پرش به محتوا

آمازیغی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(تغییرمسیر به آمازیغی)
برچسب: تغییر مسیر جدید
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:


با این حال علما در اصل و نسب آن‌ها اختلاف دارند؛ ابن‌خلدون با بیان دیدگاه‌های بسیاری از علمای نسب‌شناسی، شرح می‌دهد که همه نسب‌شناسان بربر معتقدند که «برانس» از نسل «مازیغ بن کنعان» و قوم «البتر» فرزندان «بربن قیس بن عیلان» هستند، لذا درست نیست که قوم «البرانس» را آمازی بنامیم. نام آن‌ها را «بربر» گذاشته‌اند چون یک زبان واحد ندارند و هر قبیله‌ای زبانی ویژه خود را داراست. گفته می‌شود: پادشاه «التبابعه افریقش» هنگامی که متوجه شد که آن‌ها زبان‌های متنوع دارند، نامشان را «بربر» گذاشت. تنوع و اختلاف بین زبان‌ها در میان بربرها تا امروز باقی مانده است؛ زبان‌هایی مانند: الریفیه، الشلحه، السوسیه، القبایلیه، المزابیه و الشاویه. نمی‌دانیم که زبان بربرهایی که عرب‌زبان شدند کدام است ولی طبیعی است که زبان آن‌ها صرفاً یکی از این زبان‌ها نیست.
با این حال علما در اصل و نسب آن‌ها اختلاف دارند؛ ابن‌خلدون با بیان دیدگاه‌های بسیاری از علمای نسب‌شناسی، شرح می‌دهد که همه نسب‌شناسان بربر معتقدند که «برانس» از نسل «مازیغ بن کنعان» و قوم «البتر» فرزندان «بربن قیس بن عیلان» هستند، لذا درست نیست که قوم «البرانس» را آمازی بنامیم. نام آن‌ها را «بربر» گذاشته‌اند چون یک زبان واحد ندارند و هر قبیله‌ای زبانی ویژه خود را داراست. گفته می‌شود: پادشاه «التبابعه افریقش» هنگامی که متوجه شد که آن‌ها زبان‌های متنوع دارند، نامشان را «بربر» گذاشت. تنوع و اختلاف بین زبان‌ها در میان بربرها تا امروز باقی مانده است؛ زبان‌هایی مانند: الریفیه، الشلحه، السوسیه، القبایلیه، المزابیه و الشاویه. نمی‌دانیم که زبان بربرهایی که عرب‌زبان شدند کدام است ولی طبیعی است که زبان آن‌ها صرفاً یکی از این زبان‌ها نیست.
=زبان آمازیغ=
زبان آمازیغی از مجموعه [[زبان‌های آفروآسیایی]] است؛ یعنی همان مجموعه‌ای که زبان‌های عربی بجا و مصری قدیم به آن منسوب است. زبان مصری قدیم به زبان بربر نزدیک‌تر است و با بسیاری از زبان‌های دیگر در ویژگی زبانی مشترکاتی دارد. بر اساس تاریخ ابن‌خلدون، قوم بربر به دو مجموعه «برانس» و «بتر» تقسیم می‌شود. قبایلی که در دوره اسلامی بیشتر از دیگران بودند عبارتند از: اوربه، هواره و صهانجه از قوم «برانس» و نفوسه، زناته و نفزاوه از قوم «بتر».
قبیلهٔ «اوربه» در زمان فتوحات اسلامی بیشترین جمعیت را داشت و قوی‌تر از بقیهٔ قبایل بود. این قبیله بود که با رهبرش «کسیله» که پادشاه قبیله «برانس» بود، به جنگ عرب‌ها رفت و همین قبیله بود که به استقبال ادریس اول آمد و با او بیعت کرد و همه قوم آمازیغ را بر اطاعت از او متحد کرد. قبایل زواغه، لواته، سدراته، غیاته، نفزه مکناسه، غماره و همه قوم بربر مغرب، پیرامون «ادریس اول» جمع شدند، با او بیعت و از اوامر او اطاعت کردند و همه قدرت و سلطه مغرب به دست او افتاد، دولت تشکیل داد و فرزندانش بعداً از او به ارث بردند. سلطنت قبیله «اوربه» از پادشاهی «ادارسه» بود.


=تاریخ آمازیغ=
=تاریخ آمازیغ=
نسب‌شناسان ریشه قوم آمازیغ را به «مازیغ بن کنعان بن حام بن نوح علیه‌السلام» نسبت می‌دهند. این‌ها برادران مصری‌ها هستند. پس آمازیغ نسلی است از سلاله حامی و از بخش‌های حامی‌های مشرق زمین هستند که مصری‌ها و آمازیغی‌ها به آن‌ها منسوب می‌شوند.
نسب‌شناسان ریشه قوم آمازیغ را به «مازیغ بن کنعان بن حام بن نوح علیه‌السلام» نسبت می‌دهند. این‌ها برادران مصری‌ها هستند. پس آمازیغ نسلی است از سلاله حامی و از بخش‌های حامی‌های مشرق زمین هستند که مصری‌ها و آمازیغی‌ها به آن‌ها منسوب می‌شوند.


آداب و رسوم آمازیغی‌ها همان آداب و رسوم اجتماعی است که تأثیرات اسلامی را وارد «آمازیغیه» کرد. آمازیغی‌ها فقط از طریق ترجمه متون از عربی به گونه‌ای عمیق اسلام را می‌فهمیدند، همچنین از آداب و رسوم و هنرها و جشن‌های خود برای تلقین و درک بیشتر از اسلام استفاده می‌کردند. مهم‌ترین آداب و رسوم آموزشی آن‌ها عبارتند از: آموزش شبانه، عرس‌القرآن، بخاری رمضان، مولد نبوی و امور متداول مانند خوشگذرانی و گردشگری‌ها.


=ریشه مردم الجزایر=
بیشتر نقل قول‌ها می‌گوید که ریشه ساکنان الجزایر همان آمازیغی‌ها هستند (به انگلیسی: Imazighen) یا بربر (به انگلیسی: Berber).
بیشتر نقل قول‌ها می‌گوید که ریشه ساکنان الجزایر همان آمازیغی‌ها هستند (به انگلیسی: Imazighen) یا بربر (به انگلیسی: Berber).


آمازیغ کلمه‌ای آمازیغی است که در زبان آمازیغی به معنی انسان آزاد و تیزهوش است؛ اما کلمه بربر واژه‌ای لاتینی است به معنی افراد وحشی و نادان‌های بدون فرهنگ و تمدن. در اصل، این واژه متعلق به همان رومی‌هایی است که همه اقوامی که در حوزه دریای مدیترانه مورد حمله خودشان قرار می‌دادند، به این واژه می‌نامیدند. البته به علت کم بودن تاریخ مکتوب این ملت‌ها، ریشه واقعی آمازیغ و بربر مشخص نیست. برخی از دانشمندان ریشه آن‌ها را به اروپا نسبت می‌دهند و به نسل «وندال» که در شمال آفریقا ساکن شدند، منسوب می‌کنند. گروهی دیگر ریشه آمازیغی‌ها را به عرب‌هایی که به سبب آب و هوایی به شمال آفریقا مهاجرت کردند، نسبت می‌دهند. ابن‌خلدون معتقد است که ریشه آمازیغی‌ها به کنعانی‌های از نسل کنعان بن حام بن نوح علیه‌السلام باز می‌گردد. او کنعانی‌ها را از عرب‌ها نمی‌داند؛ همچنین آن‌ها را فرزندان «سام» هم نمی‌داند.
آمازیغ کلمه‌ای آمازیغی است که در زبان آمازیغی به معنی انسان آزاد و تیزهوش است؛ اما کلمه بربر واژه‌ای لاتینی است به معنی افراد وحشی و نادان‌های بدون فرهنگ و تمدن. در اصل، این واژه متعلق به همان رومی‌هایی است که همه اقوامی که در حوزه دریای مدیترانه مورد حمله خودشان قرار می‌دادند، به این واژه می‌نامیدند. البته به علت کم بودن تاریخ مکتوب این ملت‌ها، ریشه واقعی آمازیغ و بربر مشخص نیست. برخی از دانشمندان ریشه آن‌ها را به اروپا نسبت می‌دهند و به نسل «وندال» که در شمال آفریقا ساکن شدند، منسوب می‌کنند. گروهی دیگر ریشه آمازیغی‌ها را به عرب‌هایی که به سبب آب و هوایی به شمال آفریقا مهاجرت کردند، نسبت می‌دهند. ابن‌خلدون معتقد است که ریشه آمازیغی‌ها به کنعانی‌های از نسل کنعان بن حام بن نوح علیه‌السلام باز می‌گردد. او کنعانی‌ها را از عرب‌ها نمی‌داند؛ همچنین آن‌ها را فرزندان «سام» هم نمی‌داند.
 
[[پرونده:الفبای آمازیغی.jpg|بندانگشتی|الفبای آمازیغی]]
ابن‌خلدون با بیان دیدگاه‌های بسیاری از علمای نسب‌شناسی، شرح می‌دهد که همه نسب‌شناسان بربر معتقدند که «برانس» از نسل «مازیغ بن کنعان» است و قوم «البتر» فرزندان «بربن قیس بن عیلان» هستند. کلمات آمازیغی از ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد در شمال آفریقا شروع به رواج یافتن کرد تا اینکه در هزاره اول قبل از میلاد، بیشتر مردم ساکن این منطقه به زبان آمازیغی صحبت می‌کردند.
ابن‌خلدون با بیان دیدگاه‌های بسیاری از علمای نسب‌شناسی، شرح می‌دهد که همه نسب‌شناسان بربر معتقدند که «برانس» از نسل «مازیغ بن کنعان» است و قوم «البتر» فرزندان «بربن قیس بن عیلان» هستند. کلمات آمازیغی از ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد در شمال آفریقا شروع به رواج یافتن کرد تا اینکه در هزاره اول قبل از میلاد، بیشتر مردم ساکن این منطقه به زبان آمازیغی صحبت می‌کردند.


خط ۵۴: خط ۴۷:
هنگامی که «اندلس» فتح شد، بربرها از سربازان سپاه اسلام بودند که در جنگ‌ها شرکت و مسلمانان را کمک کردند تا پیروز شوند. از آن زمان قبایل بربر، قوی‌ترین قبایل در مناطق [[اندلس]] و شمال آفریقا شدند؛ همچنین همان‌ها بودند که کشور [[سودان]] را فتح کردند و به جهان اسلام پیوند زدند. در قرن یازدهم، عرب‌های بادیه‌نشین که از مشرق آمده بودند، حملات خود را به بربرها آغاز کردند و آن‌ها را مجبور کردند تا به کوه‌ها و صحرا پناه ببرند، و ملت‌های عربی در شمال آفریقا جایگزین آن‌ها شدند.
هنگامی که «اندلس» فتح شد، بربرها از سربازان سپاه اسلام بودند که در جنگ‌ها شرکت و مسلمانان را کمک کردند تا پیروز شوند. از آن زمان قبایل بربر، قوی‌ترین قبایل در مناطق [[اندلس]] و شمال آفریقا شدند؛ همچنین همان‌ها بودند که کشور [[سودان]] را فتح کردند و به جهان اسلام پیوند زدند. در قرن یازدهم، عرب‌های بادیه‌نشین که از مشرق آمده بودند، حملات خود را به بربرها آغاز کردند و آن‌ها را مجبور کردند تا به کوه‌ها و صحرا پناه ببرند، و ملت‌های عربی در شمال آفریقا جایگزین آن‌ها شدند.


گفته می‌شود که آمازیغی‌ها، عرب‌هایی بودند که در مرحله سوم گرم شدن زمین (warm۳) و به دلیل به وجود آمدن خشکسالی در شبه‌جزیرهٔ عرب به الجزایر مهاجرت کردند. البته شبه‌جزیرهٔ عرب قبل از آن و به مدت بیست هزار سال آب و هوای مرطوب شبیه آب و هوای کنونی اروپا داشت. «اَما دوبرا» مورخ فرانسوی می‌گوید که «بربرها» قومی آریایی هستند که در سال‌های دور از منطقه «کنج هند» به اینجا مهاجرت کرده‌اند و اصل آنها از نسل «حام» است نه از نسل «سام». البته یکی از علمای انسان‌شناس ایتالیایی معتقد است که بربرها به ویژه قبیله «الطوارق» در دوره‌های گذشته و از طریق دریای مدیترانه، از این منطقه به الجزایر مهاجرت کردند.
همچنین برخی از دانشمندان انسان‌شناس می‌گویند که ریشهٔ بربرها به اقوام مختلف اروپایی بازمی‌گردد که از عهد قدیم در شمال آفریقا مستقر شدند و از راه ارتباطات تمدنی با همدیگر درآمیختند تا این نسل کنونی به وجود آمد.
==زبان آمازیغ==
زبان آمازیغی از مجموعه [[زبان‌های آفروآسیایی]] است؛ یعنی همان مجموعه‌ای که زبان‌های عربی بجا و مصری قدیم به آن منسوب است. زبان مصری قدیم به زبان بربر نزدیک‌تر است و با بسیاری از زبان‌های دیگر در ویژگی زبانی مشترکاتی دارد. بر اساس تاریخ ابن‌خلدون، قوم بربر به دو مجموعه «برانس» و «بتر» تقسیم می‌شود. قبایلی که در دوره اسلامی بیشتر از دیگران بودند عبارتند از: اوربه، هواره و صهانجه از قوم «برانس» و نفوسه، زناته و نفزاوه از قوم «بتر».
قبیلهٔ «اوربه» در زمان فتوحات اسلامی بیشترین جمعیت را داشت و قوی‌تر از بقیهٔ قبایل بود. این قبیله بود که با رهبرش «کسیله» که پادشاه قبیله «برانس» بود، به جنگ عرب‌ها رفت و همین قبیله بود که به استقبال ادریس اول آمد و با او بیعت کرد و همه قوم آمازیغ را بر اطاعت از او متحد کرد. قبایل زواغه، لواته، سدراته، غیاته، نفزه مکناسه، غماره و همه قوم بربر مغرب، پیرامون «ادریس اول» جمع شدند، با او بیعت و از اوامر او اطاعت کردند و همه قدرت و سلطه مغرب به دست او افتاد، دولت تشکیل داد و فرزندانش بعداً از او به ارث بردند. سلطنت قبیله «اوربه» از پادشاهی «ادارسه» بود.
=آمازیغ در الجزایر=
=آمازیغ در الجزایر=
آمازیغی‌ها بخش مهمی از جامعه الجزایر را تشکیل می‌دهند. آن‌ها قبل از کشورگشایی اسلامی، به عنوان مردمان اصلی الجزایر و شمال آفریقا به شمار می‌رفتند. آن‌ها ملتی هستند که اسلام را پذیرفته، از کشورگشایان استقبال و به آن‌ها در فتح مناطق دیگر مانند آندلس کمک کردند.
آمازیغی‌ها بخش مهمی از جامعه الجزایر را تشکیل می‌دهند. آن‌ها قبل از کشورگشایی اسلامی، به عنوان مردمان اصلی الجزایر و شمال آفریقا به شمار می‌رفتند. آن‌ها ملتی هستند که اسلام را پذیرفته، از کشورگشایان استقبال و به آن‌ها در فتح مناطق دیگر مانند آندلس کمک کردند.
خط ۸۰: خط ۸۰:
همچنان هویت آمازیغی با همه تنوعش، فرهنگ الجزایر را پربار می‌کند و با همه اختلافاتی که در اصول اولیه دارند، در برخی از جلوه‌هایشان نمایانگر مشترکات بین همه الجزایری‌ها شده‌اند؛ در همزیستی و همگون شدن بین دو طرف در قالب میهن مساهمت می‌کنند و همین امر در برخی از برهه‌های زمانی، عامل تشویق‌کننده‌ای برای ورود به دفاع از وطن و سرزمین در برابر حملات خارجی می‌شود. البته آمازیغی‌ها مانند بقیه الجزایری‌ها قربانی روش‌های استعماری فرانسوی‌ها در سال‌های بین ۱۸۳۰ تا ۱۹۶۲ م بودند.
همچنان هویت آمازیغی با همه تنوعش، فرهنگ الجزایر را پربار می‌کند و با همه اختلافاتی که در اصول اولیه دارند، در برخی از جلوه‌هایشان نمایانگر مشترکات بین همه الجزایری‌ها شده‌اند؛ در همزیستی و همگون شدن بین دو طرف در قالب میهن مساهمت می‌کنند و همین امر در برخی از برهه‌های زمانی، عامل تشویق‌کننده‌ای برای ورود به دفاع از وطن و سرزمین در برابر حملات خارجی می‌شود. البته آمازیغی‌ها مانند بقیه الجزایری‌ها قربانی روش‌های استعماری فرانسوی‌ها در سال‌های بین ۱۸۳۰ تا ۱۹۶۲ م بودند.
برخی از شخصیت‌های آمازیغی‌الاصل نقش برجسته‌ای در جنبش ملی الجزایر، در قبل از انقلاب آزادی‌بخش این کشور و در بعد از پیروزی، در سال‌های بین ۱۹۵۴ م تا ۱۹۶۲ م ایفا کردند. علاوه بر آن از نظر فرهنگی، هنری و دینی نیز آمازیغی‌ها مؤثر بودند؛ به گونه‌ای که منطقه قبایل شرق الجزایر بیشتر از جاهای دیگر پذیرای [[زوایا]] (مراکز قرآنی) و [[مکتب‌های دینی]] (مراکز امور دینی) بودند. مراکز دینی که بر ماندگاری دین اسلامی و زبان عربی در دوره استعمار فرانسوی مؤثر بودند.
برخی از شخصیت‌های آمازیغی‌الاصل نقش برجسته‌ای در جنبش ملی الجزایر، در قبل از انقلاب آزادی‌بخش این کشور و در بعد از پیروزی، در سال‌های بین ۱۹۵۴ م تا ۱۹۶۲ م ایفا کردند. علاوه بر آن از نظر فرهنگی، هنری و دینی نیز آمازیغی‌ها مؤثر بودند؛ به گونه‌ای که منطقه قبایل شرق الجزایر بیشتر از جاهای دیگر پذیرای [[زوایا]] (مراکز قرآنی) و [[مکتب‌های دینی]] (مراکز امور دینی) بودند. مراکز دینی که بر ماندگاری دین اسلامی و زبان عربی در دوره استعمار فرانسوی مؤثر بودند.
==عرب‌ها و آمازیغی‌ها‌==
عرب‌ها اکثریت ساکنان الجزایر را تشکیل می‌دهند. پس از آنها آمازیغ‌ها و سپس بربرها هستند.
بارزترین مجموعهٔ آمازیغی در الجزایر، قبایل هستند؛ که در اصل در مناطق «القبایل الکبری» که شامل مناطق «البویره»، «تیزی وزو» و «بجایه» در دو ولایت «سطیف» و «جیجل» است، زندگی می‌کنند. همچنین گروهی از آنها در منطقه «تیبازه» واقع در غرب پایتخت الجزایر ساکن‌اند و قبایل «الشاویه» و «بنی مزاب» نیز آمازیغی هستند.




=آداب و فرهنگ آمازیغی=
=آداب و فرهنگ آمازیغی=
آداب و رسوم آمازیغی‌ها همان آداب و رسوم اجتماعی است که تأثیرات اسلامی را وارد «آمازیغیه» کرد. آمازیغی‌ها فقط از طریق ترجمه متون از عربی به گونه‌ای عمیق اسلام را می‌فهمیدند، همچنین از آداب و رسوم و هنرها و جشن‌های خود برای تلقین و درک بیشتر از اسلام استفاده می‌کردند. مهم‌ترین آداب و رسوم آموزشی آن‌ها عبارتند از: آموزش شبانه، عرس‌القرآن، بخاری رمضان، مولد نبوی و امور متداول مانند خوشگذرانی و گردشگری‌ها.
ادارات فرهنگی سراسر کشور به مناسبت آغاز سال آمازیغی در ماه ژوئن جشن‌هایی می‌گیرند و ادارات فرهنگی الجزایر به همین مناسبت برنامه ویژه‌ای را اجرا می‌کنند. جمعیت‌های فرهنگی در ماه ژوئن در شهرهای «تیزی و زو» جشن برپا می‌کنند. در چارچوب برنامه‌های اداره فرهنگی شهرهای «تیزی و زو» با هماهنگی با جنبش‌های اجتماعی فعال در مرکز «جرجره»، خانه فرهنگ «مولود عمری» فعالیت‌های مختلف به مناسبت آغاز سال آمازیغی برگزار می‌کند. همچنین نمایشگاهی به همین مناسبت که در آن موزه‌های ملی شرکت می‌کنند و نمایشگاه‌های ویژه کتاب که در آن اداره عالی آمازیغی و تعدادی انتشارات شرکت می‌کنند، نیز برگزار می‌شوند.
ادارات فرهنگی سراسر کشور به مناسبت آغاز سال آمازیغی در ماه ژوئن جشن‌هایی می‌گیرند و ادارات فرهنگی الجزایر به همین مناسبت برنامه ویژه‌ای را اجرا می‌کنند. جمعیت‌های فرهنگی در ماه ژوئن در شهرهای «تیزی و زو» جشن برپا می‌کنند. در چارچوب برنامه‌های اداره فرهنگی شهرهای «تیزی و زو» با هماهنگی با جنبش‌های اجتماعی فعال در مرکز «جرجره»، خانه فرهنگ «مولود عمری» فعالیت‌های مختلف به مناسبت آغاز سال آمازیغی برگزار می‌کند. همچنین نمایشگاهی به همین مناسبت که در آن موزه‌های ملی شرکت می‌کنند و نمایشگاه‌های ویژه کتاب که در آن اداره عالی آمازیغی و تعدادی انتشارات شرکت می‌کنند، نیز برگزار می‌شوند.


خط ۸۸: خط ۹۵:




=آمازیغ‌ها و حب اهل بیت علیهم‌السلام=
==آمازیغ‌ها و حب اهل بیت علیهم‌السلام==
پس از گسترش اسلام در شمال آفریقا، حب اهل بیت میان آمازیغ‌ها ریشه پیدا کرد، آن‌ها محرم را ماه اندوه می‌دانند و به عزاداری [[سیدالشهدا]] علیه‌السلام می‌پردازند و نذری می‌دهند و زنان گیسوانشان را می‌تراشند.
پس از گسترش اسلام در شمال آفریقا، حب اهل بیت میان آمازیغ‌ها ریشه پیدا کرد، آن‌ها محرم را ماه اندوه می‌دانند و به عزاداری [[سیدالشهدا]] علیه‌السلام می‌پردازند و نذری می‌دهند و زنان گیسوانشان را می‌تراشند.


=ریشه‌دار بودن عشق به اهل بیت پیامبر علیهم‌السلام در شمال آفریقا=
===ریشه‌دار بودن عشق به اهل بیت پیامبر علیهم‌السلام در شمال آفریقا===
از ابتدای ورود اسلام به منطقه شمال آفریقا آمازیغ‌ها و قوم بربر پیوسته محبت و وفاداری خود به اهل بیت پیامبر را بروز داده و در مقاطع حساس تاریخ، به حمایت از آنان برخاسته‌اند. در روی کار آمدن [[ادریسیان]] و [[فاطمیون]] در مغرب عربی آمازیغ‌ها نقش مهم و تعیین کننده داشته و آنها را حمایت و یاری کردند. [[طارق ابن زیاد]] فاتح اندلس هم از قوم بربر بود.
از ابتدای ورود اسلام به منطقه شمال آفریقا آمازیغ‌ها و قوم بربر پیوسته محبت و وفاداری خود به اهل بیت پیامبر را بروز داده و در مقاطع حساس تاریخ، به حمایت از آنان برخاسته‌اند. در روی کار آمدن [[ادریسیان]] و [[فاطمیون]] در مغرب عربی آمازیغ‌ها نقش مهم و تعیین کننده داشته و آنها را حمایت و یاری کردند. [[طارق ابن زیاد]] فاتح اندلس هم از قوم بربر بود.


فرهنگ محبت اهل بیت پیامبر میان این قوم ریشه‌دار است، هر چند مرور زمان و حاکمیت چندین قرنه متعصبان، بسیاری از آداب و رسوم شیعی را از میان برده و گسترش حاکمیت استعماری، زندگی سبک غربی، مدارس جدید و امروزه فضای مجازی و ماهواره‌ها بر بسیاری از این آداب و رسوم خاک فراموشی نشانده ولی هنوز هم جوانان از مادران و مادر بزرگان خود نقل می‌کنند که: مردم قبایل در تیزی وزو (۲۰۰ کیلومتری پایتخت) معتقد بودند که روز عاشورا زنی بلند قامت است که لباس سیاه پوشیده، چهره‌اش را غم گرفته، چشمانی اشکبار و لبانی بسیار تشنه دارد. او درب خانه‌های مردم را می‌کوبد از هر خانه‌ای که صدای شادی بشنود، اهل آن را لعنت می‌کند.
فرهنگ محبت اهل بیت پیامبر میان این قوم ریشه‌دار است، هر چند مرور زمان و حاکمیت چندین قرنه متعصبان، بسیاری از آداب و رسوم شیعی را از میان برده و گسترش حاکمیت استعماری، زندگی سبک غربی، مدارس جدید و امروزه فضای مجازی و ماهواره‌ها بر بسیاری از این آداب و رسوم خاک فراموشی نشانده ولی هنوز هم جوانان از مادران و مادر بزرگان خود نقل می‌کنند که: مردم قبایل در تیزی وزو (۲۰۰ کیلومتری پایتخت) معتقد بودند که روز عاشورا زنی بلند قامت است که لباس سیاه پوشیده، چهره‌اش را غم گرفته، چشمانی اشکبار و لبانی بسیار تشنه دارد. او درب خانه‌های مردم را می‌کوبد از هر خانه‌ای که صدای شادی بشنود، اهل آن را لعنت می‌کند.


==نذری روز عاشورا==
====نذری روز عاشورا====
[[پرونده:نذر عاشورا.jpg|بندانگشتی|نذر عاشورا]]
[[پرونده:نذر عاشورا.jpg|بندانگشتی|نذر عاشورا]]
زنان قبیله که پولی برای نذر و نیاز برای این زن غمگین ندارند، قطعه‌ای از گیسوان خود را که نماد زیبایی و زینت آنهاست می‌برند و آن را دفن می‌کنند. تا با این زن سیاه‌پوش همدردی کرده باشند. آن‌ها در این روز طعام غم و عزا می‌پزند که عبارت است از قطعه‌ای از گوشت دم گوسفندی که در عید قربان، سر بریده‌اند.  
زنان قبیله که پولی برای نذر و نیاز برای این زن غمگین ندارند، قطعه‌ای از گیسوان خود را که نماد زیبایی و زینت آنهاست می‌برند و آن را دفن می‌کنند. تا با این زن سیاه‌پوش همدردی کرده باشند. آن‌ها در این روز طعام غم و عزا می‌پزند که عبارت است از قطعه‌ای از گوشت دم گوسفندی که در عید قربان، سر بریده‌اند.  
خط ۱۰۲: خط ۱۰۹:
این قطعه گوشت را در نمک زیاد نگه می‌دارند تا کاملاً شور شود و در روز عاشورا همراه با نخود، لوبیا و عدس غذای بسیار شوری می‌پزند و اهل خانه از این غذای غم می‌خورند تا در طول روز و با احساس تشنگی با زن سیاه پوش هم دردی کرده باشند. این آداب و رسوم و عقاید شبه اسطوره‌ای در حالی در بین مردم رایج بوده که آنان هیچ تصوری از ریشه‌های تاریخی آن نداشته‌اند.
این قطعه گوشت را در نمک زیاد نگه می‌دارند تا کاملاً شور شود و در روز عاشورا همراه با نخود، لوبیا و عدس غذای بسیار شوری می‌پزند و اهل خانه از این غذای غم می‌خورند تا در طول روز و با احساس تشنگی با زن سیاه پوش هم دردی کرده باشند. این آداب و رسوم و عقاید شبه اسطوره‌ای در حالی در بین مردم رایج بوده که آنان هیچ تصوری از ریشه‌های تاریخی آن نداشته‌اند.


=آمازیغ‌ها محرم را ماه اندوه می‌دانند=
آنان امروزه هم در روز عاشورا، گاو و یا گوسفندی را سر می‌برند و گوشت آن را بین فقرا تقسیم می‌کنند. آنان ماه محرم را ماه اندوه می‌دانند و در آن جشن و عروسی برپا نمی‌کنند، اثاث نو برای منزل نمی‌خرند، لباس نو نمی‌پوشند، به تزئین و تعمیر خانه نمی‌پردازند، فرزندان خود را از بازی با توپ منع می‌کنند و معتقدند، بنی امیه با سر امام حسین علیه‌السلام بازی کردند. این آداب و رسوم بین بربرها و آمازیغ‌ها شایع بوده و هنوز هم برخی به ویژه سادات به آن عمل می‌کنند.
آنان امروزه هم در روز عاشورا، گاو و یا گوسفندی را سر می‌برند و گوشت آن را بین فقرا تقسیم می‌کنند. آنان ماه محرم را ماه اندوه می‌دانند و در آن جشن و عروسی برپا نمی‌کنند، اثاث نو برای منزل نمی‌خرند، لباس نو نمی‌پوشند، به تزئین و تعمیر خانه نمی‌پردازند، فرزندان خود را از بازی با توپ منع می‌کنند و معتقدند، بنی امیه با سر امام حسین علیه‌السلام بازی کردند. این آداب و رسوم بین بربرها و آمازیغ‌ها شایع بوده و هنوز هم برخی به ویژه سادات به آن عمل می‌کنند.


در مقابل در مناطق جنوبی الجزایر که بیشتر قوم عرب ساکن‌اند، این روز را جشن می‌گیرند و به رقص و پایکوبی می‌پردازند، چرا که به روایتی جعلی ایمان دارند. روایتی جعل شده از جانب بنی‌امیه میان آن رواج دارد که عاشورا روز نجات قوم موسی، پهلو گرفتن کشتی نوح و… است. امروزه بیشتر کسانی که در منطقه شمال غرب آفریقا به مکتب اهل بیت گرایش پیدا کرده و به تشیع روی آورده‌اند، از قوم آمازیغ هستند.
در مقابل در مناطق جنوبی الجزایر که بیشتر قوم عرب ساکن‌اند، این روز را جشن می‌گیرند و به رقص و پایکوبی می‌پردازند، چرا که به روایتی جعلی ایمان دارند. روایتی جعل شده از جانب بنی‌امیه میان آن رواج دارد که عاشورا روز نجات قوم موسی، پهلو گرفتن کشتی نوح و… است. امروزه بیشتر کسانی که در منطقه شمال غرب آفریقا به مکتب اهل بیت گرایش پیدا کرده و به تشیع روی آورده‌اند، از قوم آمازیغ هستند.


=عرب‌ها و آمازیغ=
عرب‌ها اکثریت ساکنان الجزایر را تشکیل می‌دهند. پس از آنها آمازیغ‌ها و سپس بربرها هستند.
بارزترین مجموعهٔ آمازیغی در الجزایر، قبایل هستند؛ که در اصل در مناطق «القبایل الکبری» که شامل مناطق «البویره»، «تیزی وزو» و «بجایه» در دو ولایت «سطیف» و «جیجل» است، زندگی می‌کنند. همچنین گروهی از آنها در منطقه «تیبازه» واقع در غرب پایتخت الجزایر ساکن‌اند و قبایل «الشاویه» و «بنی مزاب» نیز آمازیغی هستند.
=پرچم قومی آمازیغ‌ها=
گفته می‌شود که آمازیغی‌ها، عرب‌هایی بودند که در مرحله سوم گرم شدن زمین (warm۳) و به دلیل به وجود آمدن خشکسالی در شبه‌جزیرهٔ عرب به الجزایر مهاجرت کردند. البته شبه‌جزیرهٔ عرب قبل از آن و به مدت بیست هزار سال آب و هوای مرطوب شبیه آب و هوای کنونی اروپا داشت. «اَما دوبرا» مورخ فرانسوی می‌گوید که «بربرها» قومی آریایی هستند که در سال‌های دور از منطقه «کنج هند» به اینجا مهاجرت کرده‌اند و اصل آنها از نسل «حام» است نه از نسل «سام». البته یکی از علمای انسان‌شناس ایتالیایی معتقد است که بربرها به ویژه قبیله «الطوارق» در دوره‌های گذشته و از طریق دریای مدیترانه، از این منطقه به الجزایر مهاجرت کردند.
همچنین برخی از دانشمندان انسان‌شناس می‌گویند که ریشهٔ بربرها به اقوام مختلف اروپایی بازمی‌گردد که از عهد قدیم در شمال آفریقا مستقر شدند و از راه ارتباطات تمدنی با همدیگر درآمیختند تا این نسل کنونی به وجود آمد.


=دین آمازیغ‌ها پیش از ظهور اسلام=
=دین آمازیغ‌ها پیش از ظهور اسلام=
خط ۱۳۳: خط ۱۳۰:


بعد از مهاجرت عرب‌ها، تعداد و نفوذ بربرها کم شد و همان‌طور که ابن‌خلدون اشاره کرده است که بربرها در زمان او به دلیل اقلیت بسیار کم و از بین رفتن نسل‌های آنها، خوار و بی اعتبار بودند.
بعد از مهاجرت عرب‌ها، تعداد و نفوذ بربرها کم شد و همان‌طور که ابن‌خلدون اشاره کرده است که بربرها در زمان او به دلیل اقلیت بسیار کم و از بین رفتن نسل‌های آنها، خوار و بی اعتبار بودند.
=چرا قدرت بربرها از بین رفت=
ابن خلدون می‌گوید: «خواری و مذلت بربرها به دلیل کم بودن و از بین رفتن نسل‌هایشان، به وجود آمده است.» <ref>«تاریخ الجزایر فی القدیم و الحدیث»، مبارک بن محمد المیلی (۱۴۰۶ ه – ۱۹۸۶ م)، منتشر شده در الجزایر: الموسسه الوطنیه للکتاب، ص ۶</ref> وی می‌افزاید که بربرها در زمان خودش در همه مناطق به دلیل کم بودن، نوکران عرب‌های پیروز بودند. ابن خلدون توضیح می‌دهد که بربرها هنگامی که از بین رفتند (قدرتشان از بین رفت) تبدیل به کارگزارانی برای دولت‌ها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند، وی می‌نویسد: «اما آنها هنگامی که از بین رفتند و به دلیل مشغول شدن به امور رفاهی و تکرار دولت‌هایی که بین آنها تشکیل شد، تعدادشان کم و جمع و قبایل آنها متلاشی شد، تبدیل به کارگزارانی برای دولت‌ها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند.»
«توفیق المدنی» مورخ و اندیشمند بزرگ الجزایری و عضو جمعیت علمای مسلمین معتقد است که اکثریت مطلق مردم الجزایر، عرب هستند. وی می‌گوید: عرب‌ها اکثریت مطلق ساکنان الجزایر هستند و از روزهای اولیه فتح اسلامی وارد این سرزمین شدند، و بین ساکنان اصلی آن رفتند تا دین را به آنها بیاموزند و آها را پیرامون قرآن و دینی که پیامبر، محمد درود و سلام خداوند بر او باد، آن را آورد متحد کنند. <ref>به نقل از: «هذه هی الجزایر»، ص ۲۹</ref> همچنین وی می‌گوید: اکنون عرب‌ها چهار پنجم ساکنان مسلمان الجزایر را تشکیل می‌دهند و یک پنجم دیگر شامل قبایل بربری که بربریت خود را حفظ کردند، است که در کوه‌ها ساکن شدند. از سوی دیگر، شیخ عبد الرحمن الجیلانی می‌گوید: امروزه نسبت ساکنان بربر در سراسر سرزمین الجزایر ۳۰ درصد کل جمعیت الجزایر است. <ref>به نقل از: «تاریخ الجزایر العام»</ref>
=دلایل استقبال آمازیغ‌ها از اسلام=
=دلایل استقبال آمازیغ‌ها از اسلام=
آمازیغی‌ها سابقاً به دو بخش تقسیم شدند، که عبارتند از: «البرانس» و «البتر». محل سکونت البرانس مناطق پست و دامنه‌های ساحلی و زمین حاصل‌خیز و قابل کشاورزی بود و این مردم مسیحی بودند. گروه دوم از قبایل «البتر» که شامل عشایر «الزنانه»، «البرغواطه»، «النفوسه»، «اللواته» و «الهواره» است، در کوه‌ها و صحراها مسکن گزیدند و چون زندگی در این اماکن سخت و دشوار است، بسیار جابه‌جا می‌شدند. هنگامی که اسلام از طریق جنگ‌های کشورگشایان به رهبری «عقبه بن نافع فهری» به این سرزمین آمد، این قبایل به دین جدید خوش‌آمد گفتند و از آن استقبال کردند و با این دین همراه شدند. همچنین با فرماندهی «ابن معاد» فرمانده آنها، در جنگ‌هایی که «عقبه بن نافع» و «ابو المهاجر بن دینار» بر علیه «کسیله» و «الکاهن» (آخرین پادشاهان آمازیغی که اسلام را نمی‌پذیرفتند) به راه انداختند، در صفوف سپاه اسلام مشارکت کردند.
آمازیغی‌ها سابقاً به دو بخش تقسیم شدند، که عبارتند از: «البرانس» و «البتر». محل سکونت البرانس مناطق پست و دامنه‌های ساحلی و زمین حاصل‌خیز و قابل کشاورزی بود و این مردم مسیحی بودند. گروه دوم از قبایل «البتر» که شامل عشایر «الزنانه»، «البرغواطه»، «النفوسه»، «اللواته» و «الهواره» است، در کوه‌ها و صحراها مسکن گزیدند و چون زندگی در این اماکن سخت و دشوار است، بسیار جابه‌جا می‌شدند. هنگامی که اسلام از طریق جنگ‌های کشورگشایان به رهبری «عقبه بن نافع فهری» به این سرزمین آمد، این قبایل به دین جدید خوش‌آمد گفتند و از آن استقبال کردند و با این دین همراه شدند. همچنین با فرماندهی «ابن معاد» فرمانده آنها، در جنگ‌هایی که «عقبه بن نافع» و «ابو المهاجر بن دینار» بر علیه «کسیله» و «الکاهن» (آخرین پادشاهان آمازیغی که اسلام را نمی‌پذیرفتند) به راه انداختند، در صفوف سپاه اسلام مشارکت کردند.
خط ۱۷۲: خط ۱۶۳:


وی ادامه داد: «موضع‌گیری آمازیغی‌های آزاده برای مقابله با این تعصب بربری، این گرایش و این تعصب را ضعیف کرد. در دادگاه تجدیدنظر دفاعیه‌ای را ارائه دادم که در آن عربیت آمازیغی‌ها را تبیین کردم. نه با ملی‌گرایی و گرایش بربری، که این دفاعیه در بسیاری از نشریه‌های الجزایری و عربی منتشر شد. همین دفاعیه را در کتاب «جمعیت جزایری دفاع از زبان عربی» آورده‌ام. <ref>پانزده سال از مبارزه در خدمت به زبان عربی، ۲۰۱۵ م.</ref>
وی ادامه داد: «موضع‌گیری آمازیغی‌های آزاده برای مقابله با این تعصب بربری، این گرایش و این تعصب را ضعیف کرد. در دادگاه تجدیدنظر دفاعیه‌ای را ارائه دادم که در آن عربیت آمازیغی‌ها را تبیین کردم. نه با ملی‌گرایی و گرایش بربری، که این دفاعیه در بسیاری از نشریه‌های الجزایری و عربی منتشر شد. همین دفاعیه را در کتاب «جمعیت جزایری دفاع از زبان عربی» آورده‌ام. <ref>پانزده سال از مبارزه در خدمت به زبان عربی، ۲۰۱۵ م.</ref>
=چرا قدرت بربرها از بین رفت=
ابن خلدون می‌گوید: «خواری و مذلت بربرها به دلیل کم بودن و از بین رفتن نسل‌هایشان، به وجود آمده است.» <ref>«تاریخ الجزایر فی القدیم و الحدیث»، مبارک بن محمد المیلی (۱۴۰۶ ه – ۱۹۸۶ م)، منتشر شده در الجزایر: الموسسه الوطنیه للکتاب، ص ۶</ref> وی می‌افزاید که بربرها در زمان خودش در همه مناطق به دلیل کم بودن، نوکران عرب‌های پیروز بودند. ابن خلدون توضیح می‌دهد که بربرها هنگامی که از بین رفتند (قدرتشان از بین رفت) تبدیل به کارگزارانی برای دولت‌ها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند، وی می‌نویسد: «اما آنها هنگامی که از بین رفتند و به دلیل مشغول شدن به امور رفاهی و تکرار دولت‌هایی که بین آنها تشکیل شد، تعدادشان کم و جمع و قبایل آنها متلاشی شد، تبدیل به کارگزارانی برای دولت‌ها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند.»


«توفیق المدنی» مورخ و اندیشمند بزرگ الجزایری و عضو جمعیت علمای مسلمین معتقد است که اکثریت مطلق مردم الجزایر، عرب هستند. وی می‌گوید: عرب‌ها اکثریت مطلق ساکنان الجزایر هستند و از روزهای اولیه فتح اسلامی وارد این سرزمین شدند، و بین ساکنان اصلی آن رفتند تا دین را به آنها بیاموزند و آها را پیرامون قرآن و دینی که پیامبر، محمد درود و سلام خداوند بر او باد، آن را آورد متحد کنند. <ref>به نقل از: «هذه هی الجزایر»، ص ۲۹</ref> همچنین وی می‌گوید: اکنون عرب‌ها چهار پنجم ساکنان مسلمان الجزایر را تشکیل می‌دهند و یک پنجم دیگر شامل قبایل بربری که بربریت خود را حفظ کردند، است که در کوه‌ها ساکن شدند. از سوی دیگر، شیخ عبد الرحمن الجیلانی می‌گوید: امروزه نسبت ساکنان بربر در سراسر سرزمین الجزایر ۳۰ درصد کل جمعیت الجزایر است. <ref>به نقل از: «تاریخ الجزایر العام»</ref>
=به ثمررسیدن تلاش‌ها برای تثبیت فرهنگ آمازیغی=
=به ثمررسیدن تلاش‌ها برای تثبیت فرهنگ آمازیغی=
[[پرونده:بوتفلیقه.jpg|بندانگشتی|]]
[[پرونده:بوتفلیقه.jpg|بندانگشتی|]]
۸۷۱

ویرایش