۸۶٬۴۲۴
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'مینویسد') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
... براى نيل به سعادت، علاوه بر جریان اعمال و گامهايى كه خود انسان برمىدارد، يك جریان ديگرى نيز هميشه در جهان است و آن جریان رحمت سابقه پروردگار است. در متون دينى آمده است: يا من سبقت رحمته غضبه. «اى كسى كه رحمت او بر غضبش تقدّم دارد» | ... براى نيل به سعادت، علاوه بر جریان اعمال و گامهايى كه خود انسان برمىدارد، يك جریان ديگرى نيز هميشه در جهان است و آن جریان رحمت سابقه پروردگار است. در متون دينى آمده است: يا من سبقت رحمته غضبه. «اى كسى كه رحمت او بر غضبش تقدّم دارد» | ||
ایشان در تبیین قانون جاذبه و سبقت رحمت عام الهی در نظام آفرینش | ایشان در تبیین قانون جاذبه و سبقت رحمت عام الهی در نظام آفرینش مینویسد: | ||
به هر حال اين واقعيتى است كه در نظام هستى، اصالت از آن رحمت و سعادت و رستگارى است و كفرها و فسقها و شرور، عارضى و غير اصيل مىباشند و همواره آنچه كه عارضى است به سبب جاذبه رحمت تا حدى كه ممكن است برطرف مىگردد. | به هر حال اين واقعيتى است كه در نظام هستى، اصالت از آن رحمت و سعادت و رستگارى است و كفرها و فسقها و شرور، عارضى و غير اصيل مىباشند و همواره آنچه كه عارضى است به سبب جاذبه رحمت تا حدى كه ممكن است برطرف مىگردد. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
مغفرت الهى مانند هر رحمت ديگر داراى نظام و قانون است...امكان ندارد هيچيك از جریانهاى رحمت پروردگار بدون نظام انجام گيرد. به همين دليل مغفرت پروردگار هم بايد از طريق نفوس كمّلين و ارواح بزرگ انبياء و اولياء به گناهكاران برسد و اين لازمه نظام داشتن جهان است. | مغفرت الهى مانند هر رحمت ديگر داراى نظام و قانون است...امكان ندارد هيچيك از جریانهاى رحمت پروردگار بدون نظام انجام گيرد. به همين دليل مغفرت پروردگار هم بايد از طريق نفوس كمّلين و ارواح بزرگ انبياء و اولياء به گناهكاران برسد و اين لازمه نظام داشتن جهان است. | ||
ایشان در تبیین بیشتر قانون ارتباط بین رحمت مغفرت و شفاعت در معنویات | ایشان در تبیین بیشتر قانون ارتباط بین رحمت مغفرت و شفاعت در معنویات مینویسد: | ||
به همان دليلى كه رحمت وحى بدون واسطه انجام نمىگيرد و همه مردم از جانب خدا به نبوّت برانگيخته نمىشوند و هيچ رحمت ديگر هم بدون واسطه واقع نمىشود، رحمت مغفرت هم بىواسطه ممكن نيست تحقق پيدا كند.<ref>مجموعه آثاراستاد شهيدمطهرى، ج1، ص: 261-260 </ref> | به همان دليلى كه رحمت وحى بدون واسطه انجام نمىگيرد و همه مردم از جانب خدا به نبوّت برانگيخته نمىشوند و هيچ رحمت ديگر هم بدون واسطه واقع نمىشود، رحمت مغفرت هم بىواسطه ممكن نيست تحقق پيدا كند.<ref>مجموعه آثاراستاد شهيدمطهرى، ج1، ص: 261-260 </ref> | ||
ايشان در تبیین عقلاني بودن شفاعت در نظام هستی | ايشان در تبیین عقلاني بودن شفاعت در نظام هستی مینویسد: | ||
اگر فرضا هيچ دليل نقلى بر شفاعت در دست نبود ناچار بوديم از راه عقل و براهين قاطعى از قبيل برهان امكان اشرف و نظام داشتن هستى به آن قائل شويم. | اگر فرضا هيچ دليل نقلى بر شفاعت در دست نبود ناچار بوديم از راه عقل و براهين قاطعى از قبيل برهان امكان اشرف و نظام داشتن هستى به آن قائل شويم. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
وقتى كسى وجود مغفرت خدا را بپذيرد، مبانى محكم عقلى، او را ناچار مىسازد كه بگويد جریان مغفرت بايد از مجراى يك عقل كلّى يا يك نفس كلّى يعنى عقل و نفسى كه داراى مقام ولايت كليه الهيه است صورت گيرد؛ امكان ندارد كه فيض الهى بيرون از قانون و حساب به موجودات برسد. | وقتى كسى وجود مغفرت خدا را بپذيرد، مبانى محكم عقلى، او را ناچار مىسازد كه بگويد جریان مغفرت بايد از مجراى يك عقل كلّى يا يك نفس كلّى يعنى عقل و نفسى كه داراى مقام ولايت كليه الهيه است صورت گيرد؛ امكان ندارد كه فيض الهى بيرون از قانون و حساب به موجودات برسد. | ||
ایشان قرآن و روایات را بیانگر قوانین مذکور دانسته و | ایشان قرآن و روایات را بیانگر قوانین مذکور دانسته و مینویسد: | ||
... خوشبختانه قرآن كريم ما را در اينجا نيز رهبرى فرموده است؛ با ضميمه كردن روایات اسلامى، خصوصا با توجه به آنچه در روایات معتبر و شامخ شيعه در باب ولايت كليه رسول خدا و ائمه اطهار (عليهم السلام) و مراتب ولايت در طبقات پايينتر اهل ايمان رسيده است، چنين استنباط مىكنيم كه وسيله مغفرت تنها يك روح كلى نيست بلكه نفوس كليه و جزئيه بشرى با اختلاف مراتبى كه دارند هر كدام سهمى از شفاعت دارند و اين يكى از مهمترين معارف اسلام و قرآن است كه تنها در مذهب مقدّس شيعه به وسيله ائمه اطهار و شاگردان مكتب آنها خوب توضيح داده شده است، لهذا از افتخارات اين مذهب شمرده مىشود. | ... خوشبختانه قرآن كريم ما را در اينجا نيز رهبرى فرموده است؛ با ضميمه كردن روایات اسلامى، خصوصا با توجه به آنچه در روایات معتبر و شامخ شيعه در باب ولايت كليه رسول خدا و ائمه اطهار (عليهم السلام) و مراتب ولايت در طبقات پايينتر اهل ايمان رسيده است، چنين استنباط مىكنيم كه وسيله مغفرت تنها يك روح كلى نيست بلكه نفوس كليه و جزئيه بشرى با اختلاف مراتبى كه دارند هر كدام سهمى از شفاعت دارند و اين يكى از مهمترين معارف اسلام و قرآن است كه تنها در مذهب مقدّس شيعه به وسيله ائمه اطهار و شاگردان مكتب آنها خوب توضيح داده شده است، لهذا از افتخارات اين مذهب شمرده مىشود. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
«حاملين عرش و آنان كه در گرد عرشند به حمد و تسبيح پروردگارشان اشتغال دارند و به وى مؤمنند و براى كسانى كه ايمان دارند آمرزش مىطلبند كه: پروردگارا رحمت و دانش تو همه چيز را فرا گرفته است پس بيامرز آنان را كه بسوى تو باز آمده اند و راه تو را پيروى نمودهاند و آنان را از عذاب دوزخ حفظ فرما.» | «حاملين عرش و آنان كه در گرد عرشند به حمد و تسبيح پروردگارشان اشتغال دارند و به وى مؤمنند و براى كسانى كه ايمان دارند آمرزش مىطلبند كه: پروردگارا رحمت و دانش تو همه چيز را فرا گرفته است پس بيامرز آنان را كه بسوى تو باز آمده اند و راه تو را پيروى نمودهاند و آنان را از عذاب دوزخ حفظ فرما.» | ||
ایشان آیات مذکور را بیانگر وسعت رحمت الهی دانسته و | ایشان آیات مذکور را بیانگر وسعت رحمت الهی دانسته و مینویسد: | ||
از اين آيه كريمه مىتوان هم نامحدود بودن رحمت خدا را فهميد، و هم شرط اساسى لياقت براى استفاده از مغفرت را. | از اين آيه كريمه مىتوان هم نامحدود بودن رحمت خدا را فهميد، و هم شرط اساسى لياقت براى استفاده از مغفرت را. | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
اعراب زمان جاهليت نيز درباره بتهايى كه شريك خداوند قرار مىدادند ... مىگفتند كه آفرينش، منحصرا در دست خداست و كسى با او در اين كار شريك نيست، ولى در اداره جهان، بتها با او شركت دارند. شرك اعراب جاهليت، شرك در «خالق» نبود، شرك در «رب» بود....مشركين كه مىپنداشتند ربوبيت جهان بين خدا و غير خدا تقسيم شده است بر خود لازم نمىدانستند كه در صدد جلب رضا و خشنودى «اللّه» باشند؛ مىگفتند مىتوان با قربانيها و پرستشهايى كه در برابر بتها انجام مىدهيم، رضايت «رب» هاى ديگر را بدست آوريم و نظر موافق آنها را جلب كنيم هر چند مخالف رضاى «اللّه» باشد؛ اگر رضايت اينها را كسب كنيم آنها خودشان بنحوى كار را در نزد «اللّه» حل مىكنند. | اعراب زمان جاهليت نيز درباره بتهايى كه شريك خداوند قرار مىدادند ... مىگفتند كه آفرينش، منحصرا در دست خداست و كسى با او در اين كار شريك نيست، ولى در اداره جهان، بتها با او شركت دارند. شرك اعراب جاهليت، شرك در «خالق» نبود، شرك در «رب» بود....مشركين كه مىپنداشتند ربوبيت جهان بين خدا و غير خدا تقسيم شده است بر خود لازم نمىدانستند كه در صدد جلب رضا و خشنودى «اللّه» باشند؛ مىگفتند مىتوان با قربانيها و پرستشهايى كه در برابر بتها انجام مىدهيم، رضايت «رب» هاى ديگر را بدست آوريم و نظر موافق آنها را جلب كنيم هر چند مخالف رضاى «اللّه» باشد؛ اگر رضايت اينها را كسب كنيم آنها خودشان بنحوى كار را در نزد «اللّه» حل مىكنند. | ||
ایشان در ادامه این قسمت خطر عظیم شرک ربوبی را که مشرکین بدان مبتلا بودند به مسلمانان گوشزد کرده و | ایشان در ادامه این قسمت خطر عظیم شرک ربوبی را که مشرکین بدان مبتلا بودند به مسلمانان گوشزد کرده و مینویسد: | ||
اگر در ميان مسلمانان هم كسى چنين معتقد شود كه در كنار دستگاه سلطنت ربوبى، سلطنتى ديگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست دركار است، چيزى جز شرك نخواهد بود. <ref>مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج1، ص:258- 254</ref> | اگر در ميان مسلمانان هم كسى چنين معتقد شود كه در كنار دستگاه سلطنت ربوبى، سلطنتى ديگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست دركار است، چيزى جز شرك نخواهد بود. <ref>مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج1، ص:258- 254</ref> |