پرش به محتوا

کافر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲
جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:')
جز (تمیزکاری)
خط ۱۰: خط ۱۰:
'''کافِر'''، دین‌ناباور، بی‌کتاب، ناگرونده، ناگرویده، ناخستو، به کسی گفته می‌شود که دارای [[دین]] نباشد. در قدیم[[زندیق]] هم می‌گفتند.
'''کافِر'''، دین‌ناباور، بی‌کتاب، ناگرونده، ناگرویده، ناخستو، به کسی گفته می‌شود که دارای [[دین]] نباشد. در قدیم[[زندیق]] هم می‌گفتند.


کافِر در [[اصطلاح فقهی]] به کسی گفته می‌شود که [[دین اسلام]] یا یکی از ضروریات آن‌را نپذیرد. کافر در لغت، از ریشه <big>کُفر</big> به معنای جَحد و انکار یک چیز یا از ریشه <big>کَفر</big> به معنای پوشش است. کافر یعنی کسی که حق را نادیده می ‌‌‌‌گیرد.
کافِر در [[اصطلاح فقهی]] به کسی گفته می‌شود که [[دین اسلام]] یا یکی از ضروریات آن‌را نپذیرد. کافر در لغت، از ریشه <big>کُفر</big> به معنای جَحد و انکار یک چیز یا از ریشه <big>کَفر</big> به معنای پوشش است. کافر یعنی کسی که حق را نادیده می ‌‌‌‌گیرد.


=کافر در اصطلاح علم فقه=
=کافر در اصطلاح علم فقه=
خط ۱۸: خط ۱۸:
=تقسیمات و اصطلاحات کافر در علم فقه=
=تقسیمات و اصطلاحات کافر در علم فقه=


==کافر اصلی==
== کافر اصلی ==


کافر اصلی کسی است که هرگز داخل [[اسلام]] نشده، بلکه همیشه کافر بوده است، که خود بر دو قسم است؛ ذمّی و حربی‌. <ref>جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسی)، ج ‌45، ص 207، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ اول، بی‌تا</ref>
کافر اصلی کسی است که هرگز داخل [[اسلام]] نشده، بلکه همیشه کافر بوده است، که خود بر دو قسم است؛ ذمّی و حربی‌. <ref>جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسی)، ج ‌45، ص 207، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ اول، بی‌تا</ref>


==کافر تبَعی==
== کافر تبَعی ==


فرزند کافر قبل از [[سن بلوغ]] در حکم کافر است و به او <big>کافر تبعی</big> می‌گویند.
فرزند کافر قبل از [[سن بلوغ]] در حکم کافر است و به او <big>کافر تبعی</big> می‌گویند.
   
 
==مرتدّ==
== مرتدّ ==


یعنی کسی که بعد از برگزیدن اسلام از آن خارج شود و کافر گردد. <ref>اعدام مرتد فطری، پاسخ 948</ref>
یعنی کسی که بعد از برگزیدن اسلام از آن خارج شود و کافر گردد. <ref>اعدام مرتد فطری، پاسخ 948</ref>
   
 
==اهل‌کتاب(کتابیّ)==
== اهل‌کتاب(کتابیّ) ==


کافری است که به یکی از [[کتاب‌های آسمانی]] انتساب دارد، که به لحاظ فقهی شامل مسیحیان، یهودیان([[کلیمیان]]) و [[زرتشتیان]] می‌شود. <ref>تحریر الوسیله، ج ‌2، ص 497؛ عمید زنجانی، عباس علی، فقه سیاسی، ج ‌3، ص 219، تهران، امیر کبیر، چاپ چهارم، 1421ق</ref>
کافری است که به یکی از [[کتاب‌های آسمانی]] انتساب دارد، که به لحاظ فقهی شامل مسیحیان، یهودیان([[کلیمیان]]) و [[زرتشتیان]] می‌شود. <ref>تحریر الوسیله، ج ‌2، ص 497؛ عمید زنجانی، عباس علی، فقه سیاسی، ج ‌3، ص 219، تهران، امیر کبیر، چاپ چهارم، 1421ق</ref>
   
 
==کافر ذِمیّ(اهل‌جزیه)==
== کافر ذِمیّ(اهل‌جزیه) ==


کافر اهل کتابی است که [[حکومت اسلامی]] با وی قرار دادی به نام <big>عقد ذمّه</big> منعقد می‌کند. طبق این قرار داد، حکومت اسلامی، امنیت جانی، مالی و ناموسی او را برعهده می‌گیرد و در مقابل، شخص کافر نیز موظف به پرداخت مالیات ویژه‌ای به نام <big>جزیه</big> <ref>«جزیه»، مالیات ویژه‌ای است که کافر ذمی در مقابل پرداخت آن به حکومت اسلامی، امنیت جانی، مالی و ناموسی او حفظ می‌گردد؛ ر. ک: مجله فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسی)، ج ‌45، ص 207</ref> می‌گردد. <ref>تحریر الوسیله، ج ‌2، ص 255؛ مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج ‌45، ص 207</ref> بنابراین، کافر غیر ذمیّ، شامل کافر غیر اهل کتاب و یا اهل کتابی می‌شود که قراردادی برای پرداخت جزیه با مسلمانان ندارد.
کافر اهل کتابی است که [[حکومت اسلامی]] با وی قرار دادی به نام <big>عقد ذمّه</big> منعقد می‌کند. طبق این قرار داد، حکومت اسلامی، امنیت جانی، مالی و ناموسی او را برعهده می‌گیرد و در مقابل، شخص کافر نیز موظف به پرداخت مالیات ویژه‌ای به نام <big>جزیه</big> <ref>«جزیه»، مالیات ویژه‌ای است که کافر ذمی در مقابل پرداخت آن به حکومت اسلامی، امنیت جانی، مالی و ناموسی او حفظ می‌گردد؛ ر. ک: مجله فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسی)، ج ‌45، ص 207</ref> می‌گردد. <ref>تحریر الوسیله، ج ‌2، ص 255؛ مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج ‌45، ص 207</ref> بنابراین، کافر غیر ذمیّ، شامل کافر غیر اهل کتاب و یا اهل کتابی می‌شود که قراردادی برای پرداخت جزیه با مسلمانان ندارد.
   
 
==کافر حربی==
== کافر حربی ==


به غیر [[اهل کتاب]] و یا اهل کتابی که عقد ذمه را نپذیرد و یا به تعهدات آن عمل نکند، <big>کافر حربی</big> گفته می‌شود. کافر حربی خود نیز به <big>معاهَد</big> و <big>غیر معاهَد</big> تقسیم می‌شود. <ref>عاملی، شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة(المحشّٰی- کلانتر)، ج 2، ص 377-378، قم، کتابفروشی داوری، 1410ق</ref> البته -با توجه به معنای لغوی <big>حربی</big>- گاهی این واژه، فقط به کافری اطلاق می‌شود که در جنگ با مسلمانان باشد. <ref>مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج ‌45، ص 207</ref>
به غیر [[اهل کتاب]] و یا اهل کتابی که عقد ذمه را نپذیرد و یا به تعهدات آن عمل نکند، <big>کافر حربی</big> گفته می‌شود. کافر حربی خود نیز به <big>معاهَد</big> و <big>غیر معاهَد</big> تقسیم می‌شود. <ref>عاملی، شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة(المحشّٰی- کلانتر)، ج 2، ص 377-378، قم، کتابفروشی داوری، 1410ق</ref> البته -با توجه به معنای لغوی <big>حربی</big>- گاهی این واژه، فقط به کافری اطلاق می‌شود که در جنگ با مسلمانان باشد. <ref>مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج ‌45، ص 207</ref>
   
 
==حربی معاهَد(مستأمَن)==
== حربی معاهَد(مستأمَن) ==


کفّار -غیر ذمی- که با مسلمانان قراردادی از قبیل <big>صلح</big> یا <big>امان</big> برقرار می‌کنند <big>حربی معاهد</big> نامیده می‌شوند، که به موجب آن، کافر حربی مانند کافر ذمّی، در بین مسلمانان مصونیت پیدا می‌کند. <ref>حلّی، علامه، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی، تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة، ج ‌2، ص 210، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، چاپ اول، 1420ق</ref>
کفّار -غیر ذمی- که با مسلمانان قراردادی از قبیل <big>صلح</big> یا <big>امان</big> برقرار می‌کنند <big>حربی معاهد</big> نامیده می‌شوند، که به موجب آن، کافر حربی مانند کافر ذمّی، در بین مسلمانان مصونیت پیدا می‌کند. <ref>حلّی، علامه، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی، تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة، ج ‌2، ص 210، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، چاپ اول، 1420ق</ref>
   
 
==حربی غیر معاهد==
== حربی غیر معاهد ==


کفاری که در ستیز با اسلام بوده و به هیچ معاهده و قراردادی با مسلمانان تن نمی‌دهند <big>حربی غیر معاهد</big> نامیده می‌شوند. جان، مال و ناموس این دسته از کفار احترامی ندارد. <ref>الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج 2، ص 377-378؛ مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج ‌45، ص 209.</ref>
کفاری که در ستیز با اسلام بوده و به هیچ معاهده و قراردادی با مسلمانان تن نمی‌دهند <big>حربی غیر معاهد</big> نامیده می‌شوند. جان، مال و ناموس این دسته از کفار احترامی ندارد. <ref>الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج 2، ص 377-378؛ مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج ‌45، ص 209.</ref>
خط ۵۲: خط ۵۲:
=تقسیمات و اصطلاحات کافر در علم کلام=
=تقسیمات و اصطلاحات کافر در علم کلام=


'''در علم کلام کافر عبارت است از'''
'''در علم کلام کافر عبارت است از'''


کسی که [[توحید]] یا یکی از لوازم آن را قبول ندارد، اگرچه در لفظ [[شهادتین]] را بگوید و به ضروریات دین عمل نماید. به عبارت دیگر، کافر کلامی و کافر فقهی عموم و خصوص مطلق‌اند؛ یعنی هر کافر فقهی کافر کلامی نیز هست، ولی ممکن است فردی کافری کلامی باشد، ولی کافر فقهی نباشد. <ref>این مسئله اختلافی است. برخی از متکلمان که فقیه نیز هستند کافر کلامی را مانند کافر فقهی تعریف می‌کنند، ولی برخی دیگر هرگونه کاستی در ایمان به توحید و لوازم آن‌را درجه‌ای از کفر تلقی کرده‌اند، اگرچه حکم فقهی‌ای بر آن بار نکنند.</ref>
کسی که [[توحید]] یا یکی از لوازم آن را قبول ندارد، اگرچه در لفظ [[شهادتین]] را بگوید و به ضروریات دین عمل نماید. به عبارت دیگر، کافر کلامی و کافر فقهی عموم و خصوص مطلق‌اند؛ یعنی هر کافر فقهی کافر کلامی نیز هست، ولی ممکن است فردی کافری کلامی باشد، ولی کافر فقهی نباشد. <ref>این مسئله اختلافی است. برخی از متکلمان که فقیه نیز هستند کافر کلامی را مانند کافر فقهی تعریف می‌کنند، ولی برخی دیگر هرگونه کاستی در ایمان به توحید و لوازم آن‌را درجه‌ای از کفر تلقی کرده‌اند، اگرچه حکم فقهی‌ای بر آن بار نکنند.</ref>


==کافر غیر توحیدی==
== کافر غیر توحیدی ==


یعنی کسی که یکی از لوازم توحید را قبول ندارد. مثلا قائل به عدل الاهی نیست، یا منکر معاد است و یا یکی از ضروریات دین را قبول ندارد.
یعنی کسی که یکی از لوازم توحید را قبول ندارد. مثلا قائل به عدل الاهی نیست، یا منکر معاد است و یا یکی از ضروریات دین را قبول ندارد.


==کافر توحیدی==
== کافر توحیدی ==


کافر توحیدی نیز با توجه به رتبه‌ای که به آن کافر است، به کافر توحید ذاتی، <ref>منظور از کافر توحید ذاتی، همان مشرک است که برای خداوند شریکی قرار داده و خدا را واحد احد نمی‌داند.</ref> صفاتی، <ref>یعنی کافری که صفت یا صفاتی را عین ذات حضرتش نمی‌داند و در اصطلاح قائل به قدماء سبعه است.</ref> افعالی، <ref>کسی است که همه عالم و افعال و حوادث را معلول خداوند نمی‌داند. چه برخی از آنها را منسوب به خدا نداند و چه هیچ‌کدام را.</ref> استعانی، <ref>کسی است که به غیر خداوند در انجام عملی و یا برآورده شدن حاجتی تمسک بجوید.</ref> تشریعی، <ref>یعنی کسی که به حکم غیر خدا در موردی از امور زندگی راضی شود.</ref> عبادی <ref>یعنی کسی که غیر خدا را بپرستد و یا مستحق عبادت بشمارد.</ref> و حبی <ref>یعنی کسی که کل کمال و جمال را از خدا نداند و به هر کمالی غیر او دل ببندد.</ref> تقسیم می‌شود.
کافر توحیدی نیز با توجه به رتبه‌ای که به آن کافر است، به کافر توحید ذاتی، <ref>منظور از کافر توحید ذاتی، همان مشرک است که برای خداوند شریکی قرار داده و خدا را واحد احد نمی‌داند.</ref> صفاتی، <ref>یعنی کافری که صفت یا صفاتی را عین ذات حضرتش نمی‌داند و در اصطلاح قائل به قدماء سبعه است.</ref> افعالی، <ref>کسی است که همه عالم و افعال و حوادث را معلول خداوند نمی‌داند. چه برخی از آنها را منسوب به خدا نداند و چه هیچ‌کدام را.</ref> استعانی، <ref>کسی است که به غیر خداوند در انجام عملی و یا برآورده شدن حاجتی تمسک بجوید.</ref> تشریعی، <ref>یعنی کسی که به حکم غیر خدا در موردی از امور زندگی راضی شود.</ref> عبادی <ref>یعنی کسی که غیر خدا را بپرستد و یا مستحق عبادت بشمارد.</ref> و حبی <ref>یعنی کسی که کل کمال و جمال را از خدا نداند و به هر کمالی غیر او دل ببندد.</ref> تقسیم می‌شود.
خط ۷۰: خط ۷۰:
وی براساس همین تعریف و با قرار دادن کفر در مقابل [[ایمان]] معتقد است کفر دارای درجات مختلفی است و در ازای هر مرتبه‌ای از ایمان، مرتبه‌ای از کفر قرار دارد که عبارتند از: «نخستین درجات کفر، مفر قالب است که هر کس از آن آگاه است بنابراین هر کس که منکر ضروریات دین یا حکمی از احکام شریعت گردد قتل او واجب و عذاب اخروی وی قطعی است. دوم کفر نفس است، زیرا در واقع بت بزرگ و طاغوت اعظم است. «ارایت من اتخذ الهه هواه».<ref>آیه 43 سوره فرقان</ref>  
وی براساس همین تعریف و با قرار دادن کفر در مقابل [[ایمان]] معتقد است کفر دارای درجات مختلفی است و در ازای هر مرتبه‌ای از ایمان، مرتبه‌ای از کفر قرار دارد که عبارتند از: «نخستین درجات کفر، مفر قالب است که هر کس از آن آگاه است بنابراین هر کس که منکر ضروریات دین یا حکمی از احکام شریعت گردد قتل او واجب و عذاب اخروی وی قطعی است. دوم کفر نفس است، زیرا در واقع بت بزرگ و طاغوت اعظم است. «ارایت من اتخذ الهه هواه».<ref>آیه 43 سوره فرقان</ref>  


اجتناب کردن از [[بت]] هوای نفس واجب است چه بسا دعای ابراهیم (ع) که در قرآن آمده است به همین معنا باشد: « وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ»؛ پروردگارا! من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار! <ref>سوره ابراهیم/۳۵</ref> سوم کفر قلب است و آن این است که هرگاه حق در مرآت سر عارف تجلی کند و پرده از روی قلبش بردارد و کدورت و زنگار را از آن برطرف کند، نور حق در آن ظهور و بروز کرده و جمال احدیت در آن (قلب) تجلی می‌کند. اما اگر این تجلی کامل نباشد و به گونه‌ای که خود را حق بپندارد و ذره ای انانیت و نفسانیت در وجود او باقی باشد در این صورت کفر قلب در او راه پیدا کرده است. <ref>صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، مفاتیح الغیب، موسسه مطالعات و تحقیقات اسلامی، ۱۳۶۳شمسی، ص۱۷۵-۱۷۴</ref>  
اجتناب کردن از [[بت]] هوای نفس واجب است چه بسا دعای ابراهیم (ع) که در قرآن آمده است به همین معنا باشد: «وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ»؛ پروردگارا! من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار! <ref>سوره ابراهیم/۳۵</ref> سوم کفر قلب است و آن این است که هرگاه حق در مرآت سر عارف تجلی کند و پرده از روی قلبش بردارد و کدورت و زنگار را از آن برطرف کند، نور حق در آن ظهور و بروز کرده و جمال احدیت در آن (قلب) تجلی می‌کند. اما اگر این تجلی کامل نباشد و به گونه‌ای که خود را حق بپندارد و ذره ای انانیت و نفسانیت در وجود او باقی باشد در این صورت کفر قلب در او راه پیدا کرده است. <ref>صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، مفاتیح الغیب، موسسه مطالعات و تحقیقات اسلامی، ۱۳۶۳شمسی، ص۱۷۵-۱۷۴</ref>  


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۷۶: خط ۷۶:


[[رده:اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:اصطلاحات اسلامی]]
[[رده: فقه اسلامی]]
[[رده:فقه اسلامی]]
۴٬۹۳۳

ویرایش