جنگ ایران و عراق: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تمیزکاری)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
|}
|}
</div>
</div>
'''جنگ ایران و عراق''' یکی از شدیدترین منازعات پس از [[جنگ جهانی دوم]] به شمار می‌آید که تأثیرات عمده‌‌ای بر ثبات منطقه، منازعه اعراب – [[اسرائیل]]، شاه‌راه نفتی غرب و دیگر منافع ابرقدرت‌ها گذاشته است. این جنگ همچنین در عصر افول ابرقدرت‌ها، ظهور قدرت‌های منطقهی و تحولات انقلابی به مثابه یک الگوی منازعه محسوب می‌شود و اهمیت نظری بسیاری داشته است. با وجود این، جای تعجب است که در [[ایالات متحده]] توجه چندانی به این جنگ نشده است و در حالی ‌که اخبار مربوط به آن به ‌طور مستمر در رسانه‌های این کشور منعکس می‌شود، تلاشی برای تجزیه ‌و ‌تحلیل این جنگ و به ‌ویژه علل وقوع آن انجام نشده است. بررسی علل آغاز این جنگ هم برای شناخت راه‌های حل ‌و ‌فصل آن و هم برای پیش‌بینی چگونگی بروز جنگ‌های مشابه احتمالی در آینده و راه‌های پیش‌گیری از آنها، بسیار مهم است.
'''جنگ ایران و عراق''' یکی از شدیدترین منازعات پس از [[جنگ جهانی دوم]] به شمار می‌آید که تأثیرات عمده‌‌ای بر ثبات منطقه، منازعه اعراب – [[اسرائیل]]، شاه‌راه نفتی غرب و دیگر منافع ابرقدرت‌ها گذاشته است. این جنگ همچنین در عصر افول ابرقدرت‌ها، ظهور قدرت‌های منطقهی و تحولات انقلابی به مثابه یک الگوی منازعه محسوب می‌شود و اهمیت نظری بسیاری داشته است. با وجود این، جای تعجب است که در [[ایالات متحده]] توجه چندانی به این جنگ نشده است و در حالی ‌که اخبار مربوط به آن به ‌طور مستمر در رسانه‌های این کشور منعکس می‌شود، تلاشی برای تجزیه ‌و ‌تحلیل این جنگ و به ‌ویژه علل وقوع آن انجام نشده است. بررسی علل آغاز این جنگ هم برای شناخت راه‌های حل ‌و ‌فصل آن و هم برای پیش‌بینی چگونگی بروز جنگ‌های مشابه احتمالی در آینده و راه‌های پیش‌گیری از آنها، بسیار مهم است.


=زمینه تاریخی=
== زمینه تاریخی ==
 
از دهه 1960 به بعد، [[ایران]] و [[عراق]] در برخی زمینه‌ها از جمله حمایت متقابل از حرکت‌های براندازانه مخالفان یکدیگر و کشمکش‌های منطقهی مشکلاتی جدی با هم داشته‌اند. منازعه در مورد حق استفاده از آب‌راه حیاتی شط‌‌العرب اروندرود یکی از این کشمکش‌ها بود که از دوره [[امپراتوری عثمانی]] همواره منشأ اختلاف و مناقشه بین دو کشور بوده است. ایران در زمان شاه [سابق] به دلیل حمایت سیاسی و نظامی [[امریکا]]، قدرت برتر و بلامنازع منطقه [[خلیج‌ فارس]] بود. شاه می‌کوشید نفوذ ایران را در سر تا سر منطقه گسترش دهد و به مناطق مورد ادعای برخی کشورهای حوزه خلیج‌ فارس حمله کند. بر این اساس، در سال 1969، معاهده سال 1937 را که در آن بر کنترل تقریباً کامل [[عراق]] بر [[شط‌‌العرب]] [اروندرود] تصریح شده بود، باطل اعلام کرد و دو سال بعد نیز سه جزیره کوچک (ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک) در نزدیکی تنگه هرمز را به تصرف درآورد. بعدها عراق در قرارداد 1975 الجزایر، با بازتعریف مرز آبی دو کشور در آب‌راه شط‌العرب [اروندرود] بر اساس اصل تالوِگ موافقت کرد، به این شرط که شاه از حمایت شورشیان کُرد عراقی که در [[بغداد]] آشوبی طولانی و پرهزینه به راه انداخته بودند، دست بردارد.
از دهه 1960 به بعد، [[ایران]] و [[عراق]] در برخی زمینه‌ها از جمله حمایت متقابل از حرکت‌های براندازانه مخالفان یکدیگر و کشمکش‌های منطقهی مشکلاتی جدی با هم داشته‌اند. منازعه در مورد حق استفاده از آب‌راه حیاتی شط‌‌العرب اروندرود یکی از این کشمکش‌ها بود که از دوره [[امپراتوری عثمانی]] همواره منشأ اختلاف و مناقشه بین دو کشور بوده است. ایران در زمان شاه [سابق] به دلیل حمایت سیاسی و نظامی [[امریکا]]، قدرت برتر و بلامنازع منطقه [[خلیج‌ فارس]] بود. شاه می‌کوشید نفوذ ایران را در سر تا سر منطقه گسترش دهد و به مناطق مورد ادعای برخی کشورهای حوزه خلیج‌ فارس حمله کند. بر این اساس، در سال 1969، معاهده سال 1937 را که در آن بر کنترل تقریباً کامل [[عراق]] بر [[شط‌‌العرب]] [اروندرود] تصریح شده بود، باطل اعلام کرد و دو سال بعد نیز سه جزیره کوچک (ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک) در نزدیکی تنگه هرمز را به تصرف درآورد. بعدها عراق در قرارداد 1975 الجزایر، با بازتعریف مرز آبی دو کشور در آب‌راه شط‌العرب [اروندرود] بر اساس اصل تالوِگ موافقت کرد، به این شرط که شاه از حمایت شورشیان کُرد عراقی که در [[بغداد]] آشوبی طولانی و پرهزینه به راه انداخته بودند، دست بردارد.


خط ۲۳: خط ۲۱:
عراق مدعی بود که با این حمله نظامی درصدد ایجاد موقعیت مناسب برای پایان دادن به مخاصمات ایران و واداشتن این کشور به رسمیت شناختن حقوق و حاکمیت ارضی عراق، حُسن هم‌جواری با کشورهای حوزه خلیج‌ ‌فارس و عدم مداخله در امور داخلی آنها و نیز پایان دادن به همه اقدامات [به‌ اصطلاح] تجاوزکارانه ایرانی‌ها است<ref>Statement by Deputy Prime Minister Tareq Aziz, Christian Science Monitor (September 26, 1980).</ref>. عراق خواهان کنترل کامل بر شط‌العرب [اروندرود] بود، ولی در مورد جزایر خلیج ‌فارس هیچ‌گونه ادعای ارضی نداشت. در ماه اکتبر، با ادامه پیشروی نیروهای عراقی به داخل خاک ایران، صدام حسین ادعا کرد که از نظر نظامی به اهداف خود دست یافته و خواستار آتش‌بس و شروع مذاکرات است. اما ایرانی‌ها هرگونه مذاکره قبل از عقب‌نشینی کامل نیروهای عراقی از خاک کشورشان را رد کردند. با تداوم جنگ در نیمه نخست سال 1981، دو طرف عملاً به نوعی بن‌بست در جنگ رسیدند، ولی ایران در پاییز همان سال با اجرای پاتک‌های گسترده، عراق را به عقب‌نشینی واداشت و در مارس 1982 به برتری آشکاری در جنگ دست یافت، به گونهی که عراقی‌ها در ماه ژوئن به مرزهای خود عقب‌نشینی کردند. همچنین اما ایران در ماه جولای دامنه جنگ را به مرزهای جنوبی عراق کشاند.
عراق مدعی بود که با این حمله نظامی درصدد ایجاد موقعیت مناسب برای پایان دادن به مخاصمات ایران و واداشتن این کشور به رسمیت شناختن حقوق و حاکمیت ارضی عراق، حُسن هم‌جواری با کشورهای حوزه خلیج‌ ‌فارس و عدم مداخله در امور داخلی آنها و نیز پایان دادن به همه اقدامات [به‌ اصطلاح] تجاوزکارانه ایرانی‌ها است<ref>Statement by Deputy Prime Minister Tareq Aziz, Christian Science Monitor (September 26, 1980).</ref>. عراق خواهان کنترل کامل بر شط‌العرب [اروندرود] بود، ولی در مورد جزایر خلیج ‌فارس هیچ‌گونه ادعای ارضی نداشت. در ماه اکتبر، با ادامه پیشروی نیروهای عراقی به داخل خاک ایران، صدام حسین ادعا کرد که از نظر نظامی به اهداف خود دست یافته و خواستار آتش‌بس و شروع مذاکرات است. اما ایرانی‌ها هرگونه مذاکره قبل از عقب‌نشینی کامل نیروهای عراقی از خاک کشورشان را رد کردند. با تداوم جنگ در نیمه نخست سال 1981، دو طرف عملاً به نوعی بن‌بست در جنگ رسیدند، ولی ایران در پاییز همان سال با اجرای پاتک‌های گسترده، عراق را به عقب‌نشینی واداشت و در مارس 1982 به برتری آشکاری در جنگ دست یافت، به گونهی که عراقی‌ها در ماه ژوئن به مرزهای خود عقب‌نشینی کردند. همچنین اما ایران در ماه جولای دامنه جنگ را به مرزهای جنوبی عراق کشاند.


=چارچوب نظری=
== چارچوب نظری ==
 
پس از تشریح اجمالی رویدادهای عمدهی که به جنگ انجامید، اکنون باید با استفاده از پیچیدگی این تسلسل تاریخی، برخی علل وقوع جنگ را برشماریم. تلاش برای دست‌یابی به قدرت و وجهه بیش‌تر، چشم امید به حمایت قدرت‌های ثالث، محاسبات غلط یک طرف، ظهور یک ایدئولوژی انقلابی توسعه‌گرا و تأثیر آن بر ثبات سیاسی داخلی و خلأ قدرت ناشی از بی‌ثباتی سیاسی داخلی طرف دیگر از جمله علل اصلی بروز جنگ هستند که بدان می‌پردازیم و ترس و نگرانی از احتمال بر هم خوردن توازن قوا در منطقه را به ‌عنوان متغیر ثانویه‌‌ی این تحقیق بررسی می‌کنیم، متغیری که ارتباط نزدیکی با عوامل مذکور دارد و آنها را هرچه بیش‌تر تقویت می‌کند. عوامل مورد نظر همگی از جمله علل مهم بروز جنگ در طول قرون متمادی بوده و در ادبیات نظری منازعه‌های بین‌المللی نیز به ‌طور گستردهی مورد توجه قرار گرفته‌اند. قبل از بررسی نقش این عوامل در ایجاد جنگ ایران و عراق، لازم است به برخی پیوندهای نظری که این عوامل به واسطه آنها سبب جنگ می‌شوند نیز به اجمال اشاره کنیم<ref>There are other theoretical causes of war, of course, but only those important in the Iran-Iraq War are treated here.</ref>.
پس از تشریح اجمالی رویدادهای عمدهی که به جنگ انجامید، اکنون باید با استفاده از پیچیدگی این تسلسل تاریخی، برخی علل وقوع جنگ را برشماریم. تلاش برای دست‌یابی به قدرت و وجهه بیش‌تر، چشم امید به حمایت قدرت‌های ثالث، محاسبات غلط یک طرف، ظهور یک ایدئولوژی انقلابی توسعه‌گرا و تأثیر آن بر ثبات سیاسی داخلی و خلأ قدرت ناشی از بی‌ثباتی سیاسی داخلی طرف دیگر از جمله علل اصلی بروز جنگ هستند که بدان می‌پردازیم و ترس و نگرانی از احتمال بر هم خوردن توازن قوا در منطقه را به ‌عنوان متغیر ثانویه‌‌ی این تحقیق بررسی می‌کنیم، متغیری که ارتباط نزدیکی با عوامل مذکور دارد و آنها را هرچه بیش‌تر تقویت می‌کند. عوامل مورد نظر همگی از جمله علل مهم بروز جنگ در طول قرون متمادی بوده و در ادبیات نظری منازعه‌های بین‌المللی نیز به ‌طور گستردهی مورد توجه قرار گرفته‌اند. قبل از بررسی نقش این عوامل در ایجاد جنگ ایران و عراق، لازم است به برخی پیوندهای نظری که این عوامل به واسطه آنها سبب جنگ می‌شوند نیز به اجمال اشاره کنیم<ref>There are other theoretical causes of war, of course, but only those important in the Iran-Iraq War are treated here.</ref>.


خط ۳۵: خط ۳۲:
برداشت‌ها و محاسبات غلط نیز در وقوع جنگ اهمیت بسیاری دارند<ref>Theoretical and empirical analyses of misperceptions in crisis decision making include Robert Jervis, Perception and Misperception in International Politics (Princeton: Princeton University Press, 1976); Oli R Holsti, Crisis, Escalation, War (Montreal: McGill-Queen’s University Press, 1972); Michael Brecher, Dec/suns in Crisis (Berkeley: University of California Press, 1980). Specific analysis of misperception and the causes of war include Richard Ned Lebow, Between Peace and War (Baltimore: Johns Hopkins University Press, 1981); Ralph K. White, Nobody Wanted War (New York: Anchor, 1968); John G. Stoessinger, Why Nations Go to War, 2nd ed. (New York: St. Martin’s Press); Arthur A. Stein, “When Misperception Matters,” World Politics 34 (July 1982): 505-26; Jack S. Levy, “Misperception and the Causes of War,” World Politics 35 (October 1983). Historians emphasizing the importance of misperceptions in the outbreak of major wars include Donald Kagan, The Outbreak of the Peloponnesian War (Ithaca, N.Y. : Cornell University Press, 1969) and Barbara Tuchman, The Guns of August (New York: Dell, 1962).</ref>. برخی صاحبان قدرت با برداشت نادرست از قابلیت‌های نظامی و عزم و اراده دشمن برای ادامه جنگ، دچار محاسبات غلط می‌شوند. برخی نیز ممکن است درباره تأثیر جنگ بر یک‌پارچگی جمعیتی دشمن یا روحیه و کارامدی نیروهای نظامی خودی دچار اشتباه شوند. شاید بتوان گفت در اغلب جنگ‌ها اعتماد به نفس نظامی بیش از حد طرف آغاز کننده جنگ نقشی اساسی در وقوع جنگ داشته و آغازگر جنگ صرف‌ نظر از موارد استثنا، در نهایت بازنده آن بوده است. با ذکر این چارچوب نظری و پیشینه تاریخی، کوشیده‌ایم زمینه را برای تحلیل علل بروز جنگ ایران و عراق و بررسی زوایای گوناگون آن فراهم کنیم.
برداشت‌ها و محاسبات غلط نیز در وقوع جنگ اهمیت بسیاری دارند<ref>Theoretical and empirical analyses of misperceptions in crisis decision making include Robert Jervis, Perception and Misperception in International Politics (Princeton: Princeton University Press, 1976); Oli R Holsti, Crisis, Escalation, War (Montreal: McGill-Queen’s University Press, 1972); Michael Brecher, Dec/suns in Crisis (Berkeley: University of California Press, 1980). Specific analysis of misperception and the causes of war include Richard Ned Lebow, Between Peace and War (Baltimore: Johns Hopkins University Press, 1981); Ralph K. White, Nobody Wanted War (New York: Anchor, 1968); John G. Stoessinger, Why Nations Go to War, 2nd ed. (New York: St. Martin’s Press); Arthur A. Stein, “When Misperception Matters,” World Politics 34 (July 1982): 505-26; Jack S. Levy, “Misperception and the Causes of War,” World Politics 35 (October 1983). Historians emphasizing the importance of misperceptions in the outbreak of major wars include Donald Kagan, The Outbreak of the Peloponnesian War (Ithaca, N.Y. : Cornell University Press, 1969) and Barbara Tuchman, The Guns of August (New York: Dell, 1962).</ref>. برخی صاحبان قدرت با برداشت نادرست از قابلیت‌های نظامی و عزم و اراده دشمن برای ادامه جنگ، دچار محاسبات غلط می‌شوند. برخی نیز ممکن است درباره تأثیر جنگ بر یک‌پارچگی جمعیتی دشمن یا روحیه و کارامدی نیروهای نظامی خودی دچار اشتباه شوند. شاید بتوان گفت در اغلب جنگ‌ها اعتماد به نفس نظامی بیش از حد طرف آغاز کننده جنگ نقشی اساسی در وقوع جنگ داشته و آغازگر جنگ صرف‌ نظر از موارد استثنا، در نهایت بازنده آن بوده است. با ذکر این چارچوب نظری و پیشینه تاریخی، کوشیده‌ایم زمینه را برای تحلیل علل بروز جنگ ایران و عراق و بررسی زوایای گوناگون آن فراهم کنیم.


=علل وقوع جنگ ایران و عراق=
== علل وقوع جنگ ایران و عراق ==
 
== برتری‌طلبی صدام ==


=== برتری‌طلبی صدام ===
یکی از اهداف مهم صدام کسب جایگاه برتر در خلیج ‌فارس و جوامع عربی بود که سال‌های متمادی آن را دنبال می‌کرد<ref>Richard W. Cottam argues that this was the primary cause of the war. See “Revolutionary Iran and the War with Iraq,” Current History 80 (January 1981)41.</ref>. عراق از ابعاد گوناگون جمعیتی، اقتصادی و نظامی توان بالقوه لازم را برای تبدیل شدن به قدرت برتر در منطقه و جانشینی [[مصر]]- که یک کشور عربی پیشرو به شمار می‌رفت – برخوردار بود. جمعیت حدود 14 میلیونی عراق در آن زمان به جز مصر از همه کشورهای عربی صادر کننده نفت بیش‌تر بود و بیش‌تر جمعیت آن را افراد باسواد و طبقه متوسط تحصیل ‌کرده و فن‌سالار تشکیل می‌داد. عراق قبل از آغاز جنگ با صادرات 5/3 میلیون بشکه نفت در روز، دومین تولید کننده مهم [[اوپک]] بود و سالانه 23 میلیارد دلار از این طریق کسب می‌کرد. همچنین، با وجود محدودیت اکتشافات نفتی در عراق، این کشور از نظر ذخایر نفتی پس از [[عربستان سعودی]]، دومین جایگاه را در منطقه داشت نیروی نظامی عراق نیز از همه کشورهای عربی منطقه بیش‌تر بود و کمابیش با ایران برابری می‌کرد.
یکی از اهداف مهم صدام کسب جایگاه برتر در خلیج ‌فارس و جوامع عربی بود که سال‌های متمادی آن را دنبال می‌کرد<ref>Richard W. Cottam argues that this was the primary cause of the war. See “Revolutionary Iran and the War with Iraq,” Current History 80 (January 1981)41.</ref>. عراق از ابعاد گوناگون جمعیتی، اقتصادی و نظامی توان بالقوه لازم را برای تبدیل شدن به قدرت برتر در منطقه و جانشینی [[مصر]]- که یک کشور عربی پیشرو به شمار می‌رفت – برخوردار بود. جمعیت حدود 14 میلیونی عراق در آن زمان به جز مصر از همه کشورهای عربی صادر کننده نفت بیش‌تر بود و بیش‌تر جمعیت آن را افراد باسواد و طبقه متوسط تحصیل ‌کرده و فن‌سالار تشکیل می‌داد. عراق قبل از آغاز جنگ با صادرات 5/3 میلیون بشکه نفت در روز، دومین تولید کننده مهم [[اوپک]] بود و سالانه 23 میلیارد دلار از این طریق کسب می‌کرد. همچنین، با وجود محدودیت اکتشافات نفتی در عراق، این کشور از نظر ذخایر نفتی پس از [[عربستان سعودی]]، دومین جایگاه را در منطقه داشت نیروی نظامی عراق نیز از همه کشورهای عربی منطقه بیش‌تر بود و کمابیش با ایران برابری می‌کرد.


خط ۴۹: خط ۴۵:
پیروزی عراق می‌توانست از بازگشت هژمونی ایران به منطقه جلوگیری و عراق را به جایگاه برتر در منطقه و [[جهان عرب]] برساند، اما این موضوع به تنهایی توجیه کننده تصمیم صدام برای آغاز جنگ نبود. موضع اولیه بغداد در برابر دولت بازرگان ظاهراً دوستانه بود. در ‌واقع پس از این‌که سیاست کلی حکومت [امام] خمینی بر صدور بنیادگرایی اسلامی به دیگر کشورهای منطقه و به ویژه حمایت از تحرکات شیعیان عراقی تمرکز یافت، درخواست عراق برای حل ‌و ‌فصل اختلافات مرزی نیز آغاز شد. حکومت بغداد اعلام کرد که دلیل اصلی الغای قرارداد 1975 الجزایر، بیش‌تر مداخله تهران در امور داخلی عراق است نه مسائل ارضی مورد مناقشه. اما صدام با وجود تأکید بر مسئله عدم مداخله ایران در امور داخلی کشورش، ادعا می‌کرد که مطالبات ارضی عراق زمینه پایان مخاصمات را فراهم می‌کند و این در حالی بود که نیروهایش در عمق خاک ایران در استان خوزستان مستقر شده بودند. به این ترتیب، مناقشات ارضی، از جمله موضوع کنترل بر شط‌العرب [اروندرود] بیش‌تر بهانه جنگ بود تا دلیل آغاز آن. بنابراین، برای درک کامل انگیزه‌های صدام از آغاز جنگ باید وجود یک تهدید فرضی برای ثبات سیاسی داخلی عراق و حکومت‌های میانه‌رو منطقه از جانب ایران انقلابی را نیز مدنظر قرار دهیم.
پیروزی عراق می‌توانست از بازگشت هژمونی ایران به منطقه جلوگیری و عراق را به جایگاه برتر در منطقه و [[جهان عرب]] برساند، اما این موضوع به تنهایی توجیه کننده تصمیم صدام برای آغاز جنگ نبود. موضع اولیه بغداد در برابر دولت بازرگان ظاهراً دوستانه بود. در ‌واقع پس از این‌که سیاست کلی حکومت [امام] خمینی بر صدور بنیادگرایی اسلامی به دیگر کشورهای منطقه و به ویژه حمایت از تحرکات شیعیان عراقی تمرکز یافت، درخواست عراق برای حل ‌و ‌فصل اختلافات مرزی نیز آغاز شد. حکومت بغداد اعلام کرد که دلیل اصلی الغای قرارداد 1975 الجزایر، بیش‌تر مداخله تهران در امور داخلی عراق است نه مسائل ارضی مورد مناقشه. اما صدام با وجود تأکید بر مسئله عدم مداخله ایران در امور داخلی کشورش، ادعا می‌کرد که مطالبات ارضی عراق زمینه پایان مخاصمات را فراهم می‌کند و این در حالی بود که نیروهایش در عمق خاک ایران در استان خوزستان مستقر شده بودند. به این ترتیب، مناقشات ارضی، از جمله موضوع کنترل بر شط‌العرب [اروندرود] بیش‌تر بهانه جنگ بود تا دلیل آغاز آن. بنابراین، برای درک کامل انگیزه‌های صدام از آغاز جنگ باید وجود یک تهدید فرضی برای ثبات سیاسی داخلی عراق و حکومت‌های میانه‌رو منطقه از جانب ایران انقلابی را نیز مدنظر قرار دهیم.


== تهدید انقلابی برای عراق و خلیج‌فارس ==
=== تهدید انقلابی برای عراق و خلیج‌فارس ===
 
انقلاب ایران برای سران عرب کشورهای خلیج‌ فارس یک زنگ خطر بود، زیرا ماهیت مردمی و شیعی این انقلاب، حکومت‌های سُنّی حاکم بر این کشورها را تهدید می‌کرد. از نظر سران عرب، به ویژه سلاطین محافظه‌کاری که حکومت‌های خودکامه‌شان از بسیاری جهات شبیه حکومت شاه بود، انقلاب ایران به آسیب‌پذیری بالقوه حاکمیت آنان در برابر بنیادگرایی اسلامی و نارضایتی اجتماعی دامن می‌زد. اسلام بنیادگرا در پیوند با تشیع مبارز، برای رهبران و سلاطین اهل تسنن و همچنین حکومت سکولار بعث در بغداد یک تهدید محسوب می‌شد.
انقلاب ایران برای سران عرب کشورهای خلیج‌ فارس یک زنگ خطر بود، زیرا ماهیت مردمی و شیعی این انقلاب، حکومت‌های سُنّی حاکم بر این کشورها را تهدید می‌کرد. از نظر سران عرب، به ویژه سلاطین محافظه‌کاری که حکومت‌های خودکامه‌شان از بسیاری جهات شبیه حکومت شاه بود، انقلاب ایران به آسیب‌پذیری بالقوه حاکمیت آنان در برابر بنیادگرایی اسلامی و نارضایتی اجتماعی دامن می‌زد. اسلام بنیادگرا در پیوند با تشیع مبارز، برای رهبران و سلاطین اهل تسنن و همچنین حکومت سکولار بعث در بغداد یک تهدید محسوب می‌شد.


خط ۷۵: خط ۷۰:
وعده‌های این کشورها یا دست‌کم انتظارات صدام از حمایت سیاسی و اقتصادی ائتلاف عربی، نقش مهمی در تصمیم عراق برای آغاز جنگ داشت. اگر این حمایت‌ها نبود، دورنمای پیروزی عراق و اِعمال فشار بر ایران، تا حد بسیاری کم‌رنگ و آرزوی برتری صدام در جهان عرب نیز صرفاً به یک توهم تبدیل می‌شد و دقیقاً به همین دلیل بود که صدام برای تشکیل یک ائتلاف سیاسی بسیار کوشید. بنابراین، چشم امید عراق به حمایت کشورهای ثالث شاید یکی از دلایل مهم آغاز جنگ بود.
وعده‌های این کشورها یا دست‌کم انتظارات صدام از حمایت سیاسی و اقتصادی ائتلاف عربی، نقش مهمی در تصمیم عراق برای آغاز جنگ داشت. اگر این حمایت‌ها نبود، دورنمای پیروزی عراق و اِعمال فشار بر ایران، تا حد بسیاری کم‌رنگ و آرزوی برتری صدام در جهان عرب نیز صرفاً به یک توهم تبدیل می‌شد و دقیقاً به همین دلیل بود که صدام برای تشکیل یک ائتلاف سیاسی بسیار کوشید. بنابراین، چشم امید عراق به حمایت کشورهای ثالث شاید یکی از دلایل مهم آغاز جنگ بود.


== ضعف و فرصت ==
=== ضعف و فرصت ===
 
دو عامل دیگر وجود داشت که دست به دست هم داده بود و زمینه بروز جنگ را بیش‌تر فراهم می‌کرد و هزینه‌های احتمالی شکست عراق در توسل به زور را افزایش می‌داد. اولین عامل، تصور ضعف نظامی ایران و خلأ قدرت ناشی از این ضعف در منطقه خلیج‌ فارس بود. ارتش ایران که در حکومت انقلابی این کشور ماهیتی سیاسی یافته بود، تحت تأثیر پاک‌سازی‌ها‌، سازمان‌دهی مجدد، ترک خدمت تعدادی از پرسنل و قطع کمک‌های تسلیحاتی [[امریکا]]، تا حد بسیاری ضعیف شده بود. در مقابل، مخارج ارتش عراق در سال 1979 به 2 میلیارد دلار (معادل 13 درصد از تولید ناخالص ملی آن کشور) افزایش یافته بود و حاکمان عراق از یک سو، می‌پنداشتند قوی‌ترین نیروی نظامی منطقه را در اختیار دارند و از سوی دیگر، فکر می‌کردند ایران بدون درآمدهای نفتی خوزستان نمی‌تواند در برابر یک اقدام نظامی مقاومت کند. ایران که پس از پیروزی انقلاب با کاهش عمده درآمدهای نفتی‌اش مواجه و وادار شده بود بیش از نیمی از بودجه ملی 40 میلیارد دلاری خود را از طریق کسری بودجه تأمین کند، در سپتامبر 1980 تنها 12 میلیارد دلار ذخیره ارزی داشت، در حالی ‌که عراق در آغاز جنگ به ذخایر مالی 35 میلیارد دلاری خود می‌نازید؛ ذخایری که برای تأمین مالی چندین ساله برنامه‌های اجتماعی و اقتصادی این کشور حتی در صورت نداشتن درآمدهای نفتی هم کافی بود. همان‌طور که پیش از این اشاره شد، صدام به کمک‌های مالی و لجستیکی همسایه‌های محافظه‌کارش در قالب 20 تا 30 میلیارد کمک بلاعوض و وام بدون بهره، و به دنبال آن به قابلیت‌های نظامی و مالی خود برای دست‌یابی به اهدافش اطمینان خاطر داشت.
دو عامل دیگر وجود داشت که دست به دست هم داده بود و زمینه بروز جنگ را بیش‌تر فراهم می‌کرد و هزینه‌های احتمالی شکست عراق در توسل به زور را افزایش می‌داد. اولین عامل، تصور ضعف نظامی ایران و خلأ قدرت ناشی از این ضعف در منطقه خلیج‌ فارس بود. ارتش ایران که در حکومت انقلابی این کشور ماهیتی سیاسی یافته بود، تحت تأثیر پاک‌سازی‌ها‌، سازمان‌دهی مجدد، ترک خدمت تعدادی از پرسنل و قطع کمک‌های تسلیحاتی [[امریکا]]، تا حد بسیاری ضعیف شده بود. در مقابل، مخارج ارتش عراق در سال 1979 به 2 میلیارد دلار (معادل 13 درصد از تولید ناخالص ملی آن کشور) افزایش یافته بود و حاکمان عراق از یک سو، می‌پنداشتند قوی‌ترین نیروی نظامی منطقه را در اختیار دارند و از سوی دیگر، فکر می‌کردند ایران بدون درآمدهای نفتی خوزستان نمی‌تواند در برابر یک اقدام نظامی مقاومت کند. ایران که پس از پیروزی انقلاب با کاهش عمده درآمدهای نفتی‌اش مواجه و وادار شده بود بیش از نیمی از بودجه ملی 40 میلیارد دلاری خود را از طریق کسری بودجه تأمین کند، در سپتامبر 1980 تنها 12 میلیارد دلار ذخیره ارزی داشت، در حالی ‌که عراق در آغاز جنگ به ذخایر مالی 35 میلیارد دلاری خود می‌نازید؛ ذخایری که برای تأمین مالی چندین ساله برنامه‌های اجتماعی و اقتصادی این کشور حتی در صورت نداشتن درآمدهای نفتی هم کافی بود. همان‌طور که پیش از این اشاره شد، صدام به کمک‌های مالی و لجستیکی همسایه‌های محافظه‌کارش در قالب 20 تا 30 میلیارد کمک بلاعوض و وام بدون بهره، و به دنبال آن به قابلیت‌های نظامی و مالی خود برای دست‌یابی به اهدافش اطمینان خاطر داشت.


خط ۸۷: خط ۸۱:
ضعف نظامی ایران و در پی آن خلأ قدرت در خلیج فارس، این فرصت را در اختیار عراق می‌گذاشت تا با حل ‌و ‌فصل کشمکش‌های ارضی و توقف تحرکات شیعیان، جایگاه برتر را در منطقه به دست آورد. وسوسه جنگ نیز هر لحظه بیش‌تر می‌شد، زیرا صدام مطمئن نبود که این فرصت همیشه برایش فراهم باشد. با به قدرت رسیدن روحانیون در [[حزب جمهوری اسلامی]] و تحکیم قدرت آنها در تهران، صدام و دیگر سران عرب خلیج‌ فارس چندان امیدوار نبودند که با روی کار آمدن افراد میانه‌روتر در ایران، تحریک شیعیان خاتمه یابد. در جولای 1980 به دنبال ناکامی یک کودتای نظامی در ایران، مشکل جدی چندماهه حکومت انقلابی این کشور پایان یافت. این امر عراق و دیگر سران عربی خلیج ‌فارس را مجاب کرد که مخالفان داخلی بدون مداخله خارجی، توان سرنگونی حکومت [امام] خمینی را ندارند. از طرفی، روند فرسایش بنیان‌های‌ ملی و نظامی ایران که از کشمکش‌های داخلی این کشور ناشی می‌شد نیز در حال فروکش بود. بنابراین، هر نوع تأخیر در اقدام نظامی علیه ایران تنها می‌توانست هزینه و خطر آن را افزایش دهد. اما از بدشانسی صدام و حکومت عراق همه این محاسبات به‌ ظاهر منطقی تحت تأثیر برخی برداشت‌های نادرست، نتیجه معکوس داد و به آغاز یک جنگ ویران‌گر انجامید که فقط بی‌ثباتی بیش‌تر منطقه در طول سال‌های بعدی را به دنبال داشت.
ضعف نظامی ایران و در پی آن خلأ قدرت در خلیج فارس، این فرصت را در اختیار عراق می‌گذاشت تا با حل ‌و ‌فصل کشمکش‌های ارضی و توقف تحرکات شیعیان، جایگاه برتر را در منطقه به دست آورد. وسوسه جنگ نیز هر لحظه بیش‌تر می‌شد، زیرا صدام مطمئن نبود که این فرصت همیشه برایش فراهم باشد. با به قدرت رسیدن روحانیون در [[حزب جمهوری اسلامی]] و تحکیم قدرت آنها در تهران، صدام و دیگر سران عرب خلیج‌ فارس چندان امیدوار نبودند که با روی کار آمدن افراد میانه‌روتر در ایران، تحریک شیعیان خاتمه یابد. در جولای 1980 به دنبال ناکامی یک کودتای نظامی در ایران، مشکل جدی چندماهه حکومت انقلابی این کشور پایان یافت. این امر عراق و دیگر سران عربی خلیج ‌فارس را مجاب کرد که مخالفان داخلی بدون مداخله خارجی، توان سرنگونی حکومت [امام] خمینی را ندارند. از طرفی، روند فرسایش بنیان‌های‌ ملی و نظامی ایران که از کشمکش‌های داخلی این کشور ناشی می‌شد نیز در حال فروکش بود. بنابراین، هر نوع تأخیر در اقدام نظامی علیه ایران تنها می‌توانست هزینه و خطر آن را افزایش دهد. اما از بدشانسی صدام و حکومت عراق همه این محاسبات به‌ ظاهر منطقی تحت تأثیر برخی برداشت‌های نادرست، نتیجه معکوس داد و به آغاز یک جنگ ویران‌گر انجامید که فقط بی‌ثباتی بیش‌تر منطقه در طول سال‌های بعدی را به دنبال داشت.


=برداشت‌های نادرست=
== برداشت‌های نادرست ==
 
عراق از قدرت نظامی ایران و توان بالقوه نظامی خود در مقایسه با آن، تصمیم حکومت [امام] خمینی برای ادامه جنگ با وجود شکست‌های اولیه و تأثیر جنگ بر جامعه و سیاست ایران، برداشت نادرستی داشت. این برداشت‌ نادرست نقش بسیار مهمی در تصمیم‌گیری صدام داشت و اگر برآوردها دقیق و درست انجام می‌شد، احتمال بسیار اندکی وجود داشت که صدام جنگ را آغاز کند.
عراق از قدرت نظامی ایران و توان بالقوه نظامی خود در مقایسه با آن، تصمیم حکومت [امام] خمینی برای ادامه جنگ با وجود شکست‌های اولیه و تأثیر جنگ بر جامعه و سیاست ایران، برداشت نادرستی داشت. این برداشت‌ نادرست نقش بسیار مهمی در تصمیم‌گیری صدام داشت و اگر برآوردها دقیق و درست انجام می‌شد، احتمال بسیار اندکی وجود داشت که صدام جنگ را آغاز کند.


خط ۹۵: خط ۸۸:
برآورد بیش از حد عراق از توان نظامی‌اش نیز عامل مهمی در وقوع جنگ به شمار می‌رفت و این در حالی بود ‌که نیروهای عراقی عملاً تجربه نظامی محدودی داشتند و آموزش‌های ضعیفی دیده بودند<ref> Ibid.</ref>. فرمان‌بری نیروهای شیعه از فرماندهان و افسران سُنّی برای نبرد در خاک یک کشور شیعی و علیه یک انقلاب شیعی نیز جای تردید داشت. تاکتیک‌هایی که عراق برای مقابله با کردها در نظر گرفته شده بود، در برابر یک ارتش ملی همانند ارتش ایران کارایی بسیار نداشت و دولت و ارتش سیاست‌زده و به شدت تمرکزگرای عراق این نقایص و محدودیت‌ها را نادیده گرفته بود. آنتونی کردِزمن در این باره می‌گوید: «عراق با حریفی وارد جنگ شد که به واسطه ضعف سیاسی فلج ‌کننده خود، آن را زمین‌گیر می‌پنداشت<ref> Ibid, p. 42.</ref>.»
برآورد بیش از حد عراق از توان نظامی‌اش نیز عامل مهمی در وقوع جنگ به شمار می‌رفت و این در حالی بود ‌که نیروهای عراقی عملاً تجربه نظامی محدودی داشتند و آموزش‌های ضعیفی دیده بودند<ref> Ibid.</ref>. فرمان‌بری نیروهای شیعه از فرماندهان و افسران سُنّی برای نبرد در خاک یک کشور شیعی و علیه یک انقلاب شیعی نیز جای تردید داشت. تاکتیک‌هایی که عراق برای مقابله با کردها در نظر گرفته شده بود، در برابر یک ارتش ملی همانند ارتش ایران کارایی بسیار نداشت و دولت و ارتش سیاست‌زده و به شدت تمرکزگرای عراق این نقایص و محدودیت‌ها را نادیده گرفته بود. آنتونی کردِزمن در این باره می‌گوید: «عراق با حریفی وارد جنگ شد که به واسطه ضعف سیاسی فلج ‌کننده خود، آن را زمین‌گیر می‌پنداشت<ref> Ibid, p. 42.</ref>.»


=منبع=
== منبع ==
[https://www.google.com/search?sa=N&source=univ&tbm=isch&q=%D8%B9%D9%84%D9%84+%D9%88%D9%82%D9%88%D8%B9+%D8%AC%D9%86%DA%AF+%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86+%D9%88+%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82&client=firefox-b-d&fir=23Ay3jP7QkSZEM%252CdINszaI0aPHTiM%252C_%253BMrhEt_qomXYU0M%252CE18tJajrOEGv0M%252C_%253B1uX52RghTud4-M%252CnXUp2TIZk-wUWM%252C_%253BZW3M1GS0WXCVfM%252CIfXnHpuVmzHHTM%252C_%253BtG6qVA4am6yKjM%252CkoAhjYqXfnZG7M%252C_%253BxH2qU94kZ6nWoM%252CH-yFZTRs8updDM%252C_%253B2OjP33UA4ISDsM%252CdINszaI0aPHTiM%252C_%253BNYWqvRAAFFuaYM%252CokFWFtERcnJWNM%252C_%253B3O_ytOBYFDrbOM%252CDZu5n9WRSPIoZM%252C_%253BFkyFE6j0rheUvM%252Cx-yAN9oc6Qp1zM%252C_&usg=AI4_-kQci2RUhh_3LUEB1IFD8l7rwqEjaQ&ved=2ahUKEwj1mK7Vw5b5AhWug_0HHXJXBt04bhDsCXoECAgQMw&biw=1011&bih=437&dpr=1.33 برگرفته از سایت علل وقوع جنگ ایران و عراق رمزعبورhttp://ramzeobouronline.ir]  
[https://www.google.com/search?sa=N&source=univ&tbm=isch&q=%D8%B9%D9%84%D9%84+%D9%88%D9%82%D9%88%D8%B9+%D8%AC%D9%86%DA%AF+%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86+%D9%88+%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82&client=firefox-b-d&fir=23Ay3jP7QkSZEM%252CdINszaI0aPHTiM%252C_%253BMrhEt_qomXYU0M%252CE18tJajrOEGv0M%252C_%253B1uX52RghTud4-M%252CnXUp2TIZk-wUWM%252C_%253BZW3M1GS0WXCVfM%252CIfXnHpuVmzHHTM%252C_%253BtG6qVA4am6yKjM%252CkoAhjYqXfnZG7M%252C_%253BxH2qU94kZ6nWoM%252CH-yFZTRs8updDM%252C_%253B2OjP33UA4ISDsM%252CdINszaI0aPHTiM%252C_%253BNYWqvRAAFFuaYM%252CokFWFtERcnJWNM%252C_%253B3O_ytOBYFDrbOM%252CDZu5n9WRSPIoZM%252C_%253BFkyFE6j0rheUvM%252Cx-yAN9oc6Qp1zM%252C_&usg=AI4_-kQci2RUhh_3LUEB1IFD8l7rwqEjaQ&ved=2ahUKEwj1mK7Vw5b5AhWug_0HHXJXBt04bhDsCXoECAgQMw&biw=1011&bih=437&dpr=1.33 برگرفته از سایت علل وقوع جنگ ایران و عراق رمزعبورhttp://ramzeobouronline.ir]  


خط ۱۰۲: خط ۹۵:


{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}
[[رده:تاریخ]]
[[رده: تاریخ]]
[[رده:واقعه‌های تاریخی]]
[[رده: واقعه‌های تاریخی]]
[[رده:ایران]]
[[رده: ایران]]
confirmed، مدیران
۳۳٬۳۴۱

ویرایش