۸۶٬۱۸۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می خواهند' به ' میخواهند') |
جز (جایگزینی متن - ' می باشد' به ' میباشد') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حق باز گشت از منظر حقوق بین الملل و نظام حقوقی [[اسلام]] '''عنوان مقالهای است به زبان فارسی که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی به رشته تحریر درآمده است. <ref>نویسنده: سید مصطفی حسینی رودباری</ref> | '''حق باز گشت از منظر حقوق بین الملل و نظام حقوقی [[اسلام]] '''عنوان مقالهای است به زبان فارسی که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی به رشته تحریر درآمده است. <ref>نویسنده: سید مصطفی حسینی رودباری</ref> | ||
=چکیده= | =چکیده= | ||
از جمله حقوق انسانها که مورد اتفاق مجامع جهانی بوده و نظام حقوقی اسلام نیز انرا تایید نموده حق بازگشت انسانها به اوطانشان است. خلاء امنیت و بحران روحی که بعد از جنگ جهانی دوم در فضای عمومی جهان حاکم گردید رهبران دنیا را بر ان داشت که اقدام اساسی در حل این معضل جهانی بنمایند؛ ازاینرو با تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در سنه 1948 بسیاری از حقوق طبیعی انسانها - که از جمله انها حق بازگشت | از جمله حقوق انسانها که مورد اتفاق مجامع جهانی بوده و نظام حقوقی اسلام نیز انرا تایید نموده حق بازگشت انسانها به اوطانشان است. خلاء امنیت و بحران روحی که بعد از جنگ جهانی دوم در فضای عمومی جهان حاکم گردید رهبران دنیا را بر ان داشت که اقدام اساسی در حل این معضل جهانی بنمایند؛ ازاینرو با تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در سنه 1948 بسیاری از حقوق طبیعی انسانها - که از جمله انها حق بازگشت میباشد – را به رسمیت شناخته و از نظامهای سیاسی سراسر جهان خواستند که بدان پایبند باشند. در شریعت اسلام نیز بدلیل اهتمام جدی به حقوق انسانها - که از جمله انها حق بازگشت میباشد – با سلب کنندگان این حقوق مقابله جدی شده است. این امر در ایات و روایات متعدد بخوبی مشهود است. | ||
در مقاله حاضر ضمن بررسی حق بازگشت از منظر اسلام - و تبیین ایات و روایات در این مساله- و حقوق بین الملل، برتری نظام حقوق اسلام بر منشور جهانی حقوق بشر – حقوق بینالمللی – اثبات گردیده است. | در مقاله حاضر ضمن بررسی حق بازگشت از منظر اسلام - و تبیین ایات و روایات در این مساله- و حقوق بین الملل، برتری نظام حقوق اسلام بر منشور جهانی حقوق بشر – حقوق بینالمللی – اثبات گردیده است. | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
از جمله مباحث برجسته و گرانسنگ در نظامات حقوقی- قطع نظر از مذهب و مرام خاص - مساله حقوق طبیعی انسانهاست. ادمیان بدلیل برخورداری از نعمت وجود و نیز استعدادهای گوناگونی که افریدگار جهان در انها به ودیعت نهاده است طبعا از سلسله حقوقی که مقتضای طبیعی امکانات مذکوراست برخوردار خواهند بود. | از جمله مباحث برجسته و گرانسنگ در نظامات حقوقی- قطع نظر از مذهب و مرام خاص - مساله حقوق طبیعی انسانهاست. ادمیان بدلیل برخورداری از نعمت وجود و نیز استعدادهای گوناگونی که افریدگار جهان در انها به ودیعت نهاده است طبعا از سلسله حقوقی که مقتضای طبیعی امکانات مذکوراست برخوردار خواهند بود. | ||
بدیهی است این حقوق با حقوق قانونی و قراردادی که توسط حاکمان در راستای نظم اجتماعی تشریع میگردد متفاوت خواهد بود چون اولا منشا پیدایش حقوق طبیعی اصل خلقت ادمیان و استعدادهای تعبیه شده در وجود انان بوده در حالی که منشا پیدایش حقوق قانونی، اعتبار و جعل حاکمان و سیاستمداران جوامع | بدیهی است این حقوق با حقوق قانونی و قراردادی که توسط حاکمان در راستای نظم اجتماعی تشریع میگردد متفاوت خواهد بود چون اولا منشا پیدایش حقوق طبیعی اصل خلقت ادمیان و استعدادهای تعبیه شده در وجود انان بوده در حالی که منشا پیدایش حقوق قانونی، اعتبار و جعل حاکمان و سیاستمداران جوامع میباشد. | ||
ثانیا حقوق طبیعی انسانها اموری جهانی بوده و اداب و رسوم خاص جوامع بشری در اثبات، اصلاح یا نفی ان دخالت ندارد در حالی که حقوق قانونی و اعتباری بوسیله سیستمهای خاص اجتماعی و سیاسی به افراد جامعه اعطا شده و قابلیت اصلاح یا سلب را داراست. نکته اساسی در مساله حقوق طبیعی ان است که برغم اتفاق همه مکاتب و مذاهب – دینی و غیردینی – در پذیرش اصل این حقوق، نسبت به برخی از موارد و مصادیقش بین انان اختلافاتی دیده میشود که از جمله انها حق بازگشت | ثانیا حقوق طبیعی انسانها اموری جهانی بوده و اداب و رسوم خاص جوامع بشری در اثبات، اصلاح یا نفی ان دخالت ندارد در حالی که حقوق قانونی و اعتباری بوسیله سیستمهای خاص اجتماعی و سیاسی به افراد جامعه اعطا شده و قابلیت اصلاح یا سلب را داراست. نکته اساسی در مساله حقوق طبیعی ان است که برغم اتفاق همه مکاتب و مذاهب – دینی و غیردینی – در پذیرش اصل این حقوق، نسبت به برخی از موارد و مصادیقش بین انان اختلافاتی دیده میشود که از جمله انها حق بازگشت میباشد. | ||
در این مقاله به تبیین دو دیدگاه حقوقی "اسلام و حقوق بین الملل "در زمینه حق بازگشت بعنوان یکی از مصادیق حقوق طبیعی انسانها خواهیم پرداخت. اما قبل از ورود به مبحث اصلی لازم است به تبیین مفهوم و جایگاه حقوق بین الملل پرداخته شود: | در این مقاله به تبیین دو دیدگاه حقوقی "اسلام و حقوق بین الملل "در زمینه حق بازگشت بعنوان یکی از مصادیق حقوق طبیعی انسانها خواهیم پرداخت. اما قبل از ورود به مبحث اصلی لازم است به تبیین مفهوم و جایگاه حقوق بین الملل پرداخته شود: | ||
=حقوق بین الملل= | =حقوق بین الملل= | ||
مراد از حقوق بین الملل حقوقی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده و همه دولتها موظف به اجرای ان هستند. در این اعلامیه که مشتمل بر سی اصل | مراد از حقوق بین الملل حقوقی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده و همه دولتها موظف به اجرای ان هستند. در این اعلامیه که مشتمل بر سی اصل میباشد مهمترین حقوق طبیعی انسانها نظیر ازادی بیان، عقیده و...به رسمیت شناخته شده است. | ||
در مقدمه این اعلامیه امده است: از آنجا که شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای بشری و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان، اساس آزادی، عدالت و صلح را در جهان تشکیل میدهد؛ | در مقدمه این اعلامیه امده است: از آنجا که شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای بشری و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان، اساس آزادی، عدالت و صلح را در جهان تشکیل میدهد؛ | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
نتیجه انکه بر اساس قانون بازگشت، یهودیان در هر سرزمینی که باشند حق مهاجرت به اسرائیل را داشته اما فلسطینیانی که در اثر اشغال سرزمین شان توسط صهیونیست ها از خانه پدری و اباء واجدادی شان اواره شده و به کشورهای مختلف گریخته اند حق بازگشت به سرزمین خود را نخواهند داشت. | نتیجه انکه بر اساس قانون بازگشت، یهودیان در هر سرزمینی که باشند حق مهاجرت به اسرائیل را داشته اما فلسطینیانی که در اثر اشغال سرزمین شان توسط صهیونیست ها از خانه پدری و اباء واجدادی شان اواره شده و به کشورهای مختلف گریخته اند حق بازگشت به سرزمین خود را نخواهند داشت. | ||
=ب - حق بازگشت به موطن در اسلام= | =ب - حق بازگشت به موطن در اسلام= | ||
در نظام اجتماعی اسلام مبحث حقوق ادمیان – با قطع نظر از مبانی اعتقادی و فکری شان - از اهمیت ویژه ای برخوردار | در نظام اجتماعی اسلام مبحث حقوق ادمیان – با قطع نظر از مبانی اعتقادی و فکری شان - از اهمیت ویژه ای برخوردار میباشد. دلیل این امر شواهد متعدد قرآنی و روایی و نیز سیره عملی رهبران الهی است که در مقاله حاضر به تبیین برخی از انها خواهیم پرداخت. | ||
== الف – حق بازگشت در قرآن == | == الف – حق بازگشت در قرآن == | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
هر چند خطاب ظاهری ایه مذکور جمعیت بنی اسرائیل بوده که متذکر به پیمانهای الهی شدهاند اما وجود قرائن در ایه و نیز ایات قبل و بعد ان بیانگر ان است که نمیتوان مخاطبین ایه را خصوص بنی اسرائیل دانسته و دیگر ادمیان را از پیمانهای مذکور که اموری انسانی و ارزشی هستند مستثنی دانست. | هر چند خطاب ظاهری ایه مذکور جمعیت بنی اسرائیل بوده که متذکر به پیمانهای الهی شدهاند اما وجود قرائن در ایه و نیز ایات قبل و بعد ان بیانگر ان است که نمیتوان مخاطبین ایه را خصوص بنی اسرائیل دانسته و دیگر ادمیان را از پیمانهای مذکور که اموری انسانی و ارزشی هستند مستثنی دانست. | ||
در تبیین نکته مذکور باید گفت: اولا سیاق و متن ایه ذکر شده و نیز ایه قبل از ان - وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ <ref>بقره:83</ref>، بیانگر ان است که خطاب مذکور متوجه همه انسانها بوده و مختص به بنی اسرائیل نمی باشد چون پیمانهای ذکر شده در این ایه عمومی و جهانی | در تبیین نکته مذکور باید گفت: اولا سیاق و متن ایه ذکر شده و نیز ایه قبل از ان - وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ <ref>بقره:83</ref>، بیانگر ان است که خطاب مذکور متوجه همه انسانها بوده و مختص به بنی اسرائیل نمی باشد چون پیمانهای ذکر شده در این ایه عمومی و جهانی میباشد. | ||
ثانیا منحصر نمودن خطاب در ایات مذکور به خصوص بنی اسرائیل و عدم تعمیم ان به سائر انسانها با فلسفه ذکر انها در قرآن- عبرت گرفتن از خطاها و عواقب پیشینیان - منافات خواهد داشت. | ثانیا منحصر نمودن خطاب در ایات مذکور به خصوص بنی اسرائیل و عدم تعمیم ان به سائر انسانها با فلسفه ذکر انها در قرآن- عبرت گرفتن از خطاها و عواقب پیشینیان - منافات خواهد داشت. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
3-گناه اخراج انسانها از موطنشان معادل کشتن و ریختن خون انان | 3-گناه اخراج انسانها از موطنشان معادل کشتن و ریختن خون انان میباشد. | ||
4- از فقره وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ بدست میآید که سلب حق طبیعی دیگران مستلزم سلب حق خویش نیز خواهد بود بدلیل انکه جامعه انسانی وجودی مستقل از افراد داشته و افراد هر جامعه از روحی واحد و جمعی برخوردارند از اینرو هر نوع ظلم به دیگران در واقع ظلم به خویشتن – ظلم کننده - خواهد بود بهمین جهت اخراج انسانها از موطن خود در واقع ظلم به همه افراد جامعه – که از روح واحدی برخوردارند- از جمله ظلم به نفس اخراج کنندگان نیز خواهد بود. | 4- از فقره وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ بدست میآید که سلب حق طبیعی دیگران مستلزم سلب حق خویش نیز خواهد بود بدلیل انکه جامعه انسانی وجودی مستقل از افراد داشته و افراد هر جامعه از روحی واحد و جمعی برخوردارند از اینرو هر نوع ظلم به دیگران در واقع ظلم به خویشتن – ظلم کننده - خواهد بود بهمین جهت اخراج انسانها از موطن خود در واقع ظلم به همه افراد جامعه – که از روح واحدی برخوردارند- از جمله ظلم به نفس اخراج کنندگان نیز خواهد بود. | ||
5-میل انسانها به وطن و مکان اقامتشان امری طبیعی بوده و اخراج انان از وطنشان برخلاف طبیعت و ضد ارزش | 5-میل انسانها به وطن و مکان اقامتشان امری طبیعی بوده و اخراج انان از وطنشان برخلاف طبیعت و ضد ارزش میباشد. | ||
ایه دوم: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ <ref>آیه 40 سوره حج</ref> | ایه دوم: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ <ref>آیه 40 سوره حج</ref> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
3- وعده الهی به نصرت و یاری کسانی که به جهاد در برابر اشغالگران می پردازند: از فقرات وَإِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ و وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ که از مضمون واحدی برخوردار میباشند بدست میآید که مدد ونصرت خداوند در نبرد مذکور با کسانی است که به ندای الهی در جهاد با متجاوزان و اشغالگران لبیک گفته و در صدد بازگشت به موطن شان میباشند. | 3- وعده الهی به نصرت و یاری کسانی که به جهاد در برابر اشغالگران می پردازند: از فقرات وَإِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ و وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ که از مضمون واحدی برخوردار میباشند بدست میآید که مدد ونصرت خداوند در نبرد مذکور با کسانی است که به ندای الهی در جهاد با متجاوزان و اشغالگران لبیک گفته و در صدد بازگشت به موطن شان میباشند. | ||
4- قداست جهاد با اشغالگران و متجاوزین: از فقرات وَإِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ و وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ بدست میآید همه کسانی که در مبارزه با اشغالگران و اخراج کنندگان مردم ازسرزمین شان پیکارمیکنند درزمره کسانی هستند که به یاری خدا برخاسته و خداوند نیز به انها وعده نصرت داده است. بنابراین جهاد با متجاوزین و اشغالگران علاوه بر مشروعیت از قداست نیز برخوردار | 4- قداست جهاد با اشغالگران و متجاوزین: از فقرات وَإِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ و وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ بدست میآید همه کسانی که در مبارزه با اشغالگران و اخراج کنندگان مردم ازسرزمین شان پیکارمیکنند درزمره کسانی هستند که به یاری خدا برخاسته و خداوند نیز به انها وعده نصرت داده است. بنابراین جهاد با متجاوزین و اشغالگران علاوه بر مشروعیت از قداست نیز برخوردار میباشد که در نتیجه چنین عملی سبب تقرب مجاهدان به حضرت حقتعالی خواهد بود. | ||
5- بازگشت به وطن امری ذاتی و طبیعی است: از مجموع ایه مذکور بدست میآید که بازگشت به وطن حق طبیعی انسانها بوده و اخراج انان از موطنشان امری قبیح، ظلمی اشکارو عمل ضد ارزشی | 5- بازگشت به وطن امری ذاتی و طبیعی است: از مجموع ایه مذکور بدست میآید که بازگشت به وطن حق طبیعی انسانها بوده و اخراج انان از موطنشان امری قبیح، ظلمی اشکارو عمل ضد ارزشی میباشد. | ||
ایه سوم: | ایه سوم: | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
نکات: | نکات: | ||
1-از تقارن فقرات قاتَلُوکُمْ فی الدّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ بدست میآید اخراج مردم از موطنشان معادل جنگ اعتقادی با انان | 1-از تقارن فقرات قاتَلُوکُمْ فی الدّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ بدست میآید اخراج مردم از موطنشان معادل جنگ اعتقادی با انان میباشد. | ||
2- از فقره ظاهَرُوا عَلی اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ بدست میآید حمایت وهمکاری با سلب کنندگان حق طبیعی انسانها - زیستن درموطن خویش - و اخراج انان از دیارشان ادمی را در ردیف کسانی قرار خواهد داد که نقش اصلی را در اخراج انسانها از خانه و کاشانه شان داشته اند. | 2- از فقره ظاهَرُوا عَلی اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ بدست میآید حمایت وهمکاری با سلب کنندگان حق طبیعی انسانها - زیستن درموطن خویش - و اخراج انان از دیارشان ادمی را در ردیف کسانی قرار خواهد داد که نقش اصلی را در اخراج انسانها از خانه و کاشانه شان داشته اند. | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
در ایه مذکور از زبان گروهی از بنی اسرائیل نقل شده است انگاه که از پیامبرخویش خواستند تا فرماندهی برای انان جهت پیکار با اشغالگران سرزمین شان تعیین نماید به انان ابلاغ شد که ایا در نبرد با متجاوزین مصمم هستید؟ انان گفتند: وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ چگونه با دشمنانمان پیکار ننمائیم درحالی که انان ما را از دیار و فرزندانمان جدا نموده و سرزمین مان را اشغال نمودهاند. | در ایه مذکور از زبان گروهی از بنی اسرائیل نقل شده است انگاه که از پیامبرخویش خواستند تا فرماندهی برای انان جهت پیکار با اشغالگران سرزمین شان تعیین نماید به انان ابلاغ شد که ایا در نبرد با متجاوزین مصمم هستید؟ انان گفتند: وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ چگونه با دشمنانمان پیکار ننمائیم درحالی که انان ما را از دیار و فرزندانمان جدا نموده و سرزمین مان را اشغال نمودهاند. | ||
در ایه مذکور اخراج ظالمانه بنی اسرائیل از سرزمین شان" وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا" علت وجوب پیکار انان با متجاوزین شمرده شده است "وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ" بنابراین از تقارن ایندو - علت و معلول - بدست میآید که اقامت در وطن و بازگشت بدان ازجمله حقوق طبیعی و قطعی ادمیان | در ایه مذکور اخراج ظالمانه بنی اسرائیل از سرزمین شان" وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا" علت وجوب پیکار انان با متجاوزین شمرده شده است "وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ" بنابراین از تقارن ایندو - علت و معلول - بدست میآید که اقامت در وطن و بازگشت بدان ازجمله حقوق طبیعی و قطعی ادمیان میباشد از اینرو هیچ قدرتی حق سلب انها را داشته و طبق ایه مذکور پیکار با سلب کنندگان این حقوق واجب خواهد بود. | ||
نکات: | نکات: | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
تبیین: | تبیین: | ||
مفاد ایه مذکور ان است که شدت قبح و حرمت برخی از گناهان بیشتر از گناه بزرگ جنگیدن در ماههای حرام شمرده شده است؛ ازجمله این گناهان اخراج نمودن انسانها از موطنشان | مفاد ایه مذکور ان است که شدت قبح و حرمت برخی از گناهان بیشتر از گناه بزرگ جنگیدن در ماههای حرام شمرده شده است؛ ازجمله این گناهان اخراج نمودن انسانها از موطنشان میباشد وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ. بجهت انکه صدمه ای که بر اخراج انسانها از اوطانشان مترتب میگردد بمراتب بیشتر از صدمه قتالی است که در ماه حرام تحقق می یابد. | ||
طبق دیدگاه مفسرین ایه مذکورزمانی نازل شد که مشرکین مسلمانان را بجهت انکه در ماه حرام مرتکب قتلی شده بودند مورد سرزنش قرار داده و به انان میگفتند که حرمت ماه حرام توسط شما شکسته شد. با نزول ایه مذکور پیامبراکرم در پاسخ انان اظهار داشت که هر چند عمل برخی مسلمانان در کشتن یکی از مشرکین گناه بزرگی است اما گناه شما در اخراج نمودن مسلمانان از مکه بمراتب بزرگتر از گناه انان | طبق دیدگاه مفسرین ایه مذکورزمانی نازل شد که مشرکین مسلمانان را بجهت انکه در ماه حرام مرتکب قتلی شده بودند مورد سرزنش قرار داده و به انان میگفتند که حرمت ماه حرام توسط شما شکسته شد. با نزول ایه مذکور پیامبراکرم در پاسخ انان اظهار داشت که هر چند عمل برخی مسلمانان در کشتن یکی از مشرکین گناه بزرگی است اما گناه شما در اخراج نمودن مسلمانان از مکه بمراتب بزرگتر از گناه انان میباشد. <ref>المیزان ج 2ص 167-166؛ الدرالمنثور ج 1ص 250</ref> | ||
بر این اساس میتوان از ایه مذکور استنباط نمود که اقامت در وطن از جمله حقوقی است که خداوند به انسانها موهبت نموده بگونهای که سلب چنین حقی از انان بزرگترین گناه محسوب میگردد. | بر این اساس میتوان از ایه مذکور استنباط نمود که اقامت در وطن از جمله حقوقی است که خداوند به انسانها موهبت نموده بگونهای که سلب چنین حقی از انان بزرگترین گناه محسوب میگردد. | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
ایات دیگری که حق طبیعی بازگشت از انها استنباط میگردد: | ایات دیگری که حق طبیعی بازگشت از انها استنباط میگردد: | ||
علاوه بر ایات ذکر شده به ایات دیگری نیز میتوان در اثبات حق اتخاذ وطن و بازگشت بدان استناد نمود که برخی از انها به شرح ذیل | علاوه بر ایات ذکر شده به ایات دیگری نیز میتوان در اثبات حق اتخاذ وطن و بازگشت بدان استناد نمود که برخی از انها به شرح ذیل میباشد: | ||
- أَ لاَ تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَءُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ <ref>توبه:13</ref> | - أَ لاَ تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَءُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ <ref>توبه:13</ref> | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۸: | ||
وطن در لغت به محل اقامت و مکانی که زادگاه ادمی بوده و در ان رشد و نما کرده است اطلاق میگردد.<ref>لغت نامه دهخدا: وطن : جای اقامت. محل اقامت. مقام و مسکن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جائی که شخص زاییده شده و نشوونما کرده و پرورش یافته باشد. شهر زادگاه. میهن و نشیمن. (ناظم الاطباء).</ref> هر چند برخی از عالمان و عارفان واژه وطن در روایت مذکور را بمعنای دیگری غیر از معنای متعارف ان گرفته <ref>نظیر شیخ بهائی در نان و حلوا که ضمن اشعاری مراد از وطن در روایت مذکور را معاد می داند:این وطن مصر و عراق و شام نیست این وطن شهری است کو را نام نیست زان که از دنیاست این اوطان تمام مدح دنیا کی کند خیر الانام رک به: حیاه الشیخ البهائی رض ،ص 209</ref> – وطن اسلامی و یا بمعنای بازگشت گاه حقیقی انسان – معاد – اما باید گفت تا زمانی که حمل الفاظ در معنای حقیقی مستلزم تالی فاسدی نباشد انصراف از ان صحیح نخواهد بود. | وطن در لغت به محل اقامت و مکانی که زادگاه ادمی بوده و در ان رشد و نما کرده است اطلاق میگردد.<ref>لغت نامه دهخدا: وطن : جای اقامت. محل اقامت. مقام و مسکن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جائی که شخص زاییده شده و نشوونما کرده و پرورش یافته باشد. شهر زادگاه. میهن و نشیمن. (ناظم الاطباء).</ref> هر چند برخی از عالمان و عارفان واژه وطن در روایت مذکور را بمعنای دیگری غیر از معنای متعارف ان گرفته <ref>نظیر شیخ بهائی در نان و حلوا که ضمن اشعاری مراد از وطن در روایت مذکور را معاد می داند:این وطن مصر و عراق و شام نیست این وطن شهری است کو را نام نیست زان که از دنیاست این اوطان تمام مدح دنیا کی کند خیر الانام رک به: حیاه الشیخ البهائی رض ،ص 209</ref> – وطن اسلامی و یا بمعنای بازگشت گاه حقیقی انسان – معاد – اما باید گفت تا زمانی که حمل الفاظ در معنای حقیقی مستلزم تالی فاسدی نباشد انصراف از ان صحیح نخواهد بود. | ||
بر این اساس می گوئیم مفاد روایت مذکور و استعمال وطن در معنای متعارف منطبق با معیارهای متنی در سنجش روایات بوده و هیچ معنای منفی بر ان مترتب نمی باشد بدلیل انکه اولا میل ادمیان به مکان اقامت و زادگاهشان امری طبیعی و غریزی بوده و با معارف اسلام که بر اساس فطرت انسانی بنا شده است منافاتی ندارد. ثانیا ایاتی که در زمینه اثبات حق بازگشت به وطن در بخش نخست مقاله مطرح گردید - نظیر ایاتی که دفاع از وطن در برابر اشغالگران را امری لازم می داند- موید مضمون ان | بر این اساس می گوئیم مفاد روایت مذکور و استعمال وطن در معنای متعارف منطبق با معیارهای متنی در سنجش روایات بوده و هیچ معنای منفی بر ان مترتب نمی باشد بدلیل انکه اولا میل ادمیان به مکان اقامت و زادگاهشان امری طبیعی و غریزی بوده و با معارف اسلام که بر اساس فطرت انسانی بنا شده است منافاتی ندارد. ثانیا ایاتی که در زمینه اثبات حق بازگشت به وطن در بخش نخست مقاله مطرح گردید - نظیر ایاتی که دفاع از وطن در برابر اشغالگران را امری لازم می داند- موید مضمون ان میباشد. در نتیجه بین ایمان به شریعت و عشق به وطن و زادگاه تضادی نخواهد بود. | ||
لازم به ذکر است که وطن دوستی غیر از وطن پرستی است که امری مذموم | لازم به ذکر است که وطن دوستی غیر از وطن پرستی است که امری مذموم میباشد بدلیل انکه وطن پرستی ناشی از تعصب بوده که سبب فاصله گرفتن از اصول و حقائق انسانی و دینی میگردد بدین معنا که چه بسا دفاع تعصب امیز از وطن مستلزم اشغال سرزمین دیگران و پایمال نمودن حقوق انان میباشد. | ||
2- روایاتی که حب به وطن را امری غریزی و طبیعی در وجود انسان می داند نظیر روایت "عمرت البلاد لحب الاوطان."<ref>مستدرک سفینه البحار ج 10ص 375</ref> | 2- روایاتی که حب به وطن را امری غریزی و طبیعی در وجود انسان می داند نظیر روایت "عمرت البلاد لحب الاوطان."<ref>مستدرک سفینه البحار ج 10ص 375</ref> | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۷: | ||
3- روایاتی که عشق به وطن را از نشانههای کرامت انسانی می داند نظیرروایت: من کرم المرءبکائه علی ما مضی من زمانه و حنینه الی اوطانه و حفظه قدیم اخوانه <ref>میزان الحکمه ج4 ص3566</ref> | 3- روایاتی که عشق به وطن را از نشانههای کرامت انسانی می داند نظیرروایت: من کرم المرءبکائه علی ما مضی من زمانه و حنینه الی اوطانه و حفظه قدیم اخوانه <ref>میزان الحکمه ج4 ص3566</ref> | ||
بنابر این عشق به وطن و ارزوی برگشت به ان و ریختن اشک تاثر از دوری ان نشانه طبیعی بودن حق انسان در بازگشت به موطنش | بنابر این عشق به وطن و ارزوی برگشت به ان و ریختن اشک تاثر از دوری ان نشانه طبیعی بودن حق انسان در بازگشت به موطنش میباشد. | ||
در روایتی دیگر از حالات پیامبر ص نقل شده است که ان حضرت برغم انکه در مدینه موفق به تاسیس نظم اسلامیگردیدند اما همچنان شوق بازگشت به وطن اصلی شان – مکه – را داشتند: وکان رسول الله (صلی الله علیه وآله) یهتم لعشرة أشیاء فآمنه الله منها وبشره بها: لفراقه وطنه، فأنزل الله (إن الذی فرض علیک القرآن لرادک إلی معاد)<ref>بحارالانوار ج 43ص 34</ref> | در روایتی دیگر از حالات پیامبر ص نقل شده است که ان حضرت برغم انکه در مدینه موفق به تاسیس نظم اسلامیگردیدند اما همچنان شوق بازگشت به وطن اصلی شان – مکه – را داشتند: وکان رسول الله (صلی الله علیه وآله) یهتم لعشرة أشیاء فآمنه الله منها وبشره بها: لفراقه وطنه، فأنزل الله (إن الذی فرض علیک القرآن لرادک إلی معاد)<ref>بحارالانوار ج 43ص 34</ref> | ||
4- روایاتی که امر به لزوم دفاع از وطن در برابر اشغاگران و مهاجمین بدان میکند: ألا وإنی قد دعوتکم إلی قتال (حرب) هؤلاء القوم لیلا ونهارا، وسرا وإعلانا، وقلت لکم: اغزوهم قبل أن یغزوکم، فوالله ما غزی قوم قط فی عقر دارهم إلا ذلوا، فتواکلتم وتخاذلتم حتی شنت علیکم الغارات، وملکت علیکم الأوطان <ref>[[نهج البلاغه]] خطبه 27</ref> | 4- روایاتی که امر به لزوم دفاع از وطن در برابر اشغاگران و مهاجمین بدان میکند: ألا وإنی قد دعوتکم إلی قتال (حرب) هؤلاء القوم لیلا ونهارا، وسرا وإعلانا، وقلت لکم: اغزوهم قبل أن یغزوکم، فوالله ما غزی قوم قط فی عقر دارهم إلا ذلوا، فتواکلتم وتخاذلتم حتی شنت علیکم الغارات، وملکت علیکم الأوطان <ref>[[نهج البلاغه]] خطبه 27</ref> | ||
در این سخن امام ع علاوه بر اینکه مردم را در دفاع از وطنشان تحریک نموده و از انان میخواهدمانع نفوذ و تجاوز بیگانگان به سرزمینشان گردند. باید گفت این گفتارحضرت نیز بیانگر طبیعی بودن میل ادمی به وطن خویش | در این سخن امام ع علاوه بر اینکه مردم را در دفاع از وطنشان تحریک نموده و از انان میخواهدمانع نفوذ و تجاوز بیگانگان به سرزمینشان گردند. باید گفت این گفتارحضرت نیز بیانگر طبیعی بودن میل ادمی به وطن خویش میباشد. | ||
5- روایاتی که بی تفاوتی و عدم پیکار با متجاوزین به مکان اقامت را مبغوض الهی می داند: | 5- روایاتی که بی تفاوتی و عدم پیکار با متجاوزین به مکان اقامت را مبغوض الهی می داند: |