۴٬۹۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
«خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها<ref>سوره زمرآیه ۶</ref> او شما را از یک نفس آفرید، و همسرش را از (باقیمانده گِل) او خلق کرد.» | «خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها<ref>سوره زمرآیه ۶</ref> او شما را از یک نفس آفرید، و همسرش را از (باقیمانده گِل) او خلق کرد.» | ||
تـعـبـیر به (ثم جعل منها زوجها) در واقع اشاره به این است که خدا آدم را آفرید سپس همسرش را از باقیمانده گل او خلق کرد. روی ایـن حـسـاب آفـریـنـش (حـوا) بـعـد از آفـریـنـش (آدم) بـوده اسـت و قبل از آفرینش فرزندان آدم و آفرینش همسر آدم از اجزای وجود خود آدم نبوده بـلکـه از بـاقـیمـانـده گـل او صـورت گـرفـته است، چنانکه در روایات اسلامی به آن تصریح شده و اما روایتی که میگوید (حوا) از آخرین دنده چپ آدم آفریده شده است سـخـن بـی اسـاسـی اسـت کـه از بعضی از روایات اسرائیلی گرفته شده و هماهنگ با مـطلبی است که در فصل دوم از (سفر تکوین ) [[تورات]] تحریف یافته کنونی آمده است و از ایـن گـذشـتـه بـر خـلاف مـشـاهـده و حـس میبـاشـد زیرا طبق این روایت یک دنده آدم بـرداشـتـه شـد و از آن حوا آفریده گشت و لذا مردان یک دنده در طرف چپ کمتر دارند در حـالی که میدانیم هیچ تفاوتی میان تعداد دندههای مرد و زن وجود ندارد و این تفاوت یک افسانه بیش نیست. <ref>تفسیر نمونه؛ آیتالله مکارم | تـعـبـیر به (ثم جعل منها زوجها) در واقع اشاره به این است که خدا آدم را آفرید سپس همسرش را از باقیمانده گل او خلق کرد. روی ایـن حـسـاب آفـریـنـش (حـوا) بـعـد از آفـریـنـش (آدم) بـوده اسـت و قبل از آفرینش فرزندان آدم و آفرینش همسر آدم از اجزای وجود خود آدم نبوده بـلکـه از بـاقـیمـانـده گـل او صـورت گـرفـته است، چنانکه در روایات اسلامی به آن تصریح شده و اما روایتی که میگوید (حوا) از آخرین دنده چپ آدم آفریده شده است سـخـن بـی اسـاسـی اسـت کـه از بعضی از روایات اسرائیلی گرفته شده و هماهنگ با مـطلبی است که در فصل دوم از (سفر تکوین) [[تورات]] تحریف یافته کنونی آمده است و از ایـن گـذشـتـه بـر خـلاف مـشـاهـده و حـس میبـاشـد زیرا طبق این روایت یک دنده آدم بـرداشـتـه شـد و از آن حوا آفریده گشت و لذا مردان یک دنده در طرف چپ کمتر دارند در حـالی که میدانیم هیچ تفاوتی میان تعداد دندههای مرد و زن وجود ندارد و این تفاوت یک افسانه بیش نیست. <ref>تفسیر نمونه؛ آیتالله مکارم شیرازی؛ ج۱۹ص۳۸۰</ref> | ||
عمرو بن ابی مقدام میگوید: از [[امام باقر علیه السلام]] پرسیدم: «خداوند حوّا را از چه چیز آفرید؟» امام باقرعلیه السلام فرمود: «مردم در این مورد چه میگویند؟» گفتم: «میگویند خداوند حوّا را از یکی از دندههای آدم علیه السلام آفرید». فرمود: «آنها دروغ میگویند، آیا خداوند ناتوان است که حوّا را از غیر دنده آدم بیافریند؟» گفتم: «فدایت گردم ای پسر رسول خدا! پس خداوند حوّا را از چه چیز آفرید؟ امام باقرعلیه السلام فرمود: «پدرم از پدرانش نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: خداوند متعال مقداری از گِل را گرفت و آن را با دست قدرتش درهم آمیخت و از آن گِل آدم علیه السلام را آفرید و سپس از آن گل مقداری اضافه آمد، خداوند از آن اضافی، حوّا علیه السلام را آفرید.» <ref>تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۴۳۰</ref> | عمرو بن ابی مقدام میگوید: از [[امام باقر علیه السلام]] پرسیدم: «خداوند حوّا را از چه چیز آفرید؟» امام باقرعلیه السلام فرمود: «مردم در این مورد چه میگویند؟» گفتم: «میگویند خداوند حوّا را از یکی از دندههای آدم علیه السلام آفرید». فرمود: «آنها دروغ میگویند، آیا خداوند ناتوان است که حوّا را از غیر دنده آدم بیافریند؟» گفتم: «فدایت گردم ای پسر رسول خدا! پس خداوند حوّا را از چه چیز آفرید؟ امام باقرعلیه السلام فرمود: «پدرم از پدرانش نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: خداوند متعال مقداری از گِل را گرفت و آن را با دست قدرتش درهم آمیخت و از آن گِل آدم علیه السلام را آفرید و سپس از آن گل مقداری اضافه آمد، خداوند از آن اضافی، حوّا علیه السلام را آفرید.» <ref>تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۴۳۰</ref> | ||
و درباره محل [[هبوط]] آن دو باید گفت که عده ای آن را کوه سراندیب(سیلان یا سری لانکا) در جنوب [[هندوستان]] به عنوان محل هبوط و اقامتگاه اولیه آدم علیه السلام ذکر کردهاند.<ref>مجله الهلال، سال ۱۳۵۲، شماره ۷، ص ۹۶۴</ref> در این جزیره کوهی است که پرتغالیها آن را کوه آدم نامیدهاند و گفته میشود در آن کوه جای پای آدم است. ارتفاع این کوه ۷۴۲۰ پاست. میگویند گیاهی که در این جزیره میروید از برگهایی است که آدم با خود از بهشت حمل کرد. <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۲۱ ـ | و درباره محل [[هبوط]] آن دو باید گفت که عده ای آن را کوه سراندیب(سیلان یا سری لانکا) در جنوب [[هندوستان]] به عنوان محل هبوط و اقامتگاه اولیه آدم علیه السلام ذکر کردهاند.<ref>مجله الهلال، سال ۱۳۵۲، شماره ۷، ص ۹۶۴</ref> در این جزیره کوهی است که پرتغالیها آن را کوه آدم نامیدهاند و گفته میشود در آن کوه جای پای آدم است. ارتفاع این کوه ۷۴۲۰ پاست. میگویند گیاهی که در این جزیره میروید از برگهایی است که آدم با خود از بهشت حمل کرد. <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۲۱ ـ ۱۲۵، ۱۲۶</ref> [[مسلمانان]]، [[مسیحیان]] و [[بودائیان]] به زیارت جای پای آدم که بر روی سنگی بر فراز کوه آدم حک شده میروند. <ref>رحله ابن بطوطه، ج ۴، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۲</ref> | ||
منشاء این فکر که محل فرود آدم در جنوب هندوستان بوده، پندار بعضی از مفسران بر اساس آنچه در سِفر پیدایش تورات آمده است میباشد.که در [[بهشت]] آدم چهار نهر جریان داشته که نخستین آن فیشون میباشد، فکر کردهاند رود نیشون نهر هند است و [[بهشت عدن]] در هندوستان و آدم و حوّا پس از خروج از هندوستان به جنوب جزیره سراندیب(سیلان) هبوط کردهاند. | منشاء این فکر که محل فرود آدم در جنوب هندوستان بوده، پندار بعضی از مفسران بر اساس آنچه در سِفر پیدایش تورات آمده است میباشد. که در [[بهشت]] آدم چهار نهر جریان داشته که نخستین آن فیشون میباشد، فکر کردهاند رود نیشون نهر هند است و [[بهشت عدن]] در هندوستان و آدم و حوّا پس از خروج از هندوستان به جنوب جزیره سراندیب(سیلان) هبوط کردهاند. | ||
اما مطابق [[روایات]] معتبر اسلامی، هبوط آنها در [[مکه]] بوده است: آدم و حواعلیه السلام وقتی که از بهشت اخراج شدند، در سرزمین مکه فرود آمدند، حضرت آدم علیه السلام بر [[کوه صفا]] در کنار [[کعبه]] هبوط کرد و در آنجا سکونت گزید از این رو آن کوه را صفا گویند که آدم علیه السلام صفی الله(برگزیده خدا) در آنجا وارد شد و حضرت حواعلیه السلام بر روی [[کوه مروه]] (که نزدیک کوه صفا است) فرود آمد و در آنجا سکونت گزید. آن کوه را از این رو مروه گویند که مرئه (یعنی زن که منظور حوا علیه السلام باشد) در آن سکونت نمود. آدم علیه السلام چهل شبانه روز به [[سجده]] پرداخت و از فراق [[بهشت]] گریه کرد. <ref>علل الشرایع: ص ۴۹۱ – کافی: ج ۶، ص ۵۱۳- نورالثقلین: ج ۱، ص ۶۱</ref> | اما مطابق [[روایات]] معتبر اسلامی، هبوط آنها در [[مکه]] بوده است: آدم و حواعلیه السلام وقتی که از بهشت اخراج شدند، در سرزمین مکه فرود آمدند، حضرت آدم علیه السلام بر [[کوه صفا]] در کنار [[کعبه]] هبوط کرد و در آنجا سکونت گزید از این رو آن کوه را صفا گویند که آدم علیه السلام صفی الله(برگزیده خدا) در آنجا وارد شد و حضرت حواعلیه السلام بر روی [[کوه مروه]] (که نزدیک کوه صفا است) فرود آمد و در آنجا سکونت گزید. آن کوه را از این رو مروه گویند که مرئه (یعنی زن که منظور حوا علیه السلام باشد) در آن سکونت نمود. آدم علیه السلام چهل شبانه روز به [[سجده]] پرداخت و از فراق [[بهشت]] گریه کرد. <ref>علل الشرایع: ص ۴۹۱ – کافی: ج ۶، ص ۵۱۳- نورالثقلین: ج ۱، ص ۶۱</ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
قرآن کریم در چند بخش، از زندگی حضرت حوا اشاره میکند. در هر دسته از [[آیات]] در کنار نقل داستان حضرت آدم به حضور و وجود این زن اشاره شده است. نخستین زنها در فرهنگها و ملل مختلف، اسامی متفاوتی دارند. <ref> به طور مثال نزد یونانیان پاندورا، در آیین زرتشت مشیانه، در افسانه های ژاپن یامی و نزد قوم لویا در کنیا سِلا خوانده میشود. رجوع کنید به: مهدی رضایی، آفرینش و مرگ در اساطیر، ص ۱۶۷ به بعد؛ عباس اشرفی، مقایسه قصص قرآن و عهدین، ص ۱۴۶</ref> | قرآن کریم در چند بخش، از زندگی حضرت حوا اشاره میکند. در هر دسته از [[آیات]] در کنار نقل داستان حضرت آدم به حضور و وجود این زن اشاره شده است. نخستین زنها در فرهنگها و ملل مختلف، اسامی متفاوتی دارند. <ref> به طور مثال نزد یونانیان پاندورا، در آیین زرتشت مشیانه، در افسانه های ژاپن یامی و نزد قوم لویا در کنیا سِلا خوانده میشود. رجوع کنید به: مهدی رضایی، آفرینش و مرگ در اساطیر، ص ۱۶۷ به بعد؛ عباس اشرفی، مقایسه قصص قرآن و عهدین، ص ۱۴۶</ref> | ||
حوا نامی است که در ادبیات اسلامی بر همسر آدم نهاده اند. به نظر میرسد این اسم ریشه عربی ندارد. <ref>حوا را واژه عبری | حوا نامی است که در ادبیات اسلامی بر همسر آدم نهاده اند. به نظر میرسد این اسم ریشه عربی ندارد. <ref>حوا را واژه عبری قلمداد کردهاند. محمد جواد مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبان های سامی و ایرانی، ج ۱، ص ۲۰۳؛ encyclopeadia judaica, 1996, Jerusalem, keter publiching house. V9, p979</ref> واژه حوا اول بار در [[تورات]] ذکر شده <ref>سفر پیدایش، ۳/۲۰؛ ۴/،1</ref> و احتمالا از آنجا به زبان و فرهنگ عرب راه یافته است. <ref>گفته میشود در اشعار جاهلی، سه بار نام حوا آمده است، دو بار در شعر امیه بن ابی صلت و یک بار در اشعار عدی بن زیاد مسیحی که در زمان پیامبر می زیسته است، نک encyclopeadia judaica, 9/983</ref> | ||
در قرآن از نام حوا یاد نشده و تنها با واژه «زوج» به او اشاره شده است. <ref>بقره/ ۳۵؛ نسا/ ۱؛ اعراف/ ۱۸۹ و ۱۹۷؛ طه/ ۱۱۷؛ زمر/6</ref> نام حوّاء در قرآن تنها به عنوان همسرآدم - که پا به صحنه آفرینش میگذارد- آمده است <ref>در قرآن تنها نام مریم علیهاالسلام ذکر شده و این به جهت اثبات بندگی عیسی علیهالسلام | در قرآن از نام حوا یاد نشده و تنها با واژه «زوج» به او اشاره شده است. <ref>بقره/ ۳۵؛ نسا/ ۱؛ اعراف/ ۱۸۹ و ۱۹۷؛ طه/ ۱۱۷؛ زمر/6</ref> نام حوّاء در قرآن تنها به عنوان همسرآدم - که پا به صحنه آفرینش میگذارد- آمده است <ref>در قرآن تنها نام مریم علیهاالسلام ذکر شده و این به جهت اثبات بندگی عیسی علیهالسلام بوده است</ref> حوا زنی است مومن و معتقد به پیامبر زمان خود، دارای منزلتی والا و مایه آرامش همسر است. تمام صفات انسانی درباره حضرت آدم در وجود حضرت حوا مادر بزرگ بشریت، هم یافت میشود. <ref>به جز مواردی که به طور خاص به تکریم آدم اشاره میکند</ref> | ||
=صفات و ویژگیهای حضرت حوا= | =صفات و ویژگیهای حضرت حوا= | ||
==ویژگی مادی== | == ویژگی مادی == | ||
قرآن از آنجا که قصد داستان سرایی ندارد در بیان شخصیتهای قصص خود همانند کتب داستان به بیان ویژگیهای مادی نمیپردازد. در مورد حوّاء نیز، تنها به زحمت میتوان دو ویژگی مادی یافت. | قرآن از آنجا که قصد داستان سرایی ندارد در بیان شخصیتهای قصص خود همانند کتب داستان به بیان ویژگیهای مادی نمیپردازد. در مورد حوّاء نیز، تنها به زحمت میتوان دو ویژگی مادی یافت. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
'''گندمگون:''' | '''گندمگون:''' | ||
آدم از گل آفریده شد و حوّاء، از وجود آدم خلق شده است.«خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها؛ شما را از یک تن بیافرید. و از آن یک تن زنش را آفرید.»<ref>زمر، آیه 6</ref> «هُوَ الَّذِی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیسْکنَ إِلَیها؛ اوست که همه شما را از یک تن بیافرید. و از آن یک تن زنش را نیز بیافرید تا به او آرامش یابد»<ref>اعراف، آیه 189</ref> بنا به نظر اهل لغت که آدم را از أدمه به معنای گندمگون گرفته اند، میتوان حوا را نیز زنی گندمگون دانست. <ref>مفردات راغب، ج1، ص70</ref> | آدم از گل آفریده شد و حوّاء، از وجود آدم خلق شده است. «خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها؛ شما را از یک تن بیافرید. و از آن یک تن زنش را آفرید.»<ref>زمر، آیه 6</ref> «هُوَ الَّذِی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیسْکنَ إِلَیها؛ اوست که همه شما را از یک تن بیافرید. و از آن یک تن زنش را نیز بیافرید تا به او آرامش یابد»<ref>اعراف، آیه 189</ref> بنا به نظر اهل لغت که آدم را از أدمه به معنای گندمگون گرفته اند، میتوان حوا را نیز زنی گندمگون دانست. <ref>مفردات راغب، ج1، ص70</ref> | ||
'''لبان تیره:''' | '''لبان تیره:''' | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
اگر به معنی واژه «حو» دقت شود به قرمزی گفته میشود که به سیاهی میزند. همچنین به لبان تیره نیز اطلاق میشود. از این رو به مرد و زن، با لبان تیره گفته میشود: «رجل أَحْوَی و امرأَة حَوَّاء» <ref>لسان العرب، ج1، ص207</ref> پس به بیراه نرفته ایم اگر حوّاء را زنی گندمگون و با لبان قرمز تیره بدانیم. | اگر به معنی واژه «حو» دقت شود به قرمزی گفته میشود که به سیاهی میزند. همچنین به لبان تیره نیز اطلاق میشود. از این رو به مرد و زن، با لبان تیره گفته میشود: «رجل أَحْوَی و امرأَة حَوَّاء» <ref>لسان العرب، ج1، ص207</ref> پس به بیراه نرفته ایم اگر حوّاء را زنی گندمگون و با لبان قرمز تیره بدانیم. | ||
==ویژگیهای معنوی== | == ویژگیهای معنوی == | ||
'''همسان با حضرت آدم علیه السلام''' | '''همسان با حضرت آدم علیه السلام''' | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
=منزلت والای حضرت حوا= | =منزلت والای حضرت حوا= | ||
از منظر قرآن، حوا دارای مقام والایی است. به گونهای که خداوند او را مورد خطاب قرار میدهد باید توجه داشت قرآن هیچ گاه پیامبری را به همراه همسرش، مورد خطاب قرار | از منظر قرآن، حوا دارای مقام والایی است. به گونهای که خداوند او را مورد خطاب قرار میدهد باید توجه داشت قرآن هیچ گاه پیامبری را به همراه همسرش، مورد خطاب قرار نداده، همیشه خطاب به [[پیامبر]] و قوم اوست. شاید سّر این چنین بیانی توجه به مرکز زوجیت است که باعث بقای زندگی بشر است. <ref> القصص القرآنی، ص 35</ref> باید توجه داشت که خداوند به حوّاء توجه ویژه ای داشته چرا که به مجرد تکمیل خلقت آدم، اورا برای آرامش وی میآفریند. | ||
=حضرت حوا، همسری مهربان= | =حضرت حوا، همسری مهربان= |