۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ']]↵<references />' به ']]') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
قرن هفتم دورۀ شکوفایی تصوف در مصر بود، زیرا علاوه بر حمایت ایوبیان و سپس ممالیک از تصوف، دور بودن مصر از مواضع خطر، مانند حملۀ صلیبیها از غرب و حملۀ مغول از شرق، موجب شد که بسیاری از صوفیه از غرب و شرق بخصوص سرزمین مغرب به مصر بروند. برخی از این صوفیان خود بنیانگذار طرق صوفیه یا مروّج آن بودند، از جمله ابوالفتح واسطی از عراق از مؤسسان طریقۀ رفاعیه، احمد بدوی از مغرب مؤسس طریقۀ احمدیه یا بَدَویه، ابراهیم دَسوقی از مغرب که طریقۀ بَرهانیه منسوب به اوست و ابوالحسن شاذلی از مغرب مؤسس طریقت شاذلیه.<br> | قرن هفتم دورۀ شکوفایی تصوف در مصر بود، زیرا علاوه بر حمایت ایوبیان و سپس ممالیک از تصوف، دور بودن مصر از مواضع خطر، مانند حملۀ صلیبیها از غرب و حملۀ مغول از شرق، موجب شد که بسیاری از صوفیه از غرب و شرق بخصوص سرزمین مغرب به مصر بروند. برخی از این صوفیان خود بنیانگذار طرق صوفیه یا مروّج آن بودند، از جمله ابوالفتح واسطی از عراق از مؤسسان طریقۀ رفاعیه، احمد بدوی از مغرب مؤسس طریقۀ احمدیه یا بَدَویه، ابراهیم دَسوقی از مغرب که طریقۀ بَرهانیه منسوب به اوست و ابوالحسن شاذلی از مغرب مؤسس طریقت شاذلیه.<br> | ||
در دورۀ ممالیک (648ـ922) حمایت از صوفیه و ساختن خانقاه ادامه یافت، زیرا ساختن خانقاه نشانۀ تدین فرمانروا و اعتقاد کامل او به اسلام بود و ازینرو امرا در ساختن خانقاه با هم رقابت میکردند. تأسیسات صوفیه در خانقاه بتدریج افزایش یافت، چنانکه خانقاه دارای آشپزخانه، حمام، کتابخانه، محل خلوت مشایخ، تدریس و محل سکونت مدرّسان شد و در آنجا طبیب و چشمپزشک و قاری و مؤذن ساکن شدند. <br> | در دورۀ ممالیک (648ـ922) حمایت از صوفیه و ساختن خانقاه ادامه یافت، زیرا ساختن خانقاه نشانۀ تدین فرمانروا و اعتقاد کامل او به اسلام بود و ازینرو امرا در ساختن خانقاه با هم رقابت میکردند. تأسیسات صوفیه در خانقاه بتدریج افزایش یافت، چنانکه خانقاه دارای آشپزخانه، حمام، کتابخانه، محل خلوت مشایخ، تدریس و محل سکونت مدرّسان شد و در آنجا طبیب و چشمپزشک و قاری و مؤذن ساکن شدند. <br> | ||
در قرن هشتم، تدریس علوم دینی نیز از وظایف خانقاه شد، مثلاً در خانقاه جاولیه فقه شافعی، در خانقاه جمالیه فقه حنفی، و در خانقاه شیخونیه فقه چهار مذهب، همچنین تفسیر و قرائت قرآن و گاه علم لغت و نحو و تاریخ تدریس | در قرن هشتم، تدریس علوم دینی نیز از وظایف خانقاه شد، مثلاً در خانقاه جاولیه فقه شافعی، در خانقاه جمالیه فقه حنفی، و در خانقاه شیخونیه فقه چهار مذهب، همچنین تفسیر و قرائت قرآن و گاه علم لغت و نحو و تاریخ تدریس میشد و خواندن احیاء علومالدین، رسالۀ قشیریه و عوارف المعارف و فتوحات مکیه نیز رایج بود. | ||
=رابطۀ بین صوفیان و دیگر عالمان= | =رابطۀ بین صوفیان و دیگر عالمان= | ||
در دورۀ ممالیک، صوفیه و علمای اهل سنّت مناسبات مسالمتآمیز داشتند و تعالیم صوفیه تا پایان قرن هفتم، در مدارس علوم دینی پذیرفته بود و برخی صوفیه، مانند ابن عطاءالله اسکندرانی در مدرسۀ علوم دینی منصوریه تدریس میکردند و برخی هم در الازهر درس میخواندند و در همانجا به تدریس میپرداختند. عدهای از [[مشایخ الازهر|مشایخالازهر]] خود جزو صوفیه بودند و فقها آنان را از اولیا و ارباب احوال میشمردند. در اواخر دورۀ ممالیک، صوفیه توسط طرفداران [[ابن تیمیه]] و بعضی از فقها مورد نقد قرار گرفتند. | در دورۀ ممالیک، صوفیه و علمای اهل سنّت مناسبات مسالمتآمیز داشتند و تعالیم صوفیه تا پایان قرن هفتم، در مدارس علوم دینی پذیرفته بود و برخی صوفیه، مانند ابن عطاءالله اسکندرانی در مدرسۀ علوم دینی منصوریه تدریس میکردند و برخی هم در الازهر درس میخواندند و در همانجا به تدریس میپرداختند. عدهای از [[مشایخ الازهر|مشایخالازهر]] خود جزو صوفیه بودند و فقها آنان را از اولیا و ارباب احوال میشمردند. در اواخر دورۀ ممالیک، صوفیه توسط طرفداران [[ابن تیمیه]] و بعضی از فقها مورد نقد قرار گرفتند. | ||
=طریقتهای صوفیه در دورۀ عثمانی= | =طریقتهای صوفیه در دورۀ عثمانی= | ||
پس از فتح مصر توسط عثمانیان تعداد طریقهها رو به افزایش نهاد و شیوخ سجاده (مشایخ طریقهها) معمولاً از کسانی انتخاب میشدند که نسبشان به خلیفۀ اول یا دوم یا امام علی علیهالسلام میرسید. به کسی که نسلش به خلیفۀ اول میرسید، «شیخبکری» میگفتند که صاحب مقام نقیب الاشراف نیز بود و از وظایف او، بررسی صحت انتساب افراد به پیامبر و صحابه و همچنین نظارت بر امور آنان بود. به کسی که نسلش به خلیفۀ دوم میرسید، «شیخعِنانه» یا «اولاد عِنان» میگفتند و کسی را که نسلش به امام علی علیهاسلام میرسید، «شیخسادات» مینامیدند و مقام چنین شخصی با شیخبکری همپایه بود. طریقههای مهم این دوره در مصر عبارت بودند از: [[رفاعیه]]، [[قادریه]]، احمدیه (با شاخههای بَیوممیه و شَعراویه و شَناویه)، برهانیه. | پس از فتح مصر توسط عثمانیان تعداد طریقهها رو به افزایش نهاد و شیوخ سجاده (مشایخ طریقهها) معمولاً از کسانی انتخاب میشدند که نسبشان به خلیفۀ اول یا دوم یا امام علی علیهالسلام میرسید. به کسی که نسلش به خلیفۀ اول میرسید، «شیخبکری» میگفتند که صاحب مقام نقیب الاشراف نیز بود و از وظایف او، بررسی صحت انتساب افراد به پیامبر و صحابه و همچنین نظارت بر امور آنان بود. به کسی که نسلش به خلیفۀ دوم میرسید، «شیخعِنانه» یا «اولاد عِنان» میگفتند و کسی را که نسلش به امام علی علیهاسلام میرسید، «شیخسادات» مینامیدند و مقام چنین شخصی با شیخبکری همپایه بود. طریقههای مهم این دوره در مصر عبارت بودند از: [[رفاعیه]]، [[قادریه]]، احمدیه (با شاخههای بَیوممیه و شَعراویه و شَناویه)، برهانیه. | ||
سلاطین عثمانی به صوفیه احترام میگذاشتند؛ نزد آنان میرفتند و طلب دعا و شفاعت میکردند و دست آنان را میبوسیدند از جمله سلطان سلیم اول | سلاطین عثمانی به صوفیه احترام میگذاشتند؛ نزد آنان میرفتند و طلب دعا و شفاعت میکردند و دست آنان را میبوسیدند از جمله سلطان سلیم اول برای برخی از صوفیه که در فتح مصر از او حمایت کرده بودند اموالی فرستاد و آنان را از مالیاتهای دولتی معاف کرد. | ||
در قرن سیزدهم که فرانسه، عثمانیها را از مصر بیرون راند و مصر را اشغال کرد (1212ـ1216/1797ـ1801)، ناپلئون وزارتخانهای با حضور دَه تن از مشایخ و علما تشکیل داد. یکی از این اعضا، خلیل بکری، نقیبالاشراف و شیخ سجادۀ بکریه، بود. وظیفۀ این وزارتخانه حفظ امنیت عمومی، تهیۀ خواربار و تأمین امکانات بهداشتی بود. بعد از آنکه عثمانیها به کمک انگلیسیها، فرانسویها را بیرون راندند، مدتی میان عثمانیها و ممالیک جنگ و گریز ادامه داشت تا آنکه محمدعلی پاشا با حمایت مردم و تشویق شیوخی چون عبدالله شَرقاوی، در 1200/1805 حکومت را پذیرفت او خلیل بکری را که با فرانسه همکاری کرده بود | در قرن سیزدهم که فرانسه، عثمانیها را از مصر بیرون راند و مصر را اشغال کرد (1212ـ1216/1797ـ1801)، ناپلئون وزارتخانهای با حضور دَه تن از مشایخ و علما تشکیل داد. یکی از این اعضا، خلیل بکری، نقیبالاشراف و شیخ سجادۀ بکریه، بود. وظیفۀ این وزارتخانه حفظ امنیت عمومی، تهیۀ خواربار و تأمین امکانات بهداشتی بود. بعد از آنکه عثمانیها به کمک انگلیسیها، فرانسویها را بیرون راندند، مدتی میان عثمانیها و ممالیک جنگ و گریز ادامه داشت تا آنکه محمدعلی پاشا با حمایت مردم و تشویق شیوخی چون عبدالله شَرقاوی، در 1200/1805 حکومت را پذیرفت او خلیل بکری را که با فرانسه همکاری کرده بود از مقامهایش برکنار و محمد ابوسعود بکری را شیخ سجادۀ بکریه و شیخالمشایخ کرد. او از 1216تا 1227/ 1801ـ1812 شیخالشیوخ بود. بعد از ابوسعود، پسرش (محمد بکری) شیخ سجاده شد و محمد علی پاشا فرمانی مبنی بر نظارت محمد بکری بر طریقههای صوفیه در مصر و همچنین نظارت بر تکیهها و زاویهها و ضریحهای آنجا صادر کرد. <br> | ||
از زمان محود علی پاشا نظارت بر طریقههای صوفیه حول اصل «حقِ قِدَم» شکل گرفت؛ به معنای حق تقدم حضور در اجتماع و تبلیغ برای طریقههایی بود که زودتر از دیگر طریقهها به ناحیهای وارد شده بودند. چنین طریقههایی از امکانات و منافع مادّی و آزادی بیشتر و طرفداران زیادتر برخوردار میشدند. این حق مدتها مانع ورود و تبلیغ طریقههای غیر مصری بود. حکومت، حق قدم را به رسمیت میشناخت.<br> | از زمان محود علی پاشا نظارت بر طریقههای صوفیه حول اصل «حقِ قِدَم» شکل گرفت؛ به معنای حق تقدم حضور در اجتماع و تبلیغ برای طریقههایی بود که زودتر از دیگر طریقهها به ناحیهای وارد شده بودند. چنین طریقههایی از امکانات و منافع مادّی و آزادی بیشتر و طرفداران زیادتر برخوردار میشدند. این حق مدتها مانع ورود و تبلیغ طریقههای غیر مصری بود. حکومت، حق قدم را به رسمیت میشناخت.<br> | ||
در دورۀ اسماعیل پاشا (1280ـ1296/ 1863ـ1879)، اختیارات شیخالمشایخ علی بکری (متوفی 1297/1880) افزایش یافت. فعالیت سیاسی او در حمایت از اسماعیل پاشا، در برابر مداخلات اروپاییان، به او موقعیتی برجسته در میان ملیگرایان داد. وجهۀ علمی او نیز چندان بود که توفیق پاشا، جانشین اسماعیل پاشا، در برابر فشار اصلاحطلبان و مخالفان صوفیه برای تغییراتی در آیینهای صوفیه، همواره میگفت که بدون همکاری و رضایت علی بکری هیچ اصلاحی نمیتوان کرد. پس از درگذشت علی بکری فشار اصلاحطلبان سبب شد که توفیق پاشا، عبدالباقی بکری (شیخالمشایخ طریقتهای صوفیه) را مجبور کند از برخی اعمال صوفیه، که اصلاحطلبان آنها را بدعت میدانستند، ممانعت کند. از جملۀ این اعمال، دوشَه (گذشتن شیخ با مَرکب از روی بدن مریدان ) و حَضرَه بود. | در دورۀ اسماعیل پاشا (1280ـ1296/ 1863ـ1879)، اختیارات شیخالمشایخ علی بکری (متوفی 1297/1880) افزایش یافت. فعالیت سیاسی او در حمایت از اسماعیل پاشا، در برابر مداخلات اروپاییان، به او موقعیتی برجسته در میان ملیگرایان داد. وجهۀ علمی او نیز چندان بود که توفیق پاشا، جانشین اسماعیل پاشا، در برابر فشار اصلاحطلبان و مخالفان صوفیه برای تغییراتی در آیینهای صوفیه، همواره میگفت که بدون همکاری و رضایت علی بکری هیچ اصلاحی نمیتوان کرد. پس از درگذشت علی بکری فشار اصلاحطلبان سبب شد که توفیق پاشا، عبدالباقی بکری (شیخالمشایخ طریقتهای صوفیه) را مجبور کند از برخی اعمال صوفیه، که اصلاحطلبان آنها را بدعت میدانستند، ممانعت کند. از جملۀ این اعمال، دوشَه (گذشتن شیخ با مَرکب از روی بدن مریدان) و حَضرَه بود. | ||
=صوفیه و جنبشهای مخالف با تصوف= | =صوفیه و جنبشهای مخالف با تصوف= | ||
پس از فوت عبدالباقی (1309/1892)، برادرش محمد توافیق بکری شیخالمشایخ و شیخ سجادۀ بکریه شد. در دورۀ وی، مخالفت اصلاحطلبان با صوفیه افزایش یافت. [[محمد عبده]] که از 1317/1899 مفتی مصر شده بود، به برخی آداب صوفیه، از جمله موالید (جشن زادروز پیامبر اکرم و مشایخ طریقتها)، اعتراض کرد. [[عبدالعزیز جاویش|عبدالعزیز جاویش]]، از دیگر اصلاحطلبان، نیز در 1309/1892 در نامهای سرگشاده، به توفیق بکری بشدت انتقاد نمود. [[رشید رضا|رشیدرضا]] (شاگرد محمد عبده) و طرفدارانش که خود را سَلَفیه مینامیدند، در مجلۀ المنار مقالاتی از [[رشید رضا|رشیدرضا]] و کسانی که از صوفیه به سبب ادعای داشتن علم باطن و بزرگداشت قبور اولیا و به کار بردن آلات غنا و گفتن ذکر همراه با رقص انتقاد میکردند، منتشر مینمودند. رشیدرضا، محمد توفیق را برای اصلاح کردن فرق صوفیه تحت فشار میگذاشت. <br> | پس از فوت عبدالباقی (1309/1892)، برادرش محمد توافیق بکری شیخالمشایخ و شیخ سجادۀ بکریه شد. در دورۀ وی، مخالفت اصلاحطلبان با صوفیه افزایش یافت. [[محمد عبده]] که از 1317/1899 مفتی مصر شده بود، به برخی آداب صوفیه، از جمله موالید (جشن زادروز پیامبر اکرم و مشایخ طریقتها)، اعتراض کرد. [[عبدالعزیز جاویش|عبدالعزیز جاویش]]، از دیگر اصلاحطلبان، نیز در 1309/1892 در نامهای سرگشاده، به توفیق بکری بشدت انتقاد نمود. [[رشید رضا|رشیدرضا]] (شاگرد محمد عبده) و طرفدارانش که خود را سَلَفیه مینامیدند، در مجلۀ المنار مقالاتی از [[رشید رضا|رشیدرضا]] و کسانی که از صوفیه به سبب ادعای داشتن علم باطن و بزرگداشت قبور اولیا و به کار بردن آلات غنا و گفتن ذکر همراه با رقص انتقاد میکردند، منتشر مینمودند. رشیدرضا، محمد توفیق را برای اصلاح کردن فرق صوفیه تحت فشار میگذاشت. <br> | ||
سرانجام در 1313/1895، خدیو عباس دوم حلمی لایحهای به نام «لایحهالطرقالصوفیه» صادر کرد و محمد توفیق بکری مسئول اجرای آن گردید. در این لایحه انتصاب شیوخ سجاده و زوایا به دیوان اوقاف سپرده شده بود. بند دیگری از این لاحیه دربارۀ تشکیل «المجلس الصوفی» بود، که بنا بر آن میبایست شورایی از بیست تن از مشایخ برگزیدۀ طریقهها تشکیل میشد و آنان از میان خود هشت تن را انتخاب میکردند. شیخالمشایخ از این هشت تن میبایست | سرانجام در 1313/1895، خدیو عباس دوم حلمی لایحهای به نام «لایحهالطرقالصوفیه» صادر کرد و محمد توفیق بکری مسئول اجرای آن گردید. در این لایحه انتصاب شیوخ سجاده و زوایا به دیوان اوقاف سپرده شده بود. بند دیگری از این لاحیه دربارۀ تشکیل «المجلس الصوفی» بود، که بنا بر آن میبایست شورایی از بیست تن از مشایخ برگزیدۀ طریقهها تشکیل میشد و آنان از میان خود هشت تن را انتخاب میکردند. شیخالمشایخ از این هشت تن میبایست چهارتن را انتخاب کند تا عضو دائمی شورایی شوند که با شیخالمشایخ در سرپرستی امور طریقهها همکاری میکرد. تصمیمات شورا در صورتی که به اتفاق آرا بود، اجرا میشد. | ||
موضعگیریهای سیاسی بکری سبب شد که وی در 1329/1911مجبور به کنارهگیری شود. جانشین وی، عبدالحمید بکری، نسبت به انگلیس هیچ موضع سیاسیای اتخاذ نکرد. در این دوره، چند طریقه، از جمله عظیمیه، حبیبیه، دَمرداشیه و ادریسیه به رسمیت شناخته شدند. <br> | موضعگیریهای سیاسی بکری سبب شد که وی در 1329/1911مجبور به کنارهگیری شود. جانشین وی، عبدالحمید بکری، نسبت به انگلیس هیچ موضع سیاسیای اتخاذ نکرد. در این دوره، چند طریقه، از جمله عظیمیه، حبیبیه، دَمرداشیه و ادریسیه به رسمیت شناخته شدند. <br> | ||
در دوران عبدالحمید بکری، دو گروه دیگر به مخالفان صوفیه پیوستند: جنبش ا[[اخوانالمسلمین|خوانالمسلمین]] که [[حسن البنا|حسنالبنّا]] و جنبش [[وهابیت|وهابیه]]. جنبش وهابیه که تا 1331/ 1913سازماندهی نداشت، از 1332/1914 مبارزه با تصوف را به شکل سازمان یافتهای با عنوان «[[جامعهالشریعهلتعاون العالمین بالکتاب و السُنّه المُحَمّدیه]]» آغاز کرد. محمود خَطّاب سُبکی، از مشایخالازهر و مؤسس جامعهالشریعه، در نقد صوفیه از عقاید ابنتیمیه و ابنقَیم جوزیه استفاده میکرد. | در دوران عبدالحمید بکری، دو گروه دیگر به مخالفان صوفیه پیوستند: جنبش ا[[اخوانالمسلمین|خوانالمسلمین]] که [[حسن البنا|حسنالبنّا]] و جنبش [[وهابیت|وهابیه]]. جنبش وهابیه که تا 1331/ 1913سازماندهی نداشت، از 1332/1914 مبارزه با تصوف را به شکل سازمان یافتهای با عنوان «[[جامعهالشریعهلتعاون العالمین بالکتاب و السُنّه المُحَمّدیه]]» آغاز کرد. محمود خَطّاب سُبکی، از مشایخالازهر و مؤسس جامعهالشریعه، در نقد صوفیه از عقاید ابنتیمیه و ابنقَیم جوزیه استفاده میکرد. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
=طریقتهای صوفیه مصر= | =طریقتهای صوفیه مصر= | ||
طریقتهای صوفیهای که در [[المجلس الأعلى للطرق الصوفیة|المجلس الأعلى للطرق الصوفیة]] مصر ثبت شدهاند عبارتند از<ref>https://sufiordersgate.com/ar/</ref>: | طریقتهای صوفیهای که در [[المجلس الأعلى للطرق الصوفیة|المجلس الأعلى للطرق الصوفیة]] مصر ثبت شدهاند عبارتند از<ref>https://sufiordersgate.com/ar/</ref>: | ||
==[[شاذلیه]]== | == [[شاذلیه]] == | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} | ||
1. [[الطریقة الحسینیة الشاذلیة ]]<br> | 1. [[الطریقة الحسینیة الشاذلیة]]<br> | ||
2. [[الطریقة الحصافیة الشاذلیة ]]<br> | 2. [[الطریقة الحصافیة الشاذلیة]]<br> | ||
3. [[الطریقة الخطیبیة الشاذلیة ]]<br> | 3. [[الطریقة الخطیبیة الشاذلیة]]<br> | ||
4. [[الطریقة المحمدیة الشاذلیة ]]<br> | 4. [[الطریقة المحمدیة الشاذلیة]]<br> | ||
5. [[الطریقة الجوهریة الشاذلیة ]]<br> | 5. [[الطریقة الجوهریة الشاذلیة]]<br> | ||
6. [[الطریقة الحامدیة الشاذلیة ]]<br> | 6. [[الطریقة الحامدیة الشاذلیة]]<br> | ||
7. [[الطریقة الحسینیة الشاذلیة ]]<br> | 7. [[الطریقة الحسینیة الشاذلیة]]<br> | ||
8. [[الطریقة السلامیة الشاذلیة ]]<br> | 8. [[الطریقة السلامیة الشاذلیة]]<br> | ||
9. [[الطریقة العروسیة الشاذلیة ]]<br> | 9. [[الطریقة العروسیة الشاذلیة]]<br> | ||
10. [[الطریقة البکریة الشاذلیة ]]<br> | 10. [[الطریقة البکریة الشاذلیة]]<br> | ||
11. [[الطریقة العفیفیة الشاذلیة ]]<br> | 11. [[الطریقة العفیفیة الشاذلیة]]<br> | ||
12. [[الطریقة الفاسیة الشاذلیة ]]<br> | 12. [[الطریقة الفاسیة الشاذلیة]]<br> | ||
13. [[الطریقة الصدیقیة الشاذلیة ]]<br> | 13. [[الطریقة الصدیقیة الشاذلیة]]<br> | ||
14. [[الطریقة الحبیبیة الشاذلیة ]]<br> | 14. [[الطریقة الحبیبیة الشاذلیة]]<br> | ||
15. [[الطریقة العزمیة الشاذلیة ]]<br> | 15. [[الطریقة العزمیة الشاذلیة]]<br> | ||
16. [[الطریقة العفیفیة الهاشمیة الشاذلیة ]]<br> | 16. [[الطریقة العفیفیة الهاشمیة الشاذلیة]]<br> | ||
17. [[الطریقة الهاشمیة المدنیة الشاذلیة ]]<br> | 17. [[الطریقة الهاشمیة المدنیة الشاذلیة]]<br> | ||
18. [[الطریقة الفیضیة الشاذلیة ]]<br> | 18. [[الطریقة الفیضیة الشاذلیة]]<br> | ||
19. [[الطریقة القاوقجیة الشاذلیة ]]<br> | 19. [[الطریقة القاوقجیة الشاذلیة]]<br> | ||
20. [[الطریقة المدنیة الشاذلیة]]<br> | 20. [[الطریقة المدنیة الشاذلیة]]<br> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==[[خلوتیه]]== | == [[خلوتیه]] == | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} | ||
1. [[الطریقة الرضوانیة الخلوتیة ]]<br> | 1. [[الطریقة الرضوانیة الخلوتیة]]<br> | ||
2. [[الطریقة الضیفیة الخلوتیة ]]<br> | 2. [[الطریقة الضیفیة الخلوتیة]]<br> | ||
3. [[الطریقة البهوتیة الخلوتیة ]]<br> | 3. [[الطریقة البهوتیة الخلوتیة]]<br> | ||
4. [[الطریقة الخضیریة الخلوتیة ]]<br> | 4. [[الطریقة الخضیریة الخلوتیة]]<br> | ||
5. [[الطریقة المسلمیة الخلوتیة ]]<br> | 5. [[الطریقة المسلمیة الخلوتیة]]<br> | ||
6. [[الطریقة الغنیمیة الخلوتیة ]]<br> | 6. [[الطریقة الغنیمیة الخلوتیة]]<br> | ||
7. [[الطریقة الشبراویة الخلوتیة ]]<br> | 7. [[الطریقة الشبراویة الخلوتیة]]<br> | ||
8. [[الطریقة المرواانیة الخلوتیة ]]<br> | 8. [[الطریقة المرواانیة الخلوتیة]]<br> | ||
9. [[الطریقة العلوانیة الخلوتیة ]]<br> | 9. [[الطریقة العلوانیة الخلوتیة]]<br> | ||
10. [[الطریقة الطاهریة العامریة الخلوتیة ]]<br> | 10. [[الطریقة الطاهریة العامریة الخلوتیة]]<br> | ||
11. [[الطریقة السمانیة الخلوتیة ]]<br> | 11. [[الطریقة السمانیة الخلوتیة]]<br> | ||
12. [[الطریقة المغازیة الخلوتیة ]]<br> | 12. [[الطریقة المغازیة الخلوتیة]]<br> | ||
13. [[الطریقة الجودیة الخلوتیة ]]<br> | 13. [[الطریقة الجودیة الخلوتیة]]<br> | ||
14. [[الطریقة الدمرداشیة الخلوتیة ]]<br> | 14. [[الطریقة الدمرداشیة الخلوتیة]]<br> | ||
15. [[الطریقة المصیلحیة الخلوتیة ]]<br> | 15. [[الطریقة المصیلحیة الخلوتیة]]<br> | ||
16. [[الطریقة الجنیدیة الخلوتیة ]]<br> | 16. [[الطریقة الجنیدیة الخلوتیة]]<br> | ||
17. [[الطریقة الدومیة الخلوتیة ]]<br> | 17. [[الطریقة الدومیة الخلوتیة]]<br> | ||
18. [[الطریقة العمرانیة القبیسیة الخلوتیة ]]<br> | 18. [[الطریقة العمرانیة القبیسیة الخلوتیة]]<br> | ||
19. [[الطریقة الخلوتیة المحمدیة ]]<br> | 19. [[الطریقة الخلوتیة المحمدیة]]<br> | ||
20. [[الطریقة الهاشمیة الخلوتیة الأحمدیة ]]<br> | 20. [[الطریقة الهاشمیة الخلوتیة الأحمدیة]]<br> | ||
21. [[الطریقة القصبیة الخلوتیة ]]<br> | 21. [[الطریقة القصبیة الخلوتیة]]<br> | ||
22. [[الطریقة الهراویة الحنفیة الخلوتیة]]<br> | 22. [[الطریقة الهراویة الحنفیة الخلوتیة]]<br> | ||
23. [[الطریقة الصاویة الخلوتیة ]]<br> | 23. [[الطریقة الصاویة الخلوتیة]]<br> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==[[طریقت بدویه در مصر|احمدیه بدویه]]== | == [[طریقت بدویه در مصر|احمدیه بدویه]] == | ||
طریقت بدویه یا احمدیه یکی از گستردهترین طریقتهای صوفیه مصر که به به شیخ احمد بن علی البدوی منسوب است. این طریقت انشعابات زیادی دارد که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:<br> | طریقت بدویه یا احمدیه یکی از گستردهترین طریقتهای صوفیه مصر که به به شیخ احمد بن علی البدوی منسوب است. این طریقت انشعابات زیادی دارد که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:<br> | ||
[[الطریقة التسقیانیة الأحمدیة]] و [[الطریقة المنایفیة الأحمدیة]] و [[الطریقة الأمبابیة الأحمدیة]] و [[الطریقة السطوحیة الأحمدیة]] و [[الطریقة الکناسیة الأحمدیة]] و [[الطریقة المرازقة الأحمدیة]] و [[الطریقة الحمودیة الأحمدیة]] و [[الطریقة الجوهریة الأحمدیة]] و [[الطریقة الفرغلیة الأحمدیة]] و [[الطریقة الشناویة الأحمدیة]] و [[الطریقة الزاهدیة الأحمدیة]] و [[الطریقة الشعیبیة الأحمدیة]] و [[الطریقة البیومیة الأحمدیة]]<br> | [[الطریقة التسقیانیة الأحمدیة]] و [[الطریقة المنایفیة الأحمدیة]] و [[الطریقة الأمبابیة الأحمدیة]] و [[الطریقة السطوحیة الأحمدیة]] و [[الطریقة الکناسیة الأحمدیة]] و [[الطریقة المرازقة الأحمدیة]] و [[الطریقة الحمودیة الأحمدیة]] و [[الطریقة الجوهریة الأحمدیة]] و [[الطریقة الفرغلیة الأحمدیة]] و [[الطریقة الشناویة الأحمدیة]] و [[الطریقة الزاهدیة الأحمدیة]] و [[الطریقة الشعیبیة الأحمدیة]] و [[الطریقة البیومیة الأحمدیة]]<br> | ||
==[[برهامیه]]== | == [[برهامیه]] == | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} | ||
1. [[الطریقة الدسوقیة المحمدیة]]<br> | 1. [[الطریقة الدسوقیة المحمدیة]]<br> | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
6. [[الطریقة الشرنوبیة البرهامیة]]<br> | 6. [[الطریقة الشرنوبیة البرهامیة]]<br> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==[[قادریه]]== | == [[قادریه]] == | ||
1. [[الطریقة القادریة الفارضیة]]<br> | 1. [[الطریقة القادریة الفارضیة]]<br> | ||
2. [[الطریقة القادریة القاسمیة]]<br> | 2. [[الطریقة القادریة القاسمیة]]<br> | ||
==[[نقشبندیه]]== | == [[نقشبندیه]] == | ||
1. [[الطریقة النقشبندیة]]<br> | 1. [[الطریقة النقشبندیة]]<br> | ||
2. [[الطریقة الکردیة النقشبندیة]]<br> | 2. [[الطریقة الکردیة النقشبندیة]]<br> | ||
==[[ادریسیه]]== | == [[ادریسیه]] == | ||
1. [[الطریقة | 1. [[الطریقة الجعفریة الأحمدیة المحمدیة]]<br> | ||
2. [[الطریقة الإدریسیة الأحمدیة]]<br> | 2. [[الطریقة الإدریسیة الأحمدیة]]<br> | ||
==[[طریقت رفاعیه در مصر|رفاعیه]]== | == [[طریقت رفاعیه در مصر|رفاعیه]] == | ||
==[[تیجانیه]]== | == [[تیجانیه]] == | ||
==[[خلیلیه]]== | == [[خلیلیه]] == | ||
==[[رحیمیه]]== | == [[رحیمیه]] == | ||
==[[سعدیه]]== | == [[سعدیه]] == | ||
==[[عزازیه]]== | == [[عزازیه]] == | ||
==[[عنانیه]]== | == [[عنانیه]] == | ||
=منابع= | =منابع= | ||
[[رده: صوفیه]] | [[رده:صوفیه]] | ||
[[رده: طریقت های صوفیه]] | [[رده:طریقت های صوفیه]] | ||
[[رده: مصر]] | [[رده:مصر]] |