۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
</div> | </div> | ||
'''ریاض الصلح''' نخستوزیر و سیاستمدار | '''ریاض الصلح''' نخستوزیر و سیاستمدار لبنانی است. | ||
=تولد= | =تولد= | ||
او در ۱۵ صفر ۱۳۱۲/ ۱۸ اوت ۱۸۹۴ در بیروت به دنیا آمد. ریاض به خاندان بزرگ | او در ۱۵ صفر ۱۳۱۲/ ۱۸ اوت ۱۸۹۴ در بیروت به دنیا آمد. ریاض به خاندان بزرگ سنّی الصلح نسب می برد که از صاحب منصبان سیاسی بودند. پدرش رضاالصلح فرماندار چند شهر از جمله نبطیه در لبنان بود. | ||
=تحصیلات= | =تحصیلات= | ||
ریاض الصلح تحصیلات خود را در بیروت گذراند و در ۱۳۲۶/ ۱۹۰۸ که پدرش نماینده بیروت در مجلس نمایندگان | ریاض الصلح تحصیلات خود را در بیروت گذراند و در ۱۳۲۶/ ۱۹۰۸ که پدرش نماینده بیروت در مجلس نمایندگان عثمانی (مجلس مبعوثان) شد، همراه خانوادهاش به استانبول رفت و در ۱۳۲۸/ ۱۹۱۰ در دانشکده حقوق استانبول به تحصیل مشغول شد<ref>رغید الصلح، ص ۳۶؛ سیل، ص ۵۵، ۶۰، ۷۷. | ||
</ref> | </ref> | ||
=فعالیتهای سیاسی= | =فعالیتهای سیاسی= | ||
او همزمان به جمعیت العربیة الفتاة (جمعیت جوانان عرب) پیوست. این جمعیت خواستار | او همزمان به جمعیت العربیة الفتاة (جمعیت جوانان عرب) پیوست. این جمعیت خواستار خودمختاری عربها در چهارچوب حکومت عثمانی بود. ریاض پس از فارغالتحصیلی و پایان دوره نمایندگی پدرش، در ۱۳۳۱/ ۱۹۱۳ همراه خانواده به بیروت بازگشت و فعالیتهای سیاسی خود را با گروهی از اعضای جمعیت العربیة الفتاة، که در بیروت مستقر بودند، ادامه داد. [[حکومت عثمانی]] او را در ۱۳۳۳/ ۱۹۱۵ به دلیل ارتباط با [[امیرفیصل اول|امیرفیصل اول]]، فرزند شریف حسینبن علی، که بر ضد حکومت عثمانی قیام کرده بود، دستگیر و زندانی کردند. در همین زمان پدرش نیز به دلیل فعالیتهای سیاسی و مخالفت با حکومت عثمانی به زندان افتاد. | ||
دادگاه | دادگاه نظامی عثمانی در ۱۳۳۴/ ۱۹۱۶ ریاض الصلح و پدرش را به تبعید در آناطولی محکوم کرد که تا ۱۳۳۶/ ۱۹۱۸ ادامه داشت <ref>سیل، ص ۹۱، ۹۴، ۱۰۷ـ۱۰۸، ۱۱۱ـ۱۱۲</ref>. ریاض الصلح پس از بازگشت از تبعید با پدرش به دمشق رفت زیرا امیرفیصل در این زمان با شکست دادن عثمانیها آنجا را تصرف کرده و پادشاهی عربی سوریه شامل [[سوریه|سوریه]]، [[لبنان]]، [[فلسطین|فلسطین]] و [[اردن]] را تشکیل داده بود. پدر ریاضال صلح به سمت وزیر کشور در حکومت امیرفیصل انتخاب و ریاض نیز فرماندار شهر [[صیدا|صیدا]] شد، اما ریاض الصلح پس از مدتی براثر فشار فرانسویها از مقام خود استعفا داد و به دمشق بازگشت. | ||
او سپس به حزب الاستقلال | او سپس به حزب الاستقلال العربی پیوست، که متشکل از ملیگرایان عرب بود و بر ضد استعمار فرانسه فعالیت می کرد<ref>علی شعیب، ص ۳۱۱ـ۳۱۳؛ طرابلسی، ص۱۳۰ـ۱۳۱؛ سیل، ص ۱۲۱، ۱۲۵، ۱۲۹، ۱۳۱، ۱۴۵ـ۱۴۶</ref>. در ۱۳۳۸/ ۱۹۲۰ که ارتش فرانسه در [[جنگ مَیَسلون|جنگ مَیَسلون]]، ملیگرایان عرب را شکست داد و دمشق را تصرف کرد، ریاض الصلح ناگزیر به قاهره و سپس به بیروت رفت. دادگاه نظامی فرانسه به طور غیابی وی را به سبب حمایت از امیرفیصل و فعالیتهای ضد فرانسوی به اعدام محکوم کرد. ریاض الصلح ناگزیر از بیروت به فلسطین رفت که زیر سلطه فرانسویها نبود. او در ۱۳۰۰ش/ ۱۹۲۱ در مجمع سوری ـ فلسطینی در ژنو شرکت کرد. ریاض الصلح که تا ۱۳۰۳ش/ ۱۹۲۴ در فلسطین، [[مصر]] و [[اروپا]] زندگی می کرد پس از اینکه دولت فرانسه او را بخشید، به بیروت بازگشت <ref>علی شعیب، ص ۳۱۴ـ۳۱۵؛ رغید الصلح، همانجا؛ سیل، ص ۱۶۲ـ۱۶۶، ۱۶۸، ۱۷۰</ref>. ریاض الصلح در بیروت به اتفاق دوستش خیرالدین الاحْدَب، روزنامه العهد الجدید را تأسیس کرد. خط مشی روزنامه مخالفت با استعمار فرانسه و کوشش برای استقلال لبنان و سوریه بود. بنابراین، فرانسویها چندین بار آن را توقیف کردند. ریاض همزمان به کشورهای مختلفی سفر کرد و مبارزه با استعمار فرانسه را ادامه داد<ref>علی شعیب، ص ۳۱۹؛ سیل، ص ۱۹۴ـ۱۹۷</ref>. | ||
با آغاز قیام مردم سوریه بر ضد استعمار فرانسه در ۱۳۰۴ش/ ۱۹۲۵، ریاض الصلح | با آغاز قیام مردم سوریه بر ضد استعمار فرانسه در ۱۳۰۴ش/ ۱۹۲۵، ریاض الصلح برای حمایت از قیام به ژنو، مقرّ [[جامعه ملل]]، و چند کشور اروپایی سفر کرد. در پی این فعالیتها، فرانسویها او را در ۱۳۰۵ش/ ۱۹۲۶ در بیروت دستگیر و زندانی کردند، اما او پس از مدتی از زندان فرار کرد و به اروپا رفت. در ۱۳۰۷ش/ ۱۹۲۸ که ملیگرایان سوریه حزب تجمع ملی (الکُتْلَة الوطنیة) را تأسیس کردند، ریاض نیز به این حزب پیوست <ref>سیل، ص ۱۹۹، ۲۱۴ـ۲۱۵، ۲۴۰ـ۲۴۱</ref>. ریاض الصلح در ۱۳۱۲ش/ ۱۹۳۳ در بیروت افزون بر کار وکالت، فعالیتهای ضداستعماری خود را نیز ادامه داد. در ۱۳۱۴ش/ ۱۹۳۵، دولت فرانسه وی را به سبب نقش مهمی که در اعتصابات کارگری داشت، دو ماه به [[قامِشْلی]] در سوریه تبعید کرد. پس از پایان تبعید، ریاض در فلسطین با [[دیوید بنگوریون|دیوید بنگوریون]] و دیگر شخصیتهای برجسته جنبش صهیونیسم دیدار کرد تا از حقوق فلسطینیها دفاع کند، اما کوششهای او برای کاستن مهاجرت یهودیان به خاورمیانه و نفوذ آنها در آنجا، نتیجه ای نداشت <ref>رغیدالصلح، ص ۳۷؛ سیل، ص ۲۶۲، ۲۶۷ـ۲۶۸، ۳۰۵ـ۳۱۰</ref>. ریاض الصلح در ۱۳۱۶ش/ ۱۹۳۷ نامزد انتخابات مجلس در بیروت شد، اما پس از قطعیشدن شائبه تقلب در انتخابات از آن کناره گرفت. در ۱۳۲۰ش/ ۱۹۴۱ به دلیل وقوع جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ـ۱۹۴۵)، اوضاع اقتصادی لبنان وخیم شد. در چنین اوضاعی ریاض الصلح اعتصابات مردمی را رهبری میکرد که به استعفای دولت انجامید. او بار دیگر در ۱۳۲۲ش/ ۱۹۴۳ در انتخابات مجلس شرکت کرد و به نمایندگی انتخاب شد<ref>علی شعیب، ص ۳۲۹؛ سیل، ص۳۷۰ـ۳۷۱، ۴۳۴ـ۴۳۵، ۵۰۰ـ۵۰۱</ref>. | ||
در ۲۹ شهریور ۱۳۲۲/ ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۳، مجلس لبنان [[بِشاره | در ۲۹ شهریور ۱۳۲۲/ ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۳، مجلس لبنان [[بِشاره خوری]] را به ریاست جمهوری انتخاب کرد، او نیز ریاض الصلح را به نخستوزیری و نیز وزارت دارایی برگزید<ref>ماجد خلیل ماجد، ص ۵۳؛ طرابلسی، ص ۱۷۷</ref>.ریاض الصلح و بشاره خوری قانون اساسی لبنان را اصلاح کردند. براساس این تغییرات، همه قوانین راجع به تحت الحمایگی فرانسه لغو شد و لبنان کشوری عربی، مستقل و تجزیه ناپذیر به شمار آمد که در آن مسلمانان و مسیحیان حقوق برابر داشتند. این اصول که بعدها به [[میثاق ملی لبنان|میثاق ملی لبنان]] معروف شد، در ۱۶ آبان ۱۳۲۲/ ۸ نوامبر ۱۹۴۳ به تصویب مجلس لبنان رسید<ref>لبیب عبدالساتر، ص ۲۲۳؛ خوند، ج ۱۶، ص ۱۷۸ـ۱۷۹؛ طرابلسی، ص ۱۷۸</ref>. فرانسویها در واکنش به این میثاق، در ۱۹ آبان/ ۱۱ نوامبر، بشاره خوری، ریاض الصلح و شماری از وزیران و اعضای مجلس را دستگیر و زندانی کردند. فرانسویها مجلس را نیز منحل و [[امیل اده|امیل اده]] را به سممَت رئیسجمهور و نخستوزیر منصوب کردند<ref>علی سلیمان مقداد، ص ۱۴۷؛ فرید خازن، ص ۶۳۳؛ لبیب عبدالساتر، ص ۲۲۴</ref>. مردم لبنان در واکنش به این اقدامات، تظاهرات گستردهای برپا کردند و سیاستمداران نیز از عضویت در هیئت دولت امیل اده خودداری کردند. سرانجام در ۳۰ آبان/ ۲۲ نوامبر و براثر فشار و اعتراضهای گسترده مردم، دولت فرانسه زندانیان را آزاد و پایان تحت الحمایگی و استقلال لبنان را اعلام کرد. ریاض الصلح نیز بار دیگر نخستوزیر لبنان شد. او از ۱۳ تیر ۱۳۲۳/ ۱۳ ژوئیه ۱۹۴۴ تا ۲۹ دی ۱۳۲۳/ ۱۹ ژانویه ۱۹۴۵ یکبار و از ۲۳ آذر ۱۳۲۵/ ۱۴ دسامبر ۱۹۴۶ تا ۲۵ بهمن ۱۳۲۹/ ۱۴ فوریه ۱۹۵۱، چهار بار متوالی از سوی بشاره خوری نخستوزیر شد. | ||
ریاض الصلح در این دوره بیشتر به سیاست | ریاض الصلح در این دوره بیشتر به سیاست خارجی توجه داشت، ازاین رو، در اداره امور کشور با مشکلات زیادی مواجه شد. لبنان در آن زمان ساختار اداری مناسبی نداشت و طایفه گرایی و منازعاتِ برآمده از آن، اداره امور کشور را دشوار کرده بود<ref>ماجد خلیل ماجد، ص ۵۳ـ۵۷، ۶۷ـ۷۵؛ سیل، ص ۵۶۵</ref>. فرانسویها در ۱۳۲۵ش/ ۱۹۴۶ درموافقتنامهایی با ریاض الصلح نیروهای خود را از لبنان خارج کردند<ref>سیل، ص ۶۰۱ـ۶۰۲؛ خوند، ج ۱۶، ص ۱۸۸ـ۱۸۹</ref>. پس از آنکه سازمان ملل در ۱۳۲۶ش/ ۱۹۴۷ تصمیم به تقسیم فلسطین گرفت. ریاض با سران بعضی از کشورهای عربی که در ۱۳۲۷ش/ ۱۹۴۸ در تدارک حمله به اسرائیل برآمده بودند، مذاکره و آنها را به شرکت در این جنگ ترغیب کرد. براثر این کوششها، ارتش عربی مشترکی تشکیل شد که ارتش لبنان نیز جزو آن بود، اما آنها در این جنگ شکست خوردند<ref>سیل، ص ۶۳۵، ۶۴۹، ۶۵۳ـ۶۵۴</ref>. در ۱۵ خرداد ۱۳۲۹/ ۵ ژوئن ۱۹۴۹، اعضای حزب ملیگرای اجتماعی سوریه (الحزب السوری القومی الاجتماعی) که خواهان تأسیس سوریه بزرگ بودند، به رهبری [[آنطوان سعاده]] شورش مسلحانه کردند، اما نیروهای امنیتی لبنان شورش آنها را سرکوب کردند و آنطوان سعاده به دستور ریاض الصلح به اتهام شورش مسلحانه دستگیر و به اعدام محکوم شد<ref>خوند، ج ۱۶، ص ۱۹۶ـ۱۹۷؛ صلیبی، ص ۲۴۱؛ سیل، ص ۶۸۸ـ۶۹۴</ref>. | ||
مشکلات | مشکلات اقتصادی و سیاسی در ۱۳۲۹ش/ ۱۹۵۰ و ۱۳۳۰ش/ ۱۹۵۱ سبب شد تا مخالفانی که خواستار اصلاحات بودند، بیش از پیش به دولت انتقاد کنند. اقدام شتابزده ریاض الصلح در اعدام آنطوان سعاده نیز انتقادهای زیادی برانگیخت. از سوی دیگر، دخالتهای سلیم خوری، برادر بشاره خوری، در امور کشور، موجب اختلاف میان ریاض الصلح و بشاره خوری شد، که در پی آن ریاض الصلح در ۲۴ بهمن ۱۳۲۹/ ۱۳ فوریه ۱۹۵۱ استعفا داد<ref>ماجد خلیل ماجد، ص ۷۵؛ سیل، ص ۷۱۱ـ۷۱۲، ۷۲۱ـ۷۲۲</ref>. | ||
=ترور= | =ترور= | ||
در ۱۳۳۰ش/ ۱۹۵۱، ریاض الصلح با دعوت | در ۱۳۳۰ش/ ۱۹۵۱، ریاض الصلح با دعوت رسمی [[ملک عبداللّه بن حسین|ملک عبداللّه بن حسین]]، پادشاه اردن، به آن کشور رفت و در ۲۴ تیر ۱۳۳۰/ ۱۶ ژوئیه ۱۹۵۱ در راه بازگشت، در فرودگاه عمان چند تن از اعضای حزب ملیگرای اجتماعی سوریه او را ترور کردند. جنازه وی به بیروت منتقل و در همانجا به خاک سپرده شد<ref>سیل، ص ۷۲۴ـ۷۲۶، ۷۳۷</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |