۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'کتابها' به 'کتابها') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
=مفهوم شناسی ایمان= | =مفهوم شناسی ایمان= | ||
ایمان در لغت عبارت است از: تصدیق در مقابل تکذیب <ref> ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج 13، ص | ایمان در لغت عبارت است از: تصدیق در مقابل تکذیب <ref> ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج 13، ص 21، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414 ق، الإِیمان، بمعنی التصدیق، ضدُّه التکذیب</ref> و در اصطلاح عبارت است از: اقرار به زبان، تصدیق و اذعان قلبی -که نوعی صفت و حالت نفسانی نسبت به یک امر است و با صرف شناخت و معرفت تفاوت دارد <ref> شیرازی، اوائل المقالات، ج 1،ص 249، شیخ مفید، نظریه ایمان در عرصه کلام در قرآن، ص 48،جوادی، محسن، اخلاق اسلامی، ص 119-158،دیلمی احمد و آذربایجانی مسعود، ص 73</ref> و عمل نمودن با اعضا و جوارح. <ref>کلینی، کافی، ج 2، ص 27، ح 1، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش، امام صادق (ع) میفرماید: الْإِیمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ عَقْدٌ فِی الْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ</ref> | ||
هر جانداری برای خود دلبستگیهایی دارد. انسان نیز غیر از دلبستگیهای مادی به پارهای از معنویات، مانند، معرفت و زیبایی و… دلبستگی دارد. ایمان نیز نوعی حالت دلبستگی واپسین است که تمام دعاوی دیگر را تحت شعاع قرار میدهد. | هر جانداری برای خود دلبستگیهایی دارد. انسان نیز غیر از دلبستگیهای مادی به پارهای از معنویات، مانند، معرفت و زیبایی و… دلبستگی دارد. ایمان نیز نوعی حالت دلبستگی واپسین است که تمام دعاوی دیگر را تحت شعاع قرار میدهد. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
در میان متکلمان مسلمان درباره حقیقت ایمان چهار نظریه عمده وجود دارد: | در میان متکلمان مسلمان درباره حقیقت ایمان چهار نظریه عمده وجود دارد: | ||
==معنا و حقیقت ایمان از نظر اشاعره== | == معنا و حقیقت ایمان از نظر اشاعره == | ||
از نظر [[اشاعره]] حقیقت ایمان عبارت است از: تصدیق به وجود [[خداوند]] و پیامبران و امرها و نهیهای او که به وسیله پیامبران بیان شده، و اقرار زبانی به همه تصدیقهای قلبی؛ یعنی شهادت دادن به حقانیت واقعی آشکار شده و پذیرفتن آن واقعیت. این حالت از یک طرف گونهای تسلیم و خضوع روانی است(عقد القلب) و از طرف دیگر نوعی ارتباط فعالانه با موضوع تصدیق و شهادت است. <ref> ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 347، مصر، 1969م؛ اللمع، ص 75، چاپ مدینه، 1975م؛ تقتازانی، شرح المقاصد، ج 2، ص 184، چاپ عثمانی، 1305ق، به نقل از: مجتهد شبستری، محمد، ایمان و آزادی، ص 12، تهران، طرح نو، چاپ سوم 1379ش</ref> | از نظر [[اشاعره]] حقیقت ایمان عبارت است از: تصدیق به وجود [[خداوند]] و پیامبران و امرها و نهیهای او که به وسیله پیامبران بیان شده، و اقرار زبانی به همه تصدیقهای قلبی؛ یعنی شهادت دادن به حقانیت واقعی آشکار شده و پذیرفتن آن واقعیت. این حالت از یک طرف گونهای تسلیم و خضوع روانی است(عقد القلب) و از طرف دیگر نوعی ارتباط فعالانه با موضوع تصدیق و شهادت است. <ref> ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 347، مصر، 1969م؛ اللمع، ص 75، چاپ مدینه، 1975م؛ تقتازانی، شرح المقاصد، ج 2، ص 184، چاپ عثمانی، 1305ق، به نقل از: مجتهد شبستری، محمد، ایمان و آزادی، ص 12، تهران، طرح نو، چاپ سوم 1379ش</ref> | ||
==معنا و حقیقت ایمان از نظر معتزله== | == معنا و حقیقت ایمان از نظر معتزله == | ||
از نظر [[معتزله]] حقیقت ایمان عبارت است از: عمل به تکلیف و انجام وظیفه. | از نظر [[معتزله]] حقیقت ایمان عبارت است از: عمل به تکلیف و انجام وظیفه. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
تصدیق وجود خداوند و پیامبران خود یک عمل به وظیفه است. وظایف دیگر، انجام واجبات و ترک محرمات است و کسی که به تمامی وظایف خود عمل نماید «مؤمن» به شمار میرود. از نظر ایشان ایمان با عمل محقق میشود نه با نظر. <ref> امین، احمد، فجر الاسلام و ضحی الاسلام، مبحث معتزله</ref> | تصدیق وجود خداوند و پیامبران خود یک عمل به وظیفه است. وظایف دیگر، انجام واجبات و ترک محرمات است و کسی که به تمامی وظایف خود عمل نماید «مؤمن» به شمار میرود. از نظر ایشان ایمان با عمل محقق میشود نه با نظر. <ref> امین، احمد، فجر الاسلام و ضحی الاسلام، مبحث معتزله</ref> | ||
==معنا و حقیقت ایمان از فیلسوفان متکلم== | == معنا و حقیقت ایمان از فیلسوفان متکلم == | ||
نظری که بیشتر از سوی فیلسوفان متکلم اظهار شده است میگوید: حقیقت ایمان عبارت است از: علم و معرفت فلسفی به واقعیتهای عالم هستی. | نظری که بیشتر از سوی فیلسوفان متکلم اظهار شده است میگوید: حقیقت ایمان عبارت است از: علم و معرفت فلسفی به واقعیتهای عالم هستی. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
به عبارت دیگر؛ سیر نفس انسان در مراحل کمال نظری، حقیقت ایمان را تشکیل میدهد. پس عمل به [[واجبات]] و ترک [[محرمات]]- که سیر نفس در مراحل کمال عملی است - آثار خارجی این علم و معرفت است، و هر چه که عقاید مورد نظر یک مؤمن با واقعیات هستی مطابقت بیشتری داشته باشد، ایمان وی کاملتر خواهد بود. <ref>شهید ثانی، حقایق الایمان، ص 16 - 18</ref> چنانچه [[صدرالمتألهین]] در آغاز سفر سوم از [[اسفار اربعه]] وقتی میخواهد وارد مباحث الهیات بالمعنی الاخص شود مینویسد: | به عبارت دیگر؛ سیر نفس انسان در مراحل کمال نظری، حقیقت ایمان را تشکیل میدهد. پس عمل به [[واجبات]] و ترک [[محرمات]]- که سیر نفس در مراحل کمال عملی است - آثار خارجی این علم و معرفت است، و هر چه که عقاید مورد نظر یک مؤمن با واقعیات هستی مطابقت بیشتری داشته باشد، ایمان وی کاملتر خواهد بود. <ref>شهید ثانی، حقایق الایمان، ص 16 - 18</ref> چنانچه [[صدرالمتألهین]] در آغاز سفر سوم از [[اسفار اربعه]] وقتی میخواهد وارد مباحث الهیات بالمعنی الاخص شود مینویسد: | ||
«حکمتی که ما در صدد آن هستیم برترین بخش آن است که همان ایمان حقیقی به خدا و نشانههای او و روز قیامت است؛ و همان سخن خداوند است که میفرماید: | «حکمتی که ما در صدد آن هستیم برترین بخش آن است که همان ایمان حقیقی به خدا و نشانههای او و روز قیامت است؛ و همان سخن خداوند است که میفرماید:«همه مؤمنان، به خدا و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان دارند»؛ <ref>بقره: 285</ref> | ||
فرمود: «هر کس به خدا و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش و به روز قیامت [[کافر]] شود سخت در گمراهی افتاده است». <ref> نساء: 136</ref> و این حکمت مشتمل بر دو علم ارزشمند است: یکی علم به مبدأ و دیگری علم به [[معاد]]؛ و تحت علم به مبدأ، شناخت خداوند و شناخت صفات و افعال و آثار او مندرج است؛ چنانکه شناخت نفس و قیام و آگاهی از نبوات زیر مجموعه علم به معاد است». <ref>صدرالمتألهین، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعة، ج 6، ص 7، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1990م</ref> | فرمود: «هر کس به خدا و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش و به روز قیامت [[کافر]] شود سخت در گمراهی افتاده است». <ref> نساء: 136</ref> و این حکمت مشتمل بر دو علم ارزشمند است: یکی علم به مبدأ و دیگری علم به [[معاد]]؛ و تحت علم به مبدأ، شناخت خداوند و شناخت صفات و افعال و آثار او مندرج است؛ چنانکه شناخت نفس و قیام و آگاهی از نبوات زیر مجموعه علم به معاد است». <ref>صدرالمتألهین، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعة، ج 6، ص 7، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1990م</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
در این نظریه تصدیق خدا و پیامبران به معنای یک تصدیق منطقی مطرح است که به یک واقعیت خارجی مربوط میشود و بخشی از معرفت به عالم هستی است و مفهوم عمل به وظیفه و تکلیف، خارج از مفهوم ایمان است. | در این نظریه تصدیق خدا و پیامبران به معنای یک تصدیق منطقی مطرح است که به یک واقعیت خارجی مربوط میشود و بخشی از معرفت به عالم هستی است و مفهوم عمل به وظیفه و تکلیف، خارج از مفهوم ایمان است. | ||
==معنا و حقیقت ایمان از نظر عرفا== | == معنا و حقیقت ایمان از نظر عرفا == | ||
اما از نظر [[عرفا]] ایمان نه علم است و نه عمل و نه [[شهادت]] دادن، بلکه جوهر ایمان عبارت است از: اقبال آوردن به خداوند و اعراض نمودن از همه اغیار: «ایمان آن است که تو را سوی خدای عزّ و جلّ گرداند و به خدای گرد آرد؛ حق واحد است و مؤمن کسی است که به وحدت رسیده است؛ و هر کس که با اشیا هماهنگ است هوا و هوس او را از وحدت به در برده و دچار تفرقه شده است و هر کس که هوا و هوس اوئ را از خدا جدا کند و دنبال و شهوات بگردد حق را از دست داده است». <ref> | اما از نظر [[عرفا]] ایمان نه علم است و نه عمل و نه [[شهادت]] دادن، بلکه جوهر ایمان عبارت است از: اقبال آوردن به خداوند و اعراض نمودن از همه اغیار: «ایمان آن است که تو را سوی خدای عزّ و جلّ گرداند و به خدای گرد آرد؛ حق واحد است و مؤمن کسی است که به وحدت رسیده است؛ و هر کس که با اشیا هماهنگ است هوا و هوس او را از وحدت به در برده و دچار تفرقه شده است و هر کس که هوا و هوس اوئ را از خدا جدا کند و دنبال و شهوات بگردد حق را از دست داده است». <ref>«الایمان هو الذی یجمعک الی اللّه و یجمعک باللّه و الحق واحد و المؤمن متوحد و من وافق الاشیاء فرقته الاهواء و من تفرق عن اللّه بهواه و اتبع شهوته و ما یهواه فاته الحق». خلاصه شرح التعریف، از متون عرفانی قرن پنجم، ص 227، بنیاد فرهنگ ایران</ref> | ||
==معنا و حقیقت ایمان از نظر متکلمان مسیحی== | == معنا و حقیقت ایمان از نظر متکلمان مسیحی == | ||
متکلمان [[مسیحی]] نیز بیشتر طریقه عرفانی را در تعریف ایمان پیش گرفتهاند: | متکلمان [[مسیحی]] نیز بیشتر طریقه عرفانی را در تعریف ایمان پیش گرفتهاند: | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
این نظریه ضمن اینکه قصد دارد ایمان را امری فراتر از علم و معرفت و برهان بداند، میخواهد این نکته را روشن سازد که ایمان امری متناقض با عقل نیست و عملی کورکورانه محسوب نمیگردد. | این نظریه ضمن اینکه قصد دارد ایمان را امری فراتر از علم و معرفت و برهان بداند، میخواهد این نکته را روشن سازد که ایمان امری متناقض با عقل نیست و عملی کورکورانه محسوب نمیگردد. | ||
«در بسیاری از آیات و عبارات "عهد جدید"، ایمان را نقطه مقابل بیم و اضطراب مییابیم. ایمان عبارت است از: جهت یافتگی یا اهتدای اراده و بیشتر اعتقاد پسین در یک شخص است تا متقاعد شدن به صدق و صحت یک قضیه. اعتماد یا وثوق واکنشی است که از "وثوق پذیری" خدا و آمرزگاری و لطف او انگیخته میشود، و در عین حال عمل انسانی وثوق کردن نیز هست. چه در اعتماد به خداوند است که انسان از حول و قوه خویش دست میشوید. روی آوردن به خدا مستلزم روی برتاختن از هر آن چیزی است که بیش از آن محل وثوق و اعتماد بوده است. ایمان مستلزم ایمانورزی، توکل، بیعت، و اطاعت است». <ref> ایان باربور، علم و دین، ترجمه، خرمشاهی، | «در بسیاری از آیات و عبارات "عهد جدید"، ایمان را نقطه مقابل بیم و اضطراب مییابیم. ایمان عبارت است از: جهت یافتگی یا اهتدای اراده و بیشتر اعتقاد پسین در یک شخص است تا متقاعد شدن به صدق و صحت یک قضیه. اعتماد یا وثوق واکنشی است که از "وثوق پذیری" خدا و آمرزگاری و لطف او انگیخته میشود، و در عین حال عمل انسانی وثوق کردن نیز هست. چه در اعتماد به خداوند است که انسان از حول و قوه خویش دست میشوید. روی آوردن به خدا مستلزم روی برتاختن از هر آن چیزی است که بیش از آن محل وثوق و اعتماد بوده است. ایمان مستلزم ایمانورزی، توکل، بیعت، و اطاعت است». <ref> ایان باربور، علم و دین، ترجمه، خرمشاهی، بهاءالدین، ص 260، مرکز نشر دانشگاهی تهران، 1362ش</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
[[رده: اصطلاحات اسلامی]] | [[رده:اصطلاحات اسلامی]] | ||
[[رده: مفاهیم اسلامی]] | [[رده:مفاهیم اسلامی]] |