۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
دکتر محمد حمزه خود از شاگردان دکتر عبدالمجید الشرفی بوده و پایاننامه دکتری خود را تحت عنوان «الحدیث النبوی و مکانته فی الفکر الإسلامی الحدیث» با راهنمایی وی به سرانجام رسانده که در سال ۲۰۱۵ توسط مؤسسه مؤمنون بلاحدود و المرکز الثقافی العربی چاپ شده است. | دکتر محمد حمزه خود از شاگردان دکتر عبدالمجید الشرفی بوده و پایاننامه دکتری خود را تحت عنوان «الحدیث النبوی و مکانته فی الفکر الإسلامی الحدیث» با راهنمایی وی به سرانجام رسانده که در سال ۲۰۱۵ توسط مؤسسه مؤمنون بلاحدود و المرکز الثقافی العربی چاپ شده است. | ||
<br> | <br> | ||
==معرفی کتاب== | == معرفی کتاب == | ||
<br> | <br> | ||
این کتاب از یک مقدمه، سه فصل و یک خاتمه تشکیل شده و نویسنده در آن سعی کرده است اصول و مبانی خوانشی که نواندیشان [[مسلمان]] از اسلام ارائه کردهاند را به صورت واضح، صریح، دقیق و با زبان علمی بیان کند و میتوان گفت در این کار تا حد زیادی موفق بوده است. | این کتاب از یک مقدمه، سه فصل و یک خاتمه تشکیل شده و نویسنده در آن سعی کرده است اصول و مبانی خوانشی که نواندیشان [[مسلمان]] از اسلام ارائه کردهاند را به صورت واضح، صریح، دقیق و با زبان علمی بیان کند و میتوان گفت در این کار تا حد زیادی موفق بوده است. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
مؤلف در مقدمه کتاب با تمرکز بر ماهیت مفهوم تجدید(نواندیشی) بیان میکند که نباید نواندیشی مورد نظر وی در این کتاب با نواندیشی اجتهادی که در چارچوب پارادایم سنتی و کلاسیک اسلامی است، اشتباه گرفته شود. چرا که در این تفسیر، وظیفه مجدِّد (نواندیش) احیای روح [[شریعت]] و بازگشت به صفای اولیه و زدودن پیرایههای تاریخی از آن است و از این روست که بسیاری از شخصیتها و جنبشها در تاریخ اندیشه اسلامی، خود را مجدِّد دانستهاند. | مؤلف در مقدمه کتاب با تمرکز بر ماهیت مفهوم تجدید(نواندیشی) بیان میکند که نباید نواندیشی مورد نظر وی در این کتاب با نواندیشی اجتهادی که در چارچوب پارادایم سنتی و کلاسیک اسلامی است، اشتباه گرفته شود. چرا که در این تفسیر، وظیفه مجدِّد (نواندیش) احیای روح [[شریعت]] و بازگشت به صفای اولیه و زدودن پیرایههای تاریخی از آن است و از این روست که بسیاری از شخصیتها و جنبشها در تاریخ اندیشه اسلامی، خود را مجدِّد دانستهاند. | ||
<br> | <br> | ||
===فصل اول=== | === فصل اول === | ||
<br> | <br> | ||
فصل اول این کتاب، به بررسی ویژگیهای اسلام نواندیشان میپردازد. محمد حمزه در ابتدای این فصل با بیان اینکه مدرنیته یک دوران تاریخی، فلسفی و وجودی جدید را با افسونزدایی از طبیعت در عالم آغاز کرد، عقل خودبنیاد را یکی از محورهای این دوران جدید برمیشمرد. مدرنیسم از نظر مؤلف در مفهوم ذهنگرایی(سوبژکتیویته) و انسانمحوری، متجسد و متمثل است ولاجرم، انسان را سازندهِ تاریخِ خود نموده است. | فصل اول این کتاب، به بررسی ویژگیهای اسلام نواندیشان میپردازد. محمد حمزه در ابتدای این فصل با بیان اینکه مدرنیته یک دوران تاریخی، فلسفی و وجودی جدید را با افسونزدایی از طبیعت در عالم آغاز کرد، عقل خودبنیاد را یکی از محورهای این دوران جدید برمیشمرد. مدرنیسم از نظر مؤلف در مفهوم ذهنگرایی(سوبژکتیویته) و انسانمحوری، متجسد و متمثل است ولاجرم، انسان را سازندهِ تاریخِ خود نموده است. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
وی مدعی است که اصحاب این خوانش، کلام خدا را انکار نمیکنند بلکه طی یک خوانش جدید، آن را در بستر تاریخ مورد مطالعه قرار میدهند و سعی دارند که تأویلات و فهمهایی که در طول تاریخ پیرامون [[قرآن]] و متون ثانوی آن متراکم شده است را حفاری کرده و ارتکازات اسلام تاریخی را واژگون سازند. از این رهگذر، اسلام نواندیشان، رسالت فرازمان و فرامکان را بیمعنی دانسته و هر رسالت و پیامی را لاجرم محصور در تاریخ بشری برمیشمرد. | وی مدعی است که اصحاب این خوانش، کلام خدا را انکار نمیکنند بلکه طی یک خوانش جدید، آن را در بستر تاریخ مورد مطالعه قرار میدهند و سعی دارند که تأویلات و فهمهایی که در طول تاریخ پیرامون [[قرآن]] و متون ثانوی آن متراکم شده است را حفاری کرده و ارتکازات اسلام تاریخی را واژگون سازند. از این رهگذر، اسلام نواندیشان، رسالت فرازمان و فرامکان را بیمعنی دانسته و هر رسالت و پیامی را لاجرم محصور در تاریخ بشری برمیشمرد. | ||
<br> | <br> | ||
===فصل دوم=== | === فصل دوم === | ||
<br> | <br> | ||
فصل دوم کتاب که به موضع نواندیشان دینی از نص(متن) میپردازد با این مطلب شروع میشود که در این نگاه، برخلاف نگاه سنتی، نص بر عقل مقدم نمیشود و از طرفی متون دینی با چشمپوشی از قداست آنها، با سایر متون از جهت روش خوانش و فهم، یکسان شمرده میشوند. | فصل دوم کتاب که به موضع نواندیشان دینی از نص(متن) میپردازد با این مطلب شروع میشود که در این نگاه، برخلاف نگاه سنتی، نص بر عقل مقدم نمیشود و از طرفی متون دینی با چشمپوشی از قداست آنها، با سایر متون از جهت روش خوانش و فهم، یکسان شمرده میشوند. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
از طرفی در تجدد دینی، حقیقت، نسبی و در بستر تاریخِ قابل تطور، امکان فهم دارد. از این رو نباید گفت که متن دینی، حقیقت را میگوید بلکه باید گفت که هر متن، حقیقتی دارد که طی فهم و خوانشِ در بستر زمان و مکان ظهور پیدا میکند. | از طرفی در تجدد دینی، حقیقت، نسبی و در بستر تاریخِ قابل تطور، امکان فهم دارد. از این رو نباید گفت که متن دینی، حقیقت را میگوید بلکه باید گفت که هر متن، حقیقتی دارد که طی فهم و خوانشِ در بستر زمان و مکان ظهور پیدا میکند. | ||
<br> | <br> | ||
===فصل سوم=== | === فصل سوم === | ||
<br> | <br> | ||
فصل سوم کتاب، موضع نواندیشان و خوانش آنان از ارزشهای دوران مدرن را در خود جای داده است. محمد حمزه بیان میکند که ارزشهای سنتی، مبتنی بر محافظهکاری، ثبات، نهی از نواندیشی، نفی ابداع، چندگانگی و تکثر است. | فصل سوم کتاب، موضع نواندیشان و خوانش آنان از ارزشهای دوران مدرن را در خود جای داده است. محمد حمزه بیان میکند که ارزشهای سنتی، مبتنی بر محافظهکاری، ثبات، نهی از نواندیشی، نفی ابداع، چندگانگی و تکثر است. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
این تألیفات به وضوح بازتاب احساس خطر نهاد سنتی دین و دینداران سنتی از این خوانش و این طرح نوست. امروزه، ارزشهای جدیدی همچون: برابری، رواداری، آزاداندیشی و آزادی دینی یک مطالبه مهم در نهاد و وجدان دینداران امروزی است. | این تألیفات به وضوح بازتاب احساس خطر نهاد سنتی دین و دینداران سنتی از این خوانش و این طرح نوست. امروزه، ارزشهای جدیدی همچون: برابری، رواداری، آزاداندیشی و آزادی دینی یک مطالبه مهم در نهاد و وجدان دینداران امروزی است. | ||
<br> | <br> | ||
==خاتمه== | == خاتمه == | ||
<br> | <br> | ||
مؤلف با جمعبندی مطالب کتاب خاطرنشان میکند که گفتمان نواندیشی دینی به مثابه یک انقلاب فکری واقعی و یک عدول از راهحلهاییست که گذشتگان ارائه داده بودند و تاکید میکند که معرفت دینی همانند بقیه معرفتها میبایست آزادی فردی و اختیار را به رسمیت بشناسد. | مؤلف با جمعبندی مطالب کتاب خاطرنشان میکند که گفتمان نواندیشی دینی به مثابه یک انقلاب فکری واقعی و یک عدول از راهحلهاییست که گذشتگان ارائه داده بودند و تاکید میکند که معرفت دینی همانند بقیه معرفتها میبایست آزادی فردی و اختیار را به رسمیت بشناسد. | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
<br> | <br> | ||
[[رده:جریانشناسی]] | [[رده:جریانشناسی]] |