۴٬۹۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
=روشهای مخالفت اهل کتاب با اسلام= | =روشهای مخالفت اهل کتاب با اسلام= | ||
==انکار رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله== | == انکار رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله == | ||
اهل کتاب بر اساس نام و خصوصیات ذکر شده در تورات و انجیل پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را همانند فرزندان خود دقیق و روشن میشناختند: «اَلَّذینَ ءاتَینهُمُ الکِتبَ یَعرِفونَهُ کَما یَعرِفونَ اَبناءَهُم» (سوره بقره/2،146؛ سوره انعام/6،20)<ref>جامعالبیان، مج5، ج7، ص217ـ218؛ التبیان، ج2، ص21؛ مجمعالبیان، ج1، ص423.</ref>؛ اما هنگامی که آن حضرت برانگیخته شد، گروهی از آنان او را انکار کرده به رغم آگاهی از حقانیت اسلام و قرآن، آموزههای آن را نادیده گرفته، تجاهل کردند: «...نَبَذَ فَریقٌ مِنَ الَّذینَ اوتواالکِتبَ کِتبَ اللّهِ وراءَ ظُهورِهِم کَاَنَّهُم لایَعلَمون». (سوره بقره/2،101) | اهل کتاب بر اساس نام و خصوصیات ذکر شده در تورات و انجیل پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را همانند فرزندان خود دقیق و روشن میشناختند: «اَلَّذینَ ءاتَینهُمُ الکِتبَ یَعرِفونَهُ کَما یَعرِفونَ اَبناءَهُم» (سوره بقره/2،146؛ سوره انعام/6،20)<ref>جامعالبیان، مج5، ج7، ص217ـ218؛ التبیان، ج2، ص21؛ مجمعالبیان، ج1، ص423.</ref>؛ اما هنگامی که آن حضرت برانگیخته شد، گروهی از آنان او را انکار کرده به رغم آگاهی از حقانیت اسلام و قرآن، آموزههای آن را نادیده گرفته، تجاهل کردند: «...نَبَذَ فَریقٌ مِنَ الَّذینَ اوتواالکِتبَ کِتبَ اللّهِ وراءَ ظُهورِهِم کَاَنَّهُم لایَعلَمون». (سوره بقره/2،101) | ||
==لجاجت در درخواستهای باطل== | == لجاجت در درخواستهای باطل == | ||
اسلام با اهل کتاب از در مدارا وارد شد؛ اما آنان به این مدارا و مسالمت تن درنداده با لجاجت نه تنها به پیامبر ایمان نیاوردند، بلکه بر پیروی آن حضرت و مسلمانان از آیین آنان اصرار داشتند.(سوره بقره/2،120) گروهی (یهود)<ref>جامعالبیان، مج4، ج6، ص10؛ التبیان، ج3، ص376؛ مجمعالبیان، ج3، ص205.</ref> از پیامبر، فرود آوردن کتابی مستقل را به صورت معجزه از آسمان درخواست میکردند: «یَسـَلُکَ اَهلُ الکِتبِ اَن تُنَزِّلَ عَلَیهِم کِتبـًا مِنَ السَّماءِ فَقَد سَاَلوا موسی اَکبَرَ مِن ذلِکَ...». (سوره نساء/4،153) | اسلام با اهل کتاب از در مدارا وارد شد؛ اما آنان به این مدارا و مسالمت تن درنداده با لجاجت نه تنها به پیامبر ایمان نیاوردند، بلکه بر پیروی آن حضرت و مسلمانان از آیین آنان اصرار داشتند. (سوره بقره/2،120) گروهی (یهود)<ref>جامعالبیان، مج4، ج6، ص10؛ التبیان، ج3، ص376؛ مجمعالبیان، ج3، ص205.</ref> از پیامبر، فرود آوردن کتابی مستقل را به صورت معجزه از آسمان درخواست میکردند: «یَسـَلُکَ اَهلُ الکِتبِ اَن تُنَزِّلَ عَلَیهِم کِتبـًا مِنَ السَّماءِ فَقَد سَاَلوا موسی اَکبَرَ مِن ذلِکَ...». (سوره نساء/4،153) | ||
لجاجت معاندانشان -<ref>مجمع البیان، ج1، ص422.</ref> بر کفرورزی چنان بود که به تصریح قرآن اگر هر آیه و معجزه الهی برایشان آورده میشد تن به ایمان نمیدادند: «ولـَئِن اَتَیتَ الَّذینَ اوتواالکِتبَ بِکُلِّ ءایَة ما تَبِعوا قِبلَتَکَ». (سوره بقره/2،145) | لجاجت معاندانشان -<ref>مجمع البیان، ج1، ص422.</ref> بر کفرورزی چنان بود که به تصریح قرآن اگر هر آیه و معجزه الهی برایشان آورده میشد تن به ایمان نمیدادند: «ولـَئِن اَتَیتَ الَّذینَ اوتواالکِتبَ بِکُلِّ ءایَة ما تَبِعوا قِبلَتَکَ». (سوره بقره/2،145) | ||
==کتمان حق== | == کتمان حق == | ||
کافران اهل کتاب در گفتگو یا مناظره با مسلمانان و به رغم آگاهی و اذعان به حقانیت اموری چون بعثت پیامبر اسلام و تغییر قبله<ref>جامع البیان، مج2، ج2، ص37؛ التبیان، ج2، ص21؛ فقهالقرآن، ج1، ص93.</ref> آن را پنهان میساختند: «و اِنَّ فَریقـًا مِنهُم لَیَکتُمونَ الحَقَّ وهُم یَعلَمون». (سوره بقره/2،146) | کافران اهل کتاب در گفتگو یا مناظره با مسلمانان و به رغم آگاهی و اذعان به حقانیت اموری چون بعثت پیامبر اسلام و تغییر قبله<ref>جامع البیان، مج2، ج2، ص37؛ التبیان، ج2، ص21؛ فقهالقرآن، ج1، ص93.</ref> آن را پنهان میساختند: «و اِنَّ فَریقـًا مِنهُم لَیَکتُمونَ الحَقَّ وهُم یَعلَمون». (سوره بقره/2،146) | ||
==تلاش برای منحرف ساختن مسلمانان== | == تلاش برای منحرف ساختن مسلمانان == | ||
گروهی از اهل کتاب چنان در آتش حسادت هدایتیابی مسلمانان و نعمتهای خداداد آنان میسوختند که از هیچ کوششی برای تضعیف عقیده و ایمان آنان و بازگشت از اسلام فروگذار نمیکردند: «ودَّت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الکِتبِ لَویُضِلّونَکُم» (سوره آل عمران/3،69)، از این رو خداوند مؤمنان را از پیروی آنها برحذر داشته تا مبادا آنان را از اسلام جدا ساخته، به کفر بازگردانند: «اِن تُطیعوا فَریقـًا مِنَ الَّذینَ اوتُواالکِتبَ یَرُدّوکُم بَعدَ ایمنِکُم کفِرین».<ref>التبیان، ج2، ص541؛ مجمع البیان، ج2، ص353.</ref>(سوره آل عمران/3،100) | گروهی از اهل کتاب چنان در آتش حسادت هدایتیابی مسلمانان و نعمتهای خداداد آنان میسوختند که از هیچ کوششی برای تضعیف عقیده و ایمان آنان و بازگشت از اسلام فروگذار نمیکردند: «ودَّت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الکِتبِ لَویُضِلّونَکُم» (سوره آل عمران/3،69)، از این رو خداوند مؤمنان را از پیروی آنها برحذر داشته تا مبادا آنان را از اسلام جدا ساخته، به کفر بازگردانند: «اِن تُطیعوا فَریقـًا مِنَ الَّذینَ اوتُواالکِتبَ یَرُدّوکُم بَعدَ ایمنِکُم کفِرین».<ref>التبیان، ج2، ص541؛ مجمع البیان، ج2، ص353.</ref>(سوره آل عمران/3،100) | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
برخی آیه را در شأن 12 نفر از احبار یهود خیبر نازل دانستهاند. آنان با یکدیگر قرار گذاشتند پس از اجرای تصمیم یاد شده، بگویند که ما پس از بررسی تورات و مشورت باعالمان خویش دریافتیم که محمد صلی الله علیه و آله ویژگیهای پیامبر موعود را ندارد و ادعای باطلی میکند.<ref>جوامع الجامع، ج1، ص182.</ref> | برخی آیه را در شأن 12 نفر از احبار یهود خیبر نازل دانستهاند. آنان با یکدیگر قرار گذاشتند پس از اجرای تصمیم یاد شده، بگویند که ما پس از بررسی تورات و مشورت باعالمان خویش دریافتیم که محمد صلی الله علیه و آله ویژگیهای پیامبر موعود را ندارد و ادعای باطلی میکند.<ref>جوامع الجامع، ج1، ص182.</ref> | ||
==ایجاد تفرقه میان مسلمانان== | == ایجاد تفرقه میان مسلمانان == | ||
اهل کتاب به ویژه یهود همواره در پی انتقام از مسلمانان بودند و یکی از راههای انتقام ایجاد تفرقه میان آنان بوده است و چون اهل کتاب از دیرباز در مدینه و پیرامون آن سکونت داشتند و از اختلافات دیرینه میان اوس و خزرج و ریشه این منازعات باخبر بودند با استفاده از هر فرصت مناسبی این منازعات را به یاد آنان انداخته، آتش فتنه را شعلهور میساختند. شماری از مفسران،<ref>جامعالبیان، مج3، ج4، ص32ـ33؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص100؛ لباب النقول، ص65.</ref> آیات 99 ـ 100 سوره آل عمران/3، را اشاره به این تفرقهافکنی از سوی یهود دانستهاند: «قُل یاَهلَ الکِتبِ لِمَ تَصُدّونَ عَن سَبیلِ اللّهِ مَن ءامَنَ تَبغونَها عِوَجـًا...». | اهل کتاب به ویژه یهود همواره در پی انتقام از مسلمانان بودند و یکی از راههای انتقام ایجاد تفرقه میان آنان بوده است و چون اهل کتاب از دیرباز در مدینه و پیرامون آن سکونت داشتند و از اختلافات دیرینه میان اوس و خزرج و ریشه این منازعات باخبر بودند با استفاده از هر فرصت مناسبی این منازعات را به یاد آنان انداخته، آتش فتنه را شعلهور میساختند. شماری از مفسران،<ref>جامعالبیان، مج3، ج4، ص32ـ33؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص100؛ لباب النقول، ص65.</ref> آیات 99 ـ 100 سوره آل عمران/3، را اشاره به این تفرقهافکنی از سوی یهود دانستهاند: «قُل یاَهلَ الکِتبِ لِمَ تَصُدّونَ عَن سَبیلِ اللّهِ مَن ءامَنَ تَبغونَها عِوَجـًا...». | ||
گاهی نیز کار اختلاف برانگیزی چنان مؤثر میافتاد که دو طرف دست به سلاح میبردند. در این گونه موارد آتش فتنه با تماسهای مکرر پیامبر صلی الله علیه و آله با اوس و خزرج و پند و نصیحت آنها خاموش میشد.<ref>جامعالبیان، مج3، ج4، ص32ـ33؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص100؛ لباب النقول، ص65.</ref> | گاهی نیز کار اختلاف برانگیزی چنان مؤثر میافتاد که دو طرف دست به سلاح میبردند. در این گونه موارد آتش فتنه با تماسهای مکرر پیامبر صلی الله علیه و آله با اوس و خزرج و پند و نصیحت آنها خاموش میشد.<ref>جامعالبیان، مج3، ج4، ص32ـ33؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص100؛ لباب النقول، ص65.</ref> | ||
==فشار اقتصادی== | == فشار اقتصادی == | ||
یهود با عدم پرداخت دیون خود به مسلمانان درصدد فشار اقتصادی به آنان برآمدند. این اقدام زمانی صورت گرفت که وضعیت مالی مسلمانان در مدینه بسیار دشوار بود و آنان از پرداخت پول مسلمانان در ازای خرید کالا به این دلیل که این معامله در دوران جاهلیت و پیش از اسلام انجام گرفته، سرباز زدند. | یهود با عدم پرداخت دیون خود به مسلمانان درصدد فشار اقتصادی به آنان برآمدند. این اقدام زمانی صورت گرفت که وضعیت مالی مسلمانان در مدینه بسیار دشوار بود و آنان از پرداخت پول مسلمانان در ازای خرید کالا به این دلیل که این معامله در دوران جاهلیت و پیش از اسلام انجام گرفته، سرباز زدند. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
التبیان، ج2، ص504؛ الصحیح من السیره، ج6، ص32.</ref>؛ همچنین هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله ابوبکر را برای دریافت کمک مالی نزد رهبر قبیله بنیقینقاع فرستاد، آنان به طعنه گفتند که خدای شما دست نیاز به سوی ما گشوده و او تهیدست و ما توانگریم. (سوره آل عمران/3،181) -<ref>جامع البیان، مج3، ج4، ص258ـ261؛ اسباب النزول، ص88.</ref> | التبیان، ج2، ص504؛ الصحیح من السیره، ج6، ص32.</ref>؛ همچنین هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله ابوبکر را برای دریافت کمک مالی نزد رهبر قبیله بنیقینقاع فرستاد، آنان به طعنه گفتند که خدای شما دست نیاز به سوی ما گشوده و او تهیدست و ما توانگریم. (سوره آل عمران/3،181) -<ref>جامع البیان، مج3، ج4، ص258ـ261؛ اسباب النزول، ص88.</ref> | ||
==آزار پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان== | == آزار پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان == | ||
برخی آیات نشان میدهد که افرادی از اهل کتاب همانند مشرکان با شیوههای گوناگون، از جمله با سخنان خود، مسلمانان را اذیت میکردند: «ولَتَسمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ اُوتواالکِتبَ مِن قَبلِکُم ومِنَ الَّذینَ اَشرَکوا اَذیً کَثیرًا...». (سوره آل عمران/3،186) برخی آیه را در شأن کعب بن اشرفِ شاعر از یهودیان مدینه نازل دانستهاند که در اشعار خویش به تحریک مشرکان و هجو پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان پرداخته و نام و زیباییهای زنان مسلمان را موضوع غزلهای عاشقانه خود قرار میداد.<ref>مجمعالبیان، ج2، ص903؛ زادالمسیر، ج1، ص520.</ref> | برخی آیات نشان میدهد که افرادی از اهل کتاب همانند مشرکان با شیوههای گوناگون، از جمله با سخنان خود، مسلمانان را اذیت میکردند: «ولَتَسمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ اُوتواالکِتبَ مِن قَبلِکُم ومِنَ الَّذینَ اَشرَکوا اَذیً کَثیرًا...». (سوره آل عمران/3،186) برخی آیه را در شأن کعب بن اشرفِ شاعر از یهودیان مدینه نازل دانستهاند که در اشعار خویش به تحریک مشرکان و هجو پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان پرداخته و نام و زیباییهای زنان مسلمان را موضوع غزلهای عاشقانه خود قرار میداد.<ref>مجمعالبیان، ج2، ص903؛ زادالمسیر، ج1، ص520.</ref> | ||
برخی نیز آن را اشاره به سخن یکی از یهودیان دانستهاند که با شنیدن آیه «مَن ذَاالَّذی یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا...». (سوره بقره/2،245) در تمسخر آن، خدا را تهیدست و خود را توانگر خوانده بود.<ref>تفسیر قرطبی، ج4، ص193.</ref> | برخی نیز آن را اشاره به سخن یکی از یهودیان دانستهاند که با شنیدن آیه «مَن ذَاالَّذی یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا...». (سوره بقره/2،245) در تمسخر آن، خدا را تهیدست و خود را توانگر خوانده بود.<ref>تفسیر قرطبی، ج4، ص193.</ref> | ||
==مسخره کردن اسلام== | == مسخره کردن اسلام == | ||
گروهی از اهل کتاب، دین و آیات الهی را به بازی و تمسخر میگرفتند، برای همین خداوند مسلمانان را از دوستی با آنان برحذر میداشت: «...لاتَتَّخِذوا الَّذینَ اتَّخَذوا دینَکُم هُزُوًا ولَعِبـًا مِنَ الَّذینَ اوتواالکِتبَ مِن قَبلِکُم والکُفّارَ اَولِیاءَ...».(سوره مائده/5،57) مفسران آیه را اشاره به برخورد افرادی از اهل کتاب دانستهاند که نزد مسلمانان اظهار اسلام کرده ولی در واقع بر کفر خود مانده بودند. آنان با این کار اسلام را بازیچه خود قرار میدادند.<ref>جامعالبیان، مج4، ج6، ص391؛ مجمعالبیان، ج3، ص328؛ المیزان، ج6، ص27.</ref> | گروهی از اهل کتاب، دین و آیات الهی را به بازی و تمسخر میگرفتند، برای همین خداوند مسلمانان را از دوستی با آنان برحذر میداشت: «...لاتَتَّخِذوا الَّذینَ اتَّخَذوا دینَکُم هُزُوًا ولَعِبـًا مِنَ الَّذینَ اوتواالکِتبَ مِن قَبلِکُم والکُفّارَ اَولِیاءَ...». (سوره مائده/5،57) مفسران آیه را اشاره به برخورد افرادی از اهل کتاب دانستهاند که نزد مسلمانان اظهار اسلام کرده ولی در واقع بر کفر خود مانده بودند. آنان با این کار اسلام را بازیچه خود قرار میدادند.<ref>جامعالبیان، مج4، ج6، ص391؛ مجمعالبیان، ج3، ص328؛ المیزان، ج6، ص27.</ref> | ||
آنان همچنین با شنیدن صدای اذان و دعوت مردم به سوی نماز، آن را به مسخره گرفته، میخندیدند -<ref>مجمع البیان، ج3، ص329؛ المیزان، ج6، ص28.</ref> «و اِذا نادَیتُم اِلَی الصَّلوةِ اتَّخَذوها هُزُوًا ولَعِبـًا ذلِکَ بِاَنَّهُم قَومٌ لایَعقِلون». (سوره مائده/5،58) قرآن ریشه چنین برخوردی را نابخردی و فقدان فهم درست معارف و معانی نهفته در این اعمال عبادی میخواند -<ref>جامع البیان، مج4، ج6، ص393؛ تفسیر ابنکثیر، ج2، ص75؛ المیزان، ج6، ص28.</ref> که دلیل دیگری جز ایمان مسلمانان به خداوند، قرآن، کتب آسمانی پیشین و فاسق بودن اغلب اهل کتاب نداشت: «قُل یاَهلَ الکِتبِ هَل تَنقِمونَ مِنّا اِلاّ اَن ءامَنّا بِاللّهِ وما اُنزِلَ اِلَینا وما اُنزِلَ مِن قَبلُ واَنَّ اَکثَرَکُم فسِقون». (سوره مائده/5،59) | آنان همچنین با شنیدن صدای اذان و دعوت مردم به سوی نماز، آن را به مسخره گرفته، میخندیدند -<ref>مجمع البیان، ج3، ص329؛ المیزان، ج6، ص28.</ref> «و اِذا نادَیتُم اِلَی الصَّلوةِ اتَّخَذوها هُزُوًا ولَعِبـًا ذلِکَ بِاَنَّهُم قَومٌ لایَعقِلون». (سوره مائده/5،58) قرآن ریشه چنین برخوردی را نابخردی و فقدان فهم درست معارف و معانی نهفته در این اعمال عبادی میخواند -<ref>جامع البیان، مج4، ج6، ص393؛ تفسیر ابنکثیر، ج2، ص75؛ المیزان، ج6، ص28.</ref> که دلیل دیگری جز ایمان مسلمانان به خداوند، قرآن، کتب آسمانی پیشین و فاسق بودن اغلب اهل کتاب نداشت: «قُل یاَهلَ الکِتبِ هَل تَنقِمونَ مِنّا اِلاّ اَن ءامَنّا بِاللّهِ وما اُنزِلَ اِلَینا وما اُنزِلَ مِن قَبلُ واَنَّ اَکثَرَکُم فسِقون». (سوره مائده/5،59) | ||
==تحریف و کتمان بشارت بعثت پیامبر اسلام== | == تحریف و کتمان بشارت بعثت پیامبر اسلام == | ||
بر اساس برخی آیات، اهل کتاب بر پایه بشارتهای آمده در تورات و انجیل، خیلی دقیق و روشن، پیامبر اسلام را میشناختهاند (سوره بقره/2، 146؛ سوره آل عمران/3، 20)؛ اما بهرغم این بشارتها، دست به تحریف و کتمان آنها زده، از تصدیق حقانیت قرآن و پیامبر اسلام خودداری میکردند. | بر اساس برخی آیات، اهل کتاب بر پایه بشارتهای آمده در تورات و انجیل، خیلی دقیق و روشن، پیامبر اسلام را میشناختهاند (سوره بقره/2، 146؛ سوره آل عمران/3، 20)؛ اما بهرغم این بشارتها، دست به تحریف و کتمان آنها زده، از تصدیق حقانیت قرآن و پیامبر اسلام خودداری میکردند. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
از ویژگیهای قرآن مراعات انصاف در توصیفهاو دستهبندی هاست. به رغم آن که اهل کتاب بر اثر لجاجت، رخدادهایی تلخ از خود در تاریخ اسلام به یادگار گذاشتند قرآن همه آنان را یکسان و همسان نمیشمارد: «لَیسوا سَواءً» (سوره آل عمران/3،113) بلکه دستهای از ایشان را مؤمن خوانده، میستاید و بیشتر آنان را فاسق دانسته، نکوهش میکند: «قُل یاَهلَ الکِتبِ... و اَنَّ اَکثَرَکُم فسِقون». (سوره مائده/5،59 و نیز سوره آل عمران/3،110) صالحان اهل کتاب به سبب برخورداری از پارهای صفات نیک مورد ستایش قرار گرفتهاند؛ از جمله: | از ویژگیهای قرآن مراعات انصاف در توصیفهاو دستهبندی هاست. به رغم آن که اهل کتاب بر اثر لجاجت، رخدادهایی تلخ از خود در تاریخ اسلام به یادگار گذاشتند قرآن همه آنان را یکسان و همسان نمیشمارد: «لَیسوا سَواءً» (سوره آل عمران/3،113) بلکه دستهای از ایشان را مؤمن خوانده، میستاید و بیشتر آنان را فاسق دانسته، نکوهش میکند: «قُل یاَهلَ الکِتبِ... و اَنَّ اَکثَرَکُم فسِقون». (سوره مائده/5،59 و نیز سوره آل عمران/3،110) صالحان اهل کتاب به سبب برخورداری از پارهای صفات نیک مورد ستایش قرار گرفتهاند؛ از جمله: | ||
==رسوخ در علم== | == رسوخ در علم == | ||
برخی از اهل کتاب، راسخ در علم و مؤمن خوانده شدهاند که با پرهیز از کژاندیشی و کژروی افزون بر کتب آسمانی پیشین، به قرآن نیز ایمان داشتند؛ همچنین به روز قیامت اعتقاد داشته، به اقامه نماز و دادن زکات میپرداختند: «لکِنِ الرّسِخونَ فِی العِلمِ مِنهُم والمُؤمِنونَ یُؤمِنونَ بِما اُنزِلَ اِلَیکَ وما اُنزِلَ مِن قَبلِکَ...». (سوره نساء/4،162) | برخی از اهل کتاب، راسخ در علم و مؤمن خوانده شدهاند که با پرهیز از کژاندیشی و کژروی افزون بر کتب آسمانی پیشین، به قرآن نیز ایمان داشتند؛ همچنین به روز قیامت اعتقاد داشته، به اقامه نماز و دادن زکات میپرداختند: «لکِنِ الرّسِخونَ فِی العِلمِ مِنهُم والمُؤمِنونَ یُؤمِنونَ بِما اُنزِلَ اِلَیکَ وما اُنزِلَ مِن قَبلِکَ...». (سوره نساء/4،162) | ||
==وجود دین باوران حقیقی در میان آنان== | == وجود دین باوران حقیقی در میان آنان == | ||
قرآن از مؤمنان حقیقی در میان اهل کتاب خبر داده است (سوره نساء/ 4، 162؛ سوره قصص/ 28، 52 ـ 53)؛ ایمانی که آنان را به تلاوت آیات الهی، عبادت شبانه، امر به معروف و نهی از منکر و شتاب در کارهای خیر وامیدارد: «یَتلونَ ءایتِ اللّهِ ءاناءَ الَّیلِ وهُم یَسجُدون × یُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ و یَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ و یُسرِعونَ فِی الخَیرتِ واُولئِکَ مِنَ الصّلِحین» (سوره آل عمران/3،113 ـ 114) و هنگامی که آیات الهی بر آنان خوانده میشود از دیدگانشان اشک میبارد: «و اِذَا سَمِعوا ما اُنزِلَ اِلَی الرَّسولِ تَرَی اَعیُنَهُم تَفیضُ مِنَالدَّمع». (سوره مائده/5،83) برخی از مفسران مصداق این آیه و دو آیه پس از آن را نجاشی و اطرافیان او دانستهاند که با تلاوت آیات قرآن از سوی جعفر بن ابیطالب و تمجید از عیسی و مریم علیهماالسلام به حقانیت این آیات پی برده، ایمان آوردند.<ref>جامع البیان، مج5، ج7، ص4ـ5.</ref> | قرآن از مؤمنان حقیقی در میان اهل کتاب خبر داده است (سوره نساء/ 4، 162؛ سوره قصص/ 28، 52 ـ 53)؛ ایمانی که آنان را به تلاوت آیات الهی، عبادت شبانه، امر به معروف و نهی از منکر و شتاب در کارهای خیر وامیدارد: «یَتلونَ ءایتِ اللّهِ ءاناءَ الَّیلِ وهُم یَسجُدون × یُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ و یَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ و یُسرِعونَ فِی الخَیرتِ واُولئِکَ مِنَ الصّلِحین» (سوره آل عمران/3،113 ـ 114) و هنگامی که آیات الهی بر آنان خوانده میشود از دیدگانشان اشک میبارد: «و اِذَا سَمِعوا ما اُنزِلَ اِلَی الرَّسولِ تَرَی اَعیُنَهُم تَفیضُ مِنَالدَّمع». (سوره مائده/5،83) برخی از مفسران مصداق این آیه و دو آیه پس از آن را نجاشی و اطرافیان او دانستهاند که با تلاوت آیات قرآن از سوی جعفر بن ابیطالب و تمجید از عیسی و مریم علیهماالسلام به حقانیت این آیات پی برده، ایمان آوردند.<ref>جامع البیان، مج5، ج7، ص4ـ5.</ref> | ||
==امانتداری== | == امانتداری == | ||
برخی از اهل کتاب چنان امانتدار توصیف شدهاند که اگر دینارهای فراوانی به امانت به آنان داده شود به صاحبانش بازمیگردانند: «و مِن اَهلِ الکِتبِ مَن اِن تَأمَنهُ بِقِنطار یُؤَدِّهِ اِلَیکَ». (سوره آل عمران/3،75) قنطار را به معنای مالی فراوان و نامشخص، پوست گاو پر از طلا، 4000 دینار و... دانستهاند.<ref> النهایه، ج4، ص113؛ لسانالعرب، ج11، ص320، «قنطر»؛ مجمعالبحرین، ج3، ص522ـ523، «قطر».</ref> | برخی از اهل کتاب چنان امانتدار توصیف شدهاند که اگر دینارهای فراوانی به امانت به آنان داده شود به صاحبانش بازمیگردانند: «و مِن اَهلِ الکِتبِ مَن اِن تَأمَنهُ بِقِنطار یُؤَدِّهِ اِلَیکَ». (سوره آل عمران/3،75) قنطار را به معنای مالی فراوان و نامشخص، پوست گاو پر از طلا، 4000 دینار و... دانستهاند.<ref> النهایه، ج4، ص113؛ لسانالعرب، ج11، ص320، «قنطر»؛ مجمعالبحرین، ج3، ص522ـ523، «قطر».</ref> | ||
==برخورداری از مکارم اخلاقی== | == برخورداری از مکارم اخلاقی == | ||
پاسخ بدی را به خوبی دادن از رهنمودهای مؤکد قرآن و تنها از عهده کسانی ساخته است که از صفات انسانی و ایمانی بهره وافر داشته و جزو صابران باشند. گروهی از اهل کتاب به سبب برخورداری از همین صفت پسندیده ستایش شدهاند: «اَلَّذینَ ءاتَینهُمُ الکِتبَ... × ویَدرَءونَ بِالحَسَنَةِ السَّیِّئَة». (سوره قصص/28،52، 54) | پاسخ بدی را به خوبی دادن از رهنمودهای مؤکد قرآن و تنها از عهده کسانی ساخته است که از صفات انسانی و ایمانی بهره وافر داشته و جزو صابران باشند. گروهی از اهل کتاب به سبب برخورداری از همین صفت پسندیده ستایش شدهاند: «اَلَّذینَ ءاتَینهُمُ الکِتبَ... × ویَدرَءونَ بِالحَسَنَةِ السَّیِّئَة». (سوره قصص/28،52، 54) | ||
==انفاق== | == انفاق == | ||
رسیدگی به مستمندان از جمله صفات اخلاقی است که برخی از اهل کتاب به سبب آن ستایش شدهاند: «و مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون». (سوره قصص/28،54) از مجموع آیاتی که برخی از اهل کتاب را ستایش کرده برمیآید که مقصود از این گروه کسانی از اهل کتاباند که از عناد و استکبار به دور بوده و پس از شناخت حقانیت اسلام، به آن ایمان آوردهاند. | رسیدگی به مستمندان از جمله صفات اخلاقی است که برخی از اهل کتاب به سبب آن ستایش شدهاند: «و مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون». (سوره قصص/28،54) از مجموع آیاتی که برخی از اهل کتاب را ستایش کرده برمیآید که مقصود از این گروه کسانی از اهل کتاباند که از عناد و استکبار به دور بوده و پس از شناخت حقانیت اسلام، به آن ایمان آوردهاند. | ||
قرآن کریم در برابر ستایش اقلیت، اکثریت اهل کتاب را نکوهیده است. برخی از نکوهشهای قرآن عام بوده، برخی دیگر ویژه یهود است. سبب نکوهش قرآن، وجود پارهای از صفات زشت و نکوهیده در آنان است؛ از جمله: | قرآن کریم در برابر ستایش اقلیت، اکثریت اهل کتاب را نکوهیده است. برخی از نکوهشهای قرآن عام بوده، برخی دیگر ویژه یهود است. سبب نکوهش قرآن، وجود پارهای از صفات زشت و نکوهیده در آنان است؛ از جمله: | ||
==خود برتربینی== | == خود برتربینی == | ||
اهل کتاب به سبب داشتن کتاب آسمانی و در برابر مشرکان بتپرست خود را برگزیده و دوستان خدا میدانستند. (سوره مائده/5،18) آنان بر اساس همین باور، بر این پندار باطل بودند که کسی جز آنان وارد بهشت نخواهد شد: «و قالوا لَن یَدخُلَ الجَنَّةَ اِلاّ مَن کانَ هودًا اَو نَصری تِلکَ اَمانِیُّهُم قُل هاتوا بُرهنَکُم اِن کُنتُم صدِقین». (سوره بقره/2،111) | اهل کتاب به سبب داشتن کتاب آسمانی و در برابر مشرکان بتپرست خود را برگزیده و دوستان خدا میدانستند. (سوره مائده/5،18) آنان بر اساس همین باور، بر این پندار باطل بودند که کسی جز آنان وارد بهشت نخواهد شد: «و قالوا لَن یَدخُلَ الجَنَّةَ اِلاّ مَن کانَ هودًا اَو نَصری تِلکَ اَمانِیُّهُم قُل هاتوا بُرهنَکُم اِن کُنتُم صدِقین». (سوره بقره/2،111) | ||
==حسادت== | == حسادت == | ||
حسادت اهل کتاب به ویژه یهود نسبت به مسلمانان بر اثر برگزیده شدن پیامبر آخرالزمان صلی الله علیه و آله از میان غیر آنان، سبب مخالفت شدید آنها شده است. آنان چنان به نعمتهایی که به مسلمانان میرسید حسادت میورزیدند که در آتش خشم خود میسوختند:<ref>جامعالبیان، مج1، ج1، ص585؛ التبیان، ج1، ص349؛ مجمع البیان، ج1، ص314.</ref> «بَغیـًا اَن یُنَزِّلَ اللّهُ مِن فَضلِهِ عَلی مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ فَباء و بِغَضَب عَلی غَضَب». (سوره بقره/2،90) آنان همچنین به سبب حسادت، مشرکان بتپرست را هدایت یافتهتر از پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان میخواندند. قرآن با توجه به این نکته که خداوند بر اساس مصالح و حکمتها نعمتهایش را به برخی از بندگان داده و از برخی دیگر دریغ میکند، آنها را به سبب چنین رشکی سخت نکوهش کرده است: «اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ اُوتوا نَصیبـًا مِنَ الکِتبِ یُؤمِنونَ بِالجِبتِ والطّغوتِ و یَقولونَ لِلَّذینَ کَفَروا هؤُلاءِ اَهدی مِنَ الَّذینَ ءامَنوا سَبیلا × اَم یَحسُدونَ النّاسَ عَلی ما ءاتهُمُ اللّهُ مِن فَضلِه». (سوره نساء/4،51، 54 و نیز ر.ک: سوره بقره/2، 109) | حسادت اهل کتاب به ویژه یهود نسبت به مسلمانان بر اثر برگزیده شدن پیامبر آخرالزمان صلی الله علیه و آله از میان غیر آنان، سبب مخالفت شدید آنها شده است. آنان چنان به نعمتهایی که به مسلمانان میرسید حسادت میورزیدند که در آتش خشم خود میسوختند:<ref>جامعالبیان، مج1، ج1، ص585؛ التبیان، ج1، ص349؛ مجمع البیان، ج1، ص314.</ref> «بَغیـًا اَن یُنَزِّلَ اللّهُ مِن فَضلِهِ عَلی مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ فَباء و بِغَضَب عَلی غَضَب». (سوره بقره/2،90) آنان همچنین به سبب حسادت، مشرکان بتپرست را هدایت یافتهتر از پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان میخواندند. قرآن با توجه به این نکته که خداوند بر اساس مصالح و حکمتها نعمتهایش را به برخی از بندگان داده و از برخی دیگر دریغ میکند، آنها را به سبب چنین رشکی سخت نکوهش کرده است: «اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ اُوتوا نَصیبـًا مِنَ الکِتبِ یُؤمِنونَ بِالجِبتِ والطّغوتِ و یَقولونَ لِلَّذینَ کَفَروا هؤُلاءِ اَهدی مِنَ الَّذینَ ءامَنوا سَبیلا × اَم یَحسُدونَ النّاسَ عَلی ما ءاتهُمُ اللّهُ مِن فَضلِه». (سوره نساء/4،51، 54 و نیز ر. ک: سوره بقره/2، 109) | ||
این آیات در شأن شماری از عالمان یهود نازل شده که هنگام پرسش مشرکان از آنها درباره مقایسه اسلام و آیین بتپرستی، مشرکان را هدایت یافتهتر میخواندند.<ref>جامعالبیان، مج4، ج5، ص187ـ188؛ التبیان، ج3، ص223؛ المیزان، ج4، ص375.</ref> | این آیات در شأن شماری از عالمان یهود نازل شده که هنگام پرسش مشرکان از آنها درباره مقایسه اسلام و آیین بتپرستی، مشرکان را هدایت یافتهتر میخواندند.<ref>جامعالبیان، مج4، ج5، ص187ـ188؛ التبیان، ج3، ص223؛ المیزان، ج4، ص375.</ref> | ||
==بدخواهی== | == بدخواهی == | ||
اهل کتاب هماره به جای خیرخواهی، بدخواه مسلمانان بودند به گونهای که اگر مسلمانان به موفقیتی چون همبستگی، پیروزی در جنگ، گسترش اسلام و... میرسیدند ناراحت و اگر شرّی به آنان میرسید خوشحال میشدند: «اِن تَمسَسکُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم واِن تُصِبکُم سَیِّئَةٌ یَفرَحوا بِها». (سوره آل عمران/3،120)<ref>جامع البیان، مج3، ج4، ص90؛ مجمعالبیان، ج2، ص376؛ المیزان، ج3، ص383.</ref> | اهل کتاب هماره به جای خیرخواهی، بدخواه مسلمانان بودند به گونهای که اگر مسلمانان به موفقیتی چون همبستگی، پیروزی در جنگ، گسترش اسلام و... میرسیدند ناراحت و اگر شرّی به آنان میرسید خوشحال میشدند: «اِن تَمسَسکُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم واِن تُصِبکُم سَیِّئَةٌ یَفرَحوا بِها». (سوره آل عمران/3،120)<ref>جامع البیان، مج3، ج4، ص90؛ مجمعالبیان، ج2، ص376؛ المیزان، ج3، ص383.</ref> | ||
آنان هماره در دلشان طالب آن بودند که مسلمانان با ترک اسلام این نعمت را از کف داده، گمراه شوند: «ودَّت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الکِتبِ لَو یُضِلّونَکُم» (سوره آل عمران/3،69) و این مخالفت و برخورد به آنجا رسید که با پیامبر از در جنگ وارد شدند و با پیروزی مسلمانان دستهای از آنان کشته و دستهای اسیر و دستهای از دیارشان اخراج شدند. (سوره احزاب/33، 26؛ سوره حشر/ 59،2) | آنان هماره در دلشان طالب آن بودند که مسلمانان با ترک اسلام این نعمت را از کف داده، گمراه شوند: «ودَّت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الکِتبِ لَو یُضِلّونَکُم» (سوره آل عمران/3،69) و این مخالفت و برخورد به آنجا رسید که با پیامبر از در جنگ وارد شدند و با پیروزی مسلمانان دستهای از آنان کشته و دستهای اسیر و دستهای از دیارشان اخراج شدند. (سوره احزاب/33، 26؛ سوره حشر/ 59،2) | ||
==خیانت در امانت و پیمان شکنی== | == خیانت در امانت و پیمان شکنی == | ||
گروهی از اهل کتاب چنان در امانت خیانتکارند که اگر دیناری به امانت به آنان سپرده شود به آن خیانت کرده، حاضر به بازگرداندن آن به صاحبش نیستند، مگر آنکه در برابر آنان اقامه دعوا شود: «...و مِنهُم مَن اِن تَأمَنهُ بِدینار لایُؤَدِّهِ اِلَیکَ اِلاّ مادُمتَ عَلَیهِ قائِمـًا». (سوره آل عمران/3،75) | گروهی از اهل کتاب چنان در امانت خیانتکارند که اگر دیناری به امانت به آنان سپرده شود به آن خیانت کرده، حاضر به بازگرداندن آن به صاحبش نیستند، مگر آنکه در برابر آنان اقامه دعوا شود: «...و مِنهُم مَن اِن تَأمَنهُ بِدینار لایُؤَدِّهِ اِلَیکَ اِلاّ مادُمتَ عَلَیهِ قائِمـًا». (سوره آل عمران/3،75) | ||
گروهی از آنان (یهود) به شکستن پیمان معروف بودند؛ از جمله به عهدهایی که با مسلمانان میبستند نیز وفادار نبودند: «اَو کُلَّما عهَدوا عَهدًا نَبَذَهُ فَریقٌ مِنهُم» (سوره بقره/2، 100)؛ مانند پیمان ترک تخاصم با مسلمانان که با یاری مشرکان از سوی یهود بنی قریظه و بنی نضیر در جنگ خندق شکسته شد.<ref> التبیان، ج1، ص367؛ مجمعالبیان، ج1، ص328.</ref> | گروهی از آنان (یهود) به شکستن پیمان معروف بودند؛ از جمله به عهدهایی که با مسلمانان میبستند نیز وفادار نبودند: «اَو کُلَّما عهَدوا عَهدًا نَبَذَهُ فَریقٌ مِنهُم» (سوره بقره/2، 100)؛ مانند پیمان ترک تخاصم با مسلمانان که با یاری مشرکان از سوی یهود بنی قریظه و بنی نضیر در جنگ خندق شکسته شد.<ref> التبیان، ج1، ص367؛ مجمعالبیان، ج1، ص328.</ref> | ||
==فسق== | == فسق == | ||
قرآن اکثر اهل کتاب را به سبب ایمان نیاوردن به پیامبر اسلام و اقرار نکردن به وجود بشارتِ آمدن وی در کتابهایشان، فاسق دانسته است:<ref> التبیان، ج2، ص558؛ مجمعالبیان، ج2، ص811؛ تفسیر ابنکثیر، ج1، ص405.</ref> «...مِنهُمُ المُؤمِنونَ واَکثَرُهُمُ الفسِقون». (سوره آل عمران/3،110 و نیز ر.ک: سوره مائده/5، 59) | قرآن اکثر اهل کتاب را به سبب ایمان نیاوردن به پیامبر اسلام و اقرار نکردن به وجود بشارتِ آمدن وی در کتابهایشان، فاسق دانسته است:<ref> التبیان، ج2، ص558؛ مجمعالبیان، ج2، ص811؛ تفسیر ابنکثیر، ج1، ص405.</ref> «...مِنهُمُ المُؤمِنونَ واَکثَرُهُمُ الفسِقون». (سوره آل عمران/3،110 و نیز ر. ک: سوره مائده/5، 59) | ||
قرآن همچنین از ارتکاب گناه همانند تمسخر آیات خدا زیر پا گذاشتن حدود الهی، حرامخواری از جمله رشوه و رباگرفتن به وسیله اکثر یهود از اهل کتاب خبر میدهد:<ref>مجمع البیان، ج3، ص335؛ المیزان، ج6، ص31.</ref> «و تَری کَثیرًا مِنهُم یُسرِعونَ فِی الاِثمِ والعُدونِ واَکلِهِمُ السُّحتَ لَبِئسَ ما کانوا یَعمَلون». (سوره مائده/5،62) | قرآن همچنین از ارتکاب گناه همانند تمسخر آیات خدا زیر پا گذاشتن حدود الهی، حرامخواری از جمله رشوه و رباگرفتن به وسیله اکثر یهود از اهل کتاب خبر میدهد:<ref>مجمع البیان، ج3، ص335؛ المیزان، ج6، ص31.</ref> «و تَری کَثیرًا مِنهُم یُسرِعونَ فِی الاِثمِ والعُدونِ واَکلِهِمُ السُّحتَ لَبِئسَ ما کانوا یَعمَلون». (سوره مائده/5،62) | ||
==پیروی بیچون و چرا از راهبان و احبار== | == پیروی بیچون و چرا از راهبان و احبار == | ||
پیروی اهل کتاب از راهبان و احبارشان به حدی رسید که در مسائل دینی همانند خداوند از آنان فرمانبردار بودند: «اِتَّخَذوا اَحبارَهُم ورُهبنَهُم اَربابـًا مِن دونِ اللّهِ». (سوره توبه/9،31) | پیروی اهل کتاب از راهبان و احبارشان به حدی رسید که در مسائل دینی همانند خداوند از آنان فرمانبردار بودند: «اِتَّخَذوا اَحبارَهُم ورُهبنَهُم اَربابـًا مِن دونِ اللّهِ». (سوره توبه/9،31) | ||
در روایتی از امام صادق علیهالسلام این آیه به اطاعت بیقید و شرط اهلکتاب از احبار و رهبان تفسیر شده است. آنان هرچه را حلال و حرام میکردند، از سوی عامه مردم پذیرفته میشد،<ref>تفسیر عیاشی، ج2، ص86ـ87؛ التبیان، ج2، ص488؛ مجمعالبیان، ج2، ص767.</ref> از اینرو قرآن از اهل کتاب میخواهد که جز خداوند ربوبیت تشریعی هیچ کسی را نپذیرند: «ولایَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضـًا اَربابـًا مِن دونِ اللّه». (سوره آل عمران/3،64) آنان با آن که میدیدند دانشمندانشان با جعل و تحریف از مردم رشوه میگیرند از آنان فاصله نگرفتند. | در روایتی از امام صادق علیهالسلام این آیه به اطاعت بیقید و شرط اهلکتاب از احبار و رهبان تفسیر شده است. آنان هرچه را حلال و حرام میکردند، از سوی عامه مردم پذیرفته میشد،<ref>تفسیر عیاشی، ج2، ص86ـ87؛ التبیان، ج2، ص488؛ مجمعالبیان، ج2، ص767.</ref> از اینرو قرآن از اهل کتاب میخواهد که جز خداوند ربوبیت تشریعی هیچ کسی را نپذیرند: «ولایَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضـًا اَربابـًا مِن دونِ اللّه». (سوره آل عمران/3،64) آنان با آن که میدیدند دانشمندانشان با جعل و تحریف از مردم رشوه میگیرند از آنان فاصله نگرفتند. | ||
==ناهمدل بودن== | == ناهمدل بودن == | ||
اهل کتاب به ویژه یهودیان بیشتر از در مکر و نیرنگ با مسلمانان درمیآمدند و از روبرو شدن با آنان در صفوف کارزار اجتناب کرده، اگر هم تن به جنگ میدادند از درون قلعهها و بالای برج و باروهای مستحکم با پرتاب سنگ و تیراندازی به نبرد میپرداختند. آنان برخلاف ظاهر که متحد و یکپارچه به نظر میآمدند به سبب اختلاف در انگیزه و هدف، با یکدیگر همدل و همراه نبودند: «لایُقتِلونَکُم جَمیعـًا اِلاّ فی قُرًی مُحَصَّنَة اَو مِن وراءِ جُدُر بَأسُهُم بَینَهُم شَدیدٌ تَحسَبُهُم جَمیعـًا و قُلوبُهُم شَتّی...». (سوره حشر/59،14) | اهل کتاب به ویژه یهودیان بیشتر از در مکر و نیرنگ با مسلمانان درمیآمدند و از روبرو شدن با آنان در صفوف کارزار اجتناب کرده، اگر هم تن به جنگ میدادند از درون قلعهها و بالای برج و باروهای مستحکم با پرتاب سنگ و تیراندازی به نبرد میپرداختند. آنان برخلاف ظاهر که متحد و یکپارچه به نظر میآمدند به سبب اختلاف در انگیزه و هدف، با یکدیگر همدل و همراه نبودند: «لایُقتِلونَکُم جَمیعـًا اِلاّ فی قُرًی مُحَصَّنَة اَو مِن وراءِ جُدُر بَأسُهُم بَینَهُم شَدیدٌ تَحسَبُهُم جَمیعـًا و قُلوبُهُم شَتّی...». (سوره حشر/59،14) | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
اهل کتاب برای خود، مدعی فضایل و درجاتی بودند که ریشه در برتریجویی آنان داشت. قرآن چنین ادعاهایی را صرفاً آرزوهایی بیپایه و اساس دانسته است: «...تِلکَ اَمانِیُّهُم». (سوره بقره/ 2، 111) برخی از آن ادعاها عبارت است از: | اهل کتاب برای خود، مدعی فضایل و درجاتی بودند که ریشه در برتریجویی آنان داشت. قرآن چنین ادعاهایی را صرفاً آرزوهایی بیپایه و اساس دانسته است: «...تِلکَ اَمانِیُّهُم». (سوره بقره/ 2، 111) برخی از آن ادعاها عبارت است از: | ||
==انحصارطلبی در هدایت یابی== | == انحصارطلبی در هدایت یابی == | ||
آنان همه را گمراه و هدایت را تنها در گرو آیین خود میدانستند: «وَقَالُوا کُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَیٰ تَهْتَدُوا». (سوره بقره/2،135) البته حقانیت یکدیگر را نیز قبول نداشته، هر یک آیین دیگری را بیپایه و اساس و فقط آیین خود را بر حق میخواند:<ref>مجمع البیان، ج1، ص402ـ403؛ املاء ما من به الرحمن، ج1، ص21؛ المیزان، ج1، ص309.</ref> «و قالَتِ النَّصری لَیسَتِ الیَهودُ عَلی شَیء...». (سوره بقره/2،113) | آنان همه را گمراه و هدایت را تنها در گرو آیین خود میدانستند: «وَقَالُوا کُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَیٰ تَهْتَدُوا». (سوره بقره/2،135) البته حقانیت یکدیگر را نیز قبول نداشته، هر یک آیین دیگری را بیپایه و اساس و فقط آیین خود را بر حق میخواند:<ref>مجمع البیان، ج1، ص402ـ403؛ املاء ما من به الرحمن، ج1، ص21؛ المیزان، ج1، ص309.</ref> «و قالَتِ النَّصری لَیسَتِ الیَهودُ عَلی شَیء...». (سوره بقره/2،113) | ||
==پیروی ابراهیم علیهالسلام از آیین آنها== | == پیروی ابراهیم علیهالسلام از آیین آنها == | ||
با توجه به جایگاه بلند حضرت ابراهیم علیهالسلام به عنوان پدر ادیان توحیدی و آن که خاستگاه اصلی دو دین یهود و نصارا از طریق موسی و پیامبران الهی بوده است، هر یک از دو گروه اهل کتاب میکوشیدند آن حضرت و نیز دیگر پیامبران برخاسته از نسل او را پیرو آیین خود معرفی کنند: «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ کَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَ» (سوره بقره/2،140) و برای اثبات ادعای خود به محاجه با یکدیگر میپرداختند. (سوره آل عمران/3،65) | با توجه به جایگاه بلند حضرت ابراهیم علیهالسلام به عنوان پدر ادیان توحیدی و آن که خاستگاه اصلی دو دین یهود و نصارا از طریق موسی و پیامبران الهی بوده است، هر یک از دو گروه اهل کتاب میکوشیدند آن حضرت و نیز دیگر پیامبران برخاسته از نسل او را پیرو آیین خود معرفی کنند: «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ کَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَ» (سوره بقره/2،140) و برای اثبات ادعای خود به محاجه با یکدیگر میپرداختند. (سوره آل عمران/3،65) | ||
قرآن با توجه به این که دین یهود و نصارا پس از ابراهیم علیهالسلام پیدا شده، ضمن عتاب آنان به سبب چنین ادعا و ستیزی، اعلام کرد که ابراهیم علیهالسلام بر دین یهود یا نصارا نبوده بلکه تابع دین حنیف بوده است: «ماکانَ اِبرهیمُ یَهودِیـًّا ولانَصرانِیـًّا ولکِن کانَ حَنِیفـًا مُسلِمـًا». (سوره آل عمران/3،67) | قرآن با توجه به این که دین یهود و نصارا پس از ابراهیم علیهالسلام پیدا شده، ضمن عتاب آنان به سبب چنین ادعا و ستیزی، اعلام کرد که ابراهیم علیهالسلام بر دین یهود یا نصارا نبوده بلکه تابع دین حنیف بوده است: «ماکانَ اِبرهیمُ یَهودِیـًّا ولانَصرانِیـًّا ولکِن کانَ حَنِیفـًا مُسلِمـًا». (سوره آل عمران/3،67) | ||
==برگزیده خدا بودن== | == برگزیده خدا بودن == | ||
اهل کتاب خود را نسبت به دیگر ساکنان شبه جزیره عرب که اغلب بتپرست و فاقد آیین و کتاب آسمانی بودند، به ویژه مشرکان مکه برتر میدانستند (سوره بقره/2،135) و بدین جهت خود را در برابر آنان مسئول نیز نمیدانستند: «قالوا لَیسَ عَلَینا فی الاُمِّیِّینَ سَبیل». (سوره آل عمران/3،75) | اهل کتاب خود را نسبت به دیگر ساکنان شبه جزیره عرب که اغلب بتپرست و فاقد آیین و کتاب آسمانی بودند، به ویژه مشرکان مکه برتر میدانستند (سوره بقره/2،135) و بدین جهت خود را در برابر آنان مسئول نیز نمیدانستند: «قالوا لَیسَ عَلَینا فی الاُمِّیِّینَ سَبیل». (سوره آل عمران/3،75) | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۵: | ||
قرآن در پاسخ آنان آمرزش گناه را تابع اراده حکیمانه خداوند و نه در گرو یهودی یا نصرانی بودن خوانده و مجازات شدن آنها به سبب گناهانشان را دلیل بطلان ادعای آنان میآورد: اگر راست میگویید چرا خداوند شما را به سبب گناهانتان کیفر میکند: «قل فلم یعذّبکم بذنوبکم بَل اَنتُم بَشَرٌ مِمَّن خَلَقَ یَغفِرُ لِمَن یَشاءُ و یُعَذِّبُ مَن یَشاءُ»؛ (سوره مائده/5،18) همچنین میگوید: اگر به راستی اولیای خدا هستید چرا مشتاق مرگ و دیدار خداوند نیستید؛ (سوره جمعه/62،6) گویا اهل کتاب بر اثر برخی جرمهاو گناهانی که به ارتکاب آنها اذعان داشتند، خود را مستحق کیفر دوزخ میدانستند؛ اما چون خود را دوست و برگزیده خداوند میشمردند، معتقد بودند تنها چند روزی محدود در آتش دوزخ خواهند ماند.<ref>تفسیر بیضاوی، ج1، ص246.</ref> | قرآن در پاسخ آنان آمرزش گناه را تابع اراده حکیمانه خداوند و نه در گرو یهودی یا نصرانی بودن خوانده و مجازات شدن آنها به سبب گناهانشان را دلیل بطلان ادعای آنان میآورد: اگر راست میگویید چرا خداوند شما را به سبب گناهانتان کیفر میکند: «قل فلم یعذّبکم بذنوبکم بَل اَنتُم بَشَرٌ مِمَّن خَلَقَ یَغفِرُ لِمَن یَشاءُ و یُعَذِّبُ مَن یَشاءُ»؛ (سوره مائده/5،18) همچنین میگوید: اگر به راستی اولیای خدا هستید چرا مشتاق مرگ و دیدار خداوند نیستید؛ (سوره جمعه/62،6) گویا اهل کتاب بر اثر برخی جرمهاو گناهانی که به ارتکاب آنها اذعان داشتند، خود را مستحق کیفر دوزخ میدانستند؛ اما چون خود را دوست و برگزیده خداوند میشمردند، معتقد بودند تنها چند روزی محدود در آتش دوزخ خواهند ماند.<ref>تفسیر بیضاوی، ج1، ص246.</ref> | ||
«قالوا لَن تَمَسَّنَا النّارُ اِلاّ اَیّامـًا مَعدودت». (سوره آل عمران/3،24) این ادعا از سوی یهود مطرح میشد و آنان مدعی بودند که فقط به مدت 40 روز که بنیاسرائیل در غیاب حضرت موسی علیهالسلام به گوسالهپرستی پرداختند، عذاب خواهند شد؛<ref>جامعالبیان، مج3، ج3، ص297ـ298؛ تفسیر ابی السعود، ج1، ص344.</ref> اما قرآن ادعای آنان را مردود دانسته، ضمن بیان این نکته که مورد لعن خداوند هستند (سوره مائده/5،60) از جاودانه بودن آنان در آتش دوزخ خبر داده است: «اِنَّ الَّذینَ کَفَروا مِن اَهلِ الکِتبِ والمُشرِکینَ فی نارِ جَهَنَّمَ خلِدینَ فیها».(سوره بینة/98،6) | «قالوا لَن تَمَسَّنَا النّارُ اِلاّ اَیّامـًا مَعدودت». (سوره آل عمران/3،24) این ادعا از سوی یهود مطرح میشد و آنان مدعی بودند که فقط به مدت 40 روز که بنیاسرائیل در غیاب حضرت موسی علیهالسلام به گوسالهپرستی پرداختند، عذاب خواهند شد؛<ref>جامعالبیان، مج3، ج3، ص297ـ298؛ تفسیر ابی السعود، ج1، ص344.</ref> اما قرآن ادعای آنان را مردود دانسته، ضمن بیان این نکته که مورد لعن خداوند هستند (سوره مائده/5،60) از جاودانه بودن آنان در آتش دوزخ خبر داده است: «اِنَّ الَّذینَ کَفَروا مِن اَهلِ الکِتبِ والمُشرِکینَ فی نارِ جَهَنَّمَ خلِدینَ فیها». (سوره بینة/98،6) | ||
==انحصاری دانستن بهشت برای خود== | == انحصاری دانستن بهشت برای خود == | ||
اهل کتاب بر اساس امتیازات و فضایل پنداری، تنها خود را شایسته ورود به بهشت و پیروان سایر ادیان آسمانی را از آن محروم میدانستند: «و قالوا لَن یَدخُلَ الجَنَّةَ اِلاّ مَن کانَ هودًا اَو نَصری تِلکَ اَمانِیُّهُم قُل هاتوا بُرهنَکُم اِن کُنتُم صدِقین». (سوره بقره/2،111) «لن» به انحصار ابدی بهشت برای آنان اشاره دارد و حرف «أو» بیانگر این است که یهود و نصارا هر دو این ادعا را داشتند.<ref> التبیان، ج1، ص409ـ410؛ مجمع البیان، ج1، ص350؛ تفسیر ابنکثیر، ج1، ص159ـ160.</ref> | اهل کتاب بر اساس امتیازات و فضایل پنداری، تنها خود را شایسته ورود به بهشت و پیروان سایر ادیان آسمانی را از آن محروم میدانستند: «و قالوا لَن یَدخُلَ الجَنَّةَ اِلاّ مَن کانَ هودًا اَو نَصری تِلکَ اَمانِیُّهُم قُل هاتوا بُرهنَکُم اِن کُنتُم صدِقین». (سوره بقره/2،111) «لن» به انحصار ابدی بهشت برای آنان اشاره دارد و حرف «أو» بیانگر این است که یهود و نصارا هر دو این ادعا را داشتند.<ref> التبیان، ج1، ص409ـ410؛ مجمع البیان، ج1، ص350؛ تفسیر ابنکثیر، ج1، ص159ـ160.</ref> | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
=احکام فقهی و حقوقی اهل کتاب= | =احکام فقهی و حقوقی اهل کتاب= | ||
==وجوب پذیرش اسلام== | == وجوب پذیرش اسلام == | ||
چون اسلام آخرین شریعت الهی است خداوند متعالی در آیات فراوانی همه انسانها و پیروان شرایع آسمانی را به پذیرش آن و ترک عقاید و احکام شرکآلود و منسوخ خود فراخوانده است: «قُل یاَیُّهَا النّاسُ اِنّی رَسولُ اللّهِ اِلَیکُم جَمیعـًا... فَامِنُوا بِاللّهِ ورَسُولِهِ النَّبیِّ الاُمّیِّ». (سوره اعراف/7،158؛ سوره فرقان/25،1 و...) | چون اسلام آخرین شریعت الهی است خداوند متعالی در آیات فراوانی همه انسانها و پیروان شرایع آسمانی را به پذیرش آن و ترک عقاید و احکام شرکآلود و منسوخ خود فراخوانده است: «قُل یاَیُّهَا النّاسُ اِنّی رَسولُ اللّهِ اِلَیکُم جَمیعـًا... فَامِنُوا بِاللّهِ ورَسُولِهِ النَّبیِّ الاُمّیِّ». (سوره اعراف/7،158؛ سوره فرقان/25،1 و...) | ||
خط ۱۸۱: | خط ۱۸۱: | ||
اما در این که اهل کتاب و دیگر کافران همانگونه که به پذیرش اسلام و اصول آن موظفاند، در صورت نپذیرفتن اسلام آیا موظف به عمل به فروعات اسلام هستند یا نه میان فقیهان دو دیدگاه است: برخی با استناد به آیاتی (سوره بقره/2، 21؛ سوره آل عمران/3،97) که در آن همه انسانها مخاطب برخی تکالیفاند معتقدند که کافران همانند اصول، به فروع نیز مکلفاند؛<ref>المبسوط، ج1، ص265؛ کشفاللثام، ج5، ص130؛ موسوعة الفقهیه، ج3، ص269.</ref> اما برخی برآناند که کافران تنها در صورت پذیرش اصول، مکلف به فروع احکام اسلاماند.<ref>الحدائق، ج3، ص39 - 41؛ مستندالعروه، «زکاة»، ج1، ص124.</ref> | اما در این که اهل کتاب و دیگر کافران همانگونه که به پذیرش اسلام و اصول آن موظفاند، در صورت نپذیرفتن اسلام آیا موظف به عمل به فروعات اسلام هستند یا نه میان فقیهان دو دیدگاه است: برخی با استناد به آیاتی (سوره بقره/2، 21؛ سوره آل عمران/3،97) که در آن همه انسانها مخاطب برخی تکالیفاند معتقدند که کافران همانند اصول، به فروع نیز مکلفاند؛<ref>المبسوط، ج1، ص265؛ کشفاللثام، ج5، ص130؛ موسوعة الفقهیه، ج3، ص269.</ref> اما برخی برآناند که کافران تنها در صورت پذیرش اصول، مکلف به فروع احکام اسلاماند.<ref>الحدائق، ج3، ص39 - 41؛ مستندالعروه، «زکاة»، ج1، ص124.</ref> | ||
==نجاست یا طهارت اهل کتاب== | == نجاست یا طهارت اهل کتاب == | ||
قرآن در آیاتی گروهی از اهل کتاب را (یهود بنی قریظه و...) که به تکذیب پیامبر اسلام و نبرد با وی پرداختند کافر میخواند: (سوره حشر/59،2)؛ همچنین در آیاتی دیگر از عقاید شرکآمیز آنان سخن به میان آورده است. (سوره نساء/4،171؛ سوره مائده/5،17، 72 ـ 73، 75، 77، 116 ـ 117؛ سوره توبه/9، 30 ـ 31) از سوی دیگر قرآن، مشرکان را نجس شمرده و از مسلمانان خواسته است تا از ورود آنان به مسجدالحرام جلوگیری کنند. | قرآن در آیاتی گروهی از اهل کتاب را (یهود بنی قریظه و...) که به تکذیب پیامبر اسلام و نبرد با وی پرداختند کافر میخواند: (سوره حشر/59،2)؛ همچنین در آیاتی دیگر از عقاید شرکآمیز آنان سخن به میان آورده است. (سوره نساء/4،171؛ سوره مائده/5،17، 72 ـ 73، 75، 77، 116 ـ 117؛ سوره توبه/9، 30 ـ 31) از سوی دیگر قرآن، مشرکان را نجس شمرده و از مسلمانان خواسته است تا از ورود آنان به مسجدالحرام جلوگیری کنند. | ||
خط ۱۹۰: | خط ۱۹۰: | ||
اما عدهای دیگر با رد آن گفتهاند: «رجس» در لغت و آیات به معنای امر مکروه، ناپسند، زشت، گناه، کفر و پلیدی آمده است، از اینرو نجاست فقهی مراد نیست.<ref> حقوق اقلیت ها، ص245؛ طهارت و نجاست اهل کتاب، ص205.</ref> دستهای نیز با اصل پذیرش نجاست اهل کتاب برآناند که این حکم سیاسی است؛ نه فقهی و حکمت آن این است که مسلمانان با اهلکتاب معاشرت نداشته باشند و از آنان اثر نپذیرند.<ref>حقوق اقلیت ها، ص247ـ248.</ref> اهل سنت نیز جز افرادی اندک به طهارت ذاتی اهل کتاب فتوا دادهاند.<ref>طهارت و نجاست اهل کتاب، ص210ـ211.</ref> | اما عدهای دیگر با رد آن گفتهاند: «رجس» در لغت و آیات به معنای امر مکروه، ناپسند، زشت، گناه، کفر و پلیدی آمده است، از اینرو نجاست فقهی مراد نیست.<ref> حقوق اقلیت ها، ص245؛ طهارت و نجاست اهل کتاب، ص205.</ref> دستهای نیز با اصل پذیرش نجاست اهل کتاب برآناند که این حکم سیاسی است؛ نه فقهی و حکمت آن این است که مسلمانان با اهلکتاب معاشرت نداشته باشند و از آنان اثر نپذیرند.<ref>حقوق اقلیت ها، ص247ـ248.</ref> اهل سنت نیز جز افرادی اندک به طهارت ذاتی اهل کتاب فتوا دادهاند.<ref>طهارت و نجاست اهل کتاب، ص210ـ211.</ref> | ||
==حلیت طعام اهل کتاب و مسلمانان بر یکدیگر== | == حلیت طعام اهل کتاب و مسلمانان بر یکدیگر == | ||
در آیه 5 سوره مائده/5 طعام اهل کتاب و مسلمانان برای یکدیگر حلال شمرده شده است: «و طَعامُ الَّذینَ اوتواالکِتبَ حِلٌّ لَکُم وطَعامُکُم حِلٌّ لَهُم». در این که مقصود از طعام اهل کتاب چیست آرای گوناگونی بین مفسران و فقیهان اسلامی مطرح است؛ بیشتر مفسران و فقهای اهل سنت<ref> جامع البیان، مج4، ج6، ص138؛ الفقه الاسلامی، ج4، ص2760.</ref> و برخی امامیه<ref>مجمع البیان، ج3، ص251.</ref> مقصود از آن را ذبیحه اهل کتاب و برخی مراد از آن را مطلق طعام اهل کتاب، اعم از ذبیحه یا غیرذبیحه دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج3، ص251.</ref> ولی عدهای برآناند که مقصود از آن حبوبات همچون گندم، برنج، عدس و غذاهایی است که احتیاج به تزکیه ندارد.<ref> همان؛ المیزان، ج5، ص204.</ref> در بیشتر روایات اهلبیت علیهم السلام نیز که در اینباره نقل شده طعام همین گونه تفسیر شدهاست.<ref>نورالثقلین، ج1، ص593؛ المیزان، ج5، ص204.</ref> | در آیه 5 سوره مائده/5 طعام اهل کتاب و مسلمانان برای یکدیگر حلال شمرده شده است: «و طَعامُ الَّذینَ اوتواالکِتبَ حِلٌّ لَکُم وطَعامُکُم حِلٌّ لَهُم». در این که مقصود از طعام اهل کتاب چیست آرای گوناگونی بین مفسران و فقیهان اسلامی مطرح است؛ بیشتر مفسران و فقهای اهل سنت<ref> جامع البیان، مج4، ج6، ص138؛ الفقه الاسلامی، ج4، ص2760.</ref> و برخی امامیه<ref>مجمع البیان، ج3، ص251.</ref> مقصود از آن را ذبیحه اهل کتاب و برخی مراد از آن را مطلق طعام اهل کتاب، اعم از ذبیحه یا غیرذبیحه دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج3، ص251.</ref> ولی عدهای برآناند که مقصود از آن حبوبات همچون گندم، برنج، عدس و غذاهایی است که احتیاج به تزکیه ندارد.<ref> همان؛ المیزان، ج5، ص204.</ref> در بیشتر روایات اهلبیت علیهم السلام نیز که در اینباره نقل شده طعام همین گونه تفسیر شدهاست.<ref>نورالثقلین، ج1، ص593؛ المیزان، ج5، ص204.</ref> | ||
==ازدواج با اهل کتاب== | == ازدواج با اهل کتاب == | ||
در آیاتی، ازدواج مسلمان با زنان و مردان کافر و مشرک به طور مطلق حرام دانسته شده: «وَلاَ تَنکِحُواْ الْمُشْرِکَاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلاَ تُنکِحُواْ الْمُشِرِکِینَ حَتَّی یُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ...» (سوره بقره/2،221 و نیز ممتحنه /60،10)؛ اما در آیه 5 سوره مائده/ 5 ازدواج مردان مسلمان با زنان عفیف اهل کتاب جایز شمرده شده است: «الیَومَ اُحِلَّ لَکُمُ... والمُحصَنتُ مِنَ المُؤمِنتِ والمُحصَنتُ مِنَ الَّذینَ اوتواالکِتبَ مِن قَبلِکُم اِذا ءاتَیتُموهُنَّ اُجورَهُنَّ». | در آیاتی، ازدواج مسلمان با زنان و مردان کافر و مشرک به طور مطلق حرام دانسته شده: «وَلاَ تَنکِحُواْ الْمُشْرِکَاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلاَ تُنکِحُواْ الْمُشِرِکِینَ حَتَّی یُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ...» (سوره بقره/2،221 و نیز ممتحنه /60،10)؛ اما در آیه 5 سوره مائده/ 5 ازدواج مردان مسلمان با زنان عفیف اهل کتاب جایز شمرده شده است: «الیَومَ اُحِلَّ لَکُمُ... والمُحصَنتُ مِنَ المُؤمِنتِ والمُحصَنتُ مِنَ الَّذینَ اوتواالکِتبَ مِن قَبلِکُم اِذا ءاتَیتُموهُنَّ اُجورَهُنَّ». | ||
خط ۲۰۰: | خط ۲۰۰: | ||
برخی نیز گفتهاند: مقصود ازدواج موقت با زنان اهلکتاب است<ref>همان؛ نمونه، ج4، ص282.</ref> و این را رأی مشهور فقیهان امامیه دانستهاند<ref>جواهرالکلام، ج30، ص28، 155ـ156.</ref>؛ اما برخی قائل به نسخ آیه فوق به وسیله آیات 221 سوره بقره/ 2 و 10 سوره ممتحنه/60 شده و ازدواج با اهل کتاب را به هر شکلی ممنوع میدانند<ref>مجمع البیان، ج3، ص251.</ref>؛ ولی به نظر بیشتر علمای اهل سنت<ref>الفقه الاسلامی، ج9، ص6653ـ6657.</ref> و برخی مفسران و فقیهان امامیه<ref> جواهرالکلام، ج30، ص31؛ المیزان، ج5، ص208.</ref> ازدواج دائم با زنان اهل کتاب جایز است. | برخی نیز گفتهاند: مقصود ازدواج موقت با زنان اهلکتاب است<ref>همان؛ نمونه، ج4، ص282.</ref> و این را رأی مشهور فقیهان امامیه دانستهاند<ref>جواهرالکلام، ج30، ص28، 155ـ156.</ref>؛ اما برخی قائل به نسخ آیه فوق به وسیله آیات 221 سوره بقره/ 2 و 10 سوره ممتحنه/60 شده و ازدواج با اهل کتاب را به هر شکلی ممنوع میدانند<ref>مجمع البیان، ج3، ص251.</ref>؛ ولی به نظر بیشتر علمای اهل سنت<ref>الفقه الاسلامی، ج9، ص6653ـ6657.</ref> و برخی مفسران و فقیهان امامیه<ref> جواهرالکلام، ج30، ص31؛ المیزان، ج5، ص208.</ref> ازدواج دائم با زنان اهل کتاب جایز است. | ||
==داوری میان اهل کتاب== | == داوری میان اهل کتاب == | ||
در صورتی که اهلکتاب در اختلافات خود به حاکم اسلامی مراجعه کنند حاکم اسلامی میتواند میان آنان داوری کرده، یا آن را نپذیرد:<ref>زبدة البیان، ص859؛ فقه القرآن، ج2، ص15.</ref> «فَاِن جاءوکَ فَاحکُم بَینَهُم اَو اَعرِض عَنهُم». (سوره مائده/5،42) این تخییر در صورتی است که اهل کتاب اهل ذمه نباشند؛ اما در صورتی که از اهل ذمه باشند داوری میان آنان بر حاکم اسلامی واجب است<ref> زبدة البیان، ص860.</ref>، در هر حال در صورت قضاوت باید بر اساس قوانین اسلام و قرآن در میان آنان حکم شود؛ نه بر اساس خواستههای باطل اهل کتاب:<ref>مجمعالبیان، ج3، ص313؛ فقه القرآن، ج1، ص417.</ref> «و اَنزَلنا اِلَیکَ الکِتبَ بِالحَقِّ مُصَدِّقـًا لِما بَینَ یَدَیهِ مِنَ الکِتبِ و مُهَیمِنـًا عَلَیهِ فاحکُم بَینَهُم بِما اَنزَلَ اللّهُ و لاتَتَّبِع اَهواءَهُم عَمّا جاءَکَ مِنَ الحَقِّ». (سوره مائده/5،48 و نیز49) | در صورتی که اهلکتاب در اختلافات خود به حاکم اسلامی مراجعه کنند حاکم اسلامی میتواند میان آنان داوری کرده، یا آن را نپذیرد:<ref>زبدة البیان، ص859؛ فقه القرآن، ج2، ص15.</ref> «فَاِن جاءوکَ فَاحکُم بَینَهُم اَو اَعرِض عَنهُم». (سوره مائده/5،42) این تخییر در صورتی است که اهل کتاب اهل ذمه نباشند؛ اما در صورتی که از اهل ذمه باشند داوری میان آنان بر حاکم اسلامی واجب است<ref> زبدة البیان، ص860.</ref>، در هر حال در صورت قضاوت باید بر اساس قوانین اسلام و قرآن در میان آنان حکم شود؛ نه بر اساس خواستههای باطل اهل کتاب:<ref>مجمعالبیان، ج3، ص313؛ فقه القرآن، ج1، ص417.</ref> «و اَنزَلنا اِلَیکَ الکِتبَ بِالحَقِّ مُصَدِّقـًا لِما بَینَ یَدَیهِ مِنَ الکِتبِ و مُهَیمِنـًا عَلَیهِ فاحکُم بَینَهُم بِما اَنزَلَ اللّهُ و لاتَتَّبِع اَهواءَهُم عَمّا جاءَکَ مِنَ الحَقِّ». (سوره مائده/5،48 و نیز49) | ||
==گواهی اهل کتاب== | == گواهی اهل کتاب == | ||
در صورت امکان و دسترسی به مسلمان، پذیرش شهادت غیرمسلمان جایز نیست<ref> فقهالقرآن، ج1، ص417.</ref>، بر همین اساس قرآن، ابتدا شهادت دو نفر عادل مسلمان را در وصیت توصیه کرده است: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا شَهدَةُ بَینِکُم اِذا حَضَرَ اَحَدَکُمُ المَوتُ حینَ الوَصِیَّةِ اثنانِ ذَوا عَدل مِنکُم». (سوره مائده/5،106) مخاطب «مِنکُم» در آیه مذکور مسلمانان هستند؛<ref>همان؛ مجمع البیان، ج3، ص396.</ref> اما اگر ضرورت اقتضا کند و فرد مسلمانی برای گواه شدن نباشد شهادت غیرمسلمان نیز پذیرفته است: «اَو ءاخَرانِ مِن غَیرِکُم اِن اَنتُم ضَرَبتُم فِی الاَرضِ فَاَصبَتکُم مُصیبَةُ المَوت». (سوره مائده/5،106) به نظر برخی مقصود از «ءاخَرانِ مِن غَیرِکُم» شاهدان از غیر اهل و عشیره هستند و برخی مراد از آن را اهل ذمه دانستهاند؛ لیکن به نظر بیشتر مفسران مقصود مطلق اهل کتاباند که در صورت نبود شاهد مسلمان، شهادت آنان پذیرفته است.<ref>مجمع البیان، ج3، ص396ـ397؛ المیزان، ج6، ص196.</ref> | در صورت امکان و دسترسی به مسلمان، پذیرش شهادت غیرمسلمان جایز نیست<ref> فقهالقرآن، ج1، ص417.</ref>، بر همین اساس قرآن، ابتدا شهادت دو نفر عادل مسلمان را در وصیت توصیه کرده است: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا شَهدَةُ بَینِکُم اِذا حَضَرَ اَحَدَکُمُ المَوتُ حینَ الوَصِیَّةِ اثنانِ ذَوا عَدل مِنکُم». (سوره مائده/5،106) مخاطب «مِنکُم» در آیه مذکور مسلمانان هستند؛<ref>همان؛ مجمع البیان، ج3، ص396.</ref> اما اگر ضرورت اقتضا کند و فرد مسلمانی برای گواه شدن نباشد شهادت غیرمسلمان نیز پذیرفته است: «اَو ءاخَرانِ مِن غَیرِکُم اِن اَنتُم ضَرَبتُم فِی الاَرضِ فَاَصبَتکُم مُصیبَةُ المَوت». (سوره مائده/5،106) به نظر برخی مقصود از «ءاخَرانِ مِن غَیرِکُم» شاهدان از غیر اهل و عشیره هستند و برخی مراد از آن را اهل ذمه دانستهاند؛ لیکن به نظر بیشتر مفسران مقصود مطلق اهل کتاباند که در صورت نبود شاهد مسلمان، شهادت آنان پذیرفته است.<ref>مجمع البیان، ج3، ص396ـ397؛ المیزان، ج6، ص196.</ref> | ||
در روایتی از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام این معنا تأیید شده است.<ref>الصافی، ج2، ص96؛ نورالثقلین، ج1، ص686.</ref> شأن نزول آیه فوق که در مورد وصیت یکی از مسلمانان قبل از وفات و سپردن وصیت و اموال خود بدست دو نفر از اهل کتاب است نیز این معنا را تأیید میکند.<ref> التبیان، ج4، ص42؛ مجمع البیان، ج3، ص395؛ زادالمسیر، ج2، ص445.</ref> | در روایتی از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام این معنا تأیید شده است.<ref>الصافی، ج2، ص96؛ نورالثقلین، ج1، ص686.</ref> شأن نزول آیه فوق که در مورد وصیت یکی از مسلمانان قبل از وفات و سپردن وصیت و اموال خود بدست دو نفر از اهل کتاب است نیز این معنا را تأیید میکند.<ref> التبیان، ج4، ص42؛ مجمع البیان، ج3، ص395؛ زادالمسیر، ج2، ص445.</ref> | ||
==دریافت جزیه== | == دریافت جزیه == | ||
در دوران اقتدار حکومت اسلامی چنانچه اهل کتاب از پذیرش اسلام خودداری کنند حاکم اسلامی آنان را میان جنگ، کوچیدن از سرزمین اسلامی یا پرداخت جزیه به عنوان مالیاتی ویژه در ازای مصونیت جان و مال آنان در سایه حکومت اسلامی مخیر میسازد.<ref>فقه الصادق علیهالسلام، ج13، ص53ـ54؛ الجزیة و احکامها، ص52ـ94.</ref> (سوره توبه/ 9، 29) | در دوران اقتدار حکومت اسلامی چنانچه اهل کتاب از پذیرش اسلام خودداری کنند حاکم اسلامی آنان را میان جنگ، کوچیدن از سرزمین اسلامی یا پرداخت جزیه به عنوان مالیاتی ویژه در ازای مصونیت جان و مال آنان در سایه حکومت اسلامی مخیر میسازد.<ref>فقه الصادق علیهالسلام، ج13، ص53ـ54؛ الجزیة و احکامها، ص52ـ94.</ref> (سوره توبه/ 9، 29) | ||
==جنگ با اهل کتاب== | == جنگ با اهل کتاب == | ||
در مواردی که قدرت از آنِ مسلمانان و حکومت در دست پیامبر یا امام معصوم باشد و اهل کتاب از کوچیدن از سرزمین اسلامی یا پرداخت جزیه امتناع کنند و نیز در مواردی که پیمانشان با مسلمانان را بشکنند، جنگیدن به عنوان آخرین گام برخورد با آنان پیشبینی شده است: «قتِلُوا الَّذینَ لایُؤمِنونَ بِاللّهِ ولابِالیَومِ الأخِرِ ولایُحَرِّمونَ ما حَرَّمَ اللّهُ و رَسولُهُ ولایَدینونَ دینَ الحَقِّ مِنَ الَّذینَ اوتواالکِتبَ». (سوره توبه/9، 29) | در مواردی که قدرت از آنِ مسلمانان و حکومت در دست پیامبر یا امام معصوم باشد و اهل کتاب از کوچیدن از سرزمین اسلامی یا پرداخت جزیه امتناع کنند و نیز در مواردی که پیمانشان با مسلمانان را بشکنند، جنگیدن به عنوان آخرین گام برخورد با آنان پیشبینی شده است: «قتِلُوا الَّذینَ لایُؤمِنونَ بِاللّهِ ولابِالیَومِ الأخِرِ ولایُحَرِّمونَ ما حَرَّمَ اللّهُ و رَسولُهُ ولایَدینونَ دینَ الحَقِّ مِنَ الَّذینَ اوتواالکِتبَ». (سوره توبه/9، 29) | ||
==فرجام اهل کتاب== | == فرجام اهل کتاب == | ||
از ظاهر برخی آیات (سوره بقره/2،62؛ سوره مائده/5،69) برمیآید که صالحان اهل کتاب سرانجام اهل نجات بوده، به عذاب الهی گرفتار نخواهند شد؛ اما از صریح آیاتی دیگر کیفر اخروی کفرپیشگان آنان بدست میآید: «اِنَّ الَّذینَ کَفَروا مِن اَهلِ الکِتبِ والمُشرِکینَ فی نارِجَهَنَّمَ خلِدینَ فیها». (سوره بینة/ 98، 6) | از ظاهر برخی آیات (سوره بقره/2،62؛ سوره مائده/5،69) برمیآید که صالحان اهل کتاب سرانجام اهل نجات بوده، به عذاب الهی گرفتار نخواهند شد؛ اما از صریح آیاتی دیگر کیفر اخروی کفرپیشگان آنان بدست میآید: «اِنَّ الَّذینَ کَفَروا مِن اَهلِ الکِتبِ والمُشرِکینَ فی نارِجَهَنَّمَ خلِدینَ فیها». (سوره بینة/ 98، 6) | ||
خط ۲۲۸: | خط ۲۲۸: | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
[[رده:مفاهیم اسلامی]] | |||
[[رده: مفاهیم اسلامی]] |