۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
|- | |- | ||
|نام دیگر | |نام دیگر | ||
|حزب جماعت اسلامی( pakistan islamic assembly ) | |حزب جماعت اسلامی(pakistan islamic assembly) | ||
|- | |- | ||
|موسس | |موسس | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|شبه قاره • [[پاکستان]] | |شبه قاره • [[پاکستان]] | ||
|- | |- | ||
|اشخاص | |اشخاص تاثیرگذار | ||
|مستری محمدصدیق • مولانا منظور احمد نعمانی • مولانا سید محمدجعفر پهلواری • مولانا نذیرالحق میرتهی • میانْ طفیل محمد | |مستری محمدصدیق • مولانا منظور احمد نعمانی • مولانا سید محمدجعفر پهلواری • مولانا نذیرالحق میرتهی • میانْ طفیل محمد | ||
|- | |- | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
اما علما در برابر وی نگرش یکسانی نداشتند. در میان آنها [[مولانا شبیر احمد عثمانی]] از رهبران برجسته جمعیت علمای اسلام، با اهداف مودودی و جماعت همراهی میکرد<ref>(عابد حسین بارکزهی: ۲۷؛ Kalim Bahadur: 59-60; Vali Reza Nasr, 1994: 123)</ref>. جمعیت علمای اسلام در سازمان دیوبندی جمعیت علمای هند ریشه داشت و بر خلاف آن، موافق تشکیل کشور مستقل مسلمانان شبه قاره و تاسیس پاکستان بود. در همان حال، گروهی نیرومند نیز در برابر تلاشهای اسلامگرایان ایستادگی میکردند که به ویژه شماری از نخبگان و دیوان سالارانِ بازمانده از ساختار دوران حکومت بریتانیا مهمترین آنها بودند. | اما علما در برابر وی نگرش یکسانی نداشتند. در میان آنها [[مولانا شبیر احمد عثمانی]] از رهبران برجسته جمعیت علمای اسلام، با اهداف مودودی و جماعت همراهی میکرد<ref>(عابد حسین بارکزهی: ۲۷؛ Kalim Bahadur: 59-60; Vali Reza Nasr, 1994: 123)</ref>. جمعیت علمای اسلام در سازمان دیوبندی جمعیت علمای هند ریشه داشت و بر خلاف آن، موافق تشکیل کشور مستقل مسلمانان شبه قاره و تاسیس پاکستان بود. در همان حال، گروهی نیرومند نیز در برابر تلاشهای اسلامگرایان ایستادگی میکردند که به ویژه شماری از نخبگان و دیوان سالارانِ بازمانده از ساختار دوران حکومت بریتانیا مهمترین آنها بودند. | ||
نخستین دستاورد تلاشهای اسلامگرایان که جماعت اسلامی و مودودی در کانون آنها قرار داشتند، تصویب «قرارداد مقاصد» در «مجلس قانون اساسی پاکستان» در ۱۲ مارس ۱۹۴۹م/ ۲۱ اسفند ۱۳۲۷خ به عنوان اصول بنیادینی که میبایست در قانون اساسی مورد ملاحظه قرار بگیرند، بود. این سند تا اندازه ای دستاورد جماعت اسلامی به شمار میآمد و با این که در بندها و مفاد نخستین قانون اساسی پاکستان که در ۱۹۵۶م/ ۱۳۳۵خ تدوین گردید نادیده گرفته شد، اما در دیباچه آن گنجانده شد.(محمد اکرم عارفی: ۹۷ـ۹۸؛ مرتضی اسعدی: ۱۶۴؛ Jan Talbot: 139) از قرارداد مقاصد همواره به عنوان نخستین پیروزی اسلامگرایان یاد شده است. افزون بر قرارداد مقاصد، قطعنامه علما معروف به «۳۱ نکات» که در ژانویه ۱۹۵۱م/ دی ۱۳۲۹خ به تصویب نشستی از علما رسید، کمابیش همان اصول مورد نظر جماعت اسلامی بود. قطعنامه ۳۱ نکات یک متن رسمی نبود و کارکرد اصلی آن بیان دیدگاه و موضع یکپارچه علما در برابر دولت پاکستان بود<ref>(محمد اکرم عارفی: ۹۸؛ Kalim Bahadur: 61 ؛Stephen Philip Cohen:171)</ref>. | نخستین دستاورد تلاشهای اسلامگرایان که جماعت اسلامی و مودودی در کانون آنها قرار داشتند، تصویب «قرارداد مقاصد» در «مجلس قانون اساسی پاکستان» در ۱۲ مارس ۱۹۴۹م/ ۲۱ اسفند ۱۳۲۷خ به عنوان اصول بنیادینی که میبایست در قانون اساسی مورد ملاحظه قرار بگیرند، بود. این سند تا اندازه ای دستاورد جماعت اسلامی به شمار میآمد و با این که در بندها و مفاد نخستین قانون اساسی پاکستان که در ۱۹۵۶م/ ۱۳۳۵خ تدوین گردید نادیده گرفته شد، اما در دیباچه آن گنجانده شد. (محمد اکرم عارفی: ۹۷ـ۹۸؛ مرتضی اسعدی: ۱۶۴؛ Jan Talbot: 139) از قرارداد مقاصد همواره به عنوان نخستین پیروزی اسلامگرایان یاد شده است. افزون بر قرارداد مقاصد، قطعنامه علما معروف به «۳۱ نکات» که در ژانویه ۱۹۵۱م/ دی ۱۳۲۹خ به تصویب نشستی از علما رسید، کمابیش همان اصول مورد نظر جماعت اسلامی بود. قطعنامه ۳۱ نکات یک متن رسمی نبود و کارکرد اصلی آن بیان دیدگاه و موضع یکپارچه علما در برابر دولت پاکستان بود<ref>(محمد اکرم عارفی: ۹۸؛ Kalim Bahadur: 61 ؛Stephen Philip Cohen:171)</ref>. | ||
پس از بیش از یک دهه کشاکش، نخستین قانون اساسی پاکستان سرانجام در ۱۹۵۶م/۱۳۳۴خ به تصویب رسید و اگر چه همه خواستههای مودودی و جماعت اسلامی را برآورده نمیکرد، اما بر روی هم از سوی آنها پذیرفته شد. آنها امیدوار بودند که در طی روندی دموکراتیک و با جلب حمایت مردمی، بتوان سرانجام شریعت را بر کشور حاکم نمود. در این مسیر مفاد قانون اساسی سال ۱۹۵۶م/ ۱۳۳۵خ به عنوان نخستین گام، کمابیش مطلوب و راضی کننده به نظر میرسید<ref>(Kalim Bahadur: 83)</ref>. بدین ترتیب به نظر میرسید که تلاشهای [[اسلامگرایان|اسلامگرایان]] و از جمله جماعت اسلامی برای اسلامی سازی پاکستان و تدوین قانون اساسی هماهنگ و هم نوا با شریعت کمابیش نتیجه بخش بوده است. | پس از بیش از یک دهه کشاکش، نخستین قانون اساسی پاکستان سرانجام در ۱۹۵۶م/۱۳۳۴خ به تصویب رسید و اگر چه همه خواستههای مودودی و جماعت اسلامی را برآورده نمیکرد، اما بر روی هم از سوی آنها پذیرفته شد. آنها امیدوار بودند که در طی روندی دموکراتیک و با جلب حمایت مردمی، بتوان سرانجام شریعت را بر کشور حاکم نمود. در این مسیر مفاد قانون اساسی سال ۱۹۵۶م/ ۱۳۳۵خ به عنوان نخستین گام، کمابیش مطلوب و راضی کننده به نظر میرسید<ref>(Kalim Bahadur: 83)</ref>. بدین ترتیب به نظر میرسید که تلاشهای [[اسلامگرایان|اسلامگرایان]] و از جمله جماعت اسلامی برای اسلامی سازی پاکستان و تدوین قانون اساسی هماهنگ و هم نوا با شریعت کمابیش نتیجه بخش بوده است. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
=جماعت اسلامی، کشمیر و نهضت ضد قادیانی= | =جماعت اسلامی، کشمیر و نهضت ضد قادیانی= | ||
در نخستین دهه تاریخ پاکستان جماعت اسلامی در دو مساله کشمیر و نیز نهضت ضدقادیانی درگیر شد. در نخستین بحران کشمیر که تنها اندکی پس از تجزیه شبه قاره پدیدار شد، جماعت و مودودی متهم به سنگ اندازی در مسیر «جهاد» در کشمیر و آزادسازی آن از حاکمیت هندوستان شدند. این اتهام از آنجا بر میخاست که مودودی معتقد به محترم شمردن پیمانهای دولتی و نیز اخذ اجازه دولت برای جهاد بود. این در حالی بود که در مذاکرههای پیش از اعلام استقلال دو کشور هند و پاکستان، بر سر نواحی زیر قلمروی دو کشور نیز توافق شده بود. مودودی بر این باور بود که این توافقها باید محترم شمرده شوند و دولت و مردم پاکستان هم میبایست بدانها پایبند باشند <ref>( Vali Reza Nasr,1994:122 )</ref>. | در نخستین دهه تاریخ پاکستان جماعت اسلامی در دو مساله کشمیر و نیز نهضت ضدقادیانی درگیر شد. در نخستین بحران کشمیر که تنها اندکی پس از تجزیه شبه قاره پدیدار شد، جماعت و مودودی متهم به سنگ اندازی در مسیر «جهاد» در کشمیر و آزادسازی آن از حاکمیت هندوستان شدند. این اتهام از آنجا بر میخاست که مودودی معتقد به محترم شمردن پیمانهای دولتی و نیز اخذ اجازه دولت برای جهاد بود. این در حالی بود که در مذاکرههای پیش از اعلام استقلال دو کشور هند و پاکستان، بر سر نواحی زیر قلمروی دو کشور نیز توافق شده بود. مودودی بر این باور بود که این توافقها باید محترم شمرده شوند و دولت و مردم پاکستان هم میبایست بدانها پایبند باشند <ref>(Vali Reza Nasr,1994:122)</ref>. | ||
اعتراضهای ضدقادیانی یا جنبش «ختم نبوت» ابعادی بارها پیچیده تر و پردامنهتر از ماجرای کشمیر داشت. فرقه مذهبی قادیانی در اواخر سده نوزدهم میلادی به دنبال مطرح شدن آموزههای [[مسیحی]] در نتیجه فعالیت مبلغان مسیحی [[اروپایی]]، توسط «میرزا غلام احمد قادیانی» پیریزی گردید. در اینجا مجال شرح باورهای مذهبی میرزا غلام احمد نیست؛ اما به همین مختصر بسنده میشود که وی و پیروانش [[نبوت]] را بر دو نوع تشریعی و غیرتشریعی میدانستد و بر این باور بودند که تنها نبوت تشریعی پس از ظهور [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|حضرت محمد بن عبدالله(ص)]] خاتمهافته است. | اعتراضهای ضدقادیانی یا جنبش «ختم نبوت» ابعادی بارها پیچیده تر و پردامنهتر از ماجرای کشمیر داشت. فرقه مذهبی قادیانی در اواخر سده نوزدهم میلادی به دنبال مطرح شدن آموزههای [[مسیحی]] در نتیجه فعالیت مبلغان مسیحی [[اروپایی]]، توسط «میرزا غلام احمد قادیانی» پیریزی گردید. در اینجا مجال شرح باورهای مذهبی میرزا غلام احمد نیست؛ اما به همین مختصر بسنده میشود که وی و پیروانش [[نبوت]] را بر دو نوع تشریعی و غیرتشریعی میدانستد و بر این باور بودند که تنها نبوت تشریعی پس از ظهور [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|حضرت محمد بن عبدالله(ص)]] خاتمهافته است. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
تا میانه دهه ۱۹۹۰م/۱۳۷۰خ جماعت نفوذ فراوانی در میان مجاهدان افغان و کشمیری داشت. اما چندی پس از سرنگونی دولت ضیاءالحق، و گسترش یافتن فعالیت جهادی سازمانها و گروههای دیوبندی [[سلفی]]، مجاهدان نزدیک به جماعت اسلامی هم جای خود را به مبارزان [[طالبان]] و [[القاعده]] در افغانستان و [[حرکت الانصار]] در کشمیر دادند که دارای گرایش دیوبندی سلفی، و مورد حمایت جمعیت علمای اسلام بودند. | تا میانه دهه ۱۹۹۰م/۱۳۷۰خ جماعت نفوذ فراوانی در میان مجاهدان افغان و کشمیری داشت. اما چندی پس از سرنگونی دولت ضیاءالحق، و گسترش یافتن فعالیت جهادی سازمانها و گروههای دیوبندی [[سلفی]]، مجاهدان نزدیک به جماعت اسلامی هم جای خود را به مبارزان [[طالبان]] و [[القاعده]] در افغانستان و [[حرکت الانصار]] در کشمیر دادند که دارای گرایش دیوبندی سلفی، و مورد حمایت جمعیت علمای اسلام بودند. | ||
در واقع همکاری و همگرایی میان دو جریان اسلامگرای مکتب دیوبند و [[سلفی گری]] در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی/ ۱۳۷۰ خورشیدی آغاز گردید که میوه آن ظهور گروه طالبان در افغانستان بود<ref>(میلی:۱۱۵ـ۱۱۶؛Ayesha Jalal: 278; Cohon; 183-184 )</ref>. با پدید آمدن همکاری و پیوستگی میان این دو مکتب بنیادگرا، حضور جماعت اسلامی در فرایندهای جهادی افغانستان و کشمیر هم رفته رفته رو به کاستی و کم رنگ شدن نهاد. با این همه جماعت اسلامی به رغم تردیدها و بدبینیهای اولیه و این واقعیت که نگرشهای این حزب با خوانش القاعده و طالبان از اسلام چندان سازگاری و موافقت نداشت، رفته رفته با این دو گروه همدلی نشان داد. حتی به رغم محکوم کردن حملههای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱م/ ۲۰ شهریور ۱۳۸۰خ، از حمایت معنوی طالبان و القاعده دست برنداشت<ref>(میلی: ۱۲۳؛ Stephen Philip Cohen: 179)</ref>. | در واقع همکاری و همگرایی میان دو جریان اسلامگرای مکتب دیوبند و [[سلفی گری]] در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی/ ۱۳۷۰ خورشیدی آغاز گردید که میوه آن ظهور گروه طالبان در افغانستان بود<ref>(میلی:۱۱۵ـ۱۱۶؛Ayesha Jalal: 278; Cohon; 183-184)</ref>. با پدید آمدن همکاری و پیوستگی میان این دو مکتب بنیادگرا، حضور جماعت اسلامی در فرایندهای جهادی افغانستان و کشمیر هم رفته رفته رو به کاستی و کم رنگ شدن نهاد. با این همه جماعت اسلامی به رغم تردیدها و بدبینیهای اولیه و این واقعیت که نگرشهای این حزب با خوانش القاعده و طالبان از اسلام چندان سازگاری و موافقت نداشت، رفته رفته با این دو گروه همدلی نشان داد. حتی به رغم محکوم کردن حملههای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱م/ ۲۰ شهریور ۱۳۸۰خ، از حمایت معنوی طالبان و القاعده دست برنداشت<ref>(میلی: ۱۲۳؛ Stephen Philip Cohen: 179)</ref>. | ||
=منبع= | =منبع= |