|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| | | از جمله مباحث بسیار مهم کلامی که همواره مورد مناقشات جدی میان مذاهب اسلامی بوده است، مسئله جبر واختیار است که به طور مستقیم با اعمال و افعال عباد ارتباط دارد که آیا بندگان در افعال خود مختارند یا مجبور و یا نه مختارند و نه مجبور به همین دلیل وقتی این دو موضوع مطرح می شود، در پی آن نیز موضوعاتی چون قدرت، استطاعت، قضا و قدر، طلب و اراده و نیز تفاسیر مربوط به هر یک از مذاهب امامیه، اشاعره، ماتریدیه و اهل حدیث مطرح می شود. با این حال چون بحث پیش رو صرفا صرفا به معنا شناسی جبر و اختیار از منظر لغت و اصطلاح می پردازد، به همین دلیل موضوعاتی که به اشاره بیان شد می بایستی در جای خود و نیز به تفصیل بیان شود. |
| جبر و اختیار از مهمترین، قدیمیترین و حساسترین مباحث فلسفه و کلام است. اهمیت و حساسیت این مساله از بُعد دینی و کلامی به این دلیل است که با مسائل اراده، استطاعت، قدرت، علم خداوند به افعال بندگان، مخصوصاً خلق افعال و قضا و قدر و طلب و اراده، پیوندی تنگاتنگ دارد.
| |
| | |
| در مباحث کلامی، آنجا که از تعلق علم و اراده و قدرت خداوند به افعال بندگان و خلق افعال سخن به میان میآید، این مسئله مطرح میشود که آیا در افعال بندگان، علم و اراده و قدرت خداوند مؤثر است وقدرت انسان در آن تأثیری ندارد و در واقع خداوند خالق و فاعل افعال انسانهاست یا نه؟ کسانی که علم و اراده و قدرت خداوند را در افعال بندگان مؤثر، و خلق (پدید آوردن) را از اوصاف انحصاری او میدانند و نسبت خلق را به انسان به هیچ وجهی روا نمیدارند، به جبر قائل میشوند. در مقابل اینان، کسانی که در انسان به اراده و قدرت مؤثر در ایجاد و انجام فعل عقیده دارند و او را خالق و فاعل افعالش میشناسند، به اختیار قائلاند. | |
|
| |
|
|
| |
|