۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''سید کاظم حسینی حائری''' (متولد 1317ش- کربلا) [[فقیه]]، اصولی، | '''سید کاظم حسینی حائری''' (متولد 1317ش- کربلا) [[فقیه]]، اصولی، از [[مراجع تقلید]] [[شیعه]]، نویسنده، مقرر و مؤسس مدرسۀ علمیۀ [[سید محمد باقر صدر]] میباشد. او داراری تألیفات بسیاری از جمله: «أساس الحکومة الإسلامیة»، «الإمامة وقیادة المجتمع»، «ولایة الأمر فی عصر الغیبة» میباشد. ایشان پس از تحصیل در [[حوزه علمیه نجف]]، در سال ۱۳۹۴ق (۱۳۵۳ش) به [[ایران]] مهاجرت کرد و فعالیتهای علمی خود را در [[حوزه علمیه قم]] ادامه داد. وی در قم یک مدرسه علمیه به [[زبان عربی]] و یک مؤسسه تبلیغی پایهگذاری کرد و پس از سرنگونی حکومت [[صدام حسین]] در [[عراق]] نیز مدرسهای علمیه در [[نجف]] تأسیس نمود. وی تحول در شیوه آموزشی رایج در حوزههای علمیه را ضروری میداند. او قبل و بعد از سرنگونی [[نظام بعث]] بیانیههایی درباره مسائل سیاسی [[عراق]] صادر کرد و حضور اشغالگران در این کشور را محکوم نمود و درباره قانون اساسی عراق اعلام موضع کرد. ایشان در اول [[ماه صفر]] سال 1444 ق، به دلیل ناتوانی جسمی از [[مرجعیت]] کنارهگیری کرد و در پی آن بیانهای را صادر نمود. | ||
=تحصیلات= | =تحصیلات= | ||
سید کاظم حسینى حائرى تحصیلات خود را از پنج سالگى در محضر مادر فاضل خود آغاز کرد. او خواندن و نوشتن و قرائت [[قرآن]]، دعا، زیارت، برخى از رسالههاى عملیه و تعدادى از کتابهاى حدیث مانند«عین الحیاة»[[علامه مجلسى]] را از مادر خود فراگرفت. سپس در محضر پدر دانشمندش علوم عربى، مکاسب [[شیخ انصارى|شیخ انصارى]] و کفایه [[آخوند خراسانى]] را آموخت. پدرش شیوۀ خاصى در درس دادن به او داشت. او از فرزندش مىخواست تا هر درسى را خود مطالعه نماید و در جلسه درس ارائه دهد و او اشکالاتش را بر طرف مىساخت. <br> | سید کاظم حسینى حائرى تحصیلات خود را از پنج سالگى در محضر مادر فاضل خود آغاز کرد. او خواندن و نوشتن و قرائت [[قرآن]]، دعا، زیارت، برخى از رسالههاى عملیه و تعدادى از کتابهاى حدیث مانند«عین الحیاة»[[علامه مجلسى]] را از مادر خود فراگرفت. سپس در محضر پدر دانشمندش علوم عربى، مکاسب [[شیخ انصارى|شیخ انصارى]] و کفایه [[آخوند خراسانى]] را آموخت. پدرش شیوۀ خاصى در درس دادن به او داشت. او از فرزندش مىخواست تا هر درسى را خود مطالعه نماید و در جلسه درس ارائه دهد و او اشکالاتش را بر طرف مىساخت. <br> | ||
آیتالله حائرى از محضر درس برخى دیگر از اساتید دوره سطح حوزه علمیه [[نجف اشرف]] نیز بهره برد.وى در هفده سالگى پس از اتمام دوره سطح در درس خارج فقه و اصول | آیتالله حائرى از محضر درس برخى دیگر از اساتید دوره سطح حوزه علمیه [[نجف اشرف]] نیز بهره برد. وى در هفده سالگى پس از اتمام دوره سطح در درس خارج فقه و اصول [[آیتالله سید محمد شاهرودى|آیتالله سید محمد شاهرودى]] شرکت کرد. و چندین دوره خارج اصول و کتابهاى متعدد فقهى را از محضر ایشان فراگرفت. وى بسیار مورد علاقه آیتاللّه شاهرودى استاد خود بود به حدى که آیتالله شاهرودى جواب برخى از استفتائات خود را به ایشان واگذار مىکرد.<br> | ||
=هجرت به قم= | =هجرت به قم= | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
آشنایى با شهید سید محمدباقرصدر تحولى عظیم در زندگى علمى آیتاللّه حائرى ایجاد کرد. ایشان خود در اینباره مىگوید: | آشنایى با شهید سید محمدباقرصدر تحولى عظیم در زندگى علمى آیتاللّه حائرى ایجاد کرد. ایشان خود در اینباره مىگوید: | ||
«در همین بین با [[آیتالله شهید سید محمدباقرصدر|آیتالله شهید سید محمدباقرصدر]] آشنا شدم و حدود چهارده سال از محضر آن شهید بزرگوار، فقه و اصول فراگرفتم. | «در همین بین با [[آیتالله شهید سید محمدباقرصدر|آیتالله شهید سید محمدباقرصدر]] آشنا شدم و حدود چهارده سال از محضر آن شهید بزرگوار، فقه و اصول فراگرفتم. | ||
افزون بر فقه و اصول، در فلسفه و اقتصاد از محضر ایشان بهره بردهام، بدینگونه که دو اثر مهم ایشان را: «اقتصادنا» و «فلسفتنا» را با دقت مطالعه مىکردم و هر کجا شبهه و پرسشى پیش مىآمد، در محضر ایشان مطرح مىکردم و آن بزرگوار مطلب را براى من باز میکردند و به پرسشها، پاسخ مىدادند.همچنین، کتاب «الأسس المنطقیه» را در نزد ایشان خواندهام و در تدوین بخشى از این کتاب با ایشان همکارى علمى داشتهام. این کتاب، در حساب احتمالات و بیان چگونگى رسیدن احتمالات، به علم است. | افزون بر فقه و اصول، در فلسفه و اقتصاد از محضر ایشان بهره بردهام، بدینگونه که دو اثر مهم ایشان را: «اقتصادنا» و «فلسفتنا» را با دقت مطالعه مىکردم و هر کجا شبهه و پرسشى پیش مىآمد، در محضر ایشان مطرح مىکردم و آن بزرگوار مطلب را براى من باز میکردند و به پرسشها، پاسخ مىدادند. همچنین، کتاب «الأسس المنطقیه» را در نزد ایشان خواندهام و در تدوین بخشى از این کتاب با ایشان همکارى علمى داشتهام. این کتاب، در حساب احتمالات و بیان چگونگى رسیدن احتمالات، به علم است. | ||
در ابتداى آشنایى من با ایشان، بحث ایشان دربارۀ «ترتب» بود. پس از مدتى شرکت در درس، براى من مشکلاتى پیش آمد که بر آن شدم در درس حاضر نشوم. ایشان، از این جریان آگاه شد و از من خواست به حضور در درس ادامه دهم و فرمود: «اگر پنج سال در این درس حاضر شوى، من [[اجتهاد]] تو را تضمین مىکنم». <br> | در ابتداى آشنایى من با ایشان، بحث ایشان دربارۀ «ترتب» بود. پس از مدتى شرکت در درس، براى من مشکلاتى پیش آمد که بر آن شدم در درس حاضر نشوم. ایشان، از این جریان آگاه شد و از من خواست به حضور در درس ادامه دهم و فرمود: «اگر پنج سال در این درس حاضر شوى، من [[اجتهاد]] تو را تضمین مىکنم». <br> | ||
=شهادت فرزند= | =شهادت فرزند= | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
=مواضع وپیام ها= | =مواضع وپیام ها= | ||
==همایش طلایه داران صلح و وحدت اسلامی== | == همایش طلایه داران صلح و وحدت اسلامی == | ||
بسم الله الرحمن الرحیم<br> | بسم الله الرحمن الرحیم<br> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
وقتی موج الحاد در لباس مارکسیسم در میان امت اسلام به راه افتاد، او با «فلسفتنا»ی خود به مقابله با این موج برخاست و با این اثر، ماتریالیسم دیالکتیک را که بخش اول از اصول فکری مارکسیسم بود به چالش کشید و نقطهضعفها و مغالطات موجود در آن را هویدا ساخت. سپس بخش اول از «اقتصادنا» را به نقد بخش دوم از مارکسیسم، یعنی ماتریالیسم تاریخی اختصاص داد تا از این رهگذر، دین مردم را از فروافتادن در باتلاق این جریان الحادی مصون سازد. همچنین به نقد مکتب اقتصادی مارکسیستی و نیز مکتب اقتصاد سرمایهداری پرداخت و از آن پس در جلد دوم «اقتصادنا» ساختمان کلی اقتصاد اسلامی و نظام توزیع و تولید در آن را به تفصیل شرح داد. بدینسان به نبردی سخت با دو مکتب مارکسیسم و سرمایهداری وارد شد و با شکست اندیشههای هر دو مکتب، سربلند از این میدان بیرون آمد و پیروزی درخشانی را برای اسلام به ثبت رساند و امنیت فکری را برای همه جناحها و طوائف امت اسلام پدید آورد. | وقتی موج الحاد در لباس مارکسیسم در میان امت اسلام به راه افتاد، او با «فلسفتنا»ی خود به مقابله با این موج برخاست و با این اثر، ماتریالیسم دیالکتیک را که بخش اول از اصول فکری مارکسیسم بود به چالش کشید و نقطهضعفها و مغالطات موجود در آن را هویدا ساخت. سپس بخش اول از «اقتصادنا» را به نقد بخش دوم از مارکسیسم، یعنی ماتریالیسم تاریخی اختصاص داد تا از این رهگذر، دین مردم را از فروافتادن در باتلاق این جریان الحادی مصون سازد. همچنین به نقد مکتب اقتصادی مارکسیستی و نیز مکتب اقتصاد سرمایهداری پرداخت و از آن پس در جلد دوم «اقتصادنا» ساختمان کلی اقتصاد اسلامی و نظام توزیع و تولید در آن را به تفصیل شرح داد. بدینسان به نبردی سخت با دو مکتب مارکسیسم و سرمایهداری وارد شد و با شکست اندیشههای هر دو مکتب، سربلند از این میدان بیرون آمد و پیروزی درخشانی را برای اسلام به ثبت رساند و امنیت فکری را برای همه جناحها و طوائف امت اسلام پدید آورد. | ||
آنگاه که تجربهگرایی در علوم بلوا بهپا کرد و روش علمی در میدان اندیشه یکهتازی آغاز نمود، با کتاب «الأسس المنطقیة للإستقراء» نظریهاش در استقراء را مطرح ساخت تا عقاید اسلامی و حقانیت توحید را براساس براهینی مبتنیبر همان اصول و پایههای علومتجربی، یعنی از رهگذر تراکم ارزشهای احتمالی اثبات کند. | آنگاه که تجربهگرایی در علوم بلوا بهپا کرد و روش علمی در میدان اندیشه یکهتازی آغاز نمود، با کتاب «الأسس المنطقیة للإستقراء» نظریهاش در استقراء را مطرح ساخت تا عقاید اسلامی و حقانیت توحید را براساس براهینی مبتنیبر همان اصول و پایههای علومتجربی، یعنی از رهگذر تراکم ارزشهای احتمالی اثبات کند. | ||
وقتی نظام بانکداری ربوی چیرگی یافت، طرح مترقی «البنک اللاربوی فی الإسلام» را ارائه نمود تا همه مذاهب اسلامی را از آفت ربا حفظ کند و به امت و دنیا ثابت کند که اسلام میتواند همپای زمان پیش برود و راهحلهای جزئی برای همه مشکلات زندگی معاصر ارائه کند. | وقتی نظام بانکداری ربوی چیرگی یافت، طرح مترقی «البنک اللاربوی فی الإسلام» را ارائه نمود تا همه مذاهب اسلامی را از آفت ربا حفظ کند و به امت و دنیا ثابت کند که اسلام میتواند همپای زمان پیش برود و راهحلهای جزئی برای همه مشکلات زندگی معاصر ارائه کند. | ||
۲- روش پژوهش؛ شهید صدر در پژوهشهایش تنها به بهرهگیری از ابزارها و پشتوانههای علمی خاص [مذهبی] خود بسنده نمیکرد، بلکه هر آنچه در عرصه اندیشه اسلامی وجود داشت را به کار میگرفت تا به رأی بهدستآمده ویژگی فراگیری و شمول بخشد و آن را بهعنوان حکم اسلام در چارچوب گسترده آن ارائه کند. در این راستا در اثر بزرگش «اقتصادنا» مذاهب مختلف اسلامی را در دایره پژوهش قرار میدهد تا از همه آنها برای ساخت نظریه اقتصادیاش بهره بگیرد؛ نظریهای که آن را بهعنوان نظریه عمومی اسلام و دربرگیرنده انواع مذاهب اسلامی اکتشاف کرده است. بهعنوان نمونه در بحث مالیاتهای خمس و زکات، بیان کرده است که این دو مالیات برای بالا بردن سطح زندگی فقیر و رساندن آن به سطح زندگی اغنیا، تشریع شدهاند تا از این رهگذر مفهوم توازن اجتماعی در اسلام محقق شود. او در این راستا به منابع متعددی از میراث اسلامی استناد کرده که در این میان در کنار روایاتی از «وسائل» نقلابنقدامه در «المغنی» که در آن نظر شافعی را نیز آورده، وجود دارد. | ۲- روش پژوهش؛ شهید صدر در پژوهشهایش تنها به بهرهگیری از ابزارها و پشتوانههای علمی خاص [مذهبی] خود بسنده نمیکرد، بلکه هر آنچه در عرصه اندیشه اسلامی وجود داشت را به کار میگرفت تا به رأی بهدستآمده ویژگی فراگیری و شمول بخشد و آن را بهعنوان حکم اسلام در چارچوب گسترده آن ارائه کند. در این راستا در اثر بزرگش «اقتصادنا» مذاهب مختلف اسلامی را در دایره پژوهش قرار میدهد تا از همه آنها برای ساخت نظریه اقتصادیاش بهره بگیرد؛ نظریهای که آن را بهعنوان نظریه عمومی اسلام و دربرگیرنده انواع مذاهب اسلامی اکتشاف کرده است. بهعنوان نمونه در بحث مالیاتهای خمس و زکات، بیان کرده است که این دو مالیات برای بالا بردن سطح زندگی فقیر و رساندن آن به سطح زندگی اغنیا، تشریع شدهاند تا از این رهگذر مفهوم توازن اجتماعی در اسلام محقق شود. او در این راستا به منابع متعددی از میراث اسلامی استناد کرده که در این میان در کنار روایاتی از «وسائل» نقلابنقدامه در «المغنی» که در آن نظر شافعی را نیز آورده، وجود دارد. | ||
همچنین در قانون «زمین آبادشده به دست بشر در هنگام فتحملک عمومی همه مسلمانان است» به اجماع منقول در جواهر و نیز سخن ماوردی دراینباره و نقل قول وی از امام مالک، استدلال کرده است. شهید صدر در این کتاب بیان میکند که «کسی نمیتواند زمینی را به مبلغ معینی اجاره کند و سپس بدون اینکه در آن زمین کاری کند آن را به مقداری بیش از آن مبلغ به دیگری اجاره دهد» و در این حکم به فتاوای فقهای بزرگ شیعه و روایات امامان اهل بیت علیهمالسلام و نیز به سخن سرخسی در «مبسوط» استدلال میکند. وی از این رهگذر به حکمی که استنباط میکند صبغه حکم شرعی در چارچوب کلان شریعت اسلامی را میدهد. | همچنین در قانون «زمین آبادشده به دست بشر در هنگام فتحملک عمومی همه مسلمانان است» به اجماع منقول در جواهر و نیز سخن ماوردی دراینباره و نقل قول وی از امام مالک، استدلال کرده است. شهید صدر در این کتاب بیان میکند که «کسی نمیتواند زمینی را به مبلغ معینی اجاره کند و سپس بدون اینکه در آن زمین کاری کند آن را به مقداری بیش از آن مبلغ به دیگری اجاره دهد» و در این حکم به فتاوای فقهای بزرگ شیعه و روایات امامان اهل بیت علیهمالسلام و نیز به سخن سرخسی در «مبسوط» استدلال میکند. وی از این رهگذر به حکمی که استنباط میکند صبغه حکم شرعی در چارچوب کلان شریعت اسلامی را میدهد. | ||
به همین دلیل بود که بهطور ویژه از کتاب «اقتصادنا» در کشورهای اسلامی استقبال شد و این کتاب به مرجعی برای فهم مکتب اقتصادی اسلام و نظریات اسلامی در این زمینه تبدیل گشته و بهعنوان ماده درسی در شماری از دانشگاههای جهان اسلام به کار گرفته شد، هرچند که بهطور کلی همواره دیگر کتابهای شهید صدر نیز مورد توجه فرهیختگان، اندیشمندان، پژوهشگران و مجامع علمی در سراسر جهان اسلام بوده و هست. | به همین دلیل بود که بهطور ویژه از کتاب «اقتصادنا» در کشورهای اسلامی استقبال شد و این کتاب به مرجعی برای فهم مکتب اقتصادی اسلام و نظریات اسلامی در این زمینه تبدیل گشته و بهعنوان ماده درسی در شماری از دانشگاههای جهان اسلام به کار گرفته شد، هرچند که بهطور کلی همواره دیگر کتابهای شهید صدر نیز مورد توجه فرهیختگان، اندیشمندان، پژوهشگران و مجامع علمی در سراسر جهان اسلام بوده و هست. | ||
۳- روشی که شهید صدر به مسائل حساس مذهبی میپرداخت سومین شاخصه نشاندهنده این رویکرد است. او درحالیکه به باورهای مذهبی خود افتخار مینمود و تثبیت و دفاع از آنها را بر عهده میگرفت، از این نکته غافل نبود که مخاطب خود را همه مسلمانان با هر مذهبی قرار دهد، به همینمنظور از ابزارهای عمومی اثبات بهره میگرفت و با زبانی فراگیر و تعابیری جذاب سخن میگفت و از عبارات مشمئزکننده، پرهیز داشت و به همه طیفها و طوائف امت اسلام با دیده احترام مینگریست. | ۳- روشی که شهید صدر به مسائل حساس مذهبی میپرداخت سومین شاخصه نشاندهنده این رویکرد است. او درحالیکه به باورهای مذهبی خود افتخار مینمود و تثبیت و دفاع از آنها را بر عهده میگرفت، از این نکته غافل نبود که مخاطب خود را همه مسلمانان با هر مذهبی قرار دهد، به همینمنظور از ابزارهای عمومی اثبات بهره میگرفت و با زبانی فراگیر و تعابیری جذاب سخن میگفت و از عبارات مشمئزکننده، پرهیز داشت و به همه طیفها و طوائف امت اسلام با دیده احترام مینگریست. | ||
بهعنوان نمونه در کتاب «التشیع و الإسلام» با طرح سه گزینه محتمل نسبت به آینده دعوت اسلامی بحث خود را آغاز میکند و توضیح میدهد که چگونه پیش روی پیامبر صلیاللهعلیهوآله یکی از این سهراه، یعنی «موضع سلبی و وانهادن آینده دعوت»، «موضع ایجابی در قالب نظام شورا» و «موضع ایجابی در قالب تعیین امام» وجود داشته است. سپس این احتمالات را یکی پس از دیگری بررسی و تحلیل میکند تا معلوم شود که کدام یک از این گزینهها به واقعیت زندگی مردم و واقعیت دین اسلام نزدیک بوده است. او در این مسیر ادله و شواهد گوناگون را برمیشمارد و از اندیشهای آزاد و خطابی همهپسند بهره میبرد و با حفظ احترام و رعایت اخلاق علمی، بیآنکه از عقیده خود کوتاه بیاید، مطالبش را بیان میکند. | |||
بهعنوان نمونه در کتاب «التشیع و الإسلام» با طرح سه گزینه محتمل نسبت به آینده دعوت اسلامی بحث خود را آغاز میکند و توضیح میدهد که چگونه پیش روی پیامبر صلیاللهعلیهوآله یکی از این سهراه، یعنی «موضع سلبی و وانهادن آینده دعوت»، «موضع ایجابی در قالب نظام شورا» و «موضع ایجابی در قالب تعیین امام» وجود داشته است. سپس این احتمالات را یکی پس از دیگری بررسی و تحلیل میکند تا معلوم شود که کدام یک از این گزینهها به واقعیت زندگی مردم و واقعیت دین اسلام نزدیک بوده است. او در این مسیر ادله و شواهد گوناگون را برمیشمارد و از اندیشهای آزاد و خطابی همهپسند بهره میبرد و با حفظ احترام و رعایت اخلاق | |||
همین روش در کتاب «بحث حول المهدی» نیز مشهود است. او بحث خود را با طرح پرسشهایی که در ذهن عموم مسلمانان و پژوهشگران وجود دارد میآغازد و سپس همه توان فکری و نبوغ پژوهشی خود را در مسیر پاسخ به این پرسشها به کار میاندازد و اندیشه مهدویت را در قالبی عقلانی و عقلایی و نه در پوششی افسانهای ارائه میکند و نه تنها عرصه را بر مخاطب تنگ نمیسازد، بلکه برای مخاطب خود این امکان را فراهم میآورد که آنچه را میخواند با پیشینههای ذهنیاش مقایسه کند. | همین روش در کتاب «بحث حول المهدی» نیز مشهود است. او بحث خود را با طرح پرسشهایی که در ذهن عموم مسلمانان و پژوهشگران وجود دارد میآغازد و سپس همه توان فکری و نبوغ پژوهشی خود را در مسیر پاسخ به این پرسشها به کار میاندازد و اندیشه مهدویت را در قالبی عقلانی و عقلایی و نه در پوششی افسانهای ارائه میکند و نه تنها عرصه را بر مخاطب تنگ نمیسازد، بلکه برای مخاطب خود این امکان را فراهم میآورد که آنچه را میخواند با پیشینههای ذهنیاش مقایسه کند. | ||
بدینسان شهید صدر نمونههایی عالی از گفتوگوی مذهبی برادرانه و آرام را به نمایش گذاشته است؛ گفتوگویی که کینهورزی و ادبیات تحقیر دیگر مذاهب یا جسارت به بزرگان دیگران جایی در آن ندارد.<br> | بدینسان شهید صدر نمونههایی عالی از گفتوگوی مذهبی برادرانه و آرام را به نمایش گذاشته است؛ گفتوگویی که کینهورزی و ادبیات تحقیر دیگر مذاهب یا جسارت به بزرگان دیگران جایی در آن ندارد.<br> | ||
۴- دیدگاه شهید صدر نسبت به مرجعیت. او مرجع را رهبری برای عموم مسلمانان میدانست که در تلاشهای نظری و عملیاش دغدغه همه امت را دارد و اینطور نیست که تنها مرجع یک فرقه یا گروه معین باشد. بر همین اساس به مبارزه بر ضد حکومت ستمگر عراق | ۴- دیدگاه شهید صدر نسبت به مرجعیت. او مرجع را رهبری برای عموم مسلمانان میدانست که در تلاشهای نظری و عملیاش دغدغه همه امت را دارد و اینطور نیست که تنها مرجع یک فرقه یا گروه معین باشد. بر همین اساس به مبارزه بر ضد حکومت ستمگر عراق برخاست؛ چراکه میدید نظام بعثی به زور سلاح بر گرده ملت عراق سوار شده و این ملت را از ابتداییترین حقوق و آزادیهایش محروم ساخته است و مثلاً پخش [[اذان]] و [[نماز جمعه]] [اهل سنت] از رادیو را ممنوع و [[شعائر حسینی]] را بهشدت محدود نموده، مساجد را محاصره و آنها را از نیروهای امنیتی و جاسوسانش پر کرده است و مردم را وادار میکند که بهزور به حزب حاکم بپیوندند. در این فضا شهید صدر بر این باور بود که این مصیبت تنها دامن یک مذهب یا قوم خاص را نگرفته، بلکه مصیبت همه ملت [[عراق]] است و از این رو موضع جهادی و اقدام دلاورانهاش در راستای خدمت به گسترهای بزرگ از مسلمانان در عراق بود و تا آخرین نفس در راه این هدف جنگید و مبارزه کرد. | ||
راه او از آغاز همین بود و همواره در این راه پر خطر پیش رفت تا اینکه در پایان به شرف شهادت نائل آمد و زندگیاش را به این فوز عظیم پایان برد. او در آخرین پیامی که برای امت عراق، اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] فرستاد، میگوید: «من از آن زمان که [جایگاه] خودم و مسئولیتم را در این امت شناختم، وجودم را به طور یکسان [[وقف]] شیعه و سنی و عرب و کرد کردهام؛ چراکه من از رسالتی دفاع کردم که همه آن ها را متحد میکند… پس ای برادر و فرزند سنیمذهبم! من به همان اندازه با توام که با برادر و فرزند شیعیام هستم. من به همان اندازه با هر دو شما هستم که شما با اسلام هستید».<br> | راه او از آغاز همین بود و همواره در این راه پر خطر پیش رفت تا اینکه در پایان به شرف شهادت نائل آمد و زندگیاش را به این فوز عظیم پایان برد. او در آخرین پیامی که برای امت عراق، اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] فرستاد، میگوید: «من از آن زمان که [جایگاه] خودم و مسئولیتم را در این امت شناختم، وجودم را به طور یکسان [[وقف]] شیعه و سنی و عرب و کرد کردهام؛ چراکه من از رسالتی دفاع کردم که همه آن ها را متحد میکند… پس ای برادر و فرزند سنیمذهبم! من به همان اندازه با توام که با برادر و فرزند شیعیام هستم. من به همان اندازه با هر دو شما هستم که شما با اسلام هستید».<br> | ||
این سخن از فشارها و سختیهای جانکاهی که دیده بود ناشی نمیشد و برای جلب طرفداری و یاری دیگران یا تحریک عواطف نبود، بلکه این سخن از باوری ریشهدار در جان او نشأت میگرفت و براساس مسئولیتی بیان میشد که او در طول زندگی پربرکتش آن را بر عهده گرفته بود و حاصل برداشت آگاهانهای بود که آن شهید بزرگوار از [[اسلام]] و اهداف بزرگ آن داشت. او روزی این عبارات را بیان کرد و آن تلاشها و فداکاریها را انجام داد که هنوز اختلافات طائفهای بروز نیافته و ناسازگاریها به مرحله درگیری و نزاع نرسیده بود؛ بهراستی که گویی او آینده امت را به شکلی دقیق میدید. | این سخن از فشارها و سختیهای جانکاهی که دیده بود ناشی نمیشد و برای جلب طرفداری و یاری دیگران یا تحریک عواطف نبود، بلکه این سخن از باوری ریشهدار در جان او نشأت میگرفت و براساس مسئولیتی بیان میشد که او در طول زندگی پربرکتش آن را بر عهده گرفته بود و حاصل برداشت آگاهانهای بود که آن شهید بزرگوار از [[اسلام]] و اهداف بزرگ آن داشت. او روزی این عبارات را بیان کرد و آن تلاشها و فداکاریها را انجام داد که هنوز اختلافات طائفهای بروز نیافته و ناسازگاریها به مرحله درگیری و نزاع نرسیده بود؛ بهراستی که گویی او آینده امت را به شکلی دقیق میدید. | ||
در پایان از خداوند متعال میخواهم که روح استاد ما را غرق دریای رحمت بیکران خویش کند و او را در اعلی علیین منزل دهد و ما را به ادامه راه او و گام برداشتن در مسیر او یاری نماید. | در پایان از خداوند متعال میخواهم که روح استاد ما را غرق دریای رحمت بیکران خویش کند و او را در اعلی علیین منزل دهد و ما را به ادامه راه او و گام برداشتن در مسیر او یاری نماید. | ||
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته<br> | والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته<br> | ||
==کنارهگیری از مرجعیت== | == کنارهگیری از مرجعیت == | ||
ترجمه متن بیانیه آیتالله حائری به این شرح است: | ترجمه متن بیانیه آیتالله حائری به این شرح است: | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۳۷: | ||
و در پایان باید سخنی از باب سفارش به فرزندان مومن خود بگویم: | و در پایان باید سخنی از باب سفارش به فرزندان مومن خود بگویم: | ||
===اطاعت از رهبری=== | === اطاعت از رهبری === | ||
یک: بر همه مومنان لازم است که از [[ولی فقیه]]، رهبر انقلاب اسلامی، [[آیتالله سید علی خامنهای|حضرت آیتالله العظمی سید علی خامنهای(دام ظله)]] اطاعت کنند. در شرایطی که نیروهای [[کفر]] و شر ضد اسلام محمدی اصیل هم قسم شدهاند، ایشان برای رهبری امت و اداره مبارزه با نیروهای ستمگر و مستکبر شایستهتر و بایستهترند.<br> | یک: بر همه مومنان لازم است که از [[ولی فقیه]]، رهبر انقلاب اسلامی، [[آیتالله سید علی خامنهای|حضرت آیتالله العظمی سید علی خامنهای(دام ظله)]] اطاعت کنند. در شرایطی که نیروهای [[کفر]] و شر ضد اسلام محمدی اصیل هم قسم شدهاند، ایشان برای رهبری امت و اداره مبارزه با نیروهای ستمگر و مستکبر شایستهتر و بایستهترند.<br> | ||
===سفارش به مردم عراق=== | === سفارش به مردم عراق === | ||
دو: به فرزندانم در [[عراق]] عزیز چند سفارش میکنم: | دو: به فرزندانم در [[عراق]] عزیز چند سفارش میکنم: | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۰: | ||
[[رده:عالمان وحدتگرا]] | [[رده:عالمان وحدتگرا]] | ||
[[رده: عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده: عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] |