۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|3}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
</div> | </div> | ||
'''میر برهانالدین محمد باقر استرآبادی مشهور به میرداماد''' معلم ثالث و متخلص به [[اشراق]]، [[فیلسوف]]، [[متکلم]] و [[فقیه]] برجسته دوره [[صفویه]] <ref>ر.ک:مقاله صفویه</ref> و از ارکان مکتب فلسفی [[اصفهان]] بود. | '''میر برهانالدین محمد باقر استرآبادی مشهور به میرداماد''' معلم ثالث و متخلص به [[اشراق]]، [[فیلسوف]]، [[متکلم]] و [[فقیه]] برجسته دوره [[صفویه]] <ref>ر. ک:مقاله صفویه</ref> و از ارکان مکتب فلسفی [[اصفهان]] بود. | ||
میرداماد فرزند میرشمسالدین محمد استرآبادی مشهور به داماد و از سادات حسینی [[گرگان]] است. محمد استرآبادی با دختر علی بن عبدالعالی معروف به [[محقق کرکی]] ازدواج کرد و به همین خاطر او را داماد نامیدند. میرداماد این لقب را از پدر خود به [[ارث]] برده است درباره سال تولد او اطلاعات کافی در دست نیست. اما کتاب نخبه المقال فی اسماء الرجال تولد او را سال 969 ذکر کرده است. | میرداماد فرزند میرشمسالدین محمد استرآبادی مشهور به داماد و از سادات حسینی [[گرگان]] است. محمد استرآبادی با دختر علی بن عبدالعالی معروف به [[محقق کرکی]] ازدواج کرد و به همین خاطر او را داماد نامیدند. میرداماد این لقب را از پدر خود به [[ارث]] برده است درباره سال تولد او اطلاعات کافی در دست نیست. اما کتاب نخبه المقال فی اسماء الرجال تولد او را سال 969 ذکر کرده است. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
=نام و نسب میرداماد= | =نام و نسب میرداماد= | ||
سید محمد باقر فرزند محمد داماد استرآبادی مشهور به «میرداماد» از علمای بزرگ وحکمای برجسته [[عهد صفوی]] است. نسب میرداماد به [[امام حسین(ع)]] <ref>ر.ک:مقاله امام حسین(ع)</ref> میرسد. | سید محمد باقر فرزند محمد داماد استرآبادی مشهور به «میرداماد» از علمای بزرگ وحکمای برجسته [[عهد صفوی]] است. نسب میرداماد به [[امام حسین(ع)]] <ref>ر. ک:مقاله امام حسین(ع)</ref> میرسد. | ||
وی لقب «داماد» را پدرش به وام گرفته بود. پدر او سید محمد داماد استرآبادی به سبب داشتن افتخار دامادی محقق کرکی [[فقیه]] بزرگ عهد شاه طهماسب صفوی ملقب به «داماد» گردید. بعدها این لقب به فرزندش محمد باقر نیز اطلاق شد. <ref>فوائد الرضویه، 419; تاریخ عالم آرای عباسی، ج 1، ص 146</ref> | وی لقب «داماد» را پدرش به وام گرفته بود. پدر او سید محمد داماد استرآبادی به سبب داشتن افتخار دامادی محقق کرکی [[فقیه]] بزرگ عهد شاه طهماسب صفوی ملقب به «داماد» گردید. بعدها این لقب به فرزندش محمد باقر نیز اطلاق شد. <ref>فوائد الرضویه، 419; تاریخ عالم آرای عباسی، ج 1، ص 146</ref> | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
از آنجا که محمدباقر در خاندانی شریف و اهل فضل و کمال رشد مییافت، از همان اوان کودکی به تحصیل علم تشویق و ترغیب شد. تحصیلات [[علوم دینی]] را در خردسالی در [[مشهد]] آغاز نمود و پس از چندی نزد اساتید و فضلای آن دیار به تلمذ پرداخت. | از آنجا که محمدباقر در خاندانی شریف و اهل فضل و کمال رشد مییافت، از همان اوان کودکی به تحصیل علم تشویق و ترغیب شد. تحصیلات [[علوم دینی]] را در خردسالی در [[مشهد]] آغاز نمود و پس از چندی نزد اساتید و فضلای آن دیار به تلمذ پرداخت. | ||
از اساتید او در مشهد مرحوم سید علی فرزند ابی الحسن موسوی عاملی است. <ref>اعیان الشیعه، سید محسن امین، قطع رحلی، انتشارات دارالتعارف للمطبوعات</ref> مرحوم [[شیخ حر عاملی]] در [[کتاب امل الامل]] راجع به وی مینویسد: «او از بزرگان علما وفضلای عصر خویش و از شاگردان شیخ ما، [[شهید ثانی]] <ref>ر.ک:مقاله شهید ثانی</ref> بود. وی فردی زاهد، عابد، فقیه و باورع بود. <ref>ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و القلب، محمدعلی مدرس، انتشارات کتابفروشی خیام</ref> سید علی بن ابی الحسن عاملی همان طور که از نام وی برمیآید از علمای [[جبل عامل]] <ref>ر.ک:مقاله جبل عامل</ref> لبنان بود و سپس به [[ایران]] مهاجرت کرد. | از اساتید او در مشهد مرحوم سید علی فرزند ابی الحسن موسوی عاملی است. <ref>اعیان الشیعه، سید محسن امین، قطع رحلی، انتشارات دارالتعارف للمطبوعات</ref> مرحوم [[شیخ حر عاملی]] در [[کتاب امل الامل]] راجع به وی مینویسد: «او از بزرگان علما وفضلای عصر خویش و از شاگردان شیخ ما، [[شهید ثانی]] <ref>ر. ک:مقاله شهید ثانی</ref> بود. وی فردی زاهد، عابد، فقیه و باورع بود. <ref>ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و القلب، محمدعلی مدرس، انتشارات کتابفروشی خیام</ref> سید علی بن ابی الحسن عاملی همان طور که از نام وی برمیآید از علمای [[جبل عامل]] <ref>ر. ک:مقاله جبل عامل</ref> لبنان بود و سپس به [[ایران]] مهاجرت کرد. | ||
استاد دیگر میرداماد که در رشد علمی وی تاثیر گذاشت فقیه بلند مرتبه [[شیخ عزالدین حسین فرزند عبدالصمد عاملی]] (م 984ه 0 ق)، پدر [[شیخ بهایی]] <ref>ر.ک:مقاله شیخ بهایی</ref> از علمای بزرگ منطقه جبل عامل لبنان بود. وی شاگرد برجسته [[زین الدین علی بن احمد عاملی|زینالدین علی بن احمد عاملی]] معروف به شهید ثانی (شهادت در 966ه 0ق) بود و پس از کشته شدن شهید ثانی به دست طرفداران [[عثمان]] <ref>ر.ک:مقاله عثمان</ref>، جبل عامل را که ناامن شده بود ترک کرد و چون در ایران [[مذهب تشیع]] رسمیت یافته و محل امن و مناسبی برای [[شیعه]] محسوب میشد به ایران مهاجرت کرد. در این سفر پسرش محمد، شیخ بهایی که هنوز این لقب را نداشت و بیش از سیزده سال از عمر وی نمی گذشت همراه او بود. | استاد دیگر میرداماد که در رشد علمی وی تاثیر گذاشت فقیه بلند مرتبه [[شیخ عزالدین حسین فرزند عبدالصمد عاملی]] (م 984ه 0 ق)، پدر [[شیخ بهایی]] <ref>ر. ک:مقاله شیخ بهایی</ref> از علمای بزرگ منطقه جبل عامل لبنان بود. وی شاگرد برجسته [[زین الدین علی بن احمد عاملی|زینالدین علی بن احمد عاملی]] معروف به شهید ثانی (شهادت در 966ه 0ق) بود و پس از کشته شدن شهید ثانی به دست طرفداران [[عثمان]] <ref>ر. ک:مقاله عثمان</ref>، جبل عامل را که ناامن شده بود ترک کرد و چون در ایران [[مذهب تشیع]] رسمیت یافته و محل امن و مناسبی برای [[شیعه]] محسوب میشد به ایران مهاجرت کرد. در این سفر پسرش محمد، شیخ بهایی که هنوز این لقب را نداشت و بیش از سیزده سال از عمر وی نمی گذشت همراه او بود. | ||
شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد پس از چندی [[شیخ الاسلام]] [[قزوین]] پایتخت شاه طهماسب صفوی شد. سپس در حدود سال 969ه 0ق با همین منصب به مشهد رفت. | شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد پس از چندی [[شیخ الاسلام]] [[قزوین]] پایتخت شاه طهماسب صفوی شد. سپس در حدود سال 969ه 0ق با همین منصب به مشهد رفت. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
به همین جهت باید گفت آنچه میرداماد را حکیمی صاحب نظر و بلند مرتبه گردانیده هماناسعی فکری او و نبوغ وی بوده است. نبوغی که او را در فهم و تحلیل مباحث دقیق و پیچیده فلسفی که به ذهنی دقیق و نقاد نیاز دارد مدد رسانیده است. | به همین جهت باید گفت آنچه میرداماد را حکیمی صاحب نظر و بلند مرتبه گردانیده هماناسعی فکری او و نبوغ وی بوده است. نبوغی که او را در فهم و تحلیل مباحث دقیق و پیچیده فلسفی که به ذهنی دقیق و نقاد نیاز دارد مدد رسانیده است. | ||
از آنجا که ولیعهد، محمد خدابنده در سال 980ه 0ق هرات را ترک کرد و در [[شیراز]]اقامت گزید میرداماد در پایان قامت خدابنده در هرات بیش از بیست سال نداشته است. باتعبیری از کتاب عالم آرای عباسی چنین برمیآید که وی دارای نبوغ و استعداد فراوان بوده است. در عالم آرای عباسی آمده است: « - میرداماد - در زمان نواب اسکندر شان - محمدخدابنده - به اردوی معلی - هرات - آمده به صحبت علما و افاضل درگاه معلی مشرف گشته مدتی با امیر فخرالدین سماک استرآبادی و سایر دانشمندان مباحثات نمود و در علوم معقول و منقول سرآمد روزگار خود گشت.» <ref>الشواهد الربوبیه فی مناهج السلوکیه، صدرالدین شیرازی، تعلیق و تصحیح جلالالدین | از آنجا که ولیعهد، محمد خدابنده در سال 980ه 0ق هرات را ترک کرد و در [[شیراز]]اقامت گزید میرداماد در پایان قامت خدابنده در هرات بیش از بیست سال نداشته است. باتعبیری از کتاب عالم آرای عباسی چنین برمیآید که وی دارای نبوغ و استعداد فراوان بوده است. در عالم آرای عباسی آمده است: «- میرداماد - در زمان نواب اسکندر شان - محمدخدابنده - به اردوی معلی - هرات - آمده به صحبت علما و افاضل درگاه معلی مشرف گشته مدتی با امیر فخرالدین سماک استرآبادی و سایر دانشمندان مباحثات نمود و در علوم معقول و منقول سرآمد روزگار خود گشت.» <ref>الشواهد الربوبیه فی مناهج السلوکیه، صدرالدین شیرازی، تعلیق و تصحیح جلالالدین آشتیانی، چاپ دوم، مرکز نشر دانشگاهی</ref> | ||
دوران تحصیل میرداماد در هرات دوران تحصیلات عالی و دوران غنای علمی وی بود.در پایان این دوره بود که به عنوان عالمی برجسته شناخته شد و از علمای سرآمد در علوم معقول و منقول گشت. | دوران تحصیل میرداماد در هرات دوران تحصیلات عالی و دوران غنای علمی وی بود. در پایان این دوره بود که به عنوان عالمی برجسته شناخته شد و از علمای سرآمد در علوم معقول و منقول گشت. | ||
گفتیم که فقیه گرانقدر شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد عاملی، استاد میرداماد در سال 980ه 0ق هرات را ترک کرد و به قزوین بازگشت. در همین سال بود که محمد خدابنده ولیعهد نابینای شاه طهماسب به امر شاه هرات را ترک گفت و به حکومت شیراز منصوب شدو حکمروایی هرات به پسر هشت ساله او حمزه میرزا سپرده شد. انتقال محمد خدابنده ازهرات به شیراز به معنای روگردانی شاه از ولیعهد خویش و در واقع عزل وی از منصب ولایتعهدی بود. | گفتیم که فقیه گرانقدر شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد عاملی، استاد میرداماد در سال 980ه 0ق هرات را ترک کرد و به قزوین بازگشت. در همین سال بود که محمد خدابنده ولیعهد نابینای شاه طهماسب به امر شاه هرات را ترک گفت و به حکومت شیراز منصوب شدو حکمروایی هرات به پسر هشت ساله او حمزه میرزا سپرده شد. انتقال محمد خدابنده ازهرات به شیراز به معنای روگردانی شاه از ولیعهد خویش و در واقع عزل وی از منصب ولایتعهدی بود. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
=سایر اساتید شناخته شده ی میر داماد= | =سایر اساتید شناخته شده ی میر داماد= | ||
1. دایی میر داماد، شیخ عبدالعالی بن عبدالعالی عاملی کرَکَی، فرزند محقق کرکی، که به میر داماد اجازه ی روایت داده و این اجازه در [[بحار الانوار]]<ref>ر.ک:مقاله بحار الانوار</ref> مذکور است. <ref>مجلسی، ج106، ص 84- 86</ref> | 1. دایی میر داماد، شیخ عبدالعالی بن عبدالعالی عاملی کرَکَی، فرزند محقق کرکی، که به میر داماد اجازه ی روایت داده و این اجازه در [[بحار الانوار]]<ref>ر. ک:مقاله بحار الانوار</ref> مذکور است. <ref>مجلسی، ج106، ص 84- 86</ref> | ||
از 56 شاگرد شناخته شده ی محقق کَرکَی، نُه نفر از ایشان اهل استرآباد بودهاند و این نشان میدهد که استرآبادیان سهم بسیاری در حوزه ی درسی محقق کَرَکی داشته اند. <ref>جعفریان، 1382، ج12، ص 309</ref> | از 56 شاگرد شناخته شده ی محقق کَرکَی، نُه نفر از ایشان اهل استرآباد بودهاند و این نشان میدهد که استرآبادیان سهم بسیاری در حوزه ی درسی محقق کَرَکی داشته اند. <ref>جعفریان، 1382، ج12، ص 309</ref> | ||
2. شیخ عزّالدین حسین بن عبدالصمد عاملی ( 918- 984ق )، شاگرد شهید ثانی ( 911- 965ق ) و والدِ شیخ بهائی ( 953- 1030 ق )، که به میر اجازه ی روایت داده و این اجازه هم در بحار الانوار مذکور است. <ref>جعفریان، 1382، ج12،ص 87 </ref> | 2. شیخ عزّالدین حسین بن عبدالصمد عاملی (918- 984ق)، شاگرد شهید ثانی (911- 965ق) و والدِ شیخ بهائی (953- 1030 ق)، که به میر اجازه ی روایت داده و این اجازه هم در بحار الانوار مذکور است. <ref>جعفریان، 1382، ج12،ص 87 </ref> | ||
3. سید نورالدین علی بن ابی الحسن موسوی عاملی ( - 999ق )، شاگرد شهید ثانی. <ref>صدر، ج1، ص 252- 254؛ ج 5، ص 219</ref> | 3. سید نورالدین علی بن ابی الحسن موسوی عاملی (- 999ق)، شاگرد شهید ثانی. <ref>صدر، ج1، ص 252- 254؛ ج 5، ص 219</ref> | ||
4. شیخ عبدعلی بن محمود خادم جایلقی. <ref>میر داماد، 1374، ص 85؛ مهدوی، ص 16</ref> | 4. شیخ عبدعلی بن محمود خادم جایلقی. <ref>میر داماد، 1374، ص 85؛ مهدوی، ص 16</ref> | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
برای شناخت منابع و مصادر اندیشه ی فلسفی میر داماد، به اهمّ منابع به کار برده ی او در کتاب قبسات اشاره میشود. میر داماد در تمهید مطالب قبسات، بیش از همه به [[ابن سینا]] و آثار او، هم چون [[الهیات]] [[شفا]]، الإشارات و التنبیهات، نجات، تعلیقات، عیون الحکمه، و پس از وی به آثار خواجه نصیرالدین طوسی، شرح اشارات، أجوبة الأسئلة القونویة، شرح رسالة العلم و نقد المحصل، أجوبة الأسئلة القونویة، شرح رسالة العلم و نقد المحصل، توجه داشته است. | برای شناخت منابع و مصادر اندیشه ی فلسفی میر داماد، به اهمّ منابع به کار برده ی او در کتاب قبسات اشاره میشود. میر داماد در تمهید مطالب قبسات، بیش از همه به [[ابن سینا]] و آثار او، هم چون [[الهیات]] [[شفا]]، الإشارات و التنبیهات، نجات، تعلیقات، عیون الحکمه، و پس از وی به آثار خواجه نصیرالدین طوسی، شرح اشارات، أجوبة الأسئلة القونویة، شرح رسالة العلم و نقد المحصل، أجوبة الأسئلة القونویة، شرح رسالة العلم و نقد المحصل، توجه داشته است. | ||
در ضمن به اقوال [[شیخ اشراق]] در مطارحات و تلویحات، و صاحب محاکمات و ابوالبرکات بغدادی، در المعتبر، و بهمنیار، | در ضمن به اقوال [[شیخ اشراق]] در مطارحات و تلویحات، و صاحب محاکمات و ابوالبرکات بغدادی، در المعتبر، و بهمنیار، درالتحصیل، و [[فخر رازی]]، در شرح عیون الحکمة، اشاره و به کتاب اثولوجیا نیز استناد میکند. میر داماد، برای تفصیل بیش تر، خواننده را به کتابهای دیگر خود مانند الصراط المستقیم و الافق المبین و ایماضات و تشریفات و تعلیقات بر الهیات شفا ارجاع میدهد. <ref>محقق، مقدمه بر القبسات، ص 12</ref> | ||
میر داماد مدرّسی پر کار و تواناست و در زمان حیاتش به تدریس قبسات و الافق المبین و ایماضات وتقدیسات و بعضی دیگر از آثارش پرداخته است. گفتهاند که میر داماد اهتمام ویژه ای به تدریس شفا داشته است و در پی این اهتمام او، گروهی از ناموران بعد از او، مانندملاصدرا، میر سید احمد علوی، [[آقا حسین خوانساری]]، [[ملا حسین تنکابنی]]، ملا محمد باقر سبزواری، به تحشیه و تعلیق شفا همت گماشتند. <ref>میر داماد، 1374، ص 93- 94</ref> | میر داماد مدرّسی پر کار و تواناست و در زمان حیاتش به تدریس قبسات و الافق المبین و ایماضات وتقدیسات و بعضی دیگر از آثارش پرداخته است. گفتهاند که میر داماد اهتمام ویژه ای به تدریس شفا داشته است و در پی این اهتمام او، گروهی از ناموران بعد از او، مانندملاصدرا، میر سید احمد علوی، [[آقا حسین خوانساری]]، [[ملا حسین تنکابنی]]، ملا محمد باقر سبزواری، به تحشیه و تعلیق شفا همت گماشتند. <ref>میر داماد، 1374، ص 93- 94</ref> | ||
حوزه ی درس میر داماد را در اصفهان باید از حوزههای درسی پر ثمر و شاگرد پرور آن روزگار دانست. مرحوم [[آقا علی مدرسی طهرانی]]، در رساله ی طبقات حکما، متأخرین نوشته است: | حوزه ی درس میر داماد را در اصفهان باید از حوزههای درسی پر ثمر و شاگرد پرور آن روزگار دانست. مرحوم [[آقا علی مدرسی طهرانی]]، در رساله ی طبقات حکما، متأخرین نوشته است: «300 نفر از شاگردان او به درجه ی [[اجتهاد]] <ref>ر. ک:مقاله اجتهاد</ref> فائز شدند و از این عده بیشتر در [[اصول]] [[عقاید]] از حضیض تقلید به اوج تحقیق رسیدند.» بعید نیست که این عدد را نتوان جدی گرفت. قدر متیقّن، همان گرمی و ثمربخشی حوزه ی درسی میر است که جان کلام طهرانی است. <ref>جهان بخش، ص 44- 45</ref> | ||
[[مدرسه ی صدر]]، که میر داماد در آن جا به تدریس مشغول بود، امروزه نیز در اصفهان در باغی بزرگ قرار دارد و هنوز از آن استفاده میشود. <ref>کربن، ص 148</ref> | [[مدرسه ی صدر]]، که میر داماد در آن جا به تدریس مشغول بود، امروزه نیز در اصفهان در باغی بزرگ قرار دارد و هنوز از آن استفاده میشود. <ref>کربن، ص 148</ref> | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
در سال 984ه 0ق شاه طهماست (سلطنت از 920 تا 984) که به اجتناب از منهیات وعمل به [[احکام شرعی]] سخت پایبند بود درگذشت و پسرش شاه اسماعیل دوم (سلطنت از984 تا 985) به سلطنت رسید. | در سال 984ه 0ق شاه طهماست (سلطنت از 920 تا 984) که به اجتناب از منهیات وعمل به [[احکام شرعی]] سخت پایبند بود درگذشت و پسرش شاه اسماعیل دوم (سلطنت از984 تا 985) به سلطنت رسید. | ||
رفتار و اعتقادات شاه اسماعیل دوم برخلاف پدرش بود. وی کسانی را که در زمان شاه طهماسب به زهد و پاکدامنی معروف بودند از خود راند و گروهی از علما را که در دوران سلطنت پدرش به علت طرفداری از اهل سنت رانده درگاه بودند مورد حمایت قرار داد.مطربان و خنیاگران که در عهد شاه طهماسب به دلیل اجتناب از منهیات رانده شده بودنددوباره در اردوی شاه جمع شدند. <ref>استرآباد نامه، به کوشش مسیح ذبیحی، چاپ دوم، انتشارات امیرکبیر</ref> | رفتار و اعتقادات شاه اسماعیل دوم برخلاف پدرش بود. وی کسانی را که در زمان شاه طهماسب به زهد و پاکدامنی معروف بودند از خود راند و گروهی از علما را که در دوران سلطنت پدرش به علت طرفداری از اهل سنت رانده درگاه بودند مورد حمایت قرار داد. مطربان و خنیاگران که در عهد شاه طهماسب به دلیل اجتناب از منهیات رانده شده بودنددوباره در اردوی شاه جمع شدند. <ref>استرآباد نامه، به کوشش مسیح ذبیحی، چاپ دوم، انتشارات امیرکبیر</ref> | ||
آغاز سلطنت شاه اسماعیل دوم میتواند دلیلی برای مهاجرت علمای بزرگی چون میرداماد و شیخ بهایی به اصفهان و دور شدن از دستگاه حکومت باشد. بخصوص آن که شیخ عزالدین پدر شیخ بهایی و استاد آن دو عالم معاصر در همین سال پس از انجام [[حج]] تصمیم به اقامت در [[بحرین]] گرفت و از مرکز حکومت دوری جست و در همان سال در آنجا رحلت کرد. | آغاز سلطنت شاه اسماعیل دوم میتواند دلیلی برای مهاجرت علمای بزرگی چون میرداماد و شیخ بهایی به اصفهان و دور شدن از دستگاه حکومت باشد. بخصوص آن که شیخ عزالدین پدر شیخ بهایی و استاد آن دو عالم معاصر در همین سال پس از انجام [[حج]] تصمیم به اقامت در [[بحرین]] گرفت و از مرکز حکومت دوری جست و در همان سال در آنجا رحلت کرد. | ||
در آن دوران اصفهان دارای مدارس علمی خوب و مدرسین عالی بود و طلاب سختکوش و جدی به تحصیل علوم و معارف مشغول بودند. میرداماد در [[مدرسه خوجه]] اصفهان حکمت تدریس میکرد. شیخ بهایی نیز در همان مدرسه تفسیر، [[فقه]] <ref>ر.ک:مقاله فقه</ref>، [[حدیث]] و [[رجال]] <ref>ر.ک:مقاله رجال</ref> درس میداد و [[میرفندرسکی]] دیگر معاصر میرداماد [[ملل و نحل]] تدریس میکرد. <ref>منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، تصحیح و تعلیق جلالالدین آشتیانی، چاپ دوم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی</ref> | در آن دوران اصفهان دارای مدارس علمی خوب و مدرسین عالی بود و طلاب سختکوش و جدی به تحصیل علوم و معارف مشغول بودند. میرداماد در [[مدرسه خوجه]] اصفهان حکمت تدریس میکرد. شیخ بهایی نیز در همان مدرسه تفسیر، [[فقه]] <ref>ر. ک:مقاله فقه</ref>، [[حدیث]] و [[رجال]] <ref>ر. ک:مقاله رجال</ref> درس میداد و [[میرفندرسکی]] دیگر معاصر میرداماد [[ملل و نحل]] تدریس میکرد. <ref>منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، تصحیح و تعلیق جلالالدین آشتیانی، چاپ دوم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی</ref> | ||
در دوره سلطنت شاه عباس صفوی به سال 999ه0ق پایتخت از قزوین به اصفهان منتقل شد. به دلیل حمایتها و تشویقهای شاه عباس از علما و دانشمندان و به وجود آمدن محیطی امن و برخوردار از تکریم و تشویق حکومت، رفته رفته بر رونق و اهمیت [[حوزه اصفهان]] افزوده شد. | در دوره سلطنت شاه عباس صفوی به سال 999ه0ق پایتخت از قزوین به اصفهان منتقل شد. به دلیل حمایتها و تشویقهای شاه عباس از علما و دانشمندان و به وجود آمدن محیطی امن و برخوردار از تکریم و تشویق حکومت، رفته رفته بر رونق و اهمیت [[حوزه اصفهان]] افزوده شد. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
=برخی از شاگردان میر داماد= | =برخی از شاگردان میر داماد= | ||
1. محمد بن ابراهیم، معروف به | 1. محمد بن ابراهیم، معروف به «ملاصدرای شیرازی»؛ او شاگرد مشهور و بر جسته ی میرداماد است و بی تردید با نفوذترین فیلسوف دوره ی صفوی و [[مکتب اصفهان]] بوده است. ملاصدرا تعلیمات اولیه ی خویش را در زادگاه خویش، شیراز، دریافت کرد و سپس به اصفهان رفت و نزد برجسته ترین عالمان شیعی آن روزگار، و در رأس آنها میر داماد و شیخ بهائی و میر فندرسکی، شاگردی کرد. | ||
ملاصدرا، بعدها، مکتبی فلسفی - انقلابی تأسیس کرد و سعی داشت نه تنها دوگرایش متغیر [[سنت مشائی-اسلامی]] و [[سنت اشراقی-اسلامی]] را با یک دیگر آشتی دهد، بلکه حتی به صورتی بنیادی تر آنها را با آموزههای عرفانی و آموزههای [[شرعی]] نیز هم سو سازد. | ملاصدرا، بعدها، مکتبی فلسفی - انقلابی تأسیس کرد و سعی داشت نه تنها دوگرایش متغیر [[سنت مشائی-اسلامی]] و [[سنت اشراقی-اسلامی]] را با یک دیگر آشتی دهد، بلکه حتی به صورتی بنیادی تر آنها را با آموزههای عرفانی و آموزههای [[شرعی]] نیز هم سو سازد. | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
2. میر سید احمد علوی عاملی، خاله زاده و داماد میر داماد؛ او [[برهان شفا]] را نزد میر داماد خوانده و حاشیه ای بر شفا به نام مفتاح الشفا [[والعروة الوثقی]] دارد. دیگر آثار او عبارتاند از کحل الابصار، که شرحی بر اشارات ابن سینا است، و کشف الحقائق، که شرحی بر تقویم الایمان میر داماد است. | 2. میر سید احمد علوی عاملی، خاله زاده و داماد میر داماد؛ او [[برهان شفا]] را نزد میر داماد خوانده و حاشیه ای بر شفا به نام مفتاح الشفا [[والعروة الوثقی]] دارد. دیگر آثار او عبارتاند از کحل الابصار، که شرحی بر اشارات ابن سینا است، و کشف الحقائق، که شرحی بر تقویم الایمان میر داماد است. | ||
3. علاءالدین حسین بن رفیعالدین محمدبن شجاعالدین محمود حسینی آملی مازندرانی، ملقب به [[سلطان العلماء]] و [[خلیفه ی سلطان]] ؛ وی داماد شاه عباس اول و وزیر او و مدتی نیز وزیر شاه صفی، شاه عباس ثانی، بود. | 3. علاءالدین حسین بن رفیعالدین محمدبن شجاعالدین محمود حسینی آملی مازندرانی، ملقب به [[سلطان العلماء]] و [[خلیفه ی سلطان]]؛ وی داماد شاه عباس اول و وزیر او و مدتی نیز وزیر شاه صفی، شاه عباس ثانی، بود. | ||
4. شمسالدین محمد گیلانی، معروف به [[ملا شمسا]] ؛ مراسله ی او با ملاصدرای شیرازی، برای پرسیدن چند سؤال فلسفی، مشهور است. | 4. شمسالدین محمد گیلانی، معروف به [[ملا شمسا]]؛ مراسله ی او با ملاصدرای شیرازی، برای پرسیدن چند سؤال فلسفی، مشهور است. | ||
5. سید حسین بن سید حیدر حسینی کَرَکی؛ او از میرداماد اجازه ی روایت دارد و این اجازه در بحار الانوار مذکور است. | 5. سید حسین بن سید حیدر حسینی کَرَکی؛ او از میرداماد اجازه ی روایت دارد و این اجازه در بحار الانوار مذکور است. | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
9. سید محمد تقی بن ابی الحسن حسینی استرآبادی؛ آثار وی عبارتاند از تذکرة العابدین، [[رساله فی وجوب صلاة الجمعه]]، [[منهاج الصواب فی شرح خلاصة الحساب]]. البته وی شاگرد شیخ بهائی هم بوده است. | 9. سید محمد تقی بن ابی الحسن حسینی استرآبادی؛ آثار وی عبارتاند از تذکرة العابدین، [[رساله فی وجوب صلاة الجمعه]]، [[منهاج الصواب فی شرح خلاصة الحساب]]. البته وی شاگرد شیخ بهائی هم بوده است. | ||
10. سید محمد میر لوحی سبزواری، صاحب [[کفایة المتهدی]]؛ وی شاگرد شیخ بهائی نیز بوده و بر خلاف هم درس خویش، آخوندملا [[محمد تقی مجلسی]]<ref>ر.ک:مقاله محمد تقی مجلسی</ref> ( 1003- 1070ق )، که تحت تأثیر شیخ بهائی گرایشهای بسیار عارفانه یافت، با پیروان این مشی و از جمله با خود ملا محمد تقی مجلسی سخت درگیر شد و گویا بیش از شیخ بهائی به میر داماد گرایش داشت. به هر حال، او بارها در کفایة المتهدی به شاگردی نزد شیخ و میر اشاره کرده است. | 10. سید محمد میر لوحی سبزواری، صاحب [[کفایة المتهدی]]؛ وی شاگرد شیخ بهائی نیز بوده و بر خلاف هم درس خویش، آخوندملا [[محمد تقی مجلسی]]<ref>ر. ک:مقاله محمد تقی مجلسی</ref> (1003- 1070ق)، که تحت تأثیر شیخ بهائی گرایشهای بسیار عارفانه یافت، با پیروان این مشی و از جمله با خود ملا محمد تقی مجلسی سخت درگیر شد و گویا بیش از شیخ بهائی به میر داماد گرایش داشت. به هر حال، او بارها در کفایة المتهدی به شاگردی نزد شیخ و میر اشاره کرده است. | ||
11. میرزا محمد رفیع طباطبائی. | 11. میرزا محمد رفیع طباطبائی. | ||
12. ملا عبدالرزاق لاهیجی، متخلص به | 12. ملا عبدالرزاق لاهیجی، متخلص به «فیاض»، داماد ملاصدار. | ||
13. ملا محمد رضا کرمانی. | 13. ملا محمد رضا کرمانی. | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
21. نظامالدین احمد جیلی | 21. نظامالدین احمد جیلی | ||
22. آقا حسین خوانساری ( 1016- 1098ق )و | 22. آقا حسین خوانساری (1016- 1098ق)و | ||
23. ملا رجبعلی تبریزی. | 23. ملا رجبعلی تبریزی. | ||
خط ۱۹۸: | خط ۱۹۸: | ||
=وفات میرداماد= | =وفات میرداماد= | ||
میرداماد در اواخر عمر به همراه شاه صفی به [[زیارت]] [[عتبات]] به [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> عرب مسافرت کرد. در آن زمان عراق عرب در محدوده حکومت صفویان بود. | میرداماد در اواخر عمر به همراه شاه صفی به [[زیارت]] [[عتبات]] به [[عراق]]<ref>ر. ک:مقاله عراق</ref> عرب مسافرت کرد. در آن زمان عراق عرب در محدوده حکومت صفویان بود. | ||
آن بزرگوار در بین راه دچاربیماری شد به طوری که جمعی او را در جایگاهی بر روی دوش میبردند. شاه صفی خودسریعتر حرکت کرد و در [[نجف]]<ref>ر.ک:مقاله نجف</ref> منتظر ورود میر شد. لیکن حکیم برجسته عصر صفوی درمنزل ذی الکفل در نزدیکی [[نجف اشرف]] در سن هشتاد سالگی دیده از دنیا فرو بست و به جهان ابدی سفر کرد. سال وفات وی را 1041 ه 0ق گفتهاند. <ref>در تاریخ وفات وی سروده شده است: «عروس علم و دین را مرده داماد</ref> | آن بزرگوار در بین راه دچاربیماری شد به طوری که جمعی او را در جایگاهی بر روی دوش میبردند. شاه صفی خودسریعتر حرکت کرد و در [[نجف]]<ref>ر. ک:مقاله نجف</ref> منتظر ورود میر شد. لیکن حکیم برجسته عصر صفوی درمنزل ذی الکفل در نزدیکی [[نجف اشرف]] در سن هشتاد سالگی دیده از دنیا فرو بست و به جهان ابدی سفر کرد. سال وفات وی را 1041 ه 0ق گفتهاند. <ref>در تاریخ وفات وی سروده شده است: «عروس علم و دین را مرده داماد</ref> | ||
پیکر آن حکیم الهی را به نجف اشرف آوردند و شاه صفی به همراه سپاه به استقبال جنازه وی از نجف بیرون آمد و پیکر مطهر او را با کمال احترام به نجف اشرف رسانیدند ودر آستانه روضه [[حضرت علی(ع)]] دفن کردند. <ref>فوائدالرضویه، ص 419. برخی سال وفات میر را 1040 ه 0ق گفتهاند از جمله روضات الجنات; وبرخی مانند نخبة المقال سال 1042 ه0ق را ذکر کرده اند. لیکن مشهور و معروف همان سال 1041ه0ق است</ref> | پیکر آن حکیم الهی را به نجف اشرف آوردند و شاه صفی به همراه سپاه به استقبال جنازه وی از نجف بیرون آمد و پیکر مطهر او را با کمال احترام به نجف اشرف رسانیدند ودر آستانه روضه [[حضرت علی(ع)]] دفن کردند. <ref>فوائدالرضویه، ص 419. برخی سال وفات میر را 1040 ه 0ق گفتهاند از جمله روضات الجنات; وبرخی مانند نخبة المقال سال 1042 ه0ق را ذکر کرده اند. لیکن مشهور و معروف همان سال 1041ه0ق است</ref> |