confirmed
۳٬۹۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
در دورۀ اسلام حضرت محمد(ص) نامههایی به پادشاه روم شرقی و پادشاهی ایران نوشت و آنان را به اسلام دعوت کرد. اما اولین حمله نظامی به روم در دورۀ [[ابوبکر]] است. ابوبکر، خلیفۀ اول، احساس کرد که امپراطوری روم تضعیف شده است. او سپاهی آماده کرد و به فرماندهی [[خالدبنولید]] که سردار مورد علاقهاش است، به جنگ با رومیها رفت. البته قبل از آن، امپراطوری روم شرقی نامه حضرت محمد (ص) را پاره کرد و فرستادۀ رسولالله را کشت. قبر این فرستاده در [[اردن]] قرار دارد. [[جنگ موته]] که منجر به شهادت [[جعفر طیار]] شد در اردن واقع شده است. خالد، مردی شجاع و شمشیرزن بود. خالد کسی است که در [[جنگ احد]] از پشت به مسلمانها حمله کرد و عامل شکست مسلمانها و شهادت [[حضرت حمزه]] شد. خالدبنولید بعدها مسلمان شد و مورد حمایت ابوبکر قرار گرفت و او را به فرماندهی لشکری برای فتح روم فرستاد. وی موفق شد که در جنگی معروف به یرموک کل منطقه شام را، که لبنان نیز جزء آن است، فتح کند. در واقع، خالدبنولید لبنان و اردن و سوریه که منطقه شام است، به اضافۀ [[فلسطین]] را فتح کرد و این اولین فتح اسلامی است. بعدها [[معاویه]] والی شام شد و در دمشق مستقر شد. [[حضرت علی |حضرت علی (ع)]] معاویه را خلع کرد و او نپذیرفت و جنگ صفین اتفاق افتاد و سرانجام پس از ماجرای حکمیت، دولت اموی در دمشق تشکیل شد و لبنان هم جزو قلمرو [[امویه|دولت اموی]] قرار گرفت. | در دورۀ اسلام حضرت محمد(ص) نامههایی به پادشاه روم شرقی و پادشاهی ایران نوشت و آنان را به اسلام دعوت کرد. اما اولین حمله نظامی به روم در دورۀ [[ابوبکر]] است. ابوبکر، خلیفۀ اول، احساس کرد که امپراطوری روم تضعیف شده است. او سپاهی آماده کرد و به فرماندهی [[خالدبنولید]] که سردار مورد علاقهاش است، به جنگ با رومیها رفت. البته قبل از آن، امپراطوری روم شرقی نامه حضرت محمد (ص) را پاره کرد و فرستادۀ رسولالله را کشت. قبر این فرستاده در [[اردن]] قرار دارد. [[جنگ موته]] که منجر به شهادت [[جعفر طیار]] شد در اردن واقع شده است. خالد، مردی شجاع و شمشیرزن بود. خالد کسی است که در [[جنگ احد]] از پشت به مسلمانها حمله کرد و عامل شکست مسلمانها و شهادت [[حضرت حمزه]] شد. خالدبنولید بعدها مسلمان شد و مورد حمایت ابوبکر قرار گرفت و او را به فرماندهی لشکری برای فتح روم فرستاد. وی موفق شد که در جنگی معروف به یرموک کل منطقه شام را، که لبنان نیز جزء آن است، فتح کند. در واقع، خالدبنولید لبنان و اردن و سوریه که منطقه شام است، به اضافۀ [[فلسطین]] را فتح کرد و این اولین فتح اسلامی است. بعدها [[معاویه]] والی شام شد و در دمشق مستقر شد. [[حضرت علی |حضرت علی (ع)]] معاویه را خلع کرد و او نپذیرفت و جنگ صفین اتفاق افتاد و سرانجام پس از ماجرای حکمیت، دولت اموی در دمشق تشکیل شد و لبنان هم جزو قلمرو [[امویه|دولت اموی]] قرار گرفت. | ||
بعد از بنیامیه، [[عباسیها]] به حکومت رسیدند. خلافت عباسیها پانصد سال ادامه دارد. در قرن هشتم، عباسیها حکومت را در دست گرفتند و لبنان جزو قلمرو عباسی بهشمار میرفت. در قرن دهم، | بعد از بنیامیه، [[عباسیها]] به حکومت رسیدند. خلافت عباسیها پانصد سال ادامه دارد. در قرن هشتم، عباسیها حکومت را در دست گرفتند و لبنان جزو قلمرو عباسی بهشمار میرفت. در قرن دهم، [[ فاطمیان|سلسله فاطمی]] در مصر تشکیل شد. شرق مدیترانه، منطقه [[فلسطین]] و [[لبنان]] هم در قلمرو فاطمیان قرار گرفت. در این دوره است که [[مذهب درزی]] در لبنان پدید آمد. درزیها بخشی از ساکنان جبل لبنان هستند که در اثر تبلیغات مبلغان فاطمی، مذهب فاطمی یعنی مذهب شش امامی را پذیرفتند. مذهب دورزی از قرن دهم میلادی در اینجا شکل میگیرد. | ||
پس از آن | پس از آن حمله [[سلجوقیان]] اتفاق افتاد. سلاجقه ترک بودند و بعد از فتح ایران، به سمت سوریه حرکت و همه سرزمین شام و لبنان را فتح کردند. لبنان تا قرن یازدهم میلادی که جنگهای صلیبی شروع شد، در قلمرو سلجوقیان ترک قرار داشت. [[صلیبیون]] که بیشتر فرانسوی بودند، با تشویق پاپ اعظم، به شرق حمله کردند و [[جنگهای صلیبی]] اتفاق افتاد. سواحل لبنان به تسخیر صلیبیهای مسیحی که از اروپا آمده بودند، درآمد. از اوایل قرن یازدهم و اواخر قرن دهم میلادی، حمله صلیبیها باعث شد که مارونیها رابطۀ خاصی با فرانسویها برقرار کنند. این رابطۀ خاص، همچنان پابرجاست. صلیبیها مدت طولانی در لبنان ماندند. قلعه طرابلس از آثار صلیبیهاست. قلعه نظامی دیگری نیز در منطقه کوهستانی، نزدیک شهر شیعهنشین نبطیه وجود دارد که اهمیت ویژهای دارد. نام این قلعه شقیف است که لبنانیها آن را قلعةالشقیف مینامند. این قلعه بر روی بلندترین کوه ساخته شده است. رودخانه لیطانی از دامنه این کوه عبور میکند. در طول تاریخ، این قلعه شاهد جنگهای مختلف بوده است. در سالهای حضور سازمانهای فلسطینی در این منطقه، قلعه شقیف در اختیار [[سازمانهای فلسطینی]] بود. شایع است که این قلعه راهها و دالانهای زیرزمینی بسیار عجیبی دارد و با تونلی به رودخانه لیطانی ارتباط دارد. در سال 1978 و 1982 در حمله اسرائیل به لبنان بارها بمباران شد. قلعه شقیف نیز از دوره صلیبیها برجای مانده و از اماکن دیدنی لبنان است. | ||
قرن دوازدهم زمان حکمرانی دولت ایوبی است. مسلمانها به فرماندهی صلاحالدین | قرن دوازدهم زمان حکمرانی دولت ایوبی است. مسلمانها به فرماندهی [[صلاحالدین ایوبی]]، لشگری فراهم کردند و با صلیبیها وارد جنگ شدند و آنها را شکست دادند. صلاحالدین ایوبی دمشق و قدس را فتح کرد. او اصالتاً کُرد بود. بعد از شکست صلیبیها، [[سلسله ایوبیان]] تشکیل شد. صلاحالدین منطقه [[شام]]، [[فلسطین]] و [[قدس]]، مصر و سوریه و [[حجاز]] ([[مکه]] و [[مدینه]] و بخش ساحلی [[عربستان]] در ساحل دریای سرخ) را نیز به دولت خود منضم کرد. جنگ صلاحالدین به جنگ حطین معروف است. به سبب پیروزی صلاحالدین در جنگ، در حال حاضر نیز کلمات «حطین» و «یرموک» بار مثبت نظامی دارد و بسیاری از پادگانها یا واحدهای نظامی در فلسطین به حطین یا یرموک معروف است. | ||
بعد از دولت ایوبی، دولت ممالیک بر سر کار آمد. این دولت سالهای طولانی در لبنان و مصر حکومت کرد. بسیاری از شیعیان در دوران ایوبی و ممالیک قتل عام شدند. این دولتها ضد شیعه بودند. | بعد از دولت ایوبی، [[دولت ممالیک]] بر سر کار آمد. این دولت سالهای طولانی در لبنان و مصر حکومت کرد. بسیاری از شیعیان در دوران ایوبی و ممالیک قتل عام شدند. این دولتها ضد شیعه بودند. | ||
پس از ممالیک به دورۀ عثمانی میرسیم. مدت حکومت عثمانیان 600 سال است. در قرن شانزدهم، در سال 1516 میلادی، سلطان سلیم اول | پس از ممالیک به دورۀ عثمانی میرسیم. مدت حکومت عثمانیان 600 سال است. در قرن شانزدهم، در سال 1516 میلادی، سلطان سلیم اول منطقه شام را فتح کرد. در آغاز، دولت عثمانی در [[ترکیه]] تشکیل شد و سپس، به سمت جنوب و شرق و بعد هم به سمت غرب و تا [[اتریش]] و دروازههای [[وین]] گسترش یافت. اولین تصرفات در سمت جنوب، منطقه شام است که لبنان را نیز شامل میشود. این حکمرانی تا دورۀ جدید و [[جنگ جهانی اول]] ادامه یافت. | ||
تحولاتی که در دورۀ عثمانی رخ داد، تأثیراتی بر تاریخ مدرن و تاریخ دورۀ جدید در لبنان داشته است. اولین سلسلهای که در لبنان تشکیل شد، تابع دولت عثمانی است. این سلسله معنیها نام داشت که در | تحولاتی که در دورۀ عثمانی رخ داد، تأثیراتی بر تاریخ مدرن و تاریخ دورۀ جدید در لبنان داشته است. اولین سلسلهای که در لبنان تشکیل شد، تابع [[دولت عثمانی]] است. این [[سلسله معنیها]] نام داشت که در منطقه شوف درزیها ساکن بودند. معنیها در جبل لبنان تشکیل دولت دادند. امیر فخرالدین حاکم معروف معنیها بود. در حال حاضر نیز مجسمهای از وی در منطقه شوف وجود دارد. پایتخت آنان شهر زیبای دیرالقمر بود که اکنون مسیحینشین و مرکز قدرت مارونیهای خانوادۀ [[شمعون]] است. پس از مدتی، سلسله معن از عثمانیها سرپیچی کرد و این اقدام منجر به براندازی حکومت آنها و آغاز دورۀ [[شهابیها]] شد. شهابیها [[مسیحی مارونی]] بودند. سلسله شهابی از سال 1697 در لبنان آغاز به کار کردند. مهمترین حاکم شهابی، امیر بشیر شهابی است. بشیر دوم، حاکم قدرتمندی بود. وی پس از مدتی به قصد استقلال شروع به مخالفت با دولت عثمانی کرد. این امر و مسائل دیگری از جمله دریافت مالیاتهای بسیار سنگین از مردم و کشاورزان باعث شد که تظاهراتی بر ضد بشیر دوم صورت پذیرد و وی مجبور به فرار شود. سلسله شهابی در سال 1841 منحل شد . بنابراین، در دورۀ عثمانی دو سلسله معنیهایِ دورزی و شهابیهایِ مارونی در جبل لبنان به قدرت رسیدند. میتوان گفت که ایجاد رقابت و درگیری بین دو مذهب مارونیها و درزیها از همین دوران یعنی سال 1841 شروع شد که در سال 1860 به اوج خود رسید و قتل عام عظیمی صورت گرفت. به همین سبب، عثمانیها تصمیم گرفتند که منطقه لبنان بدون والی و حکمران باشد. به همین دلیل، منطقه جبل لبنان را به ولایت دمشق که تحت سلطۀ عثمانیها بوده، وابسته میکنند. والی دمشق شخصی است بهنام [[جمال پاشا]]. جمال پاشا در تاریخ معاصر نقش عمدهای دارد و کسانی که قصد بررسی این دوره از تاریخ را دارند، باید تاریخ جمال پاشا را نیز مطالعه کنند. شخصی خونریز و ضد بشر بود. وی برای پایان دادن به درگیری بین مارونیها و دورزیها دو منطقه درست کرد. منطقهای برای دورزیها و منطقهای برای مارونیها و قائممقام یا فرمانداری نیز از طرف خود برای این دو منطقه تعیین کرد. اینان لبنانی عرب و تابع دمشق بودند. این دوران همزمان است با تضعیف دولت عثمانی و آغاز مداخلات اروپاییها در منطقه. | ||
در این دوران فرانسه و انگلیس برای فروپاشی دولت عثمانی برنامهریزی میکردند. راه نفوذ آنان اقلیتهای مسیحی و درزی بود، زیرا سنیها تنها اقلیتی بودند که از عثمانیها حمایت میکردند. سایر فِرَق چون زیر فشار و کشتار بودند، دلخوشی از عثمانیها نداشتند. اروپاییها از این مسئله استفاده کردند و دو قائممقام | در این دوران [[فرانسه]] و [[انگلیس]] برای فروپاشی دولت عثمانی برنامهریزی میکردند. راه نفوذ آنان اقلیتهای مسیحی و درزی بود، زیرا سنیها تنها اقلیتی بودند که از عثمانیها حمایت میکردند. سایر فِرَق چون زیر فشار و کشتار بودند، دلخوشی از عثمانیها نداشتند. اروپاییها از این مسئله استفاده کردند و دو قائممقام منطقه جبل را با هم یکی و با نام متصرفیه معرفی کردند. متصرفیه به معنای سرزمین تصرف شده است. منطقه متصرفیه زیر سلطه عثمانی نبود و فرانسویها بر آن تسلط داشتند. البته، فرانسویها بعدها چند منطقه دیگر را به جبل لبنان اضافه کردند. منطقه عکار و بخشی از ساحل و قسمتی از بقاع را به منطقه متصرفیه اضافه کردند و لبنان صغیر نامیدند. در واقع، زمانیکه میگویند لبنان صغیر مقصود همان قائممقامیتین است، که بعدها به متصرفیه تغییر کرد. پس از اضافه شدن مناطقی همچون جنوب و جبل عامل، النهر الکبیر و بخش دیگر منطقه عکار، لبنان کبیر که همان لبنان کنونی است، تشکیل شد[https://fa.alkawthartv.com/news/87595 (برای مطالعه بیشتر به سایت الکوثر مراجعه کنید)]. | ||
==دوره جدید تا وضع کنونی== | ==دوره جدید تا وضع کنونی== | ||
دورۀ جدید تاریخ لبنان با فروپاشی دولت عثمانی و جنگ اول جهانی آغاز شد. | دورۀ جدید تاریخ لبنان با فروپاشی دولت عثمانی و جنگ اول جهانی آغاز شد. دورهای لبنان تحت کنترل فرانسویهابود که دولت لبنان کبیر نامیده میشود. در این دوره [[دولت علویین]]، دولت حلب، دولت دمشق و دولت جبل دروز وجود دارند. در جنگ اول جهانی، دولت عثمانی تضعیف شد و دولت بریتانیا و فرانسه حملات نظامی خود را آغاز کردند و با وعدۀ تشکیل کشور پادشاهی متحد عربی، حمایت عربها را از طرف [[شریف حسین بن علی]] ، شریف مکه دریافت کردند. طی مکاتبات مک ماهون، کمیسر عالی انگلیس در قاهره، با شریف مکه، سپاهی با نام لژیون عرب آماده شد و در نهایت، همین سپاه در کنار نیروهای اروپایی، امپراطوری عثمانی را سرنگون کرد. | ||
قبل از آغاز جنگ، جمال پاشا اقداماتی در منطقه کرد، که بسیار حائز اهمیت است: | قبل از آغاز جنگ، جمال پاشا اقداماتی در منطقه کرد، که بسیار حائز اهمیت است: | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
در همین زمان، موضوع عربیت یا قوم عرب که بیشتر مسیحیان لبنان طرفدار آن بودند، مطرح شد. این موضوع به معنای مسئله تغییر هویت اسلامی از امپراطوری عثمانی به هویتهای قومی مانند ترک و عرب و .... است. | در همین زمان، موضوع عربیت یا قوم عرب که بیشتر مسیحیان لبنان طرفدار آن بودند، مطرح شد. این موضوع به معنای مسئله تغییر هویت اسلامی از امپراطوری عثمانی به هویتهای قومی مانند ترک و عرب و .... است. | ||
آغاز عربیسم و عربیت بهخصوص در لبنان در این دوران است و احزابی مانند حزب قومی سوری و احزاب ملیگرا در این دوران رشد کردند. جمال پاشا به شدت با این مسئله برخورد کرد و هر شخصیت فکری و سیاسی و روزنامهنگار اندیشمندی را که مخالف دولت عثمانی است، فوراٌ اعدام کرد. اعدامهای جمال پاشا بسیار معروف است. او ظرف دو هفته 54 نفر را اعدام کرد. هماکنون میدان مرکزی شهر بیروت، میدان شهدا نامگذاری شده است و مقصود از شهدا کسانی هستند که جمال پاشا در آن سال اعدام کرد. | آغاز [[عربیسم]] و عربیت بهخصوص در لبنان در این دوران است و احزابی مانند حزب قومی سوری و احزاب ملیگرا در این دوران رشد کردند. جمال پاشا به شدت با این مسئله برخورد کرد و هر شخصیت فکری و سیاسی و روزنامهنگار اندیشمندی را که مخالف دولت عثمانی است، فوراٌ اعدام کرد. اعدامهای جمال پاشا بسیار معروف است. او ظرف دو هفته 54 نفر را اعدام کرد. هماکنون میدان مرکزی شهر بیروت، میدان شهدا نامگذاری شده است و مقصود از شهدا کسانی هستند که جمال پاشا در آن سال اعدام کرد. | ||
بالأخره، دولت عثمانی فرو پاشید و فاتحان جنگ یعنی فرانسه و بریتانیا منطقه را بین خود تقسیم کردند. اینان به جای تشکیل دولت پادشاهی عربی، منطقه را بین خود تقسیم کردند. این تقسیم به سایکس پیکو معروف است. این | بالأخره، دولت عثمانی فرو پاشید و فاتحان جنگ یعنی فرانسه و بریتانیا منطقه را بین خود تقسیم کردند. اینان به جای تشکیل دولت پادشاهی عربی، منطقه را بین خود تقسیم کردند. این تقسیم به [[سایکس پیکو]] معروف است. این نقشه محرمانه از طرف سایکس، وزیر امور خارجه بریتانیا، و پیکو، وزیر امور خارجه فرانسه، طراحی شد. بخشی از ترکیه امروز، بخشی از سوریه و کل لبنان تحت مدیریت مستقیم فرانسه قرار گرفت. دو منطقه عربی تشکیل شد. منطقه عربی A و منطقه عربی B. منطقه عربی A شامل دمشق و حلب و [[موصل]] به فیصل، حسین بن علی پسر بزرگ شریف مکه سپرده شد. عبدالاله پسر دیگر شریف مکه، به پادشاهی منطقه B شامل [[عراق]]، [[کویت]]، [[بصره]] و ساحل شمالی [[خلیج فارس]] انتخاب شد. این اتفاق به سبب اعتبارات و ملاحظات کشتیرانی و تجارت است. [[فلسطین]] را هم تحتالحمایة نگه داشتند و به کسی ندادند. چون طرح این است که در اینجا اسرائیل درست کنند و منطقه را به یهودیها بدهند و صهیونیستها را بیاورند. این نقشه بسیار اهمیت دارد و در آن اولین تقسیمات سایکس پیکو نمایش داده شده است. | ||
البته، بعداً این نقشه هم دستخوش تغییر شد. و بعد از اینکه نهضت | |||
البته، بعداً این نقشه هم دستخوش تغییر شد. و بعد از اینکه نهضت [[ترکیه جوان]] و «[[جمعیت اتحاد و ترقی]]» راه افتاد و [[پانترکسیم]] شروع شد، ترکیه جدید را درست کردند و در سوریه و عراق هم تغییراتی ایجاد شد. مبارزات بسیاری به رهبری علما، بهخصوص [[آل کاشف الغطا]]، برضد انگلیسیها صورت گرفت و در نهایت انگلیسیها از عراق خارج شدند. موصل که در منطقه عربی A است، به کشور عراق متصل شد. اردن هم جدا شد. بدین ترتیب کشورهای عراق و اردن و سوریه فعلی تشکیل شد. مصطفی کمال پاشا معروف به [[آتاتورک]] هم ترکیه جدید را ایجاد کرد. ژنرال [[هانری گورو]] لبنان کبیر را ایجاد کرد. در نقشه سایکس پیکو، لبنان جزو مناطقی است که فرانسویها مستقیماً آن را اداره میکردند. ژنرال گورو از شهرهای ساحلی، منطقه بقاع، جبل لبنان و عکار در شمال، لبنان کبیر را تشکیل داد. لبنان کبیر در 23 می 1926 مجلس نمایندگانی زیر نظر فرانسه تشکیل داد و قانون اساسی هم نوشته شد. رئیس جمهور و تقسیمات و سیستمها زیر نظر فرانسه اداره میشدند. | |||
سرانجام، در ۲۲ نوامبر ۱۹۴۳ لبنان مستقل شد. پس از استقلال از طرف مارونیها [[بشاره الخوری]] و از طرف سنیها [[ریاض الصلح]] رئیس جمهور و نخست وزیر شدند. در میثاقی که در سال ۱۹۴۳ تهیه شد، تقسیمات فرقهای به شکل غیرمکتوب باب شد. از این تاریخ به بعد لبنان کشور مستقلی است و با نامهایی همچون عروس خاورمیانه و سوئیس خاورمیانه شهرت یافت و امنیت حکمفرما شد. در این دوره فعالیتهایی مانند توریسم، بانکداری، خدمات پولی و بانکی رونق یافت. در سال ۱۹۴۵ یعنی دو سال بعد، [[اتحادیه عرب]] تشکیل شد که دولت لبنان یکی از اعضای مؤسس این اتحادیه است. در سال ۱۹۴۸ جنگ اول فلسطین با اسرائیل آغاز شد و ارتشهای عرب شکست خوردند. لبنان کمکهای لجستیک بسیاری به ارتشهای عراق و سوریه و مصر کرد. پس از شکست کشورهای عربی، موافقتنامهای با نام اتفاقیه الهدنة به معنای ترک مخاصمه به امضا رسید که دولت [[آمریکا]] در آن نقش مهمی داشت. | |||
معنای ترک مخاصمه با آتشبس متفاوت است. برای اولین بار، در این موافقتنامه مرز بین اسرائیل و یک کشور عربی مشخص شد. اسرائیل به سبب تمایل به توسعهطلبی، هرگز مرزهای خود را مشخص نکرده است. این موافقتنامه تنها سند قانونی است که مرز بین فلسطین و لبنان در آن مشخص شده است. در همین سال، جنگ و تشکیل دولت اسرائیل موجب آوارگی فلسطینیان شد و صدهزار آوارۀ فلسطینی وارد کشور لبنان شدند. عدۀ بسیاری از این آوارگان وارد اردن و سوریه و کشورهای دیگر میشوند. | معنای ترک مخاصمه با آتشبس متفاوت است. برای اولین بار، در این موافقتنامه مرز بین اسرائیل و یک کشور عربی مشخص شد. اسرائیل به سبب تمایل به توسعهطلبی، هرگز مرزهای خود را مشخص نکرده است. این موافقتنامه تنها سند قانونی است که مرز بین فلسطین و لبنان در آن مشخص شده است. در همین سال، جنگ و تشکیل دولت اسرائیل موجب آوارگی فلسطینیان شد و صدهزار آوارۀ فلسطینی وارد کشور لبنان شدند. عدۀ بسیاری از این آوارگان وارد اردن و سوریه و کشورهای دیگر میشوند. | ||
اولین رئیسجمهور لبنان آقای بشارةالخوری است. پس از او ژنرال فؤاد شهاب به این سمت انتخاب شد. در دورۀ ریاستجمهوری او فضای امنیتی حاکم است و آزادیها سلب شد. | اولین رئیسجمهور لبنان آقای بشارةالخوری است. پس از او ژنرال فؤاد شهاب به این سمت انتخاب شد. در دورۀ ریاستجمهوری او فضای امنیتی حاکم است و آزادیها سلب شد. | ||
پس از آن، در | |||
در سال ۱۹۵۸ عبدالکریم قاسم در عراق کودتا و دولت پادشاهی عراق را سرنگون کرد. تصور آمریکاییها این است که شوروی قصد نفوذ در منطقه را دارد. آنها با کمک دولت شمعون و برای جلوگیری از نفوذ شوروی در منطقه وارد لبنان شدند. | پس از آن، در دهه ۵۰ میلادی کمیل شمعون از شخصیتهای مارونی به ریاست جمهوری رسید. کمیل شمعون تصمیم گرفت که دورۀ ریاست جمهوری خود را که ۶ سال است، تمدید کند. وی با مخالفت شدید مردم مواجه شد و درگیریها در لبنان شروع شد. این موضوع باعث شد که اتفاقات مهمی در لبنان رخ دهد. حزب قومی سوری، برضد دولت شمعون قیام کرد. دولت شمعون از دولت آمریکا درخواست کمک کرد و برای اولین بار تفنگداران دریایی آمریکا در ساحل بیروت پیاده شدند. ظاهر امر این است که آمریکاییها برای کمک به دولت شمعون و خاموش کردن انقلاب داخلی برضد دولت وارد لبنان شدهاند، در حالیکه موضوع اصلی رقابت بین آمریکا و [[شوروی]] است. | ||
سال ۱۹۷۵ شروع جنگ داخلی لبنان است که ۱۶ سال طول کشید. در این دوره اسرائیل دو بار به لبنان حمله کرد. در سال ۱۹۷۸ تا | |||
در سال ۱۹۵۸ [[عبدالکریم قاسم]] در عراق کودتا و دولت پادشاهی عراق را سرنگون کرد. تصور آمریکاییها این است که شوروی قصد نفوذ در منطقه را دارد. آنها با کمک دولت شمعون و برای جلوگیری از نفوذ شوروی در منطقه وارد لبنان شدند. | |||
سال ۱۹۷۵ شروع جنگ داخلی لبنان است که ۱۶ سال طول کشید. در این دوره اسرائیل دو بار به لبنان حمله کرد. در سال ۱۹۷۸ تا رودخانه لیطانی پیشروی کرد و بار دوم در ۱۹۸۲ بیروت را هم اشغال میکند[https://fa.alkawthartv.com/news/87603 (برای مطالعه بیشتر به سایت الکوثر مراجعه کنید)]. | |||
===جنگ داخلی=== | ===جنگ داخلی=== | ||
جنگ داخلی در لبنان دارای مراحلی است و هر مرحله ویژگی خاص خود را دارد که بیشتر به تحولات منطقه برمیگردد. سالهای ۱۹۷۵ و ۱۹۷۶ میلادی جنگ داخلی لبنان را اصطلاحاً جنگ دو ساله میگویند. کتابهای بسیاری دربارة جنگ دو ساله منتشر شده است و مطالب روزنامههای السفیر و النهار در این دو سال به کتاب تبدیل شده است. این دو سال | جنگ داخلی در لبنان دارای مراحلی است و هر مرحله ویژگی خاص خود را دارد که بیشتر به تحولات منطقه برمیگردد. سالهای ۱۹۷۵ و ۱۹۷۶ میلادی جنگ داخلی لبنان را اصطلاحاً [[جنگ دو ساله لبنان|جنگ دو ساله]] میگویند. کتابهای بسیاری دربارة جنگ دو ساله منتشر شده است و مطالب روزنامههای السفیر و النهار در این دو سال به کتاب تبدیل شده است. این دو سال هسته جنگ داخلی لبنان محسوب میشود. | ||
در تابستان ۱۹۷۶ میلادی ارتش سوریه برای اولین بار مستقیماً در امور لبنان دخالت کرد. با تلاش امام موسی صدر و مذاکرات ایشان با | در تابستان ۱۹۷۶ میلادی ارتش سوریه برای اولین بار مستقیماً در امور لبنان دخالت کرد. با تلاش [[امام موسی صدر]] و مذاکرات ایشان با اتحادیه عرب و مصر و عربستان سعودی و سوریه مقرر شد که نیروهای بازدارندۀ عرب برای پایاندادن به جنگ داخلی در لبنان مستقر شوند. در اواخر سال ۱۹۷۶ میلادی، پس از استقرار نیروهای بازدارندۀ عرب در لبنان که اکثراً واحدهای ارتش سوریه بودند، عملاً جنگ متوقف شد. همه تصور کردند که جنگ به پایان رسیده است، اما این آرامش طولانی نبود و زمینههای جنگ همچنان پابرجا بود. سال ۱۹۷۷میلادی اوضاع آرام بود، اما در مارس ۱۹۷۸ میلادی اسرائیل در عملیات لیطانی اول به لبنان حمله کرد و جنوب لبنان را تا رودخانة لیطانی، به غیر از شهر صور، به اشغال خود درآورد. | ||
پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ میلادی زمینههایی برای صلح میان مصر و اسرائیل و خارج کردن مصر از | پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ میلادی زمینههایی برای صلح میان مصر و اسرائیل و خارج کردن مصر از صحنه مبارزه با اسرائیل فراهم شد. در آن زمان، هنری کسینجر وزیر امور خارجه وقت آمریکا میان ارتش مصر و اسرائیل آتشبس برقرار کرد و نیروهای چندملیتی میان ارتش [[مصر]] و اسرائیل حائل شد. برای اولین بار مذاکرات در کیلومتر ۱۰۱ سوئز به قاهره میان ارتش مصر و اسرائیل آغاز شد. در سال ۱۹۷۸ میلادی [[انورسادات]] به قدس اشغالی سفر و در کنیست اسرائیل سخنرانی کرد و در پایان نیز قرارداد [[صلح کمپدیوید]] بین مصر و اسراییل امضا شد. | ||
بطور کلی اسرائیل با دو | بطور کلی اسرائیل با دو جبهه شرقی و غربی مواجه بود. جبهه غربی شامل مصر و کشورهای حامی او مانند [[سودان]] و [[لیبی]] و کشورهای شمال آفریقا و جبهة شرقی شامل [[سوریه]] و لبنان و [[عراق]] میشد. پس از امضای آتشبس میان مصر و اسرائیل، عملاً مصر که بزرگترین کشور عربی بود، از صحنه مبارزه خارج شد و اسرائیل همة همّ خود را متوجه جبهه شرقی کرد. [[حافظ اسد]] متوجه این وضع بسیار خطرناک بود و هرچه تلاش کرد، نتوانست انور سادات را از صلح منصرف کند. پیشبینی میشد که پس از صلح کمپدیوید و سفر انور سادات به قدس اشغالی جنگ صورت گیرد. سادات نیز پیشبینی کرده بود که در آیندهای نه چندان دور در لبنان حمام خون جاری میشود و همینطور هم شد. | ||
۳۱ اوت ۱۹۷۸ میلادی امام موسی صدر در لیبی ربوده و از | ۳۱ اوت ۱۹۷۸ میلادی امام موسی صدر در لیبی ربوده و از صحنه سیاسی خاورمیانه خارج شد. سال ۱۹۷۹ میلادی [[انقلاب اسلامی ایران]] به وقوع پیوست و موازنه قدرت در منطقه به هم ریخت. سال ۱۹۸۰ میلادی آغاز جنگ عراق با [[ایران]] بود. سال ۱۹۸۲ میلادی اسرائیل در [[جنگ لیطانی دوم]] به لبنان حمله کرد و بیروت و در واقع، کل لبنان را به اشغال درآورد. از این سال جنگ لبنان و اسرائیل وارد مرحلة تازهای شد، زیرا اسرائیلیها مستقیماً در لبنان میجنگیدند. مقاومت امام موسی صدر و [[دکتر چمران]]، پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تأسیس [[حزب الله لبنان|حزبالله]] و کمکهای [[سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران]] به مقاومت شکل تازهای به خود گرفت. این اتفاقات باعث شد که مقاومت در سال ۱۹۸۲ میلادی با ابعاد جدیدی آغاز شود. این مقاومت پس از ۱۸ سال و با تقدیم دو هزار شهید در سال ۲۰۰۰ میلادی پیروز شد و ارتش اسرائیل را از لبنان اخراج کرد. با این مقدمه کوتاه، به تشریح علل جنگ و گروههای درگیر در آن میپردازیم. | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۴۲: | ||
پیش از این اوضاع و احوال قبل از جنگ ۱۹۷۵ میلادی را شرح دادیم. اتفاقات زیرا از جمله عوامل شروع جنگ ۱۹۷۵ میلادی است: | پیش از این اوضاع و احوال قبل از جنگ ۱۹۷۵ میلادی را شرح دادیم. اتفاقات زیرا از جمله عوامل شروع جنگ ۱۹۷۵ میلادی است: | ||
حضور سازمانهای فلسطینی در لبنان و | حضور سازمانهای فلسطینی در لبنان و مسئله حاکمیت دولت لبنان و درگیریهای میان سازمانهای فلسطینی و ارتش لبنان. این درگیریها به امضای [[موافقنامه قاهره]] بین ارتش لبنان و مقاومت فلسطین در سال ۱۹۷۰میلادی انجامید. حرکت انقلابی، اسلامی و مردمی امام موسی صدر. ایشان برای احقاق حقوق محرومین و مبارزه با مراکز قدرت اقتصادی و فئودالیسم سیاسی، تظاهرات گستردهای در شهرهای [[بعلبک]]، با حضور ۷۵ هزار مسلح، و صور، با حضور ۱۵۰ هزار مسلح، به راه انداخت و دولت لبنان را با این تظاهرات تحت فشار قرار داد. | ||
دولتمردان لبنان و فئودالها از قدرت گرفتن و محبوبیت امام صدر در میان شیعیان و سنیها و مسیحیها نگران بودند. وقتی شخصی چندان قدرتی به دست آورد که قابل مقایسه شدن با هیچ قدرت دیگری در لبنان نباشد، بالطبع، منافع قدرتهای سیاسی و مالی در داخل لبنان را تهدید خواهد کرد. فئودالیسم سیاسیِ شیعه و سنی و مسیحی در مقابل ملت و محرومینی که امام موسی صدر توانسته بود گرد خود جمع کند، متحد هستند. به همین سبب، در سال ۱۹۷۴ میلادی احزاب مسیحی مانند کتائب و احرار اقدام به خرید اسلحه کردند و به جوانان آموزش نظامی دادند و میلیشیا ایجاد کردند. طبیعتاً، وقتی حزبی سیاسی میلیشیا تأسیس میکند، یعنی درصدد عملیات خشونتبار و درگیریهای مسلحانه است. سازمانهای فلسطینی نیز به بهانة مقاومت در برابر اسرائیل مسلح بودند و همپیمانان لبنانی خود را نیز مانند احزاب کمونیست، ناسیونالیست و سوسیالیست را مسلح میکردند. | دولتمردان لبنان و فئودالها از قدرت گرفتن و محبوبیت امام صدر در میان شیعیان و سنیها و مسیحیها نگران بودند. وقتی شخصی چندان قدرتی به دست آورد که قابل مقایسه شدن با هیچ قدرت دیگری در لبنان نباشد، بالطبع، منافع قدرتهای سیاسی و مالی در داخل لبنان را تهدید خواهد کرد. فئودالیسم سیاسیِ شیعه و سنی و مسیحی در مقابل ملت و محرومینی که امام موسی صدر توانسته بود گرد خود جمع کند، متحد هستند. به همین سبب، در سال ۱۹۷۴ میلادی احزاب مسیحی مانند کتائب و احرار اقدام به خرید اسلحه کردند و به جوانان آموزش نظامی دادند و میلیشیا ایجاد کردند. طبیعتاً، وقتی حزبی سیاسی میلیشیا تأسیس میکند، یعنی درصدد عملیات خشونتبار و درگیریهای مسلحانه است. سازمانهای فلسطینی نیز به بهانة مقاومت در برابر اسرائیل مسلح بودند و همپیمانان لبنانی خود را نیز مانند احزاب کمونیست، ناسیونالیست و سوسیالیست را مسلح میکردند. | ||
علاوهبر اینها، توطئههای اسرائیل نیز وجود داشت، زیرا با خروج مصر از جهبۀ مقاومت، اسرائیل | علاوهبر اینها، توطئههای اسرائیل نیز وجود داشت، زیرا با خروج مصر از جهبۀ مقاومت، اسرائیل همه توانایی خود را برای ضربه زدن به جبهۀ شرقی به کار برد. مهمترین منقطه در جبهه شرقی، لبنان و سازمانهای فلسطینی و سوریه بود. بنابراین، نمیتوان نقش اسرائیل را در برافروختن آتش جنگ داخلیِ لبنان نادیده گرفت. این عوامل مانند بشکههای باروتی بودند که برای شعلهور شدن نیاز به جرقه داشتند. | ||
سرمایهداران لبنان شرکتی به نام پترومین به ریاست کمیل شمعون، رئیسجمهور اسبق لبنان و رهبر یکی از تندروترین احزاب مارونی به نام ملیگرایان آزاد، تأسیس کردند تا ماهیگیری در سراسر سواحل لبنان در انحصار و احتکار خود داشته باشد. با تأسیس این شرکت، ماهیگیران محروم و فقیر که از این طریق امرار معاش میکردند، مشکل معیشتی پیدا میکردند، زیرا این شرکت، اجازۀ صید ماهی را از آنان سلب کرد و خود با قایقهای مجهز ماهیگیری میکرد. | سرمایهداران لبنان شرکتی به نام پترومین به ریاست کمیل شمعون، رئیسجمهور اسبق لبنان و رهبر یکی از تندروترین احزاب مارونی به نام ملیگرایان آزاد، تأسیس کردند تا ماهیگیری در سراسر سواحل لبنان در انحصار و احتکار خود داشته باشد. با تأسیس این شرکت، ماهیگیران محروم و فقیر که از این طریق امرار معاش میکردند، مشکل معیشتی پیدا میکردند، زیرا این شرکت، اجازۀ صید ماهی را از آنان سلب کرد و خود با قایقهای مجهز ماهیگیری میکرد. | ||
ماهیگیران در شهر صیدا به رهبری معروف سعد تظاهرات کردند. | ماهیگیران در شهر صیدا به رهبری [[معروف سعد]] تظاهرات کردند. خانواده سعد از خانوادههای پرنفوذ شهر صیدا و از نظر سیاسی ناصریست هستند. معروف سعد با اینکه سنی بود، از ارادتمندان امام موسی صدر محسوب میشد. | ||
شهر صیدا سنینشین است، اما امام موسی صدر در مساجد آن نماز میخواند و سخنرانی میکرد و در مدارس آن تدریس میکرد. بسیاری از علمای شهر صیدا از طرفداران امام محسوب میشدند. معروف سعد در صف اول تظاهرکنندگان حرکت میکرد. دولت به ارتش دستور داد که تظاهرات را متوقف | شهر صیدا سنینشین است، اما امام موسی صدر در مساجد آن نماز میخواند و سخنرانی میکرد و در مدارس آن تدریس میکرد. بسیاری از علمای شهر صیدا از طرفداران امام محسوب میشدند. معروف سعد در صف اول تظاهرکنندگان حرکت میکرد. دولت به ارتش دستور داد که تظاهرات را متوقف کند. ارتش هم این کار را کرد. اما تیری از طرف ارتش به سینة معروف سعد شلیک شد و تا به امروز مشخص نشده که چه کسی تیر را شلیک کرد. معروف سعد زخمی و به بیمارستان منتقل شد و پس از هشت روز فوت کرد. پس از فوت او نظم شهر برهم ریخت و اعتراضات و تظاهرات شروع شد. دولت متهم به قتل معروف سعد شد، زیرا گفته میشد که وظیفة ارتش دفاع از مرزهای خارجی است، نه دخالت در امور داخلی. اگر قرار باشد تظاهرات کنترل شود، باید پلیس دخالت کند. بنابراین، حضور ارتش در این صحنه نشانه برنامهریزی قبلی بود. کشته شدن معروف سعد در تظاهرات بر ضد شرکت پترومین اولین جرقة جنگ داخلی بود. | ||
لبنان در آن زمان منقلب و آمادۀ جنگ داخلی بود. امام موسی صدر بر جنازۀ معروف سعد نماز خواند. اعتراضات شروع و بیانیههایی صادر شد. شخص امام موسی صدر به دولت که در رأس آن [[سلیمان فرنجیه]] از مارونیهای شمال لبنان بود، اعتراض کرد. در شمال لبنان دو شهر طرابلسِ سنینشین و زغرتای مارونینشین قرار دارد. خاندان فرنجیه در آنجا ساکن هستند. | |||
سؤالات بسیاری در این ماجرا مطرح است: چرا دولت لبنان ارتش را برای مداخله فرستاد؟ آیا تصمیم شخص سلیمان فرنجیه بود؟ آیا فرماندهان و دستگاه امنیتی ارتش در این زمینه نقش داشتند؟ آیا اسرائیل در این ماجرا نقش داشت؟ اگر اسرائیل در این ماجرا نقش داشت، از چه طریقی این نقش را ایفا کرد. | سؤالات بسیاری در این ماجرا مطرح است: چرا دولت لبنان ارتش را برای مداخله فرستاد؟ آیا تصمیم شخص سلیمان فرنجیه بود؟ آیا فرماندهان و دستگاه امنیتی ارتش در این زمینه نقش داشتند؟ آیا اسرائیل در این ماجرا نقش داشت؟ اگر اسرائیل در این ماجرا نقش داشت، از چه طریقی این نقش را ایفا کرد. | ||
بیروت غربی مسلماننشین و بیروت شرقی مسیحینشین است. مناطق غبیری و شیاح در | بیروت غربی مسلماننشین و بیروت شرقی مسیحینشین است. مناطق غبیری و شیاح در حومه بیروت قرار دارند و منطقه شیعهنشین هستند. منطقه مقابل غبیری و شیاح، محله عینالرمانه مسیحینشین است. میان شیاح و عینالرمانه یک خیابان فاصله است. | ||
در یکی از کلیساهای | در یکی از کلیساهای منطقه [[عینالرمانه]] مراسم عروسی بود. اتومبیلی با مسلسل این افراد را به رگبار گلوله میبندد و فرار میکند و تا به امروز دربارة این اتومبیل اطلاعاتی وجود ندارد. جوانان حزب فالانژ که قدرت داشتند، با خشم و عصبانیت و با اسلحه بیرون میآیند و مسلمانان را متهم اصلی میدانند. بعدازظهر همان روز در استادیوم ورزشی در غرب بیروت مسابقة فوتبالی بود و بسیاری از فلسطینیها از اردوگاههای مختلف برای تماشای بازی فوتبال به این استادیوم آمده بودند. پس از پایان بازی همه آنها سوار اتوبوس میشوند تا به اردوگاههای خود بازگردند. یکی از این اتوبوسها از مقابل همین کلیسا که دو ساعت قبل به رگبار بسته شده بود، با پرچم فلسطین و لبنان و سر دادن شعار عبور میکند. جوانان حزب فلانژ که بسیار عصبانی بودند، آنها را به رگبار گلوله میبندند و عدۀ بسیاری کشته میشوند. این خبر بازتاب بسیاری پیدا میکند. | ||
پس از این ماجرا فلسطینیها آماده میشوند و با سلاحهای خود به منطقة شیاح و اردوگاهها میآیند و مسیحیها در مقابل آنها قرار میگیرند و جنگ از همین جا در روز ۱۳ آوریل ۱۹۷۵ شروع میشود. این درگیری در روزهای اول با سلاحهای سبک مانند | پس از این ماجرا فلسطینیها آماده میشوند و با سلاحهای خود به منطقة شیاح و اردوگاهها میآیند و مسیحیها در مقابل آنها قرار میگیرند و جنگ از همین جا در روز ۱۳ آوریل ۱۹۷۵ شروع میشود. این درگیری در روزهای اول با سلاحهای سبک مانند هفت تیر و مسلسل بود. اما به مرور سلاحهای سنگین مانند آرپیچی و خمپارهانداز ۶۰ میلیمتری و ۸۱ میلیمتری و توپخانه و تانک نیز بهکار گرفته شد. فقط کسی از هلیکوپتر و هواپیما استفاده نکرد. بنابراین، بیروت به دو بخش تقسیم شد. | ||
آن زمان درمورد اینکه طرفین این جنگ را چه کسانی بخوانیم، بحث بود. اگر میگفتیم جنگ میان مسیحیان و مسلمانان است نشاندهندۀ جنگ مذهبی بود، در حالی که اینگونه نبود. اگر میگفتیم جنگ میان راستگرایان و چپگرایان، نشان میدادیم که جنگ ایدئولوژیک است و باز هم تلقی نادرستی بود. بعضی معتقد بودند جنگ میان راستگرایان مسیحی و چپگرایان مسلمان است. | آن زمان درمورد اینکه طرفین این جنگ را چه کسانی بخوانیم، بحث بود. اگر میگفتیم جنگ میان مسیحیان و مسلمانان است نشاندهندۀ جنگ مذهبی بود، در حالی که اینگونه نبود. اگر میگفتیم جنگ میان راستگرایان و چپگرایان، نشان میدادیم که جنگ ایدئولوژیک است و باز هم تلقی نادرستی بود. بعضی معتقد بودند جنگ میان راستگرایان مسیحی و چپگرایان مسلمان است. | ||
دستهایی در کار بود تا لبنان و بیروت تجزیه شوند، زیرا در آن زمان بحث مسیحی و مسلمان نبود و بسیاری از مسلمانان در بخش مسیحینشین، و مسیحیان در | دستهایی در کار بود تا لبنان و بیروت تجزیه شوند، زیرا در آن زمان بحث مسیحی و مسلمان نبود و بسیاری از مسلمانان در بخش مسیحینشین، و مسیحیان در منطقه مسلماننشین ساکن بودند. اما پس از این درگیریها مسیحیها در بخش مسلماننشین و مسلمانان نیز در بخش مسیحینشین احساس امنیت نمیکردند و مجبور شدند که خانة خود را رها کنند. این امر قرینهای برای طرح تجزیه بود. | ||
فالانژیستها مسلمانان | [[فالانژیستها]] مسلمانان منطقه مسیحی را تهدید میکردند که از آن منطقه خارج شوند، ولی در بخش مسلماننشین کسی مسیحیان را تهدید نمیکرد. زیرا مسلمانان و سازمانهای جناح چپ نمیخواستند که این جنگ مذهبی تلقی شود. کسی این جنگ را مذهبی مینامید که میخواست از مذهب به سود اهداف سیاسی خود استفاده کند. بنابراین، مشاهده شد که جنگجویان مسیحی از طریق عوامل خود، خانههای مسیحی در منطقة مسلماننشین را منفجر میکردند تا آنان مجبور به ترک آن منطقه شوند. این اقدام مانند اقدام صهیونیستها در اروپا برای کوچ دادن یهودیان به فلسطین بود. | ||
در آغاز تاسیس دولت اسرائیل، بسیاری از یهودیها حاضر به ترک اروپا نبودند. به همین دلیل، دستهای پنهانی آنها را تهدید و خانههایشان را منفجر میکرد. حتی دلایلی مبنی بر تبانی صهیونیستها با هیتلر برای قتلعام یهودیان وجود دارد. آنها در صدد بودند که یهودیانِ ساکن اروپا احساس ناامنی کنند و وادار به ترک اروپا شوند. | در آغاز تاسیس دولت اسرائیل، بسیاری از یهودیها حاضر به ترک اروپا نبودند. به همین دلیل، دستهای پنهانی آنها را تهدید و خانههایشان را منفجر میکرد. حتی دلایلی مبنی بر تبانی صهیونیستها با [[هیتلر]] برای قتلعام یهودیان وجود دارد. آنها در صدد بودند که یهودیانِ ساکن اروپا احساس ناامنی کنند و وادار به ترک اروپا شوند. | ||
تاکتیکی را که صهیونیستها برای جمعکردن یهودیان در فلسطین انجام دادند، فالانژیستها و شبهنظامیان مسیحی برای جمعکردن مسیحیان در یک منطقه به کار گرفتند. منطق مسیحیان و گفتمان تبلیغاتی و سیاسی آنها برای چنین کاری این بود که فلسطینیها حاکمیت لبنان را از بین برده و لبنان را اشغال کردهاند. آنها معتقد بودند که فلسطینیها باید از این کشور اخراج شوند. لبنان کشوری کوچک با حضور ۴۰۰ هزار فلسطینی است، در حالی که ۲۲ کشور عربی وجود دارد و فلسطینیها باید میان آنها تقسیم شوند. چرا عربستان و مصر با چنین وسعتی حتی یک فلسطینی را | تاکتیکی را که صهیونیستها برای جمعکردن [[یهودیان]] در فلسطین انجام دادند، فالانژیستها و شبهنظامیان مسیحی برای جمعکردن [[مسیحیان]] در یک منطقه به کار گرفتند. منطق مسیحیان و گفتمان تبلیغاتی و سیاسی آنها برای چنین کاری این بود که فلسطینیها حاکمیت لبنان را از بین برده و لبنان را اشغال کردهاند. آنها معتقد بودند که فلسطینیها باید از این کشور اخراج شوند. لبنان کشوری کوچک با حضور ۴۰۰ هزار فلسطینی است، در حالی که ۲۲ کشور عربی وجود دارد و فلسطینیها باید میان آنها تقسیم شوند. چرا [[عربستان]] و مصر با چنین وسعتی حتی یک فلسطینی را نپذیرفته اند؟ کشورهای عربی فلسطینیها را نمیپذیرند، پس ما نیز باید آنها را اخراج کنیم. مناطق مسیحی نباید در اشغال فلسطینیها باشد. معنای این سخنان این است که باید اردوگاههای فلسطینی در مناطق مسیحینشین از بین برود. این اتفاق در سال ۱۹۷۶ میلادی افتاد. بسیاری از فلسطینیها در اردوگاههای [[جسرالپاشا]]، [[ضبیه]] و [[تل زعتر]] قتلعام شدند و اردوگاههای آنان ویران شد. | ||
پدیدۀ دیگر جنگ قناصها یا تکتیراندازها بودند. تکتیراندازها بالای ساختمانهای بلند موضع میگرفتند به هر اتومبیل یا جنبندهای که عبور میکرد، تیراندازی میکردند. هیچکس جرئت نمیکرد که از خیابان عبور کند. در واقع، در این روش قتل برای تفنن بود و انسانها صرفاً به سبب مسیحی یا مسلمان بودن، به قتل میرسیدند. آنها همهجا پست بازرسی قرار داده بودند و کارتهای شناسایی افراد را بررسی میکردند. اگر کسی نامش جعفر، تقی، عبدالعزیز، عبدالرحمن حسن و از این قبیل بود، تیربارانش میکردند. صرفاً به دلیل اینکه نامش اسلامی است، هر چند از نظر سیاسی هیچ وابستگیای به احزاب جناح چپ نداشته و بیطرف باشد. بسیاری از مردم محل کار و تحصیلشان از محل زندگیشان فاصله داشت و در سمت دیگری از شهر بود. این مسئله باعث مشکلات فراوانی برای آنها شده بود. در نتیجه، پدیدهای به نام | پدیدۀ دیگر جنگ قناصها یا تکتیراندازها بودند. تکتیراندازها بالای ساختمانهای بلند موضع میگرفتند به هر اتومبیل یا جنبندهای که عبور میکرد، تیراندازی میکردند. هیچکس جرئت نمیکرد که از خیابان عبور کند. در واقع، در این روش قتل برای تفنن بود و انسانها صرفاً به سبب مسیحی یا مسلمان بودن، به قتل میرسیدند. آنها همهجا پست بازرسی قرار داده بودند و کارتهای شناسایی افراد را بررسی میکردند. اگر کسی نامش جعفر، تقی، عبدالعزیز، عبدالرحمن حسن و از این قبیل بود، تیربارانش میکردند. صرفاً به دلیل اینکه نامش اسلامی است، هر چند از نظر سیاسی هیچ وابستگیای به احزاب جناح چپ نداشته و بیطرف باشد. بسیاری از مردم محل کار و تحصیلشان از محل زندگیشان فاصله داشت و در سمت دیگری از شهر بود. این مسئله باعث مشکلات فراوانی برای آنها شده بود. در نتیجه، پدیدهای به نام «قتل علیالهویه» یعنی کشتن افراد به دلیل اسمشان ظاهر شد. | ||
اقدام دیگر مسیحیان آدمربایی بود؛ به این معنا که عدهای از مسلمانان را میربودند و در زیرزمین حبس میکردند. مسلمانان نیز مسیحیان را میربودند تا آنها را با یکدیگر مبادله کنند. این پدیدهها نشاندهندة جنگی کاملاً غیرانسانی و فارغ از | اقدام دیگر مسیحیان آدمربایی بود؛ به این معنا که عدهای از مسلمانان را میربودند و در زیرزمین حبس میکردند. مسلمانان نیز مسیحیان را میربودند تا آنها را با یکدیگر مبادله کنند. این پدیدهها نشاندهندة جنگی کاملاً غیرانسانی و فارغ از همه ارزشهای دینی بود. | ||
این | این وضعیت نشان میداد که دستهای پنهانی به دنبال تجزیه لبنان است و اولین کسی که این توطئه را کشف کرد، امام موسی صدر بود. وی به شدت مخالف جنگ بود و میدانست که یکی از اهداف این جنگ خنثی کردن حرکت عظیم اوست. حرکتی که سالها برای آن تلاش کرده بود. | ||
در آن زمان رشیدالصلح نخستوزیر وقت لبنان بود که استعفا داد. خانوادة صلح از خانوادههای معروف سنی بیروت غربی محسوب میشوند. در آغاز تشکیل لبنان بزرگ ریاض الصلح از جمله سیاستمداران پرنفوذ بود. رشیدالصلح ضعیفترین شخصیت این خاندان تلقی میشد. از میان لبنانیها دو شخصیت به شدت به دنبال جنگ بودند: کمیل | در آن زمان رشیدالصلح نخستوزیر وقت لبنان بود که استعفا داد. خانوادة صلح از خانوادههای معروف [[سنی]] بیروت غربی محسوب میشوند. در آغاز تشکیل لبنان بزرگ ریاض الصلح از جمله سیاستمداران پرنفوذ بود. رشیدالصلح ضعیفترین شخصیت این خاندان تلقی میشد. از میان لبنانیها دو شخصیت به شدت به دنبال جنگ بودند: [[کمیل شمعون]]، رهبر مارونیها و [[کمال جنبلاط]] رهبر درزیها و رئیس حزب سوسیالیست ترقیخواه. | ||
رشید کرامی پس از استعفای رشیدالصلح به نخستوزیری رسید. اما به دلیل فشار زیاد، دوران نخستوزیری او دو تا سه ماه دوام نیاورد. او حتی نتوانست کابینة خود را تشکیل دهد. کمیل شمعون و کمال جنبلاط هر دو اهل منطقة شوف هستند. کمال جنبلاط اهل منطقة شوف علیا و مختاره و کمیل شمعون اهل منطقة دیرالقمر است. اگر آتشبس هم صورت میگرفت و جنگ پایان مییافت، این دو راضی به پایان جنگ نمیشدند. | رشید کرامی پس از استعفای رشیدالصلح به نخستوزیری رسید. اما به دلیل فشار زیاد، دوران نخستوزیری او دو تا سه ماه دوام نیاورد. او حتی نتوانست کابینة خود را تشکیل دهد. کمیل شمعون و کمال جنبلاط هر دو اهل منطقة شوف هستند. کمال جنبلاط اهل منطقة شوف علیا و مختاره و کمیل شمعون اهل منطقة دیرالقمر است. اگر آتشبس هم صورت میگرفت و جنگ پایان مییافت، این دو راضی به پایان جنگ نمیشدند. | ||
پس از استعفای کابینة رشید الصلح، مصاحبهای با رشید کرامی انجام | پس از استعفای کابینة رشید الصلح، مصاحبهای با رشید کرامی انجام شد. او جمله بسیار جالبی در این مصاحبه بیان کرد: «همه مشکلات ما از کمیل و کمال است.» منظور از کمیل و کمال، کمیل شمعون و کمال جنبلاط است. این دو در منطقه متفق و در منطق متفاوت هستند. یکی سوسیالیست درزی و دیگری غربگرای مارونی است. او این جمله را با قافیه ادا کرد و ضبط شد. گزاف نگفتهایم اگر بگوئیم که همه جنگ لبنان در این جمله خلاصه میشد. | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۹۰: | ||
===نیروهای درگیر در جنگ داخلی لبنان=== | ===نیروهای درگیر در جنگ داخلی لبنان=== | ||
احزاب مسیحی: مهمترین حزب مسیحی کتائب یا فالانژ نام دارد. این حزب، حزب ملیگرای لبنانی و اعضای آن مسیحی مارونی هستند. ممکن است از فرقههای دیگر مسیحی نیز عضو آن باشند، اما اکثریت آنها مارونی هستند و رهبر آنها نیز پییر جمیل نام داشت. او عنوان فالانژ را از ژنرال فرانکو در جنگ داخلی اسپانیا الهام گرفت. کتائب جمع کتیبه و در اصطلاح نظامی یعنی گردان. کتائب به انگلیسی یعنی فالانژیست. مرکز حزب فالانژ شهر بکفیا در منطقة شمالی است که انبوهی از مسیحیان در آن زندگی میکنند. بزرگترین نیروی حاضر در جنگ، میلیشیای حزب کتائب بود. | احزاب مسیحی: مهمترین حزب مسیحی کتائب یا فالانژ نام دارد. این حزب، [[حزب ملیگرای لبنانی]] و اعضای آن [[مسیحی مارونی]] هستند. ممکن است از فرقههای دیگر مسیحی نیز عضو آن باشند، اما اکثریت آنها مارونی هستند و رهبر آنها نیز [[پییر جمیل]] نام داشت. او عنوان فالانژ را از ژنرال فرانکو در جنگ داخلی [[اسپانیا]] الهام گرفت. کتائب جمع کتیبه و در اصطلاح نظامی یعنی گردان. کتائب به انگلیسی یعنی فالانژیست. مرکز حزب فالانژ شهر بکفیا در منطقة شمالی است که انبوهی از مسیحیان در آن زندگی میکنند. بزرگترین نیروی حاضر در جنگ، میلیشیای حزب کتائب بود. | ||
دومین حزب، ملیگرایان آزاد است. رئیس این حزب کمیل شمعون از شخصیتهای معروف مارونی بود که در منطقة مسیحینشین دیرالقمر ساکن بود. آنها در ابتدا نام میلیشیای خود را ببرهای آزادگان گذاشتند. اعضای این گروه بسیار بیرحم و خشنتر از اعضای حزب کتائب بودند و بسیار راحت مسلمانان میکشتند. | دومین حزب، ملیگرایان آزاد است. رئیس این حزب کمیل شمعون از شخصیتهای معروف مارونی بود که در منطقة مسیحینشین دیرالقمر ساکن بود. آنها در ابتدا نام میلیشیای خود را ببرهای آزادگان گذاشتند. اعضای این گروه بسیار بیرحم و خشنتر از اعضای حزب کتائب بودند و بسیار راحت مسلمانان میکشتند. | ||
در شمال لبنان و در منطقهای که خانوادة فرنجیه ساکن بودند میلیشیایی به نام قوات المَرَده وجود داشت. «مَرَد» جمع مارد به معنای غول است. | در شمال لبنان و در منطقهای که خانوادة فرنجیه ساکن بودند میلیشیایی به نام [[قوات المَرَده]] وجود داشت. «مَرَد» جمع مارد به معنای غول است. | ||
گروه دیگری که بسیار وحشی و خونخوار بودند، حراس الأرز (پاسداران سداروس) نام داشت. ارز به معنای درخت سداروس و نماد لبنان و حراس نیز به معنای نگهبان است. حراسالأرز یعنی نگهبانان درخت سداروس. رئیس این گروه إتیان صقر نام داشت. این گروه نیز آدمکش بودند. | گروه دیگری که بسیار وحشی و خونخوار بودند، حراس الأرز (پاسداران سداروس) نام داشت. ارز به معنای درخت سداروس و نماد لبنان و حراس نیز به معنای نگهبان است. حراسالأرز یعنی نگهبانان درخت سداروس. رئیس این گروه إتیان صقر نام داشت. این گروه نیز آدمکش بودند. | ||
به غیر از نیروهای شمال، بقیة نیروها تحت فرماندهی مشترک، با عنوان نیروهای لبنانی بودند. فرماندهی این گروه بر عهدۀ بشیر جمیل یکی از پسران پییر جمیل و نمایندة پارلمان بود. او در سال ۱۹۸۲ میلادی کشته شد. | به غیر از نیروهای شمال، بقیة نیروها تحت فرماندهی مشترک، با عنوان نیروهای لبنانی بودند. فرماندهی این گروه بر عهدۀ [[بشیر جمیل]] یکی از پسران پییر جمیل و نمایندة پارلمان بود. او در سال ۱۹۸۲ میلادی کشته شد. | ||
احزاب مسلمان چپگرا : حزب سوسیالیست ترقیخواه به رهبری کمال جنبلاط. کمال جنبلاط رهبر درزیها و سوسیالیست بود و از | احزاب مسلمان چپگرا : حزب سوسیالیست ترقیخواه به رهبری کمال جنبلاط. کمال جنبلاط رهبر درزیها و سوسیالیست بود و از اتحادیه شوروی نشان لنین دریافت کرده بود. اعضای حزب سوسیالیست ترقیخواه درزی بودند. این حزب عملاً نه سوسیالیست بود و نه ترقیخواه، زیرا خانواده جنبلاط از فئودالهای قدیمی هستند و علت رهبری جنبلاط بر درزیها مسئلة زمینداری و فئودال بودنشان بود. | ||
باید توجه داشت که در لبنان احزابی رشد خواهند کرد که خود را وابسته و نمایندة | باید توجه داشت که در لبنان احزابی رشد خواهند کرد که خود را وابسته و نمایندة فرقه مذهبی بدانند، نه اینکه حزبی ایدولوژیک و مکتبی باشند. | ||
حزب کمونیست لبنان به رهبری جورج حاوی. این حزب قدیمیترین حزب ایدئولوژیک در لبنان است و شاید صد سال عمر داشته باشد. از آنجا که احزاب ایدئولوژیک نمیتوانند در لبنان رشد کنند، اعضای این حزب از ۵۰۰ نفر هم تجاوز نکرده است. | حزب کمونیست لبنان به رهبری جورج حاوی. این حزب قدیمیترین حزب ایدئولوژیک در لبنان است و شاید صد سال عمر داشته باشد. از آنجا که احزاب ایدئولوژیک نمیتوانند در لبنان رشد کنند، اعضای این حزب از ۵۰۰ نفر هم تجاوز نکرده است. | ||
خط ۲۰۶: | خط ۲۱۰: | ||
احزاب ناصری: در شهر صیدا حزب سازمان مردمی ناصریستها قرار دارد. پس از معروف سعد پسرش مصطفی سعد و پس از ترور او برادرش اسامه سعد رهبر این حزب شد. حزب ناصریستهای مستقل در بیروت. در بیروت نام «المرابطون» را | احزاب ناصری: در شهر صیدا حزب سازمان مردمی ناصریستها قرار دارد. پس از معروف سعد پسرش مصطفی سعد و پس از ترور او برادرش اسامه سعد رهبر این حزب شد. حزب ناصریستهای مستقل در بیروت. در بیروت نام «المرابطون» را شاخه نظانی برای حزب خود انتخاب کرد. المرابطون سربازانیاند که از مرزهای اسلامی دفاع میکنند. مرابطون نام یکی از سلسلههای قدیمی در [[مراکش]] و [[اندلس]] و رئیس آن [[عبدالمؤمن]] بوده است. | ||
بعدها | بعدها امام موسی صدر بسیار دوست داشت که نام جنبش أمل را المرابطون بگذارد. او به این اسم بسیار علاقه داشت و مفهوم آن دقیقاً برای جوانان شیعی که بعدها آموزش دیدند و از مرزهای اسلام در برابر دشمن یعنی اسرائیل مراقبت میکردند، مناسب بود. | ||
المرابطون به رهبری ابراهیم قلیلات بود. او رئیس عدهای از قلدرمآبهای | المرابطون به رهبری ابراهیم قلیلات بود. او رئیس عدهای از قلدرمآبهای منطقه سنینشین بیروت به نام طلعت ابوشاکر بود. کامل المروه سردبیر روزنامة الحیات که از او در روزنامهاش انتقاد میکرد، به دست او در دفتر کارش کشته شد. | ||
حزب دیگر، حزب قومی سوری اجتماعی نام داشت. توجه داشته باشید که دو نوع ناسیونالیسم داریم: ناسیونالیسم عربی و ناسیونالیسم سوری. قومیون سوری معتقدند که سوریه و لبنان و فلسطین و اردن و عراق و قبرس تاریخ مشترکی دارند. این گروه به مرز میان این کشورها معتقد نیستند. رهبر این حزب آنتوان سعاده بود که جمال پاشا والی دمشق او را اعدام کرد. جمال پاشا عدهای از روشنفکران سوری و لبنانی مخالف با حکومت عثمانی را، اعدام کرد که یکی از آنها آنتوان سعاده بود. آنتوان سعاده در دوران جنگ داخلی رئیس این حزب سوسیال ناسیونالیست بود. بعدها این حزب دو شعبه شد: شعبهای طرفدار مسیحیها و شعبۀ دیگر نیز طرفدار جناح احزاب چپی بود. | حزب دیگر، حزب قومی سوری اجتماعی نام داشت. توجه داشته باشید که دو نوع ناسیونالیسم داریم: ناسیونالیسم عربی و ناسیونالیسم سوری. قومیون سوری معتقدند که سوریه و لبنان و فلسطین و اردن و عراق و [[قبرس]] تاریخ مشترکی دارند. این گروه به مرز میان این کشورها معتقد نیستند. رهبر این حزب [[آنتوان سعاده]] بود که جمال پاشا والی دمشق او را اعدام کرد. جمال پاشا عدهای از روشنفکران سوری و لبنانی مخالف با حکومت عثمانی را، اعدام کرد که یکی از آنها آنتوان سعاده بود. آنتوان سعاده در دوران جنگ داخلی رئیس این حزب سوسیال ناسیونالیست بود. بعدها این حزب دو شعبه شد: شعبهای طرفدار مسیحیها و شعبۀ دیگر نیز طرفدار جناح احزاب چپی بود. | ||
دو حزب دیگر حزب بعث هستند که خود به دو شاخه تقسیم میشوند: بعث سوریه و بعث عراق. عدهای طرفدار سوریه و عدهای طرفدار عراق بودند. رهبر حزب بعث سوریه شخصی به نام عاصم قانصوه از شیعیان منطقة بعلبک بود. رهبر حزب بعث عراق نیز عبدالمجید الرافعی سنی و اهل طرابلس بود. رهبران این دو حزب به شدت با یکدیگر درگیر بودند و یکدیگر را تحمل نمیکردند. | دو حزب دیگر حزب بعث هستند که خود به دو شاخه تقسیم میشوند: [[بعث سوریه]] و [[بعث عراق]]. عدهای طرفدار سوریه و عدهای طرفدار عراق بودند. رهبر حزب بعث سوریه شخصی به نام عاصم قانصوه از شیعیان منطقة بعلبک بود. رهبر حزب بعث عراق نیز عبدالمجید الرافعی سنی و اهل طرابلس بود. رهبران این دو حزب به شدت با یکدیگر درگیر بودند و یکدیگر را تحمل نمیکردند. | ||
این احزاب | این احزاب مجموعه احزاب مسلح بودند و جناح چپ را تشکیل میدادند. البته، احزاب دیگری هم در منطقه مسلماننشین وجود داشتند که میلیشیا تشکیل ندادند و وارد جنگ نشدند. چون بحث ما جنگ داخلی است، فقط به این احزاب پرداختیم. | ||
خط ۳٬۲۵۷: | خط ۳٬۲۶۱: | ||
رسانههاي ايراني نيز لبنان را به عنوان يكي از مهمترين مراكز منطقهاي خود برگزيدهاند. هماكنون صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، خبرگزاري جمهوري اسلامي، شبكه العالم، PRESS TV، شبكه الكوثر، و شبكه iFILM داراي دفاتر فعال در اين كشور ميباشند. | رسانههاي ايراني نيز لبنان را به عنوان يكي از مهمترين مراكز منطقهاي خود برگزيدهاند. هماكنون صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، خبرگزاري جمهوري اسلامي، شبكه العالم، PRESS TV، شبكه الكوثر، و شبكه iFILM داراي دفاتر فعال در اين كشور ميباشند. | ||
==تلویزیون== | |||
1- | 1- | ||
==المنار== | ==المنار== |