۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بهره مند' به 'بهرهمند') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
ازدواج ایجاد پیوند زناشویی به وسیله صیغه عقد میشود. که در [[مذهب شیعه]] امامی ازدواج دو گونه دارد: ازدواج دائم و ازدواج موقت. | ازدواج ایجاد پیوند زناشویی به وسیله صیغه عقد میشود. که در [[مذهب شیعه]] امامی ازدواج دو گونه دارد: ازدواج دائم و ازدواج موقت. | ||
==ازدواج دئم== | == ازدواج دئم == | ||
===صیغه دائم=== | === صیغه دائم === | ||
در صیغه دائم، اگر خود زن و مرد صیغه ازدواج را بخوانند، در صورتی عقد صحیح است که، ابتدا زن بگوید: «زَوَّجْتُکَ نَفْسیِ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ»؛ یعنی در قبال مهریهای که معین شده، خود را به همسری تو درآوردم. پس از آن مرد بدون فاصله باید بگوید: «قَبِلْتُ التَّزْویجَ»؛ یعنی این ازدواج را قبول کردم. <ref> امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص451، بخش دستور خواندن عقد دائم، مسئله 2368</ref> اگر زن و مرد هر یک جداگانه شخص دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها عقد ازدواج دائم را بخوانند، چنانچه مثلاً اسم مرد «احمد» و اسم زن «فاطمه» باشد، وکیل زن باید بگوید: «زَوَّجْتُ مُوکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلَکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُوم»؛ یعنی در قبال مهریهای که معین شده، موکله خودم فاطمه را به ازدواج موکل شما احمد درآوردم. پس از آن بدون فاصله وکیل مرد باید بگوید: | در صیغه دائم، اگر خود زن و مرد صیغه ازدواج را بخوانند، در صورتی عقد صحیح است که، ابتدا زن بگوید: «زَوَّجْتُکَ نَفْسیِ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ»؛ یعنی در قبال مهریهای که معین شده، خود را به همسری تو درآوردم. پس از آن مرد بدون فاصله باید بگوید: «قَبِلْتُ التَّزْویجَ»؛ یعنی این ازدواج را قبول کردم. <ref> امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص451، بخش دستور خواندن عقد دائم، مسئله 2368</ref> اگر زن و مرد هر یک جداگانه شخص دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها عقد ازدواج دائم را بخوانند، چنانچه مثلاً اسم مرد «احمد» و اسم زن «فاطمه» باشد، وکیل زن باید بگوید: «زَوَّجْتُ مُوکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلَکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُوم»؛ یعنی در قبال مهریهای که معین شده، موکله خودم فاطمه را به ازدواج موکل شما احمد درآوردم. پس از آن بدون فاصله وکیل مرد باید بگوید: «قَبِلْتُ التَّزویجَ». <ref>امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص451، بخش دستور خواندن عقد دائم، مسئله 2368</ref> | ||
=ازدواج موقت= | =ازدواج موقت= | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
'''جواز نکاح موقت''' | '''جواز نکاح موقت''' | ||
در کتابهای معتبر حدیثی اهلسنت، نقلهایی وجود دارد که نشانه حلال و مشروع بودن ازدواج موقت، در زمان پیامبر اکرم و بعد آن است و نشانه این است که این ازدواج، یکی از انواع ازدواجها بوده که با ازدواج دائم کمی متفاوت است. | در کتابهای معتبر حدیثی اهلسنت، نقلهایی وجود دارد که نشانه حلال و مشروع بودن ازدواج موقت، در زمان پیامبر اکرم و بعد آن است و نشانه این است که این ازدواج، یکی از انواع ازدواجها بوده که با ازدواج دائم کمی متفاوت است. | ||
==تعدادی از روایات معتبر دال بر جواز نکاح موقت در منابع اهل سنت:== | == تعدادی از روایات معتبر دال بر جواز نکاح موقت در منابع اهل سنت:== | ||
#در باب «نکاح المتعة» صحیح مسلم و صحیح بخاری و مصنَّف عبدالرزاق و مصنَّف ابن ابی شیبه و مسند احمد و سنن بیهقی و غیر آنها از عبداللَّه بن مسعود روایت میکنند که گفت: «ما در کنار رسول خدا(صلیالله علیه و آله) میجنگیدیم و همسر نداشتیم، گفتیم: بهتر نیست خود را اخته کنیم؟ پیامبر(صلیالله علیه و آله) ما را از این کار بازداشت. سپس به ما اجازه داد تا با پرداخت مهریه [جامه و امثال آن] زنان را به عقد موقت خود درآوریم.» عبداللَّه سپس این آیه را تلاوت کرد که: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدین.<ref>[مائده/87]</ref> ای اهل ایمان پاکیزههایی را که خداوند برای شما حلال کرده، حرام نکنید و از حد تجاوز نکنید که خداوند تعدیکنندگان را دوست ندارد.» <ref>«سَمِعْتُ عَبْدَ اللهِ، یَقُولُ: "کُنَّا نَغْزُو مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، لَیْسَ لَنَا نِسَاءٌ، فَقُلْنَا: أَلَا نَسْتَخْصِی؟ فَنَهَانَا عَنْ ذَلِکَ، ثُمَّ رَخَّصَ لَنَا أَنْ نَنْکِحَ الْمَرْأَةَ بِالثَّوْبِ إِلَی أَجَلٍ"، ثُمَّ قَرَأَ عَبْدُ اللهِ: {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ} [المائدة: 87]،» صحیح مسلم، کتاب نکاح، ج2، ص1022، ح1404، با سندهای متعدد؛ «قَالَ عَبْدُ اللَّهِ: کُنَّا نَغْزُو مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَلَیْسَ لَنَا شَیْءٌ، فَقُلْنَا: أَلاَ نَسْتَخْصِی؟ " فَنَهَانَا عَنْ ذَلِکَ، ثُمَّ رَخَّصَ لَنَا أَنْ نَنْکِحَ المَرْأَةَ بِالثَّوْبِ، ثُمَّ قَرَأَ عَلَیْنَا: {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ، وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ المُعْتَدِینَ} [المائدة: 87]» صحیح بخاری، ج7، ص4، باب استحباب النکاح لمن تاقت إلیه نفسه؛ | # در باب «نکاح المتعة» صحیح مسلم و صحیح بخاری و مصنَّف عبدالرزاق و مصنَّف ابن ابی شیبه و مسند احمد و سنن بیهقی و غیر آنها از عبداللَّه بن مسعود روایت میکنند که گفت: «ما در کنار رسول خدا(صلیالله علیه و آله) میجنگیدیم و همسر نداشتیم، گفتیم: بهتر نیست خود را اخته کنیم؟ پیامبر(صلیالله علیه و آله) ما را از این کار بازداشت. سپس به ما اجازه داد تا با پرداخت مهریه [جامه و امثال آن] زنان را به عقد موقت خود درآوریم.» عبداللَّه سپس این آیه را تلاوت کرد که: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدین.<ref>[مائده/87]</ref> ای اهل ایمان پاکیزههایی را که خداوند برای شما حلال کرده، حرام نکنید و از حد تجاوز نکنید که خداوند تعدیکنندگان را دوست ندارد.» <ref>«سَمِعْتُ عَبْدَ اللهِ، یَقُولُ: "کُنَّا نَغْزُو مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، لَیْسَ لَنَا نِسَاءٌ، فَقُلْنَا: أَلَا نَسْتَخْصِی؟ فَنَهَانَا عَنْ ذَلِکَ، ثُمَّ رَخَّصَ لَنَا أَنْ نَنْکِحَ الْمَرْأَةَ بِالثَّوْبِ إِلَی أَجَلٍ"، ثُمَّ قَرَأَ عَبْدُ اللهِ: {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ} [المائدة: 87]،» صحیح مسلم، کتاب نکاح، ج2، ص1022، ح1404، با سندهای متعدد؛ «قَالَ عَبْدُ اللَّهِ: کُنَّا نَغْزُو مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَلَیْسَ لَنَا شَیْءٌ، فَقُلْنَا: أَلاَ نَسْتَخْصِی؟ " فَنَهَانَا عَنْ ذَلِکَ، ثُمَّ رَخَّصَ لَنَا أَنْ نَنْکِحَ المَرْأَةَ بِالثَّوْبِ، ثُمَّ قَرَأَ عَلَیْنَا: {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ، وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ المُعْتَدِینَ} [المائدة: 87]» صحیح بخاری، ج7، ص4، باب استحباب النکاح لمن تاقت إلیه نفسه؛ «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: کُنَّا نَغْزُو مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَتَطُولُ غُرْبَتُنَا فَقُلْنَا: أَلَا نَخْتَصِی یَا رَسُولَ اللَّهِ؟: «فَنَهَانَا، ثُمَّ رَخَّصَ أَنْ نَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ إِلَی أَجَلٍ بِالشَّیْءِ،...» مصنف عبدالرزاق، ج 7، ص 506؛ «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: کُنَّا مَعَ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَنَحْنُ شَبَابٌ، فَقُلْنَا: یَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَلَا نَسْتَخْصِی؟ قَالَ: «لَا» ثُمَّ رَخَّصَ لَنَا أَنْ نَنْکِحَ الْمَرْأَةَ بِالثَّوْبِ إِلَی الْأَجَلِ، ثُمَّ قَرَأَ عَبْدُ اللَّهِ {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ} [المائدة: 87].» مصنف ابن ابیشیبة، ج3، ص454 و 552؛ «عَنْ عَبْدِ اللهِ، قَالَ: کُنَّا نَغْزُو مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَلَیْسَ لَنَا نِسَاءٌ، فَقُلْنَا: یَا رَسُولَ اللهِ، أَلَا نَسْتَخْصِی؟ " فَنَهَانَا عَنْهُ، ثُمَّ رُخِّصَ لَنَا بَعْدُ فِی أَنْ نَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ بِالثَّوْبِ إِلَی أَجَلٍ "، ثُمَّ قَرَأَ عَبْدُ اللهِ: {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ} [المائدة: 87].» مسند احمد، ج7، ص93، 185 و 328؛ «سَمِعْتُ عَبْدَ اللهِ یَقُولُ: کُنَّا نَغْزُو مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَیْسَ لَنَا نِسَاءٌ، فَقُلْنَا: أَلَا نَسْتَخْصِی " فَنَهَانَا عَنْ ذَلِکَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، ثُمَّ رَخَّصَ لَنَا أَنْ نَنْکِحَ الْمَرْأَةَ بِالثَّوْبِ، ثُمَّ قَرَأَ عَلَیْنَا: {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللهُ لَکُمْ، وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ} [المائدة: 87]» سنن الکبری بیهقی، ج7، ص127 و 326.</ref> | ||
#در صحیح بخاری، صحیح مسلم، مصنف عبدالرزاق و مسند احمد از جابر بن عبداللَّه و سلمة بن اکوع روایت شده که گفتهاند: «منادی [جارچی] رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بهسوی ما آمد و گفت: «پیامبر(صلیالله علیه و آله) به شما اجازه فرمود تا زنان را متعه کنید»، یعنی (ازدواج موقت) نمایید. <ref>«عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، وَسَلَمَةَ بْنِ الْأَکْوَعِ، قَالَا: خَرَجَ عَلَیْنَا مُنَادِی رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: «إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَدْ أَذِنَ لَکُمْ أَنْ تَسْتَمْتِعُوا» یَعْنِی مُتْعَةَ النِّسَاءِ» صحیح مسلم، ج2، ص1022، ح1405؛ | # در صحیح بخاری، صحیح مسلم، مصنف عبدالرزاق و مسند احمد از جابر بن عبداللَّه و سلمة بن اکوع روایت شده که گفتهاند: «منادی [جارچی] رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بهسوی ما آمد و گفت: «پیامبر(صلیالله علیه و آله) به شما اجازه فرمود تا زنان را متعه کنید»، یعنی (ازدواج موقت) نمایید. <ref>«عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، وَسَلَمَةَ بْنِ الْأَکْوَعِ، قَالَا: خَرَجَ عَلَیْنَا مُنَادِی رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: «إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَدْ أَذِنَ لَکُمْ أَنْ تَسْتَمْتِعُوا» یَعْنِی مُتْعَةَ النِّسَاءِ» صحیح مسلم، ج2، ص1022، ح1405؛ «عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، وَسَلَمَةَ بْنِ الأَکْوَعِ، قَالاَ: کُنَّا فِی جَیْشٍ، فَأَتَانَا رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: «إِنَّهُ قَدْ أُذِنَ لَکُمْ أَنْ تَسْتَمْتِعُوا فَاسْتَمْتِعُوا».» صحیح بخاری، ج7، ص13؛ «عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، وَسَلَمَةَ بْنِ الْأَکْوَعِ، قَالَا: " خَرَجَ عَلَیْنَا مُنَادِی رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَنَادَی: إِنَّ رَسُولَ اللهِ قَدْ أَذِنَ لَکُمْ فَاسْتَمْتِعُوا "، یَعْنِی: مُتْعَةَ النِّسَاءِ.» مسند احمد، ج27، ص63؛ «عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، وَسَلَمَةَ بْنِ الْأَکْوَعِ رَجُلٍ مِنْ أَسْلَمَ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُمَا قَالَا: کُنَّا فِی غَزْوَةٍ، فَجَاءَ رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «اسْتَمْتِعُوا».» مصنف عبدالرزاق، ج7، ص498. «...سَبْرَةَ، أَنَّهُ قَالَ: أَذِنَ لَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالْمُتْعَةِ، فَانْطَلَقْتُ أَنَا وَرَجُلٌ إِلَی امْرَأَةٍ مِنْ بَنِی عَامِرٍ، کَأَنَّهَا بَکْرَةٌ عَیْطَاءُ، فَعَرَضْنَا عَلَیْهَا أَنْفُسَنَا، فَقَالَتْ: مَا تُعْطِی؟ فَقُلْتُ: رِدَائِی، وَقَالَ صَاحِبِی: رِدَائِی، وَکَانَ رِدَاءُ صَاحِبِی أَجْوَدَ مِنْ رِدَائِی، وَکُنْتُ أَشَبَّ مِنْهُ، فَإِذَا نَظَرَتْ إِلَی رِدَاءِ صَاحِبِی أَعْجَبَهَا، وَإِذَا نَظَرَتْ إِلَیَّ أَعْجَبْتُهَا، ثُمَّ قَالَتْ: أَنْتَ وَرِدَاؤُکَ یَکْفِینِی، فَمَکَثْتُ مَعَهَا ثَلَاثًا، ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ کَانَ عِنْدَهُ شَیْءٌ مِنْ هَذِهِ النِّسَاءِ الَّتِی یَتَمَتَّعُ، فَلْیُخَلِّ سَبِیلَهَا».» صحیح مسلم، کتاب نکاح، ص1023، ح1046؛ «سَبْرَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ: أَذِنَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالْمُتْعَةِ , فَانْطَلَقْتُ أَنَا وَرَجُلٌ إِلَی امْرَأَةٍ مِنْ بَنِی عَامِرٍ کَأَنَّهَا بَکْرَةٌ عَیْطَاءُ فَعَرَضْنَا عَلَیْهَا أَنْفُسَنَا فَقَالَتْ: مَا تُعْطِینِی؟ فَقُلْتُ: رِدَائِی , وَقَالَ صَاحِبِی: رِدَائِی , وَکَانَ رِدَاءُ صَاحِبِی أَجْوَدُ مِنْ رِدَائِی , وَکُنْتُ أَشَبَّ مِنْهُ فَإِذَا نَظَرَتْ إِلَی رِدَاءِ صَاحِبِی أَعْجَبَهَا وَإِذَا نَظَرَتْ إِلِیَّ أَعْجَبْتُهَا , ثُمَّ قَالَتْ: أَنْتَ وَرِدَاؤُکَ تَکْفِینِی فَکُنْتُ مَعَهَا ثَلَاثًا , ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " مَنْ کَانَ عِنْدَهُ شَیْءٌ مِنْ هَذِهِ النِّسَاءِ الَّتِی یَتَمَتَّعُ بِهِنَّ فَلْیُخَلِّ سَبِیلَهَا ".» سنن بیهقی، ج 7، ص328؛ «سَبْرَةَ الْجُهَنِیِّ، أَنَّهُ قَالَ: أَذِنَ لَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی الْمُتْعَةِ، قَالَ: فَانْطَلَقْتُ أَنَا وَرَجُلٌ هُوَ أَکْبَرُ مِنِّی سِنًّا مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَلَقِینَا فَتَاةً مِنْ بَنِی عَامِرٍ کَأَنَّهَا بَکْرَةٌ عَیْطَاءُ، فَعَرَضْنَا عَلَیْهَا أَنْفُسَنَا، فَقَالَتْ: مَا تَبْذُلَانِ؟ قَالَ: کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا رِدَائِی، قَالَ: وَکَانَ رِدَاءُ صَاحِبِی أَجْوَدَ مِنْ رِدَائِی، وَکُنْتُ أَشَبَّ مِنْهُ، قَالَ: فَجَعَلَتْ تَنْظُرُ إِلَی رِدَاءِ صَاحِبِی، ثُمَّ قَالَتْ: أَنْتَ وَرِدَاؤُکَ یَکْفِینِی، قَالَ: فَأَقَمْتُ مَعَهَا ثَلَاثًا، قَالَ: ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " مَنْ کَانَ عِنْدَهُ مِنَ النِّسَاءِ الَّتِی تَمَتَّعَ بِهِنَّ شَیْءٌ، فَلْیُخَلِّ سَبِیلَهَا " قَالَ: فَفَارَقْتُهَا.» مسند احمد، ج24، ص67.</ref> | ||
#در صحیح مسلم، مسند احمد و سنن بیهقی از سبره جهنی روایت شده که گفت: «رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به ما اجازه متعه [ازدواج موقت] داد، من و مرد دیگری به خواستگاری زنی از قبیله بنی عامر رفتیم، زنی قوی و گردن فراز، پرسید، مهریه چه میدهید؟ من گفتم: ردایم را و رفیقم نیز گفت: ردایم. ردای رفیقم از ردای من بهتر بود ولی من از او جوانتر بودم. به ردای او که نگاه کرد آن را پسندید و به من که نگاه کرد خودم را پسندید و گفت: تو و ردایت مرا بس. با او ازدواج موقت کردم و سه روز با او بودم که رسول خدا(صلیالله علیه و آله) فرمود: «هر کس با این زنان [ازدواج موقت] کرده، آنان را آزاد بگذارد.» <ref>«...سَبْرَةَ، أَنَّهُ قَالَ: أَذِنَ لَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالْمُتْعَةِ، فَانْطَلَقْتُ أَنَا وَرَجُلٌ إِلَی امْرَأَةٍ مِنْ بَنِی عَامِرٍ، کَأَنَّهَا بَکْرَةٌ عَیْطَاءُ، فَعَرَضْنَا عَلَیْهَا أَنْفُسَنَا، فَقَالَتْ: مَا تُعْطِی؟ فَقُلْتُ: رِدَائِی، وَقَالَ صَاحِبِی: رِدَائِی، وَکَانَ رِدَاءُ صَاحِبِی أَجْوَدَ مِنْ رِدَائِی، وَکُنْتُ أَشَبَّ مِنْهُ، فَإِذَا نَظَرَتْ إِلَی رِدَاءِ صَاحِبِی أَعْجَبَهَا، وَإِذَا نَظَرَتْ إِلَیَّ أَعْجَبْتُهَا، ثُمَّ قَالَتْ: أَنْتَ وَرِدَاؤُکَ یَکْفِینِی، فَمَکَثْتُ مَعَهَا ثَلَاثًا، ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ کَانَ عِنْدَهُ شَیْءٌ مِنْ هَذِهِ النِّسَاءِ الَّتِی یَتَمَتَّعُ، فَلْیُخَلِّ سَبِیلَهَا».» صحیح مسلم، کتاب نکاح، ص1023، ح1046؛ «سَبْرَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ: أَذِنَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالْمُتْعَةِ , فَانْطَلَقْتُ أَنَا وَرَجُلٌ إِلَی امْرَأَةٍ مِنْ بَنِی عَامِرٍ کَأَنَّهَا بَکْرَةٌ عَیْطَاءُ فَعَرَضْنَا عَلَیْهَا أَنْفُسَنَا فَقَالَتْ: مَا تُعْطِینِی؟ فَقُلْتُ: رِدَائِی , وَقَالَ صَاحِبِی: رِدَائِی , وَکَانَ رِدَاءُ صَاحِبِی أَجْوَدُ مِنْ رِدَائِی , وَکُنْتُ أَشَبَّ مِنْهُ فَإِذَا نَظَرَتْ إِلَی رِدَاءِ صَاحِبِی أَعْجَبَهَا وَإِذَا نَظَرَتْ إِلِیَّ أَعْجَبْتُهَا , ثُمَّ قَالَتْ: أَنْتَ وَرِدَاؤُکَ تَکْفِینِی فَکُنْتُ مَعَهَا ثَلَاثًا , ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " مَنْ کَانَ عِنْدَهُ شَیْءٌ مِنْ هَذِهِ النِّسَاءِ الَّتِی یَتَمَتَّعُ بِهِنَّ فَلْیُخَلِّ سَبِیلَهَا ".» سنن بیهقی، ج 7، ص328؛ «سَبْرَةَ الْجُهَنِیِّ، أَنَّهُ قَالَ: أَذِنَ لَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی الْمُتْعَةِ، قَالَ: فَانْطَلَقْتُ أَنَا وَرَجُلٌ هُوَ أَکْبَرُ مِنِّی سِنًّا مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَلَقِینَا فَتَاةً مِنْ بَنِی عَامِرٍ کَأَنَّهَا بَکْرَةٌ عَیْطَاءُ، فَعَرَضْنَا عَلَیْهَا أَنْفُسَنَا، فَقَالَتْ: مَا تَبْذُلَانِ؟ قَالَ: کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا رِدَائِی، قَالَ: وَکَانَ رِدَاءُ صَاحِبِی أَجْوَدَ مِنْ رِدَائِی، وَکُنْتُ أَشَبَّ مِنْهُ، قَالَ: فَجَعَلَتْ تَنْظُرُ إِلَی رِدَاءِ صَاحِبِی، ثُمَّ قَالَتْ: أَنْتَ وَرِدَاؤُکَ یَکْفِینِی، قَالَ: فَأَقَمْتُ مَعَهَا ثَلَاثًا، قَالَ: ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " مَنْ کَانَ عِنْدَهُ مِنَ النِّسَاءِ الَّتِی تَمَتَّعَ بِهِنَّ شَیْءٌ، فَلْیُخَلِّ سَبِیلَهَا " قَالَ: فَفَارَقْتُهَا.» مسند احمد، ج24، ص67.</ref> | # در صحیح مسلم، مسند احمد و سنن بیهقی از سبره جهنی روایت شده که گفت: «رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به ما اجازه متعه [ازدواج موقت] داد، من و مرد دیگری به خواستگاری زنی از قبیله بنی عامر رفتیم، زنی قوی و گردن فراز، پرسید، مهریه چه میدهید؟ من گفتم: ردایم را و رفیقم نیز گفت: ردایم. ردای رفیقم از ردای من بهتر بود ولی من از او جوانتر بودم. به ردای او که نگاه کرد آن را پسندید و به من که نگاه کرد خودم را پسندید و گفت: تو و ردایت مرا بس. با او ازدواج موقت کردم و سه روز با او بودم که رسول خدا(صلیالله علیه و آله) فرمود: «هر کس با این زنان [ازدواج موقت] کرده، آنان را آزاد بگذارد.» <ref>«...سَبْرَةَ، أَنَّهُ قَالَ: أَذِنَ لَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالْمُتْعَةِ، فَانْطَلَقْتُ أَنَا وَرَجُلٌ إِلَی امْرَأَةٍ مِنْ بَنِی عَامِرٍ، کَأَنَّهَا بَکْرَةٌ عَیْطَاءُ، فَعَرَضْنَا عَلَیْهَا أَنْفُسَنَا، فَقَالَتْ: مَا تُعْطِی؟ فَقُلْتُ: رِدَائِی، وَقَالَ صَاحِبِی: رِدَائِی، وَکَانَ رِدَاءُ صَاحِبِی أَجْوَدَ مِنْ رِدَائِی، وَکُنْتُ أَشَبَّ مِنْهُ، فَإِذَا نَظَرَتْ إِلَی رِدَاءِ صَاحِبِی أَعْجَبَهَا، وَإِذَا نَظَرَتْ إِلَیَّ أَعْجَبْتُهَا، ثُمَّ قَالَتْ: أَنْتَ وَرِدَاؤُکَ یَکْفِینِی، فَمَکَثْتُ مَعَهَا ثَلَاثًا، ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ کَانَ عِنْدَهُ شَیْءٌ مِنْ هَذِهِ النِّسَاءِ الَّتِی یَتَمَتَّعُ، فَلْیُخَلِّ سَبِیلَهَا».» صحیح مسلم، کتاب نکاح، ص1023، ح1046؛ «سَبْرَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ: أَذِنَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالْمُتْعَةِ , فَانْطَلَقْتُ أَنَا وَرَجُلٌ إِلَی امْرَأَةٍ مِنْ بَنِی عَامِرٍ کَأَنَّهَا بَکْرَةٌ عَیْطَاءُ فَعَرَضْنَا عَلَیْهَا أَنْفُسَنَا فَقَالَتْ: مَا تُعْطِینِی؟ فَقُلْتُ: رِدَائِی , وَقَالَ صَاحِبِی: رِدَائِی , وَکَانَ رِدَاءُ صَاحِبِی أَجْوَدُ مِنْ رِدَائِی , وَکُنْتُ أَشَبَّ مِنْهُ فَإِذَا نَظَرَتْ إِلَی رِدَاءِ صَاحِبِی أَعْجَبَهَا وَإِذَا نَظَرَتْ إِلِیَّ أَعْجَبْتُهَا , ثُمَّ قَالَتْ: أَنْتَ وَرِدَاؤُکَ تَکْفِینِی فَکُنْتُ مَعَهَا ثَلَاثًا , ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " مَنْ کَانَ عِنْدَهُ شَیْءٌ مِنْ هَذِهِ النِّسَاءِ الَّتِی یَتَمَتَّعُ بِهِنَّ فَلْیُخَلِّ سَبِیلَهَا ".» سنن بیهقی، ج 7، ص328؛ «سَبْرَةَ الْجُهَنِیِّ، أَنَّهُ قَالَ: أَذِنَ لَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی الْمُتْعَةِ، قَالَ: فَانْطَلَقْتُ أَنَا وَرَجُلٌ هُوَ أَکْبَرُ مِنِّی سِنًّا مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَلَقِینَا فَتَاةً مِنْ بَنِی عَامِرٍ کَأَنَّهَا بَکْرَةٌ عَیْطَاءُ، فَعَرَضْنَا عَلَیْهَا أَنْفُسَنَا، فَقَالَتْ: مَا تَبْذُلَانِ؟ قَالَ: کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا رِدَائِی، قَالَ: وَکَانَ رِدَاءُ صَاحِبِی أَجْوَدَ مِنْ رِدَائِی، وَکُنْتُ أَشَبَّ مِنْهُ، قَالَ: فَجَعَلَتْ تَنْظُرُ إِلَی رِدَاءِ صَاحِبِی، ثُمَّ قَالَتْ: أَنْتَ وَرِدَاؤُکَ یَکْفِینِی، قَالَ: فَأَقَمْتُ مَعَهَا ثَلَاثًا، قَالَ: ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " مَنْ کَانَ عِنْدَهُ مِنَ النِّسَاءِ الَّتِی تَمَتَّعَ بِهِنَّ شَیْءٌ، فَلْیُخَلِّ سَبِیلَهَا " قَالَ: فَفَارَقْتُهَا.» مسند احمد، ج24، ص67.</ref> | ||
#در مسند طیالسی از مسلم قرشی روایت شده که گفت: «نزد اسماء دختر ابوبکر رفتیم و از او درباره «ازدواج موقت» پرسیدیم»، گفت: «ما در زمان رسول خدا(صلیالله علیه و آله) آن را انجام دادیم.» <ref>«دَخَلْنَا عَلَی أَسْمَاءَ بِنْتِ أَبِی بَکْرٍ، فَسَأَلْنَاهَا عَنْ مُتْعَةِ النِّسَاءِ، فَقَالَتْ: «فَعَلْنَاهَا عَلَی عَهْدِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ».» مسند طیالسی، ج3، ص208.</ref> | # در مسند طیالسی از مسلم قرشی روایت شده که گفت: «نزد اسماء دختر ابوبکر رفتیم و از او درباره «ازدواج موقت» پرسیدیم»، گفت: «ما در زمان رسول خدا(صلیالله علیه و آله) آن را انجام دادیم.» <ref>«دَخَلْنَا عَلَی أَسْمَاءَ بِنْتِ أَبِی بَکْرٍ، فَسَأَلْنَاهَا عَنْ مُتْعَةِ النِّسَاءِ، فَقَالَتْ: «فَعَلْنَاهَا عَلَی عَهْدِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ».» مسند طیالسی، ج3، ص208.</ref> | ||
#در مسند احمد و غیر آن از ابوسعید خدری روایت شده که گفت: «ما در زمان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) متعه [ازدواج موقت] میکردیم و مهریه را لباس و جامه تعیین میکردیم.» «عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، قَالَ: "کُنَّا نَتَمَتَّعُ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالثَّوْبِ".» مسند احمد، ج17، ص257؛ « <ref>«عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: کُنَّا نَتَمَتَّعُ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ – بِالثَّوْبِ.» رَوَاهُ أَحْمَدُ، وَالْبَزَّارُ، وَرِجَالُ أَحْمَدَ رِجَالُ الصَّحِیحِ.» مجمع الزوائد، ج4، ص264.</ref> | # در مسند احمد و غیر آن از ابوسعید خدری روایت شده که گفت: «ما در زمان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) متعه [ازدواج موقت] میکردیم و مهریه را لباس و جامه تعیین میکردیم.» «عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، قَالَ: "کُنَّا نَتَمَتَّعُ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالثَّوْبِ".» مسند احمد، ج17، ص257؛ «<ref>«عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: کُنَّا نَتَمَتَّعُ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ – بِالثَّوْبِ.» رَوَاهُ أَحْمَدُ، وَالْبَزَّارُ، وَرِجَالُ أَحْمَدَ رِجَالُ الصَّحِیحِ.» مجمع الزوائد، ج4، ص264.</ref> | ||
#در مصنف عبدالرزاق است که: «برخی از ما با قدح پر از آرد متعه میکردیم.» <ref> | # در مصنف عبدالرزاق است که: «برخی از ما با قدح پر از آرد متعه میکردیم.» <ref>«عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: «لَقَدْ کَانَ أَحَدُنَا یَسْتَمْتِعُ بِمِلْءِ الْقَدَحِ سُوَیْقًا».» مصنف عبدالرزاق، ج7، ص497.</ref> | ||
#در صحیح مسلم و مسند احمد و غیر آنها از عطا روایت کنند که گفت: جابر بن عبداللَّه برای انجام عمره [به مکه] آمد و ما در منزل به دیدارش رفتیم؛ مردم از او مسائلی پرسیدند و سپس بحث «متعه» را پیش کشیدند؛ جابر گفت: «آری! ما در زمان رسول خدا(صلیالله علیه و آله) و ابوبکر و عمر «متعه» [ازدواج موقت] میکردیم.» <ref>«قَدِمَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ مُعْتَمِرًا، فَجِئْنَاهُ فِی مَنْزِلِهِ، فَسَأَلَهُ الْقَوْمُ عَنْ أَشْیَاءَ، ثُمَّ ذَکَرُوا الْمُتْعَةَ، فَقَالَ: «نَعَمْ، اسْتَمْتَعْنَا عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَأَبِی بَکْرٍ، وَعُمَرَ».» صحیح مسلم، کتاب نکاح، ج2، ص1023، ح1405؛ «عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، قَالَ: " کُنَّا نَتَمَتَّعُ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَأَبِی بَکْرٍ، وَعُمَرَ، حَتَّی نَهَانَا عُمَرُ أَخِیرًا " یَعْنِی النِّسَاءَ.» مسند احمد، ج22، ص169 و ج23، ص306.</ref>در عبارت مسند احمد بعد از آن گوید: «و این کار تا اواخر خلافت عمر ادامه داشت.» <ref>«حِینَ قَدِمَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ مُعْتَمِرًا فَجِئْنَاهُ فِی مَنْزِلِهِ، فَسَأَلَهُ الْقَوْمُ عَنْ أَشْیَاءَ، ثُمَّ ذَکَرُوا لَهُ الْمُتْعَةَ، فَقَالَ: " نَعَمْ اسْتَمْتَعْنَا عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَأَبِی بَکْرٍ، وَعُمَرَ حَتَّی إِذَا کَانَ فِی آخِرِ خِلَافَةِ عُمَرَ " رَضِیَ اللهُ عَنْهُ.» مسند احمد، ج23، ص306.</ref>در بدایة المجتهد از جابر نقل شده: «این کار تا نیمه خلافت عمر ادامه داشت، سپس عمر مردم را از انجام آن بازداشت.» <ref>«سَمِعْتُ «جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ یَقُولُ: تَمَتَّعْنَا عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - وَأَبِی بَکْرٍ وَنِصْفًا مِنْ خِلَافَةِ عُمَرَ، ثُمَّ نَهَی عَنْهَا عُمَرُ النَّاسَ».» بدایة المجتهد ونهایة المقتصد، ابن رشد، ج3، ص81.</ref> | # در صحیح مسلم و مسند احمد و غیر آنها از عطا روایت کنند که گفت: جابر بن عبداللَّه برای انجام عمره [به مکه] آمد و ما در منزل به دیدارش رفتیم؛ مردم از او مسائلی پرسیدند و سپس بحث «متعه» را پیش کشیدند؛ جابر گفت: «آری! ما در زمان رسول خدا(صلیالله علیه و آله) و ابوبکر و عمر «متعه» [ازدواج موقت] میکردیم.» <ref>«قَدِمَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ مُعْتَمِرًا، فَجِئْنَاهُ فِی مَنْزِلِهِ، فَسَأَلَهُ الْقَوْمُ عَنْ أَشْیَاءَ، ثُمَّ ذَکَرُوا الْمُتْعَةَ، فَقَالَ: «نَعَمْ، اسْتَمْتَعْنَا عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَأَبِی بَکْرٍ، وَعُمَرَ».» صحیح مسلم، کتاب نکاح، ج2، ص1023، ح1405؛ «عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، قَالَ: " کُنَّا نَتَمَتَّعُ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَأَبِی بَکْرٍ، وَعُمَرَ، حَتَّی نَهَانَا عُمَرُ أَخِیرًا " یَعْنِی النِّسَاءَ.» مسند احمد، ج22، ص169 و ج23، ص306.</ref>در عبارت مسند احمد بعد از آن گوید: «و این کار تا اواخر خلافت عمر ادامه داشت.» <ref>«حِینَ قَدِمَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ مُعْتَمِرًا فَجِئْنَاهُ فِی مَنْزِلِهِ، فَسَأَلَهُ الْقَوْمُ عَنْ أَشْیَاءَ، ثُمَّ ذَکَرُوا لَهُ الْمُتْعَةَ، فَقَالَ: " نَعَمْ اسْتَمْتَعْنَا عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَأَبِی بَکْرٍ، وَعُمَرَ حَتَّی إِذَا کَانَ فِی آخِرِ خِلَافَةِ عُمَرَ " رَضِیَ اللهُ عَنْهُ.» مسند احمد، ج23، ص306.</ref>در بدایة المجتهد از جابر نقل شده: «این کار تا نیمه خلافت عمر ادامه داشت، سپس عمر مردم را از انجام آن بازداشت.» <ref>«سَمِعْتُ «جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ یَقُولُ: تَمَتَّعْنَا عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - وَأَبِی بَکْرٍ وَنِصْفًا مِنْ خِلَافَةِ عُمَرَ، ثُمَّ نَهَی عَنْهَا عُمَرُ النَّاسَ».» بدایة المجتهد ونهایة المقتصد، ابن رشد، ج3، ص81.</ref> | ||
این روایات، جواز ازدواج موقت را در زمانها و شرایط مختلف بیان میدارد، ازجمله روایات ابن مسعود، جابر و سلمة بن اکوع که در جنگ بوده و روایت اسماء که نشانی از جنگ در آن نیست و روایاتی که استمرار جواز آن را تا نیمه یا اواخر خلافت خلیفه دوم میداند که بیانگر مشروعیت ازدواج موقت و فحشا نبودن آن است. | این روایات، جواز ازدواج موقت را در زمانها و شرایط مختلف بیان میدارد، ازجمله روایات ابن مسعود، جابر و سلمة بن اکوع که در جنگ بوده و روایت اسماء که نشانی از جنگ در آن نیست و روایاتی که استمرار جواز آن را تا نیمه یا اواخر خلافت خلیفه دوم میداند که بیانگر مشروعیت ازدواج موقت و فحشا نبودن آن است. | ||
==صیغه ازدواج موقت== | == صیغه ازدواج موقت == | ||
در صیغه عقد ازدواج موقت، مدت معینی در نظر گرفته میشود و بعد از آن مدت زن و شوهر بدون [[طلاق]] از هم جدا میشوند. <ref>مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۳۹۰</ref> | در صیغه عقد ازدواج موقت، مدت معینی در نظر گرفته میشود و بعد از آن مدت زن و شوهر بدون [[طلاق]] از هم جدا میشوند. <ref>مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۳۹۰</ref> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
صیغه ازدواج دو قسم است: دائم و موقت. <ref>امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص499، بخش احکام نکاح</ref> در عقد دائم مدت زناشویی معین نمیشود اما در عقد موقت مدت ازدواج مشخص میشود. <ref>امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص499، بخش احکام نکاح</ref> از نظر فقهای شیعه، بهتر آن است که صیغه ازدواج توسط خود زن و مرد خوانده شود. همچنین یک نفر میتواند از طرف زن و مرد وکیل شود و عقد ازدواج را جاری کند؛ در این صورت برخی از فقها احتیاط مستحب میدانند که یک نفر از طرف زن و شخص دیگری از طرف مرد وکیل در خواندن صیغه ازدواج باشد. زن و مرد نیز میتوانند از طرف همدیگر وکیل در اجرای عقد ازدواج باشند، اما برخی از فقها وکالت زن و مرد از همدیگر در اجرای صیغه عقد را صحیح نمیدانند. <ref>امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص451، بخش احکام عقد، مسئله 2367.</ref> | صیغه ازدواج دو قسم است: دائم و موقت. <ref>امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص499، بخش احکام نکاح</ref> در عقد دائم مدت زناشویی معین نمیشود اما در عقد موقت مدت ازدواج مشخص میشود. <ref>امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص499، بخش احکام نکاح</ref> از نظر فقهای شیعه، بهتر آن است که صیغه ازدواج توسط خود زن و مرد خوانده شود. همچنین یک نفر میتواند از طرف زن و مرد وکیل شود و عقد ازدواج را جاری کند؛ در این صورت برخی از فقها احتیاط مستحب میدانند که یک نفر از طرف زن و شخص دیگری از طرف مرد وکیل در خواندن صیغه ازدواج باشد. زن و مرد نیز میتوانند از طرف همدیگر وکیل در اجرای عقد ازدواج باشند، اما برخی از فقها وکالت زن و مرد از همدیگر در اجرای صیغه عقد را صحیح نمیدانند. <ref>امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص451، بخش احکام عقد، مسئله 2367.</ref> | ||
==صیغه موقت== | == صیغه موقت == | ||
در صیغه موقت، اگر خود زن و مرد صیغه ازدواج را میخوانند، اول باید میزان مهریه و مدت ازدواج را مشخص کنند، بعد از آن، زن باید بگوید: «زَوَّجْتُکَ نَفْسیِ فِی الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُوم»؛ یعنی خودم را در قبال مهریهای که مشخص شده در مدتزمانی که مشخص شده، به ازدواج تو درآوردم، بعد از آن مرد بدون فاصله بگوید: «قَبِلْتُ». <ref>امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص453، بخش دستور خواندن عقد غیر دائم، مسئله 2369</ref> | در صیغه موقت، اگر خود زن و مرد صیغه ازدواج را میخوانند، اول باید میزان مهریه و مدت ازدواج را مشخص کنند، بعد از آن، زن باید بگوید: «زَوَّجْتُکَ نَفْسیِ فِی الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُوم»؛ یعنی خودم را در قبال مهریهای که مشخص شده در مدتزمانی که مشخص شده، به ازدواج تو درآوردم، بعد از آن مرد بدون فاصله بگوید: «قَبِلْتُ». <ref>امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص453، بخش دستور خواندن عقد غیر دائم، مسئله 2369</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
<ref>فهرست منابع:</ref> | <ref>فهرست منابع:</ref> | ||
*ابن رشد، أبوالولید محمد بن أحمد بن محمد بن أحمد بن رشد قرطبی مشهور به ابن رشد حفید، متوفای 595هـ.ق، بدایة المجتهد ونهایة المقتصد، دارالحدیث – قاهرة، 1425هـ.ق - 2004 م. | * ابن رشد، أبوالولید محمد بن أحمد بن محمد بن أحمد بن رشد قرطبی مشهور به ابن رشد حفید، متوفای 595هـ. ق، بدایة المجتهد ونهایة المقتصد، دارالحدیث – قاهرة، 1425هـ. ق - 2004 م. | ||
*ابن ابیشیبه، أبوبکر عبدالله بن محمد بن إبراهیم بن عثمان بن خواستی عبسی، متوفای: 235هـ.ق، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، محقق: کمال یوسف الحوت، مکتبة الرشد – ریاض، 1409 هـ.ق. | * ابن ابیشیبه، أبوبکر عبدالله بن محمد بن إبراهیم بن عثمان بن خواستی عبسی، متوفای: 235هـ. ق، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، محقق: کمال یوسف الحوت، مکتبة الرشد – ریاض، 1409 هـ. ق. | ||
*احمد بن حنبل، أبوعبدالله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد شیبانی، متوفای 241هـ.ق، مسند الإمام أحمد بن حنبل، محقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، مؤسسة الرسالة، 1421 هـ.ق - 2001 م. | * احمد بن حنبل، أبوعبدالله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد شیبانی، متوفای 241هـ. ق، مسند الإمام أحمد بن حنبل، محقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، مؤسسة الرسالة، 1421 هـ. ق - 2001 م. | ||
*بخاری، محمد بن إسماعیل أبوعبدالله بخاری جعفی، صحیح بخاری، محقق: محمد زهیر بن ناصرالناصر، دار طوق النجاة، 1422هـ.ق. | * بخاری، محمد بن إسماعیل أبوعبدالله بخاری جعفی، صحیح بخاری، محقق: محمد زهیر بن ناصرالناصر، دار طوق النجاة، 1422هـ. ق. | ||
*بیهقی، ابوبکر أحمد بن حسین بن علی بن موسی خُسْرَوْجِردی خراسانی، متوفای 458هـ.ق، السنن الکبری، محقق: محمد عبدالقادر عطا، دار الکتب العلمیة، بیروت – لبنان، 1424 هـ.ق - 2003 م. | * بیهقی، ابوبکر أحمد بن حسین بن علی بن موسی خُسْرَوْجِردی خراسانی، متوفای 458هـ. ق، السنن الکبری، محقق: محمد عبدالقادر عطا، دار الکتب العلمیة، بیروت – لبنان، 1424 هـ. ق - 2003 م. | ||
*طیالسی، أبوداود سلیمان بن داود بن جارود طیالسی بصری، متوفای 204هـ.ق، مسند أبی داود الطیالسی، محقق: دکتر محمد بن عبدالمحسن ترکی، دار هجر – مصر، 1419 هـ.ق - 1999 م. | * طیالسی، أبوداود سلیمان بن داود بن جارود طیالسی بصری، متوفای 204هـ. ق، مسند أبی داود الطیالسی، محقق: دکتر محمد بن عبدالمحسن ترکی، دار هجر – مصر، 1419 هـ. ق - 1999 م. | ||
*عبدالرزاق صنعانی، أبوبکر عبدالرزاق بن همام بن نافع حمیری یمانی، متوفای 211هـ.ق، المصنف، محقق: حبیب الرحمن أعظمی، المکتب الإسلامی – بیروت، 1403 هـ.ق. | * عبدالرزاق صنعانی، أبوبکر عبدالرزاق بن همام بن نافع حمیری یمانی، متوفای 211هـ. ق، المصنف، محقق: حبیب الرحمن أعظمی، المکتب الإسلامی – بیروت، 1403 هـ. ق. | ||
*مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج أبوالحسن قشیری، متوفای 261هـ.ق، صحیح مسلم، محقق: محمد فؤاد عبدالباقی، دار إحیاء التراث العربی – بیروت. | * مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج أبوالحسن قشیری، متوفای 261هـ. ق، صحیح مسلم، محقق: محمد فؤاد عبدالباقی، دار إحیاء التراث العربی – بیروت. | ||
*هیثمی، أبوالحسن نورالدین علی بن أبیبکر بن سلیمان هیثمی، متوفای 807هـ.ق، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، محقق: حسام الدین قدسی، مکتبة القدسی، قاهره، 1414 هـ.ق، 1994 م. | * هیثمی، أبوالحسن نورالدین علی بن أبیبکر بن سلیمان هیثمی، متوفای 807هـ. ق، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، محقق: حسام الدین قدسی، مکتبة القدسی، قاهره، 1414 هـ. ق، 1994 م. | ||
<ref>منابع:</ref> | <ref>منابع:</ref> | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده: مفاهیم دینی]] | [[رده:مفاهیم دینی]] | ||
[[رده: مفاهیم فقهی]] | [[رده:مفاهیم فقهی]] |