پرش به محتوا

حضرموت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تمیزکاری)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
|}
|}
</div>
</div>
'''حَضْرَمَوْت''' نام قبیله و نام منطقه‌ای وسیع است که در شرق [[یمن]] در جنوب [[جزیره العرب]] و ساحل دریای عرب قراردارد. به مردم آن، '''حَضرَ'''می گفته می‌شود. ساکنین آن در زمان [[پیامبر اسلام(ص)]] [[مسلمان]] شدند. در طول تاریخ اسلام، [[شیعیان]] در آن زندگی می‌کردند.  
'''حَضْرَمَوْت''' نام قبیله و نام منطقه‌ای وسیع است که در شرق [[یمن]] در جنوب [[جزیره العرب]] و ساحل دریای عرب قراردارد. به مردم آن، '''حَضرَ'''می گفته می‌شود. ساکنین آن در زمان [[پیامبر اسلام(ص)]] [[مسلمان]] شدند. در طول تاریخ اسلام، [[شیعیان]] در آن زندگی می‌کردند.  


=دلایل نام گذاری=
== دلایل نام گذاری ==
 
حَضْرَمَوْت نام قبیله و نام منطقه‌ای وسیع است که در شرق کشور یمن در جنوب جزیرة العرب و ساحل دریای عرب قراردارد. به مردم آن، حَضرَمی گفته می‌شود. ساکنین آن در زمان پیامبر اسلام(ص) مسلمان شدند. در طول تاریخ اسلام، شیعیان در آن زندگی می‌کردند. حضرموت از دو کلمه حضر (حضور داشتن) و موت (مرگ) تشکیل شده و به معنای سرزمین مرگ است. علت نامیدن این سرزمین به این نام عبارت است از:
حَضْرَمَوْت نام قبیله و نام منطقه‌ای وسیع است که در شرق کشور یمن در جنوب جزیرة العرب و ساحل دریای عرب قراردارد. به مردم آن، حَضرَمی گفته می‌شود. ساکنین آن در زمان پیامبر اسلام(ص) مسلمان شدند. در طول تاریخ اسلام، شیعیان در آن زندگی می‌کردند. حضرموت از دو کلمه حضر (حضور داشتن) و موت (مرگ) تشکیل شده و به معنای سرزمین مرگ است. علت نامیدن این سرزمین به این نام عبارت است از:


خط ۲۲: خط ۲۰:
برخی نسبت به «حضرموت عمرو بن قیس بن معاویه» دانسته‌اند.
برخی نسبت به «حضرموت عمرو بن قیس بن معاویه» دانسته‌اند.


=حضرموت در دوران گذشته=
== حضرموت در دوران گذشته ==
 
این سرزمین دارای تمدنی کهن بوده که تقریبا پنج قرن پیش از میلاد شروع و به حدود قرن سوم میلادی ختم می‌شود. این منطقه به عنوان اقامتگاه [[قوم عاد]] هم نام برده شده که در [[قرآن]] در [[سوره فجر]] آیات هفت به بعد از آن سخن به میان آمده است.
این سرزمین دارای تمدنی کهن بوده که تقریبا پنج قرن پیش از میلاد شروع و به حدود قرن سوم میلادی ختم می‌شود. این منطقه به عنوان اقامتگاه [[قوم عاد]] هم نام برده شده که در [[قرآن]] در [[سوره فجر]] آیات هفت به بعد از آن سخن به میان آمده است.


خط ۳۲: خط ۲۹:
در ایام خلافت [[ابوبکر]]، طایفه‌ای از کِنده که ساکن حَضْرَموت بودند، حاضر به پرداخت زکات به وی نشدند. در نتیجه زیاد بن لبید شبانه از آن منطقه فرار کرد و مردم این منطقه را [[مرتد]] نامید. ابوبکر نیز سپاهی فرستاد که با آنان وارد جنگ شد.
در ایام خلافت [[ابوبکر]]، طایفه‌ای از کِنده که ساکن حَضْرَموت بودند، حاضر به پرداخت زکات به وی نشدند. در نتیجه زیاد بن لبید شبانه از آن منطقه فرار کرد و مردم این منطقه را [[مرتد]] نامید. ابوبکر نیز سپاهی فرستاد که با آنان وارد جنگ شد.


=حضرموت در دوران معاصر=
== حضرموت در دوران معاصر ==
 
در تقسیمات جغرافیایی قدیم این منطقه یکی از چهار بخش مهم و بزرگ یمن بود که در تقسیمات جدید وسعت آن شامل ده استان از ۲۱ استان این کشور است.
در تقسیمات جغرافیایی قدیم این منطقه یکی از چهار بخش مهم و بزرگ یمن بود که در تقسیمات جدید وسعت آن شامل ده استان از ۲۱ استان این کشور است.


در سال‌های اخیر، برخی جهان گردان و باستان شناسان از کشورهای مختلف از آثار باستانی حضرموت بازدید و نتایج کاوش‌ها را تدوین و منتشر کرده‌اند.
در سال‌های اخیر، برخی جهان گردان و باستان شناسان از کشورهای مختلف از آثار باستانی حضرموت بازدید و نتایج کاوش‌ها را تدوین و منتشر کرده‌اند.


=شیعه در حضرموت=
== شیعه در حضرموت ==
 
یمن تنها کشوری است که مردمانش بدون جنگ و خونریزی و با رسیدن [[حضرت علی(ع)]] به عنوان فرستاده ویژه پیامبر اکرم(ص) به اسلام گرویدند. دوستی میان یمنی‌ها و حضرت علی(ع) به حدی بود که از تعداد بیست و سه نفری که هستۀ اولیۀ [[تشیع]] بعد از ماجرای [[سقفیه]] را تشکیل دادند، ده نفر از انصار یمنی بودند. در گزارش دیگری آمده است که وقتی زیاد بن لَبید أنصاری، نمایندۀ خلیفه در «حضر موت» بود، حارث بن معاویه تمیمی، حارثه بن سُراقه کندی، اشعث بن قیس کندی از سران قبایل یمنی به او گفتند: ما از اهل بیت پیامبر(ص) اطاعت خواهیم کرد، چرا شما آنان را از خلافت باز داشتید.
یمن تنها کشوری است که مردمانش بدون جنگ و خونریزی و با رسیدن [[حضرت علی(ع)]] به عنوان فرستاده ویژه پیامبر اکرم(ص) به اسلام گرویدند. دوستی میان یمنی‌ها و حضرت علی(ع) به حدی بود که از تعداد بیست و سه نفری که هستۀ اولیۀ [[تشیع]] بعد از ماجرای [[سقفیه]] را تشکیل دادند، ده نفر از انصار یمنی بودند. در گزارش دیگری آمده است که وقتی زیاد بن لَبید أنصاری، نمایندۀ خلیفه در «حضر موت» بود، حارث بن معاویه تمیمی، حارثه بن سُراقه کندی، اشعث بن قیس کندی از سران قبایل یمنی به او گفتند: ما از اهل بیت پیامبر(ص) اطاعت خواهیم کرد، چرا شما آنان را از خلافت باز داشتید.


خط ۵۴: خط ۴۹:
وائل بن حجر از حضرموت حرکت نمود، چون به مدینه رسید به [[مسجد]] رفت و پیامبر اسلام را ملاقات کرد، پیغمبر اکرم از ورود وائل خوشحال گشت، او را نزدیک خود برد، عبای خویش را برای وی فرش کرد، او را با خود روی عبا نشانید و دست مبارک بر سر وی کشید، تنها به این احترام اکتفاء ننمود، بلکه او را به تمام اهل مجلس معرفی فرمود و شخصیت او را برای همه کس شناساند. صاحب «سیره نبویه» و «طبقات»<ref>طبقات، ج 1، ص 349.</ref>گوید: پیامبر اکرم بر منبر درآمد خطاب به مردم چنین گفت: «أیُّها النّاسُ هذا وائلُ بنُ حجرٍ سیدُ الأقیالِ، أتاکم مِن أرضٍ بعیدةٍ راغباً في الإسلامِ». یعنی: «ای مردم! این شخص وائل بن حجر مهتر و برتر روساء و ملوک حضرموت است که از سرزمین دور به سوی شما آمده و به دین اسلام مایل و راغب است». وائل بن حجر چون این عنایت و توجهات پیامبر اسلام را دید، عرضه داشت: یا رسول الله! صاحب ریاست و ملک و حکومت عظیمی بودم، از تمام آنها چشم پوشیدم و دین خدا را برگزیدم. پیامبر اسلام گفتار وائل را تصدیق نمود و فرمود: راست گفتی، آنگاه به این بیان درباره‌اش دعا کرد: «اللّهمَّ بارِک في وائلٍ و ولدِه و ولدِه ولدِه» و به معاویه فرمود که از وائل بن حجر پذیرایی کند؛ او هم وائل را منزل خود برد و پذیرایی کرد<ref> برگرفته از «ویکی شیعه»</ref>.
وائل بن حجر از حضرموت حرکت نمود، چون به مدینه رسید به [[مسجد]] رفت و پیامبر اسلام را ملاقات کرد، پیغمبر اکرم از ورود وائل خوشحال گشت، او را نزدیک خود برد، عبای خویش را برای وی فرش کرد، او را با خود روی عبا نشانید و دست مبارک بر سر وی کشید، تنها به این احترام اکتفاء ننمود، بلکه او را به تمام اهل مجلس معرفی فرمود و شخصیت او را برای همه کس شناساند. صاحب «سیره نبویه» و «طبقات»<ref>طبقات، ج 1، ص 349.</ref>گوید: پیامبر اکرم بر منبر درآمد خطاب به مردم چنین گفت: «أیُّها النّاسُ هذا وائلُ بنُ حجرٍ سیدُ الأقیالِ، أتاکم مِن أرضٍ بعیدةٍ راغباً في الإسلامِ». یعنی: «ای مردم! این شخص وائل بن حجر مهتر و برتر روساء و ملوک حضرموت است که از سرزمین دور به سوی شما آمده و به دین اسلام مایل و راغب است». وائل بن حجر چون این عنایت و توجهات پیامبر اسلام را دید، عرضه داشت: یا رسول الله! صاحب ریاست و ملک و حکومت عظیمی بودم، از تمام آنها چشم پوشیدم و دین خدا را برگزیدم. پیامبر اسلام گفتار وائل را تصدیق نمود و فرمود: راست گفتی، آنگاه به این بیان درباره‌اش دعا کرد: «اللّهمَّ بارِک في وائلٍ و ولدِه و ولدِه ولدِه» و به معاویه فرمود که از وائل بن حجر پذیرایی کند؛ او هم وائل را منزل خود برد و پذیرایی کرد<ref> برگرفته از «ویکی شیعه»</ref>.


=نامه پیامبر(ص) به رؤسای حضرموت<ref>برگرفته از کتابخانه جامع پیامبر اعظم (ص).</ref>=
== نامه پیامبر(ص) به رؤسای حضرموت<ref>برگرفته از کتابخانه جامع پیامبر اعظم (ص).</ref> ==
 
بسم الله الرحمن الرحیم «من محمد رسول الله الی الاقیال العباهلة من حضرموت، باقام الصلوة و ایتاء الزکاة، فی التیعة شاة و فی التیمة لصاحبها، و فی السیوب الخمس، لاخلاط و لاوراط و لاشناق و لاشغار و من اجنی فقد اربی و کل مسکر حرام»<ref>طبقات، ج 1، ص 349.</ref>. صاحب «طبقات» محمد بن سعد و صاحب «سیرۀنبویه» همین نامه را با اختلاف زیادی نقل کرده‌اند. - صاحب «طبقات» این نامه را چنین نقل کرده است: بسم الله الرحمن الرحیم «من محمد رسول الله الی الاقیال العباهلة، لیقیموا الصلوة و یؤتوا الزکاة. و الصدقة علی التیعة السائمة، لصاحبها التیمة لاخلاط و لاوراط و لاشناق و لاشغار ومن اجنی فقد اربی و کل مسکر حرام»<ref>طبقات، ج 1، ص 387.</ref> صاحب «سیره نبویه» این نامه را چنین نقل کرده است: بسم الله الرحمن الرحیم «من محمد رسول الله الی الاقیال العباهلة والارواع المشابیب فی التیعة<ref>التيعه به کسر تاء وزن جيفه اولين نصاب گوسفند است، تبيعه هم در بعض نسخ آمده / مقورة بر وزن مصرفة به ضم ميم تشديد راء ناقص و مقطوع / ضناک به کسر ضاد چاق و فربه را گويند / انطوا بر وزن و معناي اعطوا در لغة يمن / الثبجة به فتح ثاء و باء و جيم وزن شبکه حد متوسط و معتدل / سيوب بر وزن عيوب معادن / فاصقعوه بر وزن فانصروه يعني اضربوه / اضاميم سنگ.</ref> شاة لامقورة الالیاط و لاضناک، و انطوا الثبجة، و فی السیوب الخمس و من زنی مع بکر فاصقعوه مأة و استوفضوه عاما و من زنی مع ثیب فضرجوه بالاضامیم و لاتوصیم فی الدین و غمة فی فرائض الله تعالی و کل مسکر حرام و وائل یترفل علی الاقیال»<ref>سيره نبويه / حاشيه سيره حلبي، ج 3 / صبح الاعشي، ج 2، ص 246 و ج 6، ص 271.</ref>. «نوشته‌ای است از محمد فرستاده خداوند به سوی ملوک و زمامدارانی که همواره بر سریر حکومت برقرار و صاحبان صورت‌های خوب و هیأت‌های نیکو و دارای سیادت بوده‌اند، در اولین نصاب زکات گوسفند (چهل گوسفند) یک گوسفند که لاغر و ناقص نباشد، ثابت است و لازم نیست که آن گوسفند در غایت چاقی و فربهی باشد، بلکه متوسط دهید، و در معادن (که استخراج شود) پنج یک ثابت است، و هر کس عمل منافی عفت با شخص باکره‌ای مرتکب شود او را صد تازیانه زنید و یک سال از آن محل تبعیدش کنید، و اگر با ثیب (زن غیرباکره) این عمل را انجام دهد او را سنگسارش نمایید، عار و ننگی در خصوص احکام دین نیست و واجبات الهی و حدود خداوند در پنهانی نشاید انجام گیرد، تمام مسکرات حرام و ممنوع است و وائل بن حجر بر تمام اقیال و رؤسا بزرگی و برتری دارد».
بسم الله الرحمن الرحیم «من محمد رسول الله الی الاقیال العباهلة من حضرموت، باقام الصلوة و ایتاء الزکاة، فی التیعة شاة و فی التیمة لصاحبها، و فی السیوب الخمس، لاخلاط و لاوراط و لاشناق و لاشغار و من اجنی فقد اربی و کل مسکر حرام»<ref>طبقات، ج 1، ص 349.</ref>. صاحب «طبقات» محمد بن سعد و صاحب «سیرۀنبویه» همین نامه را با اختلاف زیادی نقل کرده‌اند. - صاحب «طبقات» این نامه را چنین نقل کرده است: بسم الله الرحمن الرحیم «من محمد رسول الله الی الاقیال العباهلة، لیقیموا الصلوة و یؤتوا الزکاة. و الصدقة علی التیعة السائمة، لصاحبها التیمة لاخلاط و لاوراط و لاشناق و لاشغار ومن اجنی فقد اربی و کل مسکر حرام»<ref>طبقات، ج 1، ص 387.</ref> صاحب «سیره نبویه» این نامه را چنین نقل کرده است: بسم الله الرحمن الرحیم «من محمد رسول الله الی الاقیال العباهلة والارواع المشابیب فی التیعة<ref>التيعه به کسر تاء وزن جيفه اولين نصاب گوسفند است، تبيعه هم در بعض نسخ آمده / مقورة بر وزن مصرفة به ضم ميم تشديد راء ناقص و مقطوع / ضناک به کسر ضاد چاق و فربه را گويند / انطوا بر وزن و معناي اعطوا در لغة يمن / الثبجة به فتح ثاء و باء و جيم وزن شبکه حد متوسط و معتدل / سيوب بر وزن عيوب معادن / فاصقعوه بر وزن فانصروه يعني اضربوه / اضاميم سنگ.</ref> شاة لامقورة الالیاط و لاضناک، و انطوا الثبجة، و فی السیوب الخمس و من زنی مع بکر فاصقعوه مأة و استوفضوه عاما و من زنی مع ثیب فضرجوه بالاضامیم و لاتوصیم فی الدین و غمة فی فرائض الله تعالی و کل مسکر حرام و وائل یترفل علی الاقیال»<ref>سيره نبويه / حاشيه سيره حلبي، ج 3 / صبح الاعشي، ج 2، ص 246 و ج 6، ص 271.</ref>. «نوشته‌ای است از محمد فرستاده خداوند به سوی ملوک و زمامدارانی که همواره بر سریر حکومت برقرار و صاحبان صورت‌های خوب و هیأت‌های نیکو و دارای سیادت بوده‌اند، در اولین نصاب زکات گوسفند (چهل گوسفند) یک گوسفند که لاغر و ناقص نباشد، ثابت است و لازم نیست که آن گوسفند در غایت چاقی و فربهی باشد، بلکه متوسط دهید، و در معادن (که استخراج شود) پنج یک ثابت است، و هر کس عمل منافی عفت با شخص باکره‌ای مرتکب شود او را صد تازیانه زنید و یک سال از آن محل تبعیدش کنید، و اگر با ثیب (زن غیرباکره) این عمل را انجام دهد او را سنگسارش نمایید، عار و ننگی در خصوص احکام دین نیست و واجبات الهی و حدود خداوند در پنهانی نشاید انجام گیرد، تمام مسکرات حرام و ممنوع است و وائل بن حجر بر تمام اقیال و رؤسا بزرگی و برتری دارد».


خط ۶۴: خط ۵۸:
وائل بن حجر اواخر عمرش در [[کوفه]] سکونت کرد، در [[جنگ صفین]] جزء سپاه امیرالمؤمنین [[علی بن ابیطالب(ع)]] بود و پرچم حضرموتیان را در دست داشت و با لشگر معاویه می‌جنگید، ولی پس از شهادت امیرالمؤمنین(ع) برای ملاقات معاویه سفری به [[شام]] کرد و بر معاویه وارد شد. معاویه او را تکریم و تمجید کرد و هر دو را آن قضیۀ پیشین و سوار نکردن وائل معاویه را بر شتر خود به یاد آمد، وائل از کرده خود پشیمان بود و می‌گفت: کاش معاویه را آن روز ردیف خود سوار می‌کردم. معاویه از تکریم و تعظیم وائل بن حجر دریغ و کوتاهی نکرد، او را جایزه و خلعتی داد و لکن وائل آنها را نپذیرفت و عزت نفس را بر ذلت و خواری مقدم داشت، گفت: آن را به کسی که از من محتاج تر است بده.
وائل بن حجر اواخر عمرش در [[کوفه]] سکونت کرد، در [[جنگ صفین]] جزء سپاه امیرالمؤمنین [[علی بن ابیطالب(ع)]] بود و پرچم حضرموتیان را در دست داشت و با لشگر معاویه می‌جنگید، ولی پس از شهادت امیرالمؤمنین(ع) برای ملاقات معاویه سفری به [[شام]] کرد و بر معاویه وارد شد. معاویه او را تکریم و تمجید کرد و هر دو را آن قضیۀ پیشین و سوار نکردن وائل معاویه را بر شتر خود به یاد آمد، وائل از کرده خود پشیمان بود و می‌گفت: کاش معاویه را آن روز ردیف خود سوار می‌کردم. معاویه از تکریم و تعظیم وائل بن حجر دریغ و کوتاهی نکرد، او را جایزه و خلعتی داد و لکن وائل آنها را نپذیرفت و عزت نفس را بر ذلت و خواری مقدم داشت، گفت: آن را به کسی که از من محتاج تر است بده.


=منبع=
== منبع ==
 
[https://hawzah.net/fa/Article/View/97441/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%22%D8%B5%22-%D9%88-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%8E%D8%B6%D8%B1%D9%8E%D9%85%D9%8E%D9%88%D8%AA برگرفته از سایت پیامبر (ص) و زمامداران حَضرَمَوتhttps://hawzah.net]
[https://hawzah.net/fa/Article/View/97441/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%22%D8%B5%22-%D9%88-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%8E%D8%B6%D8%B1%D9%8E%D9%85%D9%8E%D9%88%D8%AA برگرفته از سایت پیامبر (ص) و زمامداران حَضرَمَوتhttps://hawzah.net]


confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴

ویرایش