۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مجله ها' به 'مجلهها') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
کتاب، مشتمل بر مقدمه مؤلف و شش موقف است. هریک از مواقف کتاب نیز حاوی مراصد و مقاصدی است. شیوه نگارش کتاب، تحقیقی و استدلالی با استناد به دیدگاه دیگر متکلمین و بررسی آراء و نظرات مختلف است. | کتاب، مشتمل بر مقدمه مؤلف و شش موقف است. هریک از مواقف کتاب نیز حاوی مراصد و مقاصدی است. شیوه نگارش کتاب، تحقیقی و استدلالی با استناد به دیدگاه دیگر متکلمین و بررسی آراء و نظرات مختلف است. | ||
=معرفی اجمالی= | =معرفی اجمالی= | ||
==موقف اول== | == موقف اول == | ||
ایجی در اولین موقف کتاب به معرفی مقدمات [[کلام|علم کلام]] پرداخته و موضوع، فایده، مرتبه و مسائل علم کلام را معرفی کرده است. سپس اقسام علم و مذاهب مختلف را در این رابطه مطرح میکند. | ایجی در اولین موقف کتاب به معرفی مقدمات [[کلام|علم کلام]] پرداخته و موضوع، فایده، مرتبه و مسائل علم کلام را معرفی کرده است. سپس اقسام علم و مذاهب مختلف را در این رابطه مطرح میکند. | ||
جرجانی در شرح عنوان «المرصد الثانی فی تعریف مطلق العلم»، ضمن برشمردن مراحل مباحث معرفتشناختی ایجی در المواقف، میگوید: متکلم ناگزیر است که (قبل از پرداختن به مسائل علم کلام) چند چیز را تبیین کند: اول ماهیت «علم»؛ دوم تقسیم علم به ضروری و مکتسب؛ سوم اشاره به ثبوت علم ضروری که (علوم غیر بدیهی و غیر ضروری) به آن منتهی میشود؛ چهارم بیان احوال (و خصوصیات) «نظر» و توضیح این مطلب که نظر (صحیح) علم را در پی خواهد داشت؛ پنجم بیانِ مسیری که نظر در آن قرار میگیرد و به مطلوب (که همان علم است) میرسد. (متکلم از آن جهت به این مباحث میپردازد که) از راه همین مباحث به اثبات عقائد و نیز اثبات مباحث دیگری نائل میآید که عقاید، بر آنها متوقف است.<br> | جرجانی در شرح عنوان «المرصد الثانی فی تعریف مطلق العلم»، ضمن برشمردن مراحل مباحث معرفتشناختی ایجی در المواقف، میگوید: متکلم ناگزیر است که (قبل از پرداختن به مسائل علم کلام) چند چیز را تبیین کند: اول ماهیت «علم»؛ دوم تقسیم علم به ضروری و مکتسب؛ سوم اشاره به ثبوت علم ضروری که (علوم غیر بدیهی و غیر ضروری) به آن منتهی میشود؛ چهارم بیان احوال (و خصوصیات) «نظر» و توضیح این مطلب که نظر (صحیح) علم را در پی خواهد داشت؛ پنجم بیانِ مسیری که نظر در آن قرار میگیرد و به مطلوب (که همان علم است) میرسد. (متکلم از آن جهت به این مباحث میپردازد که) از راه همین مباحث به اثبات عقائد و نیز اثبات مباحث دیگری نائل میآید که عقاید، بر آنها متوقف است.<br> | ||
==موقف دوم== | == موقف دوم == | ||
در دومین موقف کتاب، موضوعاتی چون وجود و ماهیت، وجوب و امکان، وحدت و کثرت و علت و معلول مورد بحث قرار گرفته است. در اولین مقصد از بحث علت و معلول چنین میخوانیم: تصور اختیاج هر شیء به غیرش، ضروری است؛ آنچه که به آن نیاز است علت و آنچه که نیازمند است معلول است. علت، یا جزء شیء یا خارج از آن است <ref>ر.ک: متن کتاب، ص85.</ref> | در دومین موقف کتاب، موضوعاتی چون وجود و ماهیت، وجوب و امکان، وحدت و کثرت و علت و معلول مورد بحث قرار گرفته است. در اولین مقصد از بحث علت و معلول چنین میخوانیم: تصور اختیاج هر شیء به غیرش، ضروری است؛ آنچه که به آن نیاز است علت و آنچه که نیازمند است معلول است. علت، یا جزء شیء یا خارج از آن است <ref>ر. ک: متن کتاب، ص85. </ref> | ||
استفاده از آیات قرآن کریم و استناد مباحث به قرآن کریم در مباحث متکلمین فراوان دیده میشود.<br> | استفاده از آیات قرآن کریم و استناد مباحث به قرآن کریم در مباحث متکلمین فراوان دیده میشود.<br> | ||
==موقف سوم== | == موقف سوم == | ||
ایجی در سومین موقف کتاب در تبیین مراتب روشنایی آنچه را که همانند خورشید روشناییاش از ذات خودش است، «ضوء» و آنچه را که همانند ماه از دیگری روشنایی میگیرد، «نور» میخواند؛ همان گونه که در قرآن کریم آمده است: هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً ﴿یونس: 5﴾.<br> | ایجی در سومین موقف کتاب در تبیین مراتب روشنایی آنچه را که همانند خورشید روشناییاش از ذات خودش است، «ضوء» و آنچه را که همانند ماه از دیگری روشنایی میگیرد، «نور» میخواند؛ همان گونه که در قرآن کریم آمده است: هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً ﴿یونس: 5﴾.<br> | ||
==موقف چهارم== | == موقف چهارم == | ||
در چهارمین موقف به تقسیم جواهر پرداخته شده است. از جمله مباحث جالب این موقف توضیح کواکب، بررسی کروی بودن زمین، سکون یا حرکت زمین، معرفی خط استوا و مباحثی از این دست است.<br> | در چهارمین موقف به تقسیم جواهر پرداخته شده است. از جمله مباحث جالب این موقف توضیح کواکب، بررسی کروی بودن زمین، سکون یا حرکت زمین، معرفی خط استوا و مباحثی از این دست است.<br> | ||
==موقف پنجم== | == موقف پنجم == | ||
پنجمین موقف کتاب که مبحث الهیات است، با ذکر ادله اثبات صانع آغاز شده است. تنزیه خداوند، اثبات صفات الهی، بررسی صفات اختلافی و بررسی رؤیت از جمله سرفصلهای عناوین این موقف است. نویسنده در رابطه با رؤیت [[خداوند]] به دیدگاه [[فخر رازی]] اشاره میکند که مؤمنین روز قیامت خداوند را مشاهده میکنند؛ چراکه اگر بگوییم نمیبینند برخلاف اجماع است. سپس با استناد به آیات [[قرآن کریم]] و اشاره به دیدگاه متکلمین، چگونگی رؤیت را مورد بررسی قرار میدهد.<br> | پنجمین موقف کتاب که مبحث الهیات است، با ذکر ادله اثبات صانع آغاز شده است. تنزیه خداوند، اثبات صفات الهی، بررسی صفات اختلافی و بررسی رؤیت از جمله سرفصلهای عناوین این موقف است. نویسنده در رابطه با رؤیت [[خداوند]] به دیدگاه [[فخر رازی]] اشاره میکند که مؤمنین روز قیامت خداوند را مشاهده میکنند؛ چراکه اگر بگوییم نمیبینند برخلاف اجماع است. سپس با استناد به آیات [[قرآن کریم]] و اشاره به دیدگاه متکلمین، چگونگی رؤیت را مورد بررسی قرار میدهد.<br> | ||
==موقف ششم== | == موقف ششم == | ||
درموقف ششمین موقف کتاب در تعریف نبوت، ایجی کلمه نبی را منقول عرفی از معنای لغوی میگیرد. برخی گفتهاند: بهلحاظ لغوی، نبی در اصل «منبئ» بوده و از ماده «نبأ» برگرفته شده است؛ زیرا پیامبر کسی است که از خداوند خبر میدهد. برخی آن را از «نبوة»، به معنای رفعت، مشتق کردهاند و دلیلشان نیز علو مرتبت و مکانت نبی در میان مخلوقات، یا در میان بشر است. گروه دیگر آن را از «طریق» برگرفتهاند؛ زیرا نبی وسیلهای جهت رسیدن آدمی به خداوند است. [[اشعریان]] معتقدند نبی کسی است که خداوند او را برای ابلاغ مطالبی بهسوی مردم فرستاده است. شرایط و استعداد خاصی نیز لازم نیست تا با تحقق آنها کسی پیامبر شود؛ خداوند هرکه را بخواهد به پیامبری برمیگزیند و خود میداند رسالتش را کجا قرار دهد. عدم لزوم شرط و استعداد خاص، برای نقد دیدگاه [[فیلسوفان]] است؛ زیرا فیلسوفان شرایط، احوال و اوصاف ویژه را برای نبی در نظر گرفتهاند که بدون آن کسی نمیتواند پیامبر باشد. نزد فلاسفه، به کسی میتوان پیامبر اطلاق کرد که دستکم سه ویژگی عمده در او جمع باشد: اطلاع از غیب، انجام کارهای خارقالعاده و دیدن فرشتگان و شنیدن کلامشان.<br> | درموقف ششمین موقف کتاب در تعریف نبوت، ایجی کلمه نبی را منقول عرفی از معنای لغوی میگیرد. برخی گفتهاند: بهلحاظ لغوی، نبی در اصل «منبئ» بوده و از ماده «نبأ» برگرفته شده است؛ زیرا پیامبر کسی است که از خداوند خبر میدهد. برخی آن را از «نبوة»، به معنای رفعت، مشتق کردهاند و دلیلشان نیز علو مرتبت و مکانت نبی در میان مخلوقات، یا در میان بشر است. گروه دیگر آن را از «طریق» برگرفتهاند؛ زیرا نبی وسیلهای جهت رسیدن آدمی به خداوند است. [[اشعریان]] معتقدند نبی کسی است که خداوند او را برای ابلاغ مطالبی بهسوی مردم فرستاده است. شرایط و استعداد خاصی نیز لازم نیست تا با تحقق آنها کسی پیامبر شود؛ خداوند هرکه را بخواهد به پیامبری برمیگزیند و خود میداند رسالتش را کجا قرار دهد. عدم لزوم شرط و استعداد خاص، برای نقد دیدگاه [[فیلسوفان]] است؛ زیرا فیلسوفان شرایط، احوال و اوصاف ویژه را برای نبی در نظر گرفتهاند که بدون آن کسی نمیتواند پیامبر باشد. نزد فلاسفه، به کسی میتوان پیامبر اطلاق کرد که دستکم سه ویژگی عمده در او جمع باشد: اطلاع از غیب، انجام کارهای خارقالعاده و دیدن فرشتگان و شنیدن کلامشان.<br> | ||
=بیان ویژگیها= | =بیان ویژگیها= | ||
ایجی در بیان این ویژگیها و اینکه نباید کسی منکر امکان و تحقق آنها شود، بیشتر دیدگاههایی را که ابن سینا در نمط دهم اشارات و تنبیهات، بهعنوان راههای توجیه امکان امور فوق بیان کرده است، ذکر میکند. امکان اطلاع از امور غیب به این دلیل باید به دیده قبول نگریسته شود که نفوس انسانی مجردند و با عوالمی که صور این عالم در آنها منتقش شده، ارتباط دارند. با مشاهده صور موجود در مجردات و اجرام فلکی، آنرا برای دیگران نقل میکنند و بدین طریق از غیب خبر میدهند. حتی کسانیکه مریض یا در خوابند و تعلقشان با عالم مادی کمتر شده، میتوانند از غیب اطلاع دهند، چه رسد به نفوس انبیا که منخرط در سلک قدس بوده و مدام بدان متصلند.<br> | ایجی در بیان این ویژگیها و اینکه نباید کسی منکر امکان و تحقق آنها شود، بیشتر دیدگاههایی را که ابن سینا در نمط دهم اشارات و تنبیهات، بهعنوان راههای توجیه امکان امور فوق بیان کرده است، ذکر میکند. امکان اطلاع از امور غیب به این دلیل باید به دیده قبول نگریسته شود که نفوس انسانی مجردند و با عوالمی که صور این عالم در آنها منتقش شده، ارتباط دارند. با مشاهده صور موجود در مجردات و اجرام فلکی، آنرا برای دیگران نقل میکنند و بدین طریق از غیب خبر میدهند. حتی کسانیکه مریض یا در خوابند و تعلقشان با عالم مادی کمتر شده، میتوانند از غیب اطلاع دهند، چه رسد به نفوس انبیا که منخرط در سلک قدس بوده و مدام بدان متصلند.<br> | ||
وی این نگرش را مردود میانگارد؛ زیرا اطلاع از تمام امور غیبی برای پیامبران واجب نیست و اطلاع از برخی امور غیبی، اختصاص به پیامبران ندارد و دیگران نیز میتوانند بدان نایل شوند. از سوی دیگر، چگونه میتوان اخبار از غیب را به نفوس نسبت داد، درحالیکه تمام نفوس در نوع، اشتراک دارند؛ مگر اینکه نفوس را نه نوع، بلکه جنس بینگاریم و نفوس انبیا را نوع خاصی بدانیم و مدعی شویم که طبق آن، بر این قبیل امور توانا میشوند <ref>ر.ک: افضلی، سید محمدمهدی، ص65-64؛ متن کتاب، ص337.</ref>.<br> | وی این نگرش را مردود میانگارد؛ زیرا اطلاع از تمام امور غیبی برای پیامبران واجب نیست و اطلاع از برخی امور غیبی، اختصاص به پیامبران ندارد و دیگران نیز میتوانند بدان نایل شوند. از سوی دیگر، چگونه میتوان اخبار از غیب را به نفوس نسبت داد، درحالیکه تمام نفوس در نوع، اشتراک دارند؛ مگر اینکه نفوس را نه نوع، بلکه جنس بینگاریم و نفوس انبیا را نوع خاصی بدانیم و مدعی شویم که طبق آن، بر این قبیل امور توانا میشوند <ref>ر. ک: افضلی، سید محمدمهدی، ص65-64؛ متن کتاب، ص337.</ref>.<br> | ||
ایجی راههای اثبات نبوت را هم بهطور عام متعرض نشده، بلکه مستقیماً وارد اثبات نبوت [[پیامبر اکرم(ص)]] شده است. راههاییکه وی برشمرده عبارت است از: الف)- معجزه؛ ب)- احوال و رفتار نبی از آغاز تا فرجام؛ ج)- اخبار انبیای پیشین. اینها طرقی است که برای اثبات نبوت تمام پیامبران یا دستکم اکثر آنها قابل تطبیق است <ref>ر.ک: همان، ص78؛ همان، ص349.</ref>. | ایجی راههای اثبات نبوت را هم بهطور عام متعرض نشده، بلکه مستقیماً وارد اثبات نبوت [[پیامبر اکرم(ص)]] شده است. راههاییکه وی برشمرده عبارت است از: الف)- معجزه؛ ب)- احوال و رفتار نبی از آغاز تا فرجام؛ ج)- اخبار انبیای پیشین. اینها طرقی است که برای اثبات نبوت تمام پیامبران یا دستکم اکثر آنها قابل تطبیق است <ref>ر. ک: همان، ص78؛ همان، ص349.</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | == وضعیت کتاب == | ||
فهرست مطالب، شرح حال نویسنده و اسامی شروح و حواشی کتاب مواقف در انتهای اثر ذکر شده است. | فهرست مطالب، شرح حال نویسنده و اسامی شروح و حواشی کتاب مواقف در انتهای اثر ذکر شده است. | ||
کتاب، فاقد پاورقی است. | کتاب، فاقد پاورقی است. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
=منابع= | =منابع= | ||
#مقدمه و متن کتاب. | # مقدمه و متن کتاب. | ||
#افضلی، سید محمدمهدی، «پیامبری در اندیشه قاضی عضدالدین ایجی»، پایگاه مجلههای تخصصی نور، مجله: پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی، تابستان 1388، شماره 28، صفحه 63 تا 84. | # افضلی، سید محمدمهدی، «پیامبری در اندیشه قاضی عضدالدین ایجی»، پایگاه مجلههای تخصصی نور، مجله: پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی، تابستان 1388، شماره 28، صفحه 63 تا 84. | ||
#سعیدیمهر، محمد؛ فتاحی، فرزاد، «معرفتشناسی دینی؛ مقایسه دیدگاههای قاضی عضدالدین ایجی و علامه حلی»، پایگاه مجلههای تخصصی نور، مجله: الهیات تطبیقی، بهار و تابستان 1393، سال پنجم، شماره 11، صفحه 39 تا 56. | # سعیدیمهر، محمد؛ فتاحی، فرزاد، «معرفتشناسی دینی؛ مقایسه دیدگاههای قاضی عضدالدین ایجی و علامه حلی»، پایگاه مجلههای تخصصی نور، مجله: الهیات تطبیقی، بهار و تابستان 1393، سال پنجم، شماره 11، صفحه 39 تا 56. | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
[[رده: کتابها]] | [[رده:کتابها]] | ||
[[رده: کتابهای کلامی]] | [[رده:کتابهای کلامی]] | ||
<references /> | <references /> |