پرش به محتوا

نقد و بررسی دیدگاه جریان‌های تکفیری در انکار شفاعت (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'می‌نویسد'
جز (تمیزکاری)
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'می‌نویسد')
خط ۶۱: خط ۶۱:
... براى نيل به سعادت، علاوه بر جریان اعمال و گامهايى كه خود انسان برمى‏دارد، يك جریان ديگرى نيز هميشه در جهان است و آن جریان رحمت سابقه پروردگار است. در متون دينى آمده است: يا من سبقت رحمته غضبه. «اى كسى كه رحمت او بر غضبش تقدّم دارد»
... براى نيل به سعادت، علاوه بر جریان اعمال و گامهايى كه خود انسان برمى‏دارد، يك جریان ديگرى نيز هميشه در جهان است و آن جریان رحمت سابقه پروردگار است. در متون دينى آمده است: يا من سبقت رحمته غضبه. «اى كسى كه رحمت او بر غضبش تقدّم دارد»


ایشان در تبیین قانون جاذبه و سبقت رحمت عام الهی در نظام آفرینش می نویسد:
ایشان در تبیین قانون جاذبه و سبقت رحمت عام الهی در نظام آفرینش می‌نویسد:


به هر حال اين واقعيتى است كه در نظام هستى، اصالت از آن رحمت و سعادت و رستگارى است و كفرها و فسقها و شرور، عارضى و غير اصيل مى‏باشند و همواره آنچه كه عارضى است به سبب جاذبه رحمت تا حدى كه ممكن است برطرف مى‏گردد.
به هر حال اين واقعيتى است كه در نظام هستى، اصالت از آن رحمت و سعادت و رستگارى است و كفرها و فسقها و شرور، عارضى و غير اصيل مى‏باشند و همواره آنچه كه عارضى است به سبب جاذبه رحمت تا حدى كه ممكن است برطرف مى‏گردد.
خط ۸۹: خط ۸۹:
مغفرت الهى مانند هر رحمت ديگر داراى نظام و قانون است...امكان ندارد هيچيك از جریانهاى رحمت پروردگار بدون نظام انجام گيرد. به همين دليل مغفرت پروردگار هم بايد از طريق نفوس كمّلين و ارواح بزرگ انبياء و اولياء به گناهكاران برسد و اين لازمه نظام داشتن جهان است.
مغفرت الهى مانند هر رحمت ديگر داراى نظام و قانون است...امكان ندارد هيچيك از جریانهاى رحمت پروردگار بدون نظام انجام گيرد. به همين دليل مغفرت پروردگار هم بايد از طريق نفوس كمّلين و ارواح بزرگ انبياء و اولياء به گناهكاران برسد و اين لازمه نظام داشتن جهان است.


ایشان در تبیین بیشتر قانون ارتباط بین رحمت مغفرت و شفاعت در معنویات می نویسد:  
ایشان در تبیین بیشتر قانون ارتباط بین رحمت مغفرت و شفاعت در معنویات می‌نویسد:  


به همان دليلى كه رحمت وحى بدون واسطه انجام نمى‏گيرد و همه مردم از جانب خدا به نبوّت برانگيخته نمى‏شوند و هيچ رحمت ديگر هم بدون واسطه واقع نمى‏شود، رحمت مغفرت هم بى‏واسطه ممكن نيست تحقق پيدا كند.<ref>مجموعه ‏آثاراستاد شهيدمطهرى، ج‏1، ص: 261-260 </ref>
به همان دليلى كه رحمت وحى بدون واسطه انجام نمى‏گيرد و همه مردم از جانب خدا به نبوّت برانگيخته نمى‏شوند و هيچ رحمت ديگر هم بدون واسطه واقع نمى‏شود، رحمت مغفرت هم بى‏واسطه ممكن نيست تحقق پيدا كند.<ref>مجموعه ‏آثاراستاد شهيدمطهرى، ج‏1، ص: 261-260 </ref>


ايشان در تبیین عقلاني بودن شفاعت در نظام هستی می نویسد:
ايشان در تبیین عقلاني بودن شفاعت در نظام هستی می‌نویسد:


اگر فرضا هيچ دليل نقلى بر شفاعت در دست نبود ناچار بوديم از راه عقل و براهين قاطعى از قبيل برهان امكان اشرف و نظام داشتن هستى به آن قائل شويم.
اگر فرضا هيچ دليل نقلى بر شفاعت در دست نبود ناچار بوديم از راه عقل و براهين قاطعى از قبيل برهان امكان اشرف و نظام داشتن هستى به آن قائل شويم.
خط ۹۹: خط ۹۹:
وقتى كسى وجود مغفرت خدا را بپذيرد، مبانى محكم عقلى، او را ناچار مى‏سازد كه بگويد جریان مغفرت بايد از مجراى يك عقل كلّى يا يك نفس كلّى يعنى عقل و نفسى كه داراى مقام ولايت كليه الهيه است صورت گيرد؛ امكان ندارد كه فيض الهى بيرون از قانون و حساب به موجودات برسد.
وقتى كسى وجود مغفرت خدا را بپذيرد، مبانى محكم عقلى، او را ناچار مى‏سازد كه بگويد جریان مغفرت بايد از مجراى يك عقل كلّى يا يك نفس كلّى يعنى عقل و نفسى كه داراى مقام ولايت كليه الهيه است صورت گيرد؛ امكان ندارد كه فيض الهى بيرون از قانون و حساب به موجودات برسد.


ایشان قرآن و روایات را بیانگر قوانین مذکور دانسته و می نویسد:  
ایشان قرآن و روایات را بیانگر قوانین مذکور دانسته و می‌نویسد:  


... خوشبختانه قرآن كريم ما را در اينجا نيز رهبرى فرموده است؛ با ضميمه كردن روایات اسلامى، خصوصا با توجه به آنچه در روایات معتبر و شامخ شيعه در باب ولايت كليه رسول خدا و ائمه اطهار (عليهم السلام) و مراتب ولايت در طبقات پايين‏تر اهل ايمان رسيده است، چنين استنباط مى‏كنيم كه وسيله مغفرت تنها يك روح كلى نيست بلكه نفوس كليه و جزئيه بشرى با اختلاف مراتبى كه دارند هر كدام سهمى از شفاعت دارند و اين يكى از مهمترين معارف اسلام و قرآن است كه تنها در مذهب مقدّس شيعه به وسيله ائمه اطهار و شاگردان مكتب آنها خوب توضيح داده شده است، لهذا از افتخارات اين مذهب شمرده مى‏شود.
... خوشبختانه قرآن كريم ما را در اينجا نيز رهبرى فرموده است؛ با ضميمه كردن روایات اسلامى، خصوصا با توجه به آنچه در روایات معتبر و شامخ شيعه در باب ولايت كليه رسول خدا و ائمه اطهار (عليهم السلام) و مراتب ولايت در طبقات پايين‏تر اهل ايمان رسيده است، چنين استنباط مى‏كنيم كه وسيله مغفرت تنها يك روح كلى نيست بلكه نفوس كليه و جزئيه بشرى با اختلاف مراتبى كه دارند هر كدام سهمى از شفاعت دارند و اين يكى از مهمترين معارف اسلام و قرآن است كه تنها در مذهب مقدّس شيعه به وسيله ائمه اطهار و شاگردان مكتب آنها خوب توضيح داده شده است، لهذا از افتخارات اين مذهب شمرده مى‏شود.
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
«حاملين عرش و آنان كه در گرد عرشند به حمد و تسبيح پروردگارشان اشتغال دارند و به وى مؤمنند و براى كسانى كه ايمان دارند آمرزش مى‏طلبند كه: پروردگارا رحمت و دانش تو همه چيز را فرا گرفته است پس بيامرز آنان را كه بسوى تو باز آمده ‏اند و راه تو را پيروى نموده‏اند و آنان را از عذاب دوزخ حفظ فرما.»
«حاملين عرش و آنان كه در گرد عرشند به حمد و تسبيح پروردگارشان اشتغال دارند و به وى مؤمنند و براى كسانى كه ايمان دارند آمرزش مى‏طلبند كه: پروردگارا رحمت و دانش تو همه چيز را فرا گرفته است پس بيامرز آنان را كه بسوى تو باز آمده ‏اند و راه تو را پيروى نموده‏اند و آنان را از عذاب دوزخ حفظ فرما.»


ایشان آیات مذکور را بیانگر وسعت رحمت الهی دانسته و می نویسد:  
ایشان آیات مذکور را بیانگر وسعت رحمت الهی دانسته و می‌نویسد:  


از اين آيه كريمه مى‏توان هم نامحدود بودن رحمت خدا را فهميد، و هم شرط اساسى لياقت براى استفاده از مغفرت را.  
از اين آيه كريمه مى‏توان هم نامحدود بودن رحمت خدا را فهميد، و هم شرط اساسى لياقت براى استفاده از مغفرت را.  
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
اعراب زمان جاهليت نيز درباره بتهايى كه شريك خداوند قرار مى‏دادند ... مى‏گفتند كه آفرينش، منحصرا در دست خداست و كسى با او در اين كار شريك نيست، ولى در اداره جهان، بتها با او شركت دارند. شرك اعراب جاهليت، شرك در «خالق» نبود، شرك در «رب» بود....مشركين كه مى‏پنداشتند ربوبيت جهان بين خدا و غير خدا تقسيم شده است بر خود لازم نمى‏دانستند كه در صدد جلب رضا و خشنودى «اللّه» باشند؛ مى‏گفتند مى‏توان با قربانيها و پرستشهايى كه در برابر بتها انجام مى‏دهيم، رضايت «رب» هاى ديگر را بدست آوريم و نظر موافق آنها را جلب كنيم هر چند مخالف رضاى «اللّه» باشد؛ اگر رضايت اينها را كسب كنيم آنها خودشان بنحوى كار را در نزد «اللّه» حل مى‏كنند.
اعراب زمان جاهليت نيز درباره بتهايى كه شريك خداوند قرار مى‏دادند ... مى‏گفتند كه آفرينش، منحصرا در دست خداست و كسى با او در اين كار شريك نيست، ولى در اداره جهان، بتها با او شركت دارند. شرك اعراب جاهليت، شرك در «خالق» نبود، شرك در «رب» بود....مشركين كه مى‏پنداشتند ربوبيت جهان بين خدا و غير خدا تقسيم شده است بر خود لازم نمى‏دانستند كه در صدد جلب رضا و خشنودى «اللّه» باشند؛ مى‏گفتند مى‏توان با قربانيها و پرستشهايى كه در برابر بتها انجام مى‏دهيم، رضايت «رب» هاى ديگر را بدست آوريم و نظر موافق آنها را جلب كنيم هر چند مخالف رضاى «اللّه» باشد؛ اگر رضايت اينها را كسب كنيم آنها خودشان بنحوى كار را در نزد «اللّه» حل مى‏كنند.


ایشان در ادامه این قسمت خطر عظیم شرک ربوبی را که مشرکین بدان مبتلا بودند به مسلمانان گوشزد کرده و می نویسد:  
ایشان در ادامه این قسمت خطر عظیم شرک ربوبی را که مشرکین بدان مبتلا بودند به مسلمانان گوشزد کرده و می‌نویسد:  


اگر در ميان مسلمانان هم كسى چنين معتقد شود كه در كنار دستگاه سلطنت ربوبى، سلطنتى ديگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست دركار است، چيزى جز شرك‏ نخواهد بود. <ref>مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏1، ص:258- 254</ref>
اگر در ميان مسلمانان هم كسى چنين معتقد شود كه در كنار دستگاه سلطنت ربوبى، سلطنتى ديگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست دركار است، چيزى جز شرك‏ نخواهد بود. <ref>مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏1، ص:258- 254</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۴۲۴

ویرایش