۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ']] ↵<references />' به ']]') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مسقطیه''' لقب دیگر «[[نزاریه]]» از [[اسماعیلیه]] است و به | '''مسقطیه''' لقب دیگر «[[نزاریه]]» از [[اسماعیلیه]] است و به «سقیطه» نیز نامیده میشوند. | ||
==وجه تسمیه== | == وجه تسمیه == | ||
این فرقه از این جهت مسقطیه نامیده شدند چون معتقد بودند که [[امام]] مکلّف به بیان فروع نیست و میتواند برخی یا همه تکالیف را از مردم ساقط کند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 411 | این فرقه از این جهت مسقطیه نامیده شدند چون معتقد بودند که [[امام]] مکلّف به بیان فروع نیست و میتواند برخی یا همه تکالیف را از مردم ساقط کند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 411 | ||
</ref> <ref>دهلوی عبد العزیز، تحفه اثنىعشريه، | </ref> <ref>دهلوی عبد العزیز، تحفه اثنىعشريه، چاپ سنگى، نولکشور، سال 1896 میلادی، ص 16</ref> | ||
توضیح این که فرقه نزاریه یا مسقطیه پیروان المصطفی لدین الله، مشهور به نزار بودند. از داعیان بزرگ این فرقه که خود مدعی امامت شد، [[حسن صباح]] | توضیح این که فرقه نزاریه یا مسقطیه پیروان المصطفی لدین الله، مشهور به نزار بودند. از داعیان بزرگ این فرقه که خود مدعی امامت شد، [[حسن صباح]] بود. او در قلعه الموت قیامش را آغاز و خود را امام منتظر معرفی کرد و سپس حق الله یا احکامی از شریعت را که ناظر به روابط میان خالق و مخلوق بودند، از پیروان خود ساقط نمود. از این رو نام این فرقه را مسقطیه نیز گفتهاند. <ref>مشکور، محمدجواد، تاریخ شیعه و فرقههای اسلامی تا قرن چهارم، تهران، ۱۳۵۵ هجری شمسی، ج۱، ص۲۳۴</ref> | ||
==عقاید== | == عقاید == | ||
اینان معتقد به مراتب هفتگانه مستجیب، مأذون، داعی، حجت، امام، اساس و ناطق در میان مؤمنین بودند، و ناطق را دارای بالاترین مرتبه در میان خلق و واضع جدید و ناسخ شریعت قدیم میدانستند. | اینان معتقد به مراتب هفتگانه مستجیب، مأذون، داعی، حجت، امام، اساس و ناطق در میان مؤمنین بودند، و ناطق را دارای بالاترین مرتبه در میان خلق و واضع جدید و ناسخ شریعت قدیم میدانستند. بنابراین، در هر زمان حلال و حرام شریعت تابع دستور و نظر ناطق بود. مسقطیه برای احکام شرعی و تکالیف عبادی چون [[نماز]]، [[روزه]]، [[زکات]] و [[حج]]، تأویلات خاصی داشتند و میگفتند که مقصود از واجبات شرعی قومی است که دوستی آنان واجب است، و محرمات عبارت است از قومی که باید آنان را دشمن داشت و از ایشان تبری نمود. <ref>لمالهدی سید مرتضی، تبصرة العوام، به کوشش عباس اقبال، تهران، سال ۱۳۱۲ هجری شمسی، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۲</ref> <ref>مشکور، محمدجواد، تاریخ شیعه و فرقههای اسلامی تا قرن چهارم، تهران، ۱۳۵۵هجری شمسی، ج۱، ص۲۲۷</ref> <ref>مشکور، محمدجواد، تاریخ شیعه و فرقههای اسلامی تا قرن چهارم، تهران، ۱۳۵۵ هجری شمسی، ج۱، ص۲۲۸ | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: کلام اسلامی ]] | [[رده:کلام اسلامی]] | ||
[[رده: فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |