۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'جلسه ای' به 'جلسهای') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
|- | |- | ||
|شاگردان | |شاگردان | ||
|شیخ مقداد سیوری، شیخ حسن بن سلیمان | |شیخ مقداد سیوری، شیخ حسن بن سلیمان حلی، سید بدرالدین حسن بن ایوب،... | ||
|- | |- | ||
|آثار | |آثار | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
</div> | </div> | ||
'''ابوعبدالله شمس الدین محمد بن مکی بن محمد شامی عاملی جزینی''' معروف به <big>شهید اول</big> در سال 734ق در جِزِّین | '''ابوعبدالله شمس الدین محمد بن مکی بن محمد شامی عاملی جزینی''' معروف به <big>شهید اول</big> در سال 734ق در جِزِّین از قرای [[جبل عامل]] متولد شد. این قریه یکی از مناطق پر برکت از نظر پرورش فقها و علما است، بهطوری که در دوران [[شهید ثانی]] در تشییعجنازهای، هفتاد [[مجتهد]] صاحب فتوا حضور داشتهاند و شهید اول و دوم نیز هر دو از آن منطقه هستند. هنگامی که در اصطلاح فقها کلمه <sub>شهید</sub> بیقرینه ذکر گردد مقصود همان شهید اول است. | ||
شهید اول از فقهای نامدار [[شیعه]] و شاگرد [[فخرالمحققین]] | شهید اول از فقهای نامدار [[شیعه]] و شاگرد [[فخرالمحققین]] در قرن هشتم هجری است. از کتب فقهی وی میتوان <big>اللمعة الدمشقیه</big> را نام برد. | ||
شهید اول در فقه [[مذاهب چهارگانه]] [[اهل سنت]] متبحر بود و به کشورهای مختلف اسلامی سفر کرد و اجازاتی نیز دریافت نمود. او به دست مخالفان [[شیعه]] و پس از یکسال اسارت در قلعه [[شام]]<ref>ر.ک:مقاله شام</ref> به شهادت رسید. | شهید اول در فقه [[مذاهب چهارگانه]] [[اهل سنت]] متبحر بود و به کشورهای مختلف اسلامی سفر کرد و اجازاتی نیز دریافت نمود. او به دست مخالفان [[شیعه]] و پس از یکسال اسارت در قلعه [[شام]]<ref>ر. ک:مقاله شام</ref> به شهادت رسید. | ||
=تولد شهید اول= | =تولد شهید اول= | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
محمدبن مکی ملقب به شمس الدین و شهید اول (734-786 ق) با کنیه ابوعبدالله پدرش ابومحمد مکی ملقب به جمال الدین و شرف الدین و مادرش بانویی است از آل معیه، زنی از خاندان علوی در عراق و جدش شیخ محمد، ملقب به شمس الدین <ref>محسن امین اعیان الشیعه، ج 3، ص 281</ref> | محمدبن مکی ملقب به شمس الدین و شهید اول (734-786 ق) با کنیه ابوعبدالله پدرش ابومحمد مکی ملقب به جمال الدین و شرف الدین و مادرش بانویی است از آل معیه، زنی از خاندان علوی در عراق و جدش شیخ محمد، ملقب به شمس الدین <ref>محسن امین اعیان الشیعه، ج 3، ص 281</ref> | ||
شهید اول از فقهای ناموری است که پدر و اجدادش همه از دانشمندان بنام بودند، وی در خاندانی زندگی کرد و تربیت شد که همه اهل دین و دانش و فضیلت و تقوا بودند و همت در نشر معارف اسلامیداشتند و از مدافعان واقعی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به شمار میآمدند. تبارنامه شهید به چهار قبیله ی همدان، اوس، خزرج و مطلب متصل است که از بزرگترین و مقدس ترین قبایل عرب در [[صدر اسلام]] بودند و به هر کدام از جهتی منتسب است . <ref>محمدرضا شمس الدین حیاه الامام الشهید الاول، ص 9-27</ref> وی در جبل عامل که منطقه ای است کوهستانی در جنوب [[لبنان]] که شهر کهای جباع، نبطیه، جزین در آن واقع شده است به دنیا آمد، این منطقه نامی است آشنا که در [[تاریخ شیعه]] سوابق درخشانی دارد. | شهید اول از فقهای ناموری است که پدر و اجدادش همه از دانشمندان بنام بودند، وی در خاندانی زندگی کرد و تربیت شد که همه اهل دین و دانش و فضیلت و تقوا بودند و همت در نشر معارف اسلامیداشتند و از مدافعان واقعی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به شمار میآمدند. تبارنامه شهید به چهار قبیله ی همدان، اوس، خزرج و مطلب متصل است که از بزرگترین و مقدس ترین قبایل عرب در [[صدر اسلام]] بودند و به هر کدام از جهتی منتسب است. <ref>محمدرضا شمس الدین حیاه الامام الشهید الاول، ص 9-27</ref> وی در جبل عامل که منطقه ای است کوهستانی در جنوب [[لبنان]] که شهر کهای جباع، نبطیه، جزین در آن واقع شده است به دنیا آمد، این منطقه نامی است آشنا که در [[تاریخ شیعه]] سوابق درخشانی دارد. | ||
=زادگاه شهید اول= | =زادگاه شهید اول= | ||
از قرنها پیش تا کنون دانشمندان و فرزانگان زیادی از این منطقه بر خاسته اند که هر یک افتخاری بزرگ برای اسلام و مسلمین اند . <ref>نورا... شوشتری مجالس المؤمنین، ج 1، ص 77</ref> شیخ حر عاملی که خود از مفاخر جبل عامل است، مینویسد که از بعضی استادان بزرگ شنیدم که در یکی از روستاهای جبل عامل در زمان شهید اول هفتاد مجتهد در تشییع جنازه ای شرکت داشتند، شمار دانشمندان و نویسندگان این منطقه نسبت به دیگر دانشمندان و نویسندگان حدود یک پنجم است، در صورتی که از نظر وسعت یک صدم دیگر کشورها را تشکیل میدهد . <ref>محمدبن حسن حر عامللی، امل الآمل، ج 1، ص 15</ref> | از قرنها پیش تا کنون دانشمندان و فرزانگان زیادی از این منطقه بر خاسته اند که هر یک افتخاری بزرگ برای اسلام و مسلمین اند. <ref>نورا... شوشتری مجالس المؤمنین، ج 1، ص 77</ref> شیخ حر عاملی که خود از مفاخر جبل عامل است، مینویسد که از بعضی استادان بزرگ شنیدم که در یکی از روستاهای جبل عامل در زمان شهید اول هفتاد مجتهد در تشییع جنازه ای شرکت داشتند، شمار دانشمندان و نویسندگان این منطقه نسبت به دیگر دانشمندان و نویسندگان حدود یک پنجم است، در صورتی که از نظر وسعت یک صدم دیگر کشورها را تشکیل میدهد. <ref>محمدبن حسن حر عامللی، امل الآمل، ج 1، ص 15</ref> | ||
شهید اول دوران کودکی را در زادگاهش جزین جبل عامل سپری نمود و در محیطی آکنده از معنویت و روحانیت در موقعیتی استثنایی رشد کرد، وی در آغاز کودکی، از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود و بیش از اندازه به فراگیری دانش و رسیدن به فضائل اخلاقی و معنوی علاقه داشت. وی تا شانزده سالگی در وطنش بزیست و از محضر پدرش که استادی فاضل و از بزرگان اساتید اجازه به شمار میرفت مقدمات علوم دینی و [[فقه]]<ref>ر.ک:مقاله فقه</ref> را آموخت. | شهید اول دوران کودکی را در زادگاهش جزین جبل عامل سپری نمود و در محیطی آکنده از معنویت و روحانیت در موقعیتی استثنایی رشد کرد، وی در آغاز کودکی، از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود و بیش از اندازه به فراگیری دانش و رسیدن به فضائل اخلاقی و معنوی علاقه داشت. وی تا شانزده سالگی در وطنش بزیست و از محضر پدرش که استادی فاضل و از بزرگان اساتید اجازه به شمار میرفت مقدمات علوم دینی و [[فقه]]<ref>ر. ک:مقاله فقه</ref> را آموخت. | ||
=فضائل خانوادگی شهید اول= | =فضائل خانوادگی شهید اول= | ||
در این مدت نیز از محضر عموی پدرش شیخ اسدالدین صائغ جزینی بهره کافی برد و مقدمات ریاضی را فراگرفت <ref>حر عاملی، محمدبن حسن، امل | در این مدت نیز از محضر عموی پدرش شیخ اسدالدین صائغ جزینی بهره کافی برد و مقدمات ریاضی را فراگرفت <ref>حر عاملی، محمدبن حسن، امل الآمل، انتشارات دارالکتاب السلامی، قم 1413ه ق </ref> شیخ اسدالدین صائغ، دانشمندی بزرگ بود و در سیزده رشته از علوم ریاضی تخصص و مهارت داشت. شهید اول با دختر استاد و عموی پدرش شیخ اسدالدین صائغ ازدواج کرد. <ref>خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، انتشارات اسماعیلیان، قم 1390ه ق </ref> | ||
همسر وی علاوه بر این که دختر دانشمندی چون صائغ جزینی است، بانوئی فقیه و دانشمند بوده است که | همسر وی علاوه بر این که دختر دانشمندی چون صائغ جزینی است، بانوئی فقیه و دانشمند بوده است که به«ام علی» مشهور و پیوسته مورد تعریف و تمجید شهید اول بوده و شهید به دیگر زن ها دستور می داد که در مسائل شرعی و مشکلات مذهبی به او مراجعه نمایند <ref>محمدبن حسن حر عاملی، امل الآمل، ج 1، ص 193</ref> ثمره این پیوند سه پسر و یک دختر گردید که همه آنان از ابرار و فرزانگان به نام شیعی بودند و از نسل آن ها دانشوران و چهرههای علمی برازنده ای برخاستند که در علم و تقوا و فضیلت شهرت فراوانی داشتند. | ||
رضی الدین ابوطالب محمد، بزرگترین فرزند شهید، دانشمندی فاضل و والا مقام بود که از پدرش و ابن معیه و دیگر [[محدثان]] [[حدیث]] نقل می کند <ref>امل الآمل، همان ص 179</ref> ضیاءالدین ابوالقاسم علی، فرزند دیگر شهید، شخصیتی بزرگوار و مورد اعتماد بود و در شمار پرهیزکاران و صالحان جای داشت، که از پدر و دیگر استادان حدیث، روایت نقل می کند و محمدبن داوود مؤذن عاملی از او حدیث نقل می کند <ref>امل الآمل، همان ص 134</ref> فرزند دیگر شهید اول، جمال الدین ابومنصور حسن است که از محققان و فقهای برجسته بود و از دست پدر به دریافت اجازه ی نقل حدیث مفتخر گردید <ref>امل الآمل، همان ص 67</ref> دختر شهید، ام الحسن فاطمه است که به <big>استاد حدیث</big> معروف است. | رضی الدین ابوطالب محمد، بزرگترین فرزند شهید، دانشمندی فاضل و والا مقام بود که از پدرش و ابن معیه و دیگر [[محدثان]] [[حدیث]] نقل می کند <ref>امل الآمل، همان ص 179</ref> ضیاءالدین ابوالقاسم علی، فرزند دیگر شهید، شخصیتی بزرگوار و مورد اعتماد بود و در شمار پرهیزکاران و صالحان جای داشت، که از پدر و دیگر استادان حدیث، روایت نقل می کند و محمدبن داوود مؤذن عاملی از او حدیث نقل می کند <ref>امل الآمل، همان ص 134</ref> فرزند دیگر شهید اول، جمال الدین ابومنصور حسن است که از محققان و فقهای برجسته بود و از دست پدر به دریافت اجازه ی نقل حدیث مفتخر گردید <ref>امل الآمل، همان ص 67</ref> دختر شهید، ام الحسن فاطمه است که به <big>استاد حدیث</big> معروف است. | ||
علما و اساتید بزرگ از او به نیکی یاد کرده اند و نیز شهید اول پیوسته از دختر دانشمندش ستایش میکرد و به زنان دستور می داد که او را الگو و اسوه ی خویش قرار دهند و در مسائل شرعی و عبادی به وی مراجعه کنند <ref>امل الآمل، همان ص 193</ref> شهید ثانی (911- 965 یا 966 ق) می گوید : من نوشته ی سید بزرگوار تاج الدین ابن معیه را دیدم که به استاد ما شمس الدین محمدبن مکی و دو فرزندش محمد و علی و نیز خواهرشان ام الحسن فاطمه، اجازه نقل روایت داده بود. <ref>امل الآمل، همان ص 179</ref> | علما و اساتید بزرگ از او به نیکی یاد کرده اند و نیز شهید اول پیوسته از دختر دانشمندش ستایش میکرد و به زنان دستور می داد که او را الگو و اسوه ی خویش قرار دهند و در مسائل شرعی و عبادی به وی مراجعه کنند <ref>امل الآمل، همان ص 193</ref> شهید ثانی (911- 965 یا 966 ق) می گوید: من نوشته ی سید بزرگوار تاج الدین ابن معیه را دیدم که به استاد ما شمس الدین محمدبن مکی و دو فرزندش محمد و علی و نیز خواهرشان ام الحسن فاطمه، اجازه نقل روایت داده بود. <ref>امل الآمل، همان ص 179</ref> | ||
=هجرت شهید اول به حله ی عراق= | =هجرت شهید اول به حله ی عراق= | ||
مدرسه و [[حوزه علمیه]] حلّه در قرن هشتم هجری از رونق به سزایی برخوردار بود، اندیشمندان بزرگ شیعه در آن جا حضور داشتند. به طوری که تشنگان دانش و فقاهت از هر سو به آن سر چشمه ی دانش و فضیلت روی می آوردند. در این زمان حوزه ی درس [[فخرالمحققین]]، فرزند نابغه [[علامه حلی]]<ref>ر.ک:مقاله علامه حلی</ref>، اهمیت فوق العاده ای داشت. از این رو شهید اول آهنگ این شهر شیعه نشین و فقیه پرور را کرد و در سال 75 ق در حالی که شانزده سال داشت، برای تکمیل معلومات خویش و رشد فکری و علمی بیشتر و استفاده از دانش و علم دانشمندان بزرگ و فقهای نامی، به عراق هجرت کرد و وارد شهر تاریخی [[حلّه]] شد. | مدرسه و [[حوزه علمیه]] حلّه در قرن هشتم هجری از رونق به سزایی برخوردار بود، اندیشمندان بزرگ شیعه در آن جا حضور داشتند. به طوری که تشنگان دانش و فقاهت از هر سو به آن سر چشمه ی دانش و فضیلت روی می آوردند. در این زمان حوزه ی درس [[فخرالمحققین]]، فرزند نابغه [[علامه حلی]]<ref>ر. ک:مقاله علامه حلی</ref>، اهمیت فوق العاده ای داشت. از این رو شهید اول آهنگ این شهر شیعه نشین و فقیه پرور را کرد و در سال 75 ق در حالی که شانزده سال داشت، برای تکمیل معلومات خویش و رشد فکری و علمی بیشتر و استفاده از دانش و علم دانشمندان بزرگ و فقهای نامی، به عراق هجرت کرد و وارد شهر تاریخی [[حلّه]] شد. | ||
نقل شده است که شهید اول اولین شخصی است که از جبل عامل برای تحصیل علم به [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> مهاجرت کرد <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 57</ref> شهید اول پنج سال در حلّه ماند و در آن جا از محضر فقهای شیعی نظیر فخرالمحققین، سید فخار موسوی، سید عمیدالدین حسینی و برادرش سید ضیاءالدین حسینی {خواهرزادگان علامه حلی} تاج الدین ابن معیه حسینی، نجم الدین جعفر بن نما استفاده کرد <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 41</ref> وی در سال 751 ق در سن هفده سالگی وتنها یک سال پس از ورودش به حلّه، موفق به دریافت گواهی [[اجتهاد]]<ref>ر.ک:مقاله اجتهاد</ref> و نقل حدیث از سوی فخرالمحققین می شود <ref>علی دوانی مفاخر اسلام، ج4، ص 330</ref> سخن فخرالمحققین درباره ی شهید اول چنین است: مولای ما امام، علامه ی بزرگوار، افضل دانشمندان جهان، خورشید حق و دین، محمدبن مکی، خداوند عمرش را طولانی گرداند. <ref>محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 4</ref> | نقل شده است که شهید اول اولین شخصی است که از جبل عامل برای تحصیل علم به [[عراق]]<ref>ر. ک:مقاله عراق</ref> مهاجرت کرد <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 57</ref> شهید اول پنج سال در حلّه ماند و در آن جا از محضر فقهای شیعی نظیر فخرالمحققین، سید فخار موسوی، سید عمیدالدین حسینی و برادرش سید ضیاءالدین حسینی {خواهرزادگان علامه حلی} تاج الدین ابن معیه حسینی، نجم الدین جعفر بن نما استفاده کرد <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهید اول، ص 41</ref> وی در سال 751 ق در سن هفده سالگی وتنها یک سال پس از ورودش به حلّه، موفق به دریافت گواهی [[اجتهاد]]<ref>ر. ک:مقاله اجتهاد</ref> و نقل حدیث از سوی فخرالمحققین می شود <ref>علی دوانی مفاخر اسلام، ج4، ص 330</ref> سخن فخرالمحققین درباره ی شهید اول چنین است: مولای ما امام، علامه ی بزرگوار، افضل دانشمندان جهان، خورشید حق و دین، محمدبن مکی، خداوند عمرش را طولانی گرداند. <ref>محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 4</ref> | ||
این سخن را فخرالمحققین که خود از فقهای نامدار شعیه است، درباره ی کسی می گوید که فقط یک سال از ورودش به مجلس درس او می گذشت. او همچنین می گوید: من از شاگردان محمدبن مکی، بیش از آن چه او از من استفاده نموده است، بهره برده ام <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 38</ref> شهید اول، دومین و سومین اجازه نقل حدیث را در سال 756 ق از فخرالمحققین دریافت نمود. <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 41</ref> همچنین وی در سال 752 ق از جعفربن نما اجازه نقل حدیث نمیگیرد و دو سال پس از آن، از تاج الدین معیه حسنی گواهی اجتهاد و نقل حدیث دریافت می کند و سه سال پس از آن از مطار آبادی به دریافت اجازه مفتخر می شود. <ref> علی دوانی، مفاخر اسلام، ج 4، ص 330</ref> | این سخن را فخرالمحققین که خود از فقهای نامدار شعیه است، درباره ی کسی می گوید که فقط یک سال از ورودش به مجلس درس او می گذشت. او همچنین می گوید: من از شاگردان محمدبن مکی، بیش از آن چه او از من استفاده نموده است، بهره برده ام <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 38</ref> شهید اول، دومین و سومین اجازه نقل حدیث را در سال 756 ق از فخرالمحققین دریافت نمود. <ref>محمدرضا شمس الدین حیاة الامام الشهیدالاول، ص 41</ref> همچنین وی در سال 752 ق از جعفربن نما اجازه نقل حدیث نمیگیرد و دو سال پس از آن، از تاج الدین معیه حسنی گواهی اجتهاد و نقل حدیث دریافت می کند و سه سال پس از آن از مطار آبادی به دریافت اجازه مفتخر می شود. <ref> علی دوانی، مفاخر اسلام، ج 4، ص 330</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
شهید اول در سال 755 ق در سن 21 سالگی به زادگاهش، جزین باز میگردد و در اولین فرصت مدرسه علمیه ی وسیع و گسترده ای را بنیاد میگذارد و از این طریق موفق به تعلیم و تربیت تعداد زیادی از داوطلبان علوم دینی می شود که از آن جمله میتوان سید بدرالدین حسن بن ایوب مشهور به ابن نجم الدین اعرجی حسینی، شیخ شمس الدین محمدبن عبدالعالی کرکی عاملی، زین الدین ابوالحسن علی بن حسن مشهور به «ابن خازن»، شمس الدین محمدبن نجده معروف به «ابن نجده» و شرف الدین مقداد بن عبدالله مشهور به «فاضل مقداد» نویسنده ی کتاب <big>کنزالعرفان فی فقه القرآن</big> را نام برد <ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج107، ص 194</ref> وی علاوه بر تدریس و تربیت شاگردان، پاسخگوی مشکلات مذهبی، اعتقادی و اجتماعی مردم بوده است. وی ملجا شیعه و پرچمدار شریعت بود و هنوز نظریات علمی و فقهی وی سرچشمه ی آرای فقهی دانشمندان ماست و کتاب هایش مرجع فقیهان و آرای علمی او نقطه ی استناد آرائشان می باشد. | شهید اول در سال 755 ق در سن 21 سالگی به زادگاهش، جزین باز میگردد و در اولین فرصت مدرسه علمیه ی وسیع و گسترده ای را بنیاد میگذارد و از این طریق موفق به تعلیم و تربیت تعداد زیادی از داوطلبان علوم دینی می شود که از آن جمله میتوان سید بدرالدین حسن بن ایوب مشهور به ابن نجم الدین اعرجی حسینی، شیخ شمس الدین محمدبن عبدالعالی کرکی عاملی، زین الدین ابوالحسن علی بن حسن مشهور به «ابن خازن»، شمس الدین محمدبن نجده معروف به «ابن نجده» و شرف الدین مقداد بن عبدالله مشهور به «فاضل مقداد» نویسنده ی کتاب <big>کنزالعرفان فی فقه القرآن</big> را نام برد <ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج107، ص 194</ref> وی علاوه بر تدریس و تربیت شاگردان، پاسخگوی مشکلات مذهبی، اعتقادی و اجتماعی مردم بوده است. وی ملجا شیعه و پرچمدار شریعت بود و هنوز نظریات علمی و فقهی وی سرچشمه ی آرای فقهی دانشمندان ماست و کتاب هایش مرجع فقیهان و آرای علمی او نقطه ی استناد آرائشان می باشد. | ||
آوازه اش در زمینه فقه و اصول و سهم بزرگش در پیشرفت علوم، روشن تر از آن است که نیازی به شرح و بیان داشته باشد وستودن وی. به ستودن خورشید می ماند که خود مایه ی ستایش مدح کننده ی آن است <ref>عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلالالدین فارصی، ص 156</ref> همچنین شیخ حر عاملی درباره ی شهید اول مینویسد که دانشمندی معتبر، فقیه و محدثی دقیق و مورد اعتماد، دریا دل کامل، جامع فنون عملی و نقلی، زاهد و عابدی پارسا، شاعر و ادیبی اهل قلم، یگانه ی روزگار و درعصر خود بی نظیر بود <ref>محمدبن حسن حر عاملی، امل | آوازه اش در زمینه فقه و اصول و سهم بزرگش در پیشرفت علوم، روشن تر از آن است که نیازی به شرح و بیان داشته باشد وستودن وی. به ستودن خورشید می ماند که خود مایه ی ستایش مدح کننده ی آن است <ref>عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلالالدین فارصی، ص 156</ref> همچنین شیخ حر عاملی درباره ی شهید اول مینویسد که دانشمندی معتبر، فقیه و محدثی دقیق و مورد اعتماد، دریا دل کامل، جامع فنون عملی و نقلی، زاهد و عابدی پارسا، شاعر و ادیبی اهل قلم، یگانه ی روزگار و درعصر خود بی نظیر بود <ref>محمدبن حسن حر عاملی، امل الآمل، ج 1، ص 181</ref> وی با اطلاع و آگاهی کامل از فقه غنی شیعه با دانشمندان بزرگ اهل سنت نیز در ارتباط بود و در حوزه های درس آن ها شرکت میکرد. چنان بر نظرات فقهی آنان آگاهی و تسلط داشت که اهل سنت در اعمال عبادی و مسائل مذهبی به وی مراجعه میکردند و بر مذهب آنان فتوا می داد. | ||
خودش مینویسد مصنفات و مروّیات حدود چهل تن از علمای مکه، مدینه، [[بغداد]]، [[دمشق]]، [[بیتالمقدس]] و مقام خلیل در [[فلسطین]] را از آنان روایت می کنم. من صحیح بخاری را از گروه زیادی به سند خود آن ها از بخاری و نیز صحیح مسلم، مسند ابی داوود، جامع ترمذی، مسند احمد و دیگر کتاب های آنان را روایت می کنم <ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 437</ref> شهید اول به منظور دیدار و ملاقات علمای بزرگ اسلام و کسب تجارب و بهرهمندی از اندوخته های آنان به سیر آفاق پرداخت و به مراکز علمی دمشق، مصر، فلسطین، مکه و مدینه و دیگر شهرها مسافرت کرد. در سال 768 ق در دمشق به محضر فیلسوف بزرگ شیعی و حکیم فرزانه، قطب الدین رازی، مشرف شد و از خرمن دانش او خوشه ها چید و به گواهی نقل روایت از دست مبارکش مفتخر گشت.<ref>محمدمهدی آصفی، مقدمه اللمعه الدمشقیه، ج 1، ص 94</ref> | خودش مینویسد مصنفات و مروّیات حدود چهل تن از علمای مکه، مدینه، [[بغداد]]، [[دمشق]]، [[بیتالمقدس]] و مقام خلیل در [[فلسطین]] را از آنان روایت می کنم. من صحیح بخاری را از گروه زیادی به سند خود آن ها از بخاری و نیز صحیح مسلم، مسند ابی داوود، جامع ترمذی، مسند احمد و دیگر کتاب های آنان را روایت می کنم <ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 437</ref> شهید اول به منظور دیدار و ملاقات علمای بزرگ اسلام و کسب تجارب و بهرهمندی از اندوخته های آنان به سیر آفاق پرداخت و به مراکز علمی دمشق، مصر، فلسطین، مکه و مدینه و دیگر شهرها مسافرت کرد. در سال 768 ق در دمشق به محضر فیلسوف بزرگ شیعی و حکیم فرزانه، قطب الدین رازی، مشرف شد و از خرمن دانش او خوشه ها چید و به گواهی نقل روایت از دست مبارکش مفتخر گشت.<ref>محمدمهدی آصفی، مقدمه اللمعه الدمشقیه، ج 1، ص 94</ref> | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
فخرالمحققین فرزند علامه حلی | فخرالمحققین فرزند علامه حلی | ||
اسدالدین صائغ جزینی | اسدالدین صائغ جزینی | ||
عبدالحمید بن فخار موسوی | عبدالحمید بن فخار موسوی | ||
نجم الدین جعفر بن نما حلی | نجم الدین جعفر بن نما حلی | ||
سید مهنا بن سنا مدنی | سید مهنا بن سنا مدنی | ||
سید عمیدالدین بن عبدالمطلب حلی | سید عمیدالدین بن عبدالمطلب حلی | ||
سید ضیاءالدین عبدالله حلی | سید ضیاءالدین عبدالله حلی | ||
سید تاجالدین بن زهره حسینی | سید تاجالدین بن زهره حسینی | ||
سید علاءالدین بن زهره حسینی | سید علاءالدین بن زهره حسینی | ||
شیخ علی بن طراز مطارآبادی | شیخ علی بن طراز مطارآبادی | ||
شیخ رضیالدین علی بن احمد مزیدی | شیخ رضیالدین علی بن احمد مزیدی | ||
شیخ جلالالدین محمد حارثی | شیخ جلالالدین محمد حارثی | ||
شیخ قطبالدین محمد بویهی رازی، شارح شمسیه. وی استاد علم کلام شهید اول بود. <ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۶۲؛ شهید اول، الالفیه و النفلیه، ۱۴۰۸ق، ص۲۵</ref> | شیخ قطبالدین محمد بویهی رازی، شارح شمسیه. وی استاد علم کلام شهید اول بود. <ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۶۲؛ شهید اول، الالفیه و النفلیه، ۱۴۰۸ق، ص۲۵</ref> | ||
==اساتید اهل سنت شهید اول== | == اساتید اهل سنت شهید اول == | ||
وی مصنّفات و مرویّات حدود چهل تن از علماى مکّه، مدینه، بغداد، دمشق، بیتالمقدس و مقام خلیل (در فلسطین) را از آنان روایت مى کرد. احادیث کتاب <big>صحیح بخارى</big> را از گروه زیادى به سند خود آنها از بخارى و نیز صحیح مسلم، مسند ابى داوود، جامع ترمذى، مُسند احمد و دیگر کتابهاى آنان را روایت مى کرد. <ref>عاملی٬ تکملة أمل الآمل٬ ۱۴۰۶ق٬ ص۳۶۵</ref> از مشایخ وی به نام افراد زیر تصریح شده است: | وی مصنّفات و مرویّات حدود چهل تن از علماى مکّه، مدینه، بغداد، دمشق، بیتالمقدس و مقام خلیل (در فلسطین) را از آنان روایت مى کرد. احادیث کتاب <big>صحیح بخارى</big> را از گروه زیادى به سند خود آنها از بخارى و نیز صحیح مسلم، مسند ابى داوود، جامع ترمذى، مُسند احمد و دیگر کتابهاى آنان را روایت مى کرد. <ref>عاملی٬ تکملة أمل الآمل٬ ۱۴۰۶ق٬ ص۳۶۵</ref> از مشایخ وی به نام افراد زیر تصریح شده است: | ||
شیخ ابراهیم بن عمر ملقب به برهان الدین جعبری. | شیخ ابراهیم بن عمر ملقب به برهان الدین جعبری. | ||
شیخ ابراهیم بن عبدالرحیم. <ref> شهید | شیخ ابراهیم بن عبدالرحیم. <ref> شهید ثانی، الروضه البهیه فی شرحالمعة الدمشقیه، ۱۴۱۰ق٬ ج۱، ص۱۰۱ (مقدمه)</ref> | ||
شیخ شمس الدّین محمّد بن یوسف قرشی شافعی. | شیخ شمس الدّین محمّد بن یوسف قرشی شافعی. | ||
زین الدّین احمد بن عبدالرحمن عضدی. <ref>شهید اول، اللمعة الدمشقیة فی فقه الإمامیة، ۱۴۱۰ق٬ ص۱۶ مقدمه (دو تن اخیر از مشایخ روایی شهید هستند)</ref> | زین الدّین احمد بن عبدالرحمن عضدی. <ref>شهید اول، اللمعة الدمشقیة فی فقه الإمامیة، ۱۴۱۰ق٬ ص۱۶ مقدمه (دو تن اخیر از مشایخ روایی شهید هستند)</ref> | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
شیخ مقداد سیوری صاحب کتاب التنقیح. | شیخ مقداد سیوری صاحب کتاب التنقیح. | ||
شیخ حسن بن سلیمان حلی صاحب کتاب مختصر بصائر الدرجات. | شیخ حسن بن سلیمان حلی صاحب کتاب مختصر بصائر الدرجات. | ||
سید بدرالدین حسن بن ایوب مشهور به نجم الدین اعرج الحسینی. | سید بدرالدین حسن بن ایوب مشهور به نجم الدین اعرج الحسینی. | ||
صاحب کتاب المحجه البیضا در طهارت. | صاحب کتاب المحجه البیضا در طهارت. | ||
شیخ شمس الدین محمد مشهور به ابن عبدالعال کرکی عاملی. | شیخ شمس الدین محمد مشهور به ابن عبدالعال کرکی عاملی. | ||
شیخ زین الدین علی بن خازن حائری، استاد روایت احمد بن فهد حلی، صاحب المهذب و الموجز و عدة الداعی. شهید اول در تاریخ ۱۲ رمضان ۷۸۴ ه.ق، دو سال قبل از شهادت خویش به افتخار او اجازه روایتی مفصلی صادر فرموده اند که متن آن در روضات الجنات آمده است. <ref>روضات الجنات، ج ۷، ص ۸</ref> | شیخ زین الدین علی بن خازن حائری، استاد روایت احمد بن فهد حلی، صاحب المهذب و الموجز و عدة الداعی. شهید اول در تاریخ ۱۲ رمضان ۷۸۴ ه. ق، دو سال قبل از شهادت خویش به افتخار او اجازه روایتی مفصلی صادر فرموده اند که متن آن در روضات الجنات آمده است. <ref>روضات الجنات، ج ۷، ص ۸</ref> | ||
=تألیفات و آثار شهید اول= | =تألیفات و آثار شهید اول= | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
اختصار الجعفر. | اختصار الجعفر. | ||
الأربعون حدیث شهیداول. | الأربعون حدیث شهیداول. | ||
الاربعون مساله. | الاربعون مساله. | ||
الاعتقادیه. | الاعتقادیه. | ||
الالفیه فی فقه الصلوه، با شرحی که شهید ثانی بر آن مرقوم داشته اند، تحت نام «المقاصد العلیه» در تهران چاپ سنگی شده است. | الالفیه فی فقه الصلوه، با شرحی که شهید ثانی بر آن مرقوم داشته اند، تحت نام «المقاصد العلیه» در تهران چاپ سنگی شده است. | ||
الباقیات الصالحات. | الباقیات الصالحات. | ||
البیان در فقه (مطبوع). | البیان در فقه (مطبوع). | ||
التکلیف یا تکلیفیه. | التکلیف یا تکلیفیه. | ||
جامع البین یا الجامع بین شرحی الاخوین که شرح «تهذیب الوصول» علامه حلی است که ما بین دو شرح تهذیب که از سید عمیدالدین و سید ضیاءالدین خواهرزادگان خود علامه حلی می باشد، جمع و تالیف نموده است. | جامع البین یا الجامع بین شرحی الاخوین که شرح «تهذیب الوصول» علامه حلی است که ما بین دو شرح تهذیب که از سید عمیدالدین و سید ضیاءالدین خواهرزادگان خود علامه حلی می باشد، جمع و تالیف نموده است. | ||
حاشیه شرح ارشاد علامه حلی که نامش غایة المراد فی شرح نکت الارشاد می باشد و در ایران چاپ سنگی گردیده است. | حاشیه شرح ارشاد علامه حلی که نامش غایة المراد فی شرح نکت الارشاد می باشد و در ایران چاپ سنگی گردیده است. | ||
حاشیه قواعد علامه حلی. | حاشیه قواعد علامه حلی. | ||
خلاصه الاعتبار فی الحج و الاعتمار. | خلاصه الاعتبار فی الحج و الاعتمار. | ||
الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه (مطبوع). | الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه (مطبوع). | ||
الذکری در فقه امامیه (مطبوع). | الذکری در فقه امامیه (مطبوع). | ||
القواعد الکلیه فی الاصول والفروع، که به قواعد شهید معروف است و چاپ سنگی شده است. | القواعد الکلیه فی الاصول والفروع، که به قواعد شهید معروف است و چاپ سنگی شده است. | ||
اللمعة الدمشقیه که بارها در ایران چاپ گردیده و جز کتاب های درسی حوزه علمیه اسلامی است. | اللمعة الدمشقیه که بارها در ایران چاپ گردیده و جز کتاب های درسی حوزه علمیه اسلامی است. | ||
مجامیع ثلثه در سه مجلد. | مجامیع ثلثه در سه مجلد. | ||
المزار. | المزار. | ||
المسائل، که به مسائل ابن مکی معروف است. | المسائل، که به مسائل ابن مکی معروف است. | ||
النفلیه که با الفوائد المکیه که شرح شهید ثانی بر همان کتاب می باشد، در تهران چاپ سنگی شده است. | النفلیه که با الفوائد المکیه که شرح شهید ثانی بر همان کتاب می باشد، در تهران چاپ سنگی شده است. | ||
نکت الارشاد که همان غایة المراد می باشد. <ref> ریحانه الادب، ج ۳، ص ۲۷۷</ref> | نکت الارشاد که همان غایة المراد می باشد. <ref> ریحانه الادب، ج ۳، ص ۲۷۷</ref> | ||
الدرة الباهرة من الاصداف الطاهرة از جمله کتب منسوب به شهید اول است. | الدرة الباهرة من الاصداف الطاهرة از جمله کتب منسوب به شهید اول است. | ||
ذکرى الشیعة فى احکام الشریعة کتابِ فقهى-استدلالى است که در آن مباحث طهارت و صلات بیان شده است. | ذکرى الشیعة فى احکام الشریعة کتابِ فقهى-استدلالى است که در آن مباحث طهارت و صلات بیان شده است. | ||
خط ۲۱۳: | خط ۲۱۳: | ||
=دعوت سربداران از شهید اول= | =دعوت سربداران از شهید اول= | ||
خواجه علی آخرین حاکم سربداران که به ترویج تشیع امامی در [[خراسان]] پرداخت و در دفاتر و سکهها از اسامی دوازده امام استفاده میکرد٬ نامهای به شهید اول نوشت و او را به خراسان دعوت کرد؛ ولی وی در آن زمان در زندان بود. به همین جهت کتاب <big>لمعه دمشقیه</big> را به نام خواجه علی مؤید در زندان نوشت و آن را به خراسان فرستاد تا بر اساس آن عمل کنند. <ref>ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ۱۳۵۰ش، ص۲۵۰</ref> البته طبق نوشته شهید ثانی این حادثه چهار سال قبل از شهادت شهید اول بوده است و وی کتاب را در خانه و با رعایت تقیه و مخفیکاری شدید نگاشته است. <ref>شهید | خواجه علی آخرین حاکم سربداران که به ترویج تشیع امامی در [[خراسان]] پرداخت و در دفاتر و سکهها از اسامی دوازده امام استفاده میکرد٬ نامهای به شهید اول نوشت و او را به خراسان دعوت کرد؛ ولی وی در آن زمان در زندان بود. به همین جهت کتاب <big>لمعه دمشقیه</big> را به نام خواجه علی مؤید در زندان نوشت و آن را به خراسان فرستاد تا بر اساس آن عمل کنند. <ref>ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ۱۳۵۰ش، ص۲۵۰</ref> البته طبق نوشته شهید ثانی این حادثه چهار سال قبل از شهادت شهید اول بوده است و وی کتاب را در خانه و با رعایت تقیه و مخفیکاری شدید نگاشته است. <ref>شهید ثانی، الروضه البهیه فی شرحالمعة الدمشقیه، ۱۴۱۰ق٬ ج۱، ص۲۳۹</ref> | ||
=مظلومیت و شهادت شهید اول= | =مظلومیت و شهادت شهید اول= | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
تقی الدین جبلی و یوسف بن یحیی گزارشاتی علیه شهید اول تهیه کردند که در آن تهمت های ناروائی مبنی بر داشتن عقاید ناپسند به وی زده شده بود و هفتاد نفر از اهالی کوهستان از طوایفی که نسبت به وی کینه داشتند، علیه وی شهـادت دادند و نخست به فتـوای <big>برهان الـدین مالـکی</big> و <big>عبادبـن جماعـه ی شافعی</big>، شهید اول یک سال در قلعه دمشق زندانی شد. | تقی الدین جبلی و یوسف بن یحیی گزارشاتی علیه شهید اول تهیه کردند که در آن تهمت های ناروائی مبنی بر داشتن عقاید ناپسند به وی زده شده بود و هفتاد نفر از اهالی کوهستان از طوایفی که نسبت به وی کینه داشتند، علیه وی شهـادت دادند و نخست به فتـوای <big>برهان الـدین مالـکی</big> و <big>عبادبـن جماعـه ی شافعی</big>، شهید اول یک سال در قلعه دمشق زندانی شد. | ||
در همین زمینه حدود هزار نفر از اهالی سواحل و عوام جاهل مطالبی نوشته و در محضر قاضی بیروت و قاضی صیدا بردند و همچنین آن صورت جلسه را نزد قاضی دمشق، عبادبن جماعه بردند و او آن را نزد قاضی مالکی فرستاد و به وی گفت : در این قضیه به موجب مذهب خودت حکم صادر کن وگرنه تو را برکنار خواهم نمود. | در همین زمینه حدود هزار نفر از اهالی سواحل و عوام جاهل مطالبی نوشته و در محضر قاضی بیروت و قاضی صیدا بردند و همچنین آن صورت جلسه را نزد قاضی دمشق، عبادبن جماعه بردند و او آن را نزد قاضی مالکی فرستاد و به وی گفت: در این قضیه به موجب مذهب خودت حکم صادر کن وگرنه تو را برکنار خواهم نمود. | ||
شاه از فرماندهان، والیان، قضات و مشایخ جلسهای تشکیل داده و شهید اول را احضار نمود و آن صورت جلسه و شهادت نامه را برایش خواندند ولی شهید اول آن را تکذیب نمود اما تکذیب و دلائلش را نپذیرفتند و حکم را به قاضی مالکی ارجاع دادند. قاضی مالکی برخاسته [[وضو]] ساخت و دو رکعت [[نماز]] خواند و گفت حکم من این است که خونش باید ریخته شود و او را لباس اعدام بپوشانید، آن گاه او را کشتند و به دار آویختند و جسدش را سنگسار کردند و آتش زدند <ref>عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلالالدین فارسی، ص 159-160</ref> پسر شهید در اجازه نامه ای که شهید اول برای ابن خازن نوشته به خط خود چنین نوشته است. | شاه از فرماندهان، والیان، قضات و مشایخ جلسهای تشکیل داده و شهید اول را احضار نمود و آن صورت جلسه و شهادت نامه را برایش خواندند ولی شهید اول آن را تکذیب نمود اما تکذیب و دلائلش را نپذیرفتند و حکم را به قاضی مالکی ارجاع دادند. قاضی مالکی برخاسته [[وضو]] ساخت و دو رکعت [[نماز]] خواند و گفت حکم من این است که خونش باید ریخته شود و او را لباس اعدام بپوشانید، آن گاه او را کشتند و به دار آویختند و جسدش را سنگسار کردند و آتش زدند <ref>عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلالالدین فارسی، ص 159-160</ref> پسر شهید در اجازه نامه ای که شهید اول برای ابن خازن نوشته به خط خود چنین نوشته است. پدرم، امام، علامه که این خط مبارک وی است، شمس الدین ابوعبدالله محمدبن مکی روز پنج شنبه دهم جمادی الاول سال 786 ق در داخل قلعه ی دمشق اعدام و سپس همان جا آتش زده شد. <ref>محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 13</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده: عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده:عالمان مسلمان محدث و فقیه]] | [[رده:عالمان مسلمان محدث و فقیه]] | ||
[[رده:عالمان شهید شیعه]] | [[رده:عالمان شهید شیعه]] |