confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۹
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''تمدن اسلامی''' با اساس نگرش توحیدی، تمدنی است [[ایدئولوژیک]] با مجموعهای از ساختهها و اندوختههای معنوی و مادی [[جامعه اسلامی]] که انسان را به سوی کمال معنوی و مادی سوق میدهد؛ البته باید توجه داشت؛ مراد از تمدن حداقل در نگاه ما، وجود ساختمانها و بناهای بزرگ و مجلل نیست. امروزه عموم تمدنهای گذشته را با بناهای آن میشناسند و ساختمانهایی مانند [[مسجد اموی]] و... را یادبود تمدن اسلامی برمیشمارند. | |||
در این تمدن نقش [[شیعیان]] و پیروان مکتب [[اهل بیت]] (مانند بسیاری از گروههای دیگر) نقشی مهم و اثرگذار بوده است. | در این تمدن نقش [[شیعیان]] و پیروان مکتب [[اهل بیت]] (مانند بسیاری از گروههای دیگر) نقشی مهم و اثرگذار بوده است. | ||
=تمدن اسلامی= | == تمدن اسلامی == | ||
در تعریف تمدن اسلامی باید گفت که این تمدن نوع خاصی از زندگی است که تابع داشتهها و دستاوردهای معطوف به نیازهای انسانی است که در سایه آموزههای اسلامی درگذر زمان در جامعه مسلمانان نهادینه شده است؛ بنابراین تمدن اسلامی لزوماً برآمده از دیانت اسلامی یا برساخته مسلمانان نیست، بلکه محصولی است که ذیل چتر [[اسلام]] در جامعه مسلمانی شکلگرفته است. بیتردید اگر اسلام نبود و مسلمانان کنشهای خود را با آن منطبق نمیساختند، چنین تمدنی هرگز سر برنمیآورد. | در تعریف تمدن اسلامی باید گفت که این تمدن نوع خاصی از زندگی است که تابع داشتهها و دستاوردهای معطوف به نیازهای انسانی است که در سایه آموزههای اسلامی درگذر زمان در جامعه مسلمانان نهادینه شده است؛ بنابراین تمدن اسلامی لزوماً برآمده از دیانت اسلامی یا برساخته مسلمانان نیست، بلکه محصولی است که ذیل چتر [[اسلام]] در جامعه مسلمانی شکلگرفته است. بیتردید اگر اسلام نبود و مسلمانان کنشهای خود را با آن منطبق نمیساختند، چنین تمدنی هرگز سر برنمیآورد. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۲: | ||
تمدن اسلامی بهعنوان یک پدیده تاریخی با حیاتی به طول چند قرن از دوران شکوفایی، اوج و عناصر سازنده، ارکان و شاخصهها و اصول و پشتوانههایی برخوردار بوده است. | تمدن اسلامی بهعنوان یک پدیده تاریخی با حیاتی به طول چند قرن از دوران شکوفایی، اوج و عناصر سازنده، ارکان و شاخصهها و اصول و پشتوانههایی برخوردار بوده است. | ||
=عناصر سازنده تمدن اسلامی= | == عناصر سازنده تمدن اسلامی == | ||
[[علیاکبر ولایتی]] در کتاب «فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» عناصر سازنده تمدن اسلامی را بهرهمندی از فضای امن، ایجاد روحیه همبستگی، ترویج روحیه تعاون و همکاری، گسترش اخلاقیات، تسامح و بردباری، [[وحدت اسلامی]]، بهرهمندی از رفاه نسبی، جدال با فشار اقتصادی و درنهایت خود دین اسلام با همه خصوصیات و ویژگیهایش برمیشمارد. | [[علیاکبر ولایتی]] در کتاب «فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» عناصر سازنده تمدن اسلامی را بهرهمندی از فضای امن، ایجاد روحیه همبستگی، ترویج روحیه تعاون و همکاری، گسترش اخلاقیات، تسامح و بردباری، [[وحدت اسلامی]]، بهرهمندی از رفاه نسبی، جدال با فشار اقتصادی و درنهایت خود دین اسلام با همه خصوصیات و ویژگیهایش برمیشمارد. | ||
محمدمهدی احمدی، نویسنده کتاب «تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی» نیز تسامح در رفتار مسلمانان، کسب دانش و فن، اندیشیدن و تفکر، کار، [[هجرت]]، رعایت حال مستضعفان و [[ایمان]] بهعنوان پایه اساسی تمدن را از عناصر سازنده تمدن اسلامی میداند. | محمدمهدی احمدی، نویسنده کتاب «تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی» نیز تسامح در رفتار مسلمانان، کسب دانش و فن، اندیشیدن و تفکر، کار، [[هجرت]]، رعایت حال مستضعفان و [[ایمان]] بهعنوان پایه اساسی تمدن را از عناصر سازنده تمدن اسلامی میداند. | ||
=ارکان و شاخصههای تمدن اسلامی= | == ارکان و شاخصههای تمدن اسلامی == | ||
از منظر زرینکوب تسامح بهعنوان مادر تمدن انسانی اسلام، مقام رفیع دانش در اسلام، فرهنگ جامع انسانی و جهانی اسلام، روش تربیتی اسلام، نظام سیاسی و اجتماعی و اداری تمدن اسلامی از شاخصههای تمدن اسلامی هستند. | از منظر زرینکوب تسامح بهعنوان مادر تمدن انسانی اسلام، مقام رفیع دانش در اسلام، فرهنگ جامع انسانی و جهانی اسلام، روش تربیتی اسلام، نظام سیاسی و اجتماعی و اداری تمدن اسلامی از شاخصههای تمدن اسلامی هستند. | ||
فاطمه خان احمدی، نویسنده کتاب «تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی» نیز قوانین دینی، نگرش توحیدی، عامل خردورزی، علم و دانشاندوزی، رعایت حقوق مظلومان و مستضعفان، هجرت، تسامح و تساهل را از ارکان و شاخصههای تمدن اسلامی معرفی میکند. | فاطمه خان احمدی، نویسنده کتاب «تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی» نیز قوانین دینی، نگرش توحیدی، عامل خردورزی، علم و دانشاندوزی، رعایت حقوق مظلومان و مستضعفان، هجرت، تسامح و تساهل را از ارکان و شاخصههای تمدن اسلامی معرفی میکند. | ||
=اصول و پشتوانههای تمدن اسلامی= | == اصول و پشتوانههای تمدن اسلامی == | ||
[[عبدالله ناصح علوان]] «اصل علم، اصل تفکر در ملکوت، اصل تکریم انسان از جانب خدا، اصل مساوات و برابری انسانها در مشارکت برای پایهریزی تمدن بشری و اصل دیگرپذیری و شناخت افراد، ملتها، افکار و …» را ازجمله اصول و پشتوانههای تمدن اسلامی میداند. | [[عبدالله ناصح علوان]] «اصل علم، اصل تفکر در ملکوت، اصل تکریم انسان از جانب خدا، اصل مساوات و برابری انسانها در مشارکت برای پایهریزی تمدن بشری و اصل دیگرپذیری و شناخت افراد، ملتها، افکار و …» را ازجمله اصول و پشتوانههای تمدن اسلامی میداند. | ||
=تمدن نوین اسلامی= | == تمدن نوین اسلامی == | ||
این سؤال مطرح است که آیا تمدن اسلامی پدیدهای مربوط به گذشته و تاریخ است یا اینکه واقعیتی مستمر و مداوم است که مسئله امروز انسان و جهان نیز هست؟ | این سؤال مطرح است که آیا تمدن اسلامی پدیدهای مربوط به گذشته و تاریخ است یا اینکه واقعیتی مستمر و مداوم است که مسئله امروز انسان و جهان نیز هست؟ | ||
خط ۶۲: | خط ۵۶: | ||
[[ساموئل هانتینگتون]] نیز معتقد است که «مسلمانان بهگونهای چشمگیر بهسوی هدایت اسلامی میروند و تأکید دارند اسلام تنها راهحل است. احیای تمدن اسلامی تلاشی برای یافتن راهحل، نه در ایدئولوژی غربی، بلکه در اسلام مدرن است که فرهنگ غربی را رد میکند و تعهد به اسلام را راهنمای زندگی در جهان مدرن میداند.» | [[ساموئل هانتینگتون]] نیز معتقد است که «مسلمانان بهگونهای چشمگیر بهسوی هدایت اسلامی میروند و تأکید دارند اسلام تنها راهحل است. احیای تمدن اسلامی تلاشی برای یافتن راهحل، نه در ایدئولوژی غربی، بلکه در اسلام مدرن است که فرهنگ غربی را رد میکند و تعهد به اسلام را راهنمای زندگی در جهان مدرن میداند.» | ||
=الزامات احیای تمدن اسلامی= | == الزامات احیای تمدن اسلامی == | ||
اینکه بهراستی چگونه میتوان به احیای تمدن جدید دست زد دغدغهای اساسی است که بدون شناخت مبانی اصلی تمدنساز اسلامی امکانپذیر نیست؛ یعنی مبانی هستیشناختی، انسانشناختی و معرفتشناختی که شکوفایی تمدن اسلامی به آنها پیوند داشته است؛ البته همراه با شناسایی ظرفیتهای تمدنی اسلام که همیشه در تاریخ وجود داشته و دارد. اینها مواردی است که مسلمانان بهویژه نخبگان جامعه باید به آن توجه کنند، زیرا در ساحت تمدنسازی این آدمیان هستند که نقش اصلی بلکه انحصاری دارند. | اینکه بهراستی چگونه میتوان به احیای تمدن جدید دست زد دغدغهای اساسی است که بدون شناخت مبانی اصلی تمدنساز اسلامی امکانپذیر نیست؛ یعنی مبانی هستیشناختی، انسانشناختی و معرفتشناختی که شکوفایی تمدن اسلامی به آنها پیوند داشته است؛ البته همراه با شناسایی ظرفیتهای تمدنی اسلام که همیشه در تاریخ وجود داشته و دارد. اینها مواردی است که مسلمانان بهویژه نخبگان جامعه باید به آن توجه کنند، زیرا در ساحت تمدنسازی این آدمیان هستند که نقش اصلی بلکه انحصاری دارند. | ||
خط ۷۲: | خط ۶۵: | ||
شاخصههای عمده بیداری اسلامی را میتوان چنین برشمرد: رجوع به [[قرآن]] و [[سنت پیامبر(ص)]] و سیره بزرگان اسلام، احساس تأسف درباره انحطاط جهان اسلام و تلاش برای جبران گذشتهها، ایفای نقش جدی اندیشمندان مسلمان در فراهم کردن زمینههای بیداری، تأثیر موج بیداری بر روشنفکران و تودههای عظیم مردم، گستردگی موج بیداری در قلمرو جغرافیایی حضور مسلمانان، احساس تقابل و تعارض با نظامهای سیاسی متأثر از غرب و شرق، احساس مظلومیت ناشی از سلطه استعمار بر مقدرات جهان اسلام، تمایل به ایفای نقش واقعیتر در معادلات جهانی و نیل به جایگاه واقعی خود. | شاخصههای عمده بیداری اسلامی را میتوان چنین برشمرد: رجوع به [[قرآن]] و [[سنت پیامبر(ص)]] و سیره بزرگان اسلام، احساس تأسف درباره انحطاط جهان اسلام و تلاش برای جبران گذشتهها، ایفای نقش جدی اندیشمندان مسلمان در فراهم کردن زمینههای بیداری، تأثیر موج بیداری بر روشنفکران و تودههای عظیم مردم، گستردگی موج بیداری در قلمرو جغرافیایی حضور مسلمانان، احساس تقابل و تعارض با نظامهای سیاسی متأثر از غرب و شرق، احساس مظلومیت ناشی از سلطه استعمار بر مقدرات جهان اسلام، تمایل به ایفای نقش واقعیتر در معادلات جهانی و نیل به جایگاه واقعی خود. | ||
=چالشهای پیش روی احیای تمدن اسلامی= | == چالشهای پیش روی احیای تمدن اسلامی == | ||
ایجاد و اعتلای تمدن تابع یک سری از عوامل و شرایط خاص است که فقدان آنها میتواند رکود و انحطاط تمدن را در پی داشته باشد. موانع شکلگیری تمدن اسلامی را میتوان به دو بخش عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم کرد. عوامل درونی عبارتاند از استبداد حکام، جهالت و بیخبری تودههای مسلمان و عقبماندگی آنها از کاروان علم و تمدن، نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و فاصله گرفتن آنها از اسلام نخستین، اختلافات مذهبی و تفسیر نادرست برخی از مفاهیم اسلامی. عوامل بیرونی نیز عبارتاند از نفوذ استعمار غربی و فعالیتهای تخریبی دشمنان اسلام که اغلب بهصورت تهاجم نظامی، سیاسی و فرهنگی بروز مییابد. | ایجاد و اعتلای تمدن تابع یک سری از عوامل و شرایط خاص است که فقدان آنها میتواند رکود و انحطاط تمدن را در پی داشته باشد. موانع شکلگیری تمدن اسلامی را میتوان به دو بخش عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم کرد. عوامل درونی عبارتاند از استبداد حکام، جهالت و بیخبری تودههای مسلمان و عقبماندگی آنها از کاروان علم و تمدن، نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و فاصله گرفتن آنها از اسلام نخستین، اختلافات مذهبی و تفسیر نادرست برخی از مفاهیم اسلامی. عوامل بیرونی نیز عبارتاند از نفوذ استعمار غربی و فعالیتهای تخریبی دشمنان اسلام که اغلب بهصورت تهاجم نظامی، سیاسی و فرهنگی بروز مییابد. | ||
خط ۸۴: | خط ۷۶: | ||
درنهایت باید گفت که تمدن اسلامی بهرغم سستی و فتوری که خواسته یا ناخواسته دامنگیرش شده بود، میتواند دوباره درصحنه جهانی حضوری مؤثر بیابد؛ با این پیشفرض که مبانی و ظرفیتهای تمدنساز اسلامی، چنین امکانی را برای ورود مجدد آن به عرصه رقابت تمدنی فراهم میسازد. | درنهایت باید گفت که تمدن اسلامی بهرغم سستی و فتوری که خواسته یا ناخواسته دامنگیرش شده بود، میتواند دوباره درصحنه جهانی حضوری مؤثر بیابد؛ با این پیشفرض که مبانی و ظرفیتهای تمدنساز اسلامی، چنین امکانی را برای ورود مجدد آن به عرصه رقابت تمدنی فراهم میسازد. | ||
=منبع= | == منبع == | ||
[https://www.scfr.ir/fa/104/670/%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1/ برگرفته از سایت تمدن اسلامی و دنیای معاصر - شورای راهبردی روابط خارجیhttps://www.scfr.ir] | [https://www.scfr.ir/fa/104/670/%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1/ برگرفته از سایت تمدن اسلامی و دنیای معاصر - شورای راهبردی روابط خارجیhttps://www.scfr.ir] | ||
[[رده:مفاهیم]] | [[رده: مفاهیم]] |