۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس رنگی}}' به '== پانویس == {{پانویس}}') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
پدرش قبل از تولد او، خوابى شیرین دید که او را به فرزندى به نام محمد بشارت دادند. او از این رؤیا بسیار خوشحال بود و آرزوى تحقق آن را داشت. پس از مدتى خداوند به این انتظار پایان داد و پسرى به او عطا کرد که نامش را با توجه به علاقه اش به ابوحامد محمد غزالى و وابى که دیده بود، «محمد» گذاشت و با همنام قراردادن وى با عارف بزرگ غزالى، امید داشت تا فرزندش نیز در معنویت و عرفان، پلههاى ترقى و رستگارى را طى نماید. محمد غزالى سرانجام پس از هشت دهه زندگى پر برکت در راه اعتلاى اسلام، وحدت مسلمانان و مبارزه با استعمار، در حالى که براى حضور و انجام سخن رانى در همایش «اسلام و غرب» به ریاض سفر کرده بود، در تاریخ 19شوال 1416 در سن 79سالگى دچار سکته قلبى شد و پس از مراسم تشییع، در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.<br> | پدرش قبل از تولد او، خوابى شیرین دید که او را به فرزندى به نام محمد بشارت دادند. او از این رؤیا بسیار خوشحال بود و آرزوى تحقق آن را داشت. پس از مدتى خداوند به این انتظار پایان داد و پسرى به او عطا کرد که نامش را با توجه به علاقه اش به ابوحامد محمد غزالى و وابى که دیده بود، «محمد» گذاشت و با همنام قراردادن وى با عارف بزرگ غزالى، امید داشت تا فرزندش نیز در معنویت و عرفان، پلههاى ترقى و رستگارى را طى نماید. محمد غزالى سرانجام پس از هشت دهه زندگى پر برکت در راه اعتلاى اسلام، وحدت مسلمانان و مبارزه با استعمار، در حالى که براى حضور و انجام سخن رانى در همایش «اسلام و غرب» به ریاض سفر کرده بود، در تاریخ 19شوال 1416 در سن 79سالگى دچار سکته قلبى شد و پس از مراسم تشییع، در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.<br> | ||
=دوران تحصیل= | =دوران تحصیل= | ||
محمد پس از گذراندن دوران کودکى، براى فراگیرى ادبیات عرب و مقدمات علوم | محمد پس از گذراندن دوران کودکى، براى فراگیرى ادبیات عرب و مقدمات علوم اسلامى، وارد مکتبخانه روستا شد. در آغاز آیات قرآن را فراگرفت و پس از مدتى توانست تمام قرآن را حفظ نماید. سپس وارد دانشکده اسکندریه وابسته به دانشگاه الازهر شد و به تحصیل علوم دینى اشتغال یافت. وى در ایام تحصیل، با اساتید خود گفت وگوها و مناظرات علمى داشت و انتقادهاى او در کلاس درس زبانزد استادان و همشاگردىهایش بود. مهمترین استاد او در دانشکده اسکندریه «شیخ ابراهیم غرباوى» بود که غزالى بارها در حق وى و استاد دیگرش «شیخ [[عبدالعزیز بلال]]» زبان به ستایش گشوده است. <ref>قرضاوى، 1421: 35.</ref> | ||
وى در ادامه تحصیلاتش وارد دانشگاه الازهر شد و پس از چهار سال تحصیل، در سال 1360ق در سن 26 سالگى از این دانشگاه فارغ التحصیل گشت.<ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> وى در آنجا درس استادانى چون: «شیخ عنانى»، «امام محمد ابوزهره»، «شیخ عبدالعظیم زرقانى»، «شیخ محمود شلتوت»(1893ـ 1963م) و «حسن البناء»(1906ـ 1949م) را درک کرد. حسن البناء بیشترین تأثیر را بر ذهن و فکر غزالى گذاشت. نخستین ملاقات غزالى با این استاد، هنگامى بود که وى در دانشکده اسکندریه مشغول تحصیل بود و در یکى از شبهاى درسى، حسن البناء را که براى دیدار دانشجویان به این دانشکده آمده بود، ملاقات نمود. غزالى از این استاد خود به مجدد اسلام در قرن چهاردهم هجرى یاد مىکند. <ref>قرضاوى، 1421: 31</ref> و معتقد است تربیت روحى و اسلامى استاد، اثر ماندگارى در جامعه اسلامى مصر گذاشته، باعث تربیت نسلى انقلابى و اسلامى در مصر گردید. | وى در ادامه تحصیلاتش وارد دانشگاه الازهر شد و پس از چهار سال تحصیل، در سال 1360ق در سن 26 سالگى از این دانشگاه فارغ التحصیل گشت.<ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> وى در آنجا درس استادانى چون: «شیخ عنانى»، «امام محمد ابوزهره»، «شیخ عبدالعظیم زرقانى»، «شیخ محمود شلتوت»(1893ـ 1963م) و «حسن البناء»(1906ـ 1949م) را درک کرد. حسن البناء بیشترین تأثیر را بر ذهن و فکر غزالى گذاشت. نخستین ملاقات غزالى با این استاد، هنگامى بود که وى در دانشکده اسکندریه مشغول تحصیل بود و در یکى از شبهاى درسى، حسن البناء را که براى دیدار دانشجویان به این دانشکده آمده بود، ملاقات نمود. غزالى از این استاد خود به مجدد اسلام در قرن چهاردهم هجرى یاد مىکند. <ref>قرضاوى، 1421: 31</ref> و معتقد است تربیت روحى و اسلامى استاد، اثر ماندگارى در جامعه اسلامى مصر گذاشته، باعث تربیت نسلى انقلابى و اسلامى در مصر گردید. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
'''در سال 1356ق در پنجمین کنگره اخوانالمسلمین، تصمیمات مهمى گرفته شد که از آن جمله بود:'''<br> | '''در سال 1356ق در پنجمین کنگره اخوانالمسلمین، تصمیمات مهمى گرفته شد که از آن جمله بود:'''<br> | ||
#آزادى وطن از سلطه بیگانه مخصوصاً انگلیس | # آزادى وطن از سلطه بیگانه مخصوصاً انگلیس | ||
#تشکیل حکومت اسلامى در مصر؛ | # تشکیل حکومت اسلامى در مصر؛ | ||
#اصلاحات اجتماعى و | # اصلاحات اجتماعى و اقتصادى؛ | ||
#مبارزه و مخالفت با استعمار؛ | # مبارزه و مخالفت با استعمار؛ | ||
#طرفدارى از استقلال کشورهاى اسلامى در هر نقطه از جهان؛ | # طرفدارى از استقلال کشورهاى اسلامى در هر نقطه از جهان؛ | ||
#ضدیت با ملىگرایى و تلاش براى وحدت جهان اسلام. | # ضدیت با ملىگرایى و تلاش براى وحدت جهان اسلام. | ||
تصمیمات و مصوبات جمعیت اخوانالمسلمین که همگى خواسته مردم و آرزوى آنها بود از یکسو، و شرکت فعال آنها در جنگ اعراب و اسرائیل و کمک آنها به فلسطینىها در سال 1948م از سوى دیگر، باعث فزونى محبوبیت آنها شد و متقابلاً موجب ناراحتى و خوف دربار [[مصر]] و استعمار پیر انگلیس گشت. از اینرو دولت «نقراشى پاشا» به فرمان ملک فاروق در صفر 1368ق / 1948م، فرمان انحلال جمعیت اخوانالمسلمین را صادر کرد و بسیارى از اعضاى آن بازداشت شدند و اموال جمعیت نیز مصادره گردید. <ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامى : 7/279</ref> | تصمیمات و مصوبات جمعیت اخوانالمسلمین که همگى خواسته مردم و آرزوى آنها بود از یکسو، و شرکت فعال آنها در جنگ اعراب و اسرائیل و کمک آنها به فلسطینىها در سال 1948م از سوى دیگر، باعث فزونى محبوبیت آنها شد و متقابلاً موجب ناراحتى و خوف دربار [[مصر]] و استعمار پیر انگلیس گشت. از اینرو دولت «نقراشى پاشا» به فرمان ملک فاروق در صفر 1368ق / 1948م، فرمان انحلال جمعیت اخوانالمسلمین را صادر کرد و بسیارى از اعضاى آن بازداشت شدند و اموال جمعیت نیز مصادره گردید. <ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامى: 7/279</ref> | ||
غزالى که از اعضاى فعال جمعیت به شمار مىآمد در سال 1368ق یا اوایل 1369ق، به جرم همکارى با اخوانالمسلمین، بازداشت شد. وى همراه عدهاى از اعضاى دیگر جمعیت، به زندان «الحذاء» در شهر طور منتقل شدند. غزالى در زندان نیز آرام نگرفت و با هدف روشنگرى زندانیان، به سخنرانى مىپرداخت و بیشتر سخنرانىهاى او پس از اقامه نماز بود. غزالى، رهبر زندانیان شناخته مىشد و زندانیان که اکثر آنان از اعضاى اخوانالمسلمین بودند، به حرف و تصمیم او احترام مىگذاردند. یوسف قرضاوى که از شاگردان غزالى و اکنون یکى از متفکران بزرگ مصرى است، درباره خاطرات زندان مىگوید:<br> | غزالى که از اعضاى فعال جمعیت به شمار مىآمد در سال 1368ق یا اوایل 1369ق، به جرم همکارى با اخوانالمسلمین، بازداشت شد. وى همراه عدهاى از اعضاى دیگر جمعیت، به زندان «الحذاء» در شهر طور منتقل شدند. غزالى در زندان نیز آرام نگرفت و با هدف روشنگرى زندانیان، به سخنرانى مىپرداخت و بیشتر سخنرانىهاى او پس از اقامه نماز بود. غزالى، رهبر زندانیان شناخته مىشد و زندانیان که اکثر آنان از اعضاى اخوانالمسلمین بودند، به حرف و تصمیم او احترام مىگذاردند. یوسف قرضاوى که از شاگردان غزالى و اکنون یکى از متفکران بزرگ مصرى است، درباره خاطرات زندان مىگوید:<br> | ||
«شیخ غزالى در زندان، امام جماعت ما و در روزهاى جمعه خطیب جمع زندانیان بود. دعاى قنوت نمازش این بود: خدایا ما را از بند نجات ده و به همریختگى ما را جبران نما و امر ما را با عنایت خود برعهده گیر...، خدایا تو خود ظالمان را مکافات کن». <ref>قرضاوى، 1421: 16</ref><br> | «شیخ غزالى در زندان، امام جماعت ما و در روزهاى جمعه خطیب جمع زندانیان بود. دعاى قنوت نمازش این بود: خدایا ما را از بند نجات ده و به همریختگى ما را جبران نما و امر ما را با عنایت خود برعهده گیر... ، خدایا تو خود ظالمان را مکافات کن». <ref>قرضاوى، 1421: 16</ref><br> | ||
در ایامى که غزالى در زندان به سر مىبرد، جمعیت اخوانالمسلمین فعالیت سرّى داشتند و با طرحریزى یک عملیات توانستند «نقراشى پاشا» نخست وزیر مصر و عامل انحلال جمعیت اخوانالمسلمین را به قتل برسانند. پس از مدتى به تلافى این اقدام، حسن البناء، بنیانگذار اخوانالمسلمین توسط حکومت مصر در سال 1369ق ترور شد. فقدان وى موجى از اندوه را در میان شاگردان و طرفدارانش ایجاد کرد. غزالى هنگامى که خبر ترور و شهادت حسن البناء را شنید، بسیار اندوهناک شد و در یکى از سخنرانىهایش در زندان گفت: «روح بزرگى را کشتند که از عبادت خدا خاشع بود و قیام و سجود مىکرد و در راه خدا قدم برمى داشت. اروپا فهمید که با وجود این مرد، بقایش در شرق با خطر روبهرو خواهد شد. البته مرگ حسن البناء به این معنا نیست که ستیز با دشمنان خدا و دشمنان امت اسلام تمام شده است. بلکه پرچمى که البناء آن را برافراشت، سربازان و شاگردانش بعد از او در اهتزاز نگه خواهند داشت و این دعوت همچنان پا بر جا خواهد ماند». <ref>تأملات...، 1374: 45 و قرضاوى، 1421: 34</ref> پس از گذشت یکسال، غزالى در سالگرد شهادت حسن البناء، به پاس نکوداشت وى مقالهاى تحت عنوان «شاخهاى بلند بر درخت جاودانگى» در مجله الدعوة به رشته تحریر درآورد. <ref>قرضاوى، 1421: 31.</ref> | در ایامى که غزالى در زندان به سر مىبرد، جمعیت اخوانالمسلمین فعالیت سرّى داشتند و با طرحریزى یک عملیات توانستند «نقراشى پاشا» نخست وزیر مصر و عامل انحلال جمعیت اخوانالمسلمین را به قتل برسانند. پس از مدتى به تلافى این اقدام، حسن البناء، بنیانگذار اخوانالمسلمین توسط حکومت مصر در سال 1369ق ترور شد. فقدان وى موجى از اندوه را در میان شاگردان و طرفدارانش ایجاد کرد. غزالى هنگامى که خبر ترور و شهادت حسن البناء را شنید، بسیار اندوهناک شد و در یکى از سخنرانىهایش در زندان گفت: «روح بزرگى را کشتند که از عبادت خدا خاشع بود و قیام و سجود مىکرد و در راه خدا قدم برمى داشت. اروپا فهمید که با وجود این مرد، بقایش در شرق با خطر روبهرو خواهد شد. البته مرگ حسن البناء به این معنا نیست که ستیز با دشمنان خدا و دشمنان امت اسلام تمام شده است. بلکه پرچمى که البناء آن را برافراشت، سربازان و شاگردانش بعد از او در اهتزاز نگه خواهند داشت و این دعوت همچنان پا بر جا خواهد ماند». <ref>تأملات... ، 1374: 45 و قرضاوى، 1421: 34</ref> پس از گذشت یکسال، غزالى در سالگرد شهادت حسن البناء، به پاس نکوداشت وى مقالهاى تحت عنوان «شاخهاى بلند بر درخت جاودانگى» در مجله الدعوة به رشته تحریر درآورد. <ref>قرضاوى، 1421: 31.</ref> | ||
=انفصال غزالى از اخوانالمسلمین= | =انفصال غزالى از اخوانالمسلمین= | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
غزالى پس از انفصال از جمعیت اخوانالمسلمین، موضعگیرىهاى متعددى در مقابله با غربزدگى و هم چنین در برابر قوانین غیر اسلامى مصر داشت. از جمله در برابر منشور برابرى زن و مرد<ref>ماهنامه مکتب اسلام، ربیع الثانى 1341: ص59.</ref>، رد نظریه خالد محمد خالد مبنى بر جدایى دین از سیاست<ref>قرضاوى، 1421: 196</ref>، و دفاع از متهمان پرونده قتل دکتر فرج فوده(نویسنده مرتد مصرى) موضعگیرىهاى سختى نمود.<ref>همان: 344.</ref><br> | غزالى پس از انفصال از جمعیت اخوانالمسلمین، موضعگیرىهاى متعددى در مقابله با غربزدگى و هم چنین در برابر قوانین غیر اسلامى مصر داشت. از جمله در برابر منشور برابرى زن و مرد<ref>ماهنامه مکتب اسلام، ربیع الثانى 1341: ص59.</ref>، رد نظریه خالد محمد خالد مبنى بر جدایى دین از سیاست<ref>قرضاوى، 1421: 196</ref>، و دفاع از متهمان پرونده قتل دکتر فرج فوده(نویسنده مرتد مصرى) موضعگیرىهاى سختى نمود.<ref>همان: 344.</ref><br> | ||
وى در موضعگیرىهاى دیگرش، ضمن حمایت از انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى(قدس سره)، گفته است: «من حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامى ایران اعلام مىکنم. مادامى که ایران با اتکال به خداوند و وحدت کلمه کار خود را ادامه دهد، انشاءالله به اهداف خود دست مىیابد. تجاوز عراق به ایران با حمایت مستقیم امپریالیسم جهانى صورت گرفته است. من صدام را تجاوزگرى مىدانم که با تسلیحاتش در جهت منافع دشمنان اسلام گام برمى دارد».<br> | وى در موضعگیرىهاى دیگرش، ضمن حمایت از انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى(قدس سره)، گفته است: «من حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامى ایران اعلام مىکنم. مادامى که ایران با اتکال به خداوند و وحدت کلمه کار خود را ادامه دهد، انشاءالله به اهداف خود دست مىیابد. تجاوز عراق به ایران با حمایت مستقیم امپریالیسم جهانى صورت گرفته است. من صدام را تجاوزگرى مىدانم که با تسلیحاتش در جهت منافع دشمنان اسلام گام برمى دارد».<br> | ||
شیخ [[محمد غزالى]] شدیداً تحت تأثیر افکار [[امام خمینى(قدس سره)]] بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران قرار گرفته بود و در مقاطع مختلف از او یاد مىکرد. هنگامى که امام خمینى فتواى ارتداد سلمان رشدى را صادر نمود، غزالى در جلسه درسش ضمن تقدیر از ایشان گفت: «در یکى از جلسات با عدهاى از علماى قاهره، آرزو کردم که اى کاش خداوند جرعهاى از شجاعت امام خمینى را به تمام علماى اسلام عطا مىکرد، زیرا وقتى که در مرکز فرهنگ انگلستان، توطئهاى علیه اسلام و مسلمین ترتیب یافت و فردى بى شخصیت و پرکینه نسبت به اسلام، شدیدترین اهانتها را به مقدسترین انسان تاریخ یعنى پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و همسران و اصحابش روا داشت، همه ساکت بودند و تنها او (امام خمینى (ره) بود که با شجاعت و شهامت، حکم ارتداد این فرد حقیر و بىادب را صادر کرد». <ref>گامى به سوى...: 1/13.</ref><br> | شیخ [[محمد غزالى]] شدیداً تحت تأثیر افکار [[امام خمینى(قدس سره)]] بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران قرار گرفته بود و در مقاطع مختلف از او یاد مىکرد. هنگامى که امام خمینى فتواى ارتداد سلمان رشدى را صادر نمود، غزالى در جلسه درسش ضمن تقدیر از ایشان گفت: «در یکى از جلسات با عدهاى از علماى قاهره، آرزو کردم که اى کاش خداوند جرعهاى از شجاعت امام خمینى را به تمام علماى اسلام عطا مىکرد، زیرا وقتى که در مرکز فرهنگ انگلستان، توطئهاى علیه اسلام و مسلمین ترتیب یافت و فردى بى شخصیت و پرکینه نسبت به اسلام، شدیدترین اهانتها را به مقدسترین انسان تاریخ یعنى پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و همسران و اصحابش روا داشت، همه ساکت بودند و تنها او (امام خمینى (ره) بود که با شجاعت و شهامت، حکم ارتداد این فرد حقیر و بىادب را صادر کرد». <ref>گامى به سوى... : 1/13.</ref><br> | ||
وى در جاى دیگرى از سخنان خود مىگوید: «سلمان رشدى را مىبینم که پس از ارتداد قبیح خود در کشورهاى اروپایى و آمریکایى در رفت و آمد است تا مورد تقدیر و تکریم قرار گیرد، بدون آن که موجب حیا و شرم هیچ یک از عربهایى شود که با غرب همکارى مىکنند تا جایى که ما اختلافات قرون اولیه را نشخوار مىکنیم و برخى از ما به دروغ، سوگند یاد مىکنند که شیعه قرآنى دیگر به جز قرآن ما دارند. به این تهمت پراکنان گفتم از ابتداى تاریخ اسلام تا حال که قرن 15 است، کره زمین به جز همین قرآن را در بین هیچ یک از فرقههاى اسلامى به خود ندیده است، پس به مصلحت چه کسى تبلیغ مىکنى که شیعه قرآن دیگرى به جز قرآن ما دارند؟». <ref>اطلاعات: 23/4/1374: 2.</ref><br> | وى در جاى دیگرى از سخنان خود مىگوید: «سلمان رشدى را مىبینم که پس از ارتداد قبیح خود در کشورهاى اروپایى و آمریکایى در رفت و آمد است تا مورد تقدیر و تکریم قرار گیرد، بدون آن که موجب حیا و شرم هیچ یک از عربهایى شود که با غرب همکارى مىکنند تا جایى که ما اختلافات قرون اولیه را نشخوار مىکنیم و برخى از ما به دروغ، سوگند یاد مىکنند که شیعه قرآنى دیگر به جز قرآن ما دارند. به این تهمت پراکنان گفتم از ابتداى تاریخ اسلام تا حال که قرن 15 است، کره زمین به جز همین قرآن را در بین هیچ یک از فرقههاى اسلامى به خود ندیده است، پس به مصلحت چه کسى تبلیغ مىکنى که شیعه قرآن دیگرى به جز قرآن ما دارند؟». <ref>اطلاعات: 23/4/1374: 2.</ref><br> | ||
غزالى در واقعه انفجار حرم رضوى در تاریخ 30/3/1373، برابر با عاشوراى 1415، نیز در پیامى به دفتر حفاظت از منافع جمهورى اسلامى ایران در مصر، انزجار خود را از اقدام وحشیانه منافقان اعلام کرد و طى نامهاى نسبتاً طولانى، عاملان آن را بىدین و ریشه این جنایت را، استعمار جهانى دانست. <ref>همان.</ref><br> | غزالى در واقعه انفجار حرم رضوى در تاریخ 30/3/1373، برابر با عاشوراى 1415، نیز در پیامى به دفتر حفاظت از منافع جمهورى اسلامى ایران در مصر، انزجار خود را از اقدام وحشیانه منافقان اعلام کرد و طى نامهاى نسبتاً طولانى، عاملان آن را بىدین و ریشه این جنایت را، استعمار جهانى دانست. <ref>همان.</ref><br> | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
در این هنگام غزالى از سر ترحم به او نگریست و گفت: تو معذورى، زیرا بعضى از ما چیزهایى درباره آنان مىگویند که منظورى جز هتک حرمت ایشان ندارند. <ref>همان</ref> | در این هنگام غزالى از سر ترحم به او نگریست و گفت: تو معذورى، زیرا بعضى از ما چیزهایى درباره آنان مىگویند که منظورى جز هتک حرمت ایشان ندارند. <ref>همان</ref> | ||
غزالى هم چنین نقش مسلمانان و مردم را در ایجاد وحدت نادیده نمى گیرد و دراینباره مىگوید: «وظیفه مسلمین در این شرایط حساس و اوضاع خطرناک، این است که از پراکندگى و اختلاف باز آیند و در برابر حملههاى صلیبى مدرن، جبههاى نیرومند به وجود آورند و در این مبارزه سرنوشتساز، در سنگر استوار دین، ثابت قدم بمانند و توجه داشته باشند که براى ایشان مایه ننگ و شرم است که به هنگام تجمع قواى شر و اتحاد دشمنان در حمله و هجوم همگانى بر ایشان، پراکنده و بىسامان باشند یا در میدان مسابقه، واپس بمانند یا از تمسک به دین خود سستى کنند، در شرایطى که پیروان مذاهب باطل، به عقاید خود پاى بندند» <ref>همان: 322.</ref><br> | غزالى هم چنین نقش مسلمانان و مردم را در ایجاد وحدت نادیده نمى گیرد و دراینباره مىگوید: «وظیفه مسلمین در این شرایط حساس و اوضاع خطرناک، این است که از پراکندگى و اختلاف باز آیند و در برابر حملههاى صلیبى مدرن، جبههاى نیرومند به وجود آورند و در این مبارزه سرنوشتساز، در سنگر استوار دین، ثابت قدم بمانند و توجه داشته باشند که براى ایشان مایه ننگ و شرم است که به هنگام تجمع قواى شر و اتحاد دشمنان در حمله و هجوم همگانى بر ایشان، پراکنده و بىسامان باشند یا در میدان مسابقه، واپس بمانند یا از تمسک به دین خود سستى کنند، در شرایطى که پیروان مذاهب باطل، به عقاید خود پاى بندند» <ref>همان: 322.</ref><br> | ||
بهطور کلى وحدت از نظر غزالى بر پایههاى متعددى استوار است که آنها را در کتاب «دستور الوحدة الثقافیة بین المسلمین» شرح داده است. وى با تأسّى از استاد خود حسن البناء که براى وحدت جوامع | بهطور کلى وحدت از نظر غزالى بر پایههاى متعددى استوار است که آنها را در کتاب «دستور الوحدة الثقافیة بین المسلمین» شرح داده است. وى با تأسّى از استاد خود حسن البناء که براى وحدت جوامع اسلامى، بیست اصل را وضع نمود، اصول دیگرى بر آن در کتاب یاد شده افزود. غزالى معتقد بود زنان نیمى از مرداناند و دانش اندوزى، امر به معروف و حساسیت مذهبى بر هر دو گروه واجب است. زنان با حفظ شئونات اسلامى مىتوانند در حفظ ارزشهاى اسلامى مشارکت داشته باشند. به اعتقاد غزالى خانواده اساس موجودیت جامعه اسلامى و دامان طبیعى براى تربیت نسلهاى آینده است. غزالى هم چنین معتقد بود خداوند انسان را گرامى داشته و براى او حقوق مادى و معنوى قائل شده است. اسلام این حقوق را بیان و همگان را به احترام به آنها دعوت نموده است؛ به ویژه حاکمان ملتهاى مسلمان باید بیشتر مصالح مادى و معنوى مسلمانان را در نظر داشته باشند. دولتهاى اسلامى همچون خانوادهاى بزرگ، در برابر تبلیغ و نشر احکام اسلام مسئولیت دارند و بر آنها لازم است بدعتها را از چهره دین بزدایند و از همه امت در همه جا حمایت کنند.<br> | ||
=اندیشههاى سیاسى و فرهنگى= | =اندیشههاى سیاسى و فرهنگى= | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
=اندیشههاى عقیدتى= | =اندیشههاى عقیدتى= | ||
غزالى بر خلاف روشنفکران غربى که حاکمیت را از آنِ مردم مىدانند، معتقد بود حاکمیت از آنِ خدا و هدیهاى از جانب وى براى تمام انسانهاست. در قلمرو خداوندى تفاوتى بین عرب و غیر عرب نیست و تنها اراده خدا حکومت مىکند. پس انسان که جانشین او در روى زمین است باید قانون خداوند را در زمین پیاده کند و همه مؤمنان را در برابر این حقوق یکسان بداند. این اندیشه غزالى نه تنها باعث برابرى ملل مسلمان و نزدیک شدن مذاهب اسلامى به یک دیگر مىشود، بلکه در تعامل دین و سیاست، آندو را انفکاکناپذیر معرفى مىکند. بحث جدایى دین از سیاست که یکى از موضوعات مهم سدههاى اخیر است، مورد توجه محافل علمى و سیاسى قرار گرفته و برخى از روشنفکران اسلامى به تقلید از روشنفکران غربى، معتقد به جدایى دین از سیاست اند و برخى به تعامل آن دو اعتقاد دارند. به اعتقاد غزالى اسلام مجموعه مفصلى از تعلیمات معنوى و علمى است. قواعد علمى براى اصلاحات عمومى در اختیار انسان قرار داده شده و مربوط به زندگى فردى، اجتماعى و دولتى است. چه کسى مىتواند ادعا کند که یک دعوت اصلاحطلبانه مىتواند از حکومت صرفنظر کند و نمى خواهد حکومت را در خدمت آرمانهاى خود قرار دهد؟ <ref>سمان، 1357: 56.</ref> غزالى ضمن انتقاد از عالمانى که نغمه جدایى دین از سیاست را سر مىدهند و خود را وابسته به حاکمان جور و ظلم مىکنند، مىگوید: «من در میان شیوخ الازهر، مردانى را مىشناسم که براى اسلام آنچنان زندگى مىکنند که انگلها در خون و رودههاى انسان بیمار. این علما دست در دست طبقات حاکم، آرمان مشترکى را دنبال مىکنند و بدینسان دینى را که به نام آن سخن مىگویند، بىاعتبار مىسازند» <ref>آقایى، 1365: 177.</ref><br> | غزالى بر خلاف روشنفکران غربى که حاکمیت را از آنِ مردم مىدانند، معتقد بود حاکمیت از آنِ خدا و هدیهاى از جانب وى براى تمام انسانهاست. در قلمرو خداوندى تفاوتى بین عرب و غیر عرب نیست و تنها اراده خدا حکومت مىکند. پس انسان که جانشین او در روى زمین است باید قانون خداوند را در زمین پیاده کند و همه مؤمنان را در برابر این حقوق یکسان بداند. این اندیشه غزالى نه تنها باعث برابرى ملل مسلمان و نزدیک شدن مذاهب اسلامى به یک دیگر مىشود، بلکه در تعامل دین و سیاست، آندو را انفکاکناپذیر معرفى مىکند. بحث جدایى دین از سیاست که یکى از موضوعات مهم سدههاى اخیر است، مورد توجه محافل علمى و سیاسى قرار گرفته و برخى از روشنفکران اسلامى به تقلید از روشنفکران غربى، معتقد به جدایى دین از سیاست اند و برخى به تعامل آن دو اعتقاد دارند. به اعتقاد غزالى اسلام مجموعه مفصلى از تعلیمات معنوى و علمى است. قواعد علمى براى اصلاحات عمومى در اختیار انسان قرار داده شده و مربوط به زندگى فردى، اجتماعى و دولتى است. چه کسى مىتواند ادعا کند که یک دعوت اصلاحطلبانه مىتواند از حکومت صرفنظر کند و نمى خواهد حکومت را در خدمت آرمانهاى خود قرار دهد؟ <ref>سمان، 1357: 56.</ref> غزالى ضمن انتقاد از عالمانى که نغمه جدایى دین از سیاست را سر مىدهند و خود را وابسته به حاکمان جور و ظلم مىکنند، مىگوید: «من در میان شیوخ الازهر، مردانى را مىشناسم که براى اسلام آنچنان زندگى مىکنند که انگلها در خون و رودههاى انسان بیمار. این علما دست در دست طبقات حاکم، آرمان مشترکى را دنبال مىکنند و بدینسان دینى را که به نام آن سخن مىگویند، بىاعتبار مىسازند» <ref>آقایى، 1365: 177.</ref><br> | ||
یکى دیگر از اعتقادات غزالى، درباره آیین وهابیت است. وى معتقد است وهابیت آیینى است که پنجاه سال پیش یا بیشتر در عربستان سعودى ظهور کرد که در آن نوعى تندروى، دورى از حقایق | یکى دیگر از اعتقادات غزالى، درباره آیین وهابیت است. وى معتقد است وهابیت آیینى است که پنجاه سال پیش یا بیشتر در عربستان سعودى ظهور کرد که در آن نوعى تندروى، دورى از حقایق اسلامى، کمشمردن مردم و متهم کردن آنها وجود دارد. غزالى ضمن ابراز تردید درباره اسلامى بودن آیین وهابیت، آن را یکى دیگر از حیلههاى استعمار معرفى مىکند و معتقد است از جمله اهداف استعمار، تشکیل مذاهب و فرقههاى جدید است تا از این راه شکاف بین صفوف مسلمانان را بیشتر کند. <ref>رسالت، 3/4/1370: 3.</ref><br> | ||
غزالى هم چنین درباره اختلاط فلسفه با مفاهیم اسلامى و رسوخ آن در مباحث دینى، عقیدهاى ویژه دارد و معتقد است دین سرمایهاى الهى است که توسط معصوم، صادر شده است و نمى توان آن را با خیالات فردى که دم از عقل مىزند ممزوج کرد. وى به شدت از مخلوط شدن فلسفه با دین انتقاد کرده، یکى از علل انحطاط جامعه مسلمانان را اختلاط فلسفه با دین معرفى مىکند و مىگوید ارزش و طراوت دین آسمانى با فرهنگ خرافى یونان ارتباطى ندارد. <ref>غزالى، 1369: 230.</ref><br> | غزالى هم چنین درباره اختلاط فلسفه با مفاهیم اسلامى و رسوخ آن در مباحث دینى، عقیدهاى ویژه دارد و معتقد است دین سرمایهاى الهى است که توسط معصوم، صادر شده است و نمى توان آن را با خیالات فردى که دم از عقل مىزند ممزوج کرد. وى به شدت از مخلوط شدن فلسفه با دین انتقاد کرده، یکى از علل انحطاط جامعه مسلمانان را اختلاط فلسفه با دین معرفى مىکند و مىگوید ارزش و طراوت دین آسمانى با فرهنگ خرافى یونان ارتباطى ندارد. <ref>غزالى، 1369: 230.</ref><br> | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
غزالى آثار متعددى از خود بر جاى گذاشته و از میان بیش از پنجاه اثر او، تعداد قابل توجهى به زبان فارسىی و برخى به زبان انگلیسى و فرانسه ترجمه شده است. مهمترین آثار ترجمه شده او بدین قرار است:<br> | غزالى آثار متعددى از خود بر جاى گذاشته و از میان بیش از پنجاه اثر او، تعداد قابل توجهى به زبان فارسىی و برخى به زبان انگلیسى و فرانسه ترجمه شده است. مهمترین آثار ترجمه شده او بدین قرار است:<br> | ||
#اخلاق | # اخلاق اسلامى، ترجمه محمود ابراهیمى، تهران، نشر احسان، 1378. 397صفحه. | ||
#اخوانالمسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیتهاى جنبش اخوانالمسلمین در یک قرن اخیر، ترجمه دکتر بهمن آقایى و خسرو صفوى، تهران، رسام، 1365. 273ص. | # اخوانالمسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیتهاى جنبش اخوانالمسلمین در یک قرن اخیر، ترجمه دکتر بهمن آقایى و خسرو صفوى، تهران، رسام، 1365. 273ص. | ||
#ارزیابى میراث فکرى مسلمانان، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1382. 288صفحه. | # ارزیابى میراث فکرى مسلمانان، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1382. 288صفحه. | ||
#باور راستین | # باور راستین اسلامى، ترجمه محمود ابراهیمى، سقز، انتشارات محمدى، 1373. 300صفحه. | ||
#ترجمه فارسى فقه السیره، ترجمه محمدطاهر حسینى، تهران، نشر احسان، 1378،592صفحه. | # ترجمه فارسى فقه السیره، ترجمه محمدطاهر حسینى، تهران، نشر احسان، 1378،592صفحه. | ||
#تعامل روشمند با قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدسیجانى، تهران، دفتر نشر فرهنگ | # تعامل روشمند با قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدسیجانى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1379. 277صفحه. | ||
#جنایات غربى در شرق یا اسلام و بلاهاى نوین، ترجمه مصطفى زمانى، قم، پیام اسلام، 1369. 344صفحه. | # جنایات غربى در شرق یا اسلام و بلاهاى نوین، ترجمه مصطفى زمانى، قم، پیام اسلام، 1369. 344صفحه. | ||
#حقوق بشر: مقایسه تعالیم اسلام با منشور ملل متحد، ترجمه باقر موسوى، تهران، انتشارات اعلمى، بىتا. | # حقوق بشر: مقایسه تعالیم اسلام با منشور ملل متحد، ترجمه باقر موسوى، تهران، انتشارات اعلمى، بىتا. | ||
#سیره آموزى، ترجمه على اصغر محمدى، تهران: دفتر نشر فرهنگ | # سیره آموزى، ترجمه على اصغر محمدى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1378. 568صفحه. | ||
#فساد سیاسى در جوامع عربى و | # فساد سیاسى در جوامع عربى و اسلامى، ترجمه عبدالعزیز سلیمى، تهران، نشر احسان، 1382. 200صفحه. | ||
#گامى به سوى تفسیر موضوعى سورههاى قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدى، تهران: دفتر نشر فرهنگ | # گامى به سوى تفسیر موضوعى سورههاى قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1377. 2جلد. | ||
#مبانى وحدت فکر فقهى و فرهنگى مسلمانان، ترجمه عبدالعزیز سلیمى، تهران، نشر احسان، 1382. 341صفحه. | # مبانى وحدت فکر فقهى و فرهنگى مسلمانان، ترجمه عبدالعزیز سلیمى، تهران، نشر احسان، 1382. 341صفحه. | ||
#محاکمه گلدزیهر صهیونیست معلم نویسندگان «بیست و سه سال»، ترجمه صدر بلاغى، تهران، حسینیه ارشاد، 1363. 323صفحه. | # محاکمه گلدزیهر صهیونیست معلم نویسندگان «بیست و سه سال»، ترجمه صدر بلاغى، تهران، حسینیه ارشاد، 1363. 323صفحه. | ||
#محورهاى پنجگانه قرآن کریم، ترجمه محمود ابراهیمى، سنندج، هه ژار، 1381. 392صفحه. | # محورهاى پنجگانه قرآن کریم، ترجمه محمود ابراهیمى، سنندج، هه ژار، 1381. 392صفحه. | ||
#مسائل زنان بین سنتهاى کهن و جدید، ترجمه مجید احمدى، تهران، نشر احسان، 1379. 248صفحه. | # مسائل زنان بین سنتهاى کهن و جدید، ترجمه مجید احمدى، تهران، نشر احسان، 1379. 248صفحه. | ||
#نگرشى نو در فهم احادیث نبوى، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1381. 294صفحه. | # نگرشى نو در فهم احادیث نبوى، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1381. 294صفحه. | ||
#نگرشى نو در فهم قرآن، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1381. 398صفحه. | # نگرشى نو در فهم قرآن، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1381. 398صفحه. | ||
#Islam our religion، ترجمه احمد جلال (به انگلیسى)، بىجا، سازمان آموزشى، علمى و فرهنگى اسلامى (ایسسکو)، 214 صفحه. | #Islam our religion، ترجمه احمد جلال (به انگلیسى)، بىجا، سازمان آموزشى، علمى و فرهنگى اسلامى (ایسسکو)، 214 صفحه. | ||
#Telle est noter religion، ترجمه محمد عنبر(به فرانسه)، ویراستار ژان فرانسوا فارو، پاریس، 1994م. 294ص. | #Telle est noter religion، ترجمه محمد عنبر(به فرانسه)، ویراستار ژان فرانسوا فارو، پاریس، 1994م. 294ص. | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
=منابع و مآخذ= | =منابع و مآخذ= | ||
#آقایى، بهمن و خسرو صفوى، اخوانالمسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیتهاى جنبش اخوانالمسلمین در یک قرن اخیر، تهران، رسام، 1365. | # آقایى، بهمن و خسرو صفوى، اخوانالمسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیتهاى جنبش اخوانالمسلمین در یک قرن اخیر، تهران، رسام، 1365. | ||
#تأملات فی الدین و الحیاة، قاهره، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1374ق. | # تأملات فی الدین و الحیاة، قاهره، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1374ق. | ||
#دائرة المعارف بزرگ اسلامى . | # دائرة المعارف بزرگ اسلامى. | ||
#سمان، على، رویارویى مسلکها و جنبشهاى سیاسى در خاورمیانه عربى تا سال 1967م، ترجمه حمید نوحى، تهران، قلم، 1357. | # سمان، على، رویارویى مسلکها و جنبشهاى سیاسى در خاورمیانه عربى تا سال 1967م، ترجمه حمید نوحى، تهران، قلم، 1357. | ||
#غزالى، محمد، اسلام و بلاهاى نوین(جنایات غربى در شرق)، ترجمه مصطفى زمانى، قم، پیام اسلام، 1369. | # غزالى، محمد، اسلام و بلاهاى نوین(جنایات غربى در شرق)، ترجمه مصطفى زمانى، قم، پیام اسلام، 1369. | ||
#قرضاوى، یوسف، الشیخ الغزالی کما عرفته، بیروت، مؤسسة الرساله، 1421ق. | # قرضاوى، یوسف، الشیخ الغزالی کما عرفته، بیروت، مؤسسة الرساله، 1421ق. | ||
#گامى به سوى تفسیر موضوعى سورههاى قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدى، تهران، دفتر نشر فرهنگ | # گامى به سوى تفسیر موضوعى سورههاى قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1377، 2جلد. | ||
#ماهنامه آیینه پژوهش، شماره 37. | # ماهنامه آیینه پژوهش، شماره 37. | ||
#ماهنامه مکتب اسلام، ربیع الثانى 1341. | # ماهنامه مکتب اسلام، ربیع الثانى 1341. | ||
#ماهنامه نامه فرهنگ، سال 2، شماره 2. | # ماهنامه نامه فرهنگ، سال 2، شماره 2. | ||
#محاکمه گلدزیهر صهیونیست معلم نویسندگان «بیست و سه سال»، ترجمه صدرالدین بلاغى، تهران: حسینیه ارشاد، 1363. | # محاکمه گلدزیهر صهیونیست معلم نویسندگان «بیست و سه سال»، ترجمه صدرالدین بلاغى، تهران: حسینیه ارشاد، 1363. | ||
#ملکاوى، فتحى حسن، العطاء الفکری للشیخ محمد الغزالی، عمان، اردن، منشورات المعهد العالمی للفکر الاسلامی، چاپ اول، 1417ق. | # ملکاوى، فتحى حسن، العطاء الفکری للشیخ محمد الغزالی، عمان، اردن، منشورات المعهد العالمی للفکر الاسلامی، چاپ اول، 1417ق. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:مقالات]] | |||
[[رده: مقالات]] | |||
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |