پرش به محتوا

مبانی فقهی مقاومت مسلحانه (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲
جز
تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
جز (تمیزکاری)
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
و شیخ صدوق در «أمالی» از ابن ادریس، از پدرش، از ابن عیسی، از ابی فضال، از حماد بن عیسی، از ابراهیم بن عمر یمانی، از حضرت أبی عبدالله(علیه‌السلام) روایت کرده که فرمود: «ما من مسلم یخذل أخاه و هو یقدر علی نصرته إلّا خذله الله فی الدنیا و الآخره؛ هیچ مسلمانی برادر خود را رها نمی‌کند در حالی‌که توان یاری او را دارد، مگر آن‌که خداوند او را در دنیا و آخرت رها نماید» (پیشین). <br>
و شیخ صدوق در «أمالی» از ابن ادریس، از پدرش، از ابن عیسی، از ابی فضال، از حماد بن عیسی، از ابراهیم بن عمر یمانی، از حضرت أبی عبدالله(علیه‌السلام) روایت کرده که فرمود: «ما من مسلم یخذل أخاه و هو یقدر علی نصرته إلّا خذله الله فی الدنیا و الآخره؛ هیچ مسلمانی برادر خود را رها نمی‌کند در حالی‌که توان یاری او را دارد، مگر آن‌که خداوند او را در دنیا و آخرت رها نماید» (پیشین). <br>
این روایت صحیحه است. <br>
این روایت صحیحه است. <br>
در «ثواب الاعمال» شیخ صدوق، و هم‌چنین «علل الشرائع» ،‌ از ابن ولید، از صفار، از سندی بن محمد، از صفوان بن یحیی، از صفوان بن مهران، از حضرت أبی عبدالله(علیه‌السلام) روایت شده که فرمود: «اُقعدَ رَجلٌ من الأخیار فی قَبرهِ فقیل له إنّا جالدوکَ مائهَ جلدهٍ من عذابِ الله، فقالَ: لا اُطیقها، فلم یزالوا بن حتی انتهوا إلی جَلده واحده، فقالوا لیسَ منها بدٌّ، فقال: فیما تجلدونیها؟ قال: نجلدکَ لأنک صَلّیتَ یَوماً بغیرِ وضوءٍ، وَ مرَرَتَ علی ضَعیفٍ فَلَم تَنصُره، قال: فَجلَدوه جلدهً من عذابِ اللهِ عزَّوَجلَّ فَامتلأَ قبرَهُ نارا؛ مردی از نیکان را در قبرش نشاندند و به او گفتند: ما از عذاب الهی صد تازیانه به تو می‌زنیم، گفت: طاقت آن را ندارم، و پیوسته برای او تخفیف می‌دادند تا رسیدند به یک تازیانه و گفتند چاره‌ای نیست جز این‌که یک تازیانه به تو بزنیم، گفت: به چه جهت می‌زنید، گفتند: به این جهت که روزی بی‌وضو نماز خواندی، و دیگر این‌که بر ضعیفی گذشتی و او را کمک نکردی، پس او را از عذاب الهی یک تازیانه زدند که در اثر آن قبرش مملو از آتش گردید»(پیشین). <br>
در «ثواب الاعمال» شیخ صدوق، و هم‌چنین «علل الشرائع»، ‌ از ابن ولید، از صفار، از سندی بن محمد، از صفوان بن یحیی، از صفوان بن مهران، از حضرت أبی عبدالله(علیه‌السلام) روایت شده که فرمود: «اُقعدَ رَجلٌ من الأخیار فی قَبرهِ فقیل له إنّا جالدوکَ مائهَ جلدهٍ من عذابِ الله، فقالَ: لا اُطیقها، فلم یزالوا بن حتی انتهوا إلی جَلده واحده، فقالوا لیسَ منها بدٌّ، فقال: فیما تجلدونیها؟ قال: نجلدکَ لأنک صَلّیتَ یَوماً بغیرِ وضوءٍ، وَ مرَرَتَ علی ضَعیفٍ فَلَم تَنصُره، قال: فَجلَدوه جلدهً من عذابِ اللهِ عزَّوَجلَّ فَامتلأَ قبرَهُ نارا؛ مردی از نیکان را در قبرش نشاندند و به او گفتند: ما از عذاب الهی صد تازیانه به تو می‌زنیم، گفت: طاقت آن را ندارم، و پیوسته برای او تخفیف می‌دادند تا رسیدند به یک تازیانه و گفتند چاره‌ای نیست جز این‌که یک تازیانه به تو بزنیم، گفت: به چه جهت می‌زنید، گفتند: به این جهت که روزی بی‌وضو نماز خواندی، و دیگر این‌که بر ضعیفی گذشتی و او را کمک نکردی، پس او را از عذاب الهی یک تازیانه زدند که در اثر آن قبرش مملو از آتش گردید»(پیشین). <br>
این روایت صحیحه است. <br>
این روایت صحیحه است. <br>
خلاصه کلام این که این مجموعه از روایات که در میان آنها روایات صحیحه نیز وجود دارد، به روشنی بر وجوب کمک‌رسانی به مسلمانان و یاری نمودن آنان جهت دفع تجاوز دشمنان دلالت می‌کند. <br>
خلاصه کلام این که این مجموعه از روایات که در میان آنها روایات صحیحه نیز وجود دارد، به روشنی بر وجوب کمک‌رسانی به مسلمانان و یاری نمودن آنان جهت دفع تجاوز دشمنان دلالت می‌کند. <br>
۴٬۹۳۳

ویرایش