پرش به محتوا

طرح تقریب و مشكلات آگاهى دينى قرائتى در منطق تقريب و گونه‌هاى فرهنگ دينى (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها')
جز (تمیزکاری)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:فصلنامه اندیشه تقریب 2.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب ]]
[[پرونده:فصلنامه اندیشه تقریب 2.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ |
!فصلنامه
!فصلنامه
خط ۲۹: خط ۲۹:
''' طرح تقریب و مشكلات آگاهى دينى (قرائتى در منطق تقريب و گونه‌هاى فرهنگ دينى)''' عنوان دومین مقاله‌ از بخش اندیشه مجله شماره 2 [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] می‌باشد که به قلم [[حیدر حب اللّه]] نگارش و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.</div>
''' طرح تقریب و مشكلات آگاهى دينى (قرائتى در منطق تقريب و گونه‌هاى فرهنگ دينى)''' عنوان دومین مقاله‌ از بخش اندیشه مجله شماره 2 [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] می‌باشد که به قلم [[حیدر حب اللّه]] نگارش و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.</div>
=چکیده=
=چکیده=
توجه به عناصر درونى طرح تقریب هدف اساسى این مقاله‌است و در آن تعدیل‌هایى که لازم است براى کارآمد سازى طرح تقریب مد نظر قرار گیرد، بررسى مى‌شود . مشکلات ناشى از مفهوم تقریب و ایرادهاى آن، مسئله‌اختلافات مذهبى و ساز و کارهاى موجود، از جمله مسائلى است که مورد توجه قرار گرفته و فرافکنى مشکلات و مرتبط ساختن آنها به کسانى غیر از مسلمانان در برخى موارد، از جمله راه کارهاى ناکارآمد و غلط معرفى مى‌شود. <br>
توجه به عناصر درونى طرح تقریب هدف اساسى این مقاله‌است و در آن تعدیل‌هایى که لازم است براى کارآمد سازى طرح تقریب مد نظر قرار گیرد، بررسى مى‌شود. مشکلات ناشى از مفهوم تقریب و ایرادهاى آن، مسئله‌اختلافات مذهبى و ساز و کارهاى موجود، از جمله مسائلى است که مورد توجه قرار گرفته و فرافکنى مشکلات و مرتبط ساختن آنها به کسانى غیر از مسلمانان در برخى موارد، از جمله راه کارهاى ناکارآمد و غلط معرفى مى‌شود. <br>
توجه به نیازهاى معرفتى و اجتماعى و مسائل سیاسى، انحراف از هدف اصلى تقریب و تلاش هر یک از طرفداران آن براى حق جلوه دادن خود، مشکلات برخاسته‌از وابستگى مذهبى و دینى اقلیت‌ها در کشورهاى مسلمان در ادامه و مطرح شده‌است. نگارنده سپس با بررسى موانع تقریب و توجه دادن به سخنان بزرگان دینى در این خصوص، موانع و مشکلات دیگرى را که مانع تحقق تقریب است مطرح مى‌کند.<br>
توجه به نیازهاى معرفتى و اجتماعى و مسائل سیاسى، انحراف از هدف اصلى تقریب و تلاش هر یک از طرفداران آن براى حق جلوه دادن خود، مشکلات برخاسته‌از وابستگى مذهبى و دینى اقلیت‌ها در کشورهاى مسلمان در ادامه و مطرح شده‌است. نگارنده سپس با بررسى موانع تقریب و توجه دادن به سخنان بزرگان دینى در این خصوص، موانع و مشکلات دیگرى را که مانع تحقق تقریب است مطرح مى‌کند.<br>
هم چنین لزوم توجه به حج و جمعیت عظیمى از مسلمانان که در ایام حج راهى صحراى عرفات و سرزمین مکه مى‌گردند و امکان استفاده بهینه‌ از این شرایط در جهت تحقق اهداف تقریب، از مسائل مهمى است که در این مقاله مطرح و بررسى شده‌است. <br>
هم چنین لزوم توجه به حج و جمعیت عظیمى از مسلمانان که در ایام حج راهى صحراى عرفات و سرزمین مکه مى‌گردند و امکان استفاده بهینه‌ از این شرایط در جهت تحقق اهداف تقریب، از مسائل مهمى است که در این مقاله مطرح و بررسى شده‌است. <br>
خط ۵۹: خط ۵۹:
=مشکل اختلاف و یا ساز و کار آن=
=مشکل اختلاف و یا ساز و کار آن=
با توجه به‌ان چه گفتیم دعوت به بستن پرونده‌اختلاف مذهبى، دعوت غیر منطقى است. از این رو این اختلاف را نمى‌توان کلا نادیده گرفت، و تجربه غرب بهترین گواه براى ما در این زمینه‌است. روش عقلانى غرب و گرایش‌هاى لاابالى‌گرى آنها نسبت به دین به رغم گذشت چندین قرن بر آن نتوانسته‌است پرونده‌هاى اختلاف‌هاى مذهبى میان گروه‌هاى مسیحى را خاتمه دهد به طورى که ما اکنون شاهد اختلاف میان کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها هستیم که هر از گاهى به گونه‌اى خودنمایى مى‌کند و با شکل جدیدى ظاهر مى‌شود.<br>
با توجه به‌ان چه گفتیم دعوت به بستن پرونده‌اختلاف مذهبى، دعوت غیر منطقى است. از این رو این اختلاف را نمى‌توان کلا نادیده گرفت، و تجربه غرب بهترین گواه براى ما در این زمینه‌است. روش عقلانى غرب و گرایش‌هاى لاابالى‌گرى آنها نسبت به دین به رغم گذشت چندین قرن بر آن نتوانسته‌است پرونده‌هاى اختلاف‌هاى مذهبى میان گروه‌هاى مسیحى را خاتمه دهد به طورى که ما اکنون شاهد اختلاف میان کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها هستیم که هر از گاهى به گونه‌اى خودنمایى مى‌کند و با شکل جدیدى ظاهر مى‌شود.<br>
تلاش براى جلوگیرى از ابراز نظر دیگران در دفاع از اسلام علیه هر آن چه بدعت مى‌دانند و فساد عقیده‌اى که در دیگر مذاهب وجود دارد، نتیجه مطلوبى نخواهد داشت بلکه مى‌تواند مسائل را پیچیده‌تر نماید. از این رو باید بدانیم که مشکل موجود در اختلاف‌هاى مذهبى ما نیست بلکه‌این مشکل در مکانیزم حل اختلاف است. به عبارت دیگر، مشکل پیرامون ماده‌اى یا موضعى که درباره‌ان آن اختلاف داریم نیست بلکه مشکل در چگونگى هدایت حرکت اختلاف ما است ؟ و چگونه دیگرى را که با او اختلاف داریم درک کنیم ؟ علت این مطلب در این است که‌اگر مکانیزم‌هاى اختلافات معرفتى و اخلاقى ما در فضاى عقب افتاده‌اى بماند در آن صورت در هر ماده‌اى که‌اختلاف پیدا کنیم ما را دچار چند دستگى مى‌کند و مانع توسعه‌اوضاع ما خواهد شد و تفاوتى ندارد این اختلاف، اختلافى مذهبى، ملى یا غیره باشد. علاوه بر آن لازم است در خود برنامه‌اختلاف و نیز برنامه‌هاى نگاه طرف دیگر که در جهان اسلامى ما هم‌چنان یک نگاه بیمار گونه و پست و ناتوان است، تجدید نظر شود. از این رو از درون موضوعات اختلاف مذهبى راه حلى براى این مشکل وجود ندارد، حل این مشکل باید از مبانى فلسفى عقل دینى آغاز شود؛ همان مبانى‌اى که لازم است اصلاح گردد تا حرکت گفت‌وگو ادامه یابد و این گفت‌وگو در موضوع مذهبى محدود نخواهد ماند بلکه در موضوعات دیگر هم‌چون موضوع اسلامى سکولاریسم و دیگر موضوع هاى اشکال دار امروز خواهد بود.<br>
تلاش براى جلوگیرى از ابراز نظر دیگران در دفاع از اسلام علیه هر آن چه بدعت مى‌دانند و فساد عقیده‌اى که در دیگر مذاهب وجود دارد، نتیجه مطلوبى نخواهد داشت بلکه مى‌تواند مسائل را پیچیده‌تر نماید. از این رو باید بدانیم که مشکل موجود در اختلاف‌هاى مذهبى ما نیست بلکه‌این مشکل در مکانیزم حل اختلاف است. به عبارت دیگر، مشکل پیرامون ماده‌اى یا موضعى که درباره‌ان آن اختلاف داریم نیست بلکه مشکل در چگونگى هدایت حرکت اختلاف ما است؟ و چگونه دیگرى را که با او اختلاف داریم درک کنیم؟ علت این مطلب در این است که‌اگر مکانیزم‌هاى اختلافات معرفتى و اخلاقى ما در فضاى عقب افتاده‌اى بماند در آن صورت در هر ماده‌اى که‌اختلاف پیدا کنیم ما را دچار چند دستگى مى‌کند و مانع توسعه‌اوضاع ما خواهد شد و تفاوتى ندارد این اختلاف، اختلافى مذهبى، ملى یا غیره باشد. علاوه بر آن لازم است در خود برنامه‌اختلاف و نیز برنامه‌هاى نگاه طرف دیگر که در جهان اسلامى ما هم‌چنان یک نگاه بیمار گونه و پست و ناتوان است، تجدید نظر شود. از این رو از درون موضوعات اختلاف مذهبى راه حلى براى این مشکل وجود ندارد، حل این مشکل باید از مبانى فلسفى عقل دینى آغاز شود؛ همان مبانى‌اى که لازم است اصلاح گردد تا حرکت گفت‌وگو ادامه یابد و این گفت‌وگو در موضوع مذهبى محدود نخواهد ماند بلکه در موضوعات دیگر هم‌چون موضوع اسلامى سکولاریسم و دیگر موضوع هاى اشکال دار امروز خواهد بود.<br>
یکى از مشکلات ما، برداشت ما از طرف دیگر است، هر کسى که باشد، چون مشکل ما مشکل عقل است که گاهى با مسائلى مذهبى و زمانى در مسائل سیاسى ظاهر مى‌شود... . ما میان فهم او و ارزیابى خودمان مى‌آمیزیم. ما هنگامى که‌او را ارزیابى مى‌کنیم انتقاداتى که بر او داریم در ذهن ما ظاهر شود. ما به هنگام ارزیابى طرف مقابل عینک سیاه را روى چشمانمان قرار مى‌دهیم و طبیعى است که تصویر او نزد ما سیاه خواهد بود در حالى که سیاهى تصویر ناشى از سیاهى دیگرى نیست بلکه‌این سیاهى مربوط به روش‌هاى نگاه ما به‌اوست. این سیاهى نتیجه برنامه‌هاى ارزیابى ما است نسبت به هر ماده‌اى که مى‌خوانیم و یا شخصى که با او اختلافات نظر داریم.<br>
یکى از مشکلات ما، برداشت ما از طرف دیگر است، هر کسى که باشد، چون مشکل ما مشکل عقل است که گاهى با مسائلى مذهبى و زمانى در مسائل سیاسى ظاهر مى‌شود... . ما میان فهم او و ارزیابى خودمان مى‌آمیزیم. ما هنگامى که‌او را ارزیابى مى‌کنیم انتقاداتى که بر او داریم در ذهن ما ظاهر شود. ما به هنگام ارزیابى طرف مقابل عینک سیاه را روى چشمانمان قرار مى‌دهیم و طبیعى است که تصویر او نزد ما سیاه خواهد بود در حالى که سیاهى تصویر ناشى از سیاهى دیگرى نیست بلکه‌این سیاهى مربوط به روش‌هاى نگاه ما به‌اوست. این سیاهى نتیجه برنامه‌هاى ارزیابى ما است نسبت به هر ماده‌اى که مى‌خوانیم و یا شخصى که با او اختلافات نظر داریم.<br>
نگاه به دیگران از درون میراث ذاتى ما، جنایت بزرگى به علم و امانت معرفت است چراکه دیگران را نباید از زاویه میراث دیگران ارزیابى کرد، بلکه باید نخست به‌او و به میراث او رجوع کرد، تا تصویر او متجلى و بهتر آشکار شود بى‌آن‌که مفهوم و مقولات با هم آمیخته گردد.<br>
نگاه به دیگران از درون میراث ذاتى ما، جنایت بزرگى به علم و امانت معرفت است چراکه دیگران را نباید از زاویه میراث دیگران ارزیابى کرد، بلکه باید نخست به‌او و به میراث او رجوع کرد، تا تصویر او متجلى و بهتر آشکار شود بى‌آن‌که مفهوم و مقولات با هم آمیخته گردد.<br>
یکى از مهم‌ترین اشکال‌هاى موجود در نگاه به دیگران این است بسیارى از ما تصور مى‌کنیم هوى و هوس، تعصب، انحراف ذاتى، توطئه، مکر و حیله و غیره تنها عوامل بروز اختلاف میان مسلمانان بوده‌است. ما تاریخ را از ظواهر این‌گونه مسائل تبرئه نمى‌کنیم بلکه فقط تأکید مى‌کنیم که‌این عوامل تنها عوامل بروز اختلاف میان مسلمانان و بلکه میان همه بشر نبوده‌است، چون سرشت مطالعات علمى و داده‌هایى که براى عقل از نظر کمیت و کیفیت فراهم مى‌شود و سرشت شرایط تاریخى، تشکیل دهنده روش بحث علمى مى‌باشد و طبیعت متون منابع دینى از کتاب و سنت و نیز خود متن، با طبیعتى که دارد در صورت تراکم نگاه‌هاى عقلى به‌ان در برگیرنده وجه‌هاى گوناگون و تفسیرهاى متعدد بوده و نیز ناپدید شدن بسیارى از قراین و شواهد تاریخى که به واسطه ده‌ها عوامل مختلف پدیدار گشته‌است، همه‌این گونه مسائل و غیره مى‌تواند ایجاد کننده‌اختلاف کلامى و فقهى میان مسلمانان شود. اگر هم تصوّر کنیم که ممکن است عقول میلیون‌ها انسان بر تفسیر متنى از متون دینى گرد آیند و به نتیجه‌اجتهادى واحدى دست یابند، به طور قطع ما چونان ایده‌الیست‌ها و وهم‌گرایان هستیم و از زبان و عقل بسیارى چیزها را نمى‌دانیم.<br>
یکى از مهم‌ترین اشکال‌هاى موجود در نگاه به دیگران این است بسیارى از ما تصور مى‌کنیم هوى و هوس، تعصب، انحراف ذاتى، توطئه، مکر و حیله و غیره تنها عوامل بروز اختلاف میان مسلمانان بوده‌است. ما تاریخ را از ظواهر این‌گونه مسائل تبرئه نمى‌کنیم بلکه فقط تأکید مى‌کنیم که‌این عوامل تنها عوامل بروز اختلاف میان مسلمانان و بلکه میان همه بشر نبوده‌است، چون سرشت مطالعات علمى و داده‌هایى که براى عقل از نظر کمیت و کیفیت فراهم مى‌شود و سرشت شرایط تاریخى، تشکیل دهنده روش بحث علمى مى‌باشد و طبیعت متون منابع دینى از کتاب و سنت و نیز خود متن، با طبیعتى که دارد در صورت تراکم نگاه‌هاى عقلى به‌ان در برگیرنده وجه‌هاى گوناگون و تفسیرهاى متعدد بوده و نیز ناپدید شدن بسیارى از قراین و شواهد تاریخى که به واسطه ده‌ها عوامل مختلف پدیدار گشته‌است، همه‌این گونه مسائل و غیره مى‌تواند ایجاد کننده‌اختلاف کلامى و فقهى میان مسلمانان شود. اگر هم تصوّر کنیم که ممکن است عقول میلیون‌ها انسان بر تفسیر متنى از متون دینى گرد آیند و به نتیجه‌اجتهادى واحدى دست یابند، به طور قطع ما چونان ایده‌الیست‌ها و وهم‌گرایان هستیم و از زبان و عقل بسیارى چیزها را نمى‌دانیم.<br>
تنوع عوامل اختلاف مى‌تواند برخى از مشکلات ما را حل کند و زمینه را براى حسن ظن به دیگرى را فراهم کند، چون اختلاف او با من لازم نیست که در اثر کینه، تعصب، ستیز و غیره باشد...، وانگهى احتمال دارد که توجیه‌هاى او از نظر حکم اخلاقى و عقل علمى قابل پذیرش باشد، هر چند من به خطاى نظر او از نظر علمى و عقل نظرى معتقد باشم. آمیختن این دو جنبه منجر به بروز بسیارى از مشکلات میان مسلمانان گردیده‌است و موجب شده که نگاه‌آنها به یک‌دیگر بسیار ظالمانه و اجحاف‌آمیز گردد.<br>
تنوع عوامل اختلاف مى‌تواند برخى از مشکلات ما را حل کند و زمینه را براى حسن ظن به دیگرى را فراهم کند، چون اختلاف او با من لازم نیست که در اثر کینه، تعصب، ستیز و غیره باشد... ، وانگهى احتمال دارد که توجیه‌هاى او از نظر حکم اخلاقى و عقل علمى قابل پذیرش باشد، هر چند من به خطاى نظر او از نظر علمى و عقل نظرى معتقد باشم. آمیختن این دو جنبه منجر به بروز بسیارى از مشکلات میان مسلمانان گردیده‌است و موجب شده که نگاه‌آنها به یک‌دیگر بسیار ظالمانه و اجحاف‌آمیز گردد.<br>
ما باید تلاش کنیم تا ابزار نگاه و ارزیابى ما نسبت به دیگران عارى از ذهنیات و پیش‌داورى‌ها باشد و این موضوع تنها با بى طرف سازى آن به طور موقت فراهم نخواهد شد بلکه باید هدف از نگاه به دیگر، آشنایى نزدیک با او یا همکارى با اندیشه‌هاى او براى دسترسى به همه راه‌هاى حقیقت باشد. این موضوع تحقق نمى‌یابد جز با قناعت راسخ به پذیرش قبلى طرف مقابل تا تصور امکان همکارى براى دسترسى به حقیقت فراهم شود. چنان چه همچنان یک‌دیگر را از نظر معرفتى به رسمیت نشناسیم دیگر راهى براى ایجاد گفت‌وگوى منطقى میان ما و او نیست؛ گفت‌وگویى که در آن، طرف دیگر از احکام ویران‌گر گذشته ما جدا شده باشد.<br>
ما باید تلاش کنیم تا ابزار نگاه و ارزیابى ما نسبت به دیگران عارى از ذهنیات و پیش‌داورى‌ها باشد و این موضوع تنها با بى طرف سازى آن به طور موقت فراهم نخواهد شد بلکه باید هدف از نگاه به دیگر، آشنایى نزدیک با او یا همکارى با اندیشه‌هاى او براى دسترسى به همه راه‌هاى حقیقت باشد. این موضوع تحقق نمى‌یابد جز با قناعت راسخ به پذیرش قبلى طرف مقابل تا تصور امکان همکارى براى دسترسى به حقیقت فراهم شود. چنان چه همچنان یک‌دیگر را از نظر معرفتى به رسمیت نشناسیم دیگر راهى براى ایجاد گفت‌وگوى منطقى میان ما و او نیست؛ گفت‌وگویى که در آن، طرف دیگر از احکام ویران‌گر گذشته ما جدا شده باشد.<br>
یکى دیگر از مشکلات متدلوژى عمده موجود در گفت‌وگوى اسلامى آن است که گفت‌وگوهاى ما که تاریخ خود را پر از آن کرده‌ایم در بسیارى از حالت‌ها درگیرى‌هاى جنجال‌برانگیز بوده‌است و مشکل درگیرى‌هاى جنجالى آن است که نمى‌خواهد هدف را کشف کند بلکه در صدد خاموش کردن خصم است. این وضع منجر به برخورد با گفت‌وگوى مذهبى همانند برخورد با کشمکش سیاسى گردیده‌است و گاهى برخى از اسناد در آن پنهان مى‌شود یا اسناد دیگرى بر آن بر اساس ماهیت اختلاف و یا طرز تفکر که بر طرف‌هاى گفت‌وگو حاکم است، افزوده مى‌شود. اعمال منطق جدلى در گفت‌وگو از نظر تاریخى به بى‌توجهى به روحیه همکارى معرفتى براى دسترسى به حقیقت توسط برخى طرف‌هاى گفت‌وگو مى‌انجامد و به‌اعمال روش پنهان کارى اندیشه‌از نظر اطلاع‌رسانى توسط آنها منجر مى‌گردد که‌این موضوع باعث محرومیت گروه دیگر از شناخت چهره‌ها شده و گاهى اعتماد آنها را در ارائه اندیشه‌هاى خود سلب مى‌نماید. چنین طرز تفکرى باعث افزایش خدشه عمدى چهره طرف مقابل گشته و این موضوع مانع ادامه روند گفت‌وگو و احتمالا باعث عقیم ماندن این گفت‌وگو براى همیشه مى‌گردد. لازم است این روش به‌انجام دادن تعدیل‌هایى در هدف‌هاى عمده‌این گفت‌وگو، دست‌کم با افزودن هدف تازه‌اى هم‌چون آشنا شدن با طرف مقابل از یک سو و همکارى با او براى دسترسى به حقیقت از سوى دیگر منجر شود. تحقق این مسئله با روش‌هاى دوگماتیسم که طرف دیگر را به عنوان این که باطل مطلق است طرد و به عنوان بدعت گر و یا اهل تزویر و گمراهى است نفى مى‌نماید، ناسازگار است.<br>
یکى دیگر از مشکلات متدلوژى عمده موجود در گفت‌وگوى اسلامى آن است که گفت‌وگوهاى ما که تاریخ خود را پر از آن کرده‌ایم در بسیارى از حالت‌ها درگیرى‌هاى جنجال‌برانگیز بوده‌است و مشکل درگیرى‌هاى جنجالى آن است که نمى‌خواهد هدف را کشف کند بلکه در صدد خاموش کردن خصم است. این وضع منجر به برخورد با گفت‌وگوى مذهبى همانند برخورد با کشمکش سیاسى گردیده‌است و گاهى برخى از اسناد در آن پنهان مى‌شود یا اسناد دیگرى بر آن بر اساس ماهیت اختلاف و یا طرز تفکر که بر طرف‌هاى گفت‌وگو حاکم است، افزوده مى‌شود. اعمال منطق جدلى در گفت‌وگو از نظر تاریخى به بى‌توجهى به روحیه همکارى معرفتى براى دسترسى به حقیقت توسط برخى طرف‌هاى گفت‌وگو مى‌انجامد و به‌اعمال روش پنهان کارى اندیشه‌از نظر اطلاع‌رسانى توسط آنها منجر مى‌گردد که‌این موضوع باعث محرومیت گروه دیگر از شناخت چهره‌ها شده و گاهى اعتماد آنها را در ارائه اندیشه‌هاى خود سلب مى‌نماید. چنین طرز تفکرى باعث افزایش خدشه عمدى چهره طرف مقابل گشته و این موضوع مانع ادامه روند گفت‌وگو و احتمالا باعث عقیم ماندن این گفت‌وگو براى همیشه مى‌گردد. لازم است این روش به‌انجام دادن تعدیل‌هایى در هدف‌هاى عمده‌این گفت‌وگو، دست‌کم با افزودن هدف تازه‌اى هم‌چون آشنا شدن با طرف مقابل از یک سو و همکارى با او براى دسترسى به حقیقت از سوى دیگر منجر شود. تحقق این مسئله با روش‌هاى دوگماتیسم که طرف دیگر را به عنوان این که باطل مطلق است طرد و به عنوان بدعت گر و یا اهل تزویر و گمراهى است نفى مى‌نماید، ناسازگار است.<br>
خط ۷۵: خط ۷۵:
یگانه مشکل در تکیه پروژه تقریب بر عنصر سیاسى محض که‌اشاره کرده‌ایم نبوده‌است، بلکه به جاى راه‌هاى ریشه‌اى دنبال راه‌حل‌ها موقت بوده‌است. علاوه بر آن مشکل دیگرى که تجربه تقریب با آن آشنا شده‌است ـ به عقیده ما ـ محذور دوگانگى است که در طول قرن بیستم در پیش از یک واقعیت اسلامى شاهد نمونه‌هاى آن بوده‌ایم. <br>
یگانه مشکل در تکیه پروژه تقریب بر عنصر سیاسى محض که‌اشاره کرده‌ایم نبوده‌است، بلکه به جاى راه‌هاى ریشه‌اى دنبال راه‌حل‌ها موقت بوده‌است. علاوه بر آن مشکل دیگرى که تجربه تقریب با آن آشنا شده‌است ـ به عقیده ما ـ محذور دوگانگى است که در طول قرن بیستم در پیش از یک واقعیت اسلامى شاهد نمونه‌هاى آن بوده‌ایم. <br>
طرفداران وحدت قبلا سخن توحیدى متحدسازى و یک پارچه کردن به نحو کلى داشته‌اند، ولى در اغلب اوقات صاحب سخن گروهى بوده‌اند و گاهى سخن آنان به هنگام بازگشت به قوم و قبیله و مذاهب خود کشنده بوده و انسان‌ها فکر مى‌کنند که نفاق، اصل حاکم بر حرکت پروژه نزد برخى از آنهاست. بنابر این چه‌انتظارى مى‌رود از پروژه‌اى که در ذات و عمق خود از ایمان برخى نظریه پردازان و طرفداران خود بى‌بهره‌است؟! به نظر مى‌رسد که یکى از آنان در دیدار با فرقه دیگر، زیر پاى او را خالى مى‌کند تا پروژه تقریب را به نفع خود در آورد.
طرفداران وحدت قبلا سخن توحیدى متحدسازى و یک پارچه کردن به نحو کلى داشته‌اند، ولى در اغلب اوقات صاحب سخن گروهى بوده‌اند و گاهى سخن آنان به هنگام بازگشت به قوم و قبیله و مذاهب خود کشنده بوده و انسان‌ها فکر مى‌کنند که نفاق، اصل حاکم بر حرکت پروژه نزد برخى از آنهاست. بنابر این چه‌انتظارى مى‌رود از پروژه‌اى که در ذات و عمق خود از ایمان برخى نظریه پردازان و طرفداران خود بى‌بهره‌است؟! به نظر مى‌رسد که یکى از آنان در دیدار با فرقه دیگر، زیر پاى او را خالى مى‌کند تا پروژه تقریب را به نفع خود در آورد.
این پدیده بر نفع‌گرایى پروژه تقریب تأکید دارد نه بر شایسته بودن آن در ماهیت خود که مد نظر است. این مصلحت خود پروژه را در صورت به وجود آمدن تحولات در منافعى که پروژه بر پایه‌ان به وجود آمده‌است به خطر مى‌اندازد. حرکت پاراگماتیک پروژه تقریب و ترویج براى این پروژه تنها به منظور مقابله با دشمن خارجى حتى نمى‌تواند موجبات ایجاد رضایت طرفداران خود را فراهم کند، چراکه چنین پروژه‌اى به یک وسیله و نه یک هدف تبدیل خواهد شد. اصل برادرى اسلامى یا اصل وحدت و همبستگى تنها به یک وسیله و ابزارى براى تحقق اهدافى خارج از چهارچوب خود پروژه تبدیل خواهد شد، از این رو انتظار مى‌رود در این مسئله تجدید نظر شود تا این گونه‌اصول بر پایه‌هاى شرعى عالى و قواعد دینى قوى‌تر از چیزهاى دیگر باشد و به یک هدف تبدیل شود نه‌این که وسیله‌اى براى هدف هاى دیگر باشد. همان گونه که علامه شیخ محمد مهدى شمس الدین درباره‌این موضوع نظریه پردازى کرده‌اند. مشکل دیگرى وجود دارد که عنصر سیاسى در حال طغیان و شدّت خود آن را ایجاد مى‌کند و آن این تصور است که جدایى و اختلاف علت واحدى دارند و آن توطئه خارجى و عناصر ذیربط آن است. برخى از نویسندگان معاصر چنین تصورى دارند <ref>(به‌عنوان نمونه ر.ک.: مصطفى الشكعة، اسلام بلامذاهب، ص 524).</ref> و مى‌گویند مسئولیت تفرقه به عهده مسلمانان نبوده بلکه ناشى از قومى که مدعى اسلام‌اند هم‌چون زرتشتى‌ها و سبأى‌ها و شعوبى‌ها و غیره‌است. ما در مسئولیت غرب یا کفر جهانى در تفرقه‌افکنى میان مسلمانان و به ویژه در دو قرن گذشته تردیدى نداریم، ولى نباید حس سیاسى افراطى سبب اختلاف را منحصر در آن نماید تا مصداقى براى منطق توطئه باشد. این فرایند بر این پایه‌است که خود را معاف کند و ملامت را بر گردن دیگرى اندازد. این منطق را بیشتر ما مسلمانان به کار مى‌بریم تا کوتاهى و سستى خود را توجیه نماییم. برخى از علماى دینى از هر مذهبى که باشند مسئولیت بسیارى از رویدادهاى تفرقه‌افکنى و ستیزه را به دوش مى‌کشند و برخى زمامداران و سیاستمداران مسلمان که نقشى در ایجاد عقب ماندگى و این مانع‌تراشى در کیان اسلامى داشته‌اند نیز مسئول‌اند. اصلاح خود و بررسى اوضاع داخلى خویش، شرط اساسى این کار است. لازم است مراکز علمى و دانشگاه‌هاى اسلامى و حوزه‌هاى علمیه خود تا آن‌جایى که‌امکانات اجازه مى‌دهد این‌گونه خلل‌ها را اصلاح نمایند.<br>
این پدیده بر نفع‌گرایى پروژه تقریب تأکید دارد نه بر شایسته بودن آن در ماهیت خود که مد نظر است. این مصلحت خود پروژه را در صورت به وجود آمدن تحولات در منافعى که پروژه بر پایه‌ان به وجود آمده‌است به خطر مى‌اندازد. حرکت پاراگماتیک پروژه تقریب و ترویج براى این پروژه تنها به منظور مقابله با دشمن خارجى حتى نمى‌تواند موجبات ایجاد رضایت طرفداران خود را فراهم کند، چراکه چنین پروژه‌اى به یک وسیله و نه یک هدف تبدیل خواهد شد. اصل برادرى اسلامى یا اصل وحدت و همبستگى تنها به یک وسیله و ابزارى براى تحقق اهدافى خارج از چهارچوب خود پروژه تبدیل خواهد شد، از این رو انتظار مى‌رود در این مسئله تجدید نظر شود تا این گونه‌اصول بر پایه‌هاى شرعى عالى و قواعد دینى قوى‌تر از چیزهاى دیگر باشد و به یک هدف تبدیل شود نه‌این که وسیله‌اى براى هدف هاى دیگر باشد. همان گونه که علامه شیخ محمد مهدى شمس الدین درباره‌این موضوع نظریه پردازى کرده‌اند. مشکل دیگرى وجود دارد که عنصر سیاسى در حال طغیان و شدّت خود آن را ایجاد مى‌کند و آن این تصور است که جدایى و اختلاف علت واحدى دارند و آن توطئه خارجى و عناصر ذیربط آن است. برخى از نویسندگان معاصر چنین تصورى دارند <ref>(به‌عنوان نمونه ر. ک. : مصطفى الشكعة، اسلام بلامذاهب، ص 524).</ref> و مى‌گویند مسئولیت تفرقه به عهده مسلمانان نبوده بلکه ناشى از قومى که مدعى اسلام‌اند هم‌چون زرتشتى‌ها و سبأى‌ها و شعوبى‌ها و غیره‌است. ما در مسئولیت غرب یا کفر جهانى در تفرقه‌افکنى میان مسلمانان و به ویژه در دو قرن گذشته تردیدى نداریم، ولى نباید حس سیاسى افراطى سبب اختلاف را منحصر در آن نماید تا مصداقى براى منطق توطئه باشد. این فرایند بر این پایه‌است که خود را معاف کند و ملامت را بر گردن دیگرى اندازد. این منطق را بیشتر ما مسلمانان به کار مى‌بریم تا کوتاهى و سستى خود را توجیه نماییم. برخى از علماى دینى از هر مذهبى که باشند مسئولیت بسیارى از رویدادهاى تفرقه‌افکنى و ستیزه را به دوش مى‌کشند و برخى زمامداران و سیاستمداران مسلمان که نقشى در ایجاد عقب ماندگى و این مانع‌تراشى در کیان اسلامى داشته‌اند نیز مسئول‌اند. اصلاح خود و بررسى اوضاع داخلى خویش، شرط اساسى این کار است. لازم است مراکز علمى و دانشگاه‌هاى اسلامى و حوزه‌هاى علمیه خود تا آن‌جایى که‌امکانات اجازه مى‌دهد این‌گونه خلل‌ها را اصلاح نمایند.<br>


=هدف تقریب=
=هدف تقریب=
در میان این اشکال‌ها با اشکال دیگرى مواجه مى‌شویم که‌از حساسیت و اهمیت بیشترى برخوردار است و آن شرکت طرف‌هاى گفت‌وگو در پروژه تقریب است. به نظر مى‌رسد هر یک از طرف‌هاى شرکت کننده در این پروژه غالباً سعى مى‌کند هدف هاى مذهب و گروه خود را بیش از تحقق هدف کلى آن که براى همگان به نسبت برابر سود دارد، محقق نماید. هدف سنى مذهب که وارد پروژه تقریب مى‌شود تلاش براى متقاعد کردن شیعه یا پایان دادن به بى احترامى به برخى از صحابه و نمادهاى آنهاست. یا شیعه‌اى که در این پروژه شرکت مى‌کند در نظر دارد دانشگاه‌الازهر شریف یا هر گروهى از علماى مسلمان مذهب او را به رسمیت بشناسد تا مذهب وى در پى تبعید و جدایى اعمال شده علیه‌او میان مسلمانان به رسمیت شناخته شود. تلاش براى ایجاد جامعه‌اسلامى طرفدار وحدت بر این اساس که هر فرقه‌اى به دنبال تحقق هدف‌هاى فرقه یا مذهب ویژه خود باشد، چیزى جز به خدمت گرفتن این پروژه در جهت منافع و حساب‌هاى ویژه نخواهد بود. بنابراین چگونه ممکن است پروژه‌اى که بر منطق فرقه‌اى استوار است بتواند فرهنگ فرقه‌اى موجود در جامعه را پشت سر بگذارد ؟ و چگونه یک پروژه که بر نقیض خود تکیه دارد مى‌تواند نقیض خود را نفى کند؟<br>
در میان این اشکال‌ها با اشکال دیگرى مواجه مى‌شویم که‌از حساسیت و اهمیت بیشترى برخوردار است و آن شرکت طرف‌هاى گفت‌وگو در پروژه تقریب است. به نظر مى‌رسد هر یک از طرف‌هاى شرکت کننده در این پروژه غالباً سعى مى‌کند هدف هاى مذهب و گروه خود را بیش از تحقق هدف کلى آن که براى همگان به نسبت برابر سود دارد، محقق نماید. هدف سنى مذهب که وارد پروژه تقریب مى‌شود تلاش براى متقاعد کردن شیعه یا پایان دادن به بى احترامى به برخى از صحابه و نمادهاى آنهاست. یا شیعه‌اى که در این پروژه شرکت مى‌کند در نظر دارد دانشگاه‌الازهر شریف یا هر گروهى از علماى مسلمان مذهب او را به رسمیت بشناسد تا مذهب وى در پى تبعید و جدایى اعمال شده علیه‌او میان مسلمانان به رسمیت شناخته شود. تلاش براى ایجاد جامعه‌اسلامى طرفدار وحدت بر این اساس که هر فرقه‌اى به دنبال تحقق هدف‌هاى فرقه یا مذهب ویژه خود باشد، چیزى جز به خدمت گرفتن این پروژه در جهت منافع و حساب‌هاى ویژه نخواهد بود. بنابراین چگونه ممکن است پروژه‌اى که بر منطق فرقه‌اى استوار است بتواند فرهنگ فرقه‌اى موجود در جامعه را پشت سر بگذارد؟ و چگونه یک پروژه که بر نقیض خود تکیه دارد مى‌تواند نقیض خود را نفى کند؟<br>
مشخص نمودن هدف‌هایى که تقریب در صدد تحقق آن در پروژه تحقیق است اهمیت بالایى دارد. به هر میزانى که‌این اهداف بلند باشند این پروژه خود به خود ارزش والایى خواهد داشت و به هر میزانى که‌این هدف ها با کمبود و ضعف و مسائل کوچک روبه‌رو شوند این پروژه به شکست و یا توقف منجر خواهد شد.<br>
مشخص نمودن هدف‌هایى که تقریب در صدد تحقق آن در پروژه تحقیق است اهمیت بالایى دارد. به هر میزانى که‌این اهداف بلند باشند این پروژه خود به خود ارزش والایى خواهد داشت و به هر میزانى که‌این هدف ها با کمبود و ضعف و مسائل کوچک روبه‌رو شوند این پروژه به شکست و یا توقف منجر خواهد شد.<br>
از این رو باید در چنین هدفى که مجوّز ورود در عرصه طرح تقریب است تعدیلى صورت گیرد. این تعدیل با بازگرداندن امور به روند خود در داخل جامعه‌اى واحد فراهم خواهد شد. منظور ما آن است که با پروژه تقریب به وحدت واقعى و اجتماعى منسجم تبدیل شویم و اختلاف نظرها زیانى به‌انسجام اجتماعى و ملى نرساند؛ درست همانند هر کشورى ازکشورهاى جهان که مردم آن نسبت به موضوع‌هاى گوناگون نظرهاى متنوعى دارند ولى تابعیت ملى آنها همچنان به عنوان معیار نخست وحدت میان افراد و گروه‌هاى درونى آن باقى مى‌ماند و از آرامش و توسعه و تحول و انسجام آن حفاظت مى‌کند.<br>
از این رو باید در چنین هدفى که مجوّز ورود در عرصه طرح تقریب است تعدیلى صورت گیرد. این تعدیل با بازگرداندن امور به روند خود در داخل جامعه‌اى واحد فراهم خواهد شد. منظور ما آن است که با پروژه تقریب به وحدت واقعى و اجتماعى منسجم تبدیل شویم و اختلاف نظرها زیانى به‌انسجام اجتماعى و ملى نرساند؛ درست همانند هر کشورى ازکشورهاى جهان که مردم آن نسبت به موضوع‌هاى گوناگون نظرهاى متنوعى دارند ولى تابعیت ملى آنها همچنان به عنوان معیار نخست وحدت میان افراد و گروه‌هاى درونى آن باقى مى‌ماند و از آرامش و توسعه و تحول و انسجام آن حفاظت مى‌کند.<br>
خط ۸۹: خط ۸۹:
احساس اکثریت گاهى به عدم پیوستن اقلیت به دایره ملى که‌اکثریت آن را در ارتباط با خود دارند منجر مى‌گردد و گرایش هویت اقلیت به خارج که پیروان این مذهب در یک کشور دیگر هستند روابط میان طرف هاى مذهبى را پیچیده مى‌کند و به تشنج و آمیختگى و ابهام آن مى‌افزاید. از این رو لازم است براى حل این موضوع به گونه‌اى اندیشید که‌از یک سو هویت ملى آن گروه‌اقلیت حفظ شود و از سوى دیگر هویت دینى و مذهبى آن در پرستش خداوند محفوظ بماند. به عبارت دیگر، باید این دو هویت را با هم محترم شمرد و تلاش کرد میانشان وفق داده شود. این موضوع، بیش از هر چیز به‌ارائه نظریه‌هاى فقهى نیاز دارد که فقها تلاش خواهند کرد با اجتهادهاى سالم خود موانع موجود بر سر راه دسترسى به‌این وفق دادن را برطرف نمایند، هر چند که به‌اعتقاد ما چنان چه واقع‌گرا باشیم برطرف سازى همه مشکلات این نوع از هم گسیختگى، امکان ناپذیر است. <br>
احساس اکثریت گاهى به عدم پیوستن اقلیت به دایره ملى که‌اکثریت آن را در ارتباط با خود دارند منجر مى‌گردد و گرایش هویت اقلیت به خارج که پیروان این مذهب در یک کشور دیگر هستند روابط میان طرف هاى مذهبى را پیچیده مى‌کند و به تشنج و آمیختگى و ابهام آن مى‌افزاید. از این رو لازم است براى حل این موضوع به گونه‌اى اندیشید که‌از یک سو هویت ملى آن گروه‌اقلیت حفظ شود و از سوى دیگر هویت دینى و مذهبى آن در پرستش خداوند محفوظ بماند. به عبارت دیگر، باید این دو هویت را با هم محترم شمرد و تلاش کرد میانشان وفق داده شود. این موضوع، بیش از هر چیز به‌ارائه نظریه‌هاى فقهى نیاز دارد که فقها تلاش خواهند کرد با اجتهادهاى سالم خود موانع موجود بر سر راه دسترسى به‌این وفق دادن را برطرف نمایند، هر چند که به‌اعتقاد ما چنان چه واقع‌گرا باشیم برطرف سازى همه مشکلات این نوع از هم گسیختگى، امکان ناپذیر است. <br>
مهم‌ترین نظریه فقهى که باید با جدیت بررسى شود، مسئله تبعیت در فقه‌اسلامى است. تبعیت یک گروه دینى از یک رهبر مذهبى که خارج از کشور خود زندگى مى‌کند، مشکل واقعى را تشکیل نمى‌دهد، چنان که مسیحیت چنین تابعیتى را دنبال مى‌کنند بى‌آن‌که پیروان این مذهب با مشکلى از این نوع در بسیارى از جاها روبه رو شوند. بنابراین تولید مفهوم تبعیت را در فقه‌اسلامى باید با دقت بازسازى و بازیابى کرد که ما در این جا فعلا مجال بحث آن را نداریم.<br>
مهم‌ترین نظریه فقهى که باید با جدیت بررسى شود، مسئله تبعیت در فقه‌اسلامى است. تبعیت یک گروه دینى از یک رهبر مذهبى که خارج از کشور خود زندگى مى‌کند، مشکل واقعى را تشکیل نمى‌دهد، چنان که مسیحیت چنین تابعیتى را دنبال مى‌کنند بى‌آن‌که پیروان این مذهب با مشکلى از این نوع در بسیارى از جاها روبه رو شوند. بنابراین تولید مفهوم تبعیت را در فقه‌اسلامى باید با دقت بازسازى و بازیابى کرد که ما در این جا فعلا مجال بحث آن را نداریم.<br>
روند وفق دادن میان هویت‌ها تا حد زیادى امکان‌پذیر است. «دوستى در آغاز با دوست داشتن خانواده‌اغاز مى‌شود و پس از آن به طایفه و گروه و میهن و گروه بزرگ و سپس به‌اسلام مى‌رسد و درجه بالاتر درجه‌هاى پایین‌تر خود را از بین نمى‌برد. ولى آن چه نباید باشد آن دوستى‌اى است که موجب تفرقه و دودستگى شود و به‌اعمال ظلم تشویق نماید. چنین دوستى‌اى عصبیت جاهلى است.» (<ref>محمد ابوزهره، الوحدة الاسلامية، ص 87ـ88).</ref><br>
روند وفق دادن میان هویت‌ها تا حد زیادى امکان‌پذیر است. «دوستى در آغاز با دوست داشتن خانواده‌اغاز مى‌شود و پس از آن به طایفه و گروه و میهن و گروه بزرگ و سپس به‌اسلام مى‌رسد و درجه بالاتر درجه‌هاى پایین‌تر خود را از بین نمى‌برد. ولى آن چه نباید باشد آن دوستى‌اى است که موجب تفرقه و دودستگى شود و به‌اعمال ظلم تشویق نماید. چنین دوستى‌اى عصبیت جاهلى است.» (<ref>محمد ابوزهره، الوحدة الاسلامية، ص 87ـ88).</ref><br>


=موانع تقریب=
=موانع تقریب=
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
بنابراین انکار اصل امامت شیعه توسط سنى مذهب، او را کافر یا منکر مسائلى بدیهى و آشکار نخواهد کرد، هر چند که شیعه گمان کند سنى در عقیده خود اشتباه مى‌کند. این حق او است، ولى این طرز تفکر به معناى تکفیر برادرش و قطع رابطه با او نخواهد بود.<br>
بنابراین انکار اصل امامت شیعه توسط سنى مذهب، او را کافر یا منکر مسائلى بدیهى و آشکار نخواهد کرد، هر چند که شیعه گمان کند سنى در عقیده خود اشتباه مى‌کند. این حق او است، ولى این طرز تفکر به معناى تکفیر برادرش و قطع رابطه با او نخواهد بود.<br>
«ملاک کفر و خارج شدن از اسلام، انکار صریح و نه‌انکار با ملازمت و آمیختن میان عقیده صریح و عقیده ملازم عقیده صریح، جزء آفت‌هاى مذاهب و از عوامل تهمت‌هاى متقابل میانشان مى‌باشد.» <ref>محمد واعظ زاده خراسانى، «الوحدة الاسلامية عناصرها و موانعها»، مجلة رسالة التقريب، شماره 15، ص11.</ref> <br>
«ملاک کفر و خارج شدن از اسلام، انکار صریح و نه‌انکار با ملازمت و آمیختن میان عقیده صریح و عقیده ملازم عقیده صریح، جزء آفت‌هاى مذاهب و از عوامل تهمت‌هاى متقابل میانشان مى‌باشد.» <ref>محمد واعظ زاده خراسانى، «الوحدة الاسلامية عناصرها و موانعها»، مجلة رسالة التقريب، شماره 15، ص11.</ref> <br>
چنان که‌این دو شخصیت برجسته شاهدى ارائه کرده‌اند، بسیار از مردان علمى شیعه نیز شاهد این حقیقت مى‌باشند. شاید این گفته [[علامه شرف الدین|علامه سید عبدالحسین شرف‌الدین]] صحیح باشد که: فصل چهارم [از [[فصل هایی مهم از همگرایی امت (کتاب)|کتاب الفصول المهمة]] ]: در بسیارى از متون امامان ما حکم به مسلمان بودن اهل تسنن وجود دارد، و آنها در هرگونه‌اثرى که مترتب بر عموم مسلمانان باشد هم‌چون شیعیان مى‌باشند. این مسئله در مذهب ما بسیار روشن است و هیچ یک از میانه روها در میان ما از آن باکى ندارد. از این رو آنچه در‌این‌باره‌امده‌است دنبال نمى‌کنیم چون توضیح واضحات را جزء تدبیر نمى‌دانیم. <ref>عبدالحسين شرف الدين، الفصول المهمة فى تأليف الامة، ص 18.</ref> <br>
چنان که‌این دو شخصیت برجسته شاهدى ارائه کرده‌اند، بسیار از مردان علمى شیعه نیز شاهد این حقیقت مى‌باشند. شاید این گفته [[علامه شرف الدین|علامه سید عبدالحسین شرف‌الدین]] صحیح باشد که: فصل چهارم [از [[فصل هایی مهم از همگرایی امت (کتاب)|کتاب الفصول المهمة]]]: در بسیارى از متون امامان ما حکم به مسلمان بودن اهل تسنن وجود دارد، و آنها در هرگونه‌اثرى که مترتب بر عموم مسلمانان باشد هم‌چون شیعیان مى‌باشند. این مسئله در مذهب ما بسیار روشن است و هیچ یک از میانه روها در میان ما از آن باکى ندارد. از این رو آنچه در‌این‌باره‌امده‌است دنبال نمى‌کنیم چون توضیح واضحات را جزء تدبیر نمى‌دانیم. <ref>عبدالحسين شرف الدين، الفصول المهمة فى تأليف الامة، ص 18.</ref> <br>
این موضع‌ها در طرف دیگر نیز صادق است. عدم اعتقاد به عدالت صحابه یا همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله)یا بعضى از خلفاى نخستین، به معناى کفر نیست؛ حتى اگر هم فرض کنیم که به‌آنها فحش داده شود یا لعن شوند که بالاترین حد آن معصیت بزرگ و جرمى عظیم است. میان این عنوان و عنوان کفر که موجب جدایى و خارج شدن از کمند اسلام است، تفاوت آشکارى وجود دارد، چون احتمال اشتباه وارد است و شاید او در این خصوص دچار اشتباه شده باشد. چنان‌که بسیارند گذشتگان که در تفسیر احکام اجتهادى خود دچار اشتباه شده‌اند<ref>دراين‌باره ر.ک.: عبد الحسين شرف الدين، الفصول المهمة، ص 131ـ144.</ref>، بنابراین، امر تکفیر امرى عظیم است و عواقب بزرگى دارد. <ref>درباره موضع سلف در تكفير ر.ک.: همان، ص 26ـ38.</ref> <br>
این موضع‌ها در طرف دیگر نیز صادق است. عدم اعتقاد به عدالت صحابه یا همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله)یا بعضى از خلفاى نخستین، به معناى کفر نیست؛ حتى اگر هم فرض کنیم که به‌آنها فحش داده شود یا لعن شوند که بالاترین حد آن معصیت بزرگ و جرمى عظیم است. میان این عنوان و عنوان کفر که موجب جدایى و خارج شدن از کمند اسلام است، تفاوت آشکارى وجود دارد، چون احتمال اشتباه وارد است و شاید او در این خصوص دچار اشتباه شده باشد. چنان‌که بسیارند گذشتگان که در تفسیر احکام اجتهادى خود دچار اشتباه شده‌اند<ref>دراين‌باره ر. ک. : عبد الحسين شرف الدين، الفصول المهمة، ص 131ـ144.</ref>، بنابراین، امر تکفیر امرى عظیم است و عواقب بزرگى دارد. <ref>درباره موضع سلف در تكفير ر. ک. : همان، ص 26ـ38.</ref> <br>
من با این مثال‌ها نمى‌خواهم مدعى شوم که طرفین به عدم تکفیر یک‌دیگر اجماع دارند. همان‌گونه که بسیارى از اهل تقریب اشاره مى‌کنند اختلاف‌هاى موجود میان مسلمانان موجب تکفیر یک‌دیگر نمى‌شود؛ هرچند که نظر یک گروه‌از شیعیان و گروهى از اهل تسنن بر تکفیر است و شاید بدتر از آن هم باشد. بلکه مى‌خواستم تصویر واقعى موضع طرفین را بررسى کنیم. براى این که‌آن چهره تقلبى ادعایى مى‌خواهد مدعى شود که هر طرفى طرف دیگر را تکفیر مى‌نماید تا جایى که برخى از اتباع مذاهب و احتمالاً برخى از روحانیون آنها را به سبب وجود موضع‌هاى تسامح نزد علماى بزرگ مذهب خود به خاطر قرار دادن تصویر یکنواخت نامطلوب در مغز آنان نسبت به هم، غافل‌گیر نماید.<br>
من با این مثال‌ها نمى‌خواهم مدعى شوم که طرفین به عدم تکفیر یک‌دیگر اجماع دارند. همان‌گونه که بسیارى از اهل تقریب اشاره مى‌کنند اختلاف‌هاى موجود میان مسلمانان موجب تکفیر یک‌دیگر نمى‌شود؛ هرچند که نظر یک گروه‌از شیعیان و گروهى از اهل تسنن بر تکفیر است و شاید بدتر از آن هم باشد. بلکه مى‌خواستم تصویر واقعى موضع طرفین را بررسى کنیم. براى این که‌آن چهره تقلبى ادعایى مى‌خواهد مدعى شود که هر طرفى طرف دیگر را تکفیر مى‌نماید تا جایى که برخى از اتباع مذاهب و احتمالاً برخى از روحانیون آنها را به سبب وجود موضع‌هاى تسامح نزد علماى بزرگ مذهب خود به خاطر قرار دادن تصویر یکنواخت نامطلوب در مغز آنان نسبت به هم، غافل‌گیر نماید.<br>
به هر حال ما به لزوم بررسى مرزهاى اسلام و آن چه آدمى از آن بیرون مى‌آید یا داخل آن مى‌شود عقیده داریم. ولى بررسى علمى دقیق و بى طرفانه با هدف ارائه تصویرى از چگونگى عقیده و فقهیت موضوع، مبرا از هر گونه پیش داورى یا تعصب هاى فشارآور است. گفته‌هاى بى مقصود از اسلام همه طرف ها را نمى‌پذیریم هر چند به‌ان اعتقاد داریم. احترام به جریان متعصب در همه محافل بر ما ایجاب مى‌کند که‌این موضوع را با جدیت و قاطعیت بررسى کنیم.<br>
به هر حال ما به لزوم بررسى مرزهاى اسلام و آن چه آدمى از آن بیرون مى‌آید یا داخل آن مى‌شود عقیده داریم. ولى بررسى علمى دقیق و بى طرفانه با هدف ارائه تصویرى از چگونگى عقیده و فقهیت موضوع، مبرا از هر گونه پیش داورى یا تعصب هاى فشارآور است. گفته‌هاى بى مقصود از اسلام همه طرف ها را نمى‌پذیریم هر چند به‌ان اعتقاد داریم. احترام به جریان متعصب در همه محافل بر ما ایجاب مى‌کند که‌این موضوع را با جدیت و قاطعیت بررسى کنیم.<br>
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
از این رو لازم است نظریه پردازان و طرفداران وحدت افکار عمومى، مذاهب و فرقه‌هاى خود را در نظر بگیرند و ایده‌هاى تقریبى یا اصلاحى را که باعث تحریک این فرقه‌ها شود مطرح ننمایند. در غیر این صورت نتیجه منفى روى طرح آنها خواهد داشت. ما چنین چیزى را در اماکن اسلامى گوناگون شاهد بوده‌ایم، به گونه‌اى که گروهى از اندیشمندان و علما و نظریه پردازان اصلاح‌طلب به یک گروه مشکوک و غیر قابل اطمینان در کار خود و بلکه نزد گروه دیگرى غیر اصیل در اندیشه خود و سازشکار با بدعت و گمراهى و انحراف، تبدیل شده‌است.
از این رو لازم است نظریه پردازان و طرفداران وحدت افکار عمومى، مذاهب و فرقه‌هاى خود را در نظر بگیرند و ایده‌هاى تقریبى یا اصلاحى را که باعث تحریک این فرقه‌ها شود مطرح ننمایند. در غیر این صورت نتیجه منفى روى طرح آنها خواهد داشت. ما چنین چیزى را در اماکن اسلامى گوناگون شاهد بوده‌ایم، به گونه‌اى که گروهى از اندیشمندان و علما و نظریه پردازان اصلاح‌طلب به یک گروه مشکوک و غیر قابل اطمینان در کار خود و بلکه نزد گروه دیگرى غیر اصیل در اندیشه خود و سازشکار با بدعت و گمراهى و انحراف، تبدیل شده‌است.
شک و تردید در مصداق بودن این گروه در داخل حوزه مذهبى ویژه‌اى مى‌تواند به شکست پروژه تقریب منجر شود، چون کنار زدن آن و به حاشیه کشاندن نقش آن، مسائل را در دست جریان متعصب در درون هر گروه قرار خواهد داد و براى حمله به طرح تقریب جهت متلاشى کردن آن توجیه‌هایى براى خود مى‌تراشند با این بهانه که وارد شدن در این پروژه و همراهى با آن عقاید اسلامى صحیح را با خطر روبه‌رو ساخته و آن را به بازیچه تبدیل خواهد کرد.<br>
شک و تردید در مصداق بودن این گروه در داخل حوزه مذهبى ویژه‌اى مى‌تواند به شکست پروژه تقریب منجر شود، چون کنار زدن آن و به حاشیه کشاندن نقش آن، مسائل را در دست جریان متعصب در درون هر گروه قرار خواهد داد و براى حمله به طرح تقریب جهت متلاشى کردن آن توجیه‌هایى براى خود مى‌تراشند با این بهانه که وارد شدن در این پروژه و همراهى با آن عقاید اسلامى صحیح را با خطر روبه‌رو ساخته و آن را به بازیچه تبدیل خواهد کرد.<br>
مسئله تأسف‌آور در این زمینه باز شدن یک جبهه در درون هر فرقه و مذهبى متناسب با کشمکش موجود در آن است چه موافق با طرح تقریب باشد و چه مخالف آن. برخى از وحدت طلبان به منظور پیروز شدن بر مخالفان داخلى خود و براى گریز از آنها جلو مى‌روند و دیدگاه‌هایى را که با دیگران نزدیک است در پیش مى‌گیرند تا به وسیله‌ان مخالف داخلى خود را به خشم آورند و یا این که با او تصفیه حساب نمایند. همین وضع در طرف دیگر مخالف نیز وجود دارد به طورى که در پاسخ به گروه‌هاى وحدت طلب موجود در جامعه خود، فعالیت فرقه‌اى خود را دوچندان مى‌کنند و بدین ترتیب طرح تقریب را با خطر روبه‌رو مى‌سازند تا با شکست این طرح به پیروزى چشمگیر خود بر گروه‌اصلاح‌طلب در داخل جامعه مذهبى خود تحقق بخشند، و میان این گروه و آنها گروه طرح تقریب به عنوان یک پدیده طبیعى مورد کشمکش قرار مى‌گیرد. تاریخ، مملو از کشمکش‌هاى مذهبى میان فرقه‌هاى مسلمین است که حافظه جمعى نمى‌تواند آن را به‌اسانى به فراموشى بسپارد، بلکه‌این کشمکش داراى عمق استراتژى خود در آگاهى دینى سنتى است که تا این ساعت روى بسیارى از مواقف حساس در همه‌امت کنترل خود را دارد. از سوى دیگر ما مى‌خواهیم در توهم موافقت همه طرف‌ها بر طرح خطیر و حساسى از این‌گونه به سر ببریم. براى مثال، این مسئله را چنان که شیخ محمود شلتوت <ref>شيخ محمود شلتوت، مقدمه كتاب: الوحدة الاسلامية او التقريب بين المذاهب السبعة، ص29 و ر.ك.: محمدتقى قمى «رجال صدقوا»، چاپ شده در: همان، ص 36.</ref> متذکر مى‌شود تجربه تقریب در قاهره تکذیب کرده‌است. ولى آن چه ما اعلام مى‌داریم این است که طرفداران تقریب نسبت به طرح اندیشه‌هاى وحدتى که نه‌از نظر تئورى و نه‌از نظر عملى داخل محافل مذهبى به نضج نرسیده‌اند، از خود شتاب نشان ندهند.<br>
مسئله تأسف‌آور در این زمینه باز شدن یک جبهه در درون هر فرقه و مذهبى متناسب با کشمکش موجود در آن است چه موافق با طرح تقریب باشد و چه مخالف آن. برخى از وحدت طلبان به منظور پیروز شدن بر مخالفان داخلى خود و براى گریز از آنها جلو مى‌روند و دیدگاه‌هایى را که با دیگران نزدیک است در پیش مى‌گیرند تا به وسیله‌ان مخالف داخلى خود را به خشم آورند و یا این که با او تصفیه حساب نمایند. همین وضع در طرف دیگر مخالف نیز وجود دارد به طورى که در پاسخ به گروه‌هاى وحدت طلب موجود در جامعه خود، فعالیت فرقه‌اى خود را دوچندان مى‌کنند و بدین ترتیب طرح تقریب را با خطر روبه‌رو مى‌سازند تا با شکست این طرح به پیروزى چشمگیر خود بر گروه‌اصلاح‌طلب در داخل جامعه مذهبى خود تحقق بخشند، و میان این گروه و آنها گروه طرح تقریب به عنوان یک پدیده طبیعى مورد کشمکش قرار مى‌گیرد. تاریخ، مملو از کشمکش‌هاى مذهبى میان فرقه‌هاى مسلمین است که حافظه جمعى نمى‌تواند آن را به‌اسانى به فراموشى بسپارد، بلکه‌این کشمکش داراى عمق استراتژى خود در آگاهى دینى سنتى است که تا این ساعت روى بسیارى از مواقف حساس در همه‌امت کنترل خود را دارد. از سوى دیگر ما مى‌خواهیم در توهم موافقت همه طرف‌ها بر طرح خطیر و حساسى از این‌گونه به سر ببریم. براى مثال، این مسئله را چنان که شیخ محمود شلتوت <ref>شيخ محمود شلتوت، مقدمه كتاب: الوحدة الاسلامية او التقريب بين المذاهب السبعة، ص29 و ر. ك. : محمدتقى قمى «رجال صدقوا»، چاپ شده در: همان، ص 36.</ref> متذکر مى‌شود تجربه تقریب در قاهره تکذیب کرده‌است. ولى آن چه ما اعلام مى‌داریم این است که طرفداران تقریب نسبت به طرح اندیشه‌هاى وحدتى که نه‌از نظر تئورى و نه‌از نظر عملى داخل محافل مذهبى به نضج نرسیده‌اند، از خود شتاب نشان ندهند.<br>
تعامل با جامعه دینى هم‌چون تعامل با یک میدان مین، حساس و احتیاط‌آمیز است. لازم است در این تعامل احساسات و عواطف تا بالاترین حد مورد احترام قرار گیرد، هر چند نسبت به بسیارى از آنها متقاعد نباشیم. پس از آن باید به‌اقدام مرحله‌اى و تدریجى و سخن آرام غیر تحریک‌آمیز دست زد. وقت شناسى هوشیارانه و پخته مى‌تواند تا حد امکان در موفقیت این پروژه نقش ایفا کند، و اگر دست‌هاى نیرنگ علیه‌ان طرح اقدام کنند در آن صورت صاحبان طرح نه گناهى‌خواهند داشت و نه تقصیر، چون کوتاهى از طرف آنها نبوده بلکه فشارها فراتر از امکانات و توان آنها بوده‌است.<br>
تعامل با جامعه دینى هم‌چون تعامل با یک میدان مین، حساس و احتیاط‌آمیز است. لازم است در این تعامل احساسات و عواطف تا بالاترین حد مورد احترام قرار گیرد، هر چند نسبت به بسیارى از آنها متقاعد نباشیم. پس از آن باید به‌اقدام مرحله‌اى و تدریجى و سخن آرام غیر تحریک‌آمیز دست زد. وقت شناسى هوشیارانه و پخته مى‌تواند تا حد امکان در موفقیت این پروژه نقش ایفا کند، و اگر دست‌هاى نیرنگ علیه‌ان طرح اقدام کنند در آن صورت صاحبان طرح نه گناهى‌خواهند داشت و نه تقصیر، چون کوتاهى از طرف آنها نبوده بلکه فشارها فراتر از امکانات و توان آنها بوده‌است.<br>


خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
* اولا: این متون از نظر اکثریت نزدیک به‌اتفاق مى‌تواند معیارى براى سنجش متون حدیثى باشد. علاوه بر آن دسترسى به قواعد حاکم و قوانین کلى عمومى قرآنى مى‌تواند به فهم جدید متنى حدیث پیرامون موضوعى که‌اکنون آنها را بررسى مى‌کنیم بینجامد.<br>
* اولا: این متون از نظر اکثریت نزدیک به‌اتفاق مى‌تواند معیارى براى سنجش متون حدیثى باشد. علاوه بر آن دسترسى به قواعد حاکم و قوانین کلى عمومى قرآنى مى‌تواند به فهم جدید متنى حدیث پیرامون موضوعى که‌اکنون آنها را بررسى مى‌کنیم بینجامد.<br>
* ثانیا: اصطلاح قرآنى نظیر مسلمانان و مؤمن و برادر و مصدق و غیره‌اصطلاحاتى هستند که در زمانى صادر شده‌اند که تحول بزرگى در اصطلاح به وجود نیامده بود؛ مثلا معناى واژه مؤمن که برخى از علماى شیعه‌ان را اراده مى‌کنند، به معناى شیعه‌اثنى عشرى در ادبیات قرن دوم هجرى است، یعنى تقریباً آغاز زمان امام باقر و این بدین معنا است در متونى هم‌چون حقوق مؤمن بر مؤمن، دسترسى به مفهوم‌هاى مربوط به برادرى اسلامى عام و یا با طرح وحدت و یا تقریب دشوار خواهد بود، چون همان اصطلاح در مدلول خود طبق این اعتقاد شاهد تحول شده‌است. اما فرصت تحول در اصطلاحات قرآنى بسیار اندک تر است چون درک گروه‌هاى مذهبى به گونه شناخته شده با شکل شناخته شده‌ان در زمان نزول قرآن تبلور نیافته بود. از این رو مدلول کلى لغت از نظر اصولى در این زمینه مرجع خواهد بود.<br>
* ثانیا: اصطلاح قرآنى نظیر مسلمانان و مؤمن و برادر و مصدق و غیره‌اصطلاحاتى هستند که در زمانى صادر شده‌اند که تحول بزرگى در اصطلاح به وجود نیامده بود؛ مثلا معناى واژه مؤمن که برخى از علماى شیعه‌ان را اراده مى‌کنند، به معناى شیعه‌اثنى عشرى در ادبیات قرن دوم هجرى است، یعنى تقریباً آغاز زمان امام باقر و این بدین معنا است در متونى هم‌چون حقوق مؤمن بر مؤمن، دسترسى به مفهوم‌هاى مربوط به برادرى اسلامى عام و یا با طرح وحدت و یا تقریب دشوار خواهد بود، چون همان اصطلاح در مدلول خود طبق این اعتقاد شاهد تحول شده‌است. اما فرصت تحول در اصطلاحات قرآنى بسیار اندک تر است چون درک گروه‌هاى مذهبى به گونه شناخته شده با شکل شناخته شده‌ان در زمان نزول قرآن تبلور نیافته بود. از این رو مدلول کلى لغت از نظر اصولى در این زمینه مرجع خواهد بود.<br>
* ثالثا : قواعد مقرر شده در قرآن کریم طبق بسیارى از نظرها از فرصت‌هاى تاریخى که متن‌هاى نوین را در برگیرد کمتر برخوردارند، زیرا برخى بر این باورند که‌این متن‌هاى جدید متون تدبیرى مرحله‌اى تاریخى بوده که براى حل یا مقابله با شرایط زمانى و مکانى ویژه‌اى آمده‌اند و در حالى که متن قرآنى به خاطر جاودانى آن، فراتر از این چهارچوب زمانى و مکانى و عناصر دیگرى است که در آن وجود دارد. بدین معنا که دلالت نهفته در متن قرآنى در اثر شرایط تاریخى احاطه کننده به‌ان قابل هدر رفتن نبوده‌است. بر خلاف دلالتى که در حدیث شریف وجود دارد. این موضوع توان تصمیم را در متن قرآنى مى‌دهد که گاهى این تعمیم شامل متن حدیثى نمى‌شود.<br>
* ثالثا: قواعد مقرر شده در قرآن کریم طبق بسیارى از نظرها از فرصت‌هاى تاریخى که متن‌هاى نوین را در برگیرد کمتر برخوردارند، زیرا برخى بر این باورند که‌این متن‌هاى جدید متون تدبیرى مرحله‌اى تاریخى بوده که براى حل یا مقابله با شرایط زمانى و مکانى ویژه‌اى آمده‌اند و در حالى که متن قرآنى به خاطر جاودانى آن، فراتر از این چهارچوب زمانى و مکانى و عناصر دیگرى است که در آن وجود دارد. بدین معنا که دلالت نهفته در متن قرآنى در اثر شرایط تاریخى احاطه کننده به‌ان قابل هدر رفتن نبوده‌است. بر خلاف دلالتى که در حدیث شریف وجود دارد. این موضوع توان تصمیم را در متن قرآنى مى‌دهد که گاهى این تعمیم شامل متن حدیثى نمى‌شود.<br>
من فعلاً قصد ندارم از این دیدگاه‌ها پشتیبانى کنم بلکه در نظر دارم کفه متن قرآنى را به منظور تأکید بر معیار بودن آن در اندیشه دینى ترجیح دهم؛ معیارى که‌ایجاب مى‌کند هر چیز را با قرآن کریم ارزیابى کرد.<br>
من فعلاً قصد ندارم از این دیدگاه‌ها پشتیبانى کنم بلکه در نظر دارم کفه متن قرآنى را به منظور تأکید بر معیار بودن آن در اندیشه دینى ترجیح دهم؛ معیارى که‌ایجاب مى‌کند هر چیز را با قرآن کریم ارزیابى کرد.<br>
شاید رجوع به متن قرآنى اصول والایى در موضوع بحث ما مقرر نماید که ما به طور گذرا به‌ان اشاره مى‌کنیم، چون زمینه بررسى‌هاى ما فعلا اجتهاد در متن نمى‌باشد.
شاید رجوع به متن قرآنى اصول والایى در موضوع بحث ما مقرر نماید که ما به طور گذرا به‌ان اشاره مى‌کنیم، چون زمینه بررسى‌هاى ما فعلا اجتهاد در متن نمى‌باشد.
خط ۱۴۲: خط ۱۴۲:
* ج‌ـ خداى متعال مى‌فرماید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِینَ مَعَه‌اشِدّاءُ عَلَى الْکفّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ <ref>فتح (48): 10.</ref>؛ محمد فرستاده خدا است و کسانى که با او هستند به کافران سخت‌گیر و با خویش مهربانند.
* ج‌ـ خداى متعال مى‌فرماید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِینَ مَعَه‌اشِدّاءُ عَلَى الْکفّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ <ref>فتح (48): 10.</ref>؛ محمد فرستاده خدا است و کسانى که با او هستند به کافران سخت‌گیر و با خویش مهربانند.
این آیه‌اصل رحمت را میان مؤمنان مقرر مى‌دارد که دلالت‌هاى زیادى در بر دارد.<br>
این آیه‌اصل رحمت را میان مؤمنان مقرر مى‌دارد که دلالت‌هاى زیادى در بر دارد.<br>
بنابراین روابط برادرى که قرآن کریم مقرر داشته داراى مضمون حقیقى است نه‌این که تنها جنبه تشریفاتى یا تشویقى داشته باشد. قرآن کریم هنگامى که درباره‌ آن سخن مى‌گوید مجموعه‌اى از احکام اجتماعى همان گونه که در سوره حجرات آمده بر آن استوار مى‌کند و مسئله تنها مسئله تشریفاتى یا رغبت دادن مردم و یا تشویق آنها به لزوم داشتن روابطى با یک‌دیگر هم‌چون روابط برادرانه نیست، بلکه‌اهل بیت در سخنان خود درباره برادرى مسئله را تا جایى مى‌کشانند که مى‌گویند که‌از نظر عمق و ریشه با برادرى تکوینى تفاوتى ندارد، جز این که برخى آثار شرعى هم‌چون ارث و یا حرمت ازدواج و نظیر آن بر آن مترتب نمى‌شود. <ref>محمد باقر حكيم، الأخوّة الايمانية من منظور الثقلين، ص 15ـ16.</ref><br>
بنابراین روابط برادرى که قرآن کریم مقرر داشته داراى مضمون حقیقى است نه‌این که تنها جنبه تشریفاتى یا تشویقى داشته باشد. قرآن کریم هنگامى که درباره‌ آن سخن مى‌گوید مجموعه‌اى از احکام اجتماعى همان گونه که در سوره حجرات آمده بر آن استوار مى‌کند و مسئله تنها مسئله تشریفاتى یا رغبت دادن مردم و یا تشویق آنها به لزوم داشتن روابطى با یک‌دیگر هم‌چون روابط برادرانه نیست، بلکه‌اهل بیت در سخنان خود درباره برادرى مسئله را تا جایى مى‌کشانند که مى‌گویند که‌از نظر عمق و ریشه با برادرى تکوینى تفاوتى ندارد، جز این که برخى آثار شرعى هم‌چون ارث و یا حرمت ازدواج و نظیر آن بر آن مترتب نمى‌شود. <ref>محمد باقر حكيم، الأخوّة الايمانية من منظور الثقلين، ص 15ـ16.</ref><br>
'''اصل دوم:''' اصل ایمان و حقوق آن است. در این اصل آیات زیادى وجود دارد که عجالتا به برخى از آنها اشاره مى‌کنیم:
'''اصل دوم:''' اصل ایمان و حقوق آن است. در این اصل آیات زیادى وجود دارد که عجالتا به برخى از آنها اشاره مى‌کنیم:
* الف ـ خداوند مى‌فرماید:
* الف ـ خداوند مى‌فرماید:
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ... <ref>توبه (9): 7.</ref>؛ مردان و زنان مؤمن ولىّ و سرپرست یک‌دیگرند، یک‌دیگر را امر به معروف و نهى از منکر مى‌کنند.» این آیه‌اصل جانبدارى به معناى دوستى و یا کمک و یارى و امثال این‌ها را میان مؤمنان مقرر مى‌دارد به نحوى که‌ارتباط آنها را بر پایه و تکیه گاه دین قرار مى‌دهد. حال ما امروزه چه جانبدارى را میان فرقه‌ها مى‌شناسیم؟ دوستى کجاست؟ کمک و یارى رساندن کجاست؟ کمک کردن کجا قرار دارد ؟<br>
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ... <ref>توبه (9): 7.</ref>؛ مردان و زنان مؤمن ولىّ و سرپرست یک‌دیگرند، یک‌دیگر را امر به معروف و نهى از منکر مى‌کنند.» این آیه‌اصل جانبدارى به معناى دوستى و یا کمک و یارى و امثال این‌ها را میان مؤمنان مقرر مى‌دارد به نحوى که‌ارتباط آنها را بر پایه و تکیه گاه دین قرار مى‌دهد. حال ما امروزه چه جانبدارى را میان فرقه‌ها مى‌شناسیم؟ دوستى کجاست؟ کمک و یارى رساندن کجاست؟ کمک کردن کجا قرار دارد؟<br>
این همان ولایتى است که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پایه گذارى کرد و نخستین گامى بود که پس از رسیدن به یثرب برداشت. او میان مهاجران و انصار حکم برادرى بر قرار کرد و مردم به یک‌دیگر کمک کردند و پشتیبان همدیگر شدند و همدیگر را دوست داشتند، بلکه میان خود مردمان شهر مدینه که‌از دو قبیله‌اوس و خزرج بودند برادرى بر قرار کرد و این مسئله در تاریخ شهرت دارد.<br>
این همان ولایتى است که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پایه گذارى کرد و نخستین گامى بود که پس از رسیدن به یثرب برداشت. او میان مهاجران و انصار حکم برادرى بر قرار کرد و مردم به یک‌دیگر کمک کردند و پشتیبان همدیگر شدند و همدیگر را دوست داشتند، بلکه میان خود مردمان شهر مدینه که‌از دو قبیله‌اوس و خزرج بودند برادرى بر قرار کرد و این مسئله در تاریخ شهرت دارد.<br>
* ب ـ تطبیق‌هاى این گفته خداوند که مى‌گوید:
* ب ـ تطبیق‌هاى این گفته خداوند که مى‌گوید:
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
=اصلاح برنامه‌هاى آموزشى و بالا بردن سطح آموزشگاه‌هاى دینى=
=اصلاح برنامه‌هاى آموزشى و بالا بردن سطح آموزشگاه‌هاى دینى=
شاید مهم‌ترین موضوعى که نیازهاى امروز را در موضوع تقریب میان مسلمانان تشکیل مى‌دهد، نیاز به‌اصلاح ساختارهاى معرفتى و تکیه گاه‌هاى علمى و روندهاى شکل‌گیرى اندیشه و ساخت آن باشد. مى‌توان در این زمینه مجموعه‌اندیشه‌هایى را مطرح کرد:<br>
شاید مهم‌ترین موضوعى که نیازهاى امروز را در موضوع تقریب میان مسلمانان تشکیل مى‌دهد، نیاز به‌اصلاح ساختارهاى معرفتى و تکیه گاه‌هاى علمى و روندهاى شکل‌گیرى اندیشه و ساخت آن باشد. مى‌توان در این زمینه مجموعه‌اندیشه‌هایى را مطرح کرد:<br>
==الف ـ علم کلام اسلامى==
== الف ـ علم کلام اسلامى ==
بى تردید علم کلام مى‌تواند تقریب اجزاى امت یا ایجاد تفرقه و دشمنى میان اعضاى آن نقش داشته باشد. بى‌شک روش دسته بندى در این علم به ویژه علم ملل و نحل، نقش فعالى در شناخت مسلمانان از یک‌دیگر داشته‌است. از این رو ما به‌اجراى تعدیل و اصلاحاتى در ساختار علم کلام و نظام درسى آن و به درک و فهم مطالب آن نیاز داریم، زیرا:
بى تردید علم کلام مى‌تواند تقریب اجزاى امت یا ایجاد تفرقه و دشمنى میان اعضاى آن نقش داشته باشد. بى‌شک روش دسته بندى در این علم به ویژه علم ملل و نحل، نقش فعالى در شناخت مسلمانان از یک‌دیگر داشته‌است. از این رو ما به‌اجراى تعدیل و اصلاحاتى در ساختار علم کلام و نظام درسى آن و به درک و فهم مطالب آن نیاز داریم، زیرا:
# منابع علم کلام و مرجع‌هاى سنتى ملل و نحل، حاکى از وجود دودستگى فرقه‌اى مذهبى و کلامى نزد مسلمانان است. به همین سبب تلاش علماى ملل و نحل همیشه مورد نقد وبررسى بوده‌است و باید باشد. بسیارى از اوقات برخى صاحبان مقاله‌ها به عنوان رئیسان مذاهب قرار داده شده‌اند و چهره یک فرقه که در تاریخ فقط پیروان محدودى در زمان و مکان خاصى داشته‌است، بزرگ جلوه داده شده و این تصور به تشکیل تصویر نادرستى از تجزیه‌ها و انشعاب‌هاى برخى مذاهب منجر گردیده‌است. این تصویر نمایان‌گر یکنواختى قرائت کلامى نزد بسیارى از مسلمانان شده‌است، بى‌آن‌که نقد واقعى و نه فرقه‌اى روى آن انجام گیرد، و این بدین معنا است که تصویرى که مراجع ملل و نحل ارائه مى‌دهند نباید آن را پایان کلام و فصل الخطاب دانست، بلکه زمینه براى تجدید نظر و ارزیابى موضوع همچنان باز مى‌ماند.<br>
# منابع علم کلام و مرجع‌هاى سنتى ملل و نحل، حاکى از وجود دودستگى فرقه‌اى مذهبى و کلامى نزد مسلمانان است. به همین سبب تلاش علماى ملل و نحل همیشه مورد نقد وبررسى بوده‌است و باید باشد. بسیارى از اوقات برخى صاحبان مقاله‌ها به عنوان رئیسان مذاهب قرار داده شده‌اند و چهره یک فرقه که در تاریخ فقط پیروان محدودى در زمان و مکان خاصى داشته‌است، بزرگ جلوه داده شده و این تصور به تشکیل تصویر نادرستى از تجزیه‌ها و انشعاب‌هاى برخى مذاهب منجر گردیده‌است. این تصویر نمایان‌گر یکنواختى قرائت کلامى نزد بسیارى از مسلمانان شده‌است، بى‌آن‌که نقد واقعى و نه فرقه‌اى روى آن انجام گیرد، و این بدین معنا است که تصویرى که مراجع ملل و نحل ارائه مى‌دهند نباید آن را پایان کلام و فصل الخطاب دانست، بلکه زمینه براى تجدید نظر و ارزیابى موضوع همچنان باز مى‌ماند.<br>
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
ما نباید اجازه دهیم عناصر افراطى موجود در مذاهب اسلامى سرنوشت مذاهب خود را رقم بزنند بلکه عناصر روشنفکر باید فرمول تازه‌اى از عمق مذهبى ایجاد کنند نه مسلک لیبرالى منفى که با دین رابطه ندارد. از این راه مى‌توان فرصت‌هاى تقریب میان مذاهب اسلامى را فراهم کرد.<br>
ما نباید اجازه دهیم عناصر افراطى موجود در مذاهب اسلامى سرنوشت مذاهب خود را رقم بزنند بلکه عناصر روشنفکر باید فرمول تازه‌اى از عمق مذهبى ایجاد کنند نه مسلک لیبرالى منفى که با دین رابطه ندارد. از این راه مى‌توان فرصت‌هاى تقریب میان مذاهب اسلامى را فراهم کرد.<br>
ما در نظر نداریم که هر طرفى را از درون مذهب خود جدا کنیم، چون این کار را یک خطاى واقعى مى‌دانیم؛ به خصوص با مرجعیت‌هاى دین سنتى موجود در مذاهب ما و آن چه برخى از علماى دین <ref>محمد كرمى، «نامه‌اى به مجله رسالة الاسلام»، مجله رسالة التقريب، شماره 18، ص 118.</ref> دایر بر لزوم شرکت دادن مرجعیت‌هاى رسمى در مذهب در حرکت تقریب مطرح کرده‌اند موافقیم، چون بدون آنها کار بزرگى نمى‌شود انجام داد. ولى قصد ما این است که به جریان افرطى در همه مذاهب اجازه ندهیم به بهانه داشتن اصالت بیشتر و تدین بیشتر و سابقه بیشتر نمایندگى مذاهب را احتکار کنند.<br>
ما در نظر نداریم که هر طرفى را از درون مذهب خود جدا کنیم، چون این کار را یک خطاى واقعى مى‌دانیم؛ به خصوص با مرجعیت‌هاى دین سنتى موجود در مذاهب ما و آن چه برخى از علماى دین <ref>محمد كرمى، «نامه‌اى به مجله رسالة الاسلام»، مجله رسالة التقريب، شماره 18، ص 118.</ref> دایر بر لزوم شرکت دادن مرجعیت‌هاى رسمى در مذهب در حرکت تقریب مطرح کرده‌اند موافقیم، چون بدون آنها کار بزرگى نمى‌شود انجام داد. ولى قصد ما این است که به جریان افرطى در همه مذاهب اجازه ندهیم به بهانه داشتن اصالت بیشتر و تدین بیشتر و سابقه بیشتر نمایندگى مذاهب را احتکار کنند.<br>
==ب ـ علم تاریخ اسلامى==
== ب ـ علم تاریخ اسلامى ==
از جمله علوم اساسى که باید اسناد آن مورد ارزیابى و بازسازى مجدد قرار گیرد علم تاریخ اسلامى است. این تاریخ زیر نظر پادشاهان و سلاطین گوناگون نوشته شده‌است که در بسیارى از موارد منظور از آن ارضاى آنان با دروغ پردازى، تزویر یا مخفى کردن حقایق و پوشش کارى انجام مى‌گرفت. قدرت سیاسى بیش از هر قدرتى در تاریخ مسلمانان نیاز به وجود کشمکش مذهبى داشته‌است و در بسیارى از موارد به‌اتش افروزى و شعلهور کردن این کشمکش‌ها اقدام کرده تا از آن بهره‌هاى بزرگى ببرد، از این رو ما شاهد آن بوده‌ایم که تاریخ اسلامى در شکلى که براى ما عرضه گردیده مظهرى از مظاهر کشمکش فرقه‌اى نامطلوب بوده‌است. تا جایى که شهرستانى (متوفاى 548 ق) دراین‌باره مى‌گوید: هیچ شمشیرى بر پایه مذهب نظیر شمشیرى که علیه‌امامت در هر زمان و مکانى کشیده شد، کشیده نشده‌است. <ref>ابوبكر الشهرستانى، الملل و النخل، ج 1، ص 30.</ref> <br>
از جمله علوم اساسى که باید اسناد آن مورد ارزیابى و بازسازى مجدد قرار گیرد علم تاریخ اسلامى است. این تاریخ زیر نظر پادشاهان و سلاطین گوناگون نوشته شده‌است که در بسیارى از موارد منظور از آن ارضاى آنان با دروغ پردازى، تزویر یا مخفى کردن حقایق و پوشش کارى انجام مى‌گرفت. قدرت سیاسى بیش از هر قدرتى در تاریخ مسلمانان نیاز به وجود کشمکش مذهبى داشته‌است و در بسیارى از موارد به‌اتش افروزى و شعلهور کردن این کشمکش‌ها اقدام کرده تا از آن بهره‌هاى بزرگى ببرد، از این رو ما شاهد آن بوده‌ایم که تاریخ اسلامى در شکلى که براى ما عرضه گردیده مظهرى از مظاهر کشمکش فرقه‌اى نامطلوب بوده‌است. تا جایى که شهرستانى (متوفاى 548 ق) دراین‌باره مى‌گوید: هیچ شمشیرى بر پایه مذهب نظیر شمشیرى که علیه‌امامت در هر زمان و مکانى کشیده شد، کشیده نشده‌است. <ref>ابوبكر الشهرستانى، الملل و النخل، ج 1، ص 30.</ref> <br>
ما نیاز به ترسیم تصویر منطقى‌ترى از این تاریخ داریم و لازم است در نشان دادن مظاهر همزیستى مسالمت‌آمیز موجود در آن تجدید نظر کنیم. ما نمى‌خواهیم تاریخ را به نفع تقریب مذاهب تزویر کنیم. پناه مى‌بریم به خدا از این کار و دست به کارى که منافى حقیقت باشد نخواهیم زد. بلکه منظور ما تجدید نظر در چیزهایى است که شرایط تلخ آنها را پنهان داشته‌است. چنین چیزى را بسیار ضرورى مى‌دانیم، و ضرورت آن براى اهل تسنن کمتر از ضرورت آن براى شیعیان نخواهد بود. از این رو طرفین در اذهان خود میراث‌هایى از تصویرهاى تاریخ دارند که با وجود آن و یا عدم اصلاح آن، انجام هر کارى دشوار خواهد بود. <ref>ر.ک.: حيدر حب الله، تأملات منهجية في قراءة التاريخ الاسلامي، ضمن كتاب مشروع اعادة كتابة التاريخ الاسلامى، مقاربات نقدية، ص 38ـ33.</ref> <br>
ما نیاز به ترسیم تصویر منطقى‌ترى از این تاریخ داریم و لازم است در نشان دادن مظاهر همزیستى مسالمت‌آمیز موجود در آن تجدید نظر کنیم. ما نمى‌خواهیم تاریخ را به نفع تقریب مذاهب تزویر کنیم. پناه مى‌بریم به خدا از این کار و دست به کارى که منافى حقیقت باشد نخواهیم زد. بلکه منظور ما تجدید نظر در چیزهایى است که شرایط تلخ آنها را پنهان داشته‌است. چنین چیزى را بسیار ضرورى مى‌دانیم، و ضرورت آن براى اهل تسنن کمتر از ضرورت آن براى شیعیان نخواهد بود. از این رو طرفین در اذهان خود میراث‌هایى از تصویرهاى تاریخ دارند که با وجود آن و یا عدم اصلاح آن، انجام هر کارى دشوار خواهد بود. <ref>ر. ک. : حيدر حب الله، تأملات منهجية في قراءة التاريخ الاسلامي، ضمن كتاب مشروع اعادة كتابة التاريخ الاسلامى، مقاربات نقدية، ص 38ـ33.</ref> <br>
آموزشگاه‌هاى دینى و دانشگاه‌هاى اسلامى و حوزه‌هاى علمیه و غیره نیازمند اصلاحات جدى در علم کلام و تاریخ مى‌باشند تا براى ایجاد آگاهى جدید براى خود و دیگران نتیجه دهد و بتوان در پرتو آن زندگى بهترى را آغاز کرد.<br>
آموزشگاه‌هاى دینى و دانشگاه‌هاى اسلامى و حوزه‌هاى علمیه و غیره نیازمند اصلاحات جدى در علم کلام و تاریخ مى‌باشند تا براى ایجاد آگاهى جدید براى خود و دیگران نتیجه دهد و بتوان در پرتو آن زندگى بهترى را آغاز کرد.<br>
==ج ـ اجتهاد و ساز و کار و علوم آن==  
== ج ـ اجتهاد و ساز و کار و علوم آن ==  
لزوم اصلاح معرفتى و متدلوژى به علم کلام وتاریخ محدود نمى‌شود، بلکه مى‌تواند پیش از آن نیز شامل علوم مربوط به‌اجتهاد فقهى گردد. بسیارى از فقهاى گذشته در همه مذاهب اجتهاد داشتند و اجتهاد آنها به یک مذهب محدود نمى‌شد، ولى سه قرن گذشته شاهد محدودیتى در آگاهى داشتن به دیگر مذاهب بوده‌است. شاید بتوانم بگویم که‌این مسئله‌از نظر تاریخى در محافل سنى بیشتر از محافل شیعه بوده‌است و این مسئله به عواملى باز مى‌گردد که‌اکنون در نظر نداریم درباره‌آن صحبت کنیم.
لزوم اصلاح معرفتى و متدلوژى به علم کلام وتاریخ محدود نمى‌شود، بلکه مى‌تواند پیش از آن نیز شامل علوم مربوط به‌اجتهاد فقهى گردد. بسیارى از فقهاى گذشته در همه مذاهب اجتهاد داشتند و اجتهاد آنها به یک مذهب محدود نمى‌شد، ولى سه قرن گذشته شاهد محدودیتى در آگاهى داشتن به دیگر مذاهب بوده‌است. شاید بتوانم بگویم که‌این مسئله‌از نظر تاریخى در محافل سنى بیشتر از محافل شیعه بوده‌است و این مسئله به عواملى باز مى‌گردد که‌اکنون در نظر نداریم درباره‌آن صحبت کنیم.
چالش هاى معاصر که بر پشت فقه‌اسلامى سنگینى مى‌کند اکنون نیاز به‌اجتهاد اسلامى دارد و به‌اجتهاد مذهبى محدود نیست. منظور ما این است که‌اجتهاد در مذهب هاى حنفى، شافعى، مالکى یا حنبلى و جعفرى به تنهایى اجتهاد صحیحى از نظر معناى واژه نیست بلکه ضرورت‌هاى علمى و غیره فقیه را ملزم مى‌کند که به همه مکاتب فقهى اسلامى آگاهى داشته باشد تا براى او تصویر روشن‌تر و رساترى از مطلب حاصل شود. باید دعوت [[محمد مهدی شمس الدین|علامه مرحوم شیخ محمد مهدى شمس الدین]] <ref>محمد مهدى شمس الدين، الاجتهاد و التجديد فى الفقه‌الاسلامى، ص 156.</ref> را دایر بر لزوم اجتهاد اسلامى که همه مکاتب فقه و مذاهب آن در بر گیرد بپذیریم بدون آن که‌اختلافات عقیدتى مانع انجام آن شود. این اختلافات نمى‌تواند ارزش فقهى و قانونى موجود نزد دیگر فرقه‌ها را کاملاً ملغا کند.<br>
چالش هاى معاصر که بر پشت فقه‌اسلامى سنگینى مى‌کند اکنون نیاز به‌اجتهاد اسلامى دارد و به‌اجتهاد مذهبى محدود نیست. منظور ما این است که‌اجتهاد در مذهب هاى حنفى، شافعى، مالکى یا حنبلى و جعفرى به تنهایى اجتهاد صحیحى از نظر معناى واژه نیست بلکه ضرورت‌هاى علمى و غیره فقیه را ملزم مى‌کند که به همه مکاتب فقهى اسلامى آگاهى داشته باشد تا براى او تصویر روشن‌تر و رساترى از مطلب حاصل شود. باید دعوت [[محمد مهدی شمس الدین|علامه مرحوم شیخ محمد مهدى شمس الدین]] <ref>محمد مهدى شمس الدين، الاجتهاد و التجديد فى الفقه‌الاسلامى، ص 156.</ref> را دایر بر لزوم اجتهاد اسلامى که همه مکاتب فقه و مذاهب آن در بر گیرد بپذیریم بدون آن که‌اختلافات عقیدتى مانع انجام آن شود. این اختلافات نمى‌تواند ارزش فقهى و قانونى موجود نزد دیگر فرقه‌ها را کاملاً ملغا کند.<br>
خط ۱۸۲: خط ۱۸۲:
تنها فقه‌اسلامى و علم شریعت نیستند که مى‌توانند در این زمینه نقش داشته باشند بلکه علم رجال و حدیث نیز داراى نقش‌اند. اکنون علم رجال سنى از علم رجال شیعه جدا افتاده‌است چنان که منابع رجال شیعه نیز از علم رجال سنى جدا گردیده‌اند. شاید نبودن اطمینان و احساس مذهبى به‌انجام این جدایى‌ها کمک کرده باشد. ایجاد دائرة‌المعارف‌هاى رجالى و منابع جرح و تعدیل بر پایه داده‌هاى گوناگون مذاهب اسلامى مى‌تواند به کمک اسناد تاریخى و مدارک قدیمى به شناسایى احوال رجال و راویان در منابع گوناگون حدیث کمک کند. در منابع شرح حال‌ها نیز وضع به همین گونه‌است. ما به همه «اعیان مسلمین» نیاز داریم و نه فقط «اعیان شیعه» بى آن که‌این دعوت ما به معناى کنار گذاشتن نظرهاى هر طرف از طرف‌ها باشد، بلکه پس از آگاهى یافتن از میراث چهره‌هاى اسلامى است که شخص مى‌تواند نظرها و موضع‌هاى خود را داشته باشد.<br>
تنها فقه‌اسلامى و علم شریعت نیستند که مى‌توانند در این زمینه نقش داشته باشند بلکه علم رجال و حدیث نیز داراى نقش‌اند. اکنون علم رجال سنى از علم رجال شیعه جدا افتاده‌است چنان که منابع رجال شیعه نیز از علم رجال سنى جدا گردیده‌اند. شاید نبودن اطمینان و احساس مذهبى به‌انجام این جدایى‌ها کمک کرده باشد. ایجاد دائرة‌المعارف‌هاى رجالى و منابع جرح و تعدیل بر پایه داده‌هاى گوناگون مذاهب اسلامى مى‌تواند به کمک اسناد تاریخى و مدارک قدیمى به شناسایى احوال رجال و راویان در منابع گوناگون حدیث کمک کند. در منابع شرح حال‌ها نیز وضع به همین گونه‌است. ما به همه «اعیان مسلمین» نیاز داریم و نه فقط «اعیان شیعه» بى آن که‌این دعوت ما به معناى کنار گذاشتن نظرهاى هر طرف از طرف‌ها باشد، بلکه پس از آگاهى یافتن از میراث چهره‌هاى اسلامى است که شخص مى‌تواند نظرها و موضع‌هاى خود را داشته باشد.<br>
همین مسئله در مورد منابع حدیث شریف و دائرة‌المعارف‌هاى آن نیز صادق است. ما پیش از این پیشنهاد دادیم دائرة‌المعارفى ایجاد شود <ref>حيدر حب الله، «نحو إعاده ترتيب للمصادر النصوصية»، مجله فقه‌اهل البيت، شماره 24، ص 135ـ168.</ref> که همه منابع حدیث اسلامى را در برگیرد تا محققان بتوانند به همه متون مأثور در هر موضوعى نزد همه مذاهب رجوع کنند. ما نباید محدود به پیدا کردن متونى به نفع یک گروه باشیم یا این که متون به خاطر این که‌از روایت‌هاى گروه دیگرى است محکوم به ضعف یا حذف شوند. چنین دلیلى نمى‌تواند همیشه موجب بطلان حدیث شود. بنابراین باید دائرة‌المعارف حدیث و دائرة‌المعارف رجالى و دائرة‌المعارف شرح احوال رجالى وجود داشته باشد که مرجعى براى علما و فقها و اهل تحقیق از هر طرفى باشد. چنین چیزى به نظر من موجب نزدیک کردن نقطه نظرها و کاهش فاصله‌ها و از بین بردن غربت اندیشه حاکم بر مذاهب خواهد شد.<br>
همین مسئله در مورد منابع حدیث شریف و دائرة‌المعارف‌هاى آن نیز صادق است. ما پیش از این پیشنهاد دادیم دائرة‌المعارفى ایجاد شود <ref>حيدر حب الله، «نحو إعاده ترتيب للمصادر النصوصية»، مجله فقه‌اهل البيت، شماره 24، ص 135ـ168.</ref> که همه منابع حدیث اسلامى را در برگیرد تا محققان بتوانند به همه متون مأثور در هر موضوعى نزد همه مذاهب رجوع کنند. ما نباید محدود به پیدا کردن متونى به نفع یک گروه باشیم یا این که متون به خاطر این که‌از روایت‌هاى گروه دیگرى است محکوم به ضعف یا حذف شوند. چنین دلیلى نمى‌تواند همیشه موجب بطلان حدیث شود. بنابراین باید دائرة‌المعارف حدیث و دائرة‌المعارف رجالى و دائرة‌المعارف شرح احوال رجالى وجود داشته باشد که مرجعى براى علما و فقها و اهل تحقیق از هر طرفى باشد. چنین چیزى به نظر من موجب نزدیک کردن نقطه نظرها و کاهش فاصله‌ها و از بین بردن غربت اندیشه حاکم بر مذاهب خواهد شد.<br>
اما اگر به تضعیف روایت‌هاى یک‌دیگر «و روش رد و مزور دانستن روایت‌هاى اهل تسنن و شیعیان ادامه دهیم، سرانجام نه‌اهل تسنن خواهیم داشت و نه شیعه؛ چرا که نتوانسته‌ایم روى صحت چیزى به توافق برسیم مگر قرآن کریم.» <ref>محمود فياض، «التقريب واجب اسلامى»، چاپ شده در: مسأله‌التقريب بين المذاهب الاسلاميه، ص39.</ref> حتى قرآن کریم نیز مادامى که شیعیان اهل سنت را به تحریف قرآن متهم مى‌کنند و اهل تسنن شیعیان را نیز به چنین چیزى متهم مى‌نمایند و آنها را داراى قرآن دیگرى جز این قرآن مى‌دانند، کارآیى خود را از دست مى‌دهد.<br>
اما اگر به تضعیف روایت‌هاى یک‌دیگر «و روش رد و مزور دانستن روایت‌هاى اهل تسنن و شیعیان ادامه دهیم، سرانجام نه‌اهل تسنن خواهیم داشت و نه شیعه؛ چرا که نتوانسته‌ایم روى صحت چیزى به توافق برسیم مگر قرآن کریم.» <ref>محمود فياض، «التقريب واجب اسلامى»، چاپ شده در: مسأله‌التقريب بين المذاهب الاسلاميه، ص39.</ref> حتى قرآن کریم نیز مادامى که شیعیان اهل سنت را به تحریف قرآن متهم مى‌کنند و اهل تسنن شیعیان را نیز به چنین چیزى متهم مى‌نمایند و آنها را داراى قرآن دیگرى جز این قرآن مى‌دانند، کارآیى خود را از دست مى‌دهد.<br>
بنابراین تنها شرق شناسان و غیر مسلمانان از این جریان سود مى‌برند، به گونه‌اى که با وارد آوردن اتهام‌هاى متقابل به یک‌دیگر منابع حدیث و روایت فرو مى‌پاشد، و حتى کتاب و تاریخ را نیز شامل مى‌شود و هرج و مرج بر همه چیز ما حاکم خواهد شد.<br>
بنابراین تنها شرق شناسان و غیر مسلمانان از این جریان سود مى‌برند، به گونه‌اى که با وارد آوردن اتهام‌هاى متقابل به یک‌دیگر منابع حدیث و روایت فرو مى‌پاشد، و حتى کتاب و تاریخ را نیز شامل مى‌شود و هرج و مرج بر همه چیز ما حاکم خواهد شد.<br>
انجام این گونه‌اصلاحات در منابع بحث دینى و روش‌هاى آن نیازمند برداشتن گام‌هاى عملى دیگرى است که به‌از میان برداشتن موانع اطمینان کمک خواهد کرد. تا این لحظه همچنان بسیارى از علماى دین مذاهب اهل تسنن تصور مى‌کنند که علماى شیعه نه حدیث دارند و نه‌اندیشه و نه فلسفه و هر چه دارند خرافات و بدعت و فساد عقیده‌است و نیز بسیارى از علماى شیعه و دانشجویان دینى در حوزه‌هاى علمیه، تولیدهاى اندیشه‌اى سنى را سبک مى‌شمارند و آن را بى محتوا و تنها در برگیرنده‌استحسان‌هاى متناسب با مزاج خود و یا موهومات غیر علمى مى‌دانند. گاهى از این حد هم فراتر مى‌روند و برخى از دو گروه گمان نمى‌کنند که در گروه دیگر آدم‌هاى مؤمن و با تقوا وجود دارد بلکه معتقدند آنها افرادى شیاد و دروغ‌گو و از خدا نترس مى‌باشند. این ستم بسیار بزرگى است که بر یک‌دیگر روا مى‌دارند و حکم ظالمآنهاى مى‌باشد که غیر واقعى و بى‌پایه‌است.<br>
انجام این گونه‌اصلاحات در منابع بحث دینى و روش‌هاى آن نیازمند برداشتن گام‌هاى عملى دیگرى است که به‌از میان برداشتن موانع اطمینان کمک خواهد کرد. تا این لحظه همچنان بسیارى از علماى دین مذاهب اهل تسنن تصور مى‌کنند که علماى شیعه نه حدیث دارند و نه‌اندیشه و نه فلسفه و هر چه دارند خرافات و بدعت و فساد عقیده‌است و نیز بسیارى از علماى شیعه و دانشجویان دینى در حوزه‌هاى علمیه، تولیدهاى اندیشه‌اى سنى را سبک مى‌شمارند و آن را بى محتوا و تنها در برگیرنده‌استحسان‌هاى متناسب با مزاج خود و یا موهومات غیر علمى مى‌دانند. گاهى از این حد هم فراتر مى‌روند و برخى از دو گروه گمان نمى‌کنند که در گروه دیگر آدم‌هاى مؤمن و با تقوا وجود دارد بلکه معتقدند آنها افرادى شیاد و دروغ‌گو و از خدا نترس مى‌باشند. این ستم بسیار بزرگى است که بر یک‌دیگر روا مى‌دارند و حکم ظالمآنهاى مى‌باشد که غیر واقعى و بى‌پایه‌است.<br>
وجود چنین احکامى علتى جز از هم بیگانگى و عدم تماس اجتماعى و ارتباط هاى معرفتى ندارد. شما در هر گروهى از ما دسته‌اى را مى‌بینید که‌اگاهى آنها نسبت به‌ان چه در مسیحیت و در غرب وجود دارد بیش از آگاهى آنها از دیگر گروه‌هاى مسلمان مى‌باشد. شاید رفع این گونه مشکلات به‌ایجاد برنامه‌اى هم‌چون سازماندهى دیدارهاى متقابل میان طلاب علوم دینى از آموزشگاه‌هاى دیگر مذاهب جهت آشنایى از نزدیک با آنها نیاز داشته باشد و این دیدارها محدود به شمار کمى از طلاب نخبه نباشد بلکه براى بیشترین شمار ممکن از علما و طلاب انجام گیرد. هم‌چنین نیازمند ایجاد طرح‌هاى مشترک مبادلات فرهنگى میان آموزشگاه‌هاى دینى هم‌چون مبادله کتاب و مجله و نشریات و غیره و عدم جلوگیرى از آن بلکه‌استقبال از آن مى‌باشد و لازم است زمینه را براى آشنایى و درک بیشتر از یک‌دیگر فراهم نماییم. هیچ مانعى براى انجام پروژه‌هاى مشترک هم‌چون تدوین دائرة‌المعارف‌ها یا کتاب و فراهم نمودن مسافرت‌هاى جهانگردى متقابل وجود ندارد. برنامه‌هاى تلویزیونى و سینمایى براى آشنایى با یک‌دیگر و نزدیکى میان نقطه نظرها و ده‌ها طرح و پروژه را در این زمینه مى‌توان تدارک دید و نباید به برگزارى کنفرانس‌هاى ارزشى اکتفا کرد که گاهى بیم آن مى‌رود که جنبه تعارف و تکرار بر آن بچربد.<br>
وجود چنین احکامى علتى جز از هم بیگانگى و عدم تماس اجتماعى و ارتباط هاى معرفتى ندارد. شما در هر گروهى از ما دسته‌اى را مى‌بینید که‌اگاهى آنها نسبت به‌ان چه در مسیحیت و در غرب وجود دارد بیش از آگاهى آنها از دیگر گروه‌هاى مسلمان مى‌باشد. شاید رفع این گونه مشکلات به‌ایجاد برنامه‌اى هم‌چون سازماندهى دیدارهاى متقابل میان طلاب علوم دینى از آموزشگاه‌هاى دیگر مذاهب جهت آشنایى از نزدیک با آنها نیاز داشته باشد و این دیدارها محدود به شمار کمى از طلاب نخبه نباشد بلکه براى بیشترین شمار ممکن از علما و طلاب انجام گیرد. هم‌چنین نیازمند ایجاد طرح‌هاى مشترک مبادلات فرهنگى میان آموزشگاه‌هاى دینى هم‌چون مبادله کتاب و مجله و نشریات و غیره و عدم جلوگیرى از آن بلکه‌استقبال از آن مى‌باشد و لازم است زمینه را براى آشنایى و درک بیشتر از یک‌دیگر فراهم نماییم. هیچ مانعى براى انجام پروژه‌هاى مشترک هم‌چون تدوین دائرة‌المعارف‌ها یا کتاب و فراهم نمودن مسافرت‌هاى جهانگردى متقابل وجود ندارد. برنامه‌هاى تلویزیونى و سینمایى براى آشنایى با یک‌دیگر و نزدیکى میان نقطه نظرها و ده‌ها طرح و پروژه را در این زمینه مى‌توان تدارک دید و نباید به برگزارى کنفرانس‌هاى ارزشى اکتفا کرد که گاهى بیم آن مى‌رود که جنبه تعارف و تکرار بر آن بچربد.<br>
در این راستا ترجمه فراورده‌هاى اندیشه‌اى مذاهب و قومیت‌هاى گوناگون اسلامى حائز اهمیت است تا هر طرف رویدادهاى طرف‌هاى دیگر آشنایى داشته باشد و صحنه دینى و فرهنگى براى همگان روشن شود. منظور ما در این‌جا انتقال وضع فرهنگى ایران به جهان عرب و وضعیت فرهنگى عرب به‌ایران است. این تلاش مى‌تواند تصویر یک‌دیگر را روشن نموده و هرگونه‌اشکال یا اشتباه و خطا را برطرف نماید.<br>
در این راستا ترجمه فراورده‌هاى اندیشه‌اى مذاهب و قومیت‌هاى گوناگون اسلامى حائز اهمیت است تا هر طرف رویدادهاى طرف‌هاى دیگر آشنایى داشته باشد و صحنه دینى و فرهنگى براى همگان روشن شود. منظور ما در این‌جا انتقال وضع فرهنگى ایران به جهان عرب و وضعیت فرهنگى عرب به‌ایران است. این تلاش مى‌تواند تصویر یک‌دیگر را روشن نموده و هرگونه‌اشکال یا اشتباه و خطا را برطرف نماید.<br>
نیز از پیشنهاد ارائه شده توسط [[شیخ محمد ابو زهره]] <ref>ر.ک.: كتاب الوحدة الاسلامية، ص 278ـ272.</ref> دایر بر لزوم یادگیرى زبان عربى توسط مسلمانان را علاوه بر زبان خود حمایت مى‌کنیم و حتى بیش از آن از پیشنهاد [[قمی، شیخ محمد تقی|شیخ محمد تقى قمى]] پایه گذار جنبش تقریب میان مذاهب اسلامى در قرن بیستم محمدتقى قمى، <ref>«امة واحدة و ثقافة واحدة»، چاپ شده در: كتاب الوحده‌الاسلامية، مالها و ما عليها، ص57.</ref> دایر بر لزوم آموختن زبان هر ملت مسلمانى توسط مسلمانان علاوه بر زبان مادرى خود، حمایت مى‌کنیم. براى مثال شهروند ترک زبان فارسى را بیاموزد و ایرانى زبان اردو و عرب زبان ترکى و به همین ترتیب دیگران، تا شکاف میان مسلمانان تنگ‌تر شود و بتوانیم از هم با خبر شویم و از تولیدات فکرى یک‌دیگر بیشتر آگاهى پیدا کنیم که‌این وجوب و تأکید بر دانشجویان مذهبى و علوم دینى همه طرف‌هاى اسلامى بیشتر خواهد بود.<br>
نیز از پیشنهاد ارائه شده توسط [[شیخ محمد ابو زهره]] <ref>ر. ک. : كتاب الوحدة الاسلامية، ص 278ـ272.</ref> دایر بر لزوم یادگیرى زبان عربى توسط مسلمانان را علاوه بر زبان خود حمایت مى‌کنیم و حتى بیش از آن از پیشنهاد [[قمی، شیخ محمد تقی|شیخ محمد تقى قمى]] پایه گذار جنبش تقریب میان مذاهب اسلامى در قرن بیستم محمدتقى قمى، <ref>«امة واحدة و ثقافة واحدة»، چاپ شده در: كتاب الوحده‌الاسلامية، مالها و ما عليها، ص57.</ref> دایر بر لزوم آموختن زبان هر ملت مسلمانى توسط مسلمانان علاوه بر زبان مادرى خود، حمایت مى‌کنیم. براى مثال شهروند ترک زبان فارسى را بیاموزد و ایرانى زبان اردو و عرب زبان ترکى و به همین ترتیب دیگران، تا شکاف میان مسلمانان تنگ‌تر شود و بتوانیم از هم با خبر شویم و از تولیدات فکرى یک‌دیگر بیشتر آگاهى پیدا کنیم که‌این وجوب و تأکید بر دانشجویان مذهبى و علوم دینى همه طرف‌هاى اسلامى بیشتر خواهد بود.<br>
هم چنین پیشنهاد مى‌کنیم که تز دکترا و فوق‌لیسانس‌ها در بسیارى از آموزشگاه‌هاى دینى به بررسى شخصیت‌هاى یک‌دیگر اختصاص داده شود؛ مثلا شیعه‌ها شخصیت‌هاى اهل تسنن را بررسى کنند و زیدى‌ها بررسى یک شخصیت امامى اثنى عشرى را موضوع تز خود قرار دهند و سنى نیز شخصیت شیعه را، که‌این موضوع وسیله‌اى براى‌نزدیکى میان صاحبان مذاهب و آشنایى با یک‌دیگر در فضایى سالم و بدور از بحث‌ها و جدال‌ها و جنگ و گریزهاى نامطلوب خواهد بود.<br>
هم چنین پیشنهاد مى‌کنیم که تز دکترا و فوق‌لیسانس‌ها در بسیارى از آموزشگاه‌هاى دینى به بررسى شخصیت‌هاى یک‌دیگر اختصاص داده شود؛ مثلا شیعه‌ها شخصیت‌هاى اهل تسنن را بررسى کنند و زیدى‌ها بررسى یک شخصیت امامى اثنى عشرى را موضوع تز خود قرار دهند و سنى نیز شخصیت شیعه را، که‌این موضوع وسیله‌اى براى‌نزدیکى میان صاحبان مذاهب و آشنایى با یک‌دیگر در فضایى سالم و بدور از بحث‌ها و جدال‌ها و جنگ و گریزهاى نامطلوب خواهد بود.<br>
علماى فرقه‌هاى اسلامى نیز باید هر گونه زمینه لازم را براى شناساندن میراث خود براى علماى دیگر فراهم نمایند، و سعى کنند که میراث خود را به زبان‌هاى روشن و واضح که‌اصطلاحات به کارگرفته شده در آن به هم نزدیک باشد ارائه کنند تا اندیشه را ان شاء الله به یک‌دیگر نزدیک‌تر نماید.<br>
علماى فرقه‌هاى اسلامى نیز باید هر گونه زمینه لازم را براى شناساندن میراث خود براى علماى دیگر فراهم نمایند، و سعى کنند که میراث خود را به زبان‌هاى روشن و واضح که‌اصطلاحات به کارگرفته شده در آن به هم نزدیک باشد ارائه کنند تا اندیشه را ان شاء الله به یک‌دیگر نزدیک‌تر نماید.<br>
خط ۱۹۸: خط ۱۹۸:
جهان براى آشنا کردن ملل گوناگون با هم تلاش مى‌کند اردوگاه‌هاى معارفه میان جوانان با گرایش‌هاى اندیشه‌اى گوناگون ایجاد نماید. اما ما مسلمانان تنها یک اردوگاه سالانه ملیونى داریم که مى‌تواند با تشویق گفت‌وگو و هم صحبتى روابط دوستى میان همه طرف‌ها ایجاد نماید و منجر به کاهش تشنج و ایجاد کیان بزرگ‌ترى میان آنها شود.<br>
جهان براى آشنا کردن ملل گوناگون با هم تلاش مى‌کند اردوگاه‌هاى معارفه میان جوانان با گرایش‌هاى اندیشه‌اى گوناگون ایجاد نماید. اما ما مسلمانان تنها یک اردوگاه سالانه ملیونى داریم که مى‌تواند با تشویق گفت‌وگو و هم صحبتى روابط دوستى میان همه طرف‌ها ایجاد نماید و منجر به کاهش تشنج و ایجاد کیان بزرگ‌ترى میان آنها شود.<br>
«مردم پیش از آن‌که میقات را به سوى حرم ترک کنند مجموعه‌اى از افرادند که با هم تفاوت‌هایى دارند. نسبت به هم احساس برترى یا افتخار مى‌کنند، با هم جدال مى‌کنند، به یک‌دیگر ضرر مى‌رسانند و برخى بر برخى دیگر تجاوز مى‌کنند. وقتى اجتماعاتى در شهرها و حومه‌ها و روستاها آنها را در یک جا جمع مى‌کند، گرایش‌هاى گوناگون و هواها و تمایلات نفسانى متضاد در یک جا جمع مى‌شود و جامعه بشرى به صحنه‌اى از کشمکش و اختلاف تبدیل مى‌گردد، ولى همین مردم هنگامى که میقات را به سوى حرم پشت سر مى‌گذارند و از کانال‌هاى مواقیتى که رسول‌الله(صلى الله علیه وآله)تعیین نموده به سوى حرم سرازیر مى‌شوند، به‌امت واحدى متحول مى‌شوند، به یک جهت حرکت مى‌کنند و به یک دعوت پاسخ مثبت مى‌دهند. این‌ها پوشش واحدى را مى‌پوشند، پیرامون یک کعبه طواف مى‌کنند، در راه واحدى سعى مى‌کنند، مناسک واحدى را انجام مى‌دهند، با هم اختلاف ندارند و با هم جدال نمى‌کنند، به یکدیگر فخر نمى‌فروشند و یکدیگر را ضرب و شتم نمى‌کنند و به یکدیگر اذیت و آزار نمى‌رسانند، چون حرم الهى آنها را در بوته واحدى ذوب کرده و از آنها کیان تازه‌اى ایجاد نموده‌است که با گذشته‌آنها متفاوت است.» <ref>آصفى، محمد مهدى «دور الحج فى ترسيخ السلام فى العلاقات الاجتماعيه»، مجلة ميقات الحج، شماره1، ص295.</ref> <br>
«مردم پیش از آن‌که میقات را به سوى حرم ترک کنند مجموعه‌اى از افرادند که با هم تفاوت‌هایى دارند. نسبت به هم احساس برترى یا افتخار مى‌کنند، با هم جدال مى‌کنند، به یک‌دیگر ضرر مى‌رسانند و برخى بر برخى دیگر تجاوز مى‌کنند. وقتى اجتماعاتى در شهرها و حومه‌ها و روستاها آنها را در یک جا جمع مى‌کند، گرایش‌هاى گوناگون و هواها و تمایلات نفسانى متضاد در یک جا جمع مى‌شود و جامعه بشرى به صحنه‌اى از کشمکش و اختلاف تبدیل مى‌گردد، ولى همین مردم هنگامى که میقات را به سوى حرم پشت سر مى‌گذارند و از کانال‌هاى مواقیتى که رسول‌الله(صلى الله علیه وآله)تعیین نموده به سوى حرم سرازیر مى‌شوند، به‌امت واحدى متحول مى‌شوند، به یک جهت حرکت مى‌کنند و به یک دعوت پاسخ مثبت مى‌دهند. این‌ها پوشش واحدى را مى‌پوشند، پیرامون یک کعبه طواف مى‌کنند، در راه واحدى سعى مى‌کنند، مناسک واحدى را انجام مى‌دهند، با هم اختلاف ندارند و با هم جدال نمى‌کنند، به یکدیگر فخر نمى‌فروشند و یکدیگر را ضرب و شتم نمى‌کنند و به یکدیگر اذیت و آزار نمى‌رسانند، چون حرم الهى آنها را در بوته واحدى ذوب کرده و از آنها کیان تازه‌اى ایجاد نموده‌است که با گذشته‌آنها متفاوت است.» <ref>آصفى، محمد مهدى «دور الحج فى ترسيخ السلام فى العلاقات الاجتماعيه»، مجلة ميقات الحج، شماره1، ص295.</ref> <br>
«هدف‌هاى اساسى کنفرانس حج، که در آن جا مسلمانان از همه بقاع و سرزمین‌ها گردهم مى‌آیند، آن است که مردم با یکدیگر آشنا شوند و اوضاع یکدیگر را جویا شوند و در مسائل سیاسى و اوضاع اجتماعى و اقتصادى با هم بحث کنند و مشکلاتى را که با آن روبه‌رو هستند به بحث بگذارند و براى ایجاد راه‌حل‌هاى نهایى براى آن مشکلات بر پایه منافع اسلامى، تلاش جدى از خود نشان دهند و به مبادله کارشناس و منافع و کالا و تجربه‌ها و نقطه نظرها بپردازند که به‌آنها در روشن کردن امور و رویدادها و شناسایى آنها کمک کند تا بتوانند حقیقت را درک کرده و مسائل گنگ آن را روشن کنند. در پرتو این دیدار سودمند موضع آنها هم‌چون وحدت به هم پیوسته و نیرومند و مستقل مشخص مى‌شود و به کیان و ویژگى هاى خود نسبت به دیگر نیروها و تجمع هاى که در این جهان است پى مى‌برند. همه‌اینها زیر این گفته خداوند متعال قرار مى‌گیرد: «لِیشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ <ref>حج (22): 28</ref>؛ تا شاهد منافعى براى خود باشند». در کنفرانس حج، وحدت با صادق‌ترین معانى و برجسته‌ترین ویژگى‌هاى آن با آن کاروان‌هاى انسانى که هم‌چون امواج دریاى مواج به هم متلاطم مى‌شوند متجلى مى‌شود. شاخه‌ها با درختان نزدیک مى‌شوند و آهنگ واحدى و هدف واحدى را مى‌سرایند و به سرنوشت واحدى حرکت مى‌کنند.» <ref>عاطف سلام، الوحدة العقازئدية عند السنة و الشيعه، ص 21.</ref> <br>
«هدف‌هاى اساسى کنفرانس حج، که در آن جا مسلمانان از همه بقاع و سرزمین‌ها گردهم مى‌آیند، آن است که مردم با یکدیگر آشنا شوند و اوضاع یکدیگر را جویا شوند و در مسائل سیاسى و اوضاع اجتماعى و اقتصادى با هم بحث کنند و مشکلاتى را که با آن روبه‌رو هستند به بحث بگذارند و براى ایجاد راه‌حل‌هاى نهایى براى آن مشکلات بر پایه منافع اسلامى، تلاش جدى از خود نشان دهند و به مبادله کارشناس و منافع و کالا و تجربه‌ها و نقطه نظرها بپردازند که به‌آنها در روشن کردن امور و رویدادها و شناسایى آنها کمک کند تا بتوانند حقیقت را درک کرده و مسائل گنگ آن را روشن کنند. در پرتو این دیدار سودمند موضع آنها هم‌چون وحدت به هم پیوسته و نیرومند و مستقل مشخص مى‌شود و به کیان و ویژگى هاى خود نسبت به دیگر نیروها و تجمع هاى که در این جهان است پى مى‌برند. همه‌اینها زیر این گفته خداوند متعال قرار مى‌گیرد: «لِیشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ <ref>حج (22): 28</ref>؛ تا شاهد منافعى براى خود باشند». در کنفرانس حج، وحدت با صادق‌ترین معانى و برجسته‌ترین ویژگى‌هاى آن با آن کاروان‌هاى انسانى که هم‌چون امواج دریاى مواج به هم متلاطم مى‌شوند متجلى مى‌شود. شاخه‌ها با درختان نزدیک مى‌شوند و آهنگ واحدى و هدف واحدى را مى‌سرایند و به سرنوشت واحدى حرکت مى‌کنند.» <ref>عاطف سلام، الوحدة العقازئدية عند السنة و الشيعه، ص 21.</ref> <br>
حج به تنهایى احساس عمیق به وحدت بزرگ اسلامى را ایجاد نمى‌کند، بلکه قبله نیز چنین نقشى را ایفا مى‌کند «و چنان چه یک مسلمان به هنگام اقامه نماز تصور نماید او یکى از هزاران نفرى است که به چنین قبله‌اى ایستاده‌است و به سوى خانه خدا بیت‌الله‌الحرام ایستاده‌است، آن گاه متوجه مى‌شود که تکیه‌گاه‌هاى او و گروه‌او کجا قرار دارد، در آن صورت درک مى‌کند که‌او یک خشت از ساختمان جامعه‌اى بزرگ در برگیرنده کشورهایى از شرق و غرب را تشکیل مى‌دهد؛ ساختمانى که بر فضیلت استوار و رو به خداوند متعال ایستاده‌است.» <ref>محمد ابو زهره، «الوحدة الاسلامية»، چاپ شده در: كتاب الوحدة الاسلامية او التقريب بين المذاهب السبعة، ص116.</ref> <br>
حج به تنهایى احساس عمیق به وحدت بزرگ اسلامى را ایجاد نمى‌کند، بلکه قبله نیز چنین نقشى را ایفا مى‌کند «و چنان چه یک مسلمان به هنگام اقامه نماز تصور نماید او یکى از هزاران نفرى است که به چنین قبله‌اى ایستاده‌است و به سوى خانه خدا بیت‌الله‌الحرام ایستاده‌است، آن گاه متوجه مى‌شود که تکیه‌گاه‌هاى او و گروه‌او کجا قرار دارد، در آن صورت درک مى‌کند که‌او یک خشت از ساختمان جامعه‌اى بزرگ در برگیرنده کشورهایى از شرق و غرب را تشکیل مى‌دهد؛ ساختمانى که بر فضیلت استوار و رو به خداوند متعال ایستاده‌است.» <ref>محمد ابو زهره، «الوحدة الاسلامية»، چاپ شده در: كتاب الوحدة الاسلامية او التقريب بين المذاهب السبعة، ص116.</ref> <br>
آرى «مسلمانان نخستین، حج را وسیله‌اى براى معارفه و بررسى‌هاى دینى، سیاسى، اجتماعى و اقتصادى قرار مى‌دادند که‌این روش، پیروى و اقتدا به پیامبر و اصحاب و و پیشوایان راشدین بوده‌است. پیامبر(صلى الله علیه وآله)خطبه وداع را که در آن خلاصه دقیقى از احکام اسلامى را بیان نمود، در عرفه‌ایراد نمود. پیشوایان و امامان راشدین نیز خود ریاست فصل حج را برعهده مى‌گرفتند... علماى حدیث نیز از فرصت حج براى مبادله روایت‌ها و دیدار شاگردان با استادانشان بهره مى‌گرفتند و دوستان از یک‌دیگر بهره‌مند مى‌شدند. فقها نیز در فصل حج با هم دیدار مى‌کردند و در مسائل فقهى با هم به مذاکره مى‌پرداختند... . بدین سان حج در گذشته راهى براى معارف اسلامى‌بوده و ما وظیفه داریم که به شیوه سلف صالح خود بازگردیم و در آن عبادت و پارسایى و منافع عمومى مسلمانان را در یک جا جمع کنیم تا این گفته خداوند متعال تحقق یابد: «لِیشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یذْکرُوا اسْمَ اللّهِ فِی أَیام مَعْلُومات عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الأَْنْعامِ <ref>حج (22): 28</ref>»؛   تا براى خود شاهد منافع باشند و نام خداوند را در روزهاى مشخصى به خاطر آن روزى که‌از دام‌ها به‌آنها انعام نموده‌است، یادآور شوند».
آرى «مسلمانان نخستین، حج را وسیله‌اى براى معارفه و بررسى‌هاى دینى، سیاسى، اجتماعى و اقتصادى قرار مى‌دادند که‌این روش، پیروى و اقتدا به پیامبر و اصحاب و و پیشوایان راشدین بوده‌است. پیامبر(صلى الله علیه وآله)خطبه وداع را که در آن خلاصه دقیقى از احکام اسلامى را بیان نمود، در عرفه‌ایراد نمود. پیشوایان و امامان راشدین نیز خود ریاست فصل حج را برعهده مى‌گرفتند... علماى حدیث نیز از فرصت حج براى مبادله روایت‌ها و دیدار شاگردان با استادانشان بهره مى‌گرفتند و دوستان از یک‌دیگر بهره‌مند مى‌شدند. فقها نیز در فصل حج با هم دیدار مى‌کردند و در مسائل فقهى با هم به مذاکره مى‌پرداختند... . بدین سان حج در گذشته راهى براى معارف اسلامى‌بوده و ما وظیفه داریم که به شیوه سلف صالح خود بازگردیم و در آن عبادت و پارسایى و منافع عمومى مسلمانان را در یک جا جمع کنیم تا این گفته خداوند متعال تحقق یابد: «لِیشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یذْکرُوا اسْمَ اللّهِ فِی أَیام مَعْلُومات عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الأَْنْعامِ <ref>حج (22): 28</ref>»؛ تا براى خود شاهد منافع باشند و نام خداوند را در روزهاى مشخصى به خاطر آن روزى که‌از دام‌ها به‌آنها انعام نموده‌است، یادآور شوند».
اصل «لِیشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ» یک اصل کلى است و محدود به‌امور مادى نیست، بلکه به هر مسئله معنوى و فردى و شخصى یا منافع اجتماعى عمومى سرایت مى‌کند. بنابراین بر هیچ عاقل و دور اندیشى پوشیده نیست که وحدت و نزدیکى جزء بزرگ‌ترین منافع به شمار مى‌رود. مظاهر وحدت در حج را باید حفظ کرد و حتى نماز جماعت در مسجد الحرام نیز مظهر عظیمى از ائتلاف مسلمانان است. از این رو به‌این گفته‌امام خمینى باید نگاه تحسین آمیزى داشته باشیم که فرمودند: «هنگامى که نماز جماعت در مسجد الحرام و یا مسجد النبى برگزار مى‌شود مؤمنان از آن بیرون نیایند و از این جماعت تخلف نکنند، بلکه‌آن را با سایر مسلمین برگزار کنند.» <ref>وحدت از ديدگاه‌امام خمينى، ص 107.</ref> <br>
اصل «لِیشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ» یک اصل کلى است و محدود به‌امور مادى نیست، بلکه به هر مسئله معنوى و فردى و شخصى یا منافع اجتماعى عمومى سرایت مى‌کند. بنابراین بر هیچ عاقل و دور اندیشى پوشیده نیست که وحدت و نزدیکى جزء بزرگ‌ترین منافع به شمار مى‌رود. مظاهر وحدت در حج را باید حفظ کرد و حتى نماز جماعت در مسجد الحرام نیز مظهر عظیمى از ائتلاف مسلمانان است. از این رو به‌این گفته‌امام خمینى باید نگاه تحسین آمیزى داشته باشیم که فرمودند: «هنگامى که نماز جماعت در مسجد الحرام و یا مسجد النبى برگزار مى‌شود مؤمنان از آن بیرون نیایند و از این جماعت تخلف نکنند، بلکه‌آن را با سایر مسلمین برگزار کنند.» <ref>وحدت از ديدگاه‌امام خمينى، ص 107.</ref> <br>
آرى این مظاهر در روح شرکت‌کنندگان در آن، احساس پیوستگى در جماعت بزرگ را ایجاد مى‌کند.<br>
آرى این مظاهر در روح شرکت‌کنندگان در آن، احساس پیوستگى در جماعت بزرگ را ایجاد مى‌کند.<br>
خط ۲۰۷: خط ۲۰۷:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده: مقالات]]
[[رده:مقالات]]
[[رده: مجله‌ها]]
[[رده:مجله‌ها]]
[[رده: فصلنامه اندیشه تقریب]]
[[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]]
[[رده: کتاب‌های تقریبی]]
[[رده:کتاب‌های تقریبی]]
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
۴٬۹۳۳

ویرایش