۸۷٬۱۹۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '[[محمد بن عبدالله (خاتم الأنبیاء)' به '[[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)') |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:تمدن اسلامی.jpg |جایگزین=تمدن اسلامی]] | <div class="wikiInfo">[[پرونده:تمدن اسلامی.jpg |جایگزین=تمدن اسلامی]]</div> | ||
</div> | |||
'''تمدن اسلامی''' با اساس نگرش توحیدی، تمدنی است [[ایدئولوژی|ایدئولوژیک]] با مجموعهای از ساختهها و اندوختههای معنوی و مادی [[جامعه اسلامی]] که انسان را به سوی کمال معنوی و مادی سوق میدهد؛ البته باید توجه داشت؛ مراد از تمدن حداقل در نگاه ما، وجود ساختمانها و بناهای بزرگ و مجلل نیست. امروزه عموم تمدنهای گذشته را با بناهای آن میشناسند و ساختمانهایی مانند [[مسجد اموی]] و... را یادبود تمدن اسلامی برمیشمارند. | '''تمدن اسلامی''' با اساس نگرش توحیدی، تمدنی است [[ایدئولوژی|ایدئولوژیک]] با مجموعهای از ساختهها و اندوختههای معنوی و مادی [[جامعه اسلامی]] که انسان را به سوی کمال معنوی و مادی سوق میدهد؛ البته باید توجه داشت؛ مراد از تمدن حداقل در نگاه ما، وجود ساختمانها و بناهای بزرگ و مجلل نیست. امروزه عموم تمدنهای گذشته را با بناهای آن میشناسند و ساختمانهایی مانند [[مسجد اموی]] و... را یادبود تمدن اسلامی برمیشمارند. | ||
در این تمدن نقش [[شیعیان]] و پیروان مکتب [[اهل بیت]] (مانند بسیاری از گروههای دیگر) نقشی مهم و اثرگذار بوده است. | در این تمدن نقش [[مذهب شیعه|شیعیان]] و پیروان مکتب [[اهل بیت|اهلبیت]] (مانند بسیاری از گروههای دیگر) نقشی مهم و اثرگذار بوده است. | ||
== تمدن اسلامی == | == تمدن اسلامی == | ||
در تعریف تمدن اسلامی باید گفت که این تمدن نوع خاصی از زندگی است که تابع داشتهها و دستاوردهای معطوف به نیازهای انسانی است که در سایه آموزههای اسلامی درگذر زمان در جامعه مسلمانان نهادینه شده است؛ بنابراین تمدن اسلامی لزوماً برآمده از دیانت اسلامی یا برساخته مسلمانان نیست، بلکه محصولی است که ذیل چتر [[اسلام]] در جامعه مسلمانی شکلگرفته است. بیتردید اگر اسلام نبود و مسلمانان کنشهای خود را با آن منطبق نمیساختند، چنین تمدنی هرگز سر برنمیآورد. | در تعریف تمدن اسلامی باید گفت که این تمدن نوع خاصی از زندگی است که تابع داشتهها و دستاوردهای معطوف به نیازهای انسانی است که در سایه آموزههای اسلامی درگذر زمان در جامعه مسلمانان نهادینه شده است؛ بنابراین تمدن اسلامی لزوماً برآمده از [[دین|دیانت]] اسلامی یا برساخته مسلمانان نیست، بلکه محصولی است که ذیل چتر [[اسلام]] در جامعه مسلمانی شکلگرفته است. بیتردید اگر اسلام نبود و مسلمانان کنشهای خود را با آن منطبق نمیساختند، چنین تمدنی هرگز سر برنمیآورد. | ||
ژوزف | [[ژوزف بورلو]]، در کتاب تمدن اسلامی میگوید: در اوایل قرن اول هجری [[دین]] جدیدی در [[عربستان]] ظاهر شد که تاریخ جهان را متحول کرد. این دین که بر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر]]، [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلی الله علیه)]] نازل شد، بر اعتقاد راسخ به خدای واحد متکی است. پیروان دین اسلام بهسرعت کشورهای [[خاورمیانه]] را فتح کردند و اسلام و زبان عربی را در این منطقه که دارای تمدنهای قدیمی بود گسترش و رواج دادند. از تلاقی این دین و میراث [[یونان]] و [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]]، تمدن جدیدی حاصل شد. | ||
اسلام بنا به نوشته لوتروپ استودارد، تاریخنگار آمریکایی در کتاب «امروز با [[مسلمین]] یا عالم نو اسلام»، از تمدنهای مشهوری است که تاریخ عمومی دنیا با آن زینت یافته و با آثار درخشان خود تا ابد تاریخ را پر کرده است. | اسلام بنا به نوشته لوتروپ استودارد، تاریخنگار آمریکایی در کتاب «امروز با [[مسلمین]] یا عالم نو اسلام»، از تمدنهای مشهوری است که تاریخ عمومی دنیا با آن زینت یافته و با آثار درخشان خود تا ابد تاریخ را پر کرده است. | ||
خط ۲۲: | خط ۱۶: | ||
آیین اسلام اولین قوه محرکه تمدن اسلامی بود و هنوز هم یکی از عوامل اساسی این تمدن است و به آن شالودهای بخشیده که دستکم تا عصر جدید لایتغیر باقی مانده است. | آیین اسلام اولین قوه محرکه تمدن اسلامی بود و هنوز هم یکی از عوامل اساسی این تمدن است و به آن شالودهای بخشیده که دستکم تا عصر جدید لایتغیر باقی مانده است. | ||
آندره میکل و هانری لوران در کتاب «اسلام و تمدن اسلامی» گفتهاند، تمدن اسلامی مانند هر تمدن دیگری به تکیهگاه مادی احتیاج دارد و نمیتواند تحت تأثیر عوامل مادی قرار نگیرد. این تأثیر میتواند تا اساسیترین شالودههای آن نفوذ کند و حتی شامل خود آیین اسلام نیز بشود، اما اگر چنین عملکردی را بپذیریم، باید متذکر شویم که این تأثیر در اسلام نسبت به جوامع دیگر بهمراتب نفوذ کمتری خواهد داشت. اسلام تحت نظامهای اجتماعی گوناگون و در زیر آسمانهای متفاوت و همچنین از خلال مکانها و زمانهای متغیر، همیشه توانایی فوقالعادهای در اشاعه و انتقال اصول تغییرناپذیری بهعنوان شاخصههای اسلامی ارائه کرده است. | [[آندره میکل]] و [[هانری لوران]] در کتاب «اسلام و تمدن اسلامی» گفتهاند، تمدن اسلامی مانند هر تمدن دیگری به تکیهگاه مادی احتیاج دارد و نمیتواند تحت تأثیر عوامل مادی قرار نگیرد. این تأثیر میتواند تا اساسیترین شالودههای آن نفوذ کند و حتی شامل خود آیین اسلام نیز بشود، اما اگر چنین عملکردی را بپذیریم، باید متذکر شویم که این تأثیر در اسلام نسبت به جوامع دیگر بهمراتب نفوذ کمتری خواهد داشت. اسلام تحت نظامهای اجتماعی گوناگون و در زیر آسمانهای متفاوت و همچنین از خلال مکانها و زمانهای متغیر، همیشه توانایی فوقالعادهای در اشاعه و انتقال اصول تغییرناپذیری بهعنوان شاخصههای اسلامی ارائه کرده است. | ||
تمدن اسلامی علاوه بر دین بهعنوان عنصر محوری، از مؤلفههای دیگری نظیر اخلاق، علم، عدالت، قوانین و مقررات و … بهرهمند بوده است. | تمدن اسلامی علاوه بر دین بهعنوان عنصر محوری، از مؤلفههای دیگری نظیر اخلاق، علم، عدالت، قوانین و مقررات و … بهرهمند بوده است. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۰: | ||
== تمدن نوین اسلامی == | == تمدن نوین اسلامی == | ||
این سؤال مطرح است که آیا تمدن اسلامی پدیدهای مربوط به گذشته و تاریخ است یا | این سؤال مطرح است که آیا تمدن اسلامی پدیدهای مربوط به گذشته و تاریخ است یا اینکه واقعیتی مستمر و مداوم است که مسئله امروز انسان و جهان نیز هست؟ | ||
در پاسخ به این سؤال باید گفت که تمدن اسلامی با پشتوانه دین اسلام و فرهنگ اسلامی موجودی زنده، پویا، پایا و بالنده است که باوجود فاصله گرفتن از دوران اوج و رنج کشیدن در دوران زوال و انحطاط بهطور دائم در جستجوی احیای تمدنی خویش بوده است. این دغدغهها و تلاشهای احیاگرانه در دو قرن اخیر با شکلگیری نوعی [[بیداری اسلامی]] که از آن با عناوین مختلفی نظیر جنبشهای | در پاسخ به این سؤال باید گفت که تمدن اسلامی با پشتوانه دین اسلام و فرهنگ اسلامی موجودی زنده، پویا، پایا و بالنده است که باوجود فاصله گرفتن از دوران اوج و رنج کشیدن در دوران زوال و انحطاط بهطور دائم در جستجوی احیای تمدنی خویش بوده است. این دغدغهها و تلاشهای احیاگرانه در دو قرن اخیر با شکلگیری نوعی [[بیداری اسلامی]] که از آن با عناوین مختلفی نظیر [[جنبشهای اسلامی]]، [[اسلامگرایی]]، [[رنسانس اسلامی]]، [[تجددخواهی اسلامی]]، [[اصلاحگرایی اسلامی]]، [[اسلام سیاسی]] و … یاد میشود، وارد مرحله جدید و تعیینکنندهای شده است که امروزه از آن با عنوان «تمدن نوین اسلامی» یاد میشود. | ||
[[هرایر دکمجیان]] در بحث «تجدید حیات اسلامی» بهخوبی نشان میدهد که چگونه [[جهان اسلام]] و جهان عرب پس از گذشت از مراحل [[ناسیونالیسم]] ترکی (پانترکیسم)، ناسیونالیسم فارسی (پانایرانیسم)، ناسیونالیسم عربی (پانعربیسم) اکنون سالهاست که وارد عصر تجدید حیات اسلامی یا پاناسلامیسم شده است. | [[هرایر دکمجیان]] در بحث «تجدید حیات اسلامی» بهخوبی نشان میدهد که چگونه [[جهان اسلام]] و جهان عرب پس از گذشت از مراحل [[ناسیونالیسم]] ترکی (پانترکیسم)، ناسیونالیسم فارسی (پانایرانیسم)، ناسیونالیسم عربی (پانعربیسم) اکنون سالهاست که وارد عصر تجدید حیات اسلامی یا پاناسلامیسم شده است. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۲: | ||
ایجاد و اعتلای تمدن تابع یک سری از عوامل و شرایط خاص است که فقدان آنها میتواند رکود و انحطاط تمدن را در پی داشته باشد. موانع شکلگیری تمدن اسلامی را میتوان به دو بخش عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم کرد. عوامل درونی عبارتاند از استبداد حکام، جهالت و بیخبری تودههای مسلمان و عقبماندگی آنها از کاروان علم و تمدن، نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و فاصله گرفتن آنها از اسلام نخستین، اختلافات مذهبی و تفسیر نادرست برخی از مفاهیم اسلامی. عوامل بیرونی نیز عبارتاند از نفوذ استعمار غربی و فعالیتهای تخریبی دشمنان اسلام که اغلب بهصورت تهاجم نظامی، سیاسی و فرهنگی بروز مییابد. | ایجاد و اعتلای تمدن تابع یک سری از عوامل و شرایط خاص است که فقدان آنها میتواند رکود و انحطاط تمدن را در پی داشته باشد. موانع شکلگیری تمدن اسلامی را میتوان به دو بخش عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم کرد. عوامل درونی عبارتاند از استبداد حکام، جهالت و بیخبری تودههای مسلمان و عقبماندگی آنها از کاروان علم و تمدن، نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و فاصله گرفتن آنها از اسلام نخستین، اختلافات مذهبی و تفسیر نادرست برخی از مفاهیم اسلامی. عوامل بیرونی نیز عبارتاند از نفوذ استعمار غربی و فعالیتهای تخریبی دشمنان اسلام که اغلب بهصورت تهاجم نظامی، سیاسی و فرهنگی بروز مییابد. | ||
از دیگر چالشهای فراروی احیای تمدن اسلامی میتوان به نداشتن رهبری واحد، [[تهاجم فرهنگی]] غرب، اختلافات قومی بین مسلمانان، مشکلات اقتصادی جوامع مسلمانان، عدم اعتقاد به عقلانیت دینی، مقابله غرب با جهان اسلام و نیز تحریف اسلام و وارونه جلوه دادن مفاهیم دینی از سوی برخی افراطیون و گرایش سیاسی حاکمان کشورهای اسلامی ([[لائیک]]، پادشاهی و دنبالهروی قدرتهای بزرگ) اشاره کرد. | از دیگر چالشهای فراروی احیای تمدن اسلامی میتوان به نداشتن رهبری واحد، [[تهاجم فرهنگی]] غرب، اختلافات قومی بین مسلمانان، مشکلات اقتصادی جوامع مسلمانان، عدم اعتقاد به عقلانیت دینی، مقابله غرب با جهان اسلام و نیز تحریف اسلام و وارونه جلوه دادن مفاهیم دینی از سوی برخی افراطیون و گرایش سیاسی حاکمان [[جهان اسلام|کشورهای اسلامی]] ([[لائیک]]، پادشاهی و دنبالهروی قدرتهای بزرگ) اشاره کرد. | ||
درنهایت در پاسخ به این پرسش که آیا تمدن اسلامی قادر است در دنیای کنونی که تحولات بنیادینی یافته، با بازآرایی خود حضوری پویا و رقابتی داشته باشد یا خیر؟ باید اشاره کرد که تمدن اسلامی درگذر زمان و بنا به دلایلی، برای مدتها نتوانست در عرصه رقابت تمدنی نقشآفرینی کند و حضور مؤثری داشته باشد؛ هرچند مسلمانان تا مدتها ازآنچه پیشآمده بود، آگاه نبودند، چون نه با دنیای اطراف خود در ارتباط بودند تا در نگاهی مقایسهای و انتقادی به کاستیهای پیشآمده وقوف یابند، نه اساساً به برتری تمدنی دیگران باور داشتند؛ تا اینکه در یک سده اخیر با گسترش تعامل و آشنایی مسلمانان با جهان غرب و مدرنیته و پیدایش رسانهها و توسعه اطلاعات، دستهای از متفکران نواندیش، در رویکردی مقایسهای میان وضعیت [[جهان اسلام]] و داشتههای دیگران و با رازکاوی اوضاع پیشآمده، در جستجوی راهکارهایی برای برونرفت از آن برآمدند. | درنهایت در پاسخ به این پرسش که آیا تمدن اسلامی قادر است در دنیای کنونی که تحولات بنیادینی یافته، با بازآرایی خود حضوری پویا و رقابتی داشته باشد یا خیر؟ باید اشاره کرد که تمدن اسلامی درگذر زمان و بنا به دلایلی، برای مدتها نتوانست در عرصه رقابت تمدنی نقشآفرینی کند و حضور مؤثری داشته باشد؛ هرچند مسلمانان تا مدتها ازآنچه پیشآمده بود، آگاه نبودند، چون نه با دنیای اطراف خود در ارتباط بودند تا در نگاهی مقایسهای و انتقادی به کاستیهای پیشآمده وقوف یابند، نه اساساً به برتری تمدنی دیگران باور داشتند؛ تا اینکه در یک سده اخیر با گسترش تعامل و آشنایی مسلمانان با جهان غرب و مدرنیته و پیدایش رسانهها و توسعه اطلاعات، دستهای از متفکران نواندیش، در رویکردی مقایسهای میان وضعیت [[جهان اسلام]] و داشتههای دیگران و با رازکاوی اوضاع پیشآمده، در جستجوی راهکارهایی برای برونرفت از آن برآمدند. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۰: | ||
درنهایت باید گفت که تمدن اسلامی بهرغم سستی و فتوری که خواسته یا ناخواسته دامنگیرش شده بود، میتواند دوباره درصحنه جهانی حضوری مؤثر بیابد؛ با این پیشفرض که مبانی و ظرفیتهای تمدنساز اسلامی، چنین امکانی را برای ورود مجدد آن به عرصه رقابت تمدنی فراهم میسازد. | درنهایت باید گفت که تمدن اسلامی بهرغم سستی و فتوری که خواسته یا ناخواسته دامنگیرش شده بود، میتواند دوباره درصحنه جهانی حضوری مؤثر بیابد؛ با این پیشفرض که مبانی و ظرفیتهای تمدنساز اسلامی، چنین امکانی را برای ورود مجدد آن به عرصه رقابت تمدنی فراهم میسازد. | ||
== | == منابع == | ||
[https://www.scfr.ir/fa/104/670/%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1/ برگرفته از سایت تمدن اسلامی و دنیای معاصر - شورای راهبردی روابط خارجیhttps://www.scfr.ir] | [https://www.scfr.ir/fa/104/670/%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1/ برگرفته از سایت تمدن اسلامی و دنیای معاصر - شورای راهبردی روابط خارجیhttps://www.scfr.ir] | ||
[[رده: مفاهیم]] | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] |