۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''شرک''' از جمله گناهان کبیره به معنای شریک قائل شدن برای [[خدا]] است. شرک در برابر [[توحید]] قرار دارد و نزد عالمان مسلمان مانند توحید | '''شرک''' از جمله گناهان کبیره به معنای شریک قائل شدن برای [[خدا]] است. شرک در برابر [[توحید]] قرار دارد و نزد عالمان مسلمان مانند توحید به شرک در ذات، صفات و افعال و نیز شرک در عبادت تقسیم می شود. شرک بر دو قسم جلی و خفی است. از شرک جلی در اعتقادات و از شرک خفی در اخلاق بحث میشود. | ||
=تعریف شرک= | =تعریف شرک= | ||
"شرک"،<ref>«علت بخشیده نشدن شرک»، 97049؛ «شرک ورزیدن به خدا»، 85950؛ «تاریخ شرک و بتپرستی در روی زمین»، 34259.</ref> در لغت به معنای "نصیب" قرار دادن | "شرک"،<ref>«علت بخشیده نشدن شرک»، 97049؛ «شرک ورزیدن به خدا»، 85950؛ «تاریخ شرک و بتپرستی در روی زمین»، 34259.</ref> در لغت به معنای "نصیب" قرار دادن و درهم آمیخته شدن دو شریک است.<ref>ر. ک: مجمع البحرین، ج 5، ص 274، واژه "شرک"؛ العین، ج 5، ص 293، واژه "شرک".</ref> و در اصطلاح قرآنی در مقابل "حنفیت" به کار برده میشود و مراد از شرک شریک و مثل و مانند قراردادن برای خدای متعال است. | ||
==تعریف حنیف== | == تعریف حنیف == | ||
"حنیف"، به معناى تمایل پیدا کردن از گمراهى به درستى و راستى است، و از آنجا که پیروان توحید خالص، از شرک رویگردان شده و به این اصل اساسى متمایل میشوند، به آنها حنیف گفته میشود و به همین دلیل، یکى از معانى حنیف، مستقیم و صاف است".<ref>حنیف از ماده حنف(بر وزن هدف) به معناى تمایل پیدا کردن از گمراهى به درستى و راستى است، در حالیکه جنف، عکس آن است؛ یعنى از راستى به کجى گرائیدن. و از آنجا که پیروان توحید خالص، از شرک، رویگردان شده و به این اصل اساسى متمایل میشوند، به آنها حنیف گفته میشود. و نیز به همین دلیل، یکى از معانى حنیف، مستقیم و صاف است. و از اینجا روشن میشود، تفسیرهایى که مفسران براى کلمۀ حنیف کردهاند؛ مانند حج خانۀ خدا، پیروى از حق، پیروى ابراهیم(ع) و اخلاص عمل، همگى به همان معناى کلى و جامع، بازگشت میکند و اینها هر یک، مصداقى از آن است. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 471، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.</ref> | "حنیف"، به معناى تمایل پیدا کردن از گمراهى به درستى و راستى است، و از آنجا که پیروان توحید خالص، از شرک رویگردان شده و به این اصل اساسى متمایل میشوند، به آنها حنیف گفته میشود و به همین دلیل، یکى از معانى حنیف، مستقیم و صاف است".<ref>حنیف از ماده حنف(بر وزن هدف) به معناى تمایل پیدا کردن از گمراهى به درستى و راستى است، در حالیکه جنف، عکس آن است؛ یعنى از راستى به کجى گرائیدن. و از آنجا که پیروان توحید خالص، از شرک، رویگردان شده و به این اصل اساسى متمایل میشوند، به آنها حنیف گفته میشود. و نیز به همین دلیل، یکى از معانى حنیف، مستقیم و صاف است. و از اینجا روشن میشود، تفسیرهایى که مفسران براى کلمۀ حنیف کردهاند؛ مانند حج خانۀ خدا، پیروى از حق، پیروى ابراهیم(ع) و اخلاص عمل، همگى به همان معناى کلى و جامع، بازگشت میکند و اینها هر یک، مصداقى از آن است. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 471، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.</ref> | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
در یک جمله، میتوان گفت که شرک، ضد توحید است و همانطور که توحید اقسامیدارد، شرک نیز اینگونه است. | در یک جمله، میتوان گفت که شرک، ضد توحید است و همانطور که توحید اقسامیدارد، شرک نیز اینگونه است. | ||
در یک تقسیمبندی کلی | در یک تقسیمبندی کلی شرک به دو قسم "شرک در عقیده" و "شرک در عمل" تقسیم میشود. | ||
==شرک در عقیده== | == شرک در عقیده == | ||
شرک در عقیده، بر سه قسم است: | شرک در عقیده، بر سه قسم است: | ||
===شرک در الوهیت=== | === شرک در الوهیت === | ||
شرک در الوهیت: اعتقاد به موجودی غیر از خداوند که به طور مستقل دارای تمام صفات جمال و کمال است. چنین اعتقادی موجب کفر میشود.<ref>گفتنی است که همه اقسام شرک، به نوعی موجب کفر خواهد شد. البته باید دقت کرد که مراد ما از کفر اعم از کفر کلامی و فقهی است. | شرک در الوهیت: اعتقاد به موجودی غیر از خداوند که به طور مستقل دارای تمام صفات جمال و کمال است. چنین اعتقادی موجب کفر میشود.<ref>گفتنی است که همه اقسام شرک، به نوعی موجب کفر خواهد شد. البته باید دقت کرد که مراد ما از کفر اعم از کفر کلامی و فقهی است. | ||
</ref> به همین جهت خداوند در قرآن کریم میفرماید: "آنها که گفتند خدا، همان مسیح بن مریم است، به طور مسلم کافر شدند".<ref>"لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح بن مریم". مائده، 17.</ref> | </ref> به همین جهت خداوند در قرآن کریم میفرماید: "آنها که گفتند خدا، همان مسیح بن مریم است، به طور مسلم کافر شدند".<ref>"لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح بن مریم". مائده، 17.</ref> | ||
===شرک در خالقیت=== | === شرک در خالقیت === | ||
شرک در خالقیت: شرک در خالقیت، یعنی انسان دو مبدأ مستقل برای عالم قائل شود، به طوری که خلق و تصرف در شئونات عالم به دستشان است. همانگونه که مجوس(زرتشتیها) قائل به دو مبدأ خیر(یزدان) و شر(اهرمن) بودند. | شرک در خالقیت: شرک در خالقیت، یعنی انسان دو مبدأ مستقل برای عالم قائل شود، به طوری که خلق و تصرف در شئونات عالم به دستشان است. همانگونه که مجوس(زرتشتیها) قائل به دو مبدأ خیر(یزدان) و شر(اهرمن) بودند. | ||
===شرک در ربوبیت=== | === شرک در ربوبیت === | ||
شرک در ربوبیت: شرک در ربوبیت، آن است که انسان معتقد شود در عالم، ارباب(پروردگاران) متعددی است و خداوند "رب الارباب" است. به این معنا که تدبیر عالم به هر یک از ارباب متفرق، به طور مستقل تفویض شده است. همانگونه که مشرکان عصر حضرت ابراهیم(ع) به این نوع شرک مبتلا بودند. گروهی ستارگان را مدبر عالم میدانستند و گروه دیگر ماه را و گروهی خورشید را. | شرک در ربوبیت: شرک در ربوبیت، آن است که انسان معتقد شود در عالم، ارباب(پروردگاران) متعددی است و خداوند "رب الارباب" است. به این معنا که تدبیر عالم به هر یک از ارباب متفرق، به طور مستقل تفویض شده است. همانگونه که مشرکان عصر حضرت ابراهیم(ع) به این نوع شرک مبتلا بودند. گروهی ستارگان را مدبر عالم میدانستند و گروه دیگر ماه را و گروهی خورشید را. | ||
==شرک در عمل== | == شرک در عمل == | ||
شرک در مقام عمل را شرک در طاعت و عبادت مینامند و به این معنا است که انسان خضوع و خشوعش ناشی از اعتقاد به الوهیت، یا خالقیت و یا ربوبیت کسانی باشد که برای آنها خضوع و خشوع دارد و به آنها احترام میگذارد. | شرک در مقام عمل را شرک در طاعت و عبادت مینامند و به این معنا است که انسان خضوع و خشوعش ناشی از اعتقاد به الوهیت، یا خالقیت و یا ربوبیت کسانی باشد که برای آنها خضوع و خشوع دارد و به آنها احترام میگذارد. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
از نظر ما، ملاکها و معیارهایی که آنها برای شرک تعیین کردهاند، هیچگونه اعتباری ندارد؛ زیرا معیارهای آنان با آیات قرآن و سیرۀ پیامبر گرامی اسلام(ص) و جانشینان ایشان(دوازده امام) منافات دارد. | از نظر ما، ملاکها و معیارهایی که آنها برای شرک تعیین کردهاند، هیچگونه اعتباری ندارد؛ زیرا معیارهای آنان با آیات قرآن و سیرۀ پیامبر گرامی اسلام(ص) و جانشینان ایشان(دوازده امام) منافات دارد. | ||
==برخی از معیارهای غلط== | == برخی از معیارهای غلط == | ||
در اینجا به بعضی از معیارهای خودساختۀ آنها اشاره میکنیم: | در اینجا به بعضی از معیارهای خودساختۀ آنها اشاره میکنیم: | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
حاجت خواستن از اموات: گفتهاند: از انواع شرک، حاجت خواستن از اموات و استعانت از آنان و توجه به آنان است و این اصل و اساس شرک در عالم است.<ref>فتح المجید، ص 68.</ref> | حاجت خواستن از اموات: گفتهاند: از انواع شرک، حاجت خواستن از اموات و استعانت از آنان و توجه به آنان است و این اصل و اساس شرک در عالم است.<ref>فتح المجید، ص 68.</ref> | ||
دعا و توسل نوعی عبادت است: گفتهاند: عبادت مخصوص خدا است و دعا هم نوعی عبادت است، پس درخواست از غیر خدا، شرک است.<ref>الرد علی الرافضة (طبق نقل شیعه شناسی)، رضوانی، علی | دعا و توسل نوعی عبادت است: گفتهاند: عبادت مخصوص خدا است و دعا هم نوعی عبادت است، پس درخواست از غیر خدا، شرک است.<ref>الرد علی الرافضة (طبق نقل شیعه شناسی)، رضوانی، علی اصغر، ص 135- 143. | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
ساختن گنبد و بارگاه بر روی قبرها شرک است. | ساختن گنبد و بارگاه بر روی قبرها شرک است. | ||
==تقسیم معیارهای غلط== | == تقسیم معیارهای غلط == | ||
این معیارهای خود ساخته و عقاید را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: | این معیارهای خود ساخته و عقاید را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: | ||
===شرک در عقیده=== | === شرک در عقیده === | ||
یک دسته از این معیارها و اعمال را، از آن جهت که شرک در عقیده میدانند، اعمال مشرکانه گفتهاند. | یک دسته از این معیارها و اعمال را، از آن جهت که شرک در عقیده میدانند، اعمال مشرکانه گفتهاند. | ||
در رد این دسته از عقاید آنها، میتوان گفت که اگر اعتقاد به سلطۀ غیبی، اعتقاد به شفا دادن و اعتقاد به بر آوردن حاجت و ... ، به این نحو باشد که تمامی این امور به خداوند مستند است و دیگران هرچه دارند از جانب خداوند متعال به آنها داده شده است، شرک نخواهد بود؛ زیرا هیچگونه استقلالی برای غیر خدا در نظر گرفته نشده است و ما در تعریف شرک در الوهیت و شرک در خالقیت و شرک در ربوبیت، گفتیم که انواع شرک در عقیده، در صورتی تحقق پیدا میکند که کسی عقیده داشته باشد، غیر خداوند به طور مستقل دارای صفات کمال و جلال باشد، یا به طور مستقل بتواند خلق کند و یا به طور مستقل بتواند تدبیر کند؛ اما اگر قدرت او یک قدرت وابسته به خداوند باشد، دیگر شرکی نخواهد بود. ما و سایر مسلمانهایی که از پیامبر اکرم(ص) و جانشینان ایشان حاجت میخواهیم و یا عقیده داریم آنها قدرت فوق العادهای دارند و یا ... ، این مقام را برای آنها مقامی عطا شده از جانب پروردگار واحد متعال میدانیم. با این وصف، آیا باز هم شرک است؟ | در رد این دسته از عقاید آنها، میتوان گفت که اگر اعتقاد به سلطۀ غیبی، اعتقاد به شفا دادن و اعتقاد به بر آوردن حاجت و ... ، به این نحو باشد که تمامی این امور به خداوند مستند است و دیگران هرچه دارند از جانب خداوند متعال به آنها داده شده است، شرک نخواهد بود؛ زیرا هیچگونه استقلالی برای غیر خدا در نظر گرفته نشده است و ما در تعریف شرک در الوهیت و شرک در خالقیت و شرک در ربوبیت، گفتیم که انواع شرک در عقیده، در صورتی تحقق پیدا میکند که کسی عقیده داشته باشد، غیر خداوند به طور مستقل دارای صفات کمال و جلال باشد، یا به طور مستقل بتواند خلق کند و یا به طور مستقل بتواند تدبیر کند؛ اما اگر قدرت او یک قدرت وابسته به خداوند باشد، دیگر شرکی نخواهد بود. ما و سایر مسلمانهایی که از پیامبر اکرم(ص) و جانشینان ایشان حاجت میخواهیم و یا عقیده داریم آنها قدرت فوق العادهای دارند و یا ... ، این مقام را برای آنها مقامی عطا شده از جانب پروردگار واحد متعال میدانیم. با این وصف، آیا باز هم شرک است؟ | ||
===شرک در عمل=== | === شرک در عمل === | ||
قسم دوم از کارهایی را که آنها شرک میدانند از آن جهت است که این اعمال را عبادت پنداشتند، مثل جشن گرفتن برای میلاد پیامبر(ص)، بنای گنبد و بارگاه روی قبرها، بوسیدن ضریح و... . | قسم دوم از کارهایی را که آنها شرک میدانند از آن جهت است که این اعمال را عبادت پنداشتند، مثل جشن گرفتن برای میلاد پیامبر(ص)، بنای گنبد و بارگاه روی قبرها، بوسیدن ضریح و... . | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
در مکتب اسلام [[عبادت]]، دارای ویژگیهایی است و با آن ویژگیها مخصوص خداوند است. عبادت، عبارت است از: خضوع و خشوعی که ناشی از اعتقاد به الوهیت، یا خالقیت و یا ربوبیت باشد. | در مکتب اسلام [[عبادت]]، دارای ویژگیهایی است و با آن ویژگیها مخصوص خداوند است. عبادت، عبارت است از: خضوع و خشوعی که ناشی از اعتقاد به الوهیت، یا خالقیت و یا ربوبیت باشد. | ||
اما اگر خضوع و خشوعی، ناشی از چنین اعتقاداتی نباشد، به هیچ وجه عبادت نخواهد بود. به همین جهت وقتی خداوند در سورۀ یوسف قرآن مجید، سجدۀ برادران یوسف(ع) در مقابل آنحضرت را | اما اگر خضوع و خشوعی، ناشی از چنین اعتقاداتی نباشد، به هیچ وجه عبادت نخواهد بود. به همین جهت وقتی خداوند در سورۀ یوسف قرآن مجید، سجدۀ برادران یوسف(ع) در مقابل آنحضرت را نقل میکند، آنرا شرک ندانسته است؛ زیرا آنان هیچگاه دربارۀ یوسف، اعتقاد به الوهیت، خالقیت و یا ربوبیت نداشتند. | ||
خوشبختانه، علمای دین اسلام و دانشمندان بیدار به تمامی این موارد و معیارهای خودساخته جواب دادهاند.<ref> برای آگاهی بیشتر، ر. ک: سبحانی، جعفر، بحوث قرآنیة فی التوحید و الشرک. | خوشبختانه، علمای دین اسلام و دانشمندان بیدار به تمامی این موارد و معیارهای خودساخته جواب دادهاند.<ref> برای آگاهی بیشتر، ر. ک: سبحانی، جعفر، بحوث قرآنیة فی التوحید و الشرک. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: عقاید]] | [[رده:عقاید]] |