۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عقل گرایی' به 'عقلگرایی') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
</div> | </div> | ||
'''المیزان فی تفسیر القرآن''' معروف به تفسیر المیزان، اثر گرانسنگ علامه [[سید محمد حسین طباطبایی|سید محمدحسین طباطبایی]] ( 1281- 1360 ش) به زبان عربی است. ویژگی برجسته این تفسیر آن است که مولف اصرار دارد به شیوه تفسیر قرآن به قرآن به تفسیر آیات بپردازد. | '''المیزان فی تفسیر القرآن''' معروف به تفسیر المیزان، اثر گرانسنگ علامه [[سید محمد حسین طباطبایی|سید محمدحسین طباطبایی]] (1281- 1360 ش) به زبان عربی است. ویژگی برجسته این تفسیر آن است که مولف اصرار دارد به شیوه تفسیر قرآن به قرآن به تفسیر آیات بپردازد. | ||
این تفسیر [[آیات]] را به صورت گروهی (آیات یک سیاق با هم) تفسیر مینماید و پس از تفسیر برخی از این گروههای آیات، به مناسبت به طرح مباحث عمیق قرآنی، حدیثی، فلسفی، عرفانی، ادبی، اخلاقی، تاریخی، اجتماعی و غیره میپردازد. | این تفسیر [[آیات]] را به صورت گروهی (آیات یک سیاق با هم) تفسیر مینماید و پس از تفسیر برخی از این گروههای آیات، به مناسبت به طرح مباحث عمیق قرآنی، حدیثی، فلسفی، عرفانی، ادبی، اخلاقی، تاریخی، اجتماعی و غیره میپردازد. | ||
تفسیر المیزان به زبان فارسی، انگلیسی و اردو ترجمه شده، سه نوع فهرست فارسی و عربی تهیه گردیده، پژوهشهای تحلیلی و انتقادی گوناگون تفسیری درباره این کتاب انجام شده؛ و اخیرا وجیزهای در یک جلد (خلاصه شرحهای بیانی المیزان) به نام خلاصة المیزان در [[بیروت]] به چاپ رسیده است. | تفسیر المیزان به زبان فارسی، انگلیسی و اردو ترجمه شده، سه نوع فهرست فارسی و عربی تهیه گردیده، پژوهشهای تحلیلی و انتقادی گوناگون تفسیری درباره این کتاب انجام شده؛ و اخیرا وجیزهای در یک جلد (خلاصه شرحهای بیانی المیزان) به نام خلاصة المیزان در [[بیروت]] به چاپ رسیده است. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
زندگی علامه فقید، حکیم الهی، مفسر [[قرآن]] و اسلامشناس بزرگ دوران معاصر، سید محمدحسین طباطبایی، برای مردم ما آشناتر از آن است که بخواهیم در این وجیزه سخنی بگوییم و به ابعاد علمی و اخلاقی او اشاره کنیم. علامه سید محمدحسین طباطبایی در ۲۹ ذیحجه سال ۱۳۲۱ قمری برابر با ۱۲۸۰ خورشیدی در یکی از محلات شهر [[تبریز]] در خاندان علم و [[تقوا]] و [[سادات حسنی]]، شیخ الاسلام طباطبایی قاضی، از خانوادههای عالم این شهر که نسب آنان به حسن مثنی فرزند [[امام حسن مجتبی]]، میرسید، به دنیا آمد. | زندگی علامه فقید، حکیم الهی، مفسر [[قرآن]] و اسلامشناس بزرگ دوران معاصر، سید محمدحسین طباطبایی، برای مردم ما آشناتر از آن است که بخواهیم در این وجیزه سخنی بگوییم و به ابعاد علمی و اخلاقی او اشاره کنیم. علامه سید محمدحسین طباطبایی در ۲۹ ذیحجه سال ۱۳۲۱ قمری برابر با ۱۲۸۰ خورشیدی در یکی از محلات شهر [[تبریز]] در خاندان علم و [[تقوا]] و [[سادات حسنی]]، شیخ الاسلام طباطبایی قاضی، از خانوادههای عالم این شهر که نسب آنان به حسن مثنی فرزند [[امام حسن مجتبی]]، میرسید، به دنیا آمد. | ||
وی پس از خواندن مقدمات و ادبیات و [[فقه]] و [[اصول]] در سال ۱۳۴۴ قمری برای ادامه تحصیل راهی [[نجف]] شد و در این شهر ده سال دانش آموخت و از اساتیدی چون [[میرزا محمدحسین نائینی]] (م ۱۳۵۴ق) و [[محمدحسین اصفهانی]] معروف به کمپانی در فقه و اصول و در [[فلسفه]] [[سید حسین بادکوبه ای]] و [[اخلاق]] و [[عرفان]] [[میرزا علی آقا قاضی]] و در ریاضیات [[سید ابوالقاسم خوانساری]] بهره برد. دوباره در سال ۱۳۵۴ ق به تبریز بازگشت. | وی پس از خواندن مقدمات و ادبیات و [[فقه]] و [[اصول]] در سال ۱۳۴۴ قمری برای ادامه تحصیل راهی [[نجف]] شد و در این شهر ده سال دانش آموخت و از اساتیدی چون [[میرزا محمدحسین نائینی]] (م ۱۳۵۴ق) و [[محمدحسین اصفهانی]] معروف به کمپانی در فقه و اصول و در [[فلسفه]] [[سید حسین بادکوبه ای]] و [[اخلاق]] و [[عرفان]] [[میرزا علی آقا قاضی]] و در ریاضیات [[سید ابوالقاسم خوانساری]] بهره برد. دوباره در سال ۱۳۵۴ ق به تبریز بازگشت. | ||
در تبریز به مدت دو سال ماند و آن گاه در سال ۱۳۶۵ق (۱۳۲۵ش) به شهر [[قم]] آمد و به تدریس فلسفه و تفسیر و تألیف کتابهای بسیار نفیس و گرانقدر پرداخت. علامه طباطبایی، در سال ۱۳۶۴/ ۱۳۲۵ ق، به قم بازگشت <ref>خضیر جعفر، تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامة الطباطبائی، ص ۱۶</ref> و تفسیر خود را در دهه سی، آغاز کرد، و جلد اول و دوم المیزان، در سال ۱۳۳۵، نشر یافته، ولی شکلگیری تفسیر در دهه چهل تحقق یافته است. در نهایت این شخصیت عالی مقام و بی نظیر پس از دورانی طولانی از نقاهت و بیماری، در شب هیجدهم [[محرم الحرام]] ۱۴۰۲قمری / ۱۳۶۰ خورشیدی، در سن هشتاد و یک سالگی در قم از دنیا رفت و مرگ ایشان مصیبتی بزرگ و جبران ناپذیر برای [[جهان اسلام]] و [[حوزه های علمیه|حوزههای علمیه]] بود و مراسم تشیع جنازه باشکوهی در شهر قم برگزار و در کنار مرقد [[حضرت معصومه]] دفن شد و در شهرهای دیگر برای بزرگداشت وی مجالسی برگزار گردید. | در تبریز به مدت دو سال ماند و آن گاه در سال ۱۳۶۵ق (۱۳۲۵ش) به شهر [[قم]] آمد و به تدریس فلسفه و تفسیر و تألیف کتابهای بسیار نفیس و گرانقدر پرداخت. علامه طباطبایی، در سال ۱۳۶۴/ ۱۳۲۵ ق، به قم بازگشت <ref>خضیر جعفر، تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامة الطباطبائی، ص ۱۶</ref> و تفسیر خود را در دهه سی، آغاز کرد، و جلد اول و دوم المیزان، در سال ۱۳۳۵، نشر یافته، ولی شکلگیری تفسیر در دهه چهل تحقق یافته است. در نهایت این شخصیت عالی مقام و بی نظیر پس از دورانی طولانی از نقاهت و بیماری، در شب هیجدهم [[محرم الحرام]] ۱۴۰۲قمری / ۱۳۶۰ خورشیدی، در سن هشتاد و یک سالگی در قم از دنیا رفت و مرگ ایشان مصیبتی بزرگ و جبران ناپذیر برای [[جهان اسلام]] و [[حوزه های علمیه|حوزههای علمیه]] بود و مراسم تشیع جنازه باشکوهی در شهر قم برگزار و در کنار مرقد [[حضرت معصومه]] دفن شد و در شهرهای دیگر برای بزرگداشت وی مجالسی برگزار گردید. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
از ویژگیهای بسیار بارز طباطبایی، اهتمام به عقل و ارزشمندی آن در فرهنگ دینی است. علامه، خود، در تحلیل جایگاه عقل و اهمیت آن در شریعت چنین میگوید: | از ویژگیهای بسیار بارز طباطبایی، اهتمام به عقل و ارزشمندی آن در فرهنگ دینی است. علامه، خود، در تحلیل جایگاه عقل و اهمیت آن در شریعت چنین میگوید: | ||
«اگر کتاب الهی را تفحص کامل کرده و در آیاتش دقت کنید خواهید دید، شاید بیش از سیصد آیه هست که مردم را به تفکر، تذکر و تعقل دعوت کرده است، و یا به پیامبر استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی آموخته است . . . [[خداوند]] در قرآن حتی در یک آیه بندگان خود را امر نفرموده که نفهمیده به خدا و یا هر چیزی که از جانب اوست [[ایمان]] آورند، و یا راهی را کورکورانه بپیمایند . . . حتی برای قوانین و احکامی که برای بندگان خود وضع کرده و عقل بشری به تفصیل، ملاکهای آن را درک نمیکند، علت آورده | «اگر کتاب الهی را تفحص کامل کرده و در آیاتش دقت کنید خواهید دید، شاید بیش از سیصد آیه هست که مردم را به تفکر، تذکر و تعقل دعوت کرده است، و یا به پیامبر استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی آموخته است . . . [[خداوند]] در قرآن حتی در یک آیه بندگان خود را امر نفرموده که نفهمیده به خدا و یا هر چیزی که از جانب اوست [[ایمان]] آورند، و یا راهی را کورکورانه بپیمایند . . . حتی برای قوانین و احکامی که برای بندگان خود وضع کرده و عقل بشری به تفصیل، ملاکهای آن را درک نمیکند، علت آورده است» <ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۵، ص۲۵۵، از چاپ بیروت، ۵، ص۴۱۵، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، چاپ قم، جامعه مدرسین.</ref> | ||
نکته دیگر کاوشهای عقلی و عقلگراییهای او است. علامه با عقل و برهان به سراغ مسائل و شبهات میرود و موشکافانه جنبههای مختلف را بررسی میکند. این موضوع حتی در تحلیلهای تاریخی و حدیثی او مشهود است. تأملات عقلی این فرزانه در تحلیل و تفسیر قضایای اسلامی، اعم از مسائل فلسفی، اجتماعی و اخلاقی نیاز به بیان ندارد. کمتر مسالهای است که از چشم تیزبین، ذهن نقاد و عقل وقاد وی دور مانده و مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته باشد. <ref>عقلگرایی و موشکافی های دقیق تنها مورد تعجب دانشمندان شیعه قرار نگرفته است، بلکه از نظر قرآن پژوهانی چون دکتر «فهد الرومی» از علمای «سلفی مذهبه کشور عربستان در کتاب «اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشره»، ج ۱، ص ۲۴۹، مورد ستایش قرار گرفته است. تفصیل این گفتار را نیز میتوانید در کتاب: «المفسرون حیاتهم و منهجهم»، ذیل بحث از تفسیر المیزان، ملاحظه کنید</ref> | نکته دیگر کاوشهای عقلی و عقلگراییهای او است. علامه با عقل و برهان به سراغ مسائل و شبهات میرود و موشکافانه جنبههای مختلف را بررسی میکند. این موضوع حتی در تحلیلهای تاریخی و حدیثی او مشهود است. تأملات عقلی این فرزانه در تحلیل و تفسیر قضایای اسلامی، اعم از مسائل فلسفی، اجتماعی و اخلاقی نیاز به بیان ندارد. کمتر مسالهای است که از چشم تیزبین، ذهن نقاد و عقل وقاد وی دور مانده و مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته باشد. <ref>عقلگرایی و موشکافی های دقیق تنها مورد تعجب دانشمندان شیعه قرار نگرفته است، بلکه از نظر قرآن پژوهانی چون دکتر «فهد الرومی» از علمای «سلفی مذهبه کشور عربستان در کتاب «اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشره»، ج ۱، ص ۲۴۹، مورد ستایش قرار گرفته است. تفصیل این گفتار را نیز میتوانید در کتاب: «المفسرون حیاتهم و منهجهم»، ذیل بحث از تفسیر المیزان، ملاحظه کنید</ref> | ||
در تفسیر بارها دیده میشود که گویی از تعارض آیه ای با آیه دیگر پاسخ میدهد. شهدای از تناقض را مطرح و به آن جواب میدهد. به عنوان نمونه در آیه: «إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ». <ref> سوره مائده، آیه۲۹</ref> که از زبان ها[[هابیل|بیل]] نقل میکند که میخواهم که تو با اقدام به قتل، [[گناه]] من و گناه خود را بر دوشگیری؛ این شبهه را مطرح میکند که به دوش کشیدن گناه دیگران هم با عقل ناسازگار است، هم با آیه: «أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی» <ref>سوره نجم، آیه ۲۸</ref> هیچ باربرداری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد. | در تفسیر بارها دیده میشود که گویی از تعارض آیه ای با آیه دیگر پاسخ میدهد. شهدای از تناقض را مطرح و به آن جواب میدهد. به عنوان نمونه در آیه: «إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ». <ref> سوره مائده، آیه۲۹</ref> که از زبان ها[[هابیل|بیل]] نقل میکند که میخواهم که تو با اقدام به قتل، [[گناه]] من و گناه خود را بر دوشگیری؛ این شبهه را مطرح میکند که به دوش کشیدن گناه دیگران هم با عقل ناسازگار است، هم با آیه: «أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی» <ref>سوره نجم، آیه ۲۸</ref> هیچ باربرداری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد. | ||
لذا پاسخ میدهد که مخالفت با عقل نظری مشکل دارد، چون تنافی با احکام عقل عملی، مشکلی ندارد. گاهی براساس مصالح اجتماعی، جامعه حقوقی بدهیهای مقتول را به عهده قاتل میگذارد. با ایه هم تنافی ندارد، زیرا میتوان اعتبار کرد که گناهان مقتول به حساب قاتل گذارده شود، یعنی قاتل با کار خود گناهان مقتول را از آن خویش کرده و در حقیقت به سزای گناهان خود مؤاخذه میشود. <ref> المیزان، ج ۵، صص ۳۰۴-۳۰۵</ref> | لذا پاسخ میدهد که مخالفت با عقل نظری مشکل دارد، چون تنافی با احکام عقل عملی، مشکلی ندارد. گاهی براساس مصالح اجتماعی، جامعه حقوقی بدهیهای مقتول را به عهده قاتل میگذارد. با ایه هم تنافی ندارد، زیرا میتوان اعتبار کرد که گناهان مقتول به حساب قاتل گذارده شود، یعنی قاتل با کار خود گناهان مقتول را از آن خویش کرده و در حقیقت به سزای گناهان خود مؤاخذه میشود. <ref> المیزان، ج ۵، صص ۳۰۴-۳۰۵</ref> |