پرش به محتوا

امانوئل مکرون: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
اقتصاد کشورهای غربی اساسا بنابر رویه‌های تاریخی چندصد سال گذشته، براساس استثمار سرزمین‌های خارجی به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم شکل گرفته است. این کشورها در سال‌های اخیر نیز باوجود اتمام دوره استعمار مستقیم سعی کرده‌اند با حضور نظامی و کنترل سرزمینی مدیریت منابع کشورهای دیگر را در دست بگیرند. حمله [[آمریکا]] به [[افغانستان]] در سال ۲۰۰۱ کشوری که صاحب تریلیون‌ها دلار معدن دست‌نخورده است و نیز اشغال کشور نفتخیز عراق در سال ۲۰۰۳ و نیز اشغال مناطق نفتی شرق سوریه ازجمله این اقدامات هستند. فرانسه نیز برای بهتر کردن اوضاع اقتصادی خود و گشودن بازارهای جهانی و دستیابی به منابع کشورهای دیگر تشخیص داده که باید مجددا حضور و نفوذ خود را در [[آسیا]] و [[آفریقا]] تقویت کند. [[فرانسه]] برهمین اساس کشورهای عضو جی۵ یعنی ساحل آفریقا را تشکیل داده و سعی دارد با ساختارسازی به بهانه حمایت از آنان دربرابر تروریسم، نیروهای خود را در این کشورها مستقر کرده و نفوذ سیاسی و نظامی خود را تحکیم کند. پنج کشور بورکینافاسو، مالی، موریتانی، نیجر و چاد عضو کشورهای ساحل [[آفریقا]] هستند که میزبانی از چهار هزار نظامی فرانسوی را نیز برعهده دارند. فرانسه همچنین در آسیا نیز به‌دنبال احیای مناطق تحت نفوذ سابق خود است. [[پاریس]] در همین راستا نیروهایی را در شمال و شرق [[سوریه]] به بهانه حمایت از مبارزه کردها علیه [[داعش]] مستقر کرده است. مکرون همچنین پس از انفجار بندر بیروت بلافاصله به این شهر سفر کرده و کمتر از دو ماه بعد از انفجار نیز مجددا به لبنان سفر کرد. او در جریان سفرهای خود در لبنان سیاستمداران لبنانی را تهدید کرد و در اظهاراتی مداخله‌جویانه مدعی شد فضای سیاسی این کشور را تغییر خواهد داد. او پس از سفر دوم خود به بیروت پس از انفجار بندر این شهر به‌صورت غیرمنتظره‌ای در ۱۲ شهریورماه از لبنان به عراق رفت؛ جایی که او در اقدامی غیرمعمول در زمان حضور چهارساعته خود، جلسه‌ای مشترک با رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و رئیس پارلمان عراق داشت. مکرون برای آماده‌سازی کشورش برای حضور منطقه‌ای نیاز به پیشران‌هایی در کشورش دارد تا بتواند زمینه‌ای مناسب برای حضور خارجی فرانسه ایجاد کند. وقوع بحران و حرکات تروریستی در فرانسه با منشا خارجی می‌تواند فرانسوی‌ها را به این ذهنیت رهنمون کند که آنها باید جلوی چنین حرکاتی را در خارج از مرزهای خود بگیرند. در اینجا تمامی ارکان فرانسه از مردم و مسئولان تمرکز ذهنی ویژه‌ای بر روی حضور خارجی فرانسه در حوزه‌های سیاسی و نظامی پیدا خواهند کرد؛ حضور و نفوذی که مکرون بسط آن را برعهده خواهد داشت و با حضور در این مناطق جایگاه خود را در ذهن فرانسویان ارتقا خواهد داد. به‌طور کلی کشورگشایان فرانسوی همانند خانواده ناپلئون‌ها مانند ناپلئون اول و سوم جایگاهی بسیار بالا در میان مردم فرانسه دارند. دست زدن به اقداماتی شبیه این افراد می‌تواند برای مکرون سودمند باشد. در حوزهٔ اروپایی نیز این قاره به‌خصوص در اتحادیه اروپایی دچار شکاف‌هایی در بحث‌هایی مانند مهاجرت است. اختلافاتی که میان لیبرال دموکرات‌های اروپایی و راستگرایان بر سر مسدودسازی راه ورود مهاجران درگرفته، در دوقطبی شدن فضای اتحادیه اروپا نقش بسزایی داشته است. این مساله تاحدی بوده که کشورهای جنوب و شرق اروپا با فرانسه بر سر این موضوعات اختلاف‌نظرهای شدیدی پیدا کرده‌اند. کشورهایی مانند [[لهستان]] و [[مجارستان]] با دولت‌های راست افراطی خود ازجمله دولت‌های مخالف مکرون هستند.
اقتصاد کشورهای غربی اساسا بنابر رویه‌های تاریخی چندصد سال گذشته، براساس استثمار سرزمین‌های خارجی به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم شکل گرفته است. این کشورها در سال‌های اخیر نیز باوجود اتمام دوره استعمار مستقیم سعی کرده‌اند با حضور نظامی و کنترل سرزمینی مدیریت منابع کشورهای دیگر را در دست بگیرند. حمله [[آمریکا]] به [[افغانستان]] در سال ۲۰۰۱ کشوری که صاحب تریلیون‌ها دلار معدن دست‌نخورده است و نیز اشغال کشور نفتخیز عراق در سال ۲۰۰۳ و نیز اشغال مناطق نفتی شرق سوریه ازجمله این اقدامات هستند. فرانسه نیز برای بهتر کردن اوضاع اقتصادی خود و گشودن بازارهای جهانی و دستیابی به منابع کشورهای دیگر تشخیص داده که باید مجددا حضور و نفوذ خود را در [[آسیا]] و [[آفریقا]] تقویت کند. [[فرانسه]] برهمین اساس کشورهای عضو جی۵ یعنی ساحل آفریقا را تشکیل داده و سعی دارد با ساختارسازی به بهانه حمایت از آنان دربرابر تروریسم، نیروهای خود را در این کشورها مستقر کرده و نفوذ سیاسی و نظامی خود را تحکیم کند. پنج کشور بورکینافاسو، مالی، موریتانی، نیجر و چاد عضو کشورهای ساحل [[آفریقا]] هستند که میزبانی از چهار هزار نظامی فرانسوی را نیز برعهده دارند. فرانسه همچنین در آسیا نیز به‌دنبال احیای مناطق تحت نفوذ سابق خود است. [[پاریس]] در همین راستا نیروهایی را در شمال و شرق [[سوریه]] به بهانه حمایت از مبارزه کردها علیه [[داعش]] مستقر کرده است. مکرون همچنین پس از انفجار بندر بیروت بلافاصله به این شهر سفر کرده و کمتر از دو ماه بعد از انفجار نیز مجددا به لبنان سفر کرد. او در جریان سفرهای خود در لبنان سیاستمداران لبنانی را تهدید کرد و در اظهاراتی مداخله‌جویانه مدعی شد فضای سیاسی این کشور را تغییر خواهد داد. او پس از سفر دوم خود به بیروت پس از انفجار بندر این شهر به‌صورت غیرمنتظره‌ای در ۱۲ شهریورماه از لبنان به عراق رفت؛ جایی که او در اقدامی غیرمعمول در زمان حضور چهارساعته خود، جلسه‌ای مشترک با رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و رئیس پارلمان عراق داشت. مکرون برای آماده‌سازی کشورش برای حضور منطقه‌ای نیاز به پیشران‌هایی در کشورش دارد تا بتواند زمینه‌ای مناسب برای حضور خارجی فرانسه ایجاد کند. وقوع بحران و حرکات تروریستی در فرانسه با منشا خارجی می‌تواند فرانسوی‌ها را به این ذهنیت رهنمون کند که آنها باید جلوی چنین حرکاتی را در خارج از مرزهای خود بگیرند. در اینجا تمامی ارکان فرانسه از مردم و مسئولان تمرکز ذهنی ویژه‌ای بر روی حضور خارجی فرانسه در حوزه‌های سیاسی و نظامی پیدا خواهند کرد؛ حضور و نفوذی که مکرون بسط آن را برعهده خواهد داشت و با حضور در این مناطق جایگاه خود را در ذهن فرانسویان ارتقا خواهد داد. به‌طور کلی کشورگشایان فرانسوی همانند خانواده ناپلئون‌ها مانند ناپلئون اول و سوم جایگاهی بسیار بالا در میان مردم فرانسه دارند. دست زدن به اقداماتی شبیه این افراد می‌تواند برای مکرون سودمند باشد. در حوزهٔ اروپایی نیز این قاره به‌خصوص در اتحادیه اروپایی دچار شکاف‌هایی در بحث‌هایی مانند مهاجرت است. اختلافاتی که میان لیبرال دموکرات‌های اروپایی و راستگرایان بر سر مسدودسازی راه ورود مهاجران درگرفته، در دوقطبی شدن فضای اتحادیه اروپا نقش بسزایی داشته است. این مساله تاحدی بوده که کشورهای جنوب و شرق اروپا با فرانسه بر سر این موضوعات اختلاف‌نظرهای شدیدی پیدا کرده‌اند. کشورهایی مانند [[لهستان]] و [[مجارستان]] با دولت‌های راست افراطی خود ازجمله دولت‌های مخالف مکرون هستند.


== امتیاز دادن به راست‌گرایان افراطی با اسلام هراسی ==
== راست‌گرایان افراطی و اسلام هراسی ==
بلند شدن صدای فرانسه در زمینه اسلام‌هراسی می‌تواند برای حس بیگانه‌هراسی کشورهای راستگرا و مخالف فرانسه، رضایت‌بخش باشد. [[فرانسه]] بر این اعتقاد است که مخالفت با اسلام می‌تواند با کمرنگ کردن اختلافات بر سر ورود مهاجران به یکپارچه شدن اتحادیه اروپا کمک کند. این دستاورد بزرگی برای مکرون نخواهد بود، چراکه او دقیقا همان کاری را می‌خواهد انجام دهد که راست‌گرایان به‌دنبال آن بودند. ضمن اینکه دادن چنین امتیازی به راست‌گرایان، آنها را برای امتیازات بعدی و سرنگونی جسورتر خواهد کرد. حتی اگر این اتفاق هم رخ ندهد، با اجرای خواسته‌های جریان‌های دست‌راستی، ارزش‌های اتحادیه اروپایی به‌صورت جدی تحت‌تاثیر قرار خواهد گرفت و درنهایت از اتحادیه، یک نام بیشتر باقی نمی‌ماند.
بلند شدن صدای [[فرانسه]] در زمینه [[اسلام‌هراسی]] می‌تواند برای حس بیگانه‌هراسی کشورهای راستگرا و مخالف فرانسه، رضایت‌بخش باشد. [[فرانسه]] بر این اعتقاد است که مخالفت با [[اسلام]] می‌تواند با کمرنگ کردن اختلافات بر سر ورود مهاجران به یکپارچه شدن اتحادیه [[اروپا]] کمک کند. این دستاورد بزرگی برای مکرون نخواهد بود، چراکه او دقیقا همان کاری را می‌خواهد انجام دهد که راست‌گرایان به‌دنبال آن بودند. ضمن اینکه دادن چنین امتیازی به راست‌گرایان، آنها را برای امتیازات بعدی و سرنگونی جسورتر خواهد کرد. حتی اگر این اتفاق هم رخ ندهد، با اجرای خواسته‌های جریان‌های دست‌راستی، ارزش‌های اتحادیه اروپایی به‌صورت جدی تحت‌تاثیر قرار خواهد گرفت و درنهایت از اتحادیه، یک نام بیشتر باقی نمی‌ماند.


== پانویس ==
== پانویس ==