۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[رده: ' به '[[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''آیه اولیالامر (آیه اطاعت)''' آیهای ست که در آن خداوند متعال فرموده یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا أَطِـیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیءٍفَرُدُّوهُ إِلی اللّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ ذ لِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً<ref>نساء، ۵۹)</ref>: ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا و رسول و اولیالامر اطاعت کنید و اگر در چیزی کارتان به نزاع کشید به حکم خدا و رسول باز گردید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. این برایتان بهتر و خوشفرجامتر خواهد بود. . این آیه اطاعت یا آیه اولیالامر است. این آیه از آیاتی است که شیعه برای اثبات امامت علی به آن استدلال کرده است: | '''آیه اولیالامر (آیه اطاعت)''' آیهای ست که در آن خداوند متعال فرموده یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا أَطِـیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیءٍفَرُدُّوهُ إِلی اللّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ ذ لِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً<ref>نساء، ۵۹)</ref>: ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا و رسول و اولیالامر اطاعت کنید و اگر در چیزی کارتان به نزاع کشید به حکم خدا و رسول باز گردید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. این برایتان بهتر و خوشفرجامتر خواهد بود. . این آیه اطاعت یا آیه اولیالامر است. این آیه از آیاتی است که شیعه برای اثبات امامت علی به آن استدلال کرده است: | ||
==تفسیر آیه اولیالامر== | == تفسیر آیه اولیالامر == | ||
قبل از بیان تقریر استدلال به آیه یاد شده و باتوجهبه شبهاتی که بر آن وارد کردهاند، ارائه توضیحات زیر درباره آیه لازم است:<br> | قبل از بیان تقریر استدلال به آیه یاد شده و باتوجهبه شبهاتی که بر آن وارد کردهاند، ارائه توضیحات زیر درباره آیه لازم است:<br> | ||
۱- اگرچه جمله اطیعوا الله و اطیعوا الرسول اساس همه ادیان آسمانی است، ولی در این آیه باتوجه به تفریغ جمله فان تنازعتم فی شیء بهعنوان مقدمه برای آمادهکردن مسلمانان برای رجوع به خدا و رسول در موارد اختلاف مطرح است، چنانکه همین نکته را در آیات بعد نیز تکرار میکند؛ | ۱- اگرچه جمله اطیعوا الله و اطیعوا الرسول اساس همه ادیان آسمانی است، ولی در این آیه باتوجه به تفریغ جمله فان تنازعتم فی شیء بهعنوان مقدمه برای آمادهکردن مسلمانان برای رجوع به خدا و رسول در موارد اختلاف مطرح است، چنانکه همین نکته را در آیات بعد نیز تکرار میکند؛ | ||
أَلَمْ تَرَ إِلی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ <ref>نساء، ۶۰</ref>آیا نمینگری به کسانی که به گمان خود به آنچه به سوی تو نازل شده است، ادعای ایمان دارند. | أَلَمْ تَرَ إِلی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ <ref>نساء، ۶۰</ref>آیا نمینگری به کسانی که به گمان خود به آنچه به سوی تو نازل شده است، ادعای ایمان دارند. | ||
وَما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِـیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ <ref>نساء، ۶۴</ref>و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر این که مردم به دستور خداوند از آنان پیروی کنند.فَلا وَرَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِـیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ <ref>نساء، ۶۵</ref> نه چنین نیست، قسم به پروردگار تو اینان به حقیقت ایمان نمیآورند مگر این که برای حل تمام اختلافات بین خود به تو مراجعه کنند. | وَما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِـیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ <ref>نساء، ۶۴</ref>و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر این که مردم به دستور خداوند از آنان پیروی کنند. فَلا وَرَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِـیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ <ref>نساء، ۶۵</ref> نه چنین نیست، قسم به پروردگار تو اینان به حقیقت ایمان نمیآورند مگر این که برای حل تمام اختلافات بین خود به تو مراجعه کنند. | ||
این آیات و آیات همانند آن نیز میرساند که مسلمانان باید برای حل اختلافات خود، به خدا و رسول خدا رویآورند و به داوری آن حضرت رضایت داده و از حکمی که آن حضرت صادر میکند، دلگیر نشوند.<br> | این آیات و آیات همانند آن نیز میرساند که مسلمانان باید برای حل اختلافات خود، به خدا و رسول خدا رویآورند و به داوری آن حضرت رضایت داده و از حکمی که آن حضرت صادر میکند، دلگیر نشوند.<br> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
خداوند در این آیه، بهطورقطع، به اطاعت از اولیالامر دستور داده است و هر کس را که خداوند، بهطورقطع، دستور به اطاعت از او را بدهد باید از خطا معصوم باشد؛ زیرا اگر معصوم نباشد، درصورتیکه اقدام به خطا کرد، چنان است که گویا خداوند به پیروی از او فرمان داده است، درحالیکه کار خطا خطاست و خداوند به عدم پیروی از آن دستور داده است؛ در نتیجه لازم میآید که نسبت به یک کار، از یکجهت هم دستور به پیروی داشته باشیم و هم دستور به عدم پیروی و این محال است». | خداوند در این آیه، بهطورقطع، به اطاعت از اولیالامر دستور داده است و هر کس را که خداوند، بهطورقطع، دستور به اطاعت از او را بدهد باید از خطا معصوم باشد؛ زیرا اگر معصوم نباشد، درصورتیکه اقدام به خطا کرد، چنان است که گویا خداوند به پیروی از او فرمان داده است، درحالیکه کار خطا خطاست و خداوند به عدم پیروی از آن دستور داده است؛ در نتیجه لازم میآید که نسبت به یک کار، از یکجهت هم دستور به پیروی داشته باشیم و هم دستور به عدم پیروی و این محال است». | ||
در این که از این آیه عصمت «اولیالامر» استفاده میشود، شبههای نیست و آنان که قائل به عصمت اولیالامر نشدهاند، یا آیه را بهدقت مطالعه نکردهاند و یا این که شبهاتی خارج از آیه، مانع پذیرش این نظریه شده است که در مباحث آینده مطرح خواهد شد. | در این که از این آیه عصمت «اولیالامر» استفاده میشود، شبههای نیست و آنان که قائل به عصمت اولیالامر نشدهاند، یا آیه را بهدقت مطالعه نکردهاند و یا این که شبهاتی خارج از آیه، مانع پذیرش این نظریه شده است که در مباحث آینده مطرح خواهد شد. | ||
==اولیالامر از دیدگاه اهلسنت== | == اولیالامر از دیدگاه اهلسنت == | ||
درباره مصداق اولیالامر بین شیعه و اهلسنت اختلافنظر وجود دارد. قبل از پرداختن به بحث مصداق اولیالامر از دیدگاه اهلسنت توجه به این نکته ضروری است که در آیاتی که شأن نزول بهخصوصی دارند، شأن نزول آیه در فهم مقصود آیه بسیار تأثیر دارد. | درباره مصداق اولیالامر بین شیعه و اهلسنت اختلافنظر وجود دارد. قبل از پرداختن به بحث مصداق اولیالامر از دیدگاه اهلسنت توجه به این نکته ضروری است که در آیاتی که شأن نزول بهخصوصی دارند، شأن نزول آیه در فهم مقصود آیه بسیار تأثیر دارد. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
اکنون سؤال این است که به چه دلیل شأن نزولی را برای آیه نقل کردهاند که حتی شامل مورد خود آن نیز نمیشود؛ زیرا آیه دستور میدهد که از اولیالامر اطاعت کنند، ولی سپاه با فرمانده مخالفت میکند و رسول خدا نیز مخالفت سپاه را تأیید میکند؟! | اکنون سؤال این است که به چه دلیل شأن نزولی را برای آیه نقل کردهاند که حتی شامل مورد خود آن نیز نمیشود؛ زیرا آیه دستور میدهد که از اولیالامر اطاعت کنند، ولی سپاه با فرمانده مخالفت میکند و رسول خدا نیز مخالفت سپاه را تأیید میکند؟! | ||
===مصادیق «اولیالامر» از دیدگاه اهلسنت=== | === مصادیق «اولیالامر» از دیدگاه اهلسنت === | ||
====۱– اصحاب رسول خدا :==== | ====۱– اصحاب رسول خدا :==== | ||
عده ای بر این باورند که «اولیالامر انّهم اصحاب محمّد خاصّه»؛<ref>همان، ج ۵، ص ۲۵۹</ref> مقصود از «اولیالامر» اصحاب محمد هستند». | عده ای بر این باورند که «اولیالامر انّهم اصحاب محمّد خاصّه»؛<ref>همان، ج ۵، ص ۲۵۹</ref> مقصود از «اولیالامر» اصحاب محمد هستند». | ||
=====نقد===== | ===== نقد ===== | ||
الف – پیشتر بیان شد که از آیه موردبحث عصمت اولیالامر استفاده میشود، درحالیکه در بین امت اسلامی هیچکس برای همه اصحاب رسول خدا عصمت قائل نیست، تا اطاعت از آنان واجب باشد.<br> | الف – پیشتر بیان شد که از آیه موردبحث عصمت اولیالامر استفاده میشود، درحالیکه در بین امت اسلامی هیچکس برای همه اصحاب رسول خدا عصمت قائل نیست، تا اطاعت از آنان واجب باشد.<br> | ||
ب – اصحاب رسول خدا چنین شأنی برای خود قائل نبودند که مصداق آیه ما هستیم.<br> | ب – اصحاب رسول خدا چنین شأنی برای خود قائل نبودند که مصداق آیه ما هستیم.<br> | ||
ج – گر چه در برخی از آیات و روایات از جمعی از اصحاب رسول خدا بسیار تجلیل شده است و آن تجلیلها نیز واقعی است، ولی باتوجهبه تعریفی که اهلسنت درباره صحابه دارند، بررسی مجموع آیات و روایات درباره صحابه بیانگر این است که عدهای از صحابه در عصر خود حضرت رسول خدا و عدهای بعد از آن حضرت مرتد شدهاند؛ برخی از آنان مریضدلان بودهاند؛ عدهای از آنان در زمره منافقان پنهان و عدهای از منافقان آشکار و شماری از آنان، همکاران و جاسوسان دشمن بودهاند و عدهای از دستورات آن حضرت تخلف میکردند و… .<br> | ج – گر چه در برخی از آیات و روایات از جمعی از اصحاب رسول خدا بسیار تجلیل شده است و آن تجلیلها نیز واقعی است، ولی باتوجهبه تعریفی که اهلسنت درباره صحابه دارند، بررسی مجموع آیات و روایات درباره صحابه بیانگر این است که عدهای از صحابه در عصر خود حضرت رسول خدا و عدهای بعد از آن حضرت مرتد شدهاند؛ برخی از آنان مریضدلان بودهاند؛ عدهای از آنان در زمره منافقان پنهان و عدهای از منافقان آشکار و شماری از آنان، همکاران و جاسوسان دشمن بودهاند و عدهای از دستورات آن حضرت تخلف میکردند و….<br> | ||
تاریخ اسلام، چه در عصر رسول خدا و چه بعد از آن تا زمانی که آنان زنده بودند، از تخلفات آنان از احکام اسلام حکایت میکند.<br> | تاریخ اسلام، چه در عصر رسول خدا و چه بعد از آن تا زمانی که آنان زنده بودند، از تخلفات آنان از احکام اسلام حکایت میکند.<br> | ||
۱ – انس بن مالک:<br>وی از تخلفات و تغییراتی که اصحاب در احکام اسلامی به وجود آوردهاند، چنین یاد میکند: | ۱ – انس بن مالک:<br>وی از تخلفات و تغییراتی که اصحاب در احکام اسلامی به وجود آوردهاند، چنین یاد میکند: | ||
«سمعت ابا عمران الجونی یقول سمعت انس بن مالک یقول: ما اعرف شیئا الیوم ممّا کنّا علیه علی عهد رسولالله . قال: قلنا له: فاین الصلاه؟ قال: او لم تصنعوا فی الصلاه ما قد علمتم. <ref>مسند، احمد بن حنبل، ج ۳، ص ۵۳۵، حدیث ۱۱۵۶۶)</ref> | «سمعت ابا عمران الجونی یقول سمعت انس بن مالک یقول: ما اعرف شیئا الیوم ممّا کنّا علیه علی عهد رسولالله. قال: قلنا له: فاین الصلاه؟ قال: او لم تصنعوا فی الصلاه ما قد علمتم. <ref>مسند، احمد بن حنبل، ج ۳، ص ۵۳۵، حدیث ۱۱۵۶۶)</ref> | ||
ابو عمران جونی میگوید: شنیدم انس بن مالک میگفت: آنچه در عصر رسول خدا انجام میدادیم امروز خبری از آن نیست! | ابو عمران جونی میگوید: شنیدم انس بن مالک میگفت: آنچه در عصر رسول خدا انجام میدادیم امروز خبری از آن نیست! | ||
به او گفتیم: نماز که هست؟ | به او گفتیم: نماز که هست؟ | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
«آنها اشاره الی ابیبکر و عمر رضی الله عنهما خاصّه»؛<ref>تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۵۹</ref> | «آنها اشاره الی ابیبکر و عمر رضی الله عنهما خاصّه»؛<ref>تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۵۹</ref> | ||
مقصود از اولیالامر ابوبکر و عمر هستند! | مقصود از اولیالامر ابوبکر و عمر هستند! | ||
=====نقد===== | ===== نقد ===== | ||
ابتدا رأی یاد شده درباره ابوبکر را به نقد میکشیم:<br> | ابتدا رأی یاد شده درباره ابوبکر را به نقد میکشیم:<br> | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
اکنون سؤال این است که آیا شایسته است که چنین انسانی را با این اعترافات صریح، نسبت به کارهایی که نباید انجام میداد و کارهایی که میبایست انجام میداد و انجام نداده است، مصداق اولیالامری بدانیم که خداوند دستور داده است در هر شرایطی از او پیروی کنیم؟! | اکنون سؤال این است که آیا شایسته است که چنین انسانی را با این اعترافات صریح، نسبت به کارهایی که نباید انجام میداد و کارهایی که میبایست انجام میداد و انجام نداده است، مصداق اولیالامری بدانیم که خداوند دستور داده است در هر شرایطی از او پیروی کنیم؟! | ||
=====نقد===== | ===== نقد ===== | ||
در ادامه، به نقد رأی یاد شده درباره عمر میپردازیم:<br> | در ادامه، به نقد رأی یاد شده درباره عمر میپردازیم:<br> | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
اکنون سؤال این است که بهراستی کسی که با صراحت به مخالفت با دستور رسول خدا برمیخیزد؛ همان اولیالامری است که خداوند دستور داده است، در هر شرایطی، از او اطاعت کنند؟ و اگر شما در آنجا بودید، چه میکردید؟ آیا به دستور رسول خدا عمل میکردید یا به دستور عمر؟ | اکنون سؤال این است که بهراستی کسی که با صراحت به مخالفت با دستور رسول خدا برمیخیزد؛ همان اولیالامری است که خداوند دستور داده است، در هر شرایطی، از او اطاعت کنند؟ و اگر شما در آنجا بودید، چه میکردید؟ آیا به دستور رسول خدا عمل میکردید یا به دستور عمر؟ | ||
====۳- فرماندهان جنگ==== | ====۳- فرماندهان جنگ ==== | ||
عدهای بر این باورند که مقصود از اولیالامر – «هم امراء السرایا و فرماندهان جنگی هستند.»<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۵۳۵؛ تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۰–</ref> | عدهای بر این باورند که مقصود از اولیالامر – «هم امراء السرایا و فرماندهان جنگی هستند.»<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۵۳۵؛ تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۰–</ref> | ||
=====نقد===== | ===== نقد ===== | ||
الف – پیشتر بیان شد که آیه موردبحث بیانگر عصمت اولیالامر است، درحالیکه هیچکس برای فرماندهان نظامی عصمت قائل نیست؛<br> | الف – پیشتر بیان شد که آیه موردبحث بیانگر عصمت اولیالامر است، درحالیکه هیچکس برای فرماندهان نظامی عصمت قائل نیست؛<br> | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
ج: نه پیامبر و نه اصحاب او چنین اعتقادی درباره فرماندهان نظامی نداشتند و شاهد آن این است که پیامبر در همین جریان، مخالفت صحابه با عبدالله را تأیید کرد. | ج: نه پیامبر و نه اصحاب او چنین اعتقادی درباره فرماندهان نظامی نداشتند و شاهد آن این است که پیامبر در همین جریان، مخالفت صحابه با عبدالله را تأیید کرد. | ||
برایناساس نمیتوان گفت: مقصود از اولیالامری که خداوند دستور داده است در هر شرایطی از آنان پیروی کنیم، فرماندهان نظامی باشند. | برایناساس نمیتوان گفت: مقصود از اولیالامری که خداوند دستور داده است در هر شرایطی از آنان پیروی کنیم، فرماندهان نظامی باشند. | ||
====۴- قاریان و عالمان==== | ====۴- قاریان و عالمان ==== | ||
عدهای بر این باورند که مقصود از اولیالامر، قاریان و عالمان هستند که نظریه مالک هم همین بوده است؛ | عدهای بر این باورند که مقصود از اولیالامر، قاریان و عالمان هستند که نظریه مالک هم همین بوده است؛ | ||
«اهل القرآن و العلم و هو اختیار مالک»<ref>تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۵۹</ref> | «اهل القرآن و العلم و هو اختیار مالک»<ref>تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۵۹</ref> | ||
=====نقد===== | ===== نقد ===== | ||
الف – باتوجهبه این که مستفاد از آیه عصمت اولیالامر است، هیچ قاری قرآن و هیچ اهل علمی در دنیای اسلام ادعای عصمت نکرده است؛<br> | الف – باتوجهبه این که مستفاد از آیه عصمت اولیالامر است، هیچ قاری قرآن و هیچ اهل علمی در دنیای اسلام ادعای عصمت نکرده است؛<br> | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
ج – بررسی زندگی هر دو گروه – قاریان و عالمان – حکایت از آن دارد که نمیتوان به این نتیجه رسید که اینان اولیالامری هستند که خداوند دستور داده است در هر شرایطی از آنان اطاعت کنند. | ج – بررسی زندگی هر دو گروه – قاریان و عالمان – حکایت از آن دارد که نمیتوان به این نتیجه رسید که اینان اولیالامری هستند که خداوند دستور داده است در هر شرایطی از آنان اطاعت کنند. | ||
====۵- عالمان دیندار==== | ====۵- عالمان دیندار ==== | ||
عدهای بر این باورند که اولیالامر، دانشمندان دینداری هستند که به مردم دین را آموزش میدهند و آنان را امربهمعروف و نهیازمنکر میکنند. «هم العلماء الدینون الذین یعلّمون الناس الدین و یأمرونهم بالمعروف و ینهون عن المنکر»؛<ref>کشاف، ج ۱، ص ۵۳۵؛ تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۵۹</ref> | عدهای بر این باورند که اولیالامر، دانشمندان دینداری هستند که به مردم دین را آموزش میدهند و آنان را امربهمعروف و نهیازمنکر میکنند. «هم العلماء الدینون الذین یعلّمون الناس الدین و یأمرونهم بالمعروف و ینهون عن المنکر»؛<ref>کشاف، ج ۱، ص ۵۳۵؛ تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۵۹</ref> | ||
=====نقد===== | ===== نقد ===== | ||
این نظریه شبیه نظریه قبل است و ایراداتی که درباره آن نظر یاد شد بر این نظر هم وارد است و بیشتر از این ارزش نقد را ندارد. | این نظریه شبیه نظریه قبل است و ایراداتی که درباره آن نظر یاد شد بر این نظر هم وارد است و بیشتر از این ارزش نقد را ندارد. | ||
====۶- اهل حل و عقد==== | ====۶- اهل حل و عقد ==== | ||
عدهای بر این باورند که اولیالامر، صاحبان عقل و اندیشه هستند که تدبیر امور مردم با آنان است؛ | عدهای بر این باورند که اولیالامر، صاحبان عقل و اندیشه هستند که تدبیر امور مردم با آنان است؛ | ||
«هم اولوا العقل و الرأی الذین یدبّرون امرالناس»؛<ref>تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۰</ref> | «هم اولوا العقل و الرأی الذین یدبّرون امرالناس»؛<ref>تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۰</ref> | ||
=====نقد===== | ===== نقد ===== | ||
الف – پیشتر بیان شد که امت اسلامی با همه اختلافات خود در این مسئله اتفاقنظر دارند که عالمان دینی معصوم نیستند، تا چه رسد به اهل حل و عقد که گاه از عالمان دینی هم نیستند؛<br> | الف – پیشتر بیان شد که امت اسلامی با همه اختلافات خود در این مسئله اتفاقنظر دارند که عالمان دینی معصوم نیستند، تا چه رسد به اهل حل و عقد که گاه از عالمان دینی هم نیستند؛<br> | ||
ب – همه حکومتها در سراسر دنیا، دارای چنین اصحاب اهل حل و عقدی هستند. بسیاری از جنایتهایی که حکومتها در طول تاریخ انجام دادهاند بهوسیله همینگونه افراد طراحی و اجرا شده است. برایناساس چگونه میتوان گفت مقصود از اولیالامری که خداوند دستور داده است – در هر شرایطی از آنان پیروی کنید – اهل حل و عقد هستند؟ | ب – همه حکومتها در سراسر دنیا، دارای چنین اصحاب اهل حل و عقدی هستند. بسیاری از جنایتهایی که حکومتها در طول تاریخ انجام دادهاند بهوسیله همینگونه افراد طراحی و اجرا شده است. برایناساس چگونه میتوان گفت مقصود از اولیالامری که خداوند دستور داده است – در هر شرایطی از آنان پیروی کنید – اهل حل و عقد هستند؟ | ||
====۷- صاحبان قدرت==== | ====۷- صاحبان قدرت ==== | ||
عدهای بر این باورند که اولیالامر، حاکمان و صاحبان قدرت هستند.«اولیالامر منکم ذوی الامر»<ref>صحیح، بخاری، کتاب الفتن باب دوم، حدیث ۷؛ صحیح، مسلم، کتاب الاماره باب وجوب طاعه الامراء؛ السنن الکبری، ج ۴، ص ۴۲۱، حدیث ۷۷۷۰؛ سنن، ابن ماجه، ج ۲، ص ۹۵۷، حدیث ۲۸۶۶؛ الموطأ، ص ۳۹۲، حدیث ۵؛ مسند، احمد، ج ۵، ص ۳۱۴ و ۳۱۹؛ مسند، الحمیدی، ج ۱، ص ۱۹۲، حدیث ۳۸۹؛ مصنف، ابن ابی شیبه، ج ۸، ص ۶۱۴، حدیث ۱۴۹؛ السنه لابن ابی عاصم، ص ۴۸۰، حدیث ۱۰۲۹؛ مسند ابی عوانه، ج ۴، ص ۴۰۶، حدیث ۷۱۱۹؛ مسند، الشاشی، ج ۳، ص ۱۱۹، حدیث ۱۱۸۰؛ الاحسان، بترتیب صحیح ابن حبّان، ج ۷، ص ۳۹، حدیث ۴۵۳۰</ref> | عدهای بر این باورند که اولیالامر، حاکمان و صاحبان قدرت هستند. «اولیالامر منکم ذوی الامر»<ref>صحیح، بخاری، کتاب الفتن باب دوم، حدیث ۷؛ صحیح، مسلم، کتاب الاماره باب وجوب طاعه الامراء؛ السنن الکبری، ج ۴، ص ۴۲۱، حدیث ۷۷۷۰؛ سنن، ابن ماجه، ج ۲، ص ۹۵۷، حدیث ۲۸۶۶؛ الموطأ، ص ۳۹۲، حدیث ۵؛ مسند، احمد، ج ۵، ص ۳۱۴ و ۳۱۹؛ مسند، الحمیدی، ج ۱، ص ۱۹۲، حدیث ۳۸۹؛ مصنف، ابن ابی شیبه، ج ۸، ص ۶۱۴، حدیث ۱۴۹؛ السنه لابن ابی عاصم، ص ۴۸۰، حدیث ۱۰۲۹؛ مسند ابی عوانه، ج ۴، ص ۴۰۶، حدیث ۷۱۱۹؛ مسند، الشاشی، ج ۳، ص ۱۱۹، حدیث ۱۱۸۰؛ الاحسان، بترتیب صحیح ابن حبّان، ج ۷، ص ۳۹، حدیث ۴۵۳۰</ref> | ||
این نظریه بیشترین طرفدار را در بین اهلسنت – بهخصوص اهل حدیث – دارد. | این نظریه بیشترین طرفدار را در بین اهلسنت – بهخصوص اهل حدیث – دارد. | ||
=====نقد===== | ===== نقد ===== | ||
قبل از نقد نظر یاد شده این سؤال مطرح است که چرا بیشتر اهلسنت به این نظر | قبل از نقد نظر یاد شده این سؤال مطرح است که چرا بیشتر اهلسنت به این نظر رسیدهاند؟ در پاسخ این سؤال باید گفت: اهلسنت در منابع حدیثی خود روایاتی دارند که چون نتوانستهاند مصداق درست آنها را تشخیص دهند، بهناچار به این نظر گرایش پیدا کردهاند که صاحبان قدرت را اولیالامر بدانند؛ | ||
الف – روایاتی که میگوید: نباید با صاحبان امر درگیر شوند؛ | الف – روایاتی که میگوید: نباید با صاحبان امر درگیر شوند؛ | ||
«عن عباده بن الصامت قال: دعانا النبی فبایعناه فکان فی ما اخذ علینا ان بایعناه علی السمع و الطاعه و الا ننازع الامر اهله الاّ ان تروا کفرا بواحا عندکم من الله فیه برهان.» <ref>صحیح، البخاری کتاب الفتن باب دوم، حدیث ۷؛ صحیح، مسلم، کتاب الاماره باب وجوب طاعه الامراء؛ السنن الکبری، ج ۴، ص ۴۲۱؛ حدیث ۷۷۷؛ سنن، ابی ماجه، ج ۲، ص ۹۵۷، حدیث ۲۸۶۶؛ الموطأ، ص ۳۹۲، حدیث ۵؛ مسند، احمد بن حنبل، ج ۵، ص ۳۱۴ و ۳۱۹؛ مسند، الحمیدی، ج ۱، ص ۱۹۲، حدیث ۳۸۹؛ مصنف، ابن ابی شیبه، ج ۸، ص ۶۱۴، حدیث ۱۴۹؛ السنه، لابن ابی عاصم، ص ۴۸۰، حدیث ۱۰۲۹؛ مسند، ابی عوانه، ج ۴، ص ۴۰۶، حدیث ۷۱۱۹؛ مسند، الشاشی، ج ۳، ص ۱۱۹، حدیث ۱۱۸۰؛ الاحسان، بترتیب صحیح ابن حبّان، ج ۷، ص ۳۹، حدیث ۴۵۳۰</ref>عباده بن صامت میگوید: رسول خدا ما را خواست و ما با او بیعت کردیم. از مواردی که بر آن بیعت کردیم این بود که تسلیم باشیم و با صاحبان امر درگیر نشویم مگر این که کفر آشکاری را ببینیم که دلیل قطعی از طرف خداوند داشته باشد. پیشتر بیان کردیم که رسول خدا این مسئله را چند بار تکرار کرده است و آنچه عباده بن صامت نقل میکند جریان بیعهالحرب است. در جریان حجةالوداع نیز رسول خدا چندین بار تأکید کرده است که اصحاب بعد از او با صاحبان امر درگیر نشوند.<br> | «عن عباده بن الصامت قال: دعانا النبی فبایعناه فکان فی ما اخذ علینا ان بایعناه علی السمع و الطاعه و الا ننازع الامر اهله الاّ ان تروا کفرا بواحا عندکم من الله فیه برهان.» <ref>صحیح، البخاری کتاب الفتن باب دوم، حدیث ۷؛ صحیح، مسلم، کتاب الاماره باب وجوب طاعه الامراء؛ السنن الکبری، ج ۴، ص ۴۲۱؛ حدیث ۷۷۷؛ سنن، ابی ماجه، ج ۲، ص ۹۵۷، حدیث ۲۸۶۶؛ الموطأ، ص ۳۹۲، حدیث ۵؛ مسند، احمد بن حنبل، ج ۵، ص ۳۱۴ و ۳۱۹؛ مسند، الحمیدی، ج ۱، ص ۱۹۲، حدیث ۳۸۹؛ مصنف، ابن ابی شیبه، ج ۸، ص ۶۱۴، حدیث ۱۴۹؛ السنه، لابن ابی عاصم، ص ۴۸۰، حدیث ۱۰۲۹؛ مسند، ابی عوانه، ج ۴، ص ۴۰۶، حدیث ۷۱۱۹؛ مسند، الشاشی، ج ۳، ص ۱۱۹، حدیث ۱۱۸۰؛ الاحسان، بترتیب صحیح ابن حبّان، ج ۷، ص ۳۹، حدیث ۴۵۳۰</ref>عباده بن صامت میگوید: رسول خدا ما را خواست و ما با او بیعت کردیم. از مواردی که بر آن بیعت کردیم این بود که تسلیم باشیم و با صاحبان امر درگیر نشویم مگر این که کفر آشکاری را ببینیم که دلیل قطعی از طرف خداوند داشته باشد. پیشتر بیان کردیم که رسول خدا این مسئله را چند بار تکرار کرده است و آنچه عباده بن صامت نقل میکند جریان بیعهالحرب است. در جریان حجةالوداع نیز رسول خدا چندین بار تأکید کرده است که اصحاب بعد از او با صاحبان امر درگیر نشوند.<br> | ||
ب – روایاتی که میگوید: هر کس بدون پیروی از امامی بمیرد به مرگ جاهلی مرده است؛ | ب – روایاتی که میگوید: هر کس بدون پیروی از امامی بمیرد به مرگ جاهلی مرده است؛ | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۱۰: | ||
در هفت چیز از حاکم اطاعت کنید: پول رایجی که منتشر میکند، معیارهای سنجش اشیایی که مشخص میکند، احکامی که صادر میکند، در گزاردن حج، نمازجمعه، نماز عیدین و جهاد… و اگر عالمی را از فتوا دادن منع کرد عالم حق ندارد فتوا بدهد و اگر فتوا بدهد گناهکار است، حتی اگر حاکم، شخصی ستمگر باشد. | در هفت چیز از حاکم اطاعت کنید: پول رایجی که منتشر میکند، معیارهای سنجش اشیایی که مشخص میکند، احکامی که صادر میکند، در گزاردن حج، نمازجمعه، نماز عیدین و جهاد… و اگر عالمی را از فتوا دادن منع کرد عالم حق ندارد فتوا بدهد و اگر فتوا بدهد گناهکار است، حتی اگر حاکم، شخصی ستمگر باشد. | ||
بهراستی میتوان این سخنان را به خدا و پیامبر نسبت داد و گفت خداوند دستور داده است از حاکم فاسق، فاجر و… اطاعت کنید، حق ندارید علیه آنان شورش و از دستور آنان سرپیچی کنید و نباید سخن حق و حکم خدا را بگوئید؟ اینچنین سخنگفتن و تسلیم محض حاکمان جور و ستم بودن برخلاف قرآن، سنت، عقل و فطرت سلیم انسانی است. در ادامه به شرح آن خواهیم پرداخت. | بهراستی میتوان این سخنان را به خدا و پیامبر نسبت داد و گفت خداوند دستور داده است از حاکم فاسق، فاجر و… اطاعت کنید، حق ندارید علیه آنان شورش و از دستور آنان سرپیچی کنید و نباید سخن حق و حکم خدا را بگوئید؟ اینچنین سخنگفتن و تسلیم محض حاکمان جور و ستم بودن برخلاف قرآن، سنت، عقل و فطرت سلیم انسانی است. در ادامه به شرح آن خواهیم پرداخت. | ||
===اطاعتهای ممنوع در قرآن=== | === اطاعتهای ممنوع در قرآن === | ||
مطیع محض حاکمان جور بودن و اطاعت از آنان خلاف قرآن است؛ زیرا خداوند در قرآن اطاعت از گروههای زیر را ممنوع کرده است: | مطیع محض حاکمان جور بودن و اطاعت از آنان خلاف قرآن است؛ زیرا خداوند در قرآن اطاعت از گروههای زیر را ممنوع کرده است: | ||
====کافران:==== | ==== کافران:==== | ||
از کسانی که اطاعت از آنها منع شده است، کافران هستند. | از کسانی که اطاعت از آنها منع شده است، کافران هستند. | ||
به این آیه توجه کنید: | به این آیه توجه کنید: | ||
خط ۲۲۱: | خط ۲۲۱: | ||
از کسانی که در قرآن اطاعت از آنان منع شده است، این گروه هستند. به این آیه توجه کنید وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَاتـَّبَعَ هَواهُ وَکانَ أَمْرُهُ فُرُطاً <ref>کهف، ۲۸</ref>و هرگز از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل کردیم و تابع هوای نفس خود شده و به تبهکاری پرداختهاند، متابعت مکن. | از کسانی که در قرآن اطاعت از آنان منع شده است، این گروه هستند. به این آیه توجه کنید وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَاتـَّبَعَ هَواهُ وَکانَ أَمْرُهُ فُرُطاً <ref>کهف، ۲۸</ref>و هرگز از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل کردیم و تابع هوای نفس خود شده و به تبهکاری پرداختهاند، متابعت مکن. | ||
====۳- تکذیبکنندگان:==== | ====۳- تکذیبکنندگان:==== | ||
از کسانی که اطاعت از آنان ممنوع شده است، تکذیبکنندگان آیات الهی هستند؛ فَلا تُطِـعِ المُـکَذِّبِینَ <ref>قلم، ۸</ref> پس تو هرگز از تکذیبکنندگان آیات الهی پیروی مکن.==== | از کسانی که اطاعت از آنان ممنوع شده است، تکذیبکنندگان آیات الهی هستند؛ فَلا تُطِـعِ المُـکَذِّبِینَ <ref>قلم، ۸</ref> پس تو هرگز از تکذیبکنندگان آیات الهی پیروی مکن. ==== | ||
====۴- قسم خوران فرومایه: | ====۴- قسم خوران فرومایه: | ||
از کسانی که اطاعت از آنان منع شده است، انسانهای پست و فرومایهای هستند که دائم سوگند میخورند؛ وَلا تُطِـعْ کُلَّ حَلاّفٍ مَهِـینٍ <ref>قلم، ۱۰</ref> و تو هرگز اطاعت مکن از انسان فرومایهای که بسیار قسم یاد میکند. | از کسانی که اطاعت از آنان منع شده است، انسانهای پست و فرومایهای هستند که دائم سوگند میخورند؛ وَلا تُطِـعْ کُلَّ حَلاّفٍ مَهِـینٍ <ref>قلم، ۱۰</ref> و تو هرگز اطاعت مکن از انسان فرومایهای که بسیار قسم یاد میکند. | ||
خط ۲۳۰: | خط ۲۳۰: | ||
وَلا تُـطِـیعُوا أَمْـرَ المُـسْرِفِـینَ <ref>شعراء، ۱۵۱</ref> و هرگز از اسرافکاران متابعت نکنید. | وَلا تُـطِـیعُوا أَمْـرَ المُـسْرِفِـینَ <ref>شعراء، ۱۵۱</ref> و هرگز از اسرافکاران متابعت نکنید. | ||
و آیات دیگری که با الفاظ متفاوت این واقعیت را بیان میکنند که از کسانی که برخلاف دستورات خداوند رفتار میکنند، اطاعت نکنید. بااینحال، آیا میتوان به خداوند نسبت داد که مقصود او از «اولیالامر» حاکمان فاسد، گناهکار، اسرافکار، تبهکار و… هستند و مردم موظفاند در هر شرایطی از آنان پیروی کنند! | و آیات دیگری که با الفاظ متفاوت این واقعیت را بیان میکنند که از کسانی که برخلاف دستورات خداوند رفتار میکنند، اطاعت نکنید. بااینحال، آیا میتوان به خداوند نسبت داد که مقصود او از «اولیالامر» حاکمان فاسد، گناهکار، اسرافکار، تبهکار و… هستند و مردم موظفاند در هر شرایطی از آنان پیروی کنند! | ||
===اطاعتهای ممنوع در سنت=== | === اطاعتهای ممنوع در سنت === | ||
در سنت رسول خدا مخالفت با حاکمان فاسد و مبارزه با آنان یک اصل مسلّم است و اگر چنین نبود انبیا با حاکمان فاسق و فاجر زمان خود مبارزه نمیکردند و رسول خدا نیز با قریش درگیر نمیشد. مبارزه با ظلم، کفر، فساد و طغیان از اصول مسلّم سنت رسول خدا است و نیاز به دلیل ندارد. به روایتهای زیر توجه کنید: | در سنت رسول خدا مخالفت با حاکمان فاسد و مبارزه با آنان یک اصل مسلّم است و اگر چنین نبود انبیا با حاکمان فاسق و فاجر زمان خود مبارزه نمیکردند و رسول خدا نیز با قریش درگیر نمیشد. مبارزه با ظلم، کفر، فساد و طغیان از اصول مسلّم سنت رسول خدا است و نیاز به دلیل ندارد. به روایتهای زیر توجه کنید: | ||
*قال رسولالله: «لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق». <ref>کنزالعمال، ج ۶، ص ۶۷، حدیث ۱۴۸۷۵</ref> رسول خدا فرمود: از هیچ مخلوقی که در گناه است، نباید اطاعت کرد. | * قال رسولالله: «لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق». <ref>کنزالعمال، ج ۶، ص ۶۷، حدیث ۱۴۸۷۵</ref> رسول خدا فرمود: از هیچ مخلوقی که در گناه است، نباید اطاعت کرد. | ||
*قال رسولالله: «من ارضی سلطانا بما یسخط ربّه خرج من دین الله.» <ref>همان، ص ۷۰، حدیث ۱۴۸۸۸</ref>هر کس سلطانی را به چیزی راضی کند که موجب خشم خداوند شود، از دین خدا خارج شده است. | * قال رسولالله: «من ارضی سلطانا بما یسخط ربّه خرج من دین الله.» <ref>همان، ص ۷۰، حدیث ۱۴۸۸۸</ref>هر کس سلطانی را به چیزی راضی کند که موجب خشم خداوند شود، از دین خدا خارج شده است. | ||
*قال رسولالله: «اسمعوا هل سمعتم انّه سیکون بعدی امراء فمن دخل علیهم فصدّقهم بکذبهم و اعانهم علی ظلمهم فلیس منّی و لست منه و لیس بوارد علیّ الحوض و من لم یدخل علیهم و لم یعنهم علی ظلمهم و لم یصدقهم بکذبهم فهو منّی و انا منه و هو وارد علیّ الحوض.» <ref>همان، ص ۷۰، حدیث ۱۴۸۹۱</ref>رسول خدا فرمود: بشنوید! آیا شنیدهاید که بعد از من حاکمانی خواهند آمد، پس هر کس بر آنان وارد شود و با این که آنان دروغ میگویند آنان را تصدیق کند و بر ستمی که انجام میدهند آنان را یاری کند، از من نیست و من هم از او نیستم و بر حوض بر من وارد نمیشود و مرا ملاقات نخواهد کرد و آن که بر آنان وارد نشود و بر ظلم همکار آنان نباشد و دروغهای آنان را تصدیق نکند، او از من است و من از او هستم و بر حوض بر من وارد میشود. | * قال رسولالله: «اسمعوا هل سمعتم انّه سیکون بعدی امراء فمن دخل علیهم فصدّقهم بکذبهم و اعانهم علی ظلمهم فلیس منّی و لست منه و لیس بوارد علیّ الحوض و من لم یدخل علیهم و لم یعنهم علی ظلمهم و لم یصدقهم بکذبهم فهو منّی و انا منه و هو وارد علیّ الحوض.» <ref>همان، ص ۷۰، حدیث ۱۴۸۹۱</ref>رسول خدا فرمود: بشنوید! آیا شنیدهاید که بعد از من حاکمانی خواهند آمد، پس هر کس بر آنان وارد شود و با این که آنان دروغ میگویند آنان را تصدیق کند و بر ستمی که انجام میدهند آنان را یاری کند، از من نیست و من هم از او نیستم و بر حوض بر من وارد نمیشود و مرا ملاقات نخواهد کرد و آن که بر آنان وارد نشود و بر ظلم همکار آنان نباشد و دروغهای آنان را تصدیق نکند، او از من است و من از او هستم و بر حوض بر من وارد میشود. | ||
*قال رسولالله: «سیکون علیکم ائمّه یملکون ارزاقکم یحدّثونکم فیکذّبونکم و یعملون فیسیئون العمل لا یرضون منکم حتی تحسنّوا قبیحهم و تصدّقوا کذبهم فاعطوهم الحق ما رضوا به فاذا تجاوزوا فمن قتل علی ذلک فهو شهید.» <ref>همان، ص ۴۷، حدیث ۱۴۸۷۶</ref>رسول خدا فرمود: بعد از من حاکمانی بر شما مسلط میشوند که منابع مالی شما را در اختیار دارند، احادیثی برای شما نقل میکنند و شما را در احادیثی که نقل میکنید، تکذیب میکنند و با شما بدرفتاری میکنند، تا اعمال زشت آنان را تحسین نکنید و دروغهای آنان را تصدیق ننمایید، از شما راضی نخواهند شد. تا آنجا که حق را رعایت میکنند، حق را به آنان بدهید و هنگامی که از حق تجاوز کردند [با آنان به مبارزه برخیزید] و هر کس در این راه کشته شود، شهید است. آیا با اینگونه روایات که هرگونه همکاری با حاکم ظالم را خروج از دین خدا میشمارد و مبارزه و کشتهشدن در این راه را شهادت میداند، میتوان گفت هر حاکمی که به هر شکلی قدرت را در اختیار بگیرد و به هرگونهای عمل کند اولیالامری است که باید از او اطاعت کرد؟<br> | * قال رسولالله: «سیکون علیکم ائمّه یملکون ارزاقکم یحدّثونکم فیکذّبونکم و یعملون فیسیئون العمل لا یرضون منکم حتی تحسنّوا قبیحهم و تصدّقوا کذبهم فاعطوهم الحق ما رضوا به فاذا تجاوزوا فمن قتل علی ذلک فهو شهید.» <ref>همان، ص ۴۷، حدیث ۱۴۸۷۶</ref>رسول خدا فرمود: بعد از من حاکمانی بر شما مسلط میشوند که منابع مالی شما را در اختیار دارند، احادیثی برای شما نقل میکنند و شما را در احادیثی که نقل میکنید، تکذیب میکنند و با شما بدرفتاری میکنند، تا اعمال زشت آنان را تحسین نکنید و دروغهای آنان را تصدیق ننمایید، از شما راضی نخواهند شد. تا آنجا که حق را رعایت میکنند، حق را به آنان بدهید و هنگامی که از حق تجاوز کردند [با آنان به مبارزه برخیزید] و هر کس در این راه کشته شود، شهید است. آیا با اینگونه روایات که هرگونه همکاری با حاکم ظالم را خروج از دین خدا میشمارد و مبارزه و کشتهشدن در این راه را شهادت میداند، میتوان گفت هر حاکمی که به هر شکلی قدرت را در اختیار بگیرد و به هرگونهای عمل کند اولیالامری است که باید از او اطاعت کرد؟<br> | ||
آنچه بیان شد، بخش بسیار ناچیزی از روایات در منابع اهلسنت بود که بهعنوان نمونه ارائه کردیم و بررسی اینگونه روایات در منابع شیعه بسیار مفصل و تکاندهندهتر است. | آنچه بیان شد، بخش بسیار ناچیزی از روایات در منابع اهلسنت بود که بهعنوان نمونه ارائه کردیم و بررسی اینگونه روایات در منابع شیعه بسیار مفصل و تکاندهندهتر است. | ||
===اطاعتهای ممنوع از نظر عقل=== | === اطاعتهای ممنوع از نظر عقل === | ||
با کمی توجه به وظایفی که انبیا در هدایت خلق و گسترش عدالت و ازبینبردن فساد و جایگزینکردن صلاح در زمین داشتهاند، نمیتوان این مسئله را از نظر عقلی پذیرفت که اولیالامری که خداوند به اطاعت بدون قیدوشرط از آنها دستور داده است، هر حاکمی است که قدرت را به دست گرفته باشد. | با کمی توجه به وظایفی که انبیا در هدایت خلق و گسترش عدالت و ازبینبردن فساد و جایگزینکردن صلاح در زمین داشتهاند، نمیتوان این مسئله را از نظر عقلی پذیرفت که اولیالامری که خداوند به اطاعت بدون قیدوشرط از آنها دستور داده است، هر حاکمی است که قدرت را به دست گرفته باشد. | ||
البته این تنها ما نیستیم که میگوییم نمیتوان حاکم جور را اولیالامر دانست، بلکه بسیاری از دانشمندان اهلسنت نیز بر این باورند؛ | البته این تنها ما نیستیم که میگوییم نمیتوان حاکم جور را اولیالامر دانست، بلکه بسیاری از دانشمندان اهلسنت نیز بر این باورند؛ | ||
خط ۲۵۱: | خط ۲۵۱: | ||
مقصود از اولیالامر، امرای حق هستند؛ زیرا خدا و رسول خدا از امرای جور بیزارند و نمیشود در وجوب اطاعت بر خدا و رسول در آیه عطف شوند که بدون هیچ قیدوشرطی از آنان اطاعت کنند؛ تنها امرایی همراه خدا و رسول خدا خواهند بود که در گزینش حق و عدل و دستور به آنها و جلوگیری از ظلم و جور همنوا با خدا و رسول خدا باشند. | مقصود از اولیالامر، امرای حق هستند؛ زیرا خدا و رسول خدا از امرای جور بیزارند و نمیشود در وجوب اطاعت بر خدا و رسول در آیه عطف شوند که بدون هیچ قیدوشرطی از آنان اطاعت کنند؛ تنها امرایی همراه خدا و رسول خدا خواهند بود که در گزینش حق و عدل و دستور به آنها و جلوگیری از ظلم و جور همنوا با خدا و رسول خدا باشند. | ||
باتوجهبه آنچه بیان شد، مصادیقی که از نظر اهلسنت برای اولیالامر در نظر گرفته شده است، قابلاعتماد نیست و نمیتوان گفت مقصود خداوند این گروه هستند. | باتوجهبه آنچه بیان شد، مصادیقی که از نظر اهلسنت برای اولیالامر در نظر گرفته شده است، قابلاعتماد نیست و نمیتوان گفت مقصود خداوند این گروه هستند. | ||
==اولیالامر از دیدگاه شیعه== | == اولیالامر از دیدگاه شیعه == | ||
از نظر دانشمندان شیعه مصداق اولیالامر تنها کسانی هستند که از عصمت برخوردارند و این مورد اتفاق است که مصداق کامل و جامع آن تنها ائمه هستند؛ | از نظر دانشمندان شیعه مصداق اولیالامر تنها کسانی هستند که از عصمت برخوردارند و این مورد اتفاق است که مصداق کامل و جامع آن تنها ائمه هستند؛ | ||
«و اما اصحابنا فانّهم رو و اعن الباقر و الصادق انّ اولیالامر هم الائمّه من آلمحمد اوجب الله طاعتهم بالاطلاق، کما اوجب طاعته و طاعه رسوله، و لا یجوزان یوجب الله طاعه احد علی الاطلاق الاّ من ثبتت عصمته، و علم انّ باطنه کظاهره و امن منه الغلط و الامر بالقبیح و لیس ذلک بحاصل فی الامراء و لاالعلماء سواهم، جلّ الله ان یأمر بطاعه من یعصیه او بالانقیاد للمختلفین فی القول و الفعل، لانّه محال ان یطاع المختلفون کما انّه محال ان یجتمع ما اختلفوا فیه و ممّا یدل علی ذلک ایضا ان الله تعالی لم یقرن طاعه اولیالامر بطاعه رسوله کما قرن طاعه رسوله بطاعته الاّ و اولیالامر فوق الخلق جمیعا، کما انّ الرسول فوق اولیالامر و فوق سائر الخلق و هذه صفه ائمه الهدی من آل محمد الذین ثبتت امامتهم و عصمتهم و اتفقت الامه علی علوّ رتبتهم و عدالتهم.» <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۴، بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۸۴</ref> | «و اما اصحابنا فانّهم رو و اعن الباقر و الصادق انّ اولیالامر هم الائمّه من آلمحمد اوجب الله طاعتهم بالاطلاق، کما اوجب طاعته و طاعه رسوله، و لا یجوزان یوجب الله طاعه احد علی الاطلاق الاّ من ثبتت عصمته، و علم انّ باطنه کظاهره و امن منه الغلط و الامر بالقبیح و لیس ذلک بحاصل فی الامراء و لاالعلماء سواهم، جلّ الله ان یأمر بطاعه من یعصیه او بالانقیاد للمختلفین فی القول و الفعل، لانّه محال ان یطاع المختلفون کما انّه محال ان یجتمع ما اختلفوا فیه و ممّا یدل علی ذلک ایضا ان الله تعالی لم یقرن طاعه اولیالامر بطاعه رسوله کما قرن طاعه رسوله بطاعته الاّ و اولیالامر فوق الخلق جمیعا، کما انّ الرسول فوق اولیالامر و فوق سائر الخلق و هذه صفه ائمه الهدی من آل محمد الذین ثبتت امامتهم و عصمتهم و اتفقت الامه علی علوّ رتبتهم و عدالتهم.» <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۴، بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۸۴</ref> |