۲۳٬۰۰۳
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|1291 | |1291 م | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|الجزایر | |[[الجزایر]] | ||
|- | |- | ||
|دین | |دین | ||
|اسلام | |[[اسلام]] | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
'''شیخ ابوالعباس احمد بن مصطفی بن العلاوی''' معروف به العلوی مستغانمی در شهر مستغانم کشور [[الجزائر]] به دنیا آمد. وی انجمن '''نظم علوی''' و '''روزنامه البلاغ''' را تأسیس کرد. ایشان در جریان فکری در [[الجزایر]] و به طور کلی جهان عرب و [[جهان اسلام]] تلاش فراوان کرد. ایشان کتابهای زیادی در زمینۀ [[عرفان]]، [[فقه]]، [[تفسیر]]، [[فلسفه]] و... تألیف کرده است. | '''شیخ ابوالعباس احمد بن مصطفی بن العلاوی''' معروف به العلوی مستغانمی در شهر مستغانم کشور [[الجزائر]] به دنیا آمد. وی انجمن '''نظم علوی''' و '''روزنامه البلاغ''' را تأسیس کرد. ایشان در جریان فکری در [[الجزایر]] و به طور کلی جهان عرب و [[جهان اسلام]] تلاش فراوان کرد. ایشان کتابهای زیادی در زمینۀ [[عرفان]]، [[فقه]]، [[تفسیر]]، [[فلسفه]] و... تألیف کرده است. | ||
=زندگینامه= | == زندگینامه == | ||
ایشان در سال 1291 هجری قمری در شهر مستغانم [[الجزایر]] به دنیا آمد. وی دانش خود را از دانشمندان زمان خود فراگرفت، سپس با مربی بزرگ، شریف محمد بن حبیب البوسیدی الشازلی الدرقاوی ملاقات کرد و با تربیت او پرورش یافت. وی از نظر دانش و ادبیات از همسالان خود پیشی گرفت. او اصول نگارش [[قرآن]] و سورهها را به دست پدرش، حاجی مصطفی، که معلم [[قرآن کریم]] بود آموخت. او [[سوره الرحمن]] را حفظ کرد. برای حمایت از خانواده، بهویژه پس از مرگ پدر، در سنین پایین، مجبور به تجارت شد. وی به همراه گروهی از دانشآموزان در [[فقه]]، مباحث کلامی مثل [[توحید]] و نیز [[تفسیر قرآن]] به دست گروهی از استادان [[مدینه منوره|مدینه]]، فعالیت علمی خویش را دنبال کرد، تا زمانی که با معلم معنوی خود، شیخ ''محمد بن حبیب البوزیدی'' ملاقات کرد، و تا زمان مرگش در سال 1909 میلادی، نزد او ماند و بهرۀ علمی و معنوی گرفت. سپس با عزم و ارادۀ صادقانه، در سال 1909 میلادی، '''نظم علوی''' را تأسیس کرد. او برای ایجاد مکانهای علمی('''زاویه''' یا '''گوشه''') که هم سازگار با تحولات مدرن و هم حفظ نقش آموزشی و معنوی آن باشد تلاش کرد. او برای ساختن گوشۀ جدیدی تعدادی امکانات را مانند بخشهای مطالعه، چاپخانه، و نانوایی گرد هم آورده بود او منتخبی از دانشمندان در [[تفسیر]] و [[حدیث]] را جذب کرد. | ایشان در سال 1291 هجری قمری در شهر مستغانم [[الجزایر]] به دنیا آمد. وی دانش خود را از دانشمندان زمان خود فراگرفت، سپس با مربی بزرگ، شریف محمد بن حبیب البوسیدی الشازلی الدرقاوی ملاقات کرد و با تربیت او پرورش یافت. وی از نظر دانش و ادبیات از همسالان خود پیشی گرفت. او اصول نگارش [[قرآن]] و سورهها را به دست پدرش، حاجی مصطفی، که معلم [[قرآن کریم]] بود آموخت. او [[سوره الرحمن]] را حفظ کرد. برای حمایت از خانواده، بهویژه پس از مرگ پدر، در سنین پایین، مجبور به تجارت شد. وی به همراه گروهی از دانشآموزان در [[فقه]]، مباحث کلامی مثل [[توحید]] و نیز [[تفسیر قرآن]] به دست گروهی از استادان [[مدینه منوره|مدینه]]، فعالیت علمی خویش را دنبال کرد، تا زمانی که با معلم معنوی خود، شیخ ''محمد بن حبیب البوزیدی'' ملاقات کرد، و تا زمان مرگش در سال 1909 میلادی، نزد او ماند و بهرۀ علمی و معنوی گرفت. سپس با عزم و ارادۀ صادقانه، در سال 1909 میلادی، '''نظم علوی''' را تأسیس کرد. او برای ایجاد مکانهای علمی('''زاویه''' یا '''گوشه''') که هم سازگار با تحولات مدرن و هم حفظ نقش آموزشی و معنوی آن باشد تلاش کرد. او برای ساختن گوشۀ جدیدی تعدادی امکانات را مانند بخشهای مطالعه، چاپخانه، و نانوایی گرد هم آورده بود او منتخبی از دانشمندان در [[تفسیر]] و [[حدیث]] را جذب کرد. | ||
=فعالیتها= | == فعالیتها == | ||
او با درایت خاصی مسئولیتهای علمی را مدیریت نمود. وی به آموزش پیروان خود و گسترش مبلغین در سراسر [[الجزایر]] پرداخت. مکانهایی('''زاویه''' یا '''گوشه''') را برای برگزاری محافل علمی ساخت و همایشهای فکری برگزار کرد. او روزنامه البلاغ را تأسیس کرد، دولت [[فرانسه]] خطر این روزنامه را که متوجه برنامههای آن کشور است گوشزد کرد. سپس روزنامه المرشد را تاسیس کرد. مردم به دستورات او پایبند بودند و '''گوشههای''' شیخ را تقدیس کردند و به پیروانش افزوده میشد. فعالیتش تنها به [[الجزایر]] محدود نشد، بلکه به تمام نقاط [[اروپا]] و جاهای دیگر گسترش یافت. وی به [[بریتانیا]]، [[هلند]]، [[فرانسه]]، [[حبشه]]، [[حجاز]]، [[فلسطین]]، [[سوریه]] و [[مغرب|مغرب]] توجه داشت.<br> | او با درایت خاصی مسئولیتهای علمی را مدیریت نمود. وی به آموزش پیروان خود و گسترش مبلغین در سراسر [[الجزایر]] پرداخت. مکانهایی('''زاویه''' یا '''گوشه''') را برای برگزاری محافل علمی ساخت و همایشهای فکری برگزار کرد. او روزنامه البلاغ را تأسیس کرد، دولت [[فرانسه]] خطر این روزنامه را که متوجه برنامههای آن کشور است گوشزد کرد. سپس روزنامه المرشد را تاسیس کرد. مردم به دستورات او پایبند بودند و '''گوشههای''' شیخ را تقدیس کردند و به پیروانش افزوده میشد. فعالیتش تنها به [[الجزایر]] محدود نشد، بلکه به تمام نقاط [[اروپا]] و جاهای دیگر گسترش یافت. وی به [[بریتانیا]]، [[هلند]]، [[فرانسه]]، [[حبشه]]، [[حجاز]]، [[فلسطین]]، [[سوریه]] و [[مغرب|مغرب]] توجه داشت.<br> | ||
= | === آثارعلمی === | ||
* کتابها و نامهها. | * کتابها و نامهها. | ||
* مقالات مطبوعاتی. | * مقالات مطبوعاتی. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
مقالههایی که به اشتراک گذاشته، به وضعیت ملت [[الجزایر]] به طور خاص و ملت [[اسلام]] به طور کلی پرداخته و بیماری این ملت را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و داروی مؤثر آن را شرح داده و به مهمترین ایدئولوژیک، اجتماعی و حتی سیاسی پرداخته است. مسائل و مشکلاتی که در آن زمان افکار عمومی را به خود مشغول کرد و از افشای برنامههای مبلغان و کسانی که توسط مدافعان ادغام، مورد تهمت قرار گرفتند و کسانی که از سیاست استعماری [[فرانسه]] در محو هویت و شخصیت الجزایر دریغ نکردند. همچنین رسیدگی به مسائل مربوط به زنان، کودکان، خانواده، تحصیلات، امور اداری، قضاییه و سایر مسائل عبادی و معاملات، و نیز دفاعش از [[تصوف]] را در این مقالهها گوشزد میکند<ref>ر. ک: مقاله با عنوان: إلی الوطنیین من أبناء ملتنا- البلاغ الجزائری- عدد 57 تاریخ 10/02/1928.</ref>.<br> | مقالههایی که به اشتراک گذاشته، به وضعیت ملت [[الجزایر]] به طور خاص و ملت [[اسلام]] به طور کلی پرداخته و بیماری این ملت را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و داروی مؤثر آن را شرح داده و به مهمترین ایدئولوژیک، اجتماعی و حتی سیاسی پرداخته است. مسائل و مشکلاتی که در آن زمان افکار عمومی را به خود مشغول کرد و از افشای برنامههای مبلغان و کسانی که توسط مدافعان ادغام، مورد تهمت قرار گرفتند و کسانی که از سیاست استعماری [[فرانسه]] در محو هویت و شخصیت الجزایر دریغ نکردند. همچنین رسیدگی به مسائل مربوط به زنان، کودکان، خانواده، تحصیلات، امور اداری، قضاییه و سایر مسائل عبادی و معاملات، و نیز دفاعش از [[تصوف]] را در این مقالهها گوشزد میکند<ref>ر. ک: مقاله با عنوان: إلی الوطنیین من أبناء ملتنا- البلاغ الجزائری- عدد 57 تاریخ 10/02/1928.</ref>.<br> | ||
=«زاویه» از نگاه او= | == «زاویه» از نگاه او == | ||
او بر این عقیده بود که '''«زاویه»''' مکانی تنها برای ذکر و عبادت نیست _جایی که عابد در آن کنارهگیری میکند تا از دنیا جدا شود_ بلکه یک مدرسۀ معنوی و آموزشی است که به منظور کمک به تربیت و آموزش افراد، چه بزرگ و چه کوچک، باید امکانات علمی در آن وجود داشته باشد. او از پیروان خود میخواهد تا از '''زاویه''' و '''گوشه'''، فضایی علمی بسازند<ref>ر. ک: أعذب المناهل فی الأجوبة والرسائل صفحة 206.</ref>. | او بر این عقیده بود که '''«زاویه»''' مکانی تنها برای ذکر و عبادت نیست _جایی که عابد در آن کنارهگیری میکند تا از دنیا جدا شود_ بلکه یک مدرسۀ معنوی و آموزشی است که به منظور کمک به تربیت و آموزش افراد، چه بزرگ و چه کوچک، باید امکانات علمی در آن وجود داشته باشد. او از پیروان خود میخواهد تا از '''زاویه''' و '''گوشه'''، فضایی علمی بسازند<ref>ر. ک: أعذب المناهل فی الأجوبة والرسائل صفحة 206.</ref>. | ||
=درگذشت= | == درگذشت == | ||
او سرانجام در سال 1351 هجری قمری درگذشت و در شهر خود در مستغانم به خاک سپرده شد و زیارتگاهی بر سر خاکش، برای بازدیدکنندگان از اقصی نقاط ساخته شد. | او سرانجام در سال 1351 هجری قمری درگذشت و در شهر خود در مستغانم به خاک سپرده شد و زیارتگاهی بر سر خاکش، برای بازدیدکنندگان از اقصی نقاط ساخته شد. | ||
== منابع == | == منابع == |