confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== تاریخ اسکندریه در دوره یونان و روم == | == تاریخ اسکندریه در دوره یونان و روم == | ||
چون اسکندر در 323قم درگذشت و قلمرو پهناور او میان سردارانش تقسیم شد، سرزمین مصر نصیب "بطلمیوس اول"<ref> Ptolemy I</ref> که معروف به "سوتر" بود شد. وی از بابل به اسکندریه آمد و سلسله بطالسه را در مصر بنیان نهاد. و با تصرف [[سوریه]]، [[قبرس]] و فینیقیه قلمرو امپراتوری خود را وسعت بخشید<ref>زیدان، جرجی، تاریخ مصر الحدیث، قاهره، 1411ق/1991م، ج 1، ص 72.</ref>. سپس به ساختن بناها و معابد باشکوه همت گماشت و برای ایجاد وحدت دینی میان مصریان، مذاهب باستانی یونان و مصر را درهم آمیخت و پرستش الهه ساراپیس را کیش رسمی حکومت اعلام کرد و معبد سراپیوم را برای آن الهه بنیاد نهاد. همچنین فانوس دریایی، مدرسه(موزه) و کتابخانه معروف اسکندریه را تأسیس کرد<ref> اسکندری، همان، ص 109.</ref>. سوتر برای تقویت مدرسه اسکندریه، دانشمندان بسیاری از یونان فرا خواند و خود کتابی درباره زندگی و سیره اسکندر نوشت. | چون اسکندر در 323قم درگذشت و قلمرو پهناور او میان سردارانش تقسیم شد، سرزمین مصر نصیب "بطلمیوس اول"<ref> Ptolemy I</ref> که معروف به "سوتر" بود شد. وی از بابل به اسکندریه آمد و سلسله بطالسه را در مصر بنیان نهاد. و با تصرف [[سوریه]]، [[قبرس|قبرس]] و فینیقیه قلمرو امپراتوری خود را وسعت بخشید<ref>زیدان، جرجی، تاریخ مصر الحدیث، قاهره، 1411ق/1991م، ج 1، ص 72.</ref>. سپس به ساختن بناها و معابد باشکوه همت گماشت و برای ایجاد وحدت دینی میان مصریان، مذاهب باستانی یونان و مصر را درهم آمیخت و پرستش الهه ساراپیس را کیش رسمی حکومت اعلام کرد و معبد سراپیوم را برای آن الهه بنیاد نهاد. همچنین فانوس دریایی، مدرسه(موزه) و کتابخانه معروف اسکندریه را تأسیس کرد<ref> اسکندری، همان، ص 109.</ref>. سوتر برای تقویت مدرسه اسکندریه، دانشمندان بسیاری از یونان فرا خواند و خود کتابی درباره زندگی و سیره اسکندر نوشت. | ||
سوتر در 285قم فرزند خود بطلمیوس دوم فیلادلفوس (حدود 285-247قم) را به جانشینی برگزید و اداره امور را به او سپرد. بطلمیوس دوم روابط سیاسی و بازرگانی مصر را با دولت روم استحکام بخشید و در جنگهای کارتاژ متحد روم بود. در زمان او [[حبشه]]، [[عربستان]]، [[لیبی]]، فینیقیه و قسمتهایی از آسیای صغیر و جزایر دریای مدیترانه به قلمرو مصر افزوده شدند<ref>همان، 117.</ref>. | سوتر در 285قم فرزند خود بطلمیوس دوم فیلادلفوس (حدود 285-247قم) را به جانشینی برگزید و اداره امور را به او سپرد. بطلمیوس دوم روابط سیاسی و بازرگانی مصر را با دولت روم استحکام بخشید و در جنگهای کارتاژ متحد روم بود. در زمان او [[حبشه]]، [[عربستان]]، [[لیبی]]، فینیقیه و قسمتهایی از آسیای صغیر و جزایر دریای مدیترانه به قلمرو مصر افزوده شدند<ref>همان، 117.</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
در همین زمان، "عهد قدیم" از لغت عبری به یونانی ترجمه شد و از این طریق برای اولین بار اصول دین [[یهود]] در اختیار غیر [[کلیمیان]] و یهودیانی که عبری نمیدانستند قرار گرفت. این اثر سپتواجینت<ref> Septuagint.</ref> نام گرفت و در قرن دوم قبل میلاد تکمیل شد. یکی از آثار این ترجمه این بود که اسکندریه را تا حدودی برای ورود آموزههای مسیحیت، که بنابر بعضی نقلها توسط مرقس به اسکندریه برده شد، در آینده نزدیک آماده کرد. | در همین زمان، "عهد قدیم" از لغت عبری به یونانی ترجمه شد و از این طریق برای اولین بار اصول دین [[یهود]] در اختیار غیر [[کلیمیان]] و یهودیانی که عبری نمیدانستند قرار گرفت. این اثر سپتواجینت<ref> Septuagint.</ref> نام گرفت و در قرن دوم قبل میلاد تکمیل شد. یکی از آثار این ترجمه این بود که اسکندریه را تا حدودی برای ورود آموزههای مسیحیت، که بنابر بعضی نقلها توسط مرقس به اسکندریه برده شد، در آینده نزدیک آماده کرد. | ||
فلسفه یونان که پس از [[سقراط]] و [[افلاطون]] در آتن رو به انحطاط نهاده بود، در اسکندریه با اندیشههای جدید و فرهنگهای گوناگون شرقی به ویژه فرهنگ یهودی و مسیحی با همه سنتهای دینی و اخلاقیش درآمیخت و بار دیگر با نیرویی تازه موجب پدید آمدن نظریات و آراء جدیدی شد. فیلن اسکندرانی (حدود30قم-45قم)، نویسنده یهودی، برای ایجاد سازگاری میان مبانی معتقدات یهود با تفکر یونانی، و وفق دادن میان [[وحی]] و فلسفه افلاطونی، سعی کرد تا نص [[تورات]] را در پرتو فلسفه تأویل کند<ref> Chambers's Encyclopedia, ibid, 1, p.251.</ref>. | فلسفه یونان که پس از [[سقراط]] و [[افلاطون]] در آتن رو به انحطاط نهاده بود، در اسکندریه با اندیشههای جدید و فرهنگهای گوناگون شرقی به ویژه فرهنگ یهودی و مسیحی با همه سنتهای دینی و اخلاقیش درآمیخت و بار دیگر با نیرویی تازه موجب پدید آمدن نظریات و آراء جدیدی شد. فیلن اسکندرانی (حدود30قم-45قم)، نویسنده یهودی، برای ایجاد سازگاری میان مبانی معتقدات یهود با تفکر یونانی، و وفق دادن میان [[وحی]] و فلسفه افلاطونی، سعی کرد تا نص [[تورات|تورات]] را در پرتو فلسفه تأویل کند<ref> Chambers's Encyclopedia, ibid, 1, p.251.</ref>. | ||
یکی از نقاط تحول در تاریخ مسیحیت در این نقطه تاسیس یک مکتب فلسفی مسیحی<ref>در فصل های بعد از این مکتب مشروحا بحث خواهد شد.</ref> در قرن دوم میلادی در اسکندریه بود. این مکتب با اشراف دو رهبر عمده یعنی کلمنت اسکندرانی<ref> clement of alexandria</ref> و اوریگنس<ref>origen.</ref> سبب شد تا اسکندریه در عین اینکه یکی از مراکز مهم تعالیم یونانی بود، و به عنوان مثال آمونیوس ساکاس<ref>Ammonius Saccas</ref> (175-242) که موسس مکتب نو افلاطونی است در این شهر حضور داشت، به یکی از مراکز تأثیرگذار دانش مسیحی نیز تبدیل شود<ref> New Catholic encyclopedia, ibid.</ref>. سرانجام، در روزگار کنستانتین اول امپراتور روم شرقی (حک 323-337م) مسیحیت در اسکندریه دین رسمی اعلام گردید و زمینه برای بروز تفرقه بیشتر در [[کلیسا]] فراهم شد. | یکی از نقاط تحول در تاریخ مسیحیت در این نقطه تاسیس یک مکتب فلسفی مسیحی<ref>در فصل های بعد از این مکتب مشروحا بحث خواهد شد.</ref> در قرن دوم میلادی در اسکندریه بود. این مکتب با اشراف دو رهبر عمده یعنی کلمنت اسکندرانی<ref> clement of alexandria</ref> و اوریگنس<ref>origen.</ref> سبب شد تا اسکندریه در عین اینکه یکی از مراکز مهم تعالیم یونانی بود، و به عنوان مثال آمونیوس ساکاس<ref>Ammonius Saccas</ref> (175-242) که موسس مکتب نو افلاطونی است در این شهر حضور داشت، به یکی از مراکز تأثیرگذار دانش مسیحی نیز تبدیل شود<ref> New Catholic encyclopedia, ibid.</ref>. سرانجام، در روزگار کنستانتین اول امپراتور روم شرقی (حک 323-337م) مسیحیت در اسکندریه دین رسمی اعلام گردید و زمینه برای بروز تفرقه بیشتر در [[کلیسا]] فراهم شد. |