پرش به محتوا

احادیث تقریبی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵<references />↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:')
جز (تمیزکاری)
خط ۲: خط ۲:
=امام علی (‌علیه‌السلام)=
=امام علی (‌علیه‌السلام)=


==اختلافات بین مسلمانان-تشیع و تسنن- صغروی است نه کبروی==  
== اختلافات بین مسلمانان-تشیع و تسنن- صغروی است نه کبروی ==  


در [[نهج البلاغه]] <ref>حکمت 317</ref> از امام علی ‌علیه‌السلام نقل شده است که:‌
در [[نهج البلاغه]] <ref>حکمت 317</ref> از امام علی ‌علیه‌السلام نقل شده است که:‌
خط ۱۰: خط ۱۰:


هنوز پیامبرتان دفن نشده بود که بین شما مسلمانان نسبت به جانشینی او اختلاف افتاد و به دو گروه تقسیم شدید،
هنوز پیامبرتان دفن نشده بود که بین شما مسلمانان نسبت به جانشینی او اختلاف افتاد و به دو گروه تقسیم شدید،


فرمود:‌ انما اختلفنا عنه لا فیه
فرمود:‌ انما اختلفنا عنه لا فیه


تو اشتباه می‌کنی. ما درباره خود پیامبرمان [[اختلاف]] نکردیم. اختلاف ما درباره دستوری بود که از پیامبر ما رسیده است که آیا چنین است یا چنان‌.
تو اشتباه می‌کنی. ما درباره خود پیامبرمان [[اختلاف]] نکردیم. اختلاف ما درباره دستوری بود که از پیامبر ما رسیده است که آیا چنین است یا چنان‌.


این سخن امام ‌علیه‌السلام بیانگر آن است که اختلاف بین مسلمانان در مساله خلافت امری صغروی است نه کبروی.
این سخن امام ‌علیه‌السلام بیانگر آن است که اختلاف بین مسلمانان در مساله خلافت امری صغروی است نه کبروی.


بدین معنا که همه مسلمانان نسبت به نبوت رسول اکرم و حجیت تمام گفتارش اذعان داشته و اختلافات مطرح شده ناشی از صدور یا عدم صدور یا صراحت و عدم صراحت گفتارشان در مساله جانشینی آن حضرت می‌باشد.  
بدین معنا که همه مسلمانان نسبت به نبوت رسول اکرم و حجیت تمام گفتارش اذعان داشته و اختلافات مطرح شده ناشی از صدور یا عدم صدور یا صراحت و عدم صراحت گفتارشان در مساله جانشینی آن حضرت می‌باشد.  


امام ‌علیه‌السلام سپس به سستی مبانی فکری و اعتقادی یهود آن هم زمانی که پیامبرشان موسی ‌علیه‌السلام در قید حیات بود اشاره نموده و فرمود:... و لکنکم ما جفت ارجلکم من البحر حتی قلتم‌ لنبیکم «اجعل لنا الها کما لهم آلهة فقال انکم قوم تجهلون» <ref>اعراف: 138</ref>
امام ‌علیه‌السلام سپس به سستی مبانی فکری و اعتقادی یهود آن هم زمانی که پیامبرشان موسی ‌علیه‌السلام در قید حیات بود اشاره نموده و فرمود:... و لکنکم ما جفت ارجلکم من البحر حتی قلتم‌ لنبیکم «اجعل لنا الها کما لهم آلهة فقال انکم قوم تجهلون» <ref>اعراف: 138</ref>


اما شما هنوز پایتان از دریا خشک نشده بود که به پیامبر خود گفتید برای ما مانند این بت پرستان بتی بساز و پیامبرتان گفت همانا شما قومی نادان هستید.
اما شما هنوز پایتان از دریا خشک نشده بود که به پیامبر خود گفتید برای ما مانند این بت پرستان بتی بساز و پیامبرتان گفت همانا شما قومی نادان هستید.


بنابراین بر اساس این سخن امام علی ‌علیه‌السلام منکرین امامت را نمی‌توان بدلیل سوء برداشت شان از مساله امامت در زمره کافران دانست.
بنابراین بر اساس این سخن امام علی ‌علیه‌السلام منکرین امامت را نمی‌توان بدلیل سوء برداشت شان از مساله امامت در زمره کافران دانست.


بلکه آنان نیز مسلمانانی هستند که به اسلام و رسالت پیامبر اکرم ایمان داشته و تفاوت آنان با شیعیان – معتقدین به امامت معصومین علیهم السلام- در نوع نگاه و برداشت شان از نصوص می‌باشد.
بلکه آنان نیز مسلمانانی هستند که به اسلام و رسالت پیامبر اکرم ایمان داشته و تفاوت آنان با شیعیان – معتقدین به امامت معصومین علیهم السلام- در نوع نگاه و برداشت شان از نصوص می‌باشد.  


==تبیین شهید مطهری از کلام امام علی ‌علیه‌السلام==
== تبیین شهید مطهری از کلام امام علی ‌علیه‌السلام ==


شهید مطهری در تبیین سخن امام علی ‌علیه‌السلام می‌فرماید:  
شهید مطهری در تبیین سخن امام علی ‌علیه‌السلام می‌فرماید:  
خط ۵۹: خط ۵۵:
«إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ. وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا»<ref>(نساء: 98)</ref> کجا رفت؟!  
«إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ. وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا»<ref>(نساء: 98)</ref> کجا رفت؟!  


پس «المرجون لامر اللّه »<ref>(توبه:106 )</ref>چه شد؟!
پس «المرجون لامر اللّه»<ref>(توبه:106)</ref>چه شد؟!


آنها که خدا درباره آنها می ‏فرماید:
آنها که خدا درباره آنها می ‏فرماید:
خط ۷۳: خط ۶۹:
ائمه (علیهم السلام) تکیه‌شان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان می‌آید از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق تعصّب و عناد بورزد و یا لااقل در شرایطی باشد که می ‏بایست تحقیق و جستجو کند و نکند؛  
ائمه (علیهم السلام) تکیه‌شان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان می‌آید از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق تعصّب و عناد بورزد و یا لااقل در شرایطی باشد که می ‏بایست تحقیق و جستجو کند و نکند؛  


اما افرادی که ذاتا و به واسطه قصور فهم و ادراک و یا به علل دیگر در شرایطی بسر می‌برند که مصداق منکر و یا مقصّر در تحقیق و جستجو به شمار نمی‏‌روند، آنها در ردیف منکران و مخالفان نیستند، آنها از «مستضعفین»( یعنی بیچارگان و دست‏ نارسان) و «[[مرجون لامر اللّه]]» (یعنی کسانی که درباره آنها باید گفت کار اینها با خداست، خداوند خودش به نحوی که حکمت و رحمتش ایجاب می‌کند عمل خواهد کرد.) به شمار می‌‏روند؛
اما افرادی که ذاتا و به واسطه قصور فهم و ادراک و یا به علل دیگر در شرایطی بسر می‌برند که مصداق منکر و یا مقصّر در تحقیق و جستجو به شمار نمی‏‌روند، آنها در ردیف منکران و مخالفان نیستند، آنها از «مستضعفین»(یعنی بیچارگان و دست‏ نارسان) و «[[مرجون لامر اللّه]]» (یعنی کسانی که درباره آنها باید گفت کار اینها با خداست، خداوند خودش به نحوی که حکمت و رحمتش ایجاب می‌کند عمل خواهد کرد.) به شمار می‌‏روند؛


از روایات استفاده می‏ شود که ائمه اطهار بسیاری از مردم را از این طبقه می‌دانند.
از روایات استفاده می‏ شود که ائمه اطهار بسیاری از مردم را از این طبقه می‌دانند.
<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری ؛ ج‏1 ؛ ص323-322-با تلخیص و ویرایش جزئی -</ref>
<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری؛ ج‏1؛ ص323-322-با تلخیص و ویرایش جزئی -</ref>


=امام صادق ‌علیه‌السلام=
=امام صادق ‌علیه‌السلام=


==بررسی روایاتی که معرفت به امام را شرط قبولی اعمال می‌داند==
== بررسی روایاتی که معرفت به امام را شرط قبولی اعمال می‌داند ==


شهید مطهری در این زمینه نخست روایات ذیل را نقل می‌کند:‌  
شهید مطهری در این زمینه نخست روایات ذیل را نقل می‌کند:‌  
خط ۸۶: خط ۸۲:
در «کافی» کتاب الحجة، برخی روایات نقل می‌کند مبنی بر اینکه:  
در «کافی» کتاب الحجة، برخی روایات نقل می‌کند مبنی بر اینکه:  


کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا امام له من اللّه فسعیه غیر مقبولref>(کافی ج 1ص 183 )<nowiki></ref></nowiki>
کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا امام له من اللّه فسعیه غیر مقبولref>(کافی ج 1ص 183)<nowiki></ref></nowiki>
«هر که خدا را با عبادتی اطاعت کند و خود را به رنج اندازد اما امامی که خدا برایش معیّن کرده نداشته باشد عملش مردود است».  
«هر که خدا را با عبادتی اطاعت کند و خود را به رنج اندازد اما امامی که خدا برایش معیّن کرده نداشته باشد عملش مردود است».  


خط ۱۰۱: خط ۹۷:


«هر که ما را بشناسد مؤمن است و هر که انکار کند کافر است و هر که نه بشناسد و نه انکار کند «راه نایافته» است تا بازگردد به راه هدایت، اگر به همین حال بمیرد از کسانی است که کارش واگذار به خداست‏ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ‏».  
«هر که ما را بشناسد مؤمن است و هر که انکار کند کافر است و هر که نه بشناسد و نه انکار کند «راه نایافته» است تا بازگردد به راه هدایت، اگر به همین حال بمیرد از کسانی است که کارش واگذار به خداست‏ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ‏».  


[[محمد بن مسلم]] می‏گوید:  
[[محمد بن مسلم]] می‏گوید:  
خط ۱۰۷: خط ۱۰۲:


امام فرمود: - کافر است.  
امام فرمود: - کافر است.  


- چه می‏گویی درباره کسی که در رسول خدا شک کند؟ - کافر است.  
- چه می‏گویی درباره کسی که در رسول خدا شک کند؟ - کافر است.  
‌  
‌  
در این وقت امام به سوی زرارة توجه کرد و فرمود: «همانا چنین کسی آنگاه کافر است که انکار کند و جحود بورزد».  
در این وقت امام به سوی زرارة توجه کرد و فرمود: «همانا چنین کسی آنگاه کافر است که انکار کند و جحود بورزد».  


و هم در کافی نقل می‌کند که هاشم بن البرید (صاحب البرید) گفت:  
و هم در کافی نقل می‌کند که هاشم بن البرید (صاحب البرید) گفت:  
خط ۱۲۸: خط ۱۲۱:
امام فرمود:  
امام فرمود:  
هنگامی میان شما قضاوت می‏کنم و به این سؤال پاسخ می‏‌دهم که آن دو نفر هم حضور داشته باشند. وعده‏ گاه من و شما سه نفر همین امشب در منی نزدیک جمره وسطی.  
هنگامی میان شما قضاوت می‏کنم و به این سؤال پاسخ می‏‌دهم که آن دو نفر هم حضور داشته باشند. وعده‏ گاه من و شما سه نفر همین امشب در منی نزدیک جمره وسطی.  


شب که شد سه نفری رفتیم. امام در حالی که بالشی را به سینه خود چسبانده بود سؤال را شروع کرد: - چه می‏گویید درباره خدمتکاران، زنان، افراد خانواده خودتان؟ آیا آنها به وحدانیّت خدا شهادت نمی‏دهند؟  
شب که شد سه نفری رفتیم. امام در حالی که بالشی را به سینه خود چسبانده بود سؤال را شروع کرد: - چه می‏گویید درباره خدمتکاران، زنان، افراد خانواده خودتان؟ آیا آنها به وحدانیّت خدا شهادت نمی‏دهند؟  
خط ۱۴۰: خط ۱۳۲:
- آیا اینها نماز نمی‏‌خوانند؟ روزه نمی‏‌گیرند؟ حج نمی‏‌کنند؟ به وحدانیّت خدا و رسالت پیغمبر شهادت نمی‏‌دهند؟ - چرا.  
- آیا اینها نماز نمی‏‌خوانند؟ روزه نمی‏‌گیرند؟ حج نمی‏‌کنند؟ به وحدانیّت خدا و رسالت پیغمبر شهادت نمی‏‌دهند؟ - چرا.  
- خوب آیا اینها مانند شما امام را می‌‏شناسند؟ - نه.  
- خوب آیا اینها مانند شما امام را می‌‏شناسند؟ - نه.  


- پس وضع اینها چیست؟ - به عقیده من هر که امام را نشناسد کافر است.  
- پس وضع اینها چیست؟ - به عقیده من هر که امام را نشناسد کافر است.  
خط ۱۴۶: خط ۱۳۷:
- چرا. - آیا اینها به توحید و نبوّت اقرار و اعتراف ندارند؟ آیا نماز نمی‏‌خوانند؟ روزه نمی‏‌گیرند؟ حج نمی‏‌کنند؟  
- چرا. - آیا اینها به توحید و نبوّت اقرار و اعتراف ندارند؟ آیا نماز نمی‏‌خوانند؟ روزه نمی‏‌گیرند؟ حج نمی‏‌کنند؟  
- چرا. - خوب آیا اینها مانند شما امام را می‌‏شناسند؟ - نه.  
- چرا. - خوب آیا اینها مانند شما امام را می‌‏شناسند؟ - نه.  


- عقیده شما درباره اینها چیست؟ - به عقیده من هر که امام را نشناسد کافر است.  
- عقیده شما درباره اینها چیست؟ - به عقیده من هر که امام را نشناسد کافر است.  
- سبحان اللّه! این عقیده، عقیده خوارج است. امام آنگاه فرمود: حالا مایل هستید که حقیقت را بگویم؟  
- سبحان اللّه! این عقیده، عقیده خوارج است. امام آنگاه فرمود: حالا مایل هستید که حقیقت را بگویم؟  


هاشم که به قول مرحوم فیض، می‏‌دانست قضاوت امام بر ضدّ عقیده او است، گفت: نه.  
هاشم که به قول مرحوم فیض، می‏‌دانست قضاوت امام بر ضدّ عقیده او است، گفت: نه.  


امام فرمود: بسیار بد است برای شما که چیزی را که از ما نشنیده‏‌اید از پیش خود بگویید.  
امام فرمود: بسیار بد است برای شما که چیزی را که از ما نشنیده‏‌اید از پیش خود بگویید.  


هاشم بعدها به دیگران چنین گفت: گمان بردم که امام نظر محمد بن مسلم را تأیید می‌کند و می‏‌خواهد ما را به سخن او برگرداند <ref>رک به: مجموعه آثار استاد شهید مطهری (عدل الهی)، ج‏1، ص: 327-320)</ref>  
هاشم بعدها به دیگران چنین گفت: گمان بردم که امام نظر محمد بن مسلم را تأیید می‌کند و می‏‌خواهد ما را به سخن او برگرداند <ref>رک به: مجموعه آثار استاد شهید مطهری (عدل الهی)، ج‏1، ص: 327-320)</ref>  
خط ۱۷۹: خط ۱۶۶:


البته روایات مربوطه منحصر به آنچه ما در اینجا نقل کردیم نیست؛ روایات دیگر هم هست. استنباط ما از همه این روایات همین است که گفتیم. اگر کسی جز این استنباط می‌کند و نظر ما را تأیید نمی‌کند ممکن است نظر خود را مستدل بیان کند، شاید مورد استفاده ما نیز قرار گیرد.<ref>همان</ref>
البته روایات مربوطه منحصر به آنچه ما در اینجا نقل کردیم نیست؛ روایات دیگر هم هست. استنباط ما از همه این روایات همین است که گفتیم. اگر کسی جز این استنباط می‌کند و نظر ما را تأیید نمی‌کند ممکن است نظر خود را مستدل بیان کند، شاید مورد استفاده ما نیز قرار گیرد.<ref>همان</ref>


نتیجه
نتیجه
خط ۱۹۷: خط ۱۸۳:
در اینجا برخی از روایاتی که بیانگر مضمون فوق است را بیان می‌کنیم:‌
در اینجا برخی از روایاتی که بیانگر مضمون فوق است را بیان می‌کنیم:‌


===روایت اول===  
=== روایت اول ===  


یکی از خدام امام صادق ‌علیه‌السلام می‌گوید: در باز گشت از سفری که به همراه جمعی به امر امام به حیره داشتیم خدمت امام رسیده و به آن حضرت عرض کردم:  
یکی از خدام امام صادق ‌علیه‌السلام می‌گوید: در باز گشت از سفری که به همراه جمعی به امر امام به حیره داشتیم خدمت امام رسیده و به آن حضرت عرض کردم:  


دراین سفر با کسانی مواجه شدیم که از آنها بجهت اینکه اعتقاداتشان در مساله امامت نظیر اعتقادات ما نبود برائت جستیم  
دراین سفر با کسانی مواجه شدیم که از آنها بجهت اینکه اعتقاداتشان در مساله امامت نظیر اعتقادات ما نبود برائت جستیم  
...: جعلت فداک إنا نبرأ منهم، إنهم لا یقولون ما نقول.  
... : جعلت فداک إنا نبرأ منهم، إنهم لا یقولون ما نقول.  


امام فرمود: آیا به رغم اینکه نسبت به ما محبت ورزیده اما همانند شما در مساله امامت نمی اندیشند از آنها برائت جستید؟  
امام فرمود: آیا به رغم اینکه نسبت به ما محبت ورزیده اما همانند شما در مساله امامت نمی اندیشند از آنها برائت جستید؟  


:یتولونا ولا یقولون ما تقولون تبرؤون منهم ؟
:یتولونا ولا یقولون ما تقولون تبرؤون منهم؟


در پاسخ گفتم:
در پاسخ گفتم:
خط ۲۲۲: خط ۲۰۷:
امام ‌علیه‌السلام در این هنگام به نکته مهمی اشاره نموده و فرمود:  
امام ‌علیه‌السلام در این هنگام به نکته مهمی اشاره نموده و فرمود:  


وهوذا عند الله ما لیس عندنا أفتراه أطرحنا ؟
وهوذا عند الله ما لیس عندنا أفتراه أطرحنا؟
در نزد خداوند اموری است که در نزد مانیست آیا دیده‌اید که خداوند ما را بدین جهت رها نماید؟
در نزد خداوند اموری است که در نزد مانیست آیا دیده‌اید که خداوند ما را بدین جهت رها نماید؟


 
گفتم:
گفتم :
لا والله جعلت فداک ما نفعل؟
لا والله جعلت فداک ما نفعل ؟


آنگاه امام فرمود:
آنگاه امام فرمود:
خط ۲۳۴: خط ۲۱۸:


با کسانی که به اهل بیت محبت داشته اما در امامت آنان همانند شما نمی اندیشند محبت بورزدید چون اسلام دارای مراتب گوناگونی است برخی از مردم تنها به مرتبه‌ای از آن فقط نائل شده‌اند و برخی دو مرتبه و برخی سه مرتبه وبرخی....هفت مرتبه  
با کسانی که به اهل بیت محبت داشته اما در امامت آنان همانند شما نمی اندیشند محبت بورزدید چون اسلام دارای مراتب گوناگونی است برخی از مردم تنها به مرتبه‌ای از آن فقط نائل شده‌اند و برخی دو مرتبه و برخی سه مرتبه وبرخی....هفت مرتبه  


آن‌گاه فرمود:
آن‌گاه فرمود:
خط ۲۴۱: خط ۲۲۴:


:بنابراین وقتی اسلام دارای مراتبی است شایسته نیست کسانی را که در مرتبه اول ان قرار دارند به اموری وادار نمود که مختص مسلمانان مرتبه دوم است و همینطور کسانی را در مرتبه دوم اسلام قراردارند وادار به اموری نمود که مختص به مسلمانان مرتبه سوم است و...
:بنابراین وقتی اسلام دارای مراتبی است شایسته نیست کسانی را که در مرتبه اول ان قرار دارند به اموری وادار نمود که مختص مسلمانان مرتبه دوم است و همینطور کسانی را در مرتبه دوم اسلام قراردارند وادار به اموری نمود که مختص به مسلمانان مرتبه سوم است و...


امام ‌علیه‌السلام بعد از بیان نکات فوق داستانی را که بیانگر آثار منفی رعایت ننمودن اصل مذکور- مراتب اسلام و متناسب بودن تکالیف در رده‌های مختلف آن - می‌باشد بیان فرمود- ماجرای مسلمانی که زمینه پذیرش فردی مسیحی را به اسلام فراهم نمود و در کمتر از یک شبانه روز هم سبب خروج او از اسلام گردید- <ref>اصول کافی ج 2ص 44 ‌</ref>
امام ‌علیه‌السلام بعد از بیان نکات فوق داستانی را که بیانگر آثار منفی رعایت ننمودن اصل مذکور- مراتب اسلام و متناسب بودن تکالیف در رده‌های مختلف آن - می‌باشد بیان فرمود- ماجرای مسلمانی که زمینه پذیرش فردی مسیحی را به اسلام فراهم نمود و در کمتر از یک شبانه روز هم سبب خروج او از اسلام گردید- <ref>اصول کافی ج 2ص 44 ‌</ref>
خط ۲۵۰: خط ۲۳۲:


1-اسلام (و ولایت ائمه ((ع) دارای مراتبی است که یکی از آنها اصل محبت به اهل بیت علیهم السلام است  
1-اسلام (و ولایت ائمه ((ع) دارای مراتبی است که یکی از آنها اصل محبت به اهل بیت علیهم السلام است  
2-تمام کسانی که در مراتب برتری از اسلام قرار دارند باید حقوق دینی افرادی را که در مراتب نازلتر دینی قرار دارند رعایت نمایند. بدین معنا که در تعامل با آنان متناسب با سطح ایمان و اعتقاد آنها سخن گفته و تکلیفی بیش از حد توانشان را بر آنان تحمیل نکنند.
2-تمام کسانی که در مراتب برتری از اسلام قرار دارند باید حقوق دینی افرادی را که در مراتب نازلتر دینی قرار دارند رعایت نمایند. بدین معنا که در تعامل با آنان متناسب با سطح ایمان و اعتقاد آنها سخن گفته و تکلیفی بیش از حد توانشان را بر آنان تحمیل نکنند.  
 


3-از آنجا که مودت اهل بیت مبنای قرآنی دارد لذا تمام مسلمانان به رغم فرق و مذاهب متعددی که دارند آن را از شعائر قطعی خویش می‌دانند.
3-از آنجا که مودت اهل بیت مبنای قرآنی دارد لذا تمام مسلمانان به رغم فرق و مذاهب متعددی که دارند آن را از شعائر قطعی خویش می‌دانند.
خط ۲۶۴: خط ۲۴۵:


   
   
5-نکته مهم دیگر بکار‌گیری واژه اسلام– در برابر ایمان – است. این امر بیانگر آن است که همه مسلمانان در اصل اسلام شریک بوده هر چند در مراتبش از یکدیگر متفاوتند چون اسلام یعنی اعلام تسلیم در برابر معارف، احکام و دستوراتی که از ناحیه خداوند متعال توسط رسول اکرم ص برای بشریت نازل شده است .
5-نکته مهم دیگر بکار‌گیری واژه اسلام– در برابر ایمان – است. این امر بیانگر آن است که همه مسلمانان در اصل اسلام شریک بوده هر چند در مراتبش از یکدیگر متفاوتند چون اسلام یعنی اعلام تسلیم در برابر معارف، احکام و دستوراتی که از ناحیه خداوند متعال توسط رسول اکرم ص برای بشریت نازل شده است.


مفهوم مذکور مورد پذیرش همه مسلمانان می‌باشد حتی کسانی که در مساله امامت و ولایت به محبت و مودت اهل بیت علیهم السلام اکتفا نموده و به عصمت آنان معتقد نیستند.  
مفهوم مذکور مورد پذیرش همه مسلمانان می‌باشد حتی کسانی که در مساله امامت و ولایت به محبت و مودت اهل بیت علیهم السلام اکتفا نموده و به عصمت آنان معتقد نیستند.  


===روایت دوم===
=== روایت دوم ===
    
    
عن سماعة قال: قلت لأبی عبیدالله ( ‌علیه‌السلام ): أخبرنی عن الاسلام والایمان أهما مختلفان ؟
عن سماعة قال: قلت لأبی عبیدالله (‌علیه‌السلام): أخبرنی عن الاسلام والایمان أهما مختلفان؟
فقال: إن الایمان یشارک الاسلام والاسلام لا یشارک الایمان،  
فقال: إن الایمان یشارک الاسلام والاسلام لا یشارک الایمان،  
فقلت: فصفهما لی،
فقلت: فصفهما لی،
فقال: الاسلام شهادة أن لا إله إلا الله والتصدیق برسول الله ( صلی الله علیه وآله )، به حقنت الدماء وعلیه جرت المناکح والمواریث وعلی ظاهره جماعة الناس، والایمان الهدی وما یثبت فی القلوب من صفة الاسلام وما ظهر من العمل به والایمان أرفع من الاسلام بدرجة، إن الایمان یشارک الاسلام فی الظاهر والاسلام لا یشارک الایمان فی الباطن وإن اجتمعا فی القول والصفة.<ref>کافی ج ص25</ref>
فقال: الاسلام شهادة أن لا إله إلا الله والتصدیق برسول الله (صلی الله علیه وآله)، به حقنت الدماء وعلیه جرت المناکح والمواریث وعلی ظاهره جماعة الناس، والایمان الهدی وما یثبت فی القلوب من صفة الاسلام وما ظهر من العمل به والایمان أرفع من الاسلام بدرجة، إن الایمان یشارک الاسلام فی الظاهر والاسلام لا یشارک الایمان فی الباطن وإن اجتمعا فی القول والصفة.<ref>کافی ج ص25</ref>  
 


در این روایت نیز که موید روایت پیشین است - تفاوت بین اسلام و ایمان مطرح گردیده و درجه ایمان هر چند برتر از اسلام دانسته شده است اما از مومنان خواسته شده تا احکام عمومی اسلام را نسبت به همه مسلمانان که شهادت ظاهری با وحدانیت الهی داده و نبوت رسول اکرم ص را تصدیق ظاهری نموده است جاری نمایند.  
در این روایت نیز که موید روایت پیشین است - تفاوت بین اسلام و ایمان مطرح گردیده و درجه ایمان هر چند برتر از اسلام دانسته شده است اما از مومنان خواسته شده تا احکام عمومی اسلام را نسبت به همه مسلمانان که شهادت ظاهری با وحدانیت الهی داده و نبوت رسول اکرم ص را تصدیق ظاهری نموده است جاری نمایند.  


نکته مهم در این روایت آن است که معیار اصلی مسلمان بودن دو صفت:‌ شهادت ظاهری به وحدانیت الهی و تصدیق ظاهری رسول اکرم به نبوت دانسته شده است.
نکته مهم در این روایت آن است که معیار اصلی مسلمان بودن دو صفت:‌ شهادت ظاهری به وحدانیت الهی و تصدیق ظاهری رسول اکرم به نبوت دانسته شده است.
خط ۲۸۳: خط ۲۶۲:
یعنی نه تنها اعتقاد به امامت بلکه اعتقاد به معاد نیز از شاخصه‌های اسلامیت نیست.  
یعنی نه تنها اعتقاد به امامت بلکه اعتقاد به معاد نیز از شاخصه‌های اسلامیت نیست.  


توجه به این نکته از آنجا اهمیت دارد که روایت مذکور از امام صادق نقل گردیده است و نمی‌توان آن را متعلق به اوائل صدر اسلام دانست که مساله امامت ائمه علیهم السلام چندان مطرح نبوده است بنابراین عصر صدور این این قبیل روایات نشان می‌دهد که به رغم وجود مذاهب مختلف اسلامی و تمایز امامیه از آنان ائمه علیهم السلام از پیروان مذاهب دیگر بعنوان مسلمان یاد نموده‌اند.
توجه به این نکته از آنجا اهمیت دارد که روایت مذکور از امام صادق نقل گردیده است و نمی‌توان آن را متعلق به اوائل صدر اسلام دانست که مساله امامت ائمه علیهم السلام چندان مطرح نبوده است بنابراین عصر صدور این این قبیل روایات نشان می‌دهد که به رغم وجود مذاهب مختلف اسلامی و تمایز امامیه از آنان ائمه علیهم السلام از پیروان مذاهب دیگر بعنوان مسلمان یاد نموده‌اند.  


بدیهی است با این دو معیار زمینه وحدت اسلامی در جمعیت ملیاردی مسلمین ایجاد گردیده و اساس و مبنای هر نوع جریان تکفیری بطور کلی از جوامع اسلامی رخت بر خواهد بست.
بدیهی است با این دو معیار زمینه وحدت اسلامی در جمعیت ملیاردی مسلمین ایجاد گردیده و اساس و مبنای هر نوع جریان تکفیری بطور کلی از جوامع اسلامی رخت بر خواهد بست.
===روایت سوم===
=== روایت سوم ===
 
عن أبی جعفر ( ‌علیه‌السلام ) قال: سمعته یقول: الایمان ما استقر فی القلب وأفضی به إلی الله عز وجل وصدقه العمل بالطاعة لله والتسلیم لامره والاسلام ما ظهر من قول أو فعل وهو الذی علیه جماعة الناس من الفرق کلها و به حقنت الدماء وعلیه جرت المواریث وجاز النکاح واجتمعوا علی
الصلاة والزکاة والصوم والحج، فخرجوا بذلک من الکفر وأضیفوا إلی الایمان، والاسلام لا یشرک الایمان والایمان یشرک الاسلام وهما فی القول والفعل یجتمعان،کما صارت الکعبة فی المسجد والمسجد لیس فی الکعبة وکذلک الایمان یشرک الاسلام والاسلام لا یشرک الایمان وقد قال الله عز وجل: " قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا أسلمنا ولما یدخل الایمان فی قلوبکم فقول الله عز وجل أصدق القول


عن أبی جعفر (‌علیه‌السلام) قال: سمعته یقول: الایمان ما استقر فی القلب وأفضی به إلی الله عز وجل وصدقه العمل بالطاعة لله والتسلیم لامره والاسلام ما ظهر من قول أو فعل وهو الذی علیه جماعة الناس من الفرق کلها و به حقنت الدماء وعلیه جرت المواریث وجاز النکاح واجتمعوا علی
الصلاة والزکاة والصوم والحج، فخرجوا بذلک من الکفر وأضیفوا إلی الایمان، والاسلام لا یشرک الایمان والایمان یشرک الاسلام وهما فی القول والفعل یجتمعان، کما صارت الکعبة فی المسجد والمسجد لیس فی الکعبة وکذلک الایمان یشرک الاسلام والاسلام لا یشرک الایمان وقد قال الله عز وجل: " قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا أسلمنا ولما یدخل الایمان فی قلوبکم فقول الله عز وجل أصدق القول


قلت: فهل للمؤمن فضل علی المسلم فی شئ من الفضائل والأحکام والحدود وغیر ذلک ؟
قلت: فهل للمؤمن فضل علی المسلم فی شئ من الفضائل والأحکام والحدود وغیر ذلک؟
فقال: لا، هما یجریان فی ذلک مجری واحد ولکن للمؤمن فضل علی المسلم فی أعمالهما وما یتقربان به إلی الله عز وجل، قلت: ألیس الله عز وجل یقول: " من جاءبالحسنة فله عشر أمثالها " وزعمت أنهم مجتمعون علی الصلاة والزکاة والصوم والحج مع المؤمن ؟ قال: ألیس قد قال الله عز وجل: " یضاعفه له أضعافا کثیرة فالمؤمنون هم الذین یضاعف الله عز وجل لهم حسناتهم لکل حسنة سبعون ضعفا، فهذا فضل المؤمن ویزیده الله فی حسناته علی قدر صحة إیمانه أضعافا کثیرة ویفعل الله بالمؤمنین ما یشاء من الخیر، قلت: أرأیت من دخل فی الاسلام ألیس هو داخلا فی الایمان ؟
فقال: لا، هما یجریان فی ذلک مجری واحد ولکن للمؤمن فضل علی المسلم فی أعمالهما وما یتقربان به إلی الله عز وجل، قلت: ألیس الله عز وجل یقول: " من جاءبالحسنة فله عشر أمثالها " وزعمت أنهم مجتمعون علی الصلاة والزکاة والصوم والحج مع المؤمن؟ قال: ألیس قد قال الله عز وجل: " یضاعفه له أضعافا کثیرة فالمؤمنون هم الذین یضاعف الله عز وجل لهم حسناتهم لکل حسنة سبعون ضعفا، فهذا فضل المؤمن ویزیده الله فی حسناته علی قدر صحة إیمانه أضعافا کثیرة ویفعل الله بالمؤمنین ما یشاء من الخیر، قلت: أرأیت من دخل فی الاسلام ألیس هو داخلا فی الایمان؟
فقال: لا ولکنه قد أضیف إلی الایمان وخرج من الکفر وسأضرب لک مثلا تعقل به فضل الایمان علی الاسلام، أرأیت لو بصرت رجلا فی المسجد أکنت تشهد أنک رأیته فی الکعبة ؟
فقال: لا ولکنه قد أضیف إلی الایمان وخرج من الکفر وسأضرب لک مثلا تعقل به فضل الایمان علی الاسلام، أرأیت لو بصرت رجلا فی المسجد أکنت تشهد أنک رأیته فی الکعبة؟
قلت: لا یجوز لی ذلک، قال: فلو بصرت رجلا فی الکعبة أکنت شاهدا أنه قد دخل المسجد الحرام، قلت: نعم، قال: وکیف ذلک ؟ قلت: إنه لا یصل إلی دخول الکعبة حتی یدخل المسجد، فقال: قد أصبت وأحسنت، ثم قال: کذلک الایمان والاسلام <ref>کافی ج 2ص27</ref>
قلت: لا یجوز لی ذلک، قال: فلو بصرت رجلا فی الکعبة أکنت شاهدا أنه قد دخل المسجد الحرام، قلت: نعم، قال: وکیف ذلک؟ قلت: إنه لا یصل إلی دخول الکعبة حتی یدخل المسجد، فقال: قد أصبت وأحسنت، ثم قال: کذلک الایمان والاسلام <ref>کافی ج 2ص27</ref>


== تبیین ==
== تبیین ==
1- فقره "والاسلام ما ظهر من قول أو فعل و هو الذی علیه جماعة الناس من الفرق کلها" نص بر این است که شاخصه ورود در حوزه اسلام همان شهادت ظاهری به آن بوده که همه فرق اسلامی آنرا واجد می‌باشند بنابر این ایمان و اعتقاد راسخ به دین از جمله اعتقاد به امامت معصومین علیهم السلام شرط ورود در زمره مسلمین نخواهد بود. بدیهی است لازمه این فقره از روایت مذکور نفی تکفیر بین مسلمانان می‌باشد
1- فقره "والاسلام ما ظهر من قول أو فعل و هو الذی علیه جماعة الناس من الفرق کلها" نص بر این است که شاخصه ورود در حوزه اسلام همان شهادت ظاهری به آن بوده که همه فرق اسلامی آنرا واجد می‌باشند بنابر این ایمان و اعتقاد راسخ به دین از جمله اعتقاد به امامت معصومین علیهم السلام شرط ورود در زمره مسلمین نخواهد بود. بدیهی است لازمه این فقره از روایت مذکور نفی تکفیر بین مسلمانان می‌باشد  


2- در این روایت نیز همانند روایت قبل از مسلمانان خواسته شده که تمام احکام عمومی اسلام از معاملات و... نسبت به همه کسانی که شاخصه مذکور را دارند – به اصطلاح اسلام حداقلی را دارا هستند- اجرا نمایند.
2- در این روایت نیز همانند روایت قبل از مسلمانان خواسته شده که تمام احکام عمومی اسلام از معاملات و... نسبت به همه کسانی که شاخصه مذکور را دارند – به اصطلاح اسلام حداقلی را دارا هستند- اجرا نمایند.


3- نکته مهم دیگر در روایت مذکور تساوی مسلمانان و مومنین در اجرای احکام عمومی اسلام می‌باشد یعنی نازلترین درجه اسلام با عالیترین درجات ایمان در اجرای احکام اسلام مساوی اند.
3- نکته مهم دیگر در روایت مذکور تساوی مسلمانان و مومنین در اجرای احکام عمومی اسلام می‌باشد یعنی نازلترین درجه اسلام با عالیترین درجات ایمان در اجرای احکام اسلام مساوی اند.  
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: مقالات]]
[[رده:مقالات]]
 
[[رده:احادیث]]
[[رده: احادیث]]
[[رده:وحدت اسلامی]]
 
[[رده:تقریب مذاهب اسلامی]]
[[رده: وحدت اسلامی]]
[[رده: تقریب مذاهب اسلامی]]
۴٬۹۳۳

ویرایش