۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[رده: ' به '[[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=زندگی= | =زندگی= | ||
عبدالحق بن إبراهیم بن محمد بن نصر الغافقی العکی<ref> | عبدالحق بن إبراهیم بن محمد بن نصر الغافقی العکی<ref>التفتازانی، ابن سبعین وفلسفته الصوفیة، بیروت، دار الکتاب اللبنانی 1973: ص75</ref> ملقب به ابومحمد و در شرق به قطب الدین و در زادگاهش رقوطة (Ricote امروزی) در مرسیة [[اندلس]] است. | ||
او از خانوادهای اصیل و ثروتمند در اندلس است و اوایل جوانی را در آنجا گذراند. لغت و ادبیات عرب را در آنجا آموخت و به علوم عقلی روی آورد و [[تصوف]] را از ابن دهاق فراگرفت. او را شیخ سبعین مینامیدند، با اشاره به سلسله صوفیه، که پیروان آن را سبعینیة مینامند. | او از خانوادهای اصیل و ثروتمند در اندلس است و اوایل جوانی را در آنجا گذراند. لغت و ادبیات عرب را در آنجا آموخت و به علوم عقلی روی آورد و [[تصوف]] را از ابن دهاق فراگرفت. او را شیخ سبعین مینامیدند، با اشاره به سلسله صوفیه، که پیروان آن را سبعینیة مینامند. | ||
آنها را «اللیسیة» نیز میگویند، زیرا ذکرشان این بود: «لیس إلا الله». او به ابن سبعین معروف بود | آنها را «اللیسیة» نیز میگویند، زیرا ذکرشان این بود: «لیس إلا الله». او به ابن سبعین معروف بود | ||
چون خود را ابن دارة میخواند - والدارة در حساب ابجد = حرف العین = 70 است. | چون خود را ابن دارة میخواند - والدارة در حساب ابجد = حرف العین = 70 است. | ||
او در پانزده سالگی کتاب بد العارف را در مسائل علمی و عملی کتاب و [[سنت]] نوشت که حکایت از هوش و ذکاوت فوق العاده او داشت.وی در مرحله دوم زندگی خود در حدود سال 640 هجری قمری از مرسیه به برخی از کشورهای اندلس و سپس شمال [[آفریقا]] مهاجرت کرد. | او در پانزده سالگی کتاب بد العارف را در مسائل علمی و عملی کتاب و [[سنت]] نوشت که حکایت از هوش و ذکاوت فوق العاده او داشت. وی در مرحله دوم زندگی خود در حدود سال 640 هجری قمری از مرسیه به برخی از کشورهای اندلس و سپس شمال [[آفریقا]] مهاجرت کرد. | ||
=سفر به مغرب= | =سفر به مغرب= | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
=سفر به مکه= | =سفر به مکه= | ||
عازم [[مصر]] شد و ظاهراً چون اولین هدفش [[حج]] بود مدت کوتاهی در آنجا اقامت گزید و در سال 652 هجری قمری وارد [[مکه]] شد و در آنجا اقامت گزید و امیر مکه را استادی نمود <ref>لسان المیزان، بن حجر العسقلانی، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، 1390هـ /1971م، صفحة (3/392)</ref>. شریف مکه یعنی أبی لحی محمد بن أبی سعد آوازه او رواج داد و به سبب سخاوت و علم او در میان اهل مکه بر پیروانش افزوده شد و مردم مکه متکی به گفتار او بودند و به اعمال او هدایت میشدند.ابن سبعین در مکه بود تا اینکه در هم آنجا درگذشت. | عازم [[مصر]] شد و ظاهراً چون اولین هدفش [[حج]] بود مدت کوتاهی در آنجا اقامت گزید و در سال 652 هجری قمری وارد [[مکه]] شد و در آنجا اقامت گزید و امیر مکه را استادی نمود <ref>لسان المیزان، بن حجر العسقلانی، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، 1390هـ /1971م، صفحة (3/392)</ref>. شریف مکه یعنی أبی لحی محمد بن أبی سعد آوازه او رواج داد و به سبب سخاوت و علم او در میان اهل مکه بر پیروانش افزوده شد و مردم مکه متکی به گفتار او بودند و به اعمال او هدایت میشدند. ابن سبعین در مکه بود تا اینکه در هم آنجا درگذشت. | ||
=نحوه مرگ= | =نحوه مرگ= | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
او به فلسفه حمله کرد، زیرا فیلسوفان طبق ادعای او کورکورانه از ارسطو تقلید میکنند و به شدت به [[فارابی]] و [[ابن سینا]] یا کسانی که او آنها را مشارقه مینامید حمله میکرد و یا باید با علم تحقیق آشنا باشد، به عبارت دیگر، وحدت مطلق از نظر ابن سبعین موضوع علم تحقیق است که صاحب آن تمام کمالات وجودی و ذوقی را در خود دارد. | او به فلسفه حمله کرد، زیرا فیلسوفان طبق ادعای او کورکورانه از ارسطو تقلید میکنند و به شدت به [[فارابی]] و [[ابن سینا]] یا کسانی که او آنها را مشارقه مینامید حمله میکرد و یا باید با علم تحقیق آشنا باشد، به عبارت دیگر، وحدت مطلق از نظر ابن سبعین موضوع علم تحقیق است که صاحب آن تمام کمالات وجودی و ذوقی را در خود دارد. | ||
ابن سبعین معتقد است که فقیه بر شریعت تکیه میکند که بدون شک درست است، با این تفاوت که میبیند فقیه با ارائه راههای متعدد که منشعب از احکامی است که از آن استخراج میکند، شرع را مفسده میکند و با تقلید کورکورانه، به عقب برمیگردد. و بسیاری از فهم [[قرآن]] و [[سنت]] را رها میکنند، ابن سبعین معتقد است که این رفتار مردم را از شریعت دور میکند و آنها را از آن باز میدارد.به طور کلی فقیه به نظر ابن سبعین اینگونه در اشتباه است و بعد از آن میگوید: و اما فقیه اصالتاً خوب است (منظور از شریعتی است که بر آن استوار است و فی نفسه نیکو است)در صورتی راه فساد را میپیماید که عقب گرد نداشته باشد. به سائل فتوا میدهد و خود را در مقام فتوا میگذارد و ادعا میکند که سخنان رسولان و بهترین رسولان را میفهمد و دین خود را توجیه میکند و با نظر و اجتهاد خود آن را کامل میکند در حالی که یقین را بر پایه ی جهل میگذارد و نور خدا را از بندگانش میبندد و از روح [[شریعت]] دور میکند... | ابن سبعین معتقد است که فقیه بر شریعت تکیه میکند که بدون شک درست است، با این تفاوت که میبیند فقیه با ارائه راههای متعدد که منشعب از احکامی است که از آن استخراج میکند، شرع را مفسده میکند و با تقلید کورکورانه، به عقب برمیگردد. و بسیاری از فهم [[قرآن]] و [[سنت]] را رها میکنند، ابن سبعین معتقد است که این رفتار مردم را از شریعت دور میکند و آنها را از آن باز میدارد. به طور کلی فقیه به نظر ابن سبعین اینگونه در اشتباه است و بعد از آن میگوید: و اما فقیه اصالتاً خوب است (منظور از شریعتی است که بر آن استوار است و فی نفسه نیکو است)در صورتی راه فساد را میپیماید که عقب گرد نداشته باشد. به سائل فتوا میدهد و خود را در مقام فتوا میگذارد و ادعا میکند که سخنان رسولان و بهترین رسولان را میفهمد و دین خود را توجیه میکند و با نظر و اجتهاد خود آن را کامل میکند در حالی که یقین را بر پایه ی جهل میگذارد و نور خدا را از بندگانش میبندد و از روح [[شریعت]] دور میکند... | ||
==وحدت وجود== | == وحدت وجود == | ||
او از کسانی بود که [[وحدت]] وجود رااز اندلس و مغرب به همراه [[ابن عربی]] به مشرق آورد. آموزههای این نوع [[عرفان]] را گسترش داد<ref>ابن سبعین وفلسفته الصوفیة، بیروت، دار الکتاب اللبنانی 1973: ص72</ref>. او را مورد اتهام قرار داد و به سرحد کفر رسانید، اما برخی معتقدند پیامی که ابن سبعین برای آن مبارزه کرده است، اثبات یگانگی مطلق [[خداوند]] در چارچوب یک تصور وجودی است که هر دوگانگی یا تفرقه وجودی را رد میکند<ref>فلسفة الوحدة فی تصوف ابن سبعین، محمد العدلونی الإدریسی، تاریخ النشر:،1998 الناشر: دار | او از کسانی بود که [[وحدت]] وجود رااز اندلس و مغرب به همراه [[ابن عربی]] به مشرق آورد. آموزههای این نوع [[عرفان]] را گسترش داد<ref>ابن سبعین وفلسفته الصوفیة، بیروت، دار الکتاب اللبنانی 1973: ص72</ref>. او را مورد اتهام قرار داد و به سرحد کفر رسانید، اما برخی معتقدند پیامی که ابن سبعین برای آن مبارزه کرده است، اثبات یگانگی مطلق [[خداوند]] در چارچوب یک تصور وجودی است که هر دوگانگی یا تفرقه وجودی را رد میکند<ref>فلسفة الوحدة فی تصوف ابن سبعین، محمد العدلونی الإدریسی، تاریخ النشر:،1998 الناشر: دار الثقافة، السلسلة:تصوف الغرب الإسلامی، الطبعة: 1 مجلدات: 1</ref>. | ||
ابوالوفا الغنیمی تفتازانی اندیشه ابن سبعین را در باب وحدت وجود این گونه تعریف میکند: | ابوالوفا الغنیمی تفتازانی اندیشه ابن سبعین را در باب وحدت وجود این گونه تعریف میکند: |