۲۲٬۰۲۶
ویرایش
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
== د. حوزههای جغرافیایی جریان سلفی == | == د. حوزههای جغرافیایی جریان سلفی == | ||
سلفیگری در دوران معاصر، در وجه نظری و منابع فکری و مالی، بیشتر با جریان وهابی در عربستان سعودی و گروههای فعال اسلام اجتماعی و سیاسی در مصر (مانند اخوانالمسلمین) گرهخوردهاست؛ اما برای مطالعه جریان سلفی معاصر و تبارهای فکری و حوزههای گسترش جغرافیایی آن، باید از پدیده امروزی سلفی و نمادهای بیرونی آن (مانند القاعده) فراتر رفت و با رویکردی تاریخی آنها را واکاوید تا از تعمیمهای ناکارآمد پرهیزکرد و تصویری درست از سلفیگری موضوع بحث و تبارهای فکری آن بهدستداد. سه حوزه جغرافیایی پیدایش و گسترش اندیشه سلفی عبارتاند از: | سلفیگری در دوران معاصر، در وجه نظری و منابع فکری و مالی، بیشتر با جریان وهابی در [[عربستان سعودی]] و گروههای فعال اسلام اجتماعی و سیاسی در [[مصر]] (مانند [[اخوانالمسلمین]]) گرهخوردهاست؛ اما برای مطالعه جریان سلفی معاصر و تبارهای فکری و حوزههای گسترش جغرافیایی آن، باید از پدیده امروزی سلفی و نمادهای بیرونی آن (مانند القاعده) فراتر رفت و با رویکردی تاریخی آنها را واکاوید تا از تعمیمهای ناکارآمد پرهیزکرد و تصویری درست از سلفیگری موضوع بحث و تبارهای فکری آن بهدستداد. سه حوزه جغرافیایی پیدایش و گسترش اندیشه سلفی عبارتاند از: | ||
=== سلفیه در شبهجزیره عربستان === | === سلفیه در شبهجزیره عربستان === | ||
جریان غالب سلفی معاصر، سلفیان وهابی هستند که در نهادهای رسمی دینی عربستان مانند هیئت علمای کبار، نفوذدارند. در باب تسمیه وهابیان به سلفی، تشکیکهایی شدهاست؛ اما نظر به مصادر و منابع اندیشه وهابی و شباهتها و اشتراکهای آن با جریانهای سلفی معاصر، چنین امری از حقیقت، دور نیست. در کنار آن، از جریانهای سلفی زیدی و نیز مصادر و رجال غیروهابی اندیشه سلفی در شبهجزیره، مانند محمد بن علی شوکانی (1250-1173 ه. ق) نباید غافل بود (فرمانیان،1388: 82). بدینترتیب، در بررسی جریانهای سلفی معاصر، گرایشهای سلفی در کل شبهجزیره (مانند جامیه و سروریه) نیز از جایگاهی مهم بهرهمندند. | جریان غالب سلفی معاصر، سلفیان [[وهابی]] هستند که در نهادهای رسمی دینی [[عربستان]] مانند هیئت علمای کبار، نفوذدارند. در باب تسمیه وهابیان به سلفی، تشکیکهایی شدهاست؛ اما نظر به مصادر و منابع اندیشه وهابی و شباهتها و اشتراکهای آن با جریانهای سلفی معاصر، چنین امری از حقیقت، دور نیست. در کنار آن، از جریانهای سلفی زیدی و نیز مصادر و رجال غیروهابی اندیشه سلفی در شبهجزیره، مانند محمد بن علی شوکانی (1250-1173 ه. ق) نباید غافل بود (فرمانیان،1388: 82). بدینترتیب، در بررسی جریانهای سلفی معاصر، گرایشهای سلفی در کل شبهجزیره (مانند جامیه و سروریه) نیز از جایگاهی مهم بهرهمندند. | ||
=== سلفیه در شبهقاره هند === | === سلفیه در شبهقاره هند === | ||
شاه ولیالله دهلوی (1176 – 1114 ه. ق)، تحت تأثیر آراء ابن | شاه ولیالله دهلوی (1176 – 1114 ه. ق)، تحت تأثیر آراء [[ابن تیمیه]]، رساله التوحید خود را نگاشت. تفکر سلفی در شبهقاره، در برابر تفکر صوفی و تشیع غالی در درون و ضد کمپانی هند شرقی در برون پدیدآمد؛ تاجاییکه شاه عبدالعزیز دهلوی (فرزند شاه ولیالله)، هند را سرزمین کفار و دارالحرب اعلامکرد. تأسیس سلسله مدارس علمیه دیوبند (پس از 1283 ه. ق)، در گسترش اندیشه سلفی (متمایل به وهابی) در شرق و جنوب آسیا و شبهقاره (ازجمله در [[افغانستان]] و شرق ایران)، مؤثر بودهاست. به سبب وجود گرایشهای صوفیانه در دیوبندیه، انتقادهایی ازسوی علمای وهابی سعودی بر دیوبندیه واردشدهاست (همان، 87).. تفسیر فی ظلال القرآن الکریم...... جاهلیة القرن العشرین....... 1. معالم فی الطریق | ||
=== سلفیه در شمال آفریقا === | === سلفیه در شمال آفریقا === | ||
اگرچه آغاز سلفیگری معاصر را در [[مصر]] از آرای [[ | اگرچه آغاز سلفیگری معاصر را در [[مصر]] از آرای محمد [[رشید رضا]] دانستهاند، اما نهضت سنوسیه در [[لیبی]] و جنبش مهدیه در [[سودان]] را در قرن نوزدهم نباید از نظر دورداشت. جنبش سنوسی، حرکتی اصلاحی با تبارهای صوفیانه بود که در برابر استعمار در لیبی قیامکرد و پادشاهی لیبی را تا کودتای [[معمر قذافی]] در سال 1969 میلادی برعهدهداشت. جهاد و اجتهاد، دو پایهٔ دعوت تجدیدی سنوسی بودند و سازمان جنبش سنوسی بر شانههای زاویه (خانقاه)های صوفیانه (با کارکردی سنتی برای آموزش تعالیم دینی و مکتبخانهای) بناشدهبود. زوایای سنوسی در نبرد با استعمار [[ایتالیا]] نقش اصلی را بردوشداشتند و [[عمر مختار]]، خود از شیوخ زاویه بود. جنبش مهدیه نیز دراصل، جنبشی اصلاحگرایانه ضد استعمار حکومت خدیوان مصر (عثمانی) و سپس انگلیس بود. ترکیب گرایشهای صوفیانه و اندیشه مهدویت و شرایط سیاسی، این حرکت را به سمت جنبشی سیاسی و جهادی سوقداد. سنوسیه و مهدیّه، جنبشهایی دینی با کارکرد سیاسی بودند که در پارهای وجوه (مانند مبارزه با بیگانگان و اجرای شریعت و تمسک به مفاهیم دینی کهن) با رویکرد سلفی شباهتهاییداشتند؛ اما با پذیرش امر واقع و دوری از تکفیر مسلمانان، به تنگنظری دینی آنان مبتلا نشدند.<br> | ||
تلاش [[رشیدرضا]] در مصر برای جمع تصوف و سلفیگری و سیاست همانند: دیوبندیه در کنار تکیه بر عقل و اجتهاد، از ارتباط و تداوم رگههای اندیشه [[جمالی]] در [[هند]] و مصر نشاندارد؛ امری که بیش از رگههای سلفی وهابی در آرای او نمایان است. [[مکتب المنار]]، درواقع، تداوم حرکتی فکری بود که با [[سید جمالالدین اسدآبادی]] و [[شیخ محمد عبده]] آغازشد و بهواسطهٔ محمد رشیدرضا، به حسنالبنا رسید و در جنبش اخوانالمسلمین، پدیدار شد. نقش سید جمال را بهعنوان عامل یا حامل اندیشهٔ احیای اسلام در هند، ایران، عثمانی و مصر نباید از یادبرد؛ بیآنکه در طرح (پروژه) سیاسی «اتحاد اسلام» وی، حتی با وجود اندیشه وحدت خلافت اسلامی، نشانههایی از رگههای سلفیگری در مقام عمل و نظر وجودداشتهباشد.<br> | تلاش [[رشید رضا|رشیدرضا]] در مصر برای جمع تصوف و سلفیگری و سیاست همانند: دیوبندیه در کنار تکیه بر عقل و اجتهاد، از ارتباط و تداوم رگههای اندیشه [[جمالی]] در [[هند]] و مصر نشاندارد؛ امری که بیش از رگههای سلفی وهابی در آرای او نمایان است. [[مکتب المنار]]، درواقع، تداوم حرکتی فکری بود که با [[سید جمالالدین اسدآبادی]] و [[شیخ محمد عبده]] آغازشد و بهواسطهٔ محمد رشیدرضا، به حسنالبنا رسید و در جنبش اخوانالمسلمین، پدیدار شد. نقش سید جمال را بهعنوان عامل یا حامل اندیشهٔ احیای اسلام در هند، ایران، عثمانی و مصر نباید از یادبرد؛ بیآنکه در طرح (پروژه) سیاسی «اتحاد اسلام» وی، حتی با وجود اندیشه وحدت خلافت اسلامی، نشانههایی از رگههای سلفیگری در مقام عمل و نظر وجودداشتهباشد.<br> | ||
درحالیکه جنبش [[اخوانالمسلمین]]، واکنشی ایجابی در برابر الگوهای برآمده از ایدئولوژیهای کمونیستی، سوسیالیستی، ناسیونالیستی و قومی برای سازماندهی و نظامسازی اجتماعی بود و نظامی جامع از دعوت و حرکتی سازمانی برآمده از شریعت را درزمینههای تبلیغی و اجتماعی، پیش پای جوامع اسلامی و بهطور مشخص مصر، مینهاد، واکنش سرکوبگرانه حکومت، در کنار شرایط بینالمللی و منطقه بهویژه قضیهٔ فلسطین در زمانه جنگ سرد، حرکت دعوتی اخوان را به سمت و سوی سیاستورزی و مبارزه سیاسی و سپس مسلحانه با نظامهای سرکوبگر سوقداد. اسلامگرایی بهمثابه ایدئولوژی مبارزه انقلابی، زادهٔ سرکوب اخوان و ظهور جریان انقلابی به رهبری [[سید | درحالیکه جنبش [[اخوانالمسلمین]]، واکنشی ایجابی در برابر الگوهای برآمده از ایدئولوژیهای کمونیستی، سوسیالیستی، ناسیونالیستی و قومی برای سازماندهی و نظامسازی اجتماعی بود و نظامی جامع از دعوت و حرکتی سازمانی برآمده از شریعت را درزمینههای تبلیغی و اجتماعی، پیش پای جوامع اسلامی و بهطور مشخص مصر، مینهاد، واکنش سرکوبگرانه حکومت، در کنار شرایط بینالمللی و منطقه بهویژه قضیهٔ فلسطین در زمانه جنگ سرد، حرکت دعوتی اخوان را به سمت و سوی سیاستورزی و مبارزه سیاسی و سپس مسلحانه با نظامهای سرکوبگر سوقداد. اسلامگرایی بهمثابه ایدئولوژی مبارزه انقلابی، زادهٔ سرکوب اخوان و ظهور جریان انقلابی به رهبری [[ابراهیم حسین شاذلی|سید قطب]] در دهه 1960 میلادی بود. کتاب: <big>نشانههای راه</big> و تفسیر در <big>سایهسار قرآن</big> او، مبنای عمل انقلابی را در میان اخوانیان در دهههای 50 و 60 میلادی فراهممیکردند<br> | ||
مفاهیم جامعهٔ جاهلی، طاغوت و ضلالت و تکفیر، در رویکرد اجتماعی- سیاسی سلفی اهمیت دارند. تعبیر <sub>جاهلیت قرن بیستم</sub> برای نخستین بار در نوشتهها و اندیشههای سید | مفاهیم جامعهٔ جاهلی، طاغوت و ضلالت و تکفیر، در رویکرد اجتماعی- سیاسی سلفی اهمیت دارند. تعبیر <sub>جاهلیت قرن بیستم</sub> برای نخستین بار در نوشتهها و اندیشههای [[سید قطب]] بیانشد؛ تعبیری که او برای تمدن غربی و جوامع اسلامی زیر سلطه حاکمان جائر بهکاربرد و زمینههای نظری کاربرد خشونت و شکلگیری جنبشهای مسلحانه را در درون و برون کشورهای اسلامی، با دارالحرب خواندن آنها بهسبب حاکمیت جهل و جور، فراهمکرد. با وجود اختلافهای امروزین جریانهای سلفی و اخوان، جریان جهادی و تکفیری سلفی، وامدار سید قطب و ایدئولوژی او هستند؛ تاجاییکه گرایشهای سلفی جهادی را <big>«قطبیه»</big> مینامند. گروههای معتقد به تغییر مسالمتآمیز و از طریق کار حزبی مانند: <big>حزب النور</big>، به نام <big>«سلفیه حزبیه»</big> شناختهمیشوند. | ||
=== سلفیگری در فرانسه === | === سلفیگری در فرانسه === | ||