۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - ' می آ' به ' میآ') |
||
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=زندگی= | =زندگی= | ||
سال تولدش معلوم نیست ولی در [[استانبول]] به دنیا آمد و پدرش او را زینالدین نامید و | سال تولدش معلوم نیست ولی در [[استانبول]] به دنیا آمد و پدرش او را زینالدین نامید و کنیهاش ابا رابعه است. | ||
او در | او در خانوادهای متقی و با کمالات رشد یافتتا شش سالگی با تربیتی ممتاز عمر خویش را سپری نمود .[[قرآن]] را خواند و در سه ماه حفظ کرد و در سال هفتم تجوید را مسلط شد و فقه [[شافعی]] را خواند، فقه از دیدگاه مکتب ابوحنیفه را نیز فراگرفت. | ||
و بسیار در خواندن علوم نحو و لغت و حدیث و تفسیر تلاش کرد. او در علوم بلاغت، تاریخ، نسب و [[تصوف]] ساعی بود. او با میل و اشتیاق به تحصیل تصوف تمایل داشت. | و بسیار در خواندن علوم نحو و لغت و حدیث و تفسیر تلاش کرد. او در علوم بلاغت، تاریخ، نسب و [[تصوف]] ساعی بود. او با میل و اشتیاق به تحصیل تصوف تمایل داشت. | ||
پس به ظرایف این علم از ابهامات معانی آن پرداخت و آن را حل کرد و مسائل آن را روشن کرد و بیش از صد هزار بیت شعر دارد. به [[بغداد]] سفر کرد و با علما و فضلا دیدار کرد. نام او در میان علمای بغداد شهرت یافت و به دست علمای بزرگ آنجا مفتخر به کسب اجازه در تعلیم علوم عقلی و نقلی شد و از آنچه در بغداد به دست آورد به زادگاه خود بازگشت. | پس به ظرایف این علم از ابهامات معانی آن پرداخت و آن را حل کرد و مسائل آن را روشن کرد و بیش از صد هزار بیت شعر دارد. به [[بغداد]] سفر کرد و با علما و فضلا دیدار کرد. نام او در میان علمای بغداد شهرت یافت و به دست علمای بزرگ آنجا مفتخر به کسب اجازه در تعلیم علوم عقلی و نقلی شد و از آنچه در بغداد به دست آورد به زادگاه خود بازگشت. | ||
پدرش به روش اسلاف گذشته [[رفاعیه]] به او اجازه داد. پس از مدتی از روش رفاعی فاصله گرفت و در سال (1732م) بغداد را به قصد زیارت جد خاندان الرفاعی ترک کرد. | پدرش به روش اسلاف گذشته [[رفاعیه]] به او اجازه داد. پس از مدتی از روش رفاعی فاصله گرفت و در سال (1732م) بغداد را به قصد زیارت جد خاندان الرفاعی ترک کرد. | ||
مدتی در آنجا اقامت گزید و با قطب زمان خود بهاءالدین رفاعی بیعت کرد و با الرفاعی و دیگر شیوخ طریقت آشنا شد. باعلمای ممتاز مجالست و از آنان علم | مدتی در آنجا اقامت گزید و با قطب زمان خود بهاءالدین رفاعی بیعت کرد و با الرفاعی و دیگر شیوخ طریقت آشنا شد. باعلمای ممتاز مجالست و از آنان علم میآموخت. پس از آن به حلب سفر کرد و طریقه رفاعی را در آنجا تبلیغ کرد. | ||
او دست به تألیف کتب ارجمند و | او دست به تألیف کتب ارجمند و نامههای فاخری زد که که در آن اسرار شرع مطهّره و طریقه رفاعی را بیان کرده است. در حلب اقامت داشت تا اینکه در سال (1739 م) از آنجا به استانبول پایتخت خلافت اسلامی نقل مکان کرد و در آنجا اقامت گزید. پس با خلیفه سلطان احمد سوم نشست داشت. او را نصیحت و راهنمایی میکرد و از او خواست که در رسیدگی به مصالح مسلمانان تلاش کند. | ||
خلیفه حسن سریرة به شیخ زین الدین و فضیلت او پی برد و شیخ الشیوخ دار الخلافه شد. | خلیفه حسن سریرة به شیخ زین الدین و فضیلت او پی برد و شیخ الشیوخ دار الخلافه شد. | ||
او قاضی القضات دادگستری نظامی که بالاترین سطح تحصیلات را لازم داشت بر عهده گرفت و نشان دولت [[ترکیه]] نیز به او اعطا شد. که در آن زمان بالاترین مدال افتخار دولتی محسوب | او قاضی القضات دادگستری نظامی که بالاترین سطح تحصیلات را لازم داشت بر عهده گرفت و نشان دولت [[ترکیه]] نیز به او اعطا شد. که در آن زمان بالاترین مدال افتخار دولتی محسوب میشد. سپس به بغداد بازگشت و مدتی در آنجا ماند و پس از انزوا و عبادت عازم بلدرو شد. در آنجا به عبادت پرداخت تا اینکه درگذشت. با جایگاهی که نزد خلیفه و حکومت داشت مغرور نبود. | ||
حاجت حاجت داران را به اندازه توانش برآورده میکرد و | حاجت حاجت داران را به اندازه توانش برآورده میکرد و خانهاش چون کندوی عسل پر از زائران و حاجت طلبان حکومت و والیان بود. او سخاوتمندانه پول خرج میکرد تا مهمانان و بازدیدکنندگان خود را گرامی بدارد. هدایای مالی به کسانی میداد که از بین مسلمانان سزاوار آن باشند. پس نزد همه مسلمانان، مقربان، عزت و احترام داشت. | ||
او را پسر عمویش علی ابن خی رالله الصیادی الرفاعی در حلب به عنوان نماینده طریقه رفاعیه برگزید. | او را پسر عمویش علی ابن خی رالله الصیادی الرفاعی در حلب به عنوان نماینده طریقه رفاعیه برگزید. | ||
به توصیه پدرش هنگامی که به بغداد آمد [[طریقت]] را به دست قطب زمان خود، بهاءالدین صیادی الرفاعی گرفت. | به توصیه پدرش هنگامی که به بغداد آمد [[طریقت]] را به دست قطب زمان خود، بهاءالدین صیادی الرفاعی گرفت. |