۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '.او' به '. او') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|- | |- | ||
|محلوفات/ مدفن: | |محلوفات/ مدفن: | ||
|ایران، تهران / | |ایران، تهران / نجف، حرم حضرت علی(ع) | ||
|- | |- | ||
|محلتحصیل | |محلتحصیل | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
|- | |- | ||
|برخی از استادان | |برخی از استادان | ||
|حضرات آیات عظام: <br>آخوند ملاکاظم خراسانی، سید ابوالحسن | |حضرات آیات عظام: <br>آخوند ملاکاظم خراسانی، سید ابوالحسن جلوه، سید عبدالله بهبهانی. | ||
|- | |- | ||
|مذهب | |مذهب | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
او در ۱۳۲۷ ش به همراه ۱۴تن از مجتهدان بیانیهای را امضا کرد که در آن ظاهر شدن زنان در اماکن عمومی بدون حجاب حرام اعلام شده بود. همچنین از جمله اقدامات وی مقابله جدی با فرقه بهائیت و فعالیتهای آنان بود. | او در ۱۳۲۷ ش به همراه ۱۴تن از مجتهدان بیانیهای را امضا کرد که در آن ظاهر شدن زنان در اماکن عمومی بدون حجاب حرام اعلام شده بود. همچنین از جمله اقدامات وی مقابله جدی با فرقه بهائیت و فعالیتهای آنان بود. | ||
روابط بهبهانی با حکومت | روابط بهبهانی با حکومت از ۱۳۳۷ش به بعد رو به تیرگی نهاد. وی در ۲۰ آبان ۱۳۴۲ش (۲۴ جمادیالثانی ۱۳۸۳ق)، درگذشت و در حرم امام علی(ع) دفن شد. | ||
=معرفی= | =معرفی= | ||
سید محمد بهبهانی در ۱۲۹۱ق در [[تهران]] متولد شد. پدرش سیدعبدالله بهبهانی | سید محمد بهبهانی در ۱۲۹۱ق در [[تهران]] متولد شد. پدرش سیدعبدالله بهبهانی از رهبران مشهور [[نهضت مشروطه]] بهشمار میرفت. سیدمحمد بیشتر شهرت و نفوذ خود را مدیون پدرش بود<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۲، ص۱۶۵؛ بامداد، ج۲، ص۲۸۹</ref>. | ||
او نخستین آموزشهای دینی را نزد پدرش فراگرفت و گفتهاند که در علوم عقلی از شاگردان میرزاابوالحسن جلوه بوده است. پس از مدتی به [[نجف]] رفت و در فقه و اصول، در درس اساتیدی چون [[آخوند خراسانی]] حاضر شد<ref>مرتضوی برازجانی، ص۱۱۵؛ ایرانیکا، ذیل مادّه</ref>. وی در ۲۰ آبان ۱۳۴۲، در تهران بر اثر سرطان درگذشت؛ روز وفات او عزای رسمی اعلام شد و جنازه او به نجف انتقال یافته<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۲، ص۱۶۵</ref> در حجره شماره ۲۹ حرم امیرالمومنین(ع) دفن شد<ref>فتلاوی، مشاهیر المدفونین فی الصحن العلوی الشریف، | او نخستین آموزشهای دینی را نزد پدرش فراگرفت و گفتهاند که در علوم عقلی از شاگردان میرزاابوالحسن جلوه بوده است. پس از مدتی به [[نجف]] رفت و در فقه و اصول، در درس اساتیدی چون [[آخوند خراسانی]] حاضر شد<ref>مرتضوی برازجانی، ص۱۱۵؛ ایرانیکا، ذیل مادّه</ref>. وی در ۲۰ آبان ۱۳۴۲، در تهران بر اثر سرطان درگذشت؛ روز وفات او عزای رسمی اعلام شد و جنازه او به نجف انتقال یافته<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۲، ص۱۶۵</ref> در حجره شماره ۲۹ حرم امیرالمومنین(ع) دفن شد<ref>فتلاوی، مشاهیر المدفونین فی الصحن العلوی الشریف، ۱۴۲۷ق، ص۳۰۸</ref>. | ||
=در دوران مشروطه= | =در دوران مشروطه= | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
=در دوران محمدرضا شاه= | =در دوران محمدرضا شاه= | ||
در دوره حکومت محمدرضاشاه بهبهانی در جایگاه یک روحانی طراز اول تهران نقش واسط بین مراجع تقلید و مردم با دربار را ایفا میکرد و با توجه به موقعیت دینی ـ اجتماعی خود از یک سو و نفوذ در دربار از سوی دیگر، نسبت به حل مشکلات سیاسی، اجتماعی و دینی مردم اقدام مینمود<ref>ر.ک:شهربانی کشور، ج۱، ص۱۶، ۹۰ـ۹۱</ref>. | در دوره حکومت محمدرضاشاه بهبهانی در جایگاه یک روحانی طراز اول تهران نقش واسط بین مراجع تقلید و مردم با دربار را ایفا میکرد و با توجه به موقعیت دینی ـ اجتماعی خود از یک سو و نفوذ در دربار از سوی دیگر، نسبت به حل مشکلات سیاسی، اجتماعی و دینی مردم اقدام مینمود<ref>ر. ک:شهربانی کشور، ج۱، ص۱۶، ۹۰ـ۹۱</ref>. | ||
=صدور بیانیه در مورد حجاب= | =صدور بیانیه در مورد حجاب= | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
=در نهضت ملی شدن صنعت نفت= | =در نهضت ملی شدن صنعت نفت= | ||
در نهضت ملی شدن صنعت نفت و تلاش و مبارزه جدی نیروهای ملی و مذهبی برای تحقق این امر، بهبهانی حضور فعال نداشت و بنابر اظهارات خودش تا میتوانست از مداخله در امور سیاسی فاصله میگرفت ـ هرچند گفته شده است که او هر زمان لازم میدانست در ابراز عقاید سیاسی خود تردید نمیکرد<ref> | در نهضت ملی شدن صنعت نفت و تلاش و مبارزه جدی نیروهای ملی و مذهبی برای تحقق این امر، بهبهانی حضور فعال نداشت و بنابر اظهارات خودش تا میتوانست از مداخله در امور سیاسی فاصله میگرفت ـ هرچند گفته شده است که او هر زمان لازم میدانست در ابراز عقاید سیاسی خود تردید نمیکرد<ref>همان، ص۱۹۷</ref>. بهبهانی، هیچگاه در شمار مدافعان دولت مصدق نبود و حتی در مواردی از دولت انتقاد میکرد؛ هرچند از برخی حرکتهای گروههای سیاسی در مقابله با حکومت مصدق، حتی اقداماتی که جنبه دینی داشت، خرسند نبود و اظهار میکرد که «برای پیشرفت امور اجتماعی مرکزیت ضروری است، و گرنه تشتت افکار و اعمال سیاستهای جاهلانه متکی بر احساسات در نهضتهای اجتماعی و سیاسی موجب مفاسد و عدم موفقیت است»<ref>اطلاعات، ش ۷۸۲۸، ص۵</ref>. | ||
=انصراف شاه از سفر به خارج= | =انصراف شاه از سفر به خارج= | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
روابط بهبهانی با حکومت از ۱۳۳۷ ش به بعد رو به تیرگی نهاد. مهمترین اختلافات میان دربار خصوصاً محمدرضا شاه و بهبهانی میتوان به این موارد اشاره کرد: | روابط بهبهانی با حکومت از ۱۳۳۷ ش به بعد رو به تیرگی نهاد. مهمترین اختلافات میان دربار خصوصاً محمدرضا شاه و بهبهانی میتوان به این موارد اشاره کرد: | ||
==زنان و انتخابات== | == زنان و انتخابات == | ||
در دی ماه این سال | در دی ماه این سال او در نامهای که در کیهان منتشر شد طرح مجدد مسئله شرکت زنان در انتخابات را در [[مجلس سنا]] مورد حمله قرار داد<ref>ایرانیکا، ذیل ماده</ref>. | ||
==نبود آزادی بیان== | == نبود آزادی بیان == | ||
در بیستم بهمن ۱۳۴۰ نیز با آغاز برنامه اصلاحات ارضی | در بیستم بهمن ۱۳۴۰ نیز با آغاز برنامه اصلاحات ارضی در تلگراف شدیداللحنی به شاه وقایع دانشگاه و کشته شدن عدهای از دانشجویان را ناشی از تأخیر در افتتاح مجلس و نبودن آزادی دانست و شاه را به کوتاهی در انجام وظیفه متهم کرد. پس از این تلگراف که با تشدید فعالیت سید جعفر بهبهانی فرزند سیدمحمد همراه بود سیدجعفر که چندین دوره وکیل مجلس بود بازداشت شد<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ج۱، ص۴۳۵</ref>. | ||
==قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی== | == قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی == | ||
به دنبال تصویب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی در ۱۶ مهر ۱۳۴۱، که در آن شرط قسم به [[قرآن]] و [[مسلمان]] بودن از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان حذف و به زنان نیز حق رأی داده شده بود، رابطه بهبهانی و حکومت تیرهتر شد<ref>مدنی، ج۱، ص۳۷۴، ۳۷۵؛ ملکی، مقدمه کاتوزیان، ص۱۴۹</ref>. | به دنبال تصویب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی در ۱۶ مهر ۱۳۴۱، که در آن شرط قسم به [[قرآن]] و [[مسلمان]] بودن از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان حذف و به زنان نیز حق رأی داده شده بود، رابطه بهبهانی و حکومت تیرهتر شد<ref>مدنی، ج۱، ص۳۷۴، ۳۷۵؛ ملکی، مقدمه کاتوزیان، ص۱۴۹</ref>. | ||
در پی تصویب این قانون، علمای [[قم]] و [[نجف]]، همچون آیتالله حکیم و [[سید ابوالقاسم خویی|آیتالله خویی]] | در پی تصویب این قانون، علمای [[قم]] و [[نجف]]، همچون آیتالله حکیم و [[سید ابوالقاسم خویی|آیتالله خویی]] با تلگراف به بهبهانی خواستار اقدام او برای لغو این قانون شدند و او نیز طی تلگرافی به شاه بر این خواسته تأکید کرد. بهبهانی برای اعتراض به این قانون مردم را به اجتماع در مسجد سیدعزیزالله در بازار تهران فراخواند. در این مراسم پس از سخنرانی خطیب مشهور تهران [[محمدتقی فلسفی]]، بهبهانی با وجود کهنسالی به منبر رفت و از نخستوزیر خواست که این قانون اصلاح شود. | ||
از آنجا که دولت به این اعتراضها توجهی نکرد، بهبهانی و سه نفر از مجتهدان، تصمیم گرفتند در مسجد حاج سیدعزیزالله، تحصن و مردم را به حضور در مسجد دعوت کنند. زمانی که بیاعتنایی دولت شدت یافت، بهبهانی که حدود نود سال داشت، وصیت کرد که اگر در این میان از دنیا رفت، جنازه او را تا این قانون لغو نشده در مسجد گذاشته، دفن نکنند. سرانجام، نخستوزیر در تلگرافی به علمای قم و تهران لغو تصویب نامه را اعلام کرد و با قبول خواستههای مراجع، اجتماعات بعدی نیز لغو شد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۷، ۳۳، ۵۲؛ دوانی، ج۲، ص۴۲، ۴۴، ۴۶، ۵۰، ۷۲ـ۷۳، ۱۳۷، ۱۴۸ـ۱۴۹، ۱۵۱، ۱۵۳ـ۱۵۴؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۰۴، ۱۰۶ـ۱۰۷</ref>. | از آنجا که دولت به این اعتراضها توجهی نکرد، بهبهانی و سه نفر از مجتهدان، تصمیم گرفتند در مسجد حاج سیدعزیزالله، تحصن و مردم را به حضور در مسجد دعوت کنند. زمانی که بیاعتنایی دولت شدت یافت، بهبهانی که حدود نود سال داشت، وصیت کرد که اگر در این میان از دنیا رفت، جنازه او را تا این قانون لغو نشده در مسجد گذاشته، دفن نکنند. سرانجام، نخستوزیر در تلگرافی به علمای قم و تهران لغو تصویب نامه را اعلام کرد و با قبول خواستههای مراجع، اجتماعات بعدی نیز لغو شد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۷، ۳۳، ۵۲؛ دوانی، ج۲، ص۴۲، ۴۴، ۴۶، ۵۰، ۷۲ـ۷۳، ۱۳۷، ۱۴۸ـ۱۴۹، ۱۵۱، ۱۵۳ـ۱۵۴؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۰۴، ۱۰۶ـ۱۰۷</ref>. | ||
==انقلاب سفید== | == انقلاب سفید == | ||
در همه پرسی اصول شش گانه انقلاب سفید، آیتالله خویی در تلگرافی به بهبهانی، انقلاب سفید را مورد اعتراض قرار داد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۶۰؛ دوانی، ج۳، ص۲۰۶ـ۲۰۷</ref> و بهبهانی نیز طی نامهای به عَلَم، نخستوزیر وقت، صریحاً دولت را از تقسیم املاک موقوفه و دخالت در امور این املاک بازداشت. | در همه پرسی اصول شش گانه انقلاب سفید، آیتالله خویی در تلگرافی به بهبهانی، انقلاب سفید را مورد اعتراض قرار داد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۶۰؛ دوانی، ج۳، ص۲۰۶ـ۲۰۷</ref> و بهبهانی نیز طی نامهای به عَلَم، نخستوزیر وقت، صریحاً دولت را از تقسیم املاک موقوفه و دخالت در امور این املاک بازداشت. | ||
==تحریم همه پرسی== | == تحریم همه پرسی == | ||
هنگامی که [[امام خمینی]] همه پرسی شاه را برای انقلاب سفید تحریم کرد، آیتالله بهبهانی در کنار [[آیتالله سیداحمد خوانساری]] به تحریم همه پرسی فتوا داد. در دوم بهمن ۱۳۴۱، محمدتقی فلسفی در منزل بهبهانی، در مخالفت با همه پرسی سخنرانی کرد. این اجتماع در نهایت به زدوخورد با پلیس منجر شد و به دنبال آن بهبهانی تحت نظر قرار گرفت و از خروج او از منزل جلوگیری شد. بدین ترتیب، این بار بهبهانی به طور مستقیم رودرروی دربار قرار گرفت<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ج۱، ص۴۶۰؛ عاقلی، روز شمار تاریخ ایران، ج۲، ص۱۴۸؛ دوانی، ج۳، ص۲۰۸</ref>. | هنگامی که [[امام خمینی]] همه پرسی شاه را برای انقلاب سفید تحریم کرد، آیتالله بهبهانی در کنار [[آیتالله سیداحمد خوانساری]] به تحریم همه پرسی فتوا داد. در دوم بهمن ۱۳۴۱، محمدتقی فلسفی در منزل بهبهانی، در مخالفت با همه پرسی سخنرانی کرد. این اجتماع در نهایت به زدوخورد با پلیس منجر شد و به دنبال آن بهبهانی تحت نظر قرار گرفت و از خروج او از منزل جلوگیری شد. بدین ترتیب، این بار بهبهانی به طور مستقیم رودرروی دربار قرار گرفت<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ج۱، ص۴۶۰؛ عاقلی، روز شمار تاریخ ایران، ج۲، ص۱۴۸؛ دوانی، ج۳، ص۲۰۸</ref>. | ||
==فاجعۀ مدرسۀ فیضیه== | == فاجعۀ مدرسۀ فیضیه == | ||
هنگامی که [[خمینی کبیر|آیتالله خمینی]] و مراجع تقلید، نوروز ۱۳۴۲ را عزای ملی اعلام کردند، بهبهانی نیز با صدور اعلامیهای با ایشان همراه شد و در واقعه [[مدرسه فیضیه|فیضیه]] نیز جنایت رژیم شاه را به شدت محکوم کرد<ref>طلوعی، داستان انقلاب، ص۲۰۵ـ۲۰۶؛ دوانی، ج۴، ص۱۲۱ـ ۱۲۳</ref>. | هنگامی که [[خمینی کبیر|آیتالله خمینی]] و مراجع تقلید، نوروز ۱۳۴۲ را عزای ملی اعلام کردند، بهبهانی نیز با صدور اعلامیهای با ایشان همراه شد و در واقعه [[مدرسه فیضیه|فیضیه]] نیز جنایت رژیم شاه را به شدت محکوم کرد<ref>طلوعی، داستان انقلاب، ص۲۰۵ـ۲۰۶؛ دوانی، ج۴، ص۱۲۱ـ ۱۲۳</ref>. | ||
==قضیۀ پانزده خرداد== | == قضیۀ پانزده خرداد == | ||
پس از [[قیام پانزده خرداد]] ۱۳۴۲، بهبهانی بیانیهای صادر و در آن «جنایت هیئت حاکمه» را بشدت محکوم کرد. او با به کار بردن عباراتی صریح، از «مقاومت مجدّانه روحانیت مذهب مقدس جعفری در مقابل اعمال و فجایع ناشیانه دولت» سخن گفت و از آن زمان بود که بیش از پیش مورد غضب حکومت واقع شد و حتی از انتخاب فرزند او به نمایندگی مجلس نیز جلوگیری به عمل آمد<ref>عاقلی، نخستوزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، ص۹۳۸ـ ۹۴۱، ۹۴۶، ۹۵۰</ref>. | پس از [[قیام پانزده خرداد]] ۱۳۴۲، بهبهانی بیانیهای صادر و در آن «جنایت هیئت حاکمه» را بشدت محکوم کرد. او با به کار بردن عباراتی صریح، از «مقاومت مجدّانه روحانیت مذهب مقدس جعفری در مقابل اعمال و فجایع ناشیانه دولت» سخن گفت و از آن زمان بود که بیش از پیش مورد غضب حکومت واقع شد و حتی از انتخاب فرزند او به نمایندگی مجلس نیز جلوگیری به عمل آمد<ref>عاقلی، نخستوزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، ص۹۳۸ـ ۹۴۱، ۹۴۶، ۹۵۰</ref>. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده: عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده: عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] |