پرش به محتوا

حزب وحدت اسلامی افغانستان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تمیزکاری)
خط ۱۹: خط ۱۹:


=پیشینه=
=پیشینه=


به دنبال فروپاشی دولت طرفدار شوروی کابل در هزاره جات در سال ۱۹۷۹، این منطقه تحت کنترل شورای انقلاب قرار گرفت، یک سازمان در سرتاسر منطقه که با عجله تشکیل شده بود<ref>[https://www.scribd.com/document/55841622/Failed-States اتحاد شوروی]</ref> به زودی توسط چندین گروه جدید اسلامگرای رادیکال که درگیر قدرتهای بی پایان و مبارزات ایدئولوژیک بودند، به چالش کشیده شد و سرنگون شد. با این وجود این گروه‌ها غیر خشونتی بودند و گروه‌های مختلف هنوز نیروهای اتحاد جماهیر شوروی را هدف قرار می‌دادند. جنگ‌ها و درگیری‌ها با شور و حرارت شدید ایدئولوژیکی علیه نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی آغاز شد. با این حال، هیچ‌یک از سازمان‌ها نتوانستند نتیجه کنترل سیاسی هزاره جات را به نفع خود تعیین کنند<ref>Dawlatabadi, Basir Ahmed. 1992. "Shenasnameh ahzab wa jaryanat-e siasey-e Afghanistan" ("An Introduction to Political Parties and Currents in Afghanistan)." Qom, Iran</ref>. در اواسط نیمه دوم دهه ۱۹۸۰، بن‌بست کامل در منطقه در حال ظهور بود و هر سازمان در جیب‌های خاص قلمرو محدود بود. در نتیجه، تمایل قاطع به تغییر هم توسط روستاییان و هم رهبران ارشد سازمان‌ها برای اتحاد احساس می‌شد<ref>Ibrahimi, Niamatullah. 2009. "At the Sources of Factionalism and Civil in Hazarajat", Crisis States Working Papers (Series 2) 41, London: Crisis States Research Centre, LSE</ref> چندین تلاش برای ایجاد صلح و اطمینان از ثبات به شکست انجامید. اتحادها و ائتلاف‌ها ساخته و منحل شدند مهمترین و مؤثرترین آنها شورای انقلاب بود، اتحادی متشکل از هشت سازمان اصلی که در سال ۱۹۸۵ در تهران تشکیل شد. این مؤثرترین تلاش برای دستیابی به وحدت عمل توسط رهبران سازمان‌ها برای تبدیل شدن به یک اتحاد بود، پیشینه مهم تشکیل حزب وحدت. با این حال، در حالی که این اتحاد صدای سیاسی مشترکی را برای مجاهدین هزاره در مذاکرات و چانه‌زنی با سازمان‌های سنی مستقر در پیشاور پاکستان فراهم کرد، اما نتوانست با اصطکاک‌های ایدئولوژیک بی وقفه در حزب مقابله کند. برای ایجاد ثبات در منطقه یک حرکت رادیکال‌تر لازم بود<ref>Dawlatabadi, Basir Ahmed. 1999. Shuray-e Eatelaf, (The Council of Alliance). Tehran: Thaqalain Cultural Organisation</ref>.با اعلام عقب‌نشینی شوروی در ژانویه ۱۹۸۸، اعتقاد بر این بود که فروپاشی دولت کابل قریب‌الوقوع است و تغییر شکل چشمگیری از صف‌بندی‌های سیاسی در دست ساخت است. این در حالی اتفاق می‌افتاد که دولت کابل و حزب حاکم حزب دموکراتیک خلق (PDPA) رقابت‌های شدید جناحی و قومی را تجربه می‌کردند. کاهش ایمان به آینده دولت ظهور صف بندی‌های سیاسی جدید را عمدتاً بین اعضای همان گروه‌های قومی تسهیل کرد و شکاف ایدئولوژیک بین مجاهدین و مقامات PDPA را از بین برد. در این میان، مذاکرات در مورد تشکیل دولت موقت به رهبری سازمانهای سنی مستقر در پیشاور، اتحاد هزاره مستقر در [[تهران]] را مستثنی کرد. تأثیر ترکیبی این تحولات در میان سازمانهای هزاره آگاهی بیشتر از نیاز به یک مذاکره جمعی و قاطعانه‌تر با همتایان اهل سنت خود در صورت جدی گرفتن است. در برابر این زمینه بود که تقاضای رادیکال‌تر اتحاد و ادغام کلیه سازمانهای سیاسی-نظامی موجود در یک حزب واحد بر سیاست‌های منطقه حاکم شد. جلسات متعددی در سراسر منطقه برگزار شد که در آن ماهیت و ترکیب حزب جدید و نقش سازمان‌های موجود در آن به‌طور گسترده مورد بحث قرار گرفت. در اوت ۱۹۸۸، مرکز استان بامیان به دست مجاهدان هزاره افتاد. این امر تشکیل سازمان منطقه‌ای را بیشتر تسهیل و تشویق می‌کند. عملیاتی که منجر به فروپاشی دولت در این شهرک شد به‌طور مشترک توسط نیروهای مختلف مجاهدین در منطقه انجام شد. سازمان نصر (سازمان پیروزی) نقشی محوری و هماهنگی در حمله داشت. این پیشرفت به‌طور کامل از بین بردن هرگونه حضور دولت کابل در کل منطقه هزاره جات بود<ref>Ibrahimi, Niamatullah. 2009. "The Dissipation of Political Capital among Afghanistan’s Hazaras: 2001-2009", Crisis States Working Papers (Working Paper no.51) page 2, London: Crisis States Research Centre, LSE</ref>.
به دنبال فروپاشی دولت طرفدار شوروی کابل در هزاره جات در سال ۱۹۷۹، این منطقه تحت کنترل شورای انقلاب قرار گرفت، یک سازمان در سرتاسر منطقه که با عجله تشکیل شده بود<ref>[https://www.scribd.com/document/55841622/Failed-States اتحاد شوروی]</ref> به زودی توسط چندین گروه جدید اسلامگرای رادیکال که درگیر قدرتهای بی پایان و مبارزات ایدئولوژیک بودند، به چالش کشیده شد و سرنگون شد. با این وجود این گروه‌ها غیر خشونتی بودند و گروه‌های مختلف هنوز نیروهای اتحاد جماهیر شوروی را هدف قرار می‌دادند. جنگ‌ها و درگیری‌ها با شور و حرارت شدید ایدئولوژیکی علیه نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی آغاز شد. با این حال، هیچ‌یک از سازمان‌ها نتوانستند نتیجه کنترل سیاسی هزاره جات را به نفع خود تعیین کنند<ref>Dawlatabadi, Basir Ahmed. 1992. "Shenasnameh ahzab wa jaryanat-e siasey-e Afghanistan" ("An Introduction to Political Parties and Currents in Afghanistan)." Qom, Iran</ref>. در اواسط نیمه دوم دهه ۱۹۸۰، بن‌بست کامل در منطقه در حال ظهور بود و هر سازمان در جیب‌های خاص قلمرو محدود بود. در نتیجه، تمایل قاطع به تغییر هم توسط روستاییان و هم رهبران ارشد سازمان‌ها برای اتحاد احساس می‌شد<ref>Ibrahimi, Niamatullah. 2009. "At the Sources of Factionalism and Civil in Hazarajat", Crisis States Working Papers (Series 2) 41, London: Crisis States Research Centre, LSE</ref> چندین تلاش برای ایجاد صلح و اطمینان از ثبات به شکست انجامید. اتحادها و ائتلاف‌ها ساخته و منحل شدند مهمترین و مؤثرترین آنها شورای انقلاب بود، اتحادی متشکل از هشت سازمان اصلی که در سال ۱۹۸۵ در تهران تشکیل شد. این مؤثرترین تلاش برای دستیابی به وحدت عمل توسط رهبران سازمان‌ها برای تبدیل شدن به یک اتحاد بود، پیشینه مهم تشکیل حزب وحدت. با این حال، در حالی که این اتحاد صدای سیاسی مشترکی را برای مجاهدین هزاره در مذاکرات و چانه‌زنی با سازمان‌های سنی مستقر در پیشاور پاکستان فراهم کرد، اما نتوانست با اصطکاک‌های ایدئولوژیک بی وقفه در حزب مقابله کند. برای ایجاد ثبات در منطقه یک حرکت رادیکال‌تر لازم بود<ref>Dawlatabadi, Basir Ahmed. 1999. Shuray-e Eatelaf, (The Council of Alliance). Tehran: Thaqalain Cultural Organisation</ref>.با اعلام عقب‌نشینی شوروی در ژانویه ۱۹۸۸، اعتقاد بر این بود که فروپاشی دولت کابل قریب‌الوقوع است و تغییر شکل چشمگیری از صف‌بندی‌های سیاسی در دست ساخت است. این در حالی اتفاق می‌افتاد که دولت کابل و حزب حاکم حزب دموکراتیک خلق (PDPA) رقابت‌های شدید جناحی و قومی را تجربه می‌کردند. کاهش ایمان به آینده دولت ظهور صف بندی‌های سیاسی جدید را عمدتاً بین اعضای همان گروه‌های قومی تسهیل کرد و شکاف ایدئولوژیک بین مجاهدین و مقامات PDPA را از بین برد. در این میان، مذاکرات در مورد تشکیل دولت موقت به رهبری سازمانهای سنی مستقر در پیشاور، اتحاد هزاره مستقر در [[تهران]] را مستثنی کرد. تأثیر ترکیبی این تحولات در میان سازمانهای هزاره آگاهی بیشتر از نیاز به یک مذاکره جمعی و قاطعانه‌تر با همتایان اهل سنت خود در صورت جدی گرفتن است. در برابر این زمینه بود که تقاضای رادیکال‌تر اتحاد و ادغام کلیه سازمانهای سیاسی-نظامی موجود در یک حزب واحد بر سیاست‌های منطقه حاکم شد. جلسات متعددی در سراسر منطقه برگزار شد که در آن ماهیت و ترکیب حزب جدید و نقش سازمان‌های موجود در آن به‌طور گسترده مورد بحث قرار گرفت. در اوت ۱۹۸۸، مرکز استان بامیان به دست مجاهدان هزاره افتاد. این امر تشکیل سازمان منطقه‌ای را بیشتر تسهیل و تشویق می‌کند. عملیاتی که منجر به فروپاشی دولت در این شهرک شد به‌طور مشترک توسط نیروهای مختلف مجاهدین در منطقه انجام شد. سازمان نصر (سازمان پیروزی) نقشی محوری و هماهنگی در حمله داشت. این پیشرفت به‌طور کامل از بین بردن هرگونه حضور دولت کابل در کل منطقه هزاره جات بود<ref>Ibrahimi, Niamatullah. 2009. "The Dissipation of Political Capital among Afghanistan’s Hazaras: 2001-2009", Crisis States Working Papers (Working Paper no.51) page 2, London: Crisis States Research Centre, LSE</ref>.
خط ۲۶: خط ۲۵:


=سیاست=
=سیاست=


استراتژی ایجاد حکومت اسلامی و ترویج اخوت دینی حزب وحدت به‌سرعت با مشکلاتی روبرو شد. موضع حزب وحدت به عنوان پشتیبان مجاهدین هزاره مورد استقبال همتایان سنی خود در پیشاور قرار نگرفت و باعث شد از مذاکرات تشکیل دولت مجاهدین در کابل که تحت تسلط سنی‌ها بودند، کنار گذاشته شود. احزاب بنیادگرای سنی یک چهارم سهم قدرت را که به حزب وحدت تعلق می‌گرفت نادیده گرفتند و ادعا کردند که هزاره‌های افغانستان به‌عنوان یک جامعه قابل‌توجه به‌حساب نمی‌آیند و مستحق حضور در روند مذاکرات نمی‌باشند. به‌همین منظور حزب وحدت هیئتی به پیشاور اعزام نمود تا درمورد ورود حزب به این روند مذاکره کند اما هیئت به‌طور ناامیدکننده‌ای به بامیان بازگشت؛ بنابراین حزب وحدت طی جلسه شورای مرکزی خود در بامیان به ریاست عبدالعلی مزاری، تصمیم گرفت در سیاست‌هایش تجدید نظر کند و استراتژی سیاسی جدیدی را مطرح کرد<ref>Harpviken, Kristian Berg. 1995. ‘Political Mobilization among the Hazaras of Afghanistan’, dissertation, Department of Sociology, University of Oslo</ref>.
استراتژی ایجاد حکومت اسلامی و ترویج اخوت دینی حزب وحدت به‌سرعت با مشکلاتی روبرو شد. موضع حزب وحدت به عنوان پشتیبان مجاهدین هزاره مورد استقبال همتایان سنی خود در پیشاور قرار نگرفت و باعث شد از مذاکرات تشکیل دولت مجاهدین در کابل که تحت تسلط سنی‌ها بودند، کنار گذاشته شود. احزاب بنیادگرای سنی یک چهارم سهم قدرت را که به حزب وحدت تعلق می‌گرفت نادیده گرفتند و ادعا کردند که هزاره‌های افغانستان به‌عنوان یک جامعه قابل‌توجه به‌حساب نمی‌آیند و مستحق حضور در روند مذاکرات نمی‌باشند. به‌همین منظور حزب وحدت هیئتی به پیشاور اعزام نمود تا درمورد ورود حزب به این روند مذاکره کند اما هیئت به‌طور ناامیدکننده‌ای به بامیان بازگشت؛ بنابراین حزب وحدت طی جلسه شورای مرکزی خود در بامیان به ریاست عبدالعلی مزاری، تصمیم گرفت در سیاست‌هایش تجدید نظر کند و استراتژی سیاسی جدیدی را مطرح کرد<ref>Harpviken, Kristian Berg. 1995. ‘Political Mobilization among the Hazaras of Afghanistan’, dissertation, Department of Sociology, University of Oslo</ref>.
خط ۵۶: خط ۵۴:
<references />
<references />


 
[[رده:حزب‌ها]]
[[رده: حزب‌ها]]
[[رده:افغانستان]]
 
[[رده: افغانستان]]
۴٬۹۳۳

ویرایش