۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
|- | |- | ||
|مؤسس | |مؤسس | ||
|[[ادریس | |[[ادریس اول]] | ||
|- | |- | ||
|سال تأسیس | |سال تأسیس | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
بنیانگذار این دودمان ادریس بن عبدالله مشهور به [[ادریس اول]] است. او از نوادگان حسن بن علی بود و در [[قیام فخ]] علیه هادی خلیفه عباسی مشارکت داشت. پس از سرکوب این قیام توسط [[عباسیان]] ادریس به [[مصر]] میگریزد. در مصر توسط وزیر برید آنجا، واضح، پنهان شد و سپس مخفیانه به شهر ولیله در [[مغرب]] رفت. او در مغرب با جلب حمایت روسای قبایل بربر توانست دولتی مستقل تشکیل دهد و مناطقی از شرق مراکش و غرب الجزایر را فتح کند. پس از مسموم شدن ادریس توسط فرستاده عباسیان پسرش [[ادریس دوم]] به حکومت رسید. در ابتدای سلطنت او به دلیل خردسالی، دو تن به نامهای راشد (غلام ادریس اول) و ابوخالد به عنوان نایب السطلنه قلمروی ادریسیان را تا زمانی که ادریس به بلوغ رسید و خود زمام امور را بدست گرفت، اداره میکردند. از اقدامات مهم ادریس دوم، تأسیس شهر [[فاس]] بود که به یکی از کانونهای مهم سیاسی و فرهنگی مغرب بدل شد. پس از مرگ ادریس، فرزند او محمد به سلطنت رسید. محمد در طول سلطنت خود قلمروی پدر را بین برادران خود تقسیم کرد. امری که موجب آغاز دورهای از اغتشاشات و جنگهای داخلی شد. با به تخت نشستن پسرش یحیی، دولت ادریسیان دوباره ثبات پیدا کرد و آرامش در آن برقرار شد. از اقدامات مهمی که در زمان یحیی انجام گرفت، رونق و توسعه شهر فاس بود. جانشینان یحیی، یحیی بن یحیی علی بن عمریحیی بن قاسم حاکمان ضعیفی بودند و در دوران آنها دوباره مملکت در اغتشاش فرو میرود و چندین بار پایتخت ادریسیان، فاس، به دست شورشیان میافتد. یحیی چهارم در سال ۲۹۲ ق / ۹۰۵ م به تخت مینشیند و پس از مدتها بار دیگر آرامش و ثبات حکم فرما میگردد. یحیی چهارم پادشاه توانمندی بود و موفق میشود قلمروی ادریسیان را به اوج وسعت برساند. اما دوران شکوه یحیی چهارم با آغاز حکومت [[فاطمیون]] همراه میشود. در پی هجوم فاطمیون به مغرب، یحیی ناچار میشود در سال ۳۰۷ ق / ۹۱۹ م بهطور ظاهری اقتدار فاطمیون را به رسمیت شناخته و هر سال مقدار معینی خراج به آنها بدهد. چند سال بعد یحیی توسط فاطمیون برکنار و تبعید میشود. پس از مدت کوتاهی حاکمیت مستقیم فاطمیون بر مغرب، حسن بن محمد ملقب به حجام، نوه ادریس دوم، در طی یک شورش، کنترل شهر فاس را بدست میگیرد و حاکمیت خاندان آل ادریس را احیاء میکند. حسن چندین بار با فاطمیون پیکار میکند اما عاقبت در پی یک کودتا، کنترل شهر فاس را از دست داد و اندکی بعد درگذشت (۳۱۵ ق / ۹۲۷ م). در سال ۳۱۷ ق/۹۲۹ م بازماندگان آل ادریس به قلعه حجر النسر، در منطقه ریف پناه میبرند و مرکز حکومت خود را آنجا قرار میدهند. از این تاریخ به بعد مرکز خاندان ادریسی از فاس به حجر النسر منتقل میشود. آل ادریس برادر حسن، ابراهیم بن محمد، را رهبر خود قرار میدهند. ابراهیم با تلاشهای خود توانست اقدامات فاطمیون برای فتح قلعه حجر النسر عقیم بگذارد. پس از مرگ ابراهیم، به ترتیب برادر و برادرزادهاش، قاسم گنون بن محمد و احمد بن قاسم گنون حکومت کردند. احمد بن قاسم خود را تحت الحمایه خلافت قرطبه کرد و توانست حمایت خلیفه وقت قرطبه عبدالرحمن سوم، را به دست آورد. بعد مدتی میان احمد و عبدالرحمن اختلاف میافتد و در نهایت احمد توسط سپاهیان عبدالرحمن مورد حمله قرار میگیرد و توسط او خلع و به [[اسپانیا]] تبعید میشود. عبدالرحمن برادر او، حسن بن قاسم، را به عنوان حاکم مغرب قرار میدهد. در پی لشکرکشی فاطمیون به مغرب، حسن تحت الحمایگی فاطیمون را میپذیرد. این عمل دیری نمیپاید زیرا خلافت قرطبه اندکی بعد در سال ۳۶۳ ق / ۹۷۴ م دوباره به مغرب حمله و حسن را خلع میکند. پس از برکناری حسن، هیچ عضو دیگری از خاندان آل ادریس جانشین او نشد و در نتیجه حکومت ادریسیان برافتاد<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد ۱، ص ۵۶۱–۵۶۴</ref>. | بنیانگذار این دودمان ادریس بن عبدالله مشهور به [[ادریس اول]] است. او از نوادگان حسن بن علی بود و در [[قیام فخ]] علیه هادی خلیفه عباسی مشارکت داشت. پس از سرکوب این قیام توسط [[عباسیان]] ادریس به [[مصر]] میگریزد. در مصر توسط وزیر برید آنجا، واضح، پنهان شد و سپس مخفیانه به شهر ولیله در [[مغرب]] رفت. او در مغرب با جلب حمایت روسای قبایل بربر توانست دولتی مستقل تشکیل دهد و مناطقی از شرق مراکش و غرب الجزایر را فتح کند. پس از مسموم شدن ادریس توسط فرستاده عباسیان پسرش [[ادریس دوم]] به حکومت رسید. در ابتدای سلطنت او به دلیل خردسالی، دو تن به نامهای راشد (غلام ادریس اول) و ابوخالد به عنوان نایب السطلنه قلمروی ادریسیان را تا زمانی که ادریس به بلوغ رسید و خود زمام امور را بدست گرفت، اداره میکردند. از اقدامات مهم ادریس دوم، تأسیس شهر [[فاس]] بود که به یکی از کانونهای مهم سیاسی و فرهنگی مغرب بدل شد. پس از مرگ ادریس، فرزند او محمد به سلطنت رسید. محمد در طول سلطنت خود قلمروی پدر را بین برادران خود تقسیم کرد. امری که موجب آغاز دورهای از اغتشاشات و جنگهای داخلی شد. با به تخت نشستن پسرش یحیی، دولت ادریسیان دوباره ثبات پیدا کرد و آرامش در آن برقرار شد. از اقدامات مهمی که در زمان یحیی انجام گرفت، رونق و توسعه شهر فاس بود. جانشینان یحیی، یحیی بن یحیی علی بن عمریحیی بن قاسم حاکمان ضعیفی بودند و در دوران آنها دوباره مملکت در اغتشاش فرو میرود و چندین بار پایتخت ادریسیان، فاس، به دست شورشیان میافتد. یحیی چهارم در سال ۲۹۲ ق / ۹۰۵ م به تخت مینشیند و پس از مدتها بار دیگر آرامش و ثبات حکم فرما میگردد. یحیی چهارم پادشاه توانمندی بود و موفق میشود قلمروی ادریسیان را به اوج وسعت برساند. اما دوران شکوه یحیی چهارم با آغاز حکومت [[فاطمیون]] همراه میشود. در پی هجوم فاطمیون به مغرب، یحیی ناچار میشود در سال ۳۰۷ ق / ۹۱۹ م بهطور ظاهری اقتدار فاطمیون را به رسمیت شناخته و هر سال مقدار معینی خراج به آنها بدهد. چند سال بعد یحیی توسط فاطمیون برکنار و تبعید میشود. پس از مدت کوتاهی حاکمیت مستقیم فاطمیون بر مغرب، حسن بن محمد ملقب به حجام، نوه ادریس دوم، در طی یک شورش، کنترل شهر فاس را بدست میگیرد و حاکمیت خاندان آل ادریس را احیاء میکند. حسن چندین بار با فاطمیون پیکار میکند اما عاقبت در پی یک کودتا، کنترل شهر فاس را از دست داد و اندکی بعد درگذشت (۳۱۵ ق / ۹۲۷ م). در سال ۳۱۷ ق/۹۲۹ م بازماندگان آل ادریس به قلعه حجر النسر، در منطقه ریف پناه میبرند و مرکز حکومت خود را آنجا قرار میدهند. از این تاریخ به بعد مرکز خاندان ادریسی از فاس به حجر النسر منتقل میشود. آل ادریس برادر حسن، ابراهیم بن محمد، را رهبر خود قرار میدهند. ابراهیم با تلاشهای خود توانست اقدامات فاطمیون برای فتح قلعه حجر النسر عقیم بگذارد. پس از مرگ ابراهیم، به ترتیب برادر و برادرزادهاش، قاسم گنون بن محمد و احمد بن قاسم گنون حکومت کردند. احمد بن قاسم خود را تحت الحمایه خلافت قرطبه کرد و توانست حمایت خلیفه وقت قرطبه عبدالرحمن سوم، را به دست آورد. بعد مدتی میان احمد و عبدالرحمن اختلاف میافتد و در نهایت احمد توسط سپاهیان عبدالرحمن مورد حمله قرار میگیرد و توسط او خلع و به [[اسپانیا]] تبعید میشود. عبدالرحمن برادر او، حسن بن قاسم، را به عنوان حاکم مغرب قرار میدهد. در پی لشکرکشی فاطمیون به مغرب، حسن تحت الحمایگی فاطیمون را میپذیرد. این عمل دیری نمیپاید زیرا خلافت قرطبه اندکی بعد در سال ۳۶۳ ق / ۹۷۴ م دوباره به مغرب حمله و حسن را خلع میکند. پس از برکناری حسن، هیچ عضو دیگری از خاندان آل ادریس جانشین او نشد و در نتیجه حکومت ادریسیان برافتاد<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد ۱، ص ۵۶۱–۵۶۴</ref>. | ||
ادریسیان نخستین دولتهای اسلامی مغرب به شمار میروند که زمینه را برای [[مسلمان]] شدن مردم آن مناطق و همچنین ظهور دولتهای مسلمان بعدی را فراهم کردند.در زمان ادریسیان اعراب زیادی از مناطق مختلف به مغرب مهاجرت میکنند و در آنجا ساکن میشوند و این زمینه را برای تغییر زبان و بافت قومیتی مغرب، از بربر به عرب، را فراهم آورد.بسیاری از بازماندگان ادریسیان امروزه در کشور مراکش زندگی میکنند<ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%86 ادریسیان]</ref>. | ادریسیان نخستین دولتهای اسلامی مغرب به شمار میروند که زمینه را برای [[مسلمان]] شدن مردم آن مناطق و همچنین ظهور دولتهای مسلمان بعدی را فراهم کردند. در زمان ادریسیان اعراب زیادی از مناطق مختلف به مغرب مهاجرت میکنند و در آنجا ساکن میشوند و این زمینه را برای تغییر زبان و بافت قومیتی مغرب، از بربر به عرب، را فراهم آورد. بسیاری از بازماندگان ادریسیان امروزه در کشور مراکش زندگی میکنند<ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%86 ادریسیان]</ref>. | ||
فرمانرواها | فرمانرواها | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
=وضعیت و نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی= | =وضعیت و نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی= | ||
ادریس بن عبدالله دولت ادریسیان را برپا کرد. وی برادر محمد بن عبدالله (نفس زکیه) و از شرکتکنندگان در قیام [[حسین بن علی]] صاحب فخ (169ق) و از شاگردان [[امام صادق]] بود.او ابتدا به مصر و از آنجا به سوی مغرب فرار کرد.عدهای معتقدند او بدون هدف و فقط برای دور شدن از محل حادثه فخ، رو به مصر نهاد و شاید فقط به آن علت که غلام او بربری بوده است به آن سو روان شد.ولی برخی معتقدند ادریس با برنامهریزی قبلی به مغرب رفت. آنها ادعا دارند با توجه به حضور سلیمان بن عبدالله برادر محمد نفس زکیه در تلِمْسان، ورود او به آنجا اتفاقی نیست. نحوه ارتباط وی و موفقیت او در مغرب اقصی، موضوع این پژوهش نیست، به هر حال وی در سال 171 قمری، موفق شد اولین دولت از خاندان پیامبر را بعد از دولت معصوم برپا کند. مرکز حکومت او ولیله یا تدغه بوده است. این دولت دو دوره طلایی و انحطاط را پشتسر گذاشت که هر چند طول دوره اول از منظر تاریخی زیاد نیست، یاد آن ماندگار است. این دوره از سال 172 تا 223 قمری را شامل میگردد.مسأله این پژوهش، وضعیتسنجی و تعیین نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی است. مقصود ما از تمدن اسلامی، فضایى است که انسان در آن فضا از لحاظ معنوى و مادى میتواند رشد کند و به غایات مطلوبى برسد که خداى متعال او را براى آن غایات خلق کرده است. زندگى خوب و عزّتمندى داشته باشد؛ انسان عزیز، انسان داراى قدرت، داراى اراده، داراى ابتکار، داراى سازندگى جهان طبیعت<ref>مقام معظم رهبری، 22/03/1383</ref>. در تمدن، چهار رکن و عنصر اصلی میتوان تشخیص داد که عبارتند از: پیشبینی و احتیاط در امور اقتصادی، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی، و کوشش در راه معرفت و بسط هنر.<ref>ویل دورانت، 1385، ج1، ص3</ref> از اینرو، علاوه بر مظاهر تمدنی مانند تشکیلات سیاسی، قضایی و.. شهر و شهرسازی، از علم و علمآموزی و عدالت نیز سخن گفته خواهد شد. | ادریس بن عبدالله دولت ادریسیان را برپا کرد. وی برادر محمد بن عبدالله (نفس زکیه) و از شرکتکنندگان در قیام [[حسین بن علی]] صاحب فخ (169ق) و از شاگردان [[امام صادق]] بود. او ابتدا به مصر و از آنجا به سوی مغرب فرار کرد. عدهای معتقدند او بدون هدف و فقط برای دور شدن از محل حادثه فخ، رو به مصر نهاد و شاید فقط به آن علت که غلام او بربری بوده است به آن سو روان شد. ولی برخی معتقدند ادریس با برنامهریزی قبلی به مغرب رفت. آنها ادعا دارند با توجه به حضور سلیمان بن عبدالله برادر محمد نفس زکیه در تلِمْسان، ورود او به آنجا اتفاقی نیست. نحوه ارتباط وی و موفقیت او در مغرب اقصی، موضوع این پژوهش نیست، به هر حال وی در سال 171 قمری، موفق شد اولین دولت از خاندان پیامبر را بعد از دولت معصوم برپا کند. مرکز حکومت او ولیله یا تدغه بوده است. این دولت دو دوره طلایی و انحطاط را پشتسر گذاشت که هر چند طول دوره اول از منظر تاریخی زیاد نیست، یاد آن ماندگار است. این دوره از سال 172 تا 223 قمری را شامل میگردد. مسأله این پژوهش، وضعیتسنجی و تعیین نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی است. مقصود ما از تمدن اسلامی، فضایى است که انسان در آن فضا از لحاظ معنوى و مادى میتواند رشد کند و به غایات مطلوبى برسد که خداى متعال او را براى آن غایات خلق کرده است. زندگى خوب و عزّتمندى داشته باشد؛ انسان عزیز، انسان داراى قدرت، داراى اراده، داراى ابتکار، داراى سازندگى جهان طبیعت<ref>مقام معظم رهبری، 22/03/1383</ref>. در تمدن، چهار رکن و عنصر اصلی میتوان تشخیص داد که عبارتند از: پیشبینی و احتیاط در امور اقتصادی، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی، و کوشش در راه معرفت و بسط هنر.<ref>ویل دورانت، 1385، ج1، ص3</ref> از اینرو، علاوه بر مظاهر تمدنی مانند تشکیلات سیاسی، قضایی و.. شهر و شهرسازی، از علم و علمآموزی و عدالت نیز سخن گفته خواهد شد. | ||
باید با تأسف اعتراف کرد، محقق درباره این دولت با کاستی اطلاعات، خصوصاً از منابع معاصر با دوره طلایی آنان روبهروست. تحقیقاتی که تاکنون به انجام رسیدهاند گامهایی کوتاه در روشنتر شدن وضعیت این دولت برداشتهاند. کتابهای جغرافیایی تاریخی، به حسب موضوع آنگاه که از مغرب سخن گفتهاند، به ویژگیهای این دولت هم اشاره داشتهاند. از کتب جغرافیایی معاصر با اواخر این دولت، میتوان به البلدان یعقوبی متوفای 284ق؛ المسالک و الممالک ابن خرداذبه متوفای 300ق؛ صورة الأرض، ابن حوقل، زنده به 331ق؛ المسالک و الممالک اصطخرى متوفای346ق؛ البلدان، ابن فقیه متوفای 365ق؛ احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم مقدسى متوفای 375ق اشاره کرد. دیگر کتب غیرمعاصر مانند تاریخ افریقیة و المغرب ابن رقیق متوفای 417ق منابعی کهن برای تحقیق درباره ادریسیان به شمار میروند که بر اساس مشاهدات خود به وضعیت تمدنی آن دولت پرداختهاند. از منابع قرون میانی، کتابهایی مانند المسالک و الممالک البکرى متوفای 475ق، الانیس المطرب بروض القرطاس فی اخبار ملوک المغرب و تاریخ مدینه فاس از ابن ابی زرع و البیان المغرب فی اخبار الاندلس والمغرب از ابن عذاری مراکشی و جذوه الاقتباس فی ذکر من حل من الاعلام مدینه فاس از القاضی المکناسی میتوان نام برد که به تناسب موضوع به ادریسیان پرداختهاند. از منابع پژوهشی معاصر، دو کتاب الادارسه فی المغرب الاقصی و الادارسه از محمود اسماعیل عبدالرزاق؛ ادریس منشی دوله و باعث دعوه از عبدالطیف سعدانی، دوله الادارسه فی العصر الذهبی از نصرالله سعدون؛ و فاس عاصمه الادارسه و رسائل اخری از محمد المنتصر بالله بن محمد الزمزمی الکتانی، به وضعیت سیاسی و روابط بینالملل و بعضاً فرهنگی و تمدنی این دولت پرداختهاند. برخی کتب نیز در خلال بحثهای خود به دولت ادریسیان اشاره کردهاند؛ مانند مقدمهای بر تاریخ مغرب اسلامی از عبدالله ناصری طاهری و تاریخ تحلیلی مغرب از دکتر شهیدی پاک؛ اما مقالهای در مورد وضعیت تمدن دولت ادریسی یافت نشد و ظاهراً دو مقاله درباره مذهب ادریسیان (که در همین نوشتار به آنها استناد شده است) و یک مقاله دیگر با موضع غیرتمدنی با عنوان ادریسیان از دی استاچی به چاپ رسیده است. تفاوت این پژوهش با کتب یادشده، علاوه بر محدودیت موضوع یعنی تمرکز بر نقش و وضعیت تمدنی و پیکرهبندی بر اساس موضوعهای مورد توجه در تمدن، بازمرور منابع و تصحیح برخی از برداشتها است. برای مثال، اگر یک جغرافیدان در قرن پنجم از آثار تمدنی در فاس سخن گفته، در صورتی میتوان آن آثار را به دولت ادریسی نسبت داد که جغرافیدان مذکور خود به این مطلب تصریح و یا قراینی در کلام وی بر آن دلالت کند اما در برخی از تحقیقات معاصر، به این اصل توجه نشده است؛ برای نمونه، دکتر رمضان التلیسی در کتاب خود به استناد البکری، به مساجد و رباطهای مختلفی اشاره کرده که البکری تصریحی ندارد که مساجد مذکور در دوره ادریسی ساخته شده است. | باید با تأسف اعتراف کرد، محقق درباره این دولت با کاستی اطلاعات، خصوصاً از منابع معاصر با دوره طلایی آنان روبهروست. تحقیقاتی که تاکنون به انجام رسیدهاند گامهایی کوتاه در روشنتر شدن وضعیت این دولت برداشتهاند. کتابهای جغرافیایی تاریخی، به حسب موضوع آنگاه که از مغرب سخن گفتهاند، به ویژگیهای این دولت هم اشاره داشتهاند. از کتب جغرافیایی معاصر با اواخر این دولت، میتوان به البلدان یعقوبی متوفای 284ق؛ المسالک و الممالک ابن خرداذبه متوفای 300ق؛ صورة الأرض، ابن حوقل، زنده به 331ق؛ المسالک و الممالک اصطخرى متوفای346ق؛ البلدان، ابن فقیه متوفای 365ق؛ احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم مقدسى متوفای 375ق اشاره کرد. دیگر کتب غیرمعاصر مانند تاریخ افریقیة و المغرب ابن رقیق متوفای 417ق منابعی کهن برای تحقیق درباره ادریسیان به شمار میروند که بر اساس مشاهدات خود به وضعیت تمدنی آن دولت پرداختهاند. از منابع قرون میانی، کتابهایی مانند المسالک و الممالک البکرى متوفای 475ق، الانیس المطرب بروض القرطاس فی اخبار ملوک المغرب و تاریخ مدینه فاس از ابن ابی زرع و البیان المغرب فی اخبار الاندلس والمغرب از ابن عذاری مراکشی و جذوه الاقتباس فی ذکر من حل من الاعلام مدینه فاس از القاضی المکناسی میتوان نام برد که به تناسب موضوع به ادریسیان پرداختهاند. از منابع پژوهشی معاصر، دو کتاب الادارسه فی المغرب الاقصی و الادارسه از محمود اسماعیل عبدالرزاق؛ ادریس منشی دوله و باعث دعوه از عبدالطیف سعدانی، دوله الادارسه فی العصر الذهبی از نصرالله سعدون؛ و فاس عاصمه الادارسه و رسائل اخری از محمد المنتصر بالله بن محمد الزمزمی الکتانی، به وضعیت سیاسی و روابط بینالملل و بعضاً فرهنگی و تمدنی این دولت پرداختهاند. برخی کتب نیز در خلال بحثهای خود به دولت ادریسیان اشاره کردهاند؛ مانند مقدمهای بر تاریخ مغرب اسلامی از عبدالله ناصری طاهری و تاریخ تحلیلی مغرب از دکتر شهیدی پاک؛ اما مقالهای در مورد وضعیت تمدن دولت ادریسی یافت نشد و ظاهراً دو مقاله درباره مذهب ادریسیان (که در همین نوشتار به آنها استناد شده است) و یک مقاله دیگر با موضع غیرتمدنی با عنوان ادریسیان از دی استاچی به چاپ رسیده است. تفاوت این پژوهش با کتب یادشده، علاوه بر محدودیت موضوع یعنی تمرکز بر نقش و وضعیت تمدنی و پیکرهبندی بر اساس موضوعهای مورد توجه در تمدن، بازمرور منابع و تصحیح برخی از برداشتها است. برای مثال، اگر یک جغرافیدان در قرن پنجم از آثار تمدنی در فاس سخن گفته، در صورتی میتوان آن آثار را به دولت ادریسی نسبت داد که جغرافیدان مذکور خود به این مطلب تصریح و یا قراینی در کلام وی بر آن دلالت کند اما در برخی از تحقیقات معاصر، به این اصل توجه نشده است؛ برای نمونه، دکتر رمضان التلیسی در کتاب خود به استناد البکری، به مساجد و رباطهای مختلفی اشاره کرده که البکری تصریحی ندارد که مساجد مذکور در دوره ادریسی ساخته شده است. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
=اسلامی سازی مغرب= | =اسلامی سازی مغرب= | ||
بعد از فتح مغرب در قرن اول، برخی قبایل به دلیل خشم از فاتحان عرب، به ادیان قدیمی خود بازگشتند. علاوه بر این که [[مسیحیت]] پیروان خود را از دست نداد و آنان حتی در برخی از شهرهای شمالی، از کلیسای اسکندریه پیروی میکردند. حتی از آن پس، یهودیت در نکور، ودای، قازاز، تادلا و درعه منتشر شد. برخی از قبایلی که به اسلام گرویدند و اشکال اعتقادات قدیمی مانند آیینهای مذهبی یا اعتقاد به سحر و جادو یا اقدام به عادتهای مبتذل جنسی را پذیرا شدند.همانگونه که بقایای بتپرستان در شکافهای بسته در ارتفاعات مغرب الاقصی باقی بودند، و صاحب کتاب الاستبصار آنها را مشاهده کرده است.(البته بدیهی است این گزارش از کتاب استبصار که احتمالاً در قرن ششم نوشته شده نمیتواند توصیفگر زمان ادریسیان باشد. مورد مذکور از مواردی است که مورخان با اعتماد به منابع متأخر از ادریسیان، زمانه آنان را توصیف کردهاند و متأسفانه در گزارش از ادریسیان این موارد کم نیست) | بعد از فتح مغرب در قرن اول، برخی قبایل به دلیل خشم از فاتحان عرب، به ادیان قدیمی خود بازگشتند. علاوه بر این که [[مسیحیت]] پیروان خود را از دست نداد و آنان حتی در برخی از شهرهای شمالی، از کلیسای اسکندریه پیروی میکردند. حتی از آن پس، یهودیت در نکور، ودای، قازاز، تادلا و درعه منتشر شد. برخی از قبایلی که به اسلام گرویدند و اشکال اعتقادات قدیمی مانند آیینهای مذهبی یا اعتقاد به سحر و جادو یا اقدام به عادتهای مبتذل جنسی را پذیرا شدند. همانگونه که بقایای بتپرستان در شکافهای بسته در ارتفاعات مغرب الاقصی باقی بودند، و صاحب کتاب الاستبصار آنها را مشاهده کرده است. (البته بدیهی است این گزارش از کتاب استبصار که احتمالاً در قرن ششم نوشته شده نمیتواند توصیفگر زمان ادریسیان باشد. مورد مذکور از مواردی است که مورخان با اعتماد به منابع متأخر از ادریسیان، زمانه آنان را توصیف کردهاند و متأسفانه در گزارش از ادریسیان این موارد کم نیست) | ||
ادریسیان در اواخر قرن دوم، به تکمیل کار فاتحان اولیه پرداختند، اما این بار هدف آنان صرفاً گسترش جغرافیایی سرزمینهای اسلامی نبود، بلکه هدف ماندگارسازی اسلام در میان قبایل بود؛ لذا رفتار و گفتارشان در طول فتح، کمک بسزایی به تحقق هدف اصلی آنان نمود؛ از اینرو، در مدت کوتاهی (172-197ق) موفق به گسترش اسلام در مغرب شدند. کاری که پیش از آن در طول یک قرن به کندی انجام گرفته بود. آنان خود را حامل قرائتی خاص از اسلام میدانستند که نزد دیگران یافت نمیشد.آنان معتقد بودند از اسلام جز اسمی باقی نمانده است؛ از این رو، مردم را به اجرای کتاب خدا و سنت پیامبر فرامیخواندند. به عبارتی آنان نزد مردم مغرب نه در چهره یک فاتح، بلکه در چهره یک مبلغ دین از خاندان نبوت ظاهر شده بودند؛ لذا بر اساس گزارشها، به نام خلافت به ادریس درود نمىفرستادند، بلکه به او «السلام علیک یا بن رسول الله» مىگفتند.آنان تأکید میکردند که برای اسلام تلاش میکنند نه مفاخره و... . | ادریسیان در اواخر قرن دوم، به تکمیل کار فاتحان اولیه پرداختند، اما این بار هدف آنان صرفاً گسترش جغرافیایی سرزمینهای اسلامی نبود، بلکه هدف ماندگارسازی اسلام در میان قبایل بود؛ لذا رفتار و گفتارشان در طول فتح، کمک بسزایی به تحقق هدف اصلی آنان نمود؛ از اینرو، در مدت کوتاهی (172-197ق) موفق به گسترش اسلام در مغرب شدند. کاری که پیش از آن در طول یک قرن به کندی انجام گرفته بود. آنان خود را حامل قرائتی خاص از اسلام میدانستند که نزد دیگران یافت نمیشد. آنان معتقد بودند از اسلام جز اسمی باقی نمانده است؛ از این رو، مردم را به اجرای کتاب خدا و سنت پیامبر فرامیخواندند. به عبارتی آنان نزد مردم مغرب نه در چهره یک فاتح، بلکه در چهره یک مبلغ دین از خاندان نبوت ظاهر شده بودند؛ لذا بر اساس گزارشها، به نام خلافت به ادریس درود نمىفرستادند، بلکه به او «السلام علیک یا بن رسول الله» مىگفتند. آنان تأکید میکردند که برای اسلام تلاش میکنند نه مفاخره و... . | ||
از این رو، ساخت مراکز دینی از اولویت امور آنان بود؛ برای مثال، ادریس در | از این رو، ساخت مراکز دینی از اولویت امور آنان بود؛ برای مثال، ادریس در | ||
تلمسان بعد از بیعت اهالی، دستور ساختن مساجد را داد | تلمسان بعد از بیعت اهالی، دستور ساختن مساجد را داد | ||
و به تعلیم قرآن همت گمارد.عدم استفاده از اصطلاحات روز آن عصر | و به تعلیم قرآن همت گمارد. عدم استفاده از اصطلاحات روز آن عصر | ||
در مورد سردمداران «خلیفه»، از دیگر مشخصههای اینان بود؛ مانند این نوشته در | در مورد سردمداران «خلیفه»، از دیگر مشخصههای اینان بود؛ مانند این نوشته در | ||
منبر مسجد تلمسان: «بسم الله الرحمن الرحیم هذا ما امره الامام ادریس بن عبدالله بن حسن بن الحسن بن علی و ذلک فی شهر صفر اربع و سبعین و | منبر مسجد تلمسان: «بسم الله الرحمن الرحیم هذا ما امره الامام ادریس بن عبدالله بن حسن بن الحسن بن علی و ذلک فی شهر صفر اربع و سبعین و مئه» | ||
گزارشهای فتح نیز از همین رویکرد یعنی اسلامیسازی مغرب حکایت میکند؛ برای نمونه، آمده است: | گزارشهای فتح نیز از همین رویکرد یعنی اسلامیسازی مغرب حکایت میکند؛ برای نمونه، آمده است: | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
بعد از بیعت قبایل با ادریس اول، وی به سوی تامسنا حرکت کرد و شهرهای شاله و سایر بلاد و قلاع را فتح نمود و به سوی تادلا رفت و به ماسه رسید که اکثر ساکنان این مناطق [[یهودی]]، نصرانی و مجوس بودند. | بعد از بیعت قبایل با ادریس اول، وی به سوی تامسنا حرکت کرد و شهرهای شاله و سایر بلاد و قلاع را فتح نمود و به سوی تادلا رفت و به ماسه رسید که اکثر ساکنان این مناطق [[یهودی]]، نصرانی و مجوس بودند. | ||
وی در مرحله بعدی، به سوی مغرب اقصی رفت که ساکنانش غیرمسلمان بودند، اما آنان با کمترین مقاومتی مطیع ادریس شدند. درباره ادریس دوم نیز همین مطلب تأکید شده که بعد از فتح دو شهر (اغمات وریکه و اغمات وهیلانه)، به نشر اسلام پرداخت.هرچند برخی رنگ جهاد دینی عملیات نظامی ادریس را صرفاً فزونخواهی میدانن این برداشت صرفاً ناشی از نوع نگاه مادی نویسنده است؛ زیرا در مصادر دیگر صریحاً ذکر میکنند که او در جنگ با خوارج، مردم را به اسلام صحیح رهنمون ساخت. | وی در مرحله بعدی، به سوی مغرب اقصی رفت که ساکنانش غیرمسلمان بودند، اما آنان با کمترین مقاومتی مطیع ادریس شدند. درباره ادریس دوم نیز همین مطلب تأکید شده که بعد از فتح دو شهر (اغمات وریکه و اغمات وهیلانه)، به نشر اسلام پرداخت. هرچند برخی رنگ جهاد دینی عملیات نظامی ادریس را صرفاً فزونخواهی میدانن این برداشت صرفاً ناشی از نوع نگاه مادی نویسنده است؛ زیرا در مصادر دیگر صریحاً ذکر میکنند که او در جنگ با خوارج، مردم را به اسلام صحیح رهنمون ساخت. | ||
اثر رفتار ادریسیان تا به امروز باقی است؛ لذا تیتوس بورکهارت در دیدار خود از مراکش به این نفوذ چنین اشاره میکند: | اثر رفتار ادریسیان تا به امروز باقی است؛ لذا تیتوس بورکهارت در دیدار خود از مراکش به این نفوذ چنین اشاره میکند: | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
=نشر زبان عربی= | =نشر زبان عربی= | ||
بعد از فتح اندلس، قبایل عرب برای رفتن به آن سرزمین، لزوماً از مغرب عبور میکردند که خود باعث ترویج این زبان میشد اما این عبور و مرور، به عربی شدن مغرب نینجامید. با روی کار آمدن دولت ادریسی و به تبع حاکمان عربزبان، اعم از امام و وزیر و کاتب و ... ، زمینه بیشتری برای عربی شدن مغرب فراهم گردید. ساخت مساجد و مذاکره علم در آنجا و نشست و برخاست حاکمان با بربر، به این موج دامن زد و حتی مغرب را محل تجمع دانشمندان علوم مختلف اسلامی قرار داد. اسماعیل بن الاحمر در کتاب بیوتات فاس الکبری اسامی دانشمندان زیادی را آورده که در ادوار مختلف در شهر فاس ساکن بودند<ref>سعدون، 1408، ص132</ref>. آنان نشر لغت عربی را با قرائت قرآن و تفسیر همراه نمودند که به ارتقای فرهنگ اسلامی انجامید<ref>همان، ص171</ref> | بعد از فتح اندلس، قبایل عرب برای رفتن به آن سرزمین، لزوماً از مغرب عبور میکردند که خود باعث ترویج این زبان میشد اما این عبور و مرور، به عربی شدن مغرب نینجامید. با روی کار آمدن دولت ادریسی و به تبع حاکمان عربزبان، اعم از امام و وزیر و کاتب و ... ، زمینه بیشتری برای عربی شدن مغرب فراهم گردید. ساخت مساجد و مذاکره علم در آنجا و نشست و برخاست حاکمان با بربر، به این موج دامن زد و حتی مغرب را محل تجمع دانشمندان علوم مختلف اسلامی قرار داد. اسماعیل بن الاحمر در کتاب بیوتات فاس الکبری اسامی دانشمندان زیادی را آورده که در ادوار مختلف در شهر فاس ساکن بودند<ref>سعدون، 1408، ص132</ref>. آنان نشر لغت عربی را با قرائت قرآن و تفسیر همراه نمودند که به ارتقای فرهنگ اسلامی انجامید<ref>همان، ص171</ref> | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۴۹: | ||
==امام یا حاکم== | == امام یا حاکم == | ||
گفته شده است که حاکمان ادریسی خلیفه خوانده نمیشدند، بلکه امام خطاب میشدند که دارای بار دینی بود. عبارت نوشتهشده بر روی منبر مسجد تلمسان مؤید این نکته است<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص21</ref> آنان نقشی دینی برای حاکمیت خود قائل بودند که از سخنرانی ادریس بن ادریس در روز بیعت خود معلوم میشود، آنجا که اظهار میدارد: «ما امری را عهدهدار شدهایم که برای محسن آن پاداش و برای خطاکار وزر به همراه دارد و ما الحمدلله دارای انگیزهای صحیح هستیم» این عبارت، ادبیات کسی است که به حکومت به عنوان یک امر دینی نگاه میکند. آنان خود را از خاندان پیامبر و از اهلبیتی میدانستند که خداوند پلیدی را از دامن آنها زدوده است. حاکمیت را حق خاندان خود میدانستند و ادعا داشتند از اسلام قرائتی را در اختیار دارند که نزد دیگران نیست. آنان حکومت را حق خاندان نبوت میدانستند، اما نگاه موروثی به آن نداشتند؛ از اینرو، انتقال حکومت از یک شاخه به شاخه دیگر ـ برعکس انتقال از پدر به پسر ـ مکرر در آن دولت مشاهده میشود. | گفته شده است که حاکمان ادریسی خلیفه خوانده نمیشدند، بلکه امام خطاب میشدند که دارای بار دینی بود. عبارت نوشتهشده بر روی منبر مسجد تلمسان مؤید این نکته است<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص21</ref> آنان نقشی دینی برای حاکمیت خود قائل بودند که از سخنرانی ادریس بن ادریس در روز بیعت خود معلوم میشود، آنجا که اظهار میدارد: «ما امری را عهدهدار شدهایم که برای محسن آن پاداش و برای خطاکار وزر به همراه دارد و ما الحمدلله دارای انگیزهای صحیح هستیم» این عبارت، ادبیات کسی است که به حکومت به عنوان یک امر دینی نگاه میکند. آنان خود را از خاندان پیامبر و از اهلبیتی میدانستند که خداوند پلیدی را از دامن آنها زدوده است. حاکمیت را حق خاندان خود میدانستند و ادعا داشتند از اسلام قرائتی را در اختیار دارند که نزد دیگران نیست. آنان حکومت را حق خاندان نبوت میدانستند، اما نگاه موروثی به آن نداشتند؛ از اینرو، انتقال حکومت از یک شاخه به شاخه دیگر ـ برعکس انتقال از پدر به پسر ـ مکرر در آن دولت مشاهده میشود. | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۵: | ||
==برخورداری از شورای تصمیمگیر و تصمیمساز== | == برخورداری از شورای تصمیمگیر و تصمیمساز== | ||
برخی معتقدند، نظام حکومتی ادریسیان بر امامت شورایی مبتنی بود<ref>مونس، 1384، ص263</ref> به عبارتی، در مسائل مهم اهل حل و عقد از میان قبایل بربر با مشورت به اداره حکومت کمک میکردند. موارد متعددی از تأیید این امر وجود دارد؛ از جمله: | برخی معتقدند، نظام حکومتی ادریسیان بر امامت شورایی مبتنی بود<ref>مونس، 1384، ص263</ref> به عبارتی، در مسائل مهم اهل حل و عقد از میان قبایل بربر با مشورت به اداره حکومت کمک میکردند. موارد متعددی از تأیید این امر وجود دارد؛ از جمله: | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۵: | ||
ج) انتخاب یحیی بن ادریس بن عمر بن ادریس به حکومت توسط دولتمردان در سال 292 که موارد مذکور حاکی از قدرت شورا در دولت ادریسی است. | ج) انتخاب یحیی بن ادریس بن عمر بن ادریس به حکومت توسط دولتمردان در سال 292 که موارد مذکور حاکی از قدرت شورا در دولت ادریسی است. | ||
==برخورداری از وزیر و کاتب== | == برخورداری از وزیر و کاتب == | ||
ادریس بن عبدالله کسی را به وزرات منصوب نکرد و راشد غلامش به او مشاوره میداد و در کنار او از ابوخالد العبدی البربری نام برده شده است. اما در کنار ادریس دوم، دو وزیر دیده میشود: عمیر بن مصعب الزدی و بهلول بن عبدالواحد المطغری البربری که هر دو لقب وزیر داشتند. گفته شده که وزارت در دوران آنها وزرات تنفیذ بوده است<ref>سعدون، 1408، ص121</ref>. مقام بعدی کاتب بود که وظایف خطیری بر عهده داشت. ابوالحسن عبدالله بن مالک انصاری الخزرجی در دولت ادریس دوم، این منصب را عهدهدار بود<ref>سعدون، 1408، ص123</ref>. | ادریس بن عبدالله کسی را به وزرات منصوب نکرد و راشد غلامش به او مشاوره میداد و در کنار او از ابوخالد العبدی البربری نام برده شده است. اما در کنار ادریس دوم، دو وزیر دیده میشود: عمیر بن مصعب الزدی و بهلول بن عبدالواحد المطغری البربری که هر دو لقب وزیر داشتند. گفته شده که وزارت در دوران آنها وزرات تنفیذ بوده است<ref>سعدون، 1408، ص121</ref>. مقام بعدی کاتب بود که وظایف خطیری بر عهده داشت. ابوالحسن عبدالله بن مالک انصاری الخزرجی در دولت ادریس دوم، این منصب را عهدهدار بود<ref>سعدون، 1408، ص123</ref>. | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۵: | ||
ادریسیان سعی داشتند همراه مردم باشند، خصوصاً با بربر یعنی صاحبان قبل از اعراب مغرب میجوشیدند. از همینروست که ابن خلدون پس از انقراض ادریسیان میگوید: مردم هنوز از ادریسیان به نیکی یاد میکنند<ref>موسوی بجنوردی، بیتا، ص565</ref> آنان برای نیل به این هدف، سیاستهای مختلفی را در پیش گرفتند؛ از جمله: | ادریسیان سعی داشتند همراه مردم باشند، خصوصاً با بربر یعنی صاحبان قبل از اعراب مغرب میجوشیدند. از همینروست که ابن خلدون پس از انقراض ادریسیان میگوید: مردم هنوز از ادریسیان به نیکی یاد میکنند<ref>موسوی بجنوردی، بیتا، ص565</ref> آنان برای نیل به این هدف، سیاستهای مختلفی را در پیش گرفتند؛ از جمله: | ||
==ایجاد پیوند خانوادگی با مردم== | == ایجاد پیوند خانوادگی با مردم == | ||
آنان از طریق ازدواج با دختران قبایل، به این امر کمک کردند. شمار ایشان افزایش یافت تا آنجا که از خاندانهای ملی محسوب میشدند. همه اینها شریف بودند، ولی شرفای مغربی(<ref>مونس، 1384، ص377</ref> از خاندانهایی که تا به امروز باقی هستند عبارتند از: سادات علمی از اهالی جبل العلم، مشیشیان و زانیان، کنونی، کنانی، ملجوم، عبود و... <ref>همان، ص379</ref> | آنان از طریق ازدواج با دختران قبایل، به این امر کمک کردند. شمار ایشان افزایش یافت تا آنجا که از خاندانهای ملی محسوب میشدند. همه اینها شریف بودند، ولی شرفای مغربی(<ref>مونس، 1384، ص377</ref> از خاندانهایی که تا به امروز باقی هستند عبارتند از: سادات علمی از اهالی جبل العلم، مشیشیان و زانیان، کنونی، کنانی، ملجوم، عبود و... <ref>همان، ص379</ref> | ||
==دوری از فریبکاری و نیرنگ== | == دوری از فریبکاری و نیرنگ == | ||
این ویژگی، از دیگر سیاستهای مردمی آنان به شمار میرفت، برعکس دولت فاطمی که برخی قبایل را به جان هم میانداختند تا از تفرقه آنان به سود خود بهرهمند شود. | این ویژگی، از دیگر سیاستهای مردمی آنان به شمار میرفت، برعکس دولت فاطمی که برخی قبایل را به جان هم میانداختند تا از تفرقه آنان به سود خود بهرهمند شود. | ||
==پرهیز از کاخنشینی و زندگی اشرافی== | == پرهیز از کاخنشینی و زندگی اشرافی == | ||
این ویژگی نیز از دیگر سیاستهای آنان بود که به احتمال زیاد برگرفته از سبک حکومتی امام علی بوده است. هیچ مورخی از کاخهای ادریسیان و از بریز و بپاش در حکومت آنان سخن نگفته است و آثاری از این دست در شهرهای آنان موجود نیست جز در مورد یحیی بن محمد بن ادریس که از مسیر درست منحرف شد و مرتکب خطا گردید و مردم او را برکنار کردند.البته این نیز نشانهای از نظارت مردم بر حکومت است. | این ویژگی نیز از دیگر سیاستهای آنان بود که به احتمال زیاد برگرفته از سبک حکومتی امام علی بوده است. هیچ مورخی از کاخهای ادریسیان و از بریز و بپاش در حکومت آنان سخن نگفته است و آثاری از این دست در شهرهای آنان موجود نیست جز در مورد یحیی بن محمد بن ادریس که از مسیر درست منحرف شد و مرتکب خطا گردید و مردم او را برکنار کردند. البته این نیز نشانهای از نظارت مردم بر حکومت است. | ||
==رعایت برابری اجتماعی== | == رعایت برابری اجتماعی == | ||
آنان بین مردم به برابری اجتماعی تأکید داشتند و عنصر عرب را بر بربر ترجیح نمیدادند. این کار در ادامه سیاست علوی بود که فرمود: «من قرآن خواندم و در آن تأمل کردم، لکن ندیدم که حتی به اندازه بال پشهای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق برتری داده شده باشند«. | آنان بین مردم به برابری اجتماعی تأکید داشتند و عنصر عرب را بر بربر ترجیح نمیدادند. این کار در ادامه سیاست علوی بود که فرمود: «من قرآن خواندم و در آن تأمل کردم، لکن ندیدم که حتی به اندازه بال پشهای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق برتری داده شده باشند«. | ||
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۰: | ||
=وضعیت قضایی= | =وضعیت قضایی= | ||
از گزارشهای رسیده نمیتوان از وجود تشکیلات قضایی و عناصر آن در دولت ادریسی به درستی خبر یافت. گزارشی از شبکه قضات در شهرهای مختلف، مراحل دادرسی، ضابطان قضایی و... در دست نیست؛ فقط همین مقدار روشن است که ادریس بن عبدالله خود به قضا مینشست، اما در سال 189 قمری، گروهی از اندلس و افریقیه به حضور ادریس دوم رسیدند و وی از میان ایشان، عامر بن محمد بن سعید القیس را برای قضاوت برگزید. وی از شاگردان مالک بن انس و سفیان ثوری بود و از آنها زیاد روایت میکرد. وی بر اساس مذهب مالکی حکم مینمود<ref>سعدون، 1408، ص125</ref> ولی روشن نیست این قانون در همه قلمرو ادریسی اجرا میشد یا خیر. از ابهامات موجود در این دولت، همین نکته است که چگونه ادریسیان شیعی تن به قضات مالکی دادهاند. در این باره نظریات مختلفی وجود دارد<ref>همان، ص126</ref> شاید با توجه به شواهد اندکی که باقی مانده است بتوان گفت: آنان هر چند مردم را به قرائت صحیح از اسلام که نزدشان بود فرامیخواندند، ولی بنا نداشتند | از گزارشهای رسیده نمیتوان از وجود تشکیلات قضایی و عناصر آن در دولت ادریسی به درستی خبر یافت. گزارشی از شبکه قضات در شهرهای مختلف، مراحل دادرسی، ضابطان قضایی و... در دست نیست؛ فقط همین مقدار روشن است که ادریس بن عبدالله خود به قضا مینشست، اما در سال 189 قمری، گروهی از اندلس و افریقیه به حضور ادریس دوم رسیدند و وی از میان ایشان، عامر بن محمد بن سعید القیس را برای قضاوت برگزید. وی از شاگردان مالک بن انس و سفیان ثوری بود و از آنها زیاد روایت میکرد. وی بر اساس مذهب مالکی حکم مینمود<ref>سعدون، 1408، ص125</ref> ولی روشن نیست این قانون در همه قلمرو ادریسی اجرا میشد یا خیر. از ابهامات موجود در این دولت، همین نکته است که چگونه ادریسیان شیعی تن به قضات مالکی دادهاند. در این باره نظریات مختلفی وجود دارد<ref>همان، ص126</ref> شاید با توجه به شواهد اندکی که باقی مانده است بتوان گفت: آنان هر چند مردم را به قرائت صحیح از اسلام که نزدشان بود فرامیخواندند، ولی بنا نداشتند عقیده خود را با زور تحمیل نمایند و به همین مقدار که مردم مسلمان باشند و به اهلبیت ارادت بورزند، اکتفا کرده بودند؛ به عبارتی، ترویج نوعی تشیع محبتی را در نظر داشتند تا اعتقادی. | ||
=تشکیلات نظامی و امنیت و سازندگی= | =تشکیلات نظامی و امنیت و سازندگی= | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۸: | ||
==بخش کشاورزی== | == بخش کشاورزی == | ||
گزارشهای مختلف جهانگردان، حاکی از کشاورزی پررونق در آن خطه است. دولت با استفاده از قراردادهای مواجره، به پیشرفت کشاورزی کمک شایانی نمود<ref>اسماعیل، 1383، ص61</ref> پیشتر گفته شد که جغرافیای مغرب، امکان کشت و زرع فراوان را میداد، فقط دولتی لازم بود تا بتواند از استعداد خدادادی این مناطق بهخوبی بهرهبرداری کند. با این که مشکل آب در برخی نقاط وجود داشت، مردم در مناطق پرآب مانند فاس از کشت آبی<ref>یعقوبى، 1422، ص197</ref> و در مناطقی کمآب مانند سجلماسه، از کشت دیمی استفاده میکردند<ref>نک: همان، ص199</ref> از سیاستهای این دولت در ترویج کشاورزی، اطلاعی در دست نیست جز همان فرمان ادریس دوم مبنی بر مالکیت هر زمینی که در آن ساختمانی ساخته شود یا هر درختی که در فاس در زمان خاصی غرس گردد، اما معلوم نیست آیا در مناطق دیگر هم چنین سیاستی درباره زمین اتخاذ شده یا خیر. احتمال اجرای چنین سیاستی زیاد است. مروری بر این گزارشها، روشنگر وضعیت کشاورزی در دولت ادریسی است: | گزارشهای مختلف جهانگردان، حاکی از کشاورزی پررونق در آن خطه است. دولت با استفاده از قراردادهای مواجره، به پیشرفت کشاورزی کمک شایانی نمود<ref>اسماعیل، 1383، ص61</ref> پیشتر گفته شد که جغرافیای مغرب، امکان کشت و زرع فراوان را میداد، فقط دولتی لازم بود تا بتواند از استعداد خدادادی این مناطق بهخوبی بهرهبرداری کند. با این که مشکل آب در برخی نقاط وجود داشت، مردم در مناطق پرآب مانند فاس از کشت آبی<ref>یعقوبى، 1422، ص197</ref> و در مناطقی کمآب مانند سجلماسه، از کشت دیمی استفاده میکردند<ref>نک: همان، ص199</ref> از سیاستهای این دولت در ترویج کشاورزی، اطلاعی در دست نیست جز همان فرمان ادریس دوم مبنی بر مالکیت هر زمینی که در آن ساختمانی ساخته شود یا هر درختی که در فاس در زمان خاصی غرس گردد، اما معلوم نیست آیا در مناطق دیگر هم چنین سیاستی درباره زمین اتخاذ شده یا خیر. احتمال اجرای چنین سیاستی زیاد است. مروری بر این گزارشها، روشنگر وضعیت کشاورزی در دولت ادریسی است: | ||
- اهتمام به زراعت گندم و حبوبات، به طوری که کمتر دشتی از زراعت خالی بود و با توجه به افزایش تولید، قیمت گندم به 2 الی 3 درهم میرسید<ref>سعدون، 1408، ص138</ref> کشت ذرت و پنبه در شهر بصره، تا آنجا که پنبه به افریقیه صادر میگردید. جو و کتان نیز کشت میشد<ref>ابنحوقل، 1938، ج1، ص79</ref> اطراف فاس مزارع وجود داشت<ref> | - اهتمام به زراعت گندم و حبوبات، به طوری که کمتر دشتی از زراعت خالی بود و با توجه به افزایش تولید، قیمت گندم به 2 الی 3 درهم میرسید<ref>سعدون، 1408، ص138</ref> کشت ذرت و پنبه در شهر بصره، تا آنجا که پنبه به افریقیه صادر میگردید. جو و کتان نیز کشت میشد<ref>ابنحوقل، 1938، ج1، ص79</ref> اطراف فاس مزارع وجود داشت<ref>یعقوبى، 1422، ص197</ref> نیشکر در صحرای سجلماسه <ref>سعدون، 1408، ص139</ref>، کاشت درخت انگور در فاس و سبته و سجلماسه<ref>همان، ص139</ref>، زیتون بین فاس و مکناس و نخل در مناطق ساحلی برقرار بود<ref>همان، ص140</ref> بنابه گزارش ابن فقیه، از ولیله تا طنجه و تا شهر سوس ادنی گندم و جو، کشت میشد و در این منطقه کشت دیمی بود. به علاوه پرورش گوسفند و گاو و عسل در آنجا وجود داشت<ref>ابن فقیه، 1416، ص136</ref> یعقوبى مىنویسد: | ||
از سوس به ناحیهاى که به آن اغمات گفته مىشود مىرسیم و آن ناحیهاى است پرنعمت که در دشت و کوه آن چراگاهها و کشتزارهاست و مردم آن قومى از بربرهاى صنهاجهاند. (یعقوبى، 1422، ص199) | از سوس به ناحیهاى که به آن اغمات گفته مىشود مىرسیم و آن ناحیهاى است پرنعمت که در دشت و کوه آن چراگاهها و کشتزارهاست و مردم آن قومى از بربرهاى صنهاجهاند. (یعقوبى، 1422، ص199) | ||
به نوشته ابن حوقل، کرتاز توابع طنجه که خراجگزار آلادریس است، دارای آب فراوان و باغهای وسیع و مزارع بزرگ بود و در آن گندم، جو و پنبه زیادی کشت میشد و اهل آنجا تاجر بودند<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص81</ref> در همه مغرب شهرى پرخیرتر و پربرکتتر از سوس اقصى وجود ندارد که از همه نوع برکات به فراوانى برخوردار باشد. انواع خوراکیهاى تابستانى و زمستانى از جمله اترج، گردو، بادام، خرما، نیشکر، کنجد، | به نوشته ابن حوقل، کرتاز توابع طنجه که خراجگزار آلادریس است، دارای آب فراوان و باغهای وسیع و مزارع بزرگ بود و در آن گندم، جو و پنبه زیادی کشت میشد و اهل آنجا تاجر بودند<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص81</ref> در همه مغرب شهرى پرخیرتر و پربرکتتر از سوس اقصى وجود ندارد که از همه نوع برکات به فراوانى برخوردار باشد. انواع خوراکیهاى تابستانى و زمستانى از جمله اترج، گردو، بادام، خرما، نیشکر، کنجد، شاهدانه و سایر سبزیجات را دار بود که در جاى دیگر همه اینها فراهم نمىشد<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> آبهایى از خارج شهر بصره به داخل آن جارى بود. باغهاى کمى در مشرق شهر وجود داشت. شهر دارای غلات زیاد و محصول پنبه فراوانى بود. از جمله غلات آنها گندم و جو بود که به فراوانى برداشت مىکردند<ref>همان، ج1، ص80</ref> | ||
==بخش صنایع زیربنایی و تبدیلی== | == بخش صنایع زیربنایی و تبدیلی == | ||
استفاده از آبیاری مصنوعی در زمینهای کمآب که ابن حوقل گزارش آن را داده است<ref>اسماعیل، 1411، ص 79</ref> ساخت آسیابهای فراوان برای تبدیل گندم به آرد که وجود سه هزار دستگاه آن در گزارش جهانگردان وجود دارد، <ref>یعقوبى، 1422، ص199 / یاقوت حموى، 1995، ج4، ص230</ref> ابن حوقل نیز از وجود آسیابهای زیاد در فاس گزارش داده است<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> ساخت ترعهها برای آبیاری در داخل شهرها و استفاده درست از آب با حفر قناتها. <ref>یاقوت، 1995، ج4، ص230</ref>. | استفاده از آبیاری مصنوعی در زمینهای کمآب که ابن حوقل گزارش آن را داده است<ref>اسماعیل، 1411، ص 79</ref> ساخت آسیابهای فراوان برای تبدیل گندم به آرد که وجود سه هزار دستگاه آن در گزارش جهانگردان وجود دارد، <ref>یعقوبى، 1422، ص199 / یاقوت حموى، 1995، ج4، ص230</ref> ابن حوقل نیز از وجود آسیابهای زیاد در فاس گزارش داده است<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> ساخت ترعهها برای آبیاری در داخل شهرها و استفاده درست از آب با حفر قناتها. <ref>یاقوت، 1995، ج4، ص230</ref>. | ||
خط ۲۳۶: | خط ۲۳۵: | ||
==بخش صنعت و معدن== | == بخش صنعت و معدن == | ||
صنعت نظامی ساخت زره<ref>سعدون، 1408، ص140</ref>، شمشیر، خنجر، کمانهای بلند و... <ref>همان، ص142</ref> در بلاد [[ادریسیان]] گزارش شده است. احیای معادن نقره، مس در شهر ودادن، اجازه بهرهبرداری از آنها به بخش خصوصی در قبال پرداخت [[خمس]] حسب مقررات شرعی که باعث مهاجرت صنعتکاران شرق و اندلس و نخستین وسایل تولید شد<ref>اسماعیل، 1411، ص80</ref> صنعت منسوجات شکوفا گردید و با استفاده از پنبه، پشم و کتان، لباس سفاری و تلمسانی تولید میشد که هنوز از شهرت برخوردار است<ref>سعدون، 1408، ص141</ref> صنعت نیشکر و ساخت شربتهایی از شیر و عسل برای داروسازی رونق گرفت<ref>همان</ref> صنعت روغنگیری در بلاد سوس که از ماده گیاهی به نام هلجان بعد از آرد کردن، روغن آن را گرفته، به جای روغن چراغ استفاده میکردند<ref>همان</ref> صنعت رنگآمیزی پارچه به رنگهای قرمز و ارغوانی که گزارش آن در معجم البلدان آمده است<ref>همان</ref> اما از گزارش وی برنمیآید که این صنعت از زمان ادریسیان هم وجود داشته یا خیر<ref>یاقوت حموى، 1995، ج4، ص230</ref>.صنعت استفاده از چرم برای ساخت زین اسب و...<ref>همان، ص142</ref>. پیرامون سجلماسه معدنهاى طلا و نقرهاى است که مانند گیاه به دست مىآید و گفته مىشود که بادها آن را زیر و رو مىکند و اهالى آن بیشتر قومى از بربرند که آنان را بنوترجا گویند<ref>یعقوبى، 1422، ص199</ref> | صنعت نظامی ساخت زره<ref>سعدون، 1408، ص140</ref>، شمشیر، خنجر، کمانهای بلند و... <ref>همان، ص142</ref> در بلاد [[ادریسیان]] گزارش شده است. احیای معادن نقره، مس در شهر ودادن، اجازه بهرهبرداری از آنها به بخش خصوصی در قبال پرداخت [[خمس]] حسب مقررات شرعی که باعث مهاجرت صنعتکاران شرق و اندلس و نخستین وسایل تولید شد<ref>اسماعیل، 1411، ص80</ref> صنعت منسوجات شکوفا گردید و با استفاده از پنبه، پشم و کتان، لباس سفاری و تلمسانی تولید میشد که هنوز از شهرت برخوردار است<ref>سعدون، 1408، ص141</ref> صنعت نیشکر و ساخت شربتهایی از شیر و عسل برای داروسازی رونق گرفت<ref>همان</ref> صنعت روغنگیری در بلاد سوس که از ماده گیاهی به نام هلجان بعد از آرد کردن، روغن آن را گرفته، به جای روغن چراغ استفاده میکردند<ref>همان</ref> صنعت رنگآمیزی پارچه به رنگهای قرمز و ارغوانی که گزارش آن در معجم البلدان آمده است<ref>همان</ref> اما از گزارش وی برنمیآید که این صنعت از زمان ادریسیان هم وجود داشته یا خیر<ref>یاقوت حموى، 1995، ج4، ص230</ref>.صنعت استفاده از چرم برای ساخت زین اسب و...<ref>همان، ص142</ref>. پیرامون سجلماسه معدنهاى طلا و نقرهاى است که مانند گیاه به دست مىآید و گفته مىشود که بادها آن را زیر و رو مىکند و اهالى آن بیشتر قومى از بربرند که آنان را بنوترجا گویند<ref>یعقوبى، 1422، ص199</ref> | ||
خط ۲۴۴: | خط ۲۴۳: | ||
==بخش اقتصادی و تجاری== | == بخش اقتصادی و تجاری == | ||
ضرب سکه توسط هر حکومت، حاکی از قدمهایی برای استقلال سیاسی و رهایی از یوغ اقتصاد دولت رقیب است، لذا ملاحظه میشود از همان سال اول، دولت به ضرب سکه اقدام کرده است، از جمله، سکهای در سال 172 در شهر فاس با نام ادریس اول ضرب شده است<ref>عبدالرزاق اسماعیل، 1411، ص59</ref>سکهای نیز به سال 178 در دست است<ref>ادریسیان، 1383، ص96</ref> برخی از سکههایی که در دورههای بعد از دولت ادریسیان به دست آمده است، بر امامت و فضیلت [[امام علی]] تأکید دارد و این عبارت بر آن نقش بسته است: «علی خیر الناس بعد النبی کره من کره و رضی من رضی»<ref>سعدانی، 1980-1981، ص24</ref> درهم ادریسی، ارزشی معادل نصف دینار در عرف اهل مغرب داشت. اولین درهم از این نوع را[12] در سال 198 ادریس دوم و بعدها در سال 215 محمد بن ادریس ضرب کرد که نوعی استقلال مالی از خلافت عباسی را نشان میداد<ref>سعدون، 1408، ص145</ref> با توجه به پشتوانه اقتصادی قوی، این سکه ارزش مبادلاتی در بازارهای مغرب داشت<ref>همان، ص142</ref> برای شکوفاسازی اقتصاد، بازارهایی در ایام هفته در شهرهای مختلف دایر شد. امروز بهخوبی مشخص است تولید، بدون وجود شبکه توزیع و ارائه محصول عقیم است، از این رو، وجود بازارهای دائم به این امر کمک شایانی نموده است. گزارشها حاکی از دایر بودن بازار در روز یکشنبه در سوق اغمات، پنجشنبه و یکشنبه در فاس، جمعه در جبل عین شمس، جمعه و روز قربان و عاشورا در «اصیلا»، و چهارشنبه در ولیلی است<ref>همان، ص144</ref> | ضرب سکه توسط هر حکومت، حاکی از قدمهایی برای استقلال سیاسی و رهایی از یوغ اقتصاد دولت رقیب است، لذا ملاحظه میشود از همان سال اول، دولت به ضرب سکه اقدام کرده است، از جمله، سکهای در سال 172 در شهر فاس با نام ادریس اول ضرب شده است<ref>عبدالرزاق اسماعیل، 1411، ص59</ref>سکهای نیز به سال 178 در دست است<ref>ادریسیان، 1383، ص96</ref> برخی از سکههایی که در دورههای بعد از دولت ادریسیان به دست آمده است، بر امامت و فضیلت [[امام علی]] تأکید دارد و این عبارت بر آن نقش بسته است: «علی خیر الناس بعد النبی کره من کره و رضی من رضی»<ref>سعدانی، 1980-1981، ص24</ref> درهم ادریسی، ارزشی معادل نصف دینار در عرف اهل مغرب داشت. اولین درهم از این نوع را[12] در سال 198 ادریس دوم و بعدها در سال 215 محمد بن ادریس ضرب کرد که نوعی استقلال مالی از خلافت عباسی را نشان میداد<ref>سعدون، 1408، ص145</ref> با توجه به پشتوانه اقتصادی قوی، این سکه ارزش مبادلاتی در بازارهای مغرب داشت<ref>همان، ص142</ref> برای شکوفاسازی اقتصاد، بازارهایی در ایام هفته در شهرهای مختلف دایر شد. امروز بهخوبی مشخص است تولید، بدون وجود شبکه توزیع و ارائه محصول عقیم است، از این رو، وجود بازارهای دائم به این امر کمک شایانی نموده است. گزارشها حاکی از دایر بودن بازار در روز یکشنبه در سوق اغمات، پنجشنبه و یکشنبه در فاس، جمعه در جبل عین شمس، جمعه و روز قربان و عاشورا در «اصیلا»، و چهارشنبه در ولیلی است<ref>همان، ص144</ref> | ||
رونق بخشیدن به صادرات از طریق اعزام و قبول قافلههایی که مصنوعات فلزی، معدنی، شیشهای، بخور، منسوجات، طلا، چوب آبنوس، عاج و پوستین را از مغرب اقصی حمل میکردند، از دیگر فعالیتهای این دولت است. اصطخری گزارشی در این باره دارد<ref>اصطخرى، | رونق بخشیدن به صادرات از طریق اعزام و قبول قافلههایی که مصنوعات فلزی، معدنی، شیشهای، بخور، منسوجات، طلا، چوب آبنوس، عاج و پوستین را از مغرب اقصی حمل میکردند، از دیگر فعالیتهای این دولت است. اصطخری گزارشی در این باره دارد<ref>اصطخرى، 2004، ص34 / سعدون، 1408، ص144</ref>.ابن حوقل جهانگرد قرن چهارم هجرى در وصف بصره از صادرات محصول پنبه به افریقیه و سایر نقاط گزارش داده است و اینکه اهل بصره مالالتجاره خود را بر روی کشتی حمل میکنند و به اقیانوس اطلس میرسانند تا به هر جا خواستند بفرستند<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص80</ref> در شهر ماسه کشتیها به طرف چین میروند<ref>یعقوبى، 1422، ص199</ref> اغمات بازرگانى انبوهى با شهر سجلماسه و غیر آن دارد<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> مناسبات تجاری مذکور کمتر تحتالشعاع مناسبات سیاسی با همسایگان قرار میگرفت و قافلهها بین مغرب، مصر و سودان در حرکت بودند. به علاوه، تجارت دریایی بین طنجه، سبته و ملیله با دول دیگر برقرار بوده است. در گزارشها، از صادرات پوستین فاس به [[سودان]]<ref>اسماعیل، 1411، ص80</ref> ابزار چوبی و چوب به <ref>اندلس</ref> <ref>همان، ص80</ref>خبر داده شده است. | ||
==بخشهای دامداری== | == بخشهای دامداری == | ||
در این بخش نیز مرتعها گسترش یافت و به تکثیر دام انجامید، به گونهای که در بازارها هر هفته صد گاو و هزار گوسفند ذبح میشد. صنایع جانبی مانند لبنیات نیز افزایش یافت و به تبع به افزایش پشم و چرم کمک بهسزا نمود<ref>همان، ص79</ref> | در این بخش نیز مرتعها گسترش یافت و به تکثیر دام انجامید، به گونهای که در بازارها هر هفته صد گاو و هزار گوسفند ذبح میشد. صنایع جانبی مانند لبنیات نیز افزایش یافت و به تبع به افزایش پشم و چرم کمک بهسزا نمود<ref>همان، ص79</ref> | ||
خط ۲۵۷: | خط ۲۵۶: | ||
==توان بازسازی== | == توان بازسازی == | ||
رونق اقتصادی، تجاری و کشاورزی و ارتقاء فرهنگ، دستاورد حدود نیم قرن استقرار دولت ادریسی در مغرب بود. این دولت از قدرت ترمیم خرابیها به خوبی برمیآمد. در فاصله میان وفات یحیای اول تا قتل یحیای سوم به سبب قحطی، بیماری و زمینلرزه هولناک، خرابی بسیار به بار آمد و کشور دچار نابسامانی شد، ولی یحیای چهارم توانست به خوبی آنها را ترمیم کند<ref>موسوی بجنوردی، بیتا، ص565</ref> | رونق اقتصادی، تجاری و کشاورزی و ارتقاء فرهنگ، دستاورد حدود نیم قرن استقرار دولت ادریسی در مغرب بود. این دولت از قدرت ترمیم خرابیها به خوبی برمیآمد. در فاصله میان وفات یحیای اول تا قتل یحیای سوم به سبب قحطی، بیماری و زمینلرزه هولناک، خرابی بسیار به بار آمد و کشور دچار نابسامانی شد، ولی یحیای چهارم توانست به خوبی آنها را ترمیم کند<ref>موسوی بجنوردی، بیتا، ص565</ref> | ||
خط ۲۶۳: | خط ۲۶۲: | ||
==شهرسازی== | == شهرسازی == | ||
پیشینه هر تمدنی, فرهنگی است که بتواند شاخصههای تمدنی را در باور مردم بارور نماید. شاید از گامهای نخستین ساخت تمدن، تشویق مردم به شهرنشینی باشد. از این رو، [[پیامبر اعظم]]میفرمایند: «علیکم بالسواد الاعظم.» <ref>مجلسی، 1403، ج33، ص374</ref> ادریسیان صرفاً به ساخت شهرها اکتفا نمیکردند، بلکه با اتخاذ سیاستهایی، مردم را به آبادسازی شهرهای موجود تشویق میکردند. در ساخت شهر فاس، ادریس اعلام کرد هر کسی تا اتمام حصار شهر خانهای بسازد یا درختی غرس کند، متعلق به اوست که به آبادانی سریع فاس انجامید<ref>ابن ابیزرع الفارسی، 1972، ص39 / الناصری اسلاوی، 2001، ج2، ص34</ref>. | پیشینه هر تمدنی, فرهنگی است که بتواند شاخصههای تمدنی را در باور مردم بارور نماید. شاید از گامهای نخستین ساخت تمدن، تشویق مردم به شهرنشینی باشد. از این رو، [[پیامبر اعظم]]میفرمایند: «علیکم بالسواد الاعظم.» <ref>مجلسی، 1403، ج33، ص374</ref> ادریسیان صرفاً به ساخت شهرها اکتفا نمیکردند، بلکه با اتخاذ سیاستهایی، مردم را به آبادسازی شهرهای موجود تشویق میکردند. در ساخت شهر فاس، ادریس اعلام کرد هر کسی تا اتمام حصار شهر خانهای بسازد یا درختی غرس کند، متعلق به اوست که به آبادانی سریع فاس انجامید<ref>ابن ابیزرع الفارسی، 1972، ص39 / الناصری اسلاوی، 2001، ج2، ص34</ref>. | ||
فاس از بزرگترین شهرهای مغرب اقصی و متشکل از دو وادی عدوة القرویین و عدوة الاندلسیین است. جدای از اینکه ادریس اول به ساخت این شهر اقدام کرد و پسرش آن را تکمیل نمود یا هر دو عدوه در زمان ادریس بن ادریس ساخته شده باشد، باید گفت این شهر در بهترین نقطه آب و هوایی ساخته شد.[13] (المنتصر بالله، ص55) سالها بعد که یحیى بن محمد بن ادریس (یحیى اول) در 234 قمری (848- 849 م) به حکومت رسید و شهر فاس را تجدید بنا کرد و مهمانخانهها و گرمابههایی براى بازرگانان ساخت و ربضها (حومهها) احداث نمود، مردم از جاهاى دور به فاس مىآمدند<ref>قرهچانلو، 1380، ج2، ص341</ref>. | فاس از بزرگترین شهرهای مغرب اقصی و متشکل از دو وادی عدوة القرویین و عدوة الاندلسیین است. جدای از اینکه ادریس اول به ساخت این شهر اقدام کرد و پسرش آن را تکمیل نمود یا هر دو عدوه در زمان ادریس بن ادریس ساخته شده باشد، باید گفت این شهر در بهترین نقطه آب و هوایی ساخته شد. [13] (المنتصر بالله، ص55) سالها بعد که یحیى بن محمد بن ادریس (یحیى اول) در 234 قمری (848- 849 م) به حکومت رسید و شهر فاس را تجدید بنا کرد و مهمانخانهها و گرمابههایی براى بازرگانان ساخت و ربضها (حومهها) احداث نمود، مردم از جاهاى دور به فاس مىآمدند<ref>قرهچانلو، 1380، ج2، ص341</ref>. | ||
بصره از دیگر شهرهای ساختهشده در دوره ادارسه است. ابن حوقل درباره این شهر گفته که دارای حصاری کوتاه است. شهر آباد است و هوای مناسبی دارد و خاکی پاک. وی اهالی شهر را اعم از زن ومرد از نظر خَلق و خُلق نیز ستوده است<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص80</ref> لئون افریقى در قرن دهم هجرى در وصف بصره مىنویسد: | بصره از دیگر شهرهای ساختهشده در دوره ادارسه است. ابن حوقل درباره این شهر گفته که دارای حصاری کوتاه است. شهر آباد است و هوای مناسبی دارد و خاکی پاک. وی اهالی شهر را اعم از زن ومرد از نظر خَلق و خُلق نیز ستوده است<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص80</ref> لئون افریقى در قرن دهم هجرى در وصف بصره مىنویسد: | ||
خط ۳۰۵: | خط ۳۰۴: | ||
طنجه ناحیتى آباد و گرانقدر است که شهرهاى خشکى و دریایی آن آباد و مرفّهند<ref>مقدسی، بیتا، ص231</ref>. | طنجه ناحیتى آباد و گرانقدر است که شهرهاى خشکى و دریایی آن آباد و مرفّهند<ref>مقدسی، بیتا، ص231</ref>. | ||
==مراکز آموزشی و تربیتی== | == مراکز آموزشی و تربیتی == | ||
مساجد در اسلام علاوه بر این که مرکزی عبادی به شمار میآید، به عنوان محل حکومت، تجمع برای امور مهم، و مرکز تربیتی و آموزشی از آنها استفاده شده است. به اعتقاد برخی، در مغرب مساجد نقش دانشگاهها را ایفا کردهاند، به عبارتی مساجد، جامع هستند<ref>رمضان التلیسی، 2003، ص391 به بعد</ref>اما از مراکز دیگری هم میتوان در مغرب یاد کرد که کاربردی چندگانه داشتهاند مانند رباطها خانه و مجالس حاکمان ادریسی. مروری بر مساجد و رباطها در سرزمین ادارسه نشان میدهد که این دولت تا چه حد در ترویج اسلام و مراکز عبادی و آموزشی کوشش داشته است. | مساجد در اسلام علاوه بر این که مرکزی عبادی به شمار میآید، به عنوان محل حکومت، تجمع برای امور مهم، و مرکز تربیتی و آموزشی از آنها استفاده شده است. به اعتقاد برخی، در مغرب مساجد نقش دانشگاهها را ایفا کردهاند، به عبارتی مساجد، جامع هستند<ref>رمضان التلیسی، 2003، ص391 به بعد</ref>اما از مراکز دیگری هم میتوان در مغرب یاد کرد که کاربردی چندگانه داشتهاند مانند رباطها خانه و مجالس حاکمان ادریسی. مروری بر مساجد و رباطها در سرزمین ادارسه نشان میدهد که این دولت تا چه حد در ترویج اسلام و مراکز عبادی و آموزشی کوشش داشته است. | ||
خط ۳۲۱: | خط ۳۲۰: | ||
ـ جامع بصره که توسط ابراهیم بن ادریس ساخته شد. | ـ جامع بصره که توسط ابراهیم بن ادریس ساخته شد. | ||
ـ جامع جراوه که ابوالعیش عیسی بن ادریس بن محمد بن سلیمان آن را ساخت. | ـ جامع جراوه که ابوالعیش عیسی بن ادریس بن محمد بن سلیمان آن را ساخت. | ||
ـ مساجد اصیلا که تعدادی در ایام ادریسیان در این شهر بنا شد. | ـ مساجد اصیلا که تعدادی در ایام ادریسیان در این شهر بنا شد. | ||
خط ۳۳۷: | خط ۳۳۶: | ||
ادریس خود از شاگردان امام صادق شمرده شده است. ادریس دوم را جواد، فصیح و حازم وصف کردهاند که مردم او را دوست میداشتند<ref>زرکلی، بیتا، ج1، ص278</ref> او از شعرا شمرده شده است. (ابن ابیزرع، 1972، ص26) یحیی بن ادریس بن عمر مردی فقیه و حدیثدان بوده است<ref>ذهبى، 1406 ق، ص67 / موسوی بجنوردی، بیتا، ص563</ref> او از نظر قدرت، وسعت کشور، عدالت و کرامت از مشهورترین بنیادریس بود. وی فقیه و حافظ حدیث و دارای فصاحت بیان، شجاع، متدین و باتقوا بود و هیچ یک از ادارسه به پای او نمیرسیدند<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص80</ref> احمد بن القاسم ملقب به کنِّون (زیبا) بن محمد بن القاسم بن ادریس بن ادریس بن عباله (م327ق) عالمی فقیه، باتقوا، حافظ، عالم به سیر و تاریخ ملوک و انساب العرب و البربر، عاقل و حلیم و شجاع و کریم و در میان ادریسیان به احمد الفاضل شهره <ref>بودابن ابیزرع، 1972، ص88 / الناصری اسلاوی، 2001، ج2، ص95</ref> | ادریس خود از شاگردان امام صادق شمرده شده است. ادریس دوم را جواد، فصیح و حازم وصف کردهاند که مردم او را دوست میداشتند<ref>زرکلی، بیتا، ج1، ص278</ref> او از شعرا شمرده شده است. (ابن ابیزرع، 1972، ص26) یحیی بن ادریس بن عمر مردی فقیه و حدیثدان بوده است<ref>ذهبى، 1406 ق، ص67 / موسوی بجنوردی، بیتا، ص563</ref> او از نظر قدرت، وسعت کشور، عدالت و کرامت از مشهورترین بنیادریس بود. وی فقیه و حافظ حدیث و دارای فصاحت بیان، شجاع، متدین و باتقوا بود و هیچ یک از ادارسه به پای او نمیرسیدند<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص80</ref> احمد بن القاسم ملقب به کنِّون (زیبا) بن محمد بن القاسم بن ادریس بن ادریس بن عباله (م327ق) عالمی فقیه، باتقوا، حافظ، عالم به سیر و تاریخ ملوک و انساب العرب و البربر، عاقل و حلیم و شجاع و کریم و در میان ادریسیان به احمد الفاضل شهره <ref>بودابن ابیزرع، 1972، ص88 / الناصری اسلاوی، 2001، ج2، ص95</ref> | ||
در مورد سایرین نیز با القاب احدالنساک یاد شده است.<ref>ابن عنبه، 1413، ص160</ref> افراد زیادی از این خاندان در دورههای بعد به عنوان عالمان دینی درخشیدند که خود تحقیق جدایی را میطلبد مانند نویسنده کتاب نزهة المشتاق فی اختراع الافاق، ابوعبدالله ادریسی در 560 قمری موسوی | در مورد سایرین نیز با القاب احدالنساک یاد شده است.<ref>ابن عنبه، 1413، ص160</ref> افراد زیادی از این خاندان در دورههای بعد به عنوان عالمان دینی درخشیدند که خود تحقیق جدایی را میطلبد مانند نویسنده کتاب نزهة المشتاق فی اختراع الافاق، ابوعبدالله ادریسی در 560 قمری موسوی نویسنده مسالک و ممالک نیز از یک ادریسی عادل و نیکسیرت به عنوان حاکم تاهرت نام میبرد<ref>ابن خرداذبه، 1992، ص266</ref>. | ||
=دانشمندان= | =دانشمندان= | ||
خط ۳۴۶: | خط ۳۴۵: | ||
{{Succession table monarch | {{Succession table monarch | ||
| name1 = '''[[ادریس بن عبدالله]]'''{{سخ}}{{small|(ادریس اول)}} | | name1 = '''[[ادریس بن عبدالله]]'''{{سخ}}{{small|(ادریس اول)}} | ||
| nickname1 = | | nickname1 = | ||
| native1 = إدریس بن عبدالله | | native1 = إدریس بن عبدالله | ||
| life1 = ۷۴۵ – ۷۹۱ | | life1 = ۷۴۵ – ۷۹۱ | ||
خط ۳۵۵: | خط ۳۵۴: | ||
| image1 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | | image1 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | ||
| name2 = '''[[ادریس دوم ادریسی|ادریس بن ادریس]]'''{{سخ}}{{small|(ادریس دوم)}} | | name2 = '''[[ادریس دوم ادریسی|ادریس بن ادریس]]'''{{سخ}}{{small|(ادریس دوم)}} | ||
| nickname2 = | | nickname2 = | ||
| native2 = إدریس بن إدریس | | native2 = إدریس بن إدریس | ||
| life2 = اوت ۷۹۱ – ۸۲۸ | | life2 = اوت ۷۹۱ – ۸۲۸ | ||
خط ۳۶۴: | خط ۳۶۳: | ||
| image2 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | | image2 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | ||
| name3 = '''[[محمد بن ادریس]]''' | | name3 = '''[[محمد بن ادریس]]''' | ||
| nickname3 = | | nickname3 = | ||
| native3 = محمد بن إدریس | | native3 = محمد بن إدریس | ||
| life3 = درگذشت ۸۳۶ | | life3 = درگذشت ۸۳۶ | ||
خط ۳۷۳: | خط ۳۷۲: | ||
| image3 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | | image3 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | ||
| name4 = '''[[علی یکم ادریسی|علی بن محمد]]'''{{سخ}}{{small|(علی اول)}} | | name4 = '''[[علی یکم ادریسی|علی بن محمد]]'''{{سخ}}{{small|(علی اول)}} | ||
| nickname4 = | | nickname4 = | ||
| native4 = علی بن محمد | | native4 = علی بن محمد | ||
| life4 = ۸۲۷ – ۸۴۸ | | life4 = ۸۲۷ – ۸۴۸ | ||
خط ۳۸۲: | خط ۳۸۱: | ||
| image4 = Idrisids coin minted at Al Aliyah Morocco 840 CE.jpg | | image4 = Idrisids coin minted at Al Aliyah Morocco 840 CE.jpg | ||
| name5 = '''[[یحیی یکم ادریسی|یحیی بن محمد]]'''{{سخ}}{{small|(یحیی اول)}} | | name5 = '''[[یحیی یکم ادریسی|یحیی بن محمد]]'''{{سخ}}{{small|(یحیی اول)}} | ||
| nickname5 = | | nickname5 = | ||
| native5 = یحیی بن محمد | | native5 = یحیی بن محمد | ||
| life5 = ۸۲۹–۸۶۴ | | life5 = ۸۲۹–۸۶۴ | ||
خط ۳۹۱: | خط ۳۹۰: | ||
| image5 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | | image5 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | ||
| name6 = '''[[یحیی دوم ادریسی|یحیی بن یحیی]]'''{{سخ}}{{small|(یحیی دوم)}} | | name6 = '''[[یحیی دوم ادریسی|یحیی بن یحیی]]'''{{سخ}}{{small|(یحیی دوم)}} | ||
| nickname6 = | | nickname6 = | ||
| native6 = یحیی بن یحیی | | native6 = یحیی بن یحیی | ||
| life6 = درگذشت ۸۷۴ | | life6 = درگذشت ۸۷۴ | ||
خط ۴۰۰: | خط ۳۹۹: | ||
| image6 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | | image6 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | ||
| name7 = '''[[علی دوم ادریسی|علی بن عمر]]'''{{سخ}}{{small|(علی دوم)}} | | name7 = '''[[علی دوم ادریسی|علی بن عمر]]'''{{سخ}}{{small|(علی دوم)}} | ||
| nickname7 = | | nickname7 = | ||
| native7 = علی بن عمر | | native7 = علی بن عمر | ||
| life7 = درگذشت ۸۸۳ | | life7 = درگذشت ۸۸۳ | ||
خط ۴۰۹: | خط ۴۰۸: | ||
| image7 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | | image7 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | ||
| name8 = '''[[یحیی سوم ادریسی|یحیی بن قاسم]]'''{{سخ}}{{small|(یحیی سوم)}} | | name8 = '''[[یحیی سوم ادریسی|یحیی بن قاسم]]'''{{سخ}}{{small|(یحیی سوم)}} | ||
| nickname8 = | | nickname8 = | ||
| native8 = یحیی بن القاسم | | native8 = یحیی بن القاسم | ||
| life8 = درگذشت ۹۰۴ | | life8 = درگذشت ۹۰۴ | ||
خط ۴۱۸: | خط ۴۱۷: | ||
| image8 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | | image8 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | ||
| name9 = '''[[یحیی چهارم ادریسی|یحیی بن ادریس]]'''{{سخ}}{{small|(یحیی چهارم)}} | | name9 = '''[[یحیی چهارم ادریسی|یحیی بن ادریس]]'''{{سخ}}{{small|(یحیی چهارم)}} | ||
| nickname9 = | | nickname9 = | ||
| native9 = یحیی بن إدریس | | native9 = یحیی بن إدریس | ||
| life9 = درگذشت ۹۱۷ | | life9 = درگذشت ۹۱۷ | ||
خط ۴۲۷: | خط ۴۲۶: | ||
| image9 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | | image9 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | ||
| name10 = '''[[حسن یکم ادریسی|حسن بن محمد]]'''{{سخ}}{{small|(حسن اول)}} | | name10 = '''[[حسن یکم ادریسی|حسن بن محمد]]'''{{سخ}}{{small|(حسن اول)}} | ||
| nickname10 = | | nickname10 = | ||
| native10 = الحسن بن محمد | | native10 = الحسن بن محمد | ||
| life10 = Died 944 | | life10 = Died 944 | ||
خط ۴۳۶: | خط ۴۳۵: | ||
| image10 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | | image10 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | ||
| name11 = '''[[قاسم یکم ادریسی|قاسم بن ابراهیم]]''' | | name11 = '''[[قاسم یکم ادریسی|قاسم بن ابراهیم]]''' | ||
| nickname11 = | | nickname11 = | ||
| native11 = القاسم بن ابراهیم | | native11 = القاسم بن ابراهیم | ||
| life11 = درگذشت ۹۴۸ | | life11 = درگذشت ۹۴۸ | ||
خط ۴۴۵: | خط ۴۴۴: | ||
| image11 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | | image11 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | ||
| name12 = '''[[احمد یکم ادریسی|احمد بن قاسم]]''' | | name12 = '''[[احمد یکم ادریسی|احمد بن قاسم]]''' | ||
| nickname12 = | | nickname12 = | ||
| native12 = أحمد بن القاسم | | native12 = أحمد بن القاسم | ||
| life12 = درگذشت ۹۵۴ | | life12 = درگذشت ۹۵۴ | ||
خط ۴۵۴: | خط ۴۵۳: | ||
| image12 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | | image12 = Flag of Morocco 1073 1147.svg | ||
| name13 = '''[[حسن دوم ادریسی|حسن بن قاسم]]'''{{سخ}}{{small|(حسن دوم)}} | | name13 = '''[[حسن دوم ادریسی|حسن بن قاسم]]'''{{سخ}}{{small|(حسن دوم)}} | ||
| nickname13 = | | nickname13 = | ||
| native13 = الحسن بن القاسم | | native13 = الحسن بن القاسم | ||
| life13 = درگذشت ۹۸۵ | | life13 = درگذشت ۹۸۵ | ||
خط ۴۶۶: | خط ۴۶۵: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده: تاریخ]] | [[رده:تاریخ]] | ||
[[رده:حکومتها]] | |||
[[رده: حکومتها]] | [[رده:مغرب]] | ||
[[رده: مغرب]] |