۴٬۹۳۳
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵{{پانویس رنگی|1}}↵↵↵[[رده: ' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تکفیر''' پدیدهای است که از زمان [[امام علی]] علیهالسلام و ماجرای حکمیت تا کنون همواره [[جهان اسلام]] را به خود مشغول کرده است. در دوران معاصر نیز | '''تکفیر''' پدیدهای است که از زمان [[امام علی]] علیهالسلام و ماجرای حکمیت تا کنون همواره [[جهان اسلام]] را به خود مشغول کرده است. در دوران معاصر نیز گروهی از سلفیان، موسوم به تکفیری با این دستاویز به ریختن خون [[مسلمانان]] مباهات میکنند. آنها با استناد به اندیشهها و آرای بزرگان خود، این کار را عمل به دستورهای دینی میدانند. | ||
==تکفیر در لغت== | == تکفیر در لغت == | ||
تکفیر بر وزن تفعیل از مادۀ [[کفر]] است و کفر مصدر، به معنی پوشش و پوشیدن. وقتی گفته میشود: "کفر الشی ء" یعنی آن را پوشید و پنهان کرد و "کفر اللیل الاشیاء" یعنی شب چیزها را از دیدهها پوشاند. | تکفیر بر وزن تفعیل از مادۀ [[کفر]] است و کفر مصدر، به معنی پوشش و پوشیدن. وقتی گفته میشود: "کفر الشی ء" یعنی آن را پوشید و پنهان کرد و "کفر اللیل الاشیاء" یعنی شب چیزها را از دیدهها پوشاند. | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
در مفردات راغب آمده است: "کفر، در لغت به معنای پوشیدن چیزی است و شب را که کافر میگویند به جهت این است که اشخاص را میپوشاند. این لفظ از آن جهت به کشاورز اطلاق میگردد که بذر را در زمین پنهان میکند.... کفر نعمت و کفران آن، پنهان کردن آن، با ترک ادای شکر آن است و بزرگترین کفر، انکار وحدانیت [[خدا]]، یا [[شریعت]]، یا نبوت است. کفران در انکار نعمت، بیشتر به کار میرود و کفر در انکار دین و کفور در هر دو مورد به کار میرود.... کافر به طور مطلق و متعارف درباره کسی به کار برده میشود که منکر وحدانیت خدا، یا [[رسالت]]، یا شریعت و یا هر سه آنها باشد". | در مفردات راغب آمده است: "کفر، در لغت به معنای پوشیدن چیزی است و شب را که کافر میگویند به جهت این است که اشخاص را میپوشاند. این لفظ از آن جهت به کشاورز اطلاق میگردد که بذر را در زمین پنهان میکند.... کفر نعمت و کفران آن، پنهان کردن آن، با ترک ادای شکر آن است و بزرگترین کفر، انکار وحدانیت [[خدا]]، یا [[شریعت]]، یا نبوت است. کفران در انکار نعمت، بیشتر به کار میرود و کفر در انکار دین و کفور در هر دو مورد به کار میرود.... کافر به طور مطلق و متعارف درباره کسی به کار برده میشود که منکر وحدانیت خدا، یا [[رسالت]]، یا شریعت و یا هر سه آنها باشد". | ||
==تکفیر در اصطلاح== | == تکفیر در اصطلاح == | ||
تکفیر در [[فقه]]، دست کم در چهار مورد به کار میرود که دو مورد آن، بیشتر جنبه فقهی دارد و در مورد دیگر جنبه کلامی نیز دارد. | تکفیر در [[فقه]]، دست کم در چهار مورد به کار میرود که دو مورد آن، بیشتر جنبه فقهی دارد و در مورد دیگر جنبه کلامی نیز دارد. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
5. کفارات را به آن جهت کفاره گویند که گناهان را میپوشانند. | 5. کفارات را به آن جهت کفاره گویند که گناهان را میپوشانند. | ||
6. تکفیر در برابر [[احباط ]] است؛ یعنی برخی کارهای خوب باعث میشود که گناهان شخص، زدوده و مورد بخشش قرار گیرد. پارهای گناهان باعث میشود که کارهای خوب او بی اجر، تباه و باطل شود. | 6. تکفیر در برابر [[احباط]] است؛ یعنی برخی کارهای خوب باعث میشود که گناهان شخص، زدوده و مورد بخشش قرار گیرد. پارهای گناهان باعث میشود که کارهای خوب او بی اجر، تباه و باطل شود. | ||
7. تکفیر یعنی دیگری را به کفر نسبت دادن، چنانچه کسی مسلمانی را کافر بداند، گویند او را تکفیر کرده است. | 7. تکفیر یعنی دیگری را به کفر نسبت دادن، چنانچه کسی مسلمانی را کافر بداند، گویند او را تکفیر کرده است. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
تکفیر انواعی دارد: | تکفیر انواعی دارد: | ||
===تکفیر دینی=== | === تکفیر دینی === | ||
این نوع از تکفیر صورتهای متعددی دارد که فقها و علمای شریعت اسلامی و نویسندگان کتابهای توحیدی و [[عقاید]] و [[اصول دین]] آن را تبیین کردهاند و آن را در کفر در اصول ایمان خلاصه کردهاند و آن کفر به خدا، کفر به [[ملائکه]]، کفر به پیامبران و کفر به روز [[قیامت]] است. | این نوع از تکفیر صورتهای متعددی دارد که فقها و علمای شریعت اسلامی و نویسندگان کتابهای توحیدی و [[عقاید]] و [[اصول دین]] آن را تبیین کردهاند و آن را در کفر در اصول ایمان خلاصه کردهاند و آن کفر به خدا، کفر به [[ملائکه]]، کفر به پیامبران و کفر به روز [[قیامت]] است. | ||
برخی از علما کفر را چهار نوع تقسیم کردهاند: کفر إنکار (قلبی و زبانی) کفر جحود (زبانی) کفر عناد و کفر نفاق (که با زبان اقرار میکند لکن قلباً کافی است و اعتقاد ندارد) پس تکفیر دینی مرتبط به قضایای دین و ایمان و عقیده و اصول دین است. | برخی از علما کفر را چهار نوع تقسیم کردهاند: کفر إنکار (قلبی و زبانی) کفر جحود (زبانی) کفر عناد و کفر نفاق (که با زبان اقرار میکند لکن قلباً کافی است و اعتقاد ندارد) پس تکفیر دینی مرتبط به قضایای دین و ایمان و عقیده و اصول دین است. | ||
===تکفیر سیاسی=== | === تکفیر سیاسی === | ||
این تکفیر مرتبط به امور سیاسی مثل تکفیر حاکم یا تکفیر دولت حاکمه است که ممکن است ریشه در اختلافات گروهها و جریانها و احزاب سیاسی در ایدئولوژی و اهداف است. | این تکفیر مرتبط به امور سیاسی مثل تکفیر حاکم یا تکفیر دولت حاکمه است که ممکن است ریشه در اختلافات گروهها و جریانها و احزاب سیاسی در ایدئولوژی و اهداف است. | ||
===تکفیر فکری=== | === تکفیر فکری === | ||
این نوع از تکفیر مرتبط به فرهنگ و تفکر است؛ بدین معنا که علما و اصحاب فرهنگ و هنر و صاحبان کتاب یا نظر و یا نقش هنری، تکفیر میشوند که این نمونه از تکفیر در [[عباسیان|عصر عباسی]] بسیار زیاد انتشار پیدا کرده بود؛ به طوری که به مجموعهای از شعرای ایرانی | این نوع از تکفیر مرتبط به فرهنگ و تفکر است؛ بدین معنا که علما و اصحاب فرهنگ و هنر و صاحبان کتاب یا نظر و یا نقش هنری، تکفیر میشوند که این نمونه از تکفیر در [[عباسیان|عصر عباسی]] بسیار زیاد انتشار پیدا کرده بود؛ به طوری که به مجموعهای از شعرای ایرانی تهمت، نفاق و الحاد و کفر زدند که تا حال حاضر نیز ادامه پیدا کرد و فلاسفه و ادبا و علما و فقها و هنرمندان را تکفیر میکنند. | ||
=اقسام تکفیر از دیدگاه علمای اهل سنت= | =اقسام تکفیر از دیدگاه علمای اهل سنت= | ||
علمای اهل سنت، تکفیر را به اقسام مختلفی تقسیم کردهاند که مشهورترین آن تقسیم تکفیر به مطلق و معین <ref>ابراهیم بن عامر الرحیلی، التکفیر و ضوابطه، ص 117 و علی محمد زمل العطیف، کتاب التکفیر، مفهومه و اسبابه اثر، ج 3، ص 967.</ref> است. مقصود از تکفیر مطلق، [[تفسیر]] کفر بر وصف عامی است که اختصاص به فردی ندارد و دارای دومرتبه است: گاهی معلق بر وصف عامی، همچون قول یا فعل و یا اعتقاد است؛ مثل این که حکم میشود که اگر کسی چنین بگوید یا چنین فعلی را انجام دهد و یا چنین اعتقادی داشته باشد، کافر است. برخلاف آن، تکفیر معین است که حکم کفر را برای شخص معینی صادر میکند <ref>همان، ص 117 و 118. این تقسیم در کلمات ابنتیم و حتی محمد بن عبدالوهاب مشهود است( العثیمین، مجموع فتاوی و رسائل، ج 12، ص 487 و 487 و علماء نجد الاعلام، الدرر السنیه فی الاجوبة النجدیة، ج 10، ص 433).</ref> برخی با فرق نگذاشتن بین این دو قسم، باعث افراطگرایی و یا تفریط در مسئلهٔ تکفیر شدهاند، <ref>علی محمد زمل العطیف، التکفیر، مفهومه و اسبابه، ج 3، ص 972.</ref> چراکه آثار و احکام هریک متفاوت است. ابن تیمیه، تکفیر عام و مطلق را مثل وعید عام و مطلق میداند و تکفیر مطلق را مستلزم تکفیر معین نمیداند، مگر این که شروط تکفیر <ref> این شروط عبارتند از: 1. معین بالغ و عاقل باشد؛ 2. از روی اختیار کفر را اختیار کرده باشد؛ 3. حجه بر او تمام شده باشد؛ 4. اهل تأویل نباشد( ابراهیم بن عامر الرحیلی، التکفیر و الضوابطه، ص 259).</ref> معین را داشته باشد و مانعی هم در آن نباشد <ref>ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج 10، ص 372 و ج 35، ص 165.</ref> بدین معنا که اطلاق حکم تکفیر بر فعلی و یا قولی و اعتقادی، دلیل بر کفر شخصی و یا فرد معینی نیست، بلکه برای تکفیر معین، باید شروط آن و موانع آن، چون جهل و اکراه و تأویل بررسی شود و الا نمیتوان به آسانی حکم تکفیر داد. <ref>سایت مرکز الفتوی، به شماره 106483.</ref> تکفیر معین از مسائل فقهی است که مجتهد درمورد آن بر اساس ادله فقهی از قرآن و سنت اجتهاد میکند و خارج از حیطه مسائل و دلایل عقلی است که هرکسی بتواند در آن نفوذ پیدا کند.<ref> محمد غزالی، الاقتصاد فی الاعتقاد، ص 133.</ref> | علمای اهل سنت، تکفیر را به اقسام مختلفی تقسیم کردهاند که مشهورترین آن تقسیم تکفیر به مطلق و معین <ref>ابراهیم بن عامر الرحیلی، التکفیر و ضوابطه، ص 117 و علی محمد زمل العطیف، کتاب التکفیر، مفهومه و اسبابه اثر، ج 3، ص 967.</ref> است. مقصود از تکفیر مطلق، [[تفسیر]] کفر بر وصف عامی است که اختصاص به فردی ندارد و دارای دومرتبه است: گاهی معلق بر وصف عامی، همچون قول یا فعل و یا اعتقاد است؛ مثل این که حکم میشود که اگر کسی چنین بگوید یا چنین فعلی را انجام دهد و یا چنین اعتقادی داشته باشد، کافر است. برخلاف آن، تکفیر معین است که حکم کفر را برای شخص معینی صادر میکند <ref>همان، ص 117 و 118. این تقسیم در کلمات ابنتیم و حتی محمد بن عبدالوهاب مشهود است(العثیمین، مجموع فتاوی و رسائل، ج 12، ص 487 و 487 و علماء نجد الاعلام، الدرر السنیه فی الاجوبة النجدیة، ج 10، ص 433).</ref> برخی با فرق نگذاشتن بین این دو قسم، باعث افراطگرایی و یا تفریط در مسئلهٔ تکفیر شدهاند، <ref>علی محمد زمل العطیف، التکفیر، مفهومه و اسبابه، ج 3، ص 972.</ref> چراکه آثار و احکام هریک متفاوت است. ابن تیمیه، تکفیر عام و مطلق را مثل وعید عام و مطلق میداند و تکفیر مطلق را مستلزم تکفیر معین نمیداند، مگر این که شروط تکفیر <ref> این شروط عبارتند از: 1. معین بالغ و عاقل باشد؛ 2. از روی اختیار کفر را اختیار کرده باشد؛ 3. حجه بر او تمام شده باشد؛ 4. اهل تأویل نباشد(ابراهیم بن عامر الرحیلی، التکفیر و الضوابطه، ص 259).</ref> معین را داشته باشد و مانعی هم در آن نباشد <ref>ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج 10، ص 372 و ج 35، ص 165.</ref> بدین معنا که اطلاق حکم تکفیر بر فعلی و یا قولی و اعتقادی، دلیل بر کفر شخصی و یا فرد معینی نیست، بلکه برای تکفیر معین، باید شروط آن و موانع آن، چون جهل و اکراه و تأویل بررسی شود و الا نمیتوان به آسانی حکم تکفیر داد. <ref>سایت مرکز الفتوی، به شماره 106483.</ref> تکفیر معین از مسائل فقهی است که مجتهد درمورد آن بر اساس ادله فقهی از قرآن و سنت اجتهاد میکند و خارج از حیطه مسائل و دلایل عقلی است که هرکسی بتواند در آن نفوذ پیدا کند.<ref> محمد غزالی، الاقتصاد فی الاعتقاد، ص 133.</ref> | ||
==شرایط و ضوابط تکفیر== | == شرایط و ضوابط تکفیر == | ||
تکفیر افراد، شرایط و ضوابطی دارد که نمیتوان بدون آنها کسی را به کفر نسبت داد. | تکفیر افراد، شرایط و ضوابطی دارد که نمیتوان بدون آنها کسی را به کفر نسبت داد. | ||
===تحقیق و تفحّص=== | === تحقیق و تفحّص === | ||
قبل از نسبت دادن کفر به کسی باید در کلام و رفتار و اعتقاد او تحقیق و تفحص کرد و در نقل کلمات و عقاید و کردار او جانب عدالت و امانت را مراعات نمود. | قبل از نسبت دادن کفر به کسی باید در کلام و رفتار و اعتقاد او تحقیق و تفحص کرد و در نقل کلمات و عقاید و کردار او جانب عدالت و امانت را مراعات نمود. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
ابن حجر هیتمی مینویسد: ینبغی للمفتی ان یحتاط فی التکفیر ما امکنه لعظیم اثره و غلبة عدم قصده سیما من العوام، ولا زال ائمتنا ـ یعنی الشافعیة ـ علی ذلک قدیماً و حدیثاً. <ref>تحفة المحتاج فی شرح المنهاج، ج 9، ص 88.</ref> | ابن حجر هیتمی مینویسد: ینبغی للمفتی ان یحتاط فی التکفیر ما امکنه لعظیم اثره و غلبة عدم قصده سیما من العوام، ولا زال ائمتنا ـ یعنی الشافعیة ـ علی ذلک قدیماً و حدیثاً. <ref>تحفة المحتاج فی شرح المنهاج، ج 9، ص 88.</ref> | ||
بر فتوادهنده سزاوار است که تا حدی که میتواند در تکفیر احتیاط | بر فتوادهنده سزاوار است که تا حدی که میتواند در تکفیر احتیاط کند، به جهت مهمّی اثر آن، و غلبه عدم قصد او خصوصاً از عوام. و همیشه امامان ما از شافعیها در قدیم و جدید بر این روش عمل میکردند. | ||
===تعمد=== | === تعمد === | ||
قبل از حکم کردن بر فردی به کفر باید اسباب کفر را دانسته و نیز دانست که آن اسباب از روی عمد از او صادر شده است. | قبل از حکم کردن بر فردی به کفر باید اسباب کفر را دانسته و نیز دانست که آن اسباب از روی عمد از او صادر شده است. | ||
ابن تیمیه میگوید:... و کذلک بلال لما باع الصاعین بالصاع امره النبی صلّی الله علیه وآله برّده، ولم یرتّب علی ذلک حکم آکل الربا من التفسیق و اللعن و التغلیظ؛ لعدم علمه بالتحریم. <ref>مجموع الفتاوی، ج20، ص253.</ref> | ابن تیمیه میگوید:... و کذلک بلال لما باع الصاعین بالصاع امره النبی صلّی الله علیه وآله برّده، ولم یرتّب علی ذلک حکم آکل الربا من التفسیق و اللعن و التغلیظ؛ لعدم علمه بالتحریم. <ref>مجموع الفتاوی، ج20، ص253.</ref> | ||
... و همچنین بود در مورد بلال که چون دو صاع را به یک صاع فروخت پیامبر اکرم | ... و همچنین بود در مورد بلال که چون دو صاع را به یک صاع فروخت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله او را دستور به رد داد و بر آن حکم خورنده ربا از قبیل نسبت به فسق، و لعن، و شدت مترتب نکرد؛ چرا که او از تحریم ربا آگاهی نداشت. | ||
خداوند متعال میفرماید: «وَ لَیسَ عَلَیکُمْ جُناحٌ فِیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ» <ref>احزاب: 5</ref> | خداوند متعال میفرماید: «وَ لَیسَ عَلَیکُمْ جُناحٌ فِیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ» <ref>احزاب: 5</ref> | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
و گناهی بر شما نیست در خطاهایی که از شما سرمی زند [و بی توجّه آنها را به نام دیگران صدا میزنید]، ولی آنچه را از روی عمد می گویید [مورد حساب قرار خواهد داد]. | و گناهی بر شما نیست در خطاهایی که از شما سرمی زند [و بی توجّه آنها را به نام دیگران صدا میزنید]، ولی آنچه را از روی عمد می گویید [مورد حساب قرار خواهد داد]. | ||
از پیامبر اکرم | از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله نقل شده که فرمود: انّ الله تجاوز لی عن امّتی الخطأ و النسیان. <ref>سنن ابن ماجه، ح 2043.</ref> | ||
همانا خداوند برای خاطر من از امتم [حکم] خطا و فراموشی را برداشته است. | همانا خداوند برای خاطر من از امتم [حکم] خطا و فراموشی را برداشته است. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
و این شامل خطا در مسائل خبری قولی و مسائل عملی میشود، و همیشه قدما در بسیاری از این مسائل نزاع میکردند و هیچ یک از آنان بر دیگری گواهی به کفر و فسق و معصیت نمیداد. | و این شامل خطا در مسائل خبری قولی و مسائل عملی میشود، و همیشه قدما در بسیاری از این مسائل نزاع میکردند و هیچ یک از آنان بر دیگری گواهی به کفر و فسق و معصیت نمیداد. | ||
===قصد و اختیار=== | === قصد و اختیار === | ||
کسی را میتوان به کفر نسبت داد که کاری کفرآمیز را از روی قصد و اختیار انجام داده یا آن را بر زبان جاری ساخته است و به اضطرار نرسیده است. | کسی را میتوان به کفر نسبت داد که کاری کفرآمیز را از روی قصد و اختیار انجام داده یا آن را بر زبان جاری ساخته است و به اضطرار نرسیده است. | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
ذکر کردهاند که مسأله متعلق به کفر، اگر برای آن نود و نه احتمال کفر باشد و یک احتمال در نفی کفر، سزاوار برای مفتی و قاضی آن است که به احتمال نافی عمل کند؛ زیرا خطا در باقی گذاشتن هزار کافر آسانتر است از خطا در نابود کردن یک مسلمان. | ذکر کردهاند که مسأله متعلق به کفر، اگر برای آن نود و نه احتمال کفر باشد و یک احتمال در نفی کفر، سزاوار برای مفتی و قاضی آن است که به احتمال نافی عمل کند؛ زیرا خطا در باقی گذاشتن هزار کافر آسانتر است از خطا در نابود کردن یک مسلمان. | ||
===نفی اکراه=== | === نفی اکراه === | ||
از شروط تکفیر نفی اکراه و بودن آزادی در عمل و گفتن چیزی است. | از شروط تکفیر نفی اکراه و بودن آزادی در عمل و گفتن چیزی است. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
کسانی که بعد از ایمان کافر شوند ـ به جز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است ـ آری، آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمی در انتظارشان است. | کسانی که بعد از ایمان کافر شوند ـ به جز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است ـ آری، آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمی در انتظارشان است. | ||
از پیامبر اکرم | از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله نقل شده: انّ الله وضع عن امّتی الخطأ و النسیان و ما استکرهوا علیه. <ref>سنن ابن ماجه، ج 1، ص 659</ref> | ||
همانا خداوند از امتم خطا و نسیان و آنچه را که بر آن اکراه شدهاند [حکمش] را برداشته است. | همانا خداوند از امتم خطا و نسیان و آنچه را که بر آن اکراه شدهاند [حکمش] را برداشته است. | ||
===عدم حکم به لازمه قول=== | === عدم حکم به لازمه قول === | ||
ابن تیمیه میگوید:...فلازم المذهب لیس بمذهب إلاّ أن یستلزمه صاحب المذهب...<ref>مجموع الفتاوی، ج 5، ص 306</ref> | ابن تیمیه میگوید:...فلازم المذهب لیس بمذهب إلاّ أن یستلزمه صاحب المذهب...<ref>مجموع الفتاوی، ج 5، ص 306</ref> | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
[[وهابیت|وهابیان]] جامعهای را که در آن کارهایی میشود که با افکار آنها سازگاری ندارد، جامعه جاهلی دانسته و صفات آن را که از آن جمله شرک و کفر باشد بر آن مترتب میکنند، با آنکه افراد در عصر جاهلیت و نیز محیط در آن عصر و زمان، دارای حالات و خصوصیاتی بوده که هرگز آن خصوصیات در جامعه مسلمان کنونی یافت نمیشود. لذا نمیتوان آیاتی که در مذمت قوم جاهلی وارد و نازل شده را بر جامعه اسلامی و مسلمانان منطبق نمود. | [[وهابیت|وهابیان]] جامعهای را که در آن کارهایی میشود که با افکار آنها سازگاری ندارد، جامعه جاهلی دانسته و صفات آن را که از آن جمله شرک و کفر باشد بر آن مترتب میکنند، با آنکه افراد در عصر جاهلیت و نیز محیط در آن عصر و زمان، دارای حالات و خصوصیاتی بوده که هرگز آن خصوصیات در جامعه مسلمان کنونی یافت نمیشود. لذا نمیتوان آیاتی که در مذمت قوم جاهلی وارد و نازل شده را بر جامعه اسلامی و مسلمانان منطبق نمود. | ||
مطابق روایات بسیاری که از پیامبر اکرم | مطابق روایات بسیاری که از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله رسیده واجب است که حکم به اسلام کسی کنیم که شهادتین را بر زبان جاری میسازد گرچه در واقع و باطن اعتقاد دیگری دارد. | ||
از پیامبر اکرم | از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله نقل شده: امرتان اقاتل الناس حتّی یشهدوا أن لا إله إلاّ الله، و أنّ محمداً رسول الله صلّی الله علیه وآله: | ||
فإذا قالوها فقد عصموا دماءهم و أموالهم...<ref>صحیح بخاری، ح 25.</ref> | فإذا قالوها فقد عصموا دماءهم و أموالهم...<ref>صحیح بخاری، ح 25.</ref> | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
[[رده:مقالات]] | [[رده:مقالات]] | ||
[[رده: سلفیان]] | [[رده:سلفیان]] | ||
[[رده: گروههای افراطی]] | [[رده:گروههای افراطی]] |