [[مبرقع]]<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۱۶-۱۱۸؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۶، ص۵۲۲.</ref>، شورش جعفر کرد<ref> صلواتی، تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد تقی(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۴.</ref> و شورش عُجَیف بن عنبسه و عباس بن مأمون<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۶؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۷۱-۷۹.</ref>. | ||
معتصم پس از مغلوب کردن بابک، بدون درنگ با سپاهی عظیم به سوی [[روم]] حرکت کرد<ref> طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۵۷.</ref> و پس از شکستدادن سپاه اعزامی از جانب [[امپراطوری روم]]، عموریه را در سال ۲۲۳ق فتح کرد<ref> طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۵۷-۷۱؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۵؛ ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۴۸۰-۴۸۸.</ref>. | معتصم پس از مغلوب کردن بابک، بدون درنگ با سپاهی عظیم به سوی [[روم]] حرکت کرد<ref> طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۵۷.</ref> و پس از شکستدادن سپاه اعزامی از جانب [[امپراطوری روم]]، عموریه را در سال ۲۲۳ق فتح کرد<ref> طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۵۷-۷۱؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۷۵؛ ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۴۸۰-۴۸۸.</ref>. | ||
=مقابله با علویان= | ==مقابله با علویان== | ||
سیاست معتصم در قبال علویان، بسیار سختگیرانه بود. معتصم برخلاف مأمون بر [[شیعیان]] سختگیری بسیار کرد و تمام فعالیتهای آنان را به دقت زیر نظر داشت. همین امر سبب بعضی از قیامها شد<ref> طقوش، دولت عباسیان، ۱۳۸۳ش، ص۱۷۸.</ref>. | سیاست معتصم در قبال علویان، بسیار سختگیرانه بود. معتصم برخلاف مأمون بر [[شیعیان]] سختگیری بسیار کرد و تمام فعالیتهای آنان را به دقت زیر نظر داشت. همین امر سبب بعضی از قیامها شد<ref> طقوش، دولت عباسیان، ۱۳۸۳ش، ص۱۷۸.</ref>. | ||
==قیام محمد بن قاسم طالقان== | ===قیام محمد بن قاسم طالقان=== | ||
محمد بن قاسم بن علی ملقب به صوفی<ref> مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۴۶۵.</ref> از نوادگان [[امام حسین(ع)]] در سال ۲۱۹ق با شعار الرضا من آل محمد<ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه، ۱۳۸۳ش، ص۹۲. </ref> بر علیه معتصم در طالقان در شرق [[خراسان]]<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۲۹.</ref> قیام کرد. دلیل آن چنین ذکر شده است که معتصم وقتی به خلافت رسید، محمد بن قاسم را فراخواند تا فعالیتهای او را مورد بررسی و تحقیق قرار دهد. محمد بن قاسم پس از اطلاع از تصمیم معتصم از کوفه به خراسان گریخت<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۶ش، ص۸۰.</ref>. بسیاری از مردم خراسان به دور او جمع شدند<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۶۴.</ref>؛ اما حرکت او فاقد سازمان دهی بود و خطر جدی برای حکومت معتصم نبود. | محمد بن قاسم بن علی ملقب به صوفی<ref> مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۴۶۵.</ref> از نوادگان [[امام حسین(ع)]] در سال ۲۱۹ق با شعار الرضا من آل محمد<ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه، ۱۳۸۳ش، ص۹۲. </ref> بر علیه معتصم در طالقان در شرق [[خراسان]]<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۲۹.</ref> قیام کرد. دلیل آن چنین ذکر شده است که معتصم وقتی به خلافت رسید، محمد بن قاسم را فراخواند تا فعالیتهای او را مورد بررسی و تحقیق قرار دهد. محمد بن قاسم پس از اطلاع از تصمیم معتصم از کوفه به خراسان گریخت<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۶ش، ص۸۰.</ref>. بسیاری از مردم خراسان به دور او جمع شدند<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۶۴.</ref>؛ اما حرکت او فاقد سازمان دهی بود و خطر جدی برای حکومت معتصم نبود. | ||
معتصم به امیر خراسان، عبدالله بن طاهر دستور داد با او مقابله کند<ref> اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۴۶۵.</ref>. محمد شکست خورد و به [[نیشابور]] گریخت. وی سرانجام دستگیر و در سامرا زندانی شد؛ اما به کمک برخی از پیروانش از زندان فرار کرد و تا پایان عمر مخفیانه زیست<ref>ابن اثیر، الکامل، بیروت، ج۶، ص۴۴۲-۴۴۳؛ ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۱۷۷.</ref>. [[ابوالفرج اصفهانی]] معتقد است که او به واسط رفت و در آنجا سکنی گزید<ref> اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۴۷۱.</ref>. برخی معتقدند که در روزگار متوکل گرفتار شده و در زندان درگذشت. این قیام به عنوان بارزترین انقلاب علویان پس از [[شهادت]] [[امام رضا(ع)]] شناخته میشود<ref> خضری، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه، ۱۳۸۳ش، ص۹۲.</ref>. | معتصم به امیر خراسان، عبدالله بن طاهر دستور داد با او مقابله کند<ref> اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۴۶۵.</ref>. محمد شکست خورد و به [[نیشابور]] گریخت. وی سرانجام دستگیر و در سامرا زندانی شد؛ اما به کمک برخی از پیروانش از زندان فرار کرد و تا پایان عمر مخفیانه زیست<ref>ابن اثیر، الکامل، بیروت، ج۶، ص۴۴۲-۴۴۳؛ ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۱۷۷.</ref>. [[ابوالفرج اصفهانی]] معتقد است که او به واسط رفت و در آنجا سکنی گزید<ref> اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۴۷۱.</ref>. برخی معتقدند که در روزگار متوکل گرفتار شده و در زندان درگذشت. این قیام به عنوان بارزترین انقلاب علویان پس از [[شهادت]] [[امام رضا(ع)]] شناخته میشود<ref> خضری، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه، ۱۳۸۳ش، ص۹۲.</ref>. | ||
==شهادت امام جواد(ع)== | ===شهادت امام جواد(ع)=== | ||
امام جواد(ع) به دستور معتصم، مسموم و به شهادت رسید. او برای آنکه بتواند فعالیتهای [[امام جواد]] را به دقت زیر نظر داشته باشد ایشان را دستگیر کرده و به سامرا برد و در همان سال امام به شهادت رسید<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)، ۱۳۷۶ش، ص۸۰.</ref>. | امام جواد(ع) به دستور معتصم، مسموم و به شهادت رسید. او برای آنکه بتواند فعالیتهای [[امام جواد]] را به دقت زیر نظر داشته باشد ایشان را دستگیر کرده و به سامرا برد و در همان سال امام به شهادت رسید<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)، ۱۳۷۶ش، ص۸۰.</ref>. | ||
خط ۷۷: | خط ۶۶: | ||
برخی علت شهادت امام را سعایت ابن ابی داود، قاضی القضات معتصم، میدانند<ref>عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۲۰.</ref> که به علت حسادت بیش از حد به امام، سعایت ایشان را نزد معتصم کرد و همین سبب شد تا معتصم ایشان را مسموم کند<ref>صلواتی، تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد تقی(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۴۳۰.</ref>؛ هر چند شهادت امام جواد(ع) برای [[شیخ مفید]] ثابت نشده است و قائل است که به مرگ طبیعی رحلت نمودهاند<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.</ref>. سیاست معتصم در زمان امام هادی(ع) به علت اقتصاد سرشار حکومت عباسی که سبب کاهش دستیابی حامیان علویان برای عملیات نظامی شده بود، تحمل و مدارا با علویان بود و سختگیریهای سابق را نکرد<ref> حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۶ش، ص۸۱.</ref>. | برخی علت شهادت امام را سعایت ابن ابی داود، قاضی القضات معتصم، میدانند<ref>عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۲۰.</ref> که به علت حسادت بیش از حد به امام، سعایت ایشان را نزد معتصم کرد و همین سبب شد تا معتصم ایشان را مسموم کند<ref>صلواتی، تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد تقی(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۴۳۰.</ref>؛ هر چند شهادت امام جواد(ع) برای [[شیخ مفید]] ثابت نشده است و قائل است که به مرگ طبیعی رحلت نمودهاند<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.</ref>. سیاست معتصم در زمان امام هادی(ع) به علت اقتصاد سرشار حکومت عباسی که سبب کاهش دستیابی حامیان علویان برای عملیات نظامی شده بود، تحمل و مدارا با علویان بود و سختگیریهای سابق را نکرد<ref> حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۶ش، ص۸۱.</ref>. | ||
=وفات= | ==وفات== | ||
معتصم در ۸ [[ربیعالاول]] سال ۲۲۷ق درگذشت و در [[سامرا]]، دفن شد<ref>ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۷۴.</ref> درباره علت [[مرگ]] او چنین نقل شده است که در اول [[ماه محرم]] سال ۲۲۷ق حجامت کرد در پی آن به مرضی دچار شد و به علت همان مرض تب شدیدی نمود و در همان بیماری مرد<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷، ج۹، ص۱۱۸؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۶، ص۵۲۴.</ref>. او پسرش هارون واثق را ولی عهد خود کرده بود و هیچکس در ولایت عهدی با او مشارکت نداشت<ref>طقوش، دولت عباسیان، ۱۳۸۳ش، ص۱۷۸.</ref>. | معتصم در ۸ [[ربیعالاول]] سال ۲۲۷ق درگذشت و در [[سامرا]]، دفن شد<ref>ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۷۴.</ref> درباره علت [[مرگ]] او چنین نقل شده است که در اول [[ماه محرم]] سال ۲۲۷ق حجامت کرد در پی آن به مرضی دچار شد و به علت همان مرض تب شدیدی نمود و در همان بیماری مرد<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷، ج۹، ص۱۱۸؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۶، ص۵۲۴.</ref>. او پسرش هارون واثق را ولی عهد خود کرده بود و هیچکس در ولایت عهدی با او مشارکت نداشت<ref>طقوش، دولت عباسیان، ۱۳۸۳ش، ص۱۷۸.</ref>. | ||
خط ۸۴: | خط ۷۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:خلفای عباسی]] | [[رده: خلفای عباسی]] | ||
[[رده:قاتلان اهلبیت]] | [[رده: قاتلان اهلبیت]] |