پرش به محتوا

محمد حسن شیرازی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - 'وحدت گرا' به 'وحدت‌گرا')
جز (تمیزکاری)
خط ۲۷: خط ۲۷:
محمد حسن نجفی
محمد حسن نجفی
حسن کاشف‌الغطا (فرزند شیخ جعفر کاشف‌الغطا)  
حسن کاشف‌الغطا (فرزند شیخ جعفر کاشف‌الغطا)  
سید ابراهیم قزوینی  
سید ابراهیم قزوینی  
شیخ انصاری  
شیخ انصاری  


خط ۴۴: خط ۴۴:


'''سید محمد حسن حسینی شیرازی''' (متولد ۴ اردیبهشت ۱۱۹۴ در شیراز و متوفای ۱۵ بهمن ۱۲۷۳ در سامرا) مشهور به «'''میرزای شیرازی'''» و '''میرزای مجدّد'''، از مراجع تقلید شیعه که مرجعیت عام شیعیان در سال ۱۲۴۳ را پس از فوت [[مرتضی انصاری]] دارا بود. او قریب به ۳۰ سال در این مقام به رفع مشکلات مردم و اداره حوزه‌های علمیه مشغول بوده و همو صاحب فتوای معروف و تاریخی تحریم تنباکو و از [[طلایه داران وحدت|طلایه داران وحدت امت اسلامی]] محسوب می‌گردد.<ref>در مشروطه چه گذشت؟، جلد اول، چاپ اول ۱۳۸۹، مؤسسه فرهنگی هنری قدرولایت، صفحهٔ ۶۳۳</ref> سید محمد حسن حسینی شیرازی در سن ۸۲ سالگی در سامرا و به نقل برخی در اثر مسمومیت ایادی استعمار و شاهنشاهی <ref>موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، خبرگزاری دانشجو، 18 تیر 1398</ref> در گذشت و آرامگاهش در یکی از حجرات صحن حرم [[علی بن ابی‌طالب]] در شهر [[نجف]] قرار دارد.
'''سید محمد حسن حسینی شیرازی''' (متولد ۴ اردیبهشت ۱۱۹۴ در شیراز و متوفای ۱۵ بهمن ۱۲۷۳ در سامرا) مشهور به «'''میرزای شیرازی'''» و '''میرزای مجدّد'''، از مراجع تقلید شیعه که مرجعیت عام شیعیان در سال ۱۲۴۳ را پس از فوت [[مرتضی انصاری]] دارا بود. او قریب به ۳۰ سال در این مقام به رفع مشکلات مردم و اداره حوزه‌های علمیه مشغول بوده و همو صاحب فتوای معروف و تاریخی تحریم تنباکو و از [[طلایه داران وحدت|طلایه داران وحدت امت اسلامی]] محسوب می‌گردد.<ref>در مشروطه چه گذشت؟، جلد اول، چاپ اول ۱۳۸۹، مؤسسه فرهنگی هنری قدرولایت، صفحهٔ ۶۳۳</ref> سید محمد حسن حسینی شیرازی در سن ۸۲ سالگی در سامرا و به نقل برخی در اثر مسمومیت ایادی استعمار و شاهنشاهی <ref>موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، خبرگزاری دانشجو، 18 تیر 1398</ref> در گذشت و آرامگاهش در یکی از حجرات صحن حرم [[علی بن ابی‌طالب]] در شهر [[نجف]] قرار دارد.
==ولادت و تحصیلات==
== ولادت و تحصیلات ==
در نیمه ماه جمادی‌الاولی سال 1230 هجری قمری در خانة مردی متدین و مذهبی به نام محمود خوشنویس فرزند پسری چشم به جهان گشود که وی را محمد حسن نامیدند. وی ـ که بعدها به میرزای شیرازی و میرزای بزرگ معروف گشت ـ پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در شیراز، وارد حوزه علمیه اصفهان شد و در محضر عالمان آن عصر نظیر سید حسن مدرس و شیخ محمدتقی (صاحب کتاب حاشیه) شاگردی نمود.  
در نیمه ماه جمادی‌الاولی سال 1230 هجری قمری در خانة مردی متدین و مذهبی به نام محمود خوشنویس فرزند پسری چشم به جهان گشود که وی را محمد حسن نامیدند. وی ـ که بعدها به میرزای شیرازی و میرزای بزرگ معروف گشت ـ پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در شیراز، وارد حوزه علمیه اصفهان شد و در محضر عالمان آن عصر نظیر سید حسن مدرس و شیخ محمدتقی (صاحب کتاب حاشیه) شاگردی نمود.  
<br>
<br>
خط ۵۰: خط ۵۰:
<br>
<br>
ابتدا ده سال در نجف اشرف مستقر بود و از سال 1291 تا سال 1312 کرسی درس خویش را به شهر سامرا انتقال داد. میرزای شیرازی در سن 82 سالگی ـ با سپری کردن عمری با برکت ـ در آخر ماه شعبان سال 1312 هجری قمری در شهر سامرا یاران را وداع و جانان را لبیک گفت و پیکر مطهرش پس از تشییع با شکوه از سامرا تا نجف اشرف با پای پیاده، کنار درب شیخ طوسی که به حرم حضرت امیرالمؤمنین (ع) باز می‌‌گردد، دفن گردید و مجالس فاتحه در تمام شهرها برگزار شد. همه بازارها در این ایام تعطیل بود و این عزاداری تا نزدیک به یک سال ادامه داشت.
ابتدا ده سال در نجف اشرف مستقر بود و از سال 1291 تا سال 1312 کرسی درس خویش را به شهر سامرا انتقال داد. میرزای شیرازی در سن 82 سالگی ـ با سپری کردن عمری با برکت ـ در آخر ماه شعبان سال 1312 هجری قمری در شهر سامرا یاران را وداع و جانان را لبیک گفت و پیکر مطهرش پس از تشییع با شکوه از سامرا تا نجف اشرف با پای پیاده، کنار درب شیخ طوسی که به حرم حضرت امیرالمؤمنین (ع) باز می‌‌گردد، دفن گردید و مجالس فاتحه در تمام شهرها برگزار شد. همه بازارها در این ایام تعطیل بود و این عزاداری تا نزدیک به یک سال ادامه داشت.
==اساتید و شاگردان میرزا==
== اساتید و شاگردان میرزا ==
میرزا سید محمد حسن شیرازی محضر استادان بزرگ آن عصر را درک کرده و از خرمن علم آنان خوشه‌چینی نمود. وی همچنین خود در سال‌های تدریسش، استاد بسیاری از بزرگان و فقها و مجتهدان در سده بعد خود شمرده می‌شود.
میرزا سید محمد حسن شیرازی محضر استادان بزرگ آن عصر را درک کرده و از خرمن علم آنان خوشه‌چینی نمود. وی همچنین خود در سال‌های تدریسش، استاد بسیاری از بزرگان و فقها و مجتهدان در سده بعد خود شمرده می‌شود.


===اساتید میرزای شیرازی===
=== اساتید میرزای شیرازی ===
استادان میرزا عبارت بودند از:  
استادان میرزا عبارت بودند از:  
ایشان اساتید مختلفی در موضوعات علوم اسلامی‌داشت که برجسته‌ترین آنان عبارت بودند از: ـ شیخ حسن کاشف الغطا؛ ـ شیخ حسن نجفی (صاحب جواهر الکلام)؛ ـ سید ابراهیم قزوینی (صاحب کتاب اصولی «ضوابط»)؛ ـ شیخ مرتضی انصاری.
ایشان اساتید مختلفی در موضوعات علوم اسلامی‌داشت که برجسته‌ترین آنان عبارت بودند از: ـ شیخ حسن کاشف الغطا؛ ـ شیخ حسن نجفی (صاحب جواهر الکلام)؛ ـ سید ابراهیم قزوینی (صاحب کتاب اصولی «ضوابط»)؛ ـ شیخ مرتضی انصاری.
===شاگردان میرزای شیرازی===
=== شاگردان میرزای شیرازی ===
حوزة درس میرزا، از حوزه‌های موفقی بوده که در دامن آن افراد زیادی قلّه‌های علم و عمل را فتح کردند. مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی، نام 372 تن از شاگردان میرزا را به همراه شرح حالشان ذکر کرده که بسیاری از آنان دارای موقعیت عالی علمی و نیز از مراجع بزرگ، نام‌آور و آیات عظام بودند.  
حوزة درس میرزا، از حوزه‌های موفقی بوده که در دامن آن افراد زیادی قلّه‌های علم و عمل را فتح کردند. مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی، نام 372 تن از شاگردان میرزا را به همراه شرح حالشان ذکر کرده که بسیاری از آنان دارای موقعیت عالی علمی و نیز از مراجع بزرگ، نام‌آور و آیات عظام بودند.  
<br>
<br>
خط ۸۴: خط ۸۴:
<br>
<br>
ـ شیخ محمد ساروی.
ـ شیخ محمد ساروی.
==میرزای شیرازی و احیای حوزه علم سامراء==
== میرزای شیرازی و احیای حوزه علم سامراء ==
سامرا گرچه شهری بود که مرقد پاک دو امام شیعه امام علی نقی و امام حسن عسکری (علیه السلام) و برخی از بزرگان قرن سوم و چهارم در آن قرار داشت، اما از جهات فرهنگی و علمی، پایگاه قابل توجهی به شمار نمی‌رفت و همانند مکان‌های مذهبی دیگر مسلمانان مانند مکه، مدینه، نجف، کربلا و ... مورد توجه عموم مردم قرار نگرفته بود. میرزای شیرازی با مهاجرت به شهر سامرا، برای ایجاد یک نهاد دینی و علمی بزرگ در این شهر تلاش‌های فراوانی نمود. نقش او در ایجاد نهضت علمی و مکتب دینی خود، اثر چشمگیری در باز‌گرداندن جایگاه علمی و فرهنگی سامرا داشت و بسیاری از علما و طلاب را که از نقاط گوناگون در درس‌های او حضور می‌یافتند، جذب کرد.
سامرا گرچه شهری بود که مرقد پاک دو امام شیعه امام علی نقی و امام حسن عسکری (علیه السلام) و برخی از بزرگان قرن سوم و چهارم در آن قرار داشت، اما از جهات فرهنگی و علمی، پایگاه قابل توجهی به شمار نمی‌رفت و همانند مکان‌های مذهبی دیگر مسلمانان مانند مکه، مدینه، نجف، کربلا و ... مورد توجه عموم مردم قرار نگرفته بود. میرزای شیرازی با مهاجرت به شهر سامرا، برای ایجاد یک نهاد دینی و علمی بزرگ در این شهر تلاش‌های فراوانی نمود. نقش او در ایجاد نهضت علمی و مکتب دینی خود، اثر چشمگیری در باز‌گرداندن جایگاه علمی و فرهنگی سامرا داشت و بسیاری از علما و طلاب را که از نقاط گوناگون در درس‌های او حضور می‌یافتند، جذب کرد.
<br>پرورش عالمانی وزین و برجسته همانند میرزا محمدتقی شیرازی حائری، سید‌محمد فشارکی اصفهانی، شیخ آقا بزرگ تهرانی و دیگران از نمونه‌های بارز زحمات و تلاش‌های طاقت‌فرسای مرحوم میرزای شیرازی به شمار می‌رود. سکونت میرزای شیرازی در سامرا به همراه حضور دانش‌پژوهان علوم دینی، فضای علمی ـ فرهنگی ویژه‌ای در این شهر ایجاد نمود. <ref>مظفری، بی‌تا، ص103</ref>
<br>پرورش عالمانی وزین و برجسته همانند میرزا محمدتقی شیرازی حائری، سید‌محمد فشارکی اصفهانی، شیخ آقا بزرگ تهرانی و دیگران از نمونه‌های بارز زحمات و تلاش‌های طاقت‌فرسای مرحوم میرزای شیرازی به شمار می‌رود. سکونت میرزای شیرازی در سامرا به همراه حضور دانش‌پژوهان علوم دینی، فضای علمی ـ فرهنگی ویژه‌ای در این شهر ایجاد نمود. <ref>مظفری، بی‌تا، ص103</ref>
خط ۹۲: خط ۹۲:
<br>
<br>
ولی با این حال، اندیشه‌های میرزای شیرازی روزبه‌روز رشد یافته و فعالیت‌های وی ادامه یافت و تا مدتی پس از میرزا هم جویندگان دانش از شهرهای‌ گوناگون به سامرا می‌آمدند و شاگردان وی، حوزه علمیه استاد را حفظ نموده و آن را پویا و پرنشاط نگه داشتند؛ چیزی که میرزا نسبت به آن اصرار زیادی داشت. پس از میرزا، شاگرد برجسته او میرزا محمدتقی شیرازی بیش از یک دهه و نیم مسئولیت او را بر عهده گرفت و آموزگار شاگردان میرزا شد. این وضعیت تا سال 1917 که سامرا توسط بریتانیا اشغال شد و میرزا محمدتقی شیرازی به کربلا رفت هم‌چنان ادامه یافت.
ولی با این حال، اندیشه‌های میرزای شیرازی روزبه‌روز رشد یافته و فعالیت‌های وی ادامه یافت و تا مدتی پس از میرزا هم جویندگان دانش از شهرهای‌ گوناگون به سامرا می‌آمدند و شاگردان وی، حوزه علمیه استاد را حفظ نموده و آن را پویا و پرنشاط نگه داشتند؛ چیزی که میرزا نسبت به آن اصرار زیادی داشت. پس از میرزا، شاگرد برجسته او میرزا محمدتقی شیرازی بیش از یک دهه و نیم مسئولیت او را بر عهده گرفت و آموزگار شاگردان میرزا شد. این وضعیت تا سال 1917 که سامرا توسط بریتانیا اشغال شد و میرزا محمدتقی شیرازی به کربلا رفت هم‌چنان ادامه یافت.
==میرزای شیرازی و اندیشه‌های تقریبی‌اش==
== میرزای شیرازی و اندیشه‌های تقریبی‌اش ==
میرزای شیرازی از جمله متفکران و فقیهانی است که علاوه بر تلاش‌های وحدت‌گرایانه،‌از اندیشه ژرف و والایی برخوردار بود. وی با توجه به موقعیت و زعامت خود، همواره در فکر وحدت و هم‌دلی مسلمانان و نیز برنامه‌ریزی برای دفع نقشه‌های بیگانگان با تأکید بر وحدت پیروان مذاهب اسلامی بود.
میرزای شیرازی از جمله متفکران و فقیهانی است که علاوه بر تلاش‌های وحدت‌گرایانه، ‌از اندیشه ژرف و والایی برخوردار بود. وی با توجه به موقعیت و زعامت خود، همواره در فکر وحدت و هم‌دلی مسلمانان و نیز برنامه‌ریزی برای دفع نقشه‌های بیگانگان با تأکید بر وحدت پیروان مذاهب اسلامی بود.
===تلاش‌های وحدت آفرین===
=== تلاش‌های وحدت آفرین ===
فعالیت‌های وحدت‌گرایانه میزرا محمدحسن شیرازی در سراسر زندگی به ویژه در دوران مرجعیت و زعامت علمی ـ فقهی وی بیش از هر چیز دیگر توجه علما و بزرگان فریقین را به خود جلب کرده است. وی وحدت تمامی گروه‌های مسلمان را موجب بقای عزت و عظمت جامعه اسلامی، و تفرقه و جدایی اقشار مختلف امت اسلامی را مایة ذلت و تباهی امت می‌دانست. میرزای شیرازی با ارائه نقشه‌ها و طرح‌های مختلف، در ایجاد وحدت میان برادران شیعه و سنی تلاش می‌نمود، که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:
فعالیت‌های وحدت‌گرایانه میزرا محمدحسن شیرازی در سراسر زندگی به ویژه در دوران مرجعیت و زعامت علمی ـ فقهی وی بیش از هر چیز دیگر توجه علما و بزرگان فریقین را به خود جلب کرده است. وی وحدت تمامی گروه‌های مسلمان را موجب بقای عزت و عظمت جامعه اسلامی، و تفرقه و جدایی اقشار مختلف امت اسلامی را مایة ذلت و تباهی امت می‌دانست. میرزای شیرازی با ارائه نقشه‌ها و طرح‌های مختلف، در ایجاد وحدت میان برادران شیعه و سنی تلاش می‌نمود، که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:
<br>
<br>
ـ مقابله با طرح‌های استعماری انگلیس در کشور افغانستان؛ در قرن سیزدهم، استعمار پیر انگلیس، در مناطق مختلف جهان اسلام، توسط افراد جیره‌خوار و مزدور خود سعی می‌کرد به گونه‌ای وحدت مسلمانان را خدشه‌دار نموده و سرمایه‌های مادی و معنوی آنان را تباه گرداند. یکی از این نمونه‌ها، کارهای ناخوشایند فردی به نام «عبدالرحمن محمدزایی» بود که با دامن زدن به اختلاف شیعه و سنی و کشتار بی‌رحمانه و مظلومانة شیعیان، سعی می‌کرد نقشه‌های شوم انگلیس را پیاده کند. وی در یک کشتار دسته‌جمعی آن‌قدر از شیعیان افغانستان را کشت که از سرهای آنان تپه‌ای تشکیل شد که بعدها به نام «تپه سرها» (و به اصطلاح افغانستانی «کلّه منار») معروف گشت. میرزای شیرازی پس از اطلاع یافتن از این واقعة ناگوار، به اقدامات مهمی دست زد، از جمله در تلگرافی به ملکة انگلستان، خواستار قطع دست این نوکر جنایت‌کار انگلیس شد. این اقدام میرزا موجب پایان یافتن این اعمال جنایت‌کارانه گردید؛ <ref>اتحاد و انسجام، 1386، ص 261</ref>
ـ مقابله با طرح‌های استعماری انگلیس در کشور افغانستان؛ در قرن سیزدهم، استعمار پیر انگلیس، در مناطق مختلف جهان اسلام، توسط افراد جیره‌خوار و مزدور خود سعی می‌کرد به گونه‌ای وحدت مسلمانان را خدشه‌دار نموده و سرمایه‌های مادی و معنوی آنان را تباه گرداند. یکی از این نمونه‌ها، کارهای ناخوشایند فردی به نام «عبدالرحمن محمدزایی» بود که با دامن زدن به اختلاف شیعه و سنی و کشتار بی‌رحمانه و مظلومانة شیعیان، سعی می‌کرد نقشه‌های شوم انگلیس را پیاده کند. وی در یک کشتار دسته‌جمعی آن‌قدر از شیعیان افغانستان را کشت که از سرهای آنان تپه‌ای تشکیل شد که بعدها به نام «تپه سرها» (و به اصطلاح افغانستانی «کلّه منار») معروف گشت. میرزای شیرازی پس از اطلاع یافتن از این واقعة ناگوار، به اقدامات مهمی دست زد، از جمله در تلگرافی به ملکة انگلستان، خواستار قطع دست این نوکر جنایت‌کار انگلیس شد. این اقدام میرزا موجب پایان یافتن این اعمال جنایت‌کارانه گردید؛ <ref>اتحاد و انسجام، 1386، ص 261</ref>


ـ انتقال حوزه علمیه تشیع از شهر نجف به شهر سنی‌نشین سامراء؛  
ـ انتقال حوزه علمیه تشیع از شهر نجف به شهر سنی‌نشین سامراء؛  
خط ۱۱۶: خط ۱۱۵:
ـ‌ اصلاح ذات‌البین و برقراری آشتی در ماجرایی بین طلبة شیعه و طلبة سنی توسط ایشان؛ ـ جلوگیری از وسعت یافتن دامنة اختلافات مسلمانان (شیعه و سنی) افغانستان؛ ـ ارائه نقشه‌ها و طرح‌های گوناگون در جهت ایجاد وحدت میان برادران شیعه و سنی. <ref>اتحاد و انسجام، پیشین، ص 262</ref>
ـ‌ اصلاح ذات‌البین و برقراری آشتی در ماجرایی بین طلبة شیعه و طلبة سنی توسط ایشان؛ ـ جلوگیری از وسعت یافتن دامنة اختلافات مسلمانان (شیعه و سنی) افغانستان؛ ـ ارائه نقشه‌ها و طرح‌های گوناگون در جهت ایجاد وحدت میان برادران شیعه و سنی. <ref>اتحاد و انسجام، پیشین، ص 262</ref>


===نهضت تنباکو، تجلی دیگر تلاش‌های وحدت آفرین در مقابله با دشمن استعمارگر امت اسلامی===
=== نهضت تنباکو، تجلی دیگر تلاش‌های وحدت آفرین در مقابله با دشمن استعمارگر امت اسلامی ===
از مهم‌ترین اتفاقات روزگار میرزای شیرازی مسئله نهضت تنباکو بود که آوازه آن در همه جا پیچید و نقش عالمان دین در عرصه تحولات سیاسی و مبارزه با استعمارگران آشکار گردید. درباره نهضت تنباکو سخنان بسیاری گفته شد است. دکتر حسین علی محفوظ یک نسخه خطی فارسی درباره این موضوع را که نزد میرزا محمد تهرانی در سامرا موجود بوده، ترجمه کرده و به صورت کامل در موسوعه العتبات المقدسه (بخش سامرا، باب مفاخر بزرگان در سامرا) درج نموده است، که در ذیل، به بخش‌هایی از آن اشاره می‌شود:
از مهم‌ترین اتفاقات روزگار میرزای شیرازی مسئله نهضت تنباکو بود که آوازه آن در همه جا پیچید و نقش عالمان دین در عرصه تحولات سیاسی و مبارزه با استعمارگران آشکار گردید. درباره نهضت تنباکو سخنان بسیاری گفته شد است. دکتر حسین علی محفوظ یک نسخه خطی فارسی درباره این موضوع را که نزد میرزا محمد تهرانی در سامرا موجود بوده، ترجمه کرده و به صورت کامل در موسوعه العتبات المقدسه (بخش سامرا، باب مفاخر بزرگان در سامرا) درج نموده است، که در ذیل، به بخش‌هایی از آن اشاره می‌شود:


خط ۱۲۷: خط ۱۲۶:
در پی این اقدام اوضاع شهر متشنج و بازارها تعطیل شد و سید علی‌اکبر شیرازی به همراه گروهی از علما راهی سامرا شد و از میرزای شیرازی کمک خواست. مردم آذربایجان هم به همین نحو عمل کردند و شکایت‌های فراوانی صورت گرفت. یکی از منادیان وحدت که دربارة این موضوع برای میرزای شیرازی نامه فرستاد سید جمال‌الدین اسدآبادی بود که به مخالفت با شاه برخاسته و نسبت به اعطای امتیاز تنباکو از سوی شاه به انگلستان به شدت اعتراض کرد. شاه نیز او را از ایران بیرون راند و وقتی سید جمال به بصره رسید نامه‌ای طولانی و رسا خطاب به میرزای شیرازی نوشت و طی آن از میرزای شیرازی استدعای فریادرسی و یاری کرد. خبر نگارش این نامه در آن زمان در همه جا پیچید و نسخه‌ای از آن به نجف اشرف رسید. در این نامه پس از بسم الله چنین آمده بود:  
در پی این اقدام اوضاع شهر متشنج و بازارها تعطیل شد و سید علی‌اکبر شیرازی به همراه گروهی از علما راهی سامرا شد و از میرزای شیرازی کمک خواست. مردم آذربایجان هم به همین نحو عمل کردند و شکایت‌های فراوانی صورت گرفت. یکی از منادیان وحدت که دربارة این موضوع برای میرزای شیرازی نامه فرستاد سید جمال‌الدین اسدآبادی بود که به مخالفت با شاه برخاسته و نسبت به اعطای امتیاز تنباکو از سوی شاه به انگلستان به شدت اعتراض کرد. شاه نیز او را از ایران بیرون راند و وقتی سید جمال به بصره رسید نامه‌ای طولانی و رسا خطاب به میرزای شیرازی نوشت و طی آن از میرزای شیرازی استدعای فریادرسی و یاری کرد. خبر نگارش این نامه در آن زمان در همه جا پیچید و نسخه‌ای از آن به نجف اشرف رسید. در این نامه پس از بسم الله چنین آمده بود:  
<br>
<br>
«... حقیقت را می‌گویم، این نامه خطاب به روح شریعت محمدی است در هر جا باشد و هر مکان قرار گیرد و درخواست عاجزانه امت اسلام است که به پیشگاه علما و نفوس پاکی که زمام امور امت را به دست گرفته‌اند عرضه می‌شود.  
«... حقیقت را می‌گویم، این نامه خطاب به روح شریعت محمدی است در هر جا باشد و هر مکان قرار گیرد و درخواست عاجزانه امت اسلام است که به پیشگاه علما و نفوس پاکی که زمام امور امت را به دست گرفته‌اند عرضه می‌شود.  


<br>
<br>
خط ۱۳۳: خط ۱۳۲:


<br>
<br>
بدون شما هیچ یک از امت برنمی‌خیزد و جز به یاری شما وحدت کلمه نخواهند یافت. اگر به حق قیام کنید همه برخواهند خواست و پیروزی از آن آنان خواهد بود.» سید جمال الدین در نامه‌اش درباره رفتار ناشایست شاه و اهانت او به علما و پشتیبانی او از کفار و نیز رفتار ناشایست «غلامان حلقه به گوش و حقیر» شاه سخن می‌گوید که پیکر بیمار او را از حرم حضرت عبدالعظیم تا دار‌الحکومه روی برف‌ها کشیدند و به همراه عده‌ای از سربازان، به خانقین، و از آن جا به بغداد منتقل کردند. او هم‌چنین می‌افزاید: «شاه از قبل به والی نامه نوشته و از او خواسته بود مرا از بصره دور کند، چون می‌دانست اگر مرا به حال خود رها کند نزد شما می‌آیم.» وی شکایت‌نامه‌ خود را این‌گونه به پایان می‌رساند: «وقتی دیدم دستم از آن جناب کوتاه است از نوشتن شکوائیه خودداری کردم.  
بدون شما هیچ یک از امت برنمی‌خیزد و جز به یاری شما وحدت کلمه نخواهند یافت. اگر به حق قیام کنید همه برخواهند خواست و پیروزی از آن آنان خواهد بود.» سید جمال الدین در نامه‌اش درباره رفتار ناشایست شاه و اهانت او به علما و پشتیبانی او از کفار و نیز رفتار ناشایست «غلامان حلقه به گوش و حقیر» شاه سخن می‌گوید که پیکر بیمار او را از حرم حضرت عبدالعظیم تا دار‌الحکومه روی برف‌ها کشیدند و به همراه عده‌ای از سربازان، به خانقین، و از آن جا به بغداد منتقل کردند. او هم‌چنین می‌افزاید: «شاه از قبل به والی نامه نوشته و از او خواسته بود مرا از بصره دور کند، چون می‌دانست اگر مرا به حال خود رها کند نزد شما می‌آیم.» وی شکایت‌نامه‌ خود را این‌گونه به پایان می‌رساند: «وقتی دیدم دستم از آن جناب کوتاه است از نوشتن شکوائیه خودداری کردم.  


اما هنگامی که مجتهد قدوه حاج سید علی اکبر پا به بصره نهاد و از من تقاضا کرد نامه‌ای خطاب به آن بزرگ‌مرد دینی بنویسم و طی آن همه این غائله‌ها و حوادث را شرح دهم بی‌درنگ چنین کردم و می‌دانستم خدای متعال به دست شما ]فرج و[ کار جدیدی حاصل خواهد فرمود؛ والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته». به این ترتیب، از سوی علما، اشراف و تجار نامه‌ها و شکوائیه‌های متعددی به میرزای شیرازی ارسال شد. در نتیجه، میرزا نامه‌ای به ناصر‌الدین شاه نوشت و در آن همه چیزهای لازم را به نیکی شرح داد. اما وی در جواب نوشت که روا نیست شاه از حرفی که زده است برگردد و با توجه به ضعفی که دارد توان رویارویی با آنان را ندارد و به کنسول حامل نامه سفارش کرد تمام تلاش خود را برای راضی کردن میرزای شیرازی به کار برد. ولی میرزا این عذر و بهانه‌های واهی را نپذیرفت و در پاسخ او نامه‌ای متضمّن دلایل محکم نوشت که نادرستی این معامله فاسد را ثابت می‌کرد و در پایان مرقوم فرمود: «اگر دولت از جواب دادن ناتوان باشد ما عاجز نیستیم و اگر نمی‌تواند پاسخ دشمن را بدهد و حقوق مردم را مطالبه نماید بگذارید ما این کار را انجام دهیم.» اما وقتی شاه اقدامی نکرد و تشنجات افزایش یافت و مردم از این معامله فاسد به فریاد‌خواهی پرداختند، میرزای شیرازی فتوای خود را که در تمام جهان اسلام بازتاب داشت، صادر نمود. در این فتوا پس از بسم الله آمده بود:  
اما هنگامی که مجتهد قدوه حاج سید علی اکبر پا به بصره نهاد و از من تقاضا کرد نامه‌ای خطاب به آن بزرگ‌مرد دینی بنویسم و طی آن همه این غائله‌ها و حوادث را شرح دهم بی‌درنگ چنین کردم و می‌دانستم خدای متعال به دست شما]فرج و[کار جدیدی حاصل خواهد فرمود؛ والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته». به این ترتیب، از سوی علما، اشراف و تجار نامه‌ها و شکوائیه‌های متعددی به میرزای شیرازی ارسال شد. در نتیجه، میرزا نامه‌ای به ناصر‌الدین شاه نوشت و در آن همه چیزهای لازم را به نیکی شرح داد. اما وی در جواب نوشت که روا نیست شاه از حرفی که زده است برگردد و با توجه به ضعفی که دارد توان رویارویی با آنان را ندارد و به کنسول حامل نامه سفارش کرد تمام تلاش خود را برای راضی کردن میرزای شیرازی به کار برد. ولی میرزا این عذر و بهانه‌های واهی را نپذیرفت و در پاسخ او نامه‌ای متضمّن دلایل محکم نوشت که نادرستی این معامله فاسد را ثابت می‌کرد و در پایان مرقوم فرمود: «اگر دولت از جواب دادن ناتوان باشد ما عاجز نیستیم و اگر نمی‌تواند پاسخ دشمن را بدهد و حقوق مردم را مطالبه نماید بگذارید ما این کار را انجام دهیم.» اما وقتی شاه اقدامی نکرد و تشنجات افزایش یافت و مردم از این معامله فاسد به فریاد‌خواهی پرداختند، میرزای شیرازی فتوای خود را که در تمام جهان اسلام بازتاب داشت، صادر نمود. در این فتوا پس از بسم الله آمده بود:  


<br>
<br>
خط ۱۴۵: خط ۱۴۴:
مردم از این پیروزی بسیار شاد شدند و این خبر به کشورهای دیگر هم رسید و در جراید نیز انتشار یافت. در پی این ماجرا مرحوم میرزای شیرازی که دست به تجدید دولت و ملت زد، به آیت‌الله مجدّد شهره گردید. نهضت تنباکو به طور مستقیم و غیرمستقیم همگان ـ اعم از مسلمان و غیرمسلمان ـ و همة اقوام ایرانی را به وحدت و یک‌پارچگی فراخواند و همة اقشار ملت در سایه رهبری و مرجعیت دینی برای رهایی از نفوذ استعمارگران و خنثی شدن نقشه‌های شوم دشمنان، متحد گردیده و حماسه‌ای آفریدند که تاریخ هرگز آن را فراموش نخواهد کرد.
مردم از این پیروزی بسیار شاد شدند و این خبر به کشورهای دیگر هم رسید و در جراید نیز انتشار یافت. در پی این ماجرا مرحوم میرزای شیرازی که دست به تجدید دولت و ملت زد، به آیت‌الله مجدّد شهره گردید. نهضت تنباکو به طور مستقیم و غیرمستقیم همگان ـ اعم از مسلمان و غیرمسلمان ـ و همة اقوام ایرانی را به وحدت و یک‌پارچگی فراخواند و همة اقشار ملت در سایه رهبری و مرجعیت دینی برای رهایی از نفوذ استعمارگران و خنثی شدن نقشه‌های شوم دشمنان، متحد گردیده و حماسه‌ای آفریدند که تاریخ هرگز آن را فراموش نخواهد کرد.


==پانویس‌ها==
== پانویس‌ها ==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}


==منابع==
== منابع ==


اتحاد و انسجام، مؤسسه امام هادی (ع)، انتشارات پیام امام هادی (ع)، قم، چاپ اول، 1386.
1ـ اتحاد و انسجام، مؤسسه امام هادی (ع)، انتشارات پیام امام هادی (ع)، قم، چاپ اول، 1386.  
<br>
<br>
2ـ تهرانی، آقابزرگ، میرزای شیرازی، بی‌نا، بی‌تا.  
2ـ تهرانی، آقابزرگ، میرزای شیرازی، بی‌نا، بی‌تا.  
خط ۱۵۸: خط ۱۵۷:
4ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 24 اردیبهشت ماه 1386.  
4ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 24 اردیبهشت ماه 1386.  
<br>
<br>
5ـ مجله حوزه‌، شماره 81 .  
5ـ مجله حوزه‌، شماره 81.  
<br>
<br>
6ـ محفوظ، حسین علی، موسوعه العتبات المقدسه.  
6ـ محفوظ، حسین علی، موسوعه العتبات المقدسه.  
خط ۱۶۹: خط ۱۶۸:
[https://www.taghrib.com/fa/pioneer/%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C برگرفته از مقاله موجود در سایت تقریب]
[https://www.taghrib.com/fa/pioneer/%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C برگرفته از مقاله موجود در سایت تقریب]


 
[[رده:عالمان]]
 
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده: عالمان]]
[[رده:عالمان وحدت‌گرا]]
[[رده: عالمان شیعه]]
[[رده:مراجع تقلید]]
[[رده: عالمان وحدت‌گرا]]
[[رده: مراجع تقلید]]
۴٬۹۳۳

ویرایش