۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'زندگی نامه' به 'زندگینامه') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
|} | |} | ||
</div>'''احمد بن ادریس فاسی ''' (زاده سال 1172 ق؛ 1759 م در مغرب)، موسس [[ادریسیه|سلسله ادریسیه]] در [[لیبی]] و از رهبران مشهور [[صوفیه]] در [[مراکش]] است که دارای پیروان قابل توجهی در لیبی است. | </div>'''احمد بن ادریس فاسی ''' (زاده سال 1172 ق؛ 1759 م در مغرب)، موسس [[ادریسیه|سلسله ادریسیه]] در [[لیبی]] و از رهبران مشهور [[صوفیه]] در [[مراکش]] است که دارای پیروان قابل توجهی در لیبی است. | ||
==زندگینامه== | == زندگینامه == | ||
<big>احمد بن ادریس حسنی ابوالعباس</big> (۱۱۷۲-۱۲۵۳ق/ ۱۷۵۹- ۱۸۳۷م)، مفسّر، محدّث، عارف و صوفی <big>فاسی</big>، رئیس طریقه <big>ادریسّیه</big> است. | <big>احمد بن ادریس حسنی ابوالعباس</big> (۱۱۷۲-۱۲۵۳ق/ ۱۷۵۹- ۱۸۳۷م)، مفسّر، محدّث، عارف و صوفی <big>فاسی</big>، رئیس طریقه <big>ادریسّیه</big> است. | ||
او از سادات حسنی است و نسب وی از طریق <big>ادریس بن عبدالله بن حسن</big> (عبدالله محض) به امام حسن (علیهالسلام) میرسد. | او از سادات حسنی است و نسب وی از طریق <big>ادریس بن عبدالله بن حسن</big> (عبدالله محض) به امام حسن (علیهالسلام) میرسد. | ||
==زادگاه== | == زادگاه == | ||
احمد در آبادی میسور، در نزدیکی [[فاس]] واقع در مغرب ( مراکش ) زاده شد.<ref>احمد ابن ادریس، العقد النفیس فی نظم جواهر التدریس، بولاق، ۱۳۱۵ق.</ref> | احمد در آبادی میسور، در نزدیکی [[فاس]] واقع در مغرب (مراکش ) زاده شد.<ref>احمد ابن ادریس، العقد النفیس فی نظم جواهر التدریس، بولاق، ۱۳۱۵ق.</ref> | ||
و پس از فراگیری علوم مقدماتی به فاس سفر کرد و در آنجا به آموختن علوم متداولِ آن روزگار پرداخت. در آنجا با علاّمه مُجَیدری یکی از عالمان شنقیط، آشنا شد و از وی دانش فراگرفت و با وساطت او به دیدار عبدالوهّاب تازی، از پیشوایان تصوف مغرب رفت و از او و ابوالقاسم غازی طریقه تصوف شاذلی را آموخت.<br> | و پس از فراگیری علوم مقدماتی به فاس سفر کرد و در آنجا به آموختن علوم متداولِ آن روزگار پرداخت. در آنجا با علاّمه مُجَیدری یکی از عالمان شنقیط، آشنا شد و از وی دانش فراگرفت و با وساطت او به دیدار عبدالوهّاب تازی، از پیشوایان تصوف مغرب رفت و از او و ابوالقاسم غازی طریقه تصوف شاذلی را آموخت.<br> | ||
پس از آن ابن ادریس مجلس درسی تشکیل داد که گاه استادش '''عبدالوهّاب''' از روی احترام در درس وی حاضر میشد. | پس از آن ابن ادریس مجلس درسی تشکیل داد که گاه استادش '''عبدالوهّاب''' از روی احترام در درس وی حاضر میشد. | ||
<ref>اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، استانبول، ۱۹۵۱م.</ref> | <ref>اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، استانبول، ۱۹۵۱م.</ref> | ||
==پیروی از مکتب غازی== | == پیروی از مکتب غازی == | ||
اینکه احمد به شدت تحت تأثیر اندیشههای <big>عبدالوهّاب</big> بود، پس از مرگ استادش از یکی دیگر از مشایخ تصوف به نام ابوالقاسم وزیر غازی پیروی کرد. گفتهاند که پس از مرگ آخرین پیشوایش از خدا خواست تا شخص دیگری را به عنوان قطب و پیشوا به او بشناساند، اما به او الهام شد که دیگر در پهنه زمین کسی نیست تا وی از او چیزی فراگیرد، مگر قرآن که میتواند راهنمای او باشد. چنانکه خود گوید، پس از آن فقط با قرآن انس گرفت و تا مرگ از او جدا نشد، از این رو سخنان و آموزشهای او عمدتاً صبغه قرآنی یافت. | اینکه احمد به شدت تحت تأثیر اندیشههای <big>عبدالوهّاب</big> بود، پس از مرگ استادش از یکی دیگر از مشایخ تصوف به نام ابوالقاسم وزیر غازی پیروی کرد. گفتهاند که پس از مرگ آخرین پیشوایش از خدا خواست تا شخص دیگری را به عنوان قطب و پیشوا به او بشناساند، اما به او الهام شد که دیگر در پهنه زمین کسی نیست تا وی از او چیزی فراگیرد، مگر قرآن که میتواند راهنمای او باشد. چنانکه خود گوید، پس از آن فقط با قرآن انس گرفت و تا مرگ از او جدا نشد، از این رو سخنان و آموزشهای او عمدتاً صبغه قرآنی یافت. | ||
==سفر به مکه و یمن== | == سفر به مکه و یمن == | ||
بن ادریس به [[مکه]] سفر کرد و مدت ۱۴ سال در آنجا اقامت گزید و با عالمان مذاهب مختلف اسلامی آشنا شد و با آنان به بحث و تبادل نظر پرداخت و بر اساس بینش وحدت گرایانه صوفیانهاش کوشید تا اختلاف نظرهای فرقهای میان عالمان و پیروان مذاهب موجود اسلامی را کاهش دهد.<br> | بن ادریس به [[مکه]] سفر کرد و مدت ۱۴ سال در آنجا اقامت گزید و با عالمان مذاهب مختلف اسلامی آشنا شد و با آنان به بحث و تبادل نظر پرداخت و بر اساس بینش وحدت گرایانه صوفیانهاش کوشید تا اختلاف نظرهای فرقهای میان عالمان و پیروان مذاهب موجود اسلامی را کاهش دهد.<br> | ||
سید احمد سنوسی، از پیشوایان فرقه « [[شاذلیه ]]» و از عالمان مغرب، در مکه با ابن ادریس دیدار کرد و از وی دانش آموخت. | سید احمد سنوسی، از پیشوایان فرقه «[[شاذلیه ]]» و از عالمان مغرب، در مکه با ابن ادریس دیدار کرد و از وی دانش آموخت. | ||
پس از آن، ابن ادریس به دعوت سید احمد سنوسی به مغرب بازگشت و آنگاه به دعوت محمد مجذوبی سواکنی، از عالمان [[سودان|سودان]]، به آن دیار سفر کرد و مدتی در آنجا ماند.<ref>خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت، ۱۹۸۶م.</ref> | پس از آن، ابن ادریس به دعوت سید احمد سنوسی به مغرب بازگشت و آنگاه به دعوت محمد مجذوبی سواکنی، از عالمان [[سودان|سودان]]، به آن دیار سفر کرد و مدتی در آنجا ماند.<ref>خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت، ۱۹۸۶م.</ref> | ||
==نفوذ در میان اهل تصوف== | == نفوذ در میان اهل تصوف == | ||
چنانکه از منابع احوال و افکار ابن ادریس بر میآید، او در روزگار خود در [[مراکش|مغرب]] و [[یمن|یمن]]، و در میان اهل تصوف و عرفان از شهرت و نفوذ قابل ملاحظهای برخوردار بود.<br> | چنانکه از منابع احوال و افکار ابن ادریس بر میآید، او در روزگار خود در [[مراکش|مغرب]] و [[یمن|یمن]]، و در میان اهل تصوف و عرفان از شهرت و نفوذ قابل ملاحظهای برخوردار بود.<br> | ||
با اینکه طریقه اصلی او «<big>شاذلیه</big>» بود، خود طریقهای را پایهگذاری کرد که به «<big>احمدیه</big>» یا «[[ادریسیه|ادریسیه]]» <ref>یوسف نبهانی، جامع کرامات الاولیا، بیروت، ۱۳۲۹ق/ ۱۹۱۱م.</ref> | با اینکه طریقه اصلی او «<big>شاذلیه</big>» بود، خود طریقهای را پایهگذاری کرد که به «<big>احمدیه</big>» یا «[[ادریسیه|ادریسیه]]» <ref>یوسف نبهانی، جامع کرامات الاولیا، بیروت، ۱۳۲۹ق/ ۱۹۱۱م.</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
<big>شیخ محمد مجذوبی سواکنی سودانی</big> نیز از شاگردان و پیروان وی بود. [[شیخ ابراهیم رشید]] مؤسس طریقه [[رشیدیه]]، [[شیخ احمد مرغنی]]، مؤسس [[مرغنیه]] که در یمن و سودان پیروانی دارد و نیز شیخ محمد عابد سندی عالم و مفتی مدینه،<br> | <big>شیخ محمد مجذوبی سواکنی سودانی</big> نیز از شاگردان و پیروان وی بود. [[شیخ ابراهیم رشید]] مؤسس طریقه [[رشیدیه]]، [[شیخ احمد مرغنی]]، مؤسس [[مرغنیه]] که در یمن و سودان پیروانی دارد و نیز شیخ محمد عابد سندی عالم و مفتی مدینه،<br> | ||
[[سنوسیه|محمد بن علی سنوسی]]، محمد حسن ظافر مدنی و عثمان مرغنیاز شاگردان ابن ادریس بوده و از شخصیت و افکار او تأثیر پذیرفتهاند. سلسله ادریسیه هم اکنون نیز در [[سومالی]]، <big>جیبوتی</big> و <big>اریتره</big> طرفدارانی دارد. | [[سنوسیه|محمد بن علی سنوسی]]، محمد حسن ظافر مدنی و عثمان مرغنیاز شاگردان ابن ادریس بوده و از شخصیت و افکار او تأثیر پذیرفتهاند. سلسله ادریسیه هم اکنون نیز در [[سومالی]]، <big>جیبوتی</big> و <big>اریتره</big> طرفدارانی دارد. | ||
==عقائد و شخصیت شناسی== | == عقائد و شخصیت شناسی == | ||
از ابن ادریس ستایشهای بسیار شده است. برخی مقام عرفانی او را تا حد ابن عربی و جلالالدین بلخی بالا برده و کرامات بسیاری به او نسبت دادهاند. گفته شدهاست که او قادر بود در خواب و حتی در بیداری محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) را دیدار کند.<br> | از ابن ادریس ستایشهای بسیار شده است. برخی مقام عرفانی او را تا حد ابن عربی و جلالالدین بلخی بالا برده و کرامات بسیاری به او نسبت دادهاند. گفته شدهاست که او قادر بود در خواب و حتی در بیداری محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) را دیدار کند.<br> | ||
چنانکه از گفته ریحانی برمیآید ابن ادریس، مانند صوفیان دیگر، دعوت به زهد و توکل میکرد و حتی کار برای کسب روزی و مال را نیز ناروا میدانست و جهاد را به جهاد با نفس منحصر میکرد،<br> | چنانکه از گفته ریحانی برمیآید ابن ادریس، مانند صوفیان دیگر، دعوت به زهد و توکل میکرد و حتی کار برای کسب روزی و مال را نیز ناروا میدانست و جهاد را به جهاد با نفس منحصر میکرد،<br> | ||
ولی در عین حال سکوت عالمان را در برابر فرمانروایان و ترک امر به معروف و نهی از منکر را از سوی آنان، از بزرگترین مفاسدِ دین و دنیا میدانست.<ref>امین ریحانی، ملوک العرب، ج۱، ص۳۰۵-۳۰۷، به کوشش آلبرت ریحانی، بیروت، ۱۹۶۷م.</ref><br> | ولی در عین حال سکوت عالمان را در برابر فرمانروایان و ترک امر به معروف و نهی از منکر را از سوی آنان، از بزرگترین مفاسدِ دین و دنیا میدانست.<ref>امین ریحانی، ملوک العرب، ج۱، ص۳۰۵-۳۰۷، به کوشش آلبرت ریحانی، بیروت، ۱۹۶۷م.</ref><br> | ||
او به علم کلام بیعلاقه بود، زیرا به گمان او این علم صفات خدا را محدود | او به علم کلام بیعلاقه بود، زیرا به گمان او این علم صفات خدا را محدود میکند، و نیز معتقد بود که متکلمان برآنچه دریافتهاند، ایمان آوردهاند، در حالی که «اهل الله» که کسانیند که از طریق آنچه خداوند به آنان آموخته است ایمان میآورند. فرق بین این دو روش این است که کسی از طریق تعلیم الهی ایمان آورده، ایمان او فوق عقل و نقل است، یعنی عقل و نقل مبنای ایمان او نیست، امّا کسی که به فهم و درک خود متکی است همواره در الفاظ باقی میماند.<ref>محمد بشیر ظافر ازهری، الیواقیت الثمنیة، ج۱، ص۶۸-۶۹، قاهره، ۱۳۲۴- ۱۳۲۵ق.</ref><br> | ||
ابن ادریس دیگران را از تقلید در عقاید باز میداشت و معتقد بود که فهم و شناخت تکلیف آدمی است و هرکس که از نعمت فهم استفاده نکند کفران نعمت کرده است، از این رو خود میکوشید که تمامی عقاید و یا نظریهها و احکامی که صادر میکند، مبتنی بر دلایلی از قرآن و سنّت باشد.و بدین جهت در رأی و فتوا بسیار محتاط بود.<ref>صدیق نجاری قنوجی، التاج المکلّل، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۳، به کوشش عبدالحکیم شرفالدین، بمبئی، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.</ref><br> | ابن ادریس دیگران را از تقلید در عقاید باز میداشت و معتقد بود که فهم و شناخت تکلیف آدمی است و هرکس که از نعمت فهم استفاده نکند کفران نعمت کرده است، از این رو خود میکوشید که تمامی عقاید و یا نظریهها و احکامی که صادر میکند، مبتنی بر دلایلی از قرآن و سنّت باشد. و بدین جهت در رأی و فتوا بسیار محتاط بود.<ref>صدیق نجاری قنوجی، التاج المکلّل، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۳، به کوشش عبدالحکیم شرفالدین، بمبئی، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.</ref><br> | ||
وی در علوم قرآنی و حدیث مهارت تام داشت و در زمره حافظان حدیث بود.<br> | وی در علوم قرآنی و حدیث مهارت تام داشت و در زمره حافظان حدیث بود.<br> | ||
گویند روزگاری که وی در مکه میزیست گروهی از عالمان به او حسد میورزیدند و برای اینکه دانش او را بیازمایند، احادیث بسیاری، که در میان آنها حدیث <big>مقطوع</big>، <big>موصول</big>، <big>ضعیف</big> و <big>صحیح</big> وجود داشت، بر وی عرضه میکردند و او با حوصله تمام به نقّادی میپرداخت و اسناد صحیح آنها را باز میگفت. <ref>امین ریحانی، ملوک العرب، ج۱، ص۳۰۰، به کوشش آلبرت ریحانی، بیروت، ۱۹۶۷م.</ref> | گویند روزگاری که وی در مکه میزیست گروهی از عالمان به او حسد میورزیدند و برای اینکه دانش او را بیازمایند، احادیث بسیاری، که در میان آنها حدیث <big>مقطوع</big>، <big>موصول</big>، <big>ضعیف</big> و <big>صحیح</big> وجود داشت، بر وی عرضه میکردند و او با حوصله تمام به نقّادی میپرداخت و اسناد صحیح آنها را باز میگفت. <ref>امین ریحانی، ملوک العرب، ج۱، ص۳۰۰، به کوشش آلبرت ریحانی، بیروت، ۱۹۶۷م.</ref> | ||
==آثار== | == آثار == | ||
آثار او عبارتند از: السلوک، که چاپ شده است <ref>خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۱، ص۹۵، بیروت، ۱۹۸۶م.</ref>المحامد الثمانیة (المحامید و الاحزاب)؛<br> | آثار او عبارتند از: السلوک، که چاپ شده است <ref>خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۱، ص۹۵، بیروت، ۱۹۸۶م.</ref>المحامد الثمانیة (المحامید و الاحزاب)؛<br> | ||
روح السنة؛ رسالة القواعد، این ۳ کتاب با هم در سالهای ۱۳۱۸، ۱۳۲۸ و ۱۳۳۴ق در حجر، استانبول و در یمن چاپ شده است؛ شرح حدیث صَلِّ صلاةَ مودع، چاپی. <ref>تیموریه، فهرست، ج۲۰، ص۲۹۸.</ref><br> | روح السنة؛ رسالة القواعد، این ۳ کتاب با هم در سالهای ۱۳۱۸، ۱۳۲۸ و ۱۳۳۴ق در حجر، استانبول و در یمن چاپ شده است؛ شرح حدیث صَلِّ صلاةَ مودع، چاپی. <ref>تیموریه، فهرست، ج۲۰، ص۲۹۸.</ref><br> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
==منابع== | == منابع == | ||
[[رده: صوفیه]] | [[رده:صوفیه]] | ||
[[رده: مراکش]] | [[رده:مراکش]] |