پرش به محتوا

ابراهیم حسین شاذلی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۲۹: خط ۲۹:
وی بیش از همه به شـاعری‌ و نوشتن‌ داستان‌های‌ کوتاه و بـلند عـلاقه‌مند بود. حداقل‌ سه اثر‌ او‌ بـه‌ نـام‌های‌ '''طفل القریه'''(بچۀ دهکده‌)، '''الاطیاف اربعه'''(رویاهای چهارگانه) و '''الاشواک'''(خارها) به شرح زنـدگانی او مربوط می‌شد. سید در ۱۹۴۸ م، برای اقـامتی نـامحدود بـه‌ [[آمریکا]] فرستاده شـد. ظـاهرا امید‌ می‌رفت با طـرز تـفکرش به طرفداری از [[آمریکا|آمریک]]<nowiki/>ا به [[مصر]] برگردد، اما این تجربه در عوض او را به [[اخوان‌المسلمین]] نـزدیک‌تر کـرد و در سال ۱۹۵۱ م، به‌ عضویت [[اخوان المسلمین|اخوان]] درآمد‌.
وی بیش از همه به شـاعری‌ و نوشتن‌ داستان‌های‌ کوتاه و بـلند عـلاقه‌مند بود. حداقل‌ سه اثر‌ او‌ بـه‌ نـام‌های‌ '''طفل القریه'''(بچۀ دهکده‌)، '''الاطیاف اربعه'''(رویاهای چهارگانه) و '''الاشواک'''(خارها) به شرح زنـدگانی او مربوط می‌شد. سید در ۱۹۴۸ م، برای اقـامتی نـامحدود بـه‌ [[آمریکا]] فرستاده شـد. ظـاهرا امید‌ می‌رفت با طـرز تـفکرش به طرفداری از [[آمریکا|آمریک]]<nowiki/>ا به [[مصر]] برگردد، اما این تجربه در عوض او را به [[اخوان‌المسلمین]] نـزدیک‌تر کـرد و در سال ۱۹۵۱ م، به‌ عضویت [[اخوان المسلمین|اخوان]] درآمد‌.


پس از درگـیری‌های ۱۹۴۵ م، بین اخـوان‌المـسلمین و رهـبران انقلاب مصر، سید قـطب و دیگر رهبران [[اخوان‌المسلمین]] زندانی شدند. پس از آزادی از زندان دوباره در سال‌ ۱۹۶۵ م، به‌ زندان افکنده شد و به اتـهام تـوطئه علیه نظام سیاسی حاکم به هـمراه جـمعی از دوسـتانش در سـال ۱۹۶۶ اعـدام گردید.
پس از درگـیری‌های ۱۹۴۵ م، بین اخـوان‌المـسلمین و رهـبران انقلاب مصر، سید قـطب و دیگر رهبران [[اخوان‌المسلمین]] زندانی شدند. پس از آزادی از زندان دوباره در سال‌ ۱۹۶۵ م، به‌ زندان افکنده شد و به اتـهام تـوطئه علیه نظام سیاسی حاکم به هـمراه جـمعی از دوسـتانش در سـال ۱۹۶۶ م، اعـدام گردید.


== استادان ==
== استادان ==
خط ۷۸: خط ۷۸:
سید قطب‌ عقیده‌ را عنصر تمایزبخش جوامع‌ جاهلی‌ و اسلامی و حتی جـوامع‌ پیـشرفته و عـقب مانده می‌داند، زیرا روح پیشرفت هم عقیده اسـت. چه در شکل نظریه، چنانکه در تفسیر‌ مارکیستی تاریخ‌ آمده و چه در شکل تولید مادی که در [[امریکا]] و [[اروپا]] دیده می‌شود، چنین جامعه‌ای، جامعه‌ای عقب‌ مانده‌ یـا‌ به اصطلاح اسلامی‌اش جامعه جاهلی است.
سید قطب‌ عقیده‌ را عنصر تمایزبخش جوامع‌ جاهلی‌ و اسلامی و حتی جـوامع‌ پیـشرفته و عـقب مانده می‌داند، زیرا روح پیشرفت هم عقیده اسـت. چه در شکل نظریه، چنانکه در تفسیر‌ مارکیستی تاریخ‌ آمده و چه در شکل تولید مادی که در [[امریکا]] و [[اروپا]] دیده می‌شود، چنین جامعه‌ای، جامعه‌ای عقب‌ مانده‌ یـا‌ به اصطلاح اسلامی‌اش جامعه جاهلی است.


جامعه اسلامی‌ جامعه‌ای است‌ که اسلام در آن اجرا می‌گردد. اسلام یعنی ایمان، ستایش، خداوند، قانون‌گذاری: سازمان اجتماعی(تئوری) خلقت‌ و (شیوه‌) رفتار‌. جامعه‌ جاهلی جامعه‌ای است کـه اسلام در آن اجرا نمی‌شود. جامعه جاهلی‌ نه‌ بر‌ اساس ایمان استوار است نه بر پایه جهان‌بینی اسلامی، نه ارزش‌ها، نه مفهوم تساوی‌ حقوقی‌، نه‌ خلقت و نه‌ شیوه رفتاری آن. بنابراین جـامعه‌ای کـه قانونش بر اساس قانون الهی استوار‌ نیست‌ نمی‌تواند جامعه باشد هرچند که افراد آن جامعه ادعای مسلمانی داشته باشند. جامعه اسلامی‌ از‌ دیدگاه سید قـطب مـخالف یا جوامعی است که نـظام‌های پنـج‌گانه غربی (در اندیشه مارکس‌) به‌ خود دیده‌اند، یعنی نظام دوره‌ تمدن اولیه، برده‌داری، اقطاعی، سرمایه‌داری و [[سوسیالیسم]] که در‌ راه‌ [[کمونیسم|کمونیسم‌]] است، زیرا جامعه اسلامی برعـکس نـظام‌های‌ غربی که با تناسب شـرایط تـاریخی مشخصی پدید آمده‌اند‌، از‌ آغاز پیدایی‌اش مبتنی بر شریعت الهی‌ کاملی است. جامعه اسلامی [[شریعت]] را‌ نساخته‌ است‌؛ بلکه شریعت است که جامعه اسلامی را ساخته است، برعکس قوانین زمینی‌، که جوامع مـا‌ تـولید‌ کرده‌اند‌. شریعت اسلامی بر چهار ویژه‌گی استوار است که آن را بر ایجاد‌ جامعه‌ اسلامی‌ توانا می‌سازد. نخست، ساخته خدای‌ است‌ که ماهیت آفریده‌هایش را می‌شناسد و شریعت او متناسب با مقومات‌ (عناصر‌) بشری و عمومی‌ مـشترک و اصـول ثابت فـطرت است. دوم، این شریعت در شکل‌ مبادی‌ کلی و عامی آمده است‌ که اجرا شدن‌ و انشعاب‌ در‌ جزئیات نو شونده و اصـول متغیر را بر‌ می‌تاباند‌. سوم، این مبادی عام‌ شامل همه مبانی حـیات انـسانی فـرد و جامعه و دولت و روابط‌ بین‌المللی و زندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی‌ و حقوقی‌ می‌باشد. چهارم‌، مبادی‌ اجتماعی‌ای‌ که شریعت بر پایـه ‌ ‌آنـها قرار‌ دارد‌، پیشرو است و شریعت را به جلو حرکت داده است و هنوز بر پایۀ این‌ نـقش تـواناسـت‌ زیرا همیشه از‌ اوضاع اجتماعی موجود پیشی‌ گرفته‌ است.
جامعه اسلامی‌ جامعه‌ای است‌ که اسلام در آن اجرا می‌گردد. اسلام یعنی ایمان، ستایش، خداوند، قانون‌گذاری: سازمان اجتماعی(تئوری) خلقت‌ و (شیوه‌) رفتار‌. جامعه‌ جاهلی جامعه‌ای است کـه اسلام در آن اجرا نمی‌شود. جامعه جاهلی‌ نه‌ بر‌ اساس ایمان استوار است نه بر پایه جهان‌بینی اسلامی، نه ارزش‌ها، نه مفهوم تساوی‌ حقوقی‌، نه‌ خلقت و نه‌ شیوه رفتاری آن. بنابراین جـامعه‌ای کـه قانونش بر اساس قانون الهی استوار‌ نیست‌ نمی‌تواند جامعه باشد هرچند که افراد آن جامعه ادعای مسلمانی داشته باشند. جامعه اسلامی‌ از‌ دیدگاه سید قـطب مـخالف یا جوامعی است که نـظام‌های پنـج‌گانه غربی (در اندیشه مارکس‌) به‌ خود دیده‌اند، یعنی نظام دوره‌ تمدن اولیه، برده‌داری، اقطاعی، سرمایه‌داری و [[سوسیالیسم]] که در‌ راه‌ [[کمونیسم|کمونیسم‌]] است، زیرا جامعه اسلامی برعـکس نـظام‌های‌ غربی که با تناسب شـرایط تـاریخی مشخصی پدید آمده‌اند‌، از‌ آغاز پیدایی‌اش مبتنی بر شریعت الهی‌ کاملی است. جامعه اسلامی [[شریعت]] را‌ نساخته‌ است‌؛ بلکه شریعت است که جامعه اسلامی را ساخته است، برعکس قوانین زمینی‌، که جوامع مـا‌ تـولید‌ کرده‌اند‌. شریعت اسلامی بر چهار ویژه‌گی استوار است که آن را بر ایجاد‌ جامعه‌ اسلامی‌ توانا می‌سازد. نخست، ساخته خدای‌ است‌ که ماهیت آفریده‌هایش را می‌شناسد و شریعت او متناسب با مقومات‌ (عناصر‌) بشری و عمومی‌ مـشترک و اصـول ثابت فـطرت است. دوم، این شریعت در شکل‌ مبادی‌ کلی و عامی آمده است‌ که اجرا شدن‌ و انشعاب‌ در‌ جزئیات نو شونده و اصـول متغیر را بر‌ می‌تاباند‌. سوم، این مبادی عام‌ شامل همه مبانی حـیات انـسانی فـرد و جامعه و دولت و روابط‌ بین‌المللی و زندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی‌ و حقوقی‌ می‌باشد. چهارم‌، مبادی‌ اجتماعی‌ که شریعت بر پایـه ‌ ‌آنـها قرار‌ دارد‌، پیشرو است و شریعت را به جلو حرکت داده است و هنوز بر پایۀ این‌ نـقش تـواناسـت‌ زیرا همیشه از‌ اوضاع اجتماعی موجود پیشی‌ گرفته‌ است.


=== حاکمیت‌ ===
=== حاکمیت‌ ===


'''حاکمیت''' یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم در انـدیشه قطب است؛ به اقتضای‌ "لا اله‌ الا‌ اللّه‌" هیچ حاکمیتی جز برای‌ خدا‌ نیست‌ و هچ شریعتی جز‌ شریعت‌ خـدا و هچ سلطه‌ای برای‌ کسی‌ بر کسی نیست، زیرا هرگونه سلطه از آن خداست. ایشان در طرح این‌ ایده‌ و نظریه نیز از [[ابوالاعلی مودودی|ابوالاعلی مودودی‌]] نیز‌ متاثر بود‌ که‌ حاکمیت‌ خدا را در مقابل‌ حاکمیت بشر قرار مـی‌داد و تکیه‌ بر هر منبعی جز خدا را در تنظیم امور جامعه در‌ مقابل‌ توحید می‌شمارد. مفاهیم حاکمیت الهی‌ در‌ دیدگاه‌ سید‌ قطب‌ بر‌ دو پایه قرار‌ دارد‌: عبودیت تنها برای خدا و رهایی از حاکمیت بشر یا سلطه طاغوت‌ها اسـت کـه شامل همه نظام‌های‌ دموکراتیک‌-سوسیالیست‌ و سکولار می‌شود.
'''حاکمیت''' یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم در انـدیشۀ قطب است؛ به اقتضای‌ '''«لا اله‌ الا‌ اللّه‌»''' هیچ حاکمیتی جز برای‌ خدا‌ نیست‌ و هچ شریعتی جز‌ شریعت‌ خـدا و هچ سلطه‌ای برای‌ شخص بر کسی نیست، زیرا هرگونه سلطه از آن خداست. ایشان در طرح این‌ ایده‌ و نظریه نیز از [[ابوالاعلی مودودی|ابوالاعلی مودودی‌]] نیز‌ متاثر بود‌ که‌ حاکمیت‌ خدا را در مقابل‌ حاکمیت بشر قرار مـی‌داد و تکیه‌ بر هر منبعی جز خدا را در تنظیم امور جامعه در‌ مقابل‌ توحید می‌شمارد. مفاهیم حاکمیت الهی‌ در‌ دیدگاه‌ سید‌ بر‌ دو پایه قرار‌ دارد‌: عبودیت تنها برای خدا و رهایی از حاکمیت بشر یا سلطه طاغوت‌ها اسـت کـه شامل همه نظام‌های‌ دموکراتیک‌-سوسیالیست‌ و سکولار می‌شود. اجتهاد در اموری از شریعت‌ است‌ که‌ نصی‌ درباره‌ آنها‌ نیست، هرچند مشروعیت این‌ اجتهاد نیز منوط به سیادت حاکمیت الهی و عمل به شروط آن اسـت، از ایـن جهت که صاحب آن‌ (مجتهد) قداستی از نسخ قداست‌ قدرت دینی کلیسا که روزگاری در اروپا حاکم بود، سبک نکند. سید قطب حاکمیت را دارای ۷ ویژگی می‌داند، ربانیت، ثبات، شمول، توازن، مثبت‌گرایی، واقـع‌باوری و تـوحید، حقیقت این است که‌ وی‌ بیشتر این ویژگی‌ها را در ضدیت و مخالفت با تمدن غربی ریخت‌بندی کرده است: برای مثال‌ "ربانیت‌" در ضدیت با مکتب‌های فلسفی انسان‌گرای غربی است، "ثبات‌" در مقابل نـظریات تـکامل‌، "تـوازن‌" در ضدیت با افراط مکتب‌های فـلسفی و تـک‌بعد نـگریی آنها، "مثبت‌گرایی‌" ضد منفی بافی‌ اتوپاهای فلاسفه، "واقع‌باوری‌" ضد خیال پردازی فیلسوفان و ادیبان.
اجتهاد در اموری از شریعت‌ است‌ که‌ نصی‌ درباره‌ آنها‌ نیست، هرچند مشروعیت این‌ اجتهاد نیز منوط به سیادت حاکمیت الهی و عمل به شروط آن اسـت، از ایـن جهت که صاحب آن‌ (مجتهد) قداستی از نسخ قداست‌ قدرت دینی کلیسا که روزگاری در اروپا حاکم بود، سبک نکند.
سید قطب حاکمیت را دارای ۷ ویژگی می‌داند، ربانیت، ثبات، شمول، توازن، مثبت‌گرایی، واقـع‌باوری و تـوحید، حقیقت این است که‌ وی‌ بیشتر این ویژگی‌ها را در ضدیت و مخالفت با تمدن غربی ریخت‌بندی کرده است: برای مثال‌ "ربانیت‌" در ضدیت با مکتب‌های فلسفی انسان‌گرای غربی است، "ثبات‌" در مقابل نـظریات تـکامل‌، "تـوازن‌" در ضدیت با افراط مکتب‌های فـلسفی و تـک‌بعد نـگریی آنها، "مثبت‌گرایی‌" ضد منفی بافی‌ اتوپاهای فلاسفه، "واقع‌باوری‌" ضد خیال پردازی فیلسوفان و ادیبان.


از بسیاری از سخنان سید‌ قطب‌ به صراحت یـا اشـاره بـرمی‌آید که وی جوامع مسلمانان‌ را به دلیل تن در ندادن بـه حـاکمیت الهی یا تلاش نکردن برای برپایی آن‌ تکفیر‌ می‌کند: مشقت بزرگی که‌ امروزه‌ دامن‌گیر جنبش‌های اسلامی حقیقی شده، وجـود اقـوامی از نـسل مسلمانانی است که در سرزمی نهایی زندگی می‌کنند که روزگاری دارالاسلام بود و دین‌ خدا بر آن حاکمیت داشت ولی این‌ اقوام‌ حقیقتا اسلام را رها کرده‌اند و تنها اسم آن را ابراز می‌کنند. این اقـوام از لحـاظ عـقیدتی و واقعی مقولات اسلام را منکر شده‌اند. هرچند گمان‌ می‌کنند که به لحـاظ عـقیدتی به‌ اسلام‌ متدینند.
از بسیاری از سخنان ایشان به صراحت یـا اشـاره بـرمی‌آید که وی جوامع مسلمانان‌ را به دلیل تن در ندادن بـه حـاکمیت الهی یا تلاش نکردن برای برپایی آن‌ تکفیر‌ می‌کند: مشقت بزرگی که‌ امروزه‌ دامن‌گیر جنبش‌های اسلامی حقیقی شده، وجـود اقـوامی از نـسل مسلمانانی است که در سرزمین‌هایی زندگی می‌کنند که روزگاری دارالاسلام بود و دین‌ خدا بر آن حاکمیت داشت ولی این‌ اقوام‌ حقیقتا اسلام را رها کرده‌اند و تنها اسم آن را ابراز می‌کنند. این اقـوام از لحـاظ عـقیدتی و واقعی مقولات اسلام را منکر شده‌اند. هرچند گمان‌ می‌کنند که به لحـاظ عـقیدتی به‌ اسلام‌ متدینند. وی تعریف تازه‌ای از دارالسلام و دارالحرب ارائه می‌کند تا آن‌ زمان سابقه نداشته اسـت: تـنها یـک دارالاسلام و آن همان است‌ که‌ دولتی‌ اسلامی در آن برپا و شریعت خدا بر آن‌ حـاکم اسـت و حدود خدا اقامه می‌شود و مسلمانان یار و دوست ‌یکدیگرند‌. جز این دارالحرب‌ است و رابطه مسلمانان بـا آن یـا [[جنگ|جـنگ]] و پیکار است‌ یا‌ [[صلح‌]] بر مبنای امان.
وی تعریف تازه‌ای از دارالسلام و دارالحرب ارائه می‌کند تا آن‌ زمان سابقه نداشته اسـت: تـنها یـک دارالاسلام و آن همان است‌ که‌ دولتی‌ اسلامی در آن برپا و شریعت خدا بر آن‌ حـاکم اسـت و حدود خدا اقامه می‌شود و مسلمانان یار و دوست ‌یکدیگرند‌. جز این دارالحرب‌ است و رابطه مسلمانان بـا آن یـا جـنگ و پیکار است‌ یا‌ صلح‌ بر مبنای امان.


=== گروه پیشتاز ===
=== گروه پیشتاز ===